حق در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
واژه حق از واژههایی است که از حوزههای کاربردی بسیاری برخوردار است. از [[علم]] [[حقوق]] گرفته تا [[فلسفه]]، همگی از این واژه بهرههای بسیار بردهاند. با توجه به این گستردگی معنایی، در [[قرآن]] نیز در مواضع گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته است. این کلمه حدود ۲۴۷ بار در [[مصحف شریف]]، به معانی مختلف، استعمال شده است. [[حقیقت]] و واقعیت<ref>{{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}} «(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام میخواستید حال و کارتان چه بود؟ گفتند: پاکا که خداوند است! ما او را هیچ گناهکار نمیدانیم؛ همسر عزیز (مصر) گفت: اکنون حقّ آشکار گشت: من از او کام خواستم و او از راستگویان است» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref>، [[هدایت]]<ref>{{متن قرآن|فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}} «این است خداوند پروردگار راستین شما بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟ و چگونه (از حق) روی گردانتان میکنند؟» سوره یونس، آیه ۳۲.</ref>، صفت برای [[خدای متعال]]<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}} «این بدان روست که خداوند راستین است و اینکه آنچه به جای او (به پرستش) میخوانند نادرست است و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref>، [[افعال]]<ref>{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ}} «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸.</ref> و وعدههای او<ref>{{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ}} «پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.</ref>، صفت برای [[دین]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا}} «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.</ref>، [[حکم]]<ref>{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}} «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، [[وحی]]<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}} «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست میشمارد، بیگمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref> و قصص<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «بیگمان این همان، داستانسرایی راستین است و جز خداوند خدایی نیست و به راستی خداوند پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۶۲.</ref> از جمله کاربردهای [[حق]] در [[آیات قرآن]] است. | واژه حق از واژههایی است که از حوزههای کاربردی بسیاری برخوردار است. از [[علم]] [[حقوق]] گرفته تا [[فلسفه]]، همگی از این واژه بهرههای بسیار بردهاند. با توجه به این گستردگی معنایی، در [[قرآن]] نیز در مواضع گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته است. این کلمه حدود ۲۴۷ بار در [[مصحف شریف]]، به معانی مختلف، استعمال شده است. [[حقیقت]] و واقعیت<ref>{{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}} «(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام میخواستید حال و کارتان چه بود؟ گفتند: پاکا که خداوند است! ما او را هیچ گناهکار نمیدانیم؛ همسر عزیز (مصر) گفت: اکنون حقّ آشکار گشت: من از او کام خواستم و او از راستگویان است» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref>، [[هدایت]]<ref>{{متن قرآن|فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}} «این است خداوند پروردگار راستین شما بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟ و چگونه (از حق) روی گردانتان میکنند؟» سوره یونس، آیه ۳۲.</ref>، صفت برای [[خدای متعال]]<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}} «این بدان روست که خداوند راستین است و اینکه آنچه به جای او (به پرستش) میخوانند نادرست است و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref>، [[افعال]]<ref>{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ}} «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸.</ref> و وعدههای او<ref>{{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ}} «پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.</ref>، صفت برای [[دین]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا}} «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.</ref>، [[حکم]]<ref>{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}} «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، [[وحی]]<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}} «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست میشمارد، بیگمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref> و قصص<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «بیگمان این همان، داستانسرایی راستین است و جز خداوند خدایی نیست و به راستی خداوند پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۶۲.</ref> از جمله کاربردهای [[حق]] در [[آیات قرآن]] است. | ||
معنای اصطلاحی حق هر چیزی است که به نفع [[فرد]] و برعهده دیگران میباشد. اضافه شدن کلمه حق به "[[الله]]" و "[[الناس]]" به اعتبار صاحب آن حق میباشد. از این نظر [[حقوقی]] را که برای [[خداوند]] | معنای اصطلاحی حق هر چیزی است که به نفع [[فرد]] و برعهده دیگران میباشد. اضافه شدن کلمه حق به "[[الله]]" و "[[الناس]]" به اعتبار صاحب آن حق میباشد. از این نظر [[حقوقی]] را که برای [[خداوند]] ثابت است و دیگران میبایست ادا کنند "حقالله" و [[حقوق]] ثابت شده برای [[مردم]] را "[[حقالناس]]" مینامند. [[شهید]] اول [[حق الله]] را اینگونه تعریف کرده است: "مقصود از [[حقّ]] خداوند، یا فرمانهای اوست که راهنمای [[بندگان]] میباشد یا خود [[اطاعت]] و [[فرمان]] بردن از خداوند است؛ زیرا اگر امر [[خدا]] نباشد، [[عبادت]] مصداق حقالله قرار نمیگیرد؛ و یا چون خود عبادت حقالله است امر به آن تعلق میگیرد، در [[احادیث صحیح]]، [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] نیز همین معنا را اعلام داشتهاند که فرمودهاند: حق خداوند بر بندگان آن است که او را [[پرستش]] کنند و برای او هیچ شریکی نیاورند"<ref>القواعد و الفوائد، ج۲، ص۴۲، قاعده ۲۶۱.</ref>. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} در ابتدای [[رساله حقوق]] خود، قبل از اینکه به شمارش حقوق صاحبان حق بپردازد، تأکید میکند که تنها [[خدای متعال]] صاحب حق است و سایر حقوق بر پایه این حق شکل میگیرد: {{متن حدیث|وَ أَكْبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَيْكَ مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّهِ الَّذِي هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تَفَرَّعَ}}<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰.</ref>؛ «بزرگترین حقوق که [[خداوند تبارک و تعالی]] برای خویش بر تو [[واجب]] کرده "حقالله" است که ریشه تمام حقوق است و دیگر حقوق از آن منشعب شده است». | [[امام سجاد]]{{ع}} در ابتدای [[رساله حقوق]] خود، قبل از اینکه به شمارش حقوق صاحبان حق بپردازد، تأکید میکند که تنها [[خدای متعال]] صاحب حق است و سایر حقوق بر پایه این حق شکل میگیرد: {{متن حدیث|وَ أَكْبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَيْكَ مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّهِ الَّذِي هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تَفَرَّعَ}}<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰.</ref>؛ «بزرگترین حقوق که [[خداوند تبارک و تعالی]] برای خویش بر تو [[واجب]] کرده "حقالله" است که ریشه تمام حقوق است و دیگر حقوق از آن منشعب شده است». | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
یکی از مهمترین [[حقوقی]] که بر گردن هر [[انسانی]] است، حق [[پدر]] و [[مادر]] است. لذا آن [[حضرت]] از [[خدای متعال]] درخواست میکند که توان ادا نمودن این [[حقوق]] را به وی اعطا نماید<ref>نیایش بیستوچهارم.</ref>. علاوه بر حقی که پدر و مادر بر گردن [[انسان]] دارند، [[فرزندان]] نیز بر گردن پدر و مادر خود دارای حقوقی هستند؛ با این حال امام سجاد{{ع}} در ضمن [[دعا]] برای [[والدین]] خود، از حقوق خود گذشته و بر پدر و مادر خویش میبخشد: «خداوندا هر [[تعدی]] که در گفتار و هر [[تجاوز]] که در [[رفتار]] بر من روا داشتهاند و هر حقی که از من تباه کردهاند و هر [[قصور]] که در [[وظایف]] خود نسبت به من ورزیدهاند، همه را به ایشان بخشیدم»<ref>نیایش بیستوچهارم</ref>؛ زیرا حقوق والدین بر فرزندان بسیار سنگینتر از حقوق فرزند بر والدین خویش است؛ بنابراین [[ادای حق]] ایشان هرگز به صورت کامل صورت نمیگیرد؛ هرگز نتوانند همه حقی را که بر گردن من دارند به تمامی استیفا کنند و من نیز آنسان که [[شایسته]] آنهاست هرگز نتوانم حقشان را [[شناخت]] و هرگز نتوانم حق خدمتشان را به جای آورم<ref>همان.</ref>. | یکی از مهمترین [[حقوقی]] که بر گردن هر [[انسانی]] است، حق [[پدر]] و [[مادر]] است. لذا آن [[حضرت]] از [[خدای متعال]] درخواست میکند که توان ادا نمودن این [[حقوق]] را به وی اعطا نماید<ref>نیایش بیستوچهارم.</ref>. علاوه بر حقی که پدر و مادر بر گردن [[انسان]] دارند، [[فرزندان]] نیز بر گردن پدر و مادر خود دارای حقوقی هستند؛ با این حال امام سجاد{{ع}} در ضمن [[دعا]] برای [[والدین]] خود، از حقوق خود گذشته و بر پدر و مادر خویش میبخشد: «خداوندا هر [[تعدی]] که در گفتار و هر [[تجاوز]] که در [[رفتار]] بر من روا داشتهاند و هر حقی که از من تباه کردهاند و هر [[قصور]] که در [[وظایف]] خود نسبت به من ورزیدهاند، همه را به ایشان بخشیدم»<ref>نیایش بیستوچهارم</ref>؛ زیرا حقوق والدین بر فرزندان بسیار سنگینتر از حقوق فرزند بر والدین خویش است؛ بنابراین [[ادای حق]] ایشان هرگز به صورت کامل صورت نمیگیرد؛ هرگز نتوانند همه حقی را که بر گردن من دارند به تمامی استیفا کنند و من نیز آنسان که [[شایسته]] آنهاست هرگز نتوانم حقشان را [[شناخت]] و هرگز نتوانم حق خدمتشان را به جای آورم<ref>همان.</ref>. | ||
همانطور که گفته شد، اصل و اساس همه حقوق، حقالله است؛ نتیجه اینکه، برای جبران حقوق، علاوه بر کسب [[رضایت]] صاحبان حق، میبایست از [[درگاه الهی]] هم [[طلب]] [[آمرزش]] نماییم. بدین خاطر یکی از [[مناجاتهای امام سجاد]]{{ع}} صرفاً به طلب عذر و [[مغفرت]] از [[خدای متعال]] به جهت کوتاهی در رعایت [[حقوق]] [[بندگان]] اختصاص یافته است<ref>نیایش سیوهفتم.</ref>؛ زیرا با اولین حقی که از [[بندگان خدا]] زائل میکنیم و اولین گناهی که انجام میدهیم مستحق [[عذاب الهی]] میشویم و این [[حق]] برای [[خداوند]] | همانطور که گفته شد، اصل و اساس همه حقوق، حقالله است؛ نتیجه اینکه، برای جبران حقوق، علاوه بر کسب [[رضایت]] صاحبان حق، میبایست از [[درگاه الهی]] هم [[طلب]] [[آمرزش]] نماییم. بدین خاطر یکی از [[مناجاتهای امام سجاد]]{{ع}} صرفاً به طلب عذر و [[مغفرت]] از [[خدای متعال]] به جهت کوتاهی در رعایت [[حقوق]] [[بندگان]] اختصاص یافته است<ref>نیایش سیوهفتم.</ref>؛ زیرا با اولین حقی که از [[بندگان خدا]] زائل میکنیم و اولین گناهی که انجام میدهیم مستحق [[عذاب الهی]] میشویم و این [[حق]] برای [[خداوند]] ثابت میگردد که بتواند ما را [[عذاب]] کند؛ با این حال [[خدای رحمان]] و [[رحیم]] حق خود را به تأخیر انداخته و [[فرصت]] [[توبه]] را برای ما فراهم میآورد: «بار خدایا، اگر [[کیفر]] [[گناهان]] را به تأخیر افکندهای و در [[خشم]] و [[انتقام]] و [[عقاب]] درنگ کردهای، [[چشمپوشی]] توست از حق خودت»<ref>نیایش سی و هفتم</ref>.<ref>اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ صحیفة سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، سروش، ۱۳۷۵؛ فرهنگ الفبایی الرائد، جبران مسعود، ترجمه رضا انزابی نژاد، مشهد، به نشر، ۱۳۸۴؛ قاموس قرآن، علیاکبر قرشی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۲ ق؛ القواعد و الفوائد، محمدبن مکی (شهید اول)، مفید، بیتا.</ref>.<ref>[[رضا رهنما|رهنما، رضا]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «حق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۱۸۸-۱۹۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |