پرش به محتوا

شیعه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۷٬۴۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۰
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
شاخه دیگر [[توحید عملی]]، [[توحید در اطاعت]] است؛ یعنی [[انسان]] فقط باید [[فرمانبردار]] فرمان‌های خدا باشد و نباید [[اطاعت]] کسی در عرض [[اطاعت خدا]] قرار گیرد. زیربنای توحید در اطاعت، [[توحید در تشریع]] و [[حاکمیت]] است. روشن است که [[اطاعت از پیامبران]] و دیگر [[پیشوایان معصوم]] چون در طول اطاعت خدا و با [[اذن الهی]] است، با توحید در اطاعت منافات ندارد، برای همین، خداوند به آن [[فرمان]] داده و آن را اطاعت خویش خوانده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>،{{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>، چنان‌که اطاعت بی‌چون و چرای [[یهود]] و [[نصارا]] از [[احبار]] و [[راهبان]] را به سبب اینکه برخلاف [[فرمان خدا]] بود نوعی شرک در [[عبادت]] معرفی کرده است. {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> احبار و راهبان بی‌اذن [[الهی]] و برخلاف [[تعالیم]] خدا به [[حرمت]] و حلیّت [[حکم]] می‌دادند و [[مردم]] نیز از آنان [[پیروی]] می‌کردند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۶۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
شاخه دیگر [[توحید عملی]]، [[توحید در اطاعت]] است؛ یعنی [[انسان]] فقط باید [[فرمانبردار]] فرمان‌های خدا باشد و نباید [[اطاعت]] کسی در عرض [[اطاعت خدا]] قرار گیرد. زیربنای توحید در اطاعت، [[توحید در تشریع]] و [[حاکمیت]] است. روشن است که [[اطاعت از پیامبران]] و دیگر [[پیشوایان معصوم]] چون در طول اطاعت خدا و با [[اذن الهی]] است، با توحید در اطاعت منافات ندارد، برای همین، خداوند به آن [[فرمان]] داده و آن را اطاعت خویش خوانده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>،{{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>، چنان‌که اطاعت بی‌چون و چرای [[یهود]] و [[نصارا]] از [[احبار]] و [[راهبان]] را به سبب اینکه برخلاف [[فرمان خدا]] بود نوعی شرک در [[عبادت]] معرفی کرده است. {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> احبار و راهبان بی‌اذن [[الهی]] و برخلاف [[تعالیم]] خدا به [[حرمت]] و حلیّت [[حکم]] می‌دادند و [[مردم]] نیز از آنان [[پیروی]] می‌کردند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۶۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>


==[[نبوت]]==
بخشی از [[عقاید]] [[شیعیان]] درباره نبوت و [[پیامبران الهی]] با دیگر گروه‌های [[اسلامی]] مشترک و بخشی نیز متفاوت است. [[ضرورت بعثت]] و نیز [[عصمت پیامبران]] از نمونه‌های [[اختلاف]] است.
=== [[ضرورت بعثت پیامبران]]===
[[اشاعره]] هر چند [[فرستادن پیامبران]] برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] را دارای "[[حُسن]]" و کاری [[شایسته]] می‌دانند، براساس [[انکار]] [[حسن و قبح عقلی]] به [[وجوب]] و [[ضرورت]] فرستادن آنها [[اعتقاد]] ندارند؛ اما [[متکلمان شیعه]] و [[معتزله]]، فرستادن پیامبران برای [[هدایت مردم]] را ضروری دانسته و از جمله به [[حکمت خداوند]] [[استدلال]] می‌کنند. براساس این استدلال، [[هدف آفرینش انسان]] رسیدن وی به [[کمال نهایی]] است که تنها از [[راه]] [[بندگی]] و [[اطاعت]] ارادی و آگاهانه [[خدا]] به دست می‌آید. برای فراهم شدن زمینه [[گزینش]] آزادانه [[انسان]]، دو راه پیش روی وی نهاده‌اند که یکی به [[سعادت]] و دیگری به [[شقاوت]] می‌انجامد.


انسان برای گزینش آگاهانه [[راه راست]]، افزون بر زمینه‌ها و شرایط گوناگون، [[نیازمند]] [[شناخت]] صحیح درباره کمال نهایی و راه رسیدن به آن است و از آنجا که [[شناخت حسی]] و [[عقلانی]] به رغم نقش مهم آنها در [[زندگی]] انسان، برای شناخت [[راه کمال]] و [[سعادت حقیقی]] در همه ابعاد فردی و [[اجتماعی]] و مادی و [[معنوی]] و [[دنیوی]] و [[اخروی]] کافی نیست، [[حکمت الهی]] می‌طلبد که در این زمینه، شناخت درست و تضمین ‌شده‌ای را در [[اختیار انسان]] قرار دهد که همان [[راه وحی]] است. در غیر این صورت، [[آفرینش انسان]] گزاف و [[بیهوده]] خواهد بود.<ref>کشف المراد، ص۳۵۱؛ قواعد المرام، ص۱۱۷ - ۱۱۸؛ شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۱ - ۵۲۲.</ref> استدلال یاد شده از برخی [[آیات]] به دست می‌آید؛ از جمله اینکه [[قرآن کریم]] [[دلیل]] فرستادن پیامبران را تمام کردن [[حجت]] بر [[مردم]] می‌داند و اینکه آنان در صورت [[گمراه]] شدن نتوانند سبب آن را نفرستادن [[پیامبران]] معرفی کنند: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref>«و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود می‌کردیم می‌گفتند: پروردگارا! چرا فرستاده‌ای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر نه این بود که هنگامی که به آنان مصیبتی برای کارهایی که کرده‌اند  برسد، گویند: پروردگارا چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؛ (در کیفرشان شتاب می‌کردیم» سوره قصص، آیه ۴۷.</ref> اگر [[شناخت حسی]] و [[عقلی]] برای [[هدایت مردم]] کافی بود، [[مردم]] نمی‌توانستند در صورت [[گمراه]] شدن به نفرستادن [[پیامبران]] [[استدلال]] کنند، زیرا [[خداوند]] می‌توانست به دادن [[عقل]] و [[ابزارهای شناخت]] [[حسی]] و کافی بودن آن برای [[هدایت]] آنان استدلال کند. همین که [[قرآن]] بدون [[فرستادن پیامبران]] [[حجت]] را بر مردم تمام نمی‌داند، [[شاهد]] آن است که [[ادراکات عقلی]] و حسی برای [[شناخت]] کمال [[انسان]] و [[راه]] رسیدن به آن کافی نیستند.<ref>راه و راهنماشناسی، ص۱۰ - ۲۰.</ref>


===[[عصمت پیامبران]]===
کارآمد بودن [[راه وحی]]، [[عصمت]] [[انبیای الهی]] را [[ضرورت]] می‌بخشد تا آموزه‌های [[وحیانی]] بدون هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] به دست مردم برسند و در [[جامعه]] تحقق یابند. برهمین اساس، عصمت پیامبران، افزون بر [[دریافت وحی]]، در [[ارتباط]] با [[گناه]] و [[نافرمانی]] عمدی و نیز از سر [[سهو]] و [[نسیان]] هم مطرح است. البته گستره آن در دو حوزه اخیر مورد [[اختلاف]] است. [[شیعه دوازده امامی]] بر این [[باور]] است که پیامبران از آغاز تا پایان [[عمر]]، از همه [[گناهان کبیره]] و [[صغیره]] معصوم‌اند و حتی از سر [[اشتباه]] و [[فراموشی]] نیز گناه نمی‌کنند و این، از [[عقاید]] شناخته شده [[شیعیان]] است؛ اما برخی گروه‌های دیگر، [[معصوم]] بودن را در حوزه گناهان کبیره، بعضی دیگر از هنگام [[بلوغ]] و برخی هم فقط از [[زمان]] [[نبوت]] می‌پذیرند.<ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۳۱.</ref> شیعیان به [[پیروی از ائمه]] اطهار{{عم}} همواره با شیوه‌های گوناگون، آموزه عصمت پیامبران را [[تعلیم]] داده و درباره آن با [[مخالفان]] به [[احتجاج]] پرداخته‌اند. آنان در گام نخست برای [[اثبات]] اصل عصمت پیامبران به [[استدلال‌های عقلی]] و [[نقلی]] پرداخته‌اند. یکی از مستندات [[قرآنی]] عصمت پیامبران آیاتی است که پیامبرانی مانند [[ابراهیم]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]] و [[موسی]]{{عم}} را با عنوان "بندگانِ مُخلَص [[خدا]]" یاد می‌کند. {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الأَيْدِي وَالأَبْصَارِ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ }}<ref>«و از بندگان توانمند و روشن‌بین  ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد  بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref> مُخْلَص به معنای [[خالص]] شده برای خداست و [[بندگان]] مُخْلَص کسانی هستند که [[ابلیس]] به رغم [[سوگند]] برای [[گمراه]] ساختن همه [[فرزندان آدم]]{{ع}} آنها را استثنا کرده و توان [[گمراه کردن]] آنان را ندارد {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ  إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و این، به معنای [[مصونیت]] و [[معصوم]] بودن آنان از [[گمراهی]] و [[آلودگی]] است.
همچنین [[قرآن کریم]]، [[اطاعت از پیامبران]] را به صورت مطلق لازم دانسته {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا}}<ref>«آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی» سوره نساء، آیه ۶۳.</ref> و [[اطاعت]] مطلق از آنان در صورتی درست است که با [[اطاعت خدا]] ناسازگار نباشد وگرنه [[دستور]] اطاعت مطلق از [[خداوند]] در کنار اطاعت مطلق از کسانی که در [[معرض]] [[گناه]] و گمراهی باشند تناقض‌آمیز خواهد بود.
[[شیعیان]] همچنین در زمینه [[عصمت پیامبران]] به چالش‌های پیش روی آن پاسخ گفته‌اند. بخشی از این چالش‌ها با استناد به ظاهر برخی [[آیات قرآن کریم]] از همان سده نخست [[اسلامی]] مطرح بوده است. پاسخ‌ها و نقدهای شیعیان در ذیل [[آیات]] مربوط به چشم می‌خورد. [[احتجاج]] [[امام رضا]]{{ع}} از معروف‌ترین نمونه‌ها در این زمینه است: در مجلس مناظره‌ای که [[مأمون عباسی]] تشکیل داده بود، [[علی بن محمد بن جَهْم]]، [[عقیده]] [[امام رضا]]{{ع}} را درباره [[عصمت انبیا]]{{عم}} پرسید. هنگامی که آن [[حضرت]] بر معصوم بودن آنان تأکید کرد، ابن‌جهم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم که براساس ظاهر آنها، برخی [[پیامبران]] دچار [[لغزش]] و [[خطا]] شده‌اند، نظر [[امام]]{{ع}}را در این باره جویا شد. امام رضا{{ع}} ضمن تخطئه برداشت وی از آیات یادشده، با استناد به [[قرآن]] فرمود: [[تفسیر]] درست [[کتاب خدا]] را فقط [[راسخان در علم]] می‌دانند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>؛ آن‌گاه با بیان معنای درست آیات، [[ثابت]] کرد که آیات مورد استناد، با عصمت انبیا ناسازگار نیستند. در این [[مناظره]]، مواردی پاسخ داده شده‌اند؛ مانند [[نافرمانی]] [[آدم]]{{ع}} و خوردن از [[شجره ممنوعه]]، [[پندار]] [[پرستش]] اجرام آسمانی به وسیله [[ابراهیم]]{{ع}}، داستان [[داود]] [[نبی]]{{ع}}و [[زن]] اوریا، ماجرای ترک [[محل]] [[تبلیغ]] از سوی [[حضرت یونس]]{{ع}} و [[ازدواج پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[زینب]] دختر جَحْش که با استناد به آیات مربوط به آنها به عنوان چالش‌های [[عصمت پیامبران]] یاد شده‌اند.<ref> الامالی، صدوق، ص۱۵۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۴۴۶.</ref> این ماجراها و همانند آنها در [[تفاسیر]] [[اسلامی]] بازتابی گسترده یافته‌اند. بخش دیگر چالش‌ها درباره عصمت پیامبران در پی ورود [[اسرائیلیات]] به تفاسیر و اثرگذاری آنها بر [[تفسیر]] بخشی از [[آیات]] مربوط به [[پیامبران]] پدید آمده است. هر چند بخشی از [[مفسران اهل‌سنت]] نیز به نقد این اسرائیلیات پرداخته‌اند، [[مفسران شیعه]] با توجه به [[اعتقاد]] حداکثری درباره عصمت پیامبران در صف مقدم مدافعان قرار دارند و تلاش بیشتری کرده‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
==[[امامت]]==
در اصطلاحِ [[کلام اسلامی]]، امامت به معنای [[جانشین پیامبر اکرم]]{{صل}} برای [[اداره جامعه اسلامی]] است.<ref>شرح المواقف الایجی، ج۸، ص۳۴۵؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۲؛ التعریفات، ص۱۶.</ref> [[انتصابی]] یا انتخابی بودن، ویژگی‌ها و گستره [[وظایف امام]] مورد [[اختلاف]] است. از دیدگاه [[شیعه]]، امامت به معنای [[پیشوایی]] و [[ریاست]] فراگیر بر [[جامعه اسلامی]] در همه [[امور دینی]] و [[دنیایی]] است<ref>شیعه در اسلام، ص۱۰۹ - ۱۲۴؛ مجموعه آثار، ج۴، ص۸۴۱ - ۸۵۴، «امامت»؛ آموزش عقاید، ج۲، ص۱۴۰ - ۱۴۲.</ref> و [[امام]] حتماً باید دارای سه ویژگی [[نصب الهی]]، [[علم خدادادی]] و [[عصمت]] باشد.<ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۱۴۰ - ۱۴۲.</ref> افزون بر این موارد، [[شیعیان]] درباره [[ضرورت امام معصوم]]، [[نصب امام علی]]{{ع}}، عصمت و [[علم امام]] و [[وجود امام مهدی]] نیز دیدگاه ویژه‌ای دارند که به ترتیب بررسی می‌شوند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===ضرورت امام معصوم===
[[استدلال]] شیعه در بیان [[ضرورت]] وجود امامِ [[معصوم]] و [[لزوم]] ویژگی‌های سه‌گانه او ترکیبی از مبانی [[عقلی]] و [[قرآنی]] دارد. با توجه به [[حکیم]] بودن [[خداوند]]، [[آفرینش]] همه موجودات از جمله [[انسان]] کاملاً هدفمند است و تحقق هدفِ آفرینشِ انسان در گروِ [[هدایت وحیانی]] اوست. {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«اوست که بر بنده خویش آیاتی روشن فرو می‌فرستد تا شما را به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها در آورد و بی‌گمان خداوند به شما مهربانی بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۹.</ref>، برای همین، خداوند [[پیامبران]] را فرستاد تا افزون بر [[تبلیغ]]، [[تبیین]] و [[ترویج دین]] و [[مبارزه]] با [[باورها]] و [[ارزش‌ها]] و دیگر نمودهای [[کفر]] و [[شرک]]، انسان‌های مستعد را [[تربیت]] کرده و در صورت فراهم بودنِ شرایط، [[قوانین]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[دین]] را [[اجرا]] کنند. از آنجا که [[دین اسلام]]، همگانی و [[جاودانه]] است {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref> و پس از [[پیامبر اکرم]]، [[پیامبر]] دیگری نخواهد آمد {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین  پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref>، [[ختم نبوت]] در صورتی با [[حکمت]] [[بعثت انبیا]] سازگار خواهد بود که [[آخرین دین الهی]] پاسخگوی همه نیازهای انسان باشد و بدون [[تحریف]] تا [[پایان جهان]] بماند. [[مصونیت قرآن از تحریف]]، تضمین شده است {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref>؛ اما همه [[احکام]] و [[معارف]] از ظاهر [[آیات قرآن]] به دست نمی‌آیند و معمولاً [[قرآن]] هم در صدد بیان تفصیلی جزئیات [[احکام]] و [[معارف]] نیست و [[تعلیم]] و تببین آن را بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} نهاده است {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن  را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref> تا وی با [[برخورداری از علم الهی]] (به جز [[وحی قرآنی]]) آنها را برای [[مردم]] بیان کند؛ اما محدود بودن و شرایط دشوار دوران [[رسالت]] [[فرصت]] نداد که آن [[حضرت]] همه احکام و [[معارف الهی]] مورد نیاز برای عموم مردم را بیان کند. همان اندازه هم که برای [[اصحاب]] بیان کرد ضمانتی برای در [[امان]] ماندن از [[تحریف]] و [[فراموشی]] نداشت؛ به گونه‌ای که حتی درباره چگونگی [[وضو]] گرفتن آن حضرت [[اختلاف]] شد. وقتی آموزه‌ای که بیش از دو دهه، هر [[روز]] چندین بار پیش چشم مردم انجام می‌گرفت و هر روز مورد نیاز آنها بود و [[انگیزه]] چندانی هم برای [[تغییر]] و تحریف عمدی آن نبود چنین در [[معرض]] اختلاف باشد، خطر [[اشتباه]] در [[نقل]] و تحریف آگاهانه درباره آموزه‌های دقیق و پیچیده، به ویژه آموزه‌هایی که با [[منافع]] و [[خواهش‌های نفسانی]] افراد و گروه‌ها همخوانی ندارد به مراتب بیشتر خواهد بود.<ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۱۴۰ - ۱۴۲.</ref> آمدن نام صدها تن از [[دروغ‌پردازان]] و جعل‌کنندگان [[حدیث]] و نیز وجود [[احادیث جعلی]] در [[منابع شیعه]] و [[سنی]] مؤید این معناست.<ref>برای نمونه: الغدیر، ج۵، ص۲۸۰ به بعد.</ref> با توجه به این نکات، [[دین اسلام]] زمانی می‌تواند پاسخگوی پرسش‌های همه [[بشر]] تا [[پایان جهان]] باشد که در متن آن برای تأمین این نیاز و دیگر [[مصالح ضروری]] [[جامعه]] که پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در معرض خطر قرار می‌گرفت راهی [[پیش‌بینی]] شده باشد. این [[راه]]، همان [[نصب]] [[جانشین]] [[شایسته]] برای [[رسول]] خداست؛ [[جانشینی]] که افزون بر [[نصب الهی]] باید دارای دو ویژگی مهم [[علم خدادادی]] و [[عصمت]] نیز باشد؛<ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۱۴۰ - ۱۴۲.</ref> اما [[اهل‌سنت]] هیچ یک از ویژگی‌های یادشده را برای [[خلفا]] قائل نیستند و مواردی از [[لغزش‌ها]]، [[اشتباهات]] و [[ناتوانی]] خلفای سه‌گانه در [[پاسخگویی]] به پرسش‌های [[مردم]] را در منابع معتبر خود آورده‌اند.<ref>السنن الکبری، ج۷، ص۲۳۳؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۰۲.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
===[[تعیین امام]] [[علی]]{{ع}} برای [[امامت]]===
به [[عقیده]] [[اهل‌سنت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}}کسی را برای [[جانشینی]] و امامت پس از خود [[نصب]] نکرد و این کار را بر عهده [[مسلمانان]] نهاد؛ اما [[شیعیان]] بر این باورند که آن [[حضرت]]، [[امام علی]]{{ع}}را به [[فرمان خداوند]] به امامت و جانشینی پس از خود برگزید.<ref>الشافی فی الامامه، ج۱، ص۸۵.</ref> در این باره به [[آیات]] و نیز [[روایات]] فراوانی که [[شیعه]] و [[سنی]] در [[تفسیر]] آنها گزارش کرده‌اند استناد می‌شود. بخشی از [[آیه]] {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref>، موسوم به "[[آیه اکمال]]" از این جمله است. [[علمای شیعه]] <ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۳۲۱؛ نور الثقلین، ج۱، ص۵۸۹؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص۱۳.</ref> با استناد به روایات [[اهل‌بیت]]{{عم}} <ref>الکافی، ج۸، ص۲۲؛ الامالی، صدوق، ص۳۵۶؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۳۲.</ref> و نیز شماری از علمای اهل‌سنت <ref>الدر المنثور، ج۳، ص۱۹؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۲ - ۲۰۳.</ref> براین باورند که این آیه هنگام بازگشت از [[حجه‌الوداع]] و چند ماه پیش از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[غدیرخم]] نازل شد و پس از اشاره به [[ناامیدی]] [[کافران]] از آسیب‌پذیری [[اسلام]] تأکید می‌کند که امروز [[دین]] شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم. با توجه به روایات فراوانی که درباره [[شأن نزول]] این آیه وارد شده‌اند، این "اِکمال و اِتمام" که با ناامیدی کافران توأم بوده با نصب [[جانشین]] برای [[پیامبر]]{{صل}} از سوی [[خداوند]] تحقق یافته است، زیرا [[دشمنان اسلام]] می‌پنداشتند پس از رحلت پیامبر اکرم، به ویژه با توجه به اینکه فرزند پسری نداشت، اسلام بی‌سرپرست بماند و از بین برود؛ اما با نصب جانشین برای وی [[امید]] آنان بر باد رفت.
پیامبر{{صل}} همه حج‌گزاران را در [[غدیر خم]] گرد آورد و ضمن ایراد خطبه‌ای مبسوط دست [[علی]]{{ع}}را بالا برد و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}. سپس همه حاضران با وی [[بیعت]] کردند. بر اساس روایتی، [[ابوبکر]] و [[عمر]] از جای برخاسته و پرسیدند: آیا این [[ولایت]] مخصوص علی{{ع}} است؟ [[پیامبر]] فرمود: مخصوص علی و اوصیای من تا [[روز قیامت]] است و چون درباره اوصیای وی پرسیدند، به [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و نُه نفر از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}}اشاره کرد. براساس [[روایات]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قبلاً [[مأمور]] شده بود [[امامت علی]]{{ع}}را رسماً اعلام کند؛ اما از [[بیم]] [[سرپیچی]] [[مردم]] و حمل آن بر نظر شخصی، وی در پی فرصتی مناسب بود تا زمینه این کار فراهم شود، تا اینکه [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> نازل شد و به پیامبر مژده داده شد که از پیامدهای آن مصون خواهد ماند. [[علمای شیعه]] <ref> الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۳۳.</ref> و بسیاری از [[اهل‌سنت]] <ref>اسباب النزول، ص۲۰۴ - ۲۰۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰؛ الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۷.</ref> [[نزول]] این آیه را نیز هنگام بازگشت از [[حجه‌الوداع]] در منطقه "[[غدیر]]" و درباره [[اعلان]] [[جانشینی امام علی]]{{ع}} دانسته‌اند.  البته در این [[روز]] امامت علی{{ع}} به صورت رسمی اعلام و برای آن بیعت گرفته شد و گرنه پیامبر اکرم{{صل}} بارها به صورت‌های گوناگون در دوران [[رسالت]]، [[جانشینی علی]]{{ع}} را گوشزد کرده بود؛ از جمله در همان سال‌های آغازین [[بعثت]]، هنگامی که آیه {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد؛<ref> مسند احمد، ج۱، ص۱۱۱.</ref> همچنین هنگامی که آیه [[اولواالامر]] نازل شد و [[اطاعت]] کسانی با عنوان {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} را به گونه مطلق [[واجب]] کرد و همسنگ [[اطاعت پیامبر]] قرار داد {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[جابر بن عبداللّه انصاری]] درباره [[هویت]] آنان پرسید و پیامبر{{صل}}آنها را خلفای خود و [[پیشوایان]] مردم پس از خویش خواند که نخستینِ آنها [[علی]]{{ع}}است و پس از وی ۱۱ [[امام]] [[معصوم]] [[شیعه]] را ذکر کرد.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰؛ البرهان، ج۲، ص۱۰۸؛ نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۰.</ref> [[آیه]] [[ولایت]] نیز از [[آیات]] مورد استناد است. براساس این آیه، "ولیِّ" [[مؤمنان]] فقط [[خدا]]، [[پیامبر]] و مؤمنانی هستند که [[نماز]] را بر پاداشته و در [[رکوع]] [[زکات]] می‌دهند: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> برپایه روایت‌های فراوان شیعه <ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۲۴ - ۳۲۵؛ الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ الامالی، صدوق، ص۱۸۶.</ref> و [[سنی]]،<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۳۹؛ الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۶؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲۶.</ref> پس از آنکه [[امام علی]]{{ع}}در رکوع نماز، [[انگشتر]] خود را به [[نیازمند]] داد، این آیه در [[شأن]] وی نازل شد. [[علمای شیعه]] "[[ولیّ]]" را به معنای [[سرپرست]] و صاحب [[اختیار]] گرفته‌اند؛ [[ولایتی]] که فقط از آنِ خدا، پیامبر و [[امیرمؤمنان]] امام علی{{ع}}است.  مستند دیگر، [[آیه تبلیغ]] است که براساس آن [[خداوند]] از پیامبر خواست آنچه را بر وی نازل شده است به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند و اگر چنین نکند، [[پیام]] خدا را نرسانده است. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> افزون بر آیات یادشده، روایاتی مانند [[حدیث وزارت]]،<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۹۰؛ التبیان، ج۸، ص۱۶۷.</ref> [[منزلت]]<ref>الکافی، ج۸، ص۱۰۷؛ مسند احمد، ج۱، ص۱۷۰ - ۱۷۳؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۸؛ ج۵، ص۱۲۹.</ref> و [[ثقلین]] <ref>الکافی، ج۱، ص۲۹۴؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۹.</ref> نیز برای [[اثبات]] [[امامت امام علی]]{{ع}} مورد استناد قرار گرفته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
===[[عصمت امام]]===
به [[عقیده شیعه]]، امام باید دارای [[علم خدادادی]] و [[عصمت]] باشد تا بتواند [[آموزه‌های دینی]] را با همه ابعاد و ظرافت‌های آن بیان کند و متأثر از انگیزه‌های [[نفسانی]] و [[شیطانی]] مرتکب [[تحریف]] عمدی در [[دین]] نشود؛ همچنین بتواند نقش [[تربیتی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[تربیت]] انسان‌های مستعد را عهده‌دار شود و در صورت مساعد بودن شرایط [[اجتماعی]]، [[حکومت]] و [[اداره امور]] [[جامعه]] را برعهده گرفته و [[قوانین اجتماعی]] [[اسلام]] را جاری کند.
[[شیعه]] در این زمینه به [[آیات]] و [[روایات]] استناد می‌کند؛ از جمله پس از [[اثبات]] [[الهی بودن منصب امامت]]، [[عصمت]] آنان را از [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[استنباط]] می‌کند. براساس این آیه، [[امامت]]، [[منصب]] و [[عهد الهی]] و جدای از [[نبوت]] است و به [[ظالمان]] نمی‌رسد و کسی که به [[گناه]] [[آلوده]] می‌شود از نظر [[قرآن]] [[ظالم]] است.<ref>التبیان، ج۱، ص۴۴۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۸؛ نیز: جامع البیان، ج۱، ص۷۳۹ - ۷۴۰.</ref> همچنین [[لزوم]] اطاعتِ مطلق از [[اولواالامر]] و قرار گرفتن آن در کنار [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> نشان می‌دهد که {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} کسانی‌اند که در بیان [[معارف دین]] و [[کردار]] و گفتار خویش معصوم‌اند.<ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۱ - ۳۹۲.</ref>
در [[روایات شیعه]]، {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} به [[پیشوایان معصوم]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} <ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰؛ البرهان، ج۲، ص۱۰۸؛ نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۰.</ref> و در برخی روایات [[اهل‌سنت]] به [[امام علی]]{{ع}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} [[تفسیر]] شده است.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰ - ۱۹۱.</ref> [[عصمت ائمه]] اهل‌بیت{{عم}} به [[آیه تطهیر]] نیز مستند شده است: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی  مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> [[شیعیان]] با استناد به روایات [[شأن نزول]]، <ref>نک: التبیان، ج۱، ص۴۴۹؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۲۰ - ۳۹۰.</ref> مراد از اهل‌بیت{{عم}}را فقط ۵ تن [[آل عبا]] یعنی [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}}، [[فاطمه]] [[زهرا]]{{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} دانسته و معتقدند برخلاف ادعای شماری از اهل‌سنت، {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}} به [[ادله]] گوناگون شامل [[زنان پیامبر]] و دیگران نمی‌شود.<ref>نک: المیزان، ج۱۶، ص۳۲۰ - ۳۹۰.</ref> از آنجا که [[اراده تشریعی]] [[خداوند]] برای [[تطهیر]] [[بندگان]]، به اهل‌بیت اختصاص ندارد، روشن می‌شود که مراد از تطهیر اهل‌بیت{{عم}} تطهیر [[تکوینی]] و تخلف‌ناپذیر [[الهی]] است و با توجه به واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} به آنان اختصاص دارد و تطهیر مطلق و [[نفی]] هرگونه [[رجس]] و [[پلیدی]] همان [[عصمت]] است.<ref>التبیان، ج۸، ص۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۸، ص۱۵۸؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۰۹ - ۳۱۰.</ref> هیچ گروهی از [[مسلمانان]] ادعای عصمت هیچ یک از بستگان [[پیامبر اکرم]] را ندارند، به جز [[شیعه]] که به عصمت [[فاطمه]] [[زهرا]]{{س}} و [[امامان دوازده‌گانه]] [[اهل‌بیت]] [[معتقد]] است.  [[حدیث ثقلین]] نیز بر عصمت [[امامان اهل بیت]] دلالت می‌کند. این [[روایت]]، [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} را همسنگ [[قرآن]] قرار داده و تأکید می‌کند که هیچ‌گاه از آن جدا نمی‌شوند و مسلمانان در صورت [[پیروی]] از قرآن و اهل‌بیت{{عم}}هرگز [[گمراه]] نمی‌شوند. ارتکاب کوچک‌ترین [[گناه]]، حتی اگر از سَرِ [[سهو]] باشد، عملاً موجب جدایی از قرآن و [[گمراهی]] می‌شود. [[حدیث سفینه]] <ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۵؛ المستدرک، ج۲، ص۳۴۳؛ الامالی، طوسی، ص۶۳۳.</ref> نیز بر عصمت دلالت دارد.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
===[[علم امام]]{{ع}}===
به [[اعتقاد شیعیان]]، [[امام]] باید نسبت به همه [[مردم]] [[برتری]] [[علمی]] داشته باشد و [[داناترین]] [[فرد]] به [[کتاب خدا]] و [[سنت نبوی]] و از [[دانش]] [[خدادادی]] در این زمینه برخوردار باشد.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲ و۲۰۹؛ الاحتجاج، ج۲، ص۲۲۷.</ref> برهمین اساس، [[امامان]] اهل‌بیت{{عم}}افزون بر علومی که بی‌واسطه یا با واسطه از [[پیامبر]]{{صل}} گرفته بودند نوعی دانش غیر عادی نیز داشتند که [[خداوند]] به صورت "[[الهام]]" و "[[تحدیث]]" به آنان داده بود؛<ref>نک: الکافی، ج۱، ص۲۰۲ - ۲۰۳ و ۳۸۱.</ref> همانند الهامی که [[خضر]] {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا  أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا وَأَمَّا الْغُلامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}} <ref>گفت: اینک (هنگام) جدایی میان من و توست؛ اکنون تو را از معنی آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی آگاه خواهم کرد: امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت. امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند؛ ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد . پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاک‌جان‌تر و مهربان‌تر از او، جایگزین کند. و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش  اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه: ۷۸-۸۲.</ref>،<ref> التبیان، ج۷، ص۶۹؛ رحمة من الرحمن، ج۳، ص۲۰ - ۲۱؛ المیزان، ج۱۳، ص۳۴۲.</ref>[[ذوالقرنین]] {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا}}<ref>«تا به سرزمین غروب خورشید رسید، آن را چنان یافت که در چشمه‌ای پرلوش و لای غروب می‌کند و در نزدیکی آن گروهی را یافت؛ گفتیم: ای ذو القرنین! (خود دانی) یا آنان را عذاب می‌کنی و یا درباره آنان (راه) نیکی را در پیش می‌گیری» سوره کهف، آیه ۸۶.</ref>،<ref>زادالمسیر، ج۵، ص۱۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۳۲.</ref> [[حضرت مریم]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۲-۴۳.</ref> و [[مادر موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}<ref>«آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم» سوره طه، آیه ۳۸.</ref> از آن برخوردار بودند. براساس برخورداری چنین علمی است که برخی امامان در سنین [[کودکی]] و بدون [[یادگیری]] از دیگران از همه چیز [[آگاه]] بودند و به [[امامت]] رسیدند. این [[علم]]، با [[وحی]] به [[پیامبران]] متفاوت است و شیعه برخلاف ادعای [[مخالفان]] هرگز به [[نزول]] [[وحی نبوی]] به امامان خویش معتقد نیست.
[[علم الهی]] [[امام]] از برخی [[آیات]] به ضمیمه [[روایات]] استفاده می‌شود. [[قرآن کریم]] در واکنش به [[تکذیب]] [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} از شخص یا اشخاصی با تعبیرِ {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} و به عنوان [[شاهد]] بر [[حقانیت]] آن [[حضرت]] یاد می‌کند: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> کسی که [[شهادت]] او قرین شهادت [[خداوند]] قرار گرفته و داشتن [[علم الکتاب]]، او را [[شایسته]] چنین شهادتی کرده، دارای مقامی بس ارجمند است. آیه‌ای دیگر نیز به این شاهد اشاره دارد و او را "[[تالی]]" [[رسول خدا]] شمرده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند» سوره هود، آیه ۱۷.</ref> با توجه به واژه {{متن قرآن|مِنْهُ}}، این شاهد از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است و طبق برخی [[روایات شیعه]] <ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۰؛ الامالی، مفید، ص۱۴۵؛ نور الثقلین، ج۲، ص۳۴۵.</ref> و [[سنی]] <ref>جامع الیبان، ج۱۲، ص۲۳؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۷؛ نظم درر السمطین، ص۹۰.</ref> مراد از شاهد یادشده، [[علی بن أبی‌طالب]] است. هنگامی که شخصی بهره‌مند از بخشی از علم الکتاب توانست در یک چشم برهم زدن، تخت [[ملکه]] [[سبأ]] را از [[یمن]] نزد [[سلیمان]] آورد {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>، داشتن همه علم الکتاب آثار بسیار بزرگ‌تر و بیشتری خواهد داشت. براساس روایات، [[امامان]] دیگر نیز از همه علم الکتاب برخوردار بوده‌اند.<ref> الکافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
===[[مهدویت]]===
[[شیعیان]] در کنار برخی باورهای مشترک با [[اهل‌سنت]] درباره آموزه مهدویت، برخی [[باورها]] و اندیشه‌های متفاوت نیز دارند. آموزه مهدویت بخشی از موضوع [[امامت]] و از زیرمجموعه‌های آن به شمار می‌رود.
تشکیل [[جامعه جهانی]] بر پایه باورها و [[ارزش‌های الهی]] و [[دادگستری]] در سراسر [[زمین]] از اهداف مهم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود و آن حضرت در حد امکان در این باره تلاش کرد؛ اما به سبب فراهم نشدن شرایط، نتوانست [[حکومت]] و جامعه جهانی مورد نظر خود را تشکیل دهد؛ ولی خداوند [[وعده]] تشکیل چنین جامعه‌ای را در [[کتاب‌های آسمانی]] داده است و می‌توان آن را تحقق [[هدف]] نهایی از [[بعثت پیامبر خاتم]] دانست: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref> به [[اعتقاد شیعه]]، [[امامت]]، [[متمم]] [[نبوت]] و تحقق‌بخش [[حکمت]] [[خاتمیت]] است، از همین‌رو می‌توان نتیجه گرفت که هدف یادشده به وسیله [[آخرین امام]] تحقق خواهد یافت <ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۱۶۶.</ref> و از این رو برپایه برخی [[روایات شیعه]]، چیره شدن کامل [[دین حق]] بر همه [[ادیان]] در [[زمان ظهور امام مهدی]] روی خواهد داد.<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۷؛ التبیان، ج۵، ص۲۰۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۷.</ref> افزون بر [[روایات متواتر]] [[شیعه]] <ref> الکافی، ج۱، ص۳۳۸؛ الغیبه، نعمانی، ص۸۸؛ الغیبه، طوسی، ص۱۷۶ - ۱۸۸.</ref> و [[سنی]] <ref>مسند احمد، ج۳، ص۱۷ و ۲۷؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۶؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸.</ref>
درباره [[حکومت جهانی]] و [[دادگستری امام مهدی]]، شماری از [[آیات قرآن]] نیز بر این موضوع [[تطبیق]] و [[تأویل]] شده‌اند؛ برای نمونه، [[خداوند]] در [[تورات]] و [[زبور]] نوشته است که [[صالحان]]، [[وارث زمین]] خواهند شد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> برپایه [[روایات]]، تحقق کامل این [[وعده الهی]] در زمان ظهور امام مهدی{{ع}}خواهد بود.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۱۹ - ۱۲۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۸۴۸؛ التفسیر الکاشف، ج۵، ص۳۰۲.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند  منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref> نیز در این باره تأویل شده است. این آیه هرچند درباره [[رهایی]] [[بنی‌اسرائیل]] از دست [[فرعون]] و به [[قدرت]] رسیدن آنان است، تعبیر {{متن قرآن|نُرِيدُ}} به یک [[اراده]] مستمر [[الهی]] اشاره دارد. برهمین اساس، آیه یاد شده در [[احادیث]] بر [[ظهور امام مهدی]] و حکومت جهانی آن [[حضرت]] تطبیق شده است.<ref>التبیان، ج۸، ص۱۲۹؛ آموزش عقاید، ج۲، ص۱۶۷.</ref> آیه {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref> هم از [[وعده خداوند]] درباره [[خلافت]] [[مؤمنان]] [[صالح]] و [[خداپرستی]] آنها در [[امنیت]] کامل خبر داده است. برپایه [[روایات]]، مصداق کامل این [[وعده]] در [[زمان ظهور امام مهدی]]{{ع}} تحقق خواهد یافت.<ref>تفسیر القرآن المجید، ص۳۵۸؛ مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۹.</ref>
'''[[رجعت]]:''' رجعت از آموزه‌های اختصاصی [[شیعه]] و با [[اندیشه مهدویت]] مرتبط است. براساس این آموزه، در زمان ظهور امام مهدی گروهی از مؤمنانِ [[صالح]] و اولیای برجسته [[الهی]] زنده می‌شوند تا [[دولت حق]] را که همواره در انتظارش بودند [[مشاهده]] کرده و به [[ثواب]] [[یاری کردن]] [[اولیای الهی]] [[دست]] یابند. از سوی دیگر، گروهی از [[منافقان]] و [[منکران]] برجسته دولت حق نیز زنده می‌شوند تا [[کیفر]] [[کردار]] [[ناپسند]] خود را در این [[دنیا]] هم ببینند.<ref>المسائل السرویه، ص۳۵؛ رسائل المرتضی، ج۱، ص۱۲۵؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۷.</ref> به جز برخی که رجعت را به معنای بازگشت دولت حق [[تأویل]] کرده‌اند، بیشتر قریب به اتفاق شیعه، آن را به همان معنای ظاهری بازگشت اشخاص دانسته‌اند.<ref>الایقاظ من الهجعه، ص۶۱ - ۶۳؛ عقائد الامامیه، ص۸۱.</ref> آموزه رجعت در [[کتاب و سنت]] <ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۷ - ۲۱۸؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۳.</ref> ریشه دارد و روایات آن [[متواتر]] [[معنوی]] است.<ref>الایقاظ من الهجعه، ص۶۲؛ عقائد الامامیه، ص۸۳.</ref> براساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref>، [[خداوند]] در یکی از روزها از میان هر امتی گروهی از [[تکذیب]] کنندگان [[آیات الهی]] را برانگیخته و همه آنها را در یک جا گرد خواهد آورد. [[مفسران شیعه]]، با استناد به روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[حشر]] یاد شده در این آیه را مربوط به [[زمان رجعت]] دانسته<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۴؛ نور الثقلین، ج۳، ص۲۶۶.</ref> و [[ارتباط]] آن با حشر [[روز قیامت]] را رد و نقد کرده‌اند، زیرا در [[روز قیامت]] همه افراد [[امت‌ها]] و نه گروهی از آنان برانگیخته خواهند شد. {{متن قرآن|وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا}}<ref>«و آنان را بر پروردگارت به صف بگذرانند؛ بی‌گمان نزد ما همان‌گونه (برهنه) آمده‌اید که شما را نخست آفریده بودیم؛ بلکه گمان داشتید که هرگز برایتان وعده‌گاهی نمی‌نهیم» سوره کهف، آیه ۴۸.</ref>.<ref>تفسیر القرآن المجید، ص۳۹۳؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۵؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۹۷.</ref> [[آیات]] قبل و بعد از [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref> که درباره حوادث [[دنیا]] سخن می‌گویند مؤیدی دیگرند بر اینکه آیه یاد شده به زنده شدن در این دنیا ([[رجعت]]) اشاره دارد.<ref> نمونه، ج۱۲، ص۱۳۲.</ref> [[اهل‌سنت]]، [[اعتقاد به رجعت]] را [[نادرست]] می‌دانند؛ به گونه‌ای که روایتِ راویانِ [[معتقد]] به آن را نامعتبر می‌شمارند.<ref>عقائد الامامیه، ص۸۱.</ref> آنها رجعت را ناممکن می‌خوانند. [[شیعیان]] در پاسخ، زنده شدن گروهی در دنیا و [[زمان رجعت]] را ممکن و آن را مانند [[معاد جسمانی]] دانسته و به دو دسته آیات استناد می‌کنند: دسته نخست، آیاتی که در پاسخ به [[منکران]] [[معاد]] از [[قدرت خداوند]] بر زنده کردن [[مردگان]] [[سخن]] می‌گویند. {{متن قرآن|وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای  داناست» سوره یس، آیه ۷۸-۷۹.</ref> دسته دوم آیاتی که از زنده شدن افراد و گروه‌های گوناگون در [[اقوام]] پیشین حکایت می‌کنند. عُزَیْر [[نبی]] {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته  گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>، هزاران نفرِ گریزان از [[بیماری]] [[طاعون]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>، ۷۰ نفر از [[یاران]] [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کردباری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۲-۷۳.</ref> و زنده شدن [[فرزندان حضرت]] [[ایوب]]{{ع}} {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«و ما از سر بخشایشی از خویش و پند آموختن به خردمندان، خانواده‌اش را- و با آنها، همانند آنان را- به او بخشیدیم» سوره ص، آیه ۴۳.</ref> از این قبیل‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۶.</ref>
'''[[عدالت صحابه]]:''' بیشتر اهل‌سنت <ref> الاحکام، ج۲، ص۹۰؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۲۳.</ref> هر [[مسلمانی]] را که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را دیده یا [[همراهی]] کرده باشد، [[صحابی]] آن [[حضرت]] به شمار آورده <ref> صحیح البخاری، ج۷، ص۶۹؛ العده فی اصول الفقه، ج۳، ص۹۸۸؛ اسدالغابه، ج۱، ص۱۲.</ref> و با استناد به آیات و [[روایات]]، همه آنها را [[عادل]]، از [[اولیای الهی]] و [[برترین]] [[آفریدگان]] [[خدا]] پس از [[پیامبر]] می‌دانند.<ref> المستصفی، ص۱۳۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۹۹؛ الاصابه، ج۱، ص۱۹ و ۲۲ - ۲۵ و ۱۶۲ - ۱۶۴.</ref> به [[اعتقاد]] آنان، پیامبر{{صل}} بین ۱۱۴۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰۰ صحابی داشته است؛<ref> تلقیح فهوم اهل الاثر، ج۱، ص۷۳؛ تدریب الراوی، ج۲، ص۲۲۰.</ref> اما فقط حدود ۸۰۰۰ نفر آنان با اسم و [[کنیه]] شناخته شده‌اند و بیشترشان به سبب بادیه‌نشین بودن ناشناخته بودند و تنها یک بار در [[حجه‌الوداع]] [[پیامبر]]{{صل}}را [[ملاقات]] کردند.<ref>الاصابه، ج۱، ص۳.</ref>
[[شیعیان]] درباره [[صحابه]] دیدگاهی میانه دارند و [[اعتقاد]] به [[عدالت]] همه آنها را با [[آیات قرآن]]، [[سنت نبوی]] و گزارش‌های [[تاریخی]] ناسازگار می‌دانند. آنان نه مانند [[جمهور]] [[اهل‌سنت]] همه صحابه را [[عادل]] می‌دانند و نه مانند [[غُلات]] همه را [[تکفیر]] می‌کنند.<ref> نک: تفسیر القرآن المجید، ص۴۹۸ - ۵۰۵؛ اجوبة مسائل جار اللّه، ص۱۴؛ التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، ص۳۶۲.</ref> به [[اعتقاد شیعه]]، [[صحابی]] بودن هر چند [[فضیلت]] است، هرگز موجب [[عصمت]] و عدالت نمی‌شود. شمار چشمگیری از علمای نامدار اهل‌سنت نیز همین دیدگاه را دارند.<ref> نک: تفسیر القرآن المجید، ص۴۹۸ - ۵۰۵؛ التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، ص۳۶۱؛ شیخ المضیره ابوهریره، ص۱۵۰.</ref> شماری از [[اصحاب]]، کسانی بودند که [[قرآن]] آنها را به سبب [[مخالفت]] با [[احکام الهی]]، [[دروغ]] [[خواندن]] وعده‌های [[خداوند]] و [[اذیت]] کردن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صریحاً [[فاسق]] و [[بیماردل]] خوانده و [[لعنت]] کرده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا}}<ref>«و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده نداده‌اند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref>،  {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌های  پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۵۷.</ref>؛ همچنین گروهی از منافقانِ ناشناخته در میان آنها وجود داشتند. {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> <ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۱۲۲.</ref>بنابراین در میان صحابه، افزون بر افراد و شخصیت‌های عالم، عادل و با تقوای فراوان، شماری از منافقانِ ناشناخته، افراد [[سرکش]] و [[اهل]] [[گناه]] نیز بودند و برای همین، اعتقاد به عادل بودن همه اصحاب درست نیست.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>




۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش