توحید ذاتی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*بنابر روایتی، روز [[جنگ جمل]] مردی از [[امام علی|امیرمؤمنان]] پرسید؟ آیا [[خدا]] واحد است؟ [[حضرت]] فرمود: این سخن که [[خدا]] واحد است، بر ۴ وجه است که دو وجه آن جایز نیست و دو وجه دیگر ثابت است؛ اما آن دو وجه که جایز نیست، یکی آن است که بگوییم [[خدا]] به همان معنا که در اعداد مطرح است، واحد است، زیرا کسی که دوم ندارد، در باب اعداد داخل نیست. دوم آنکه گفته شود [[خدا]] یکی از جنس [[مردم]] است. این نیز از آن رو که مستلزم [[تشبیه]] [[خدا]] به مخلوقات است جایز نیست؛ اما آن دو وجه که ثابت است، اول آنکه [[خدا]] بی نظیر است و دوم آنکه بسیط است و به هیچ روی تجزیه برنمی دارد<ref>التوحید، صدوق، ص ۸۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *بنابر روایتی، روز [[جنگ جمل]] مردی از [[امام علی|امیرمؤمنان]] پرسید؟ آیا [[خدا]] واحد است؟ [[حضرت]] فرمود: این سخن که [[خدا]] واحد است، بر ۴ وجه است که دو وجه آن جایز نیست و دو وجه دیگر ثابت است؛ اما آن دو وجه که جایز نیست، یکی آن است که بگوییم [[خدا]] به همان معنا که در اعداد مطرح است، واحد است، زیرا کسی که دوم ندارد، در باب اعداد داخل نیست. دوم آنکه گفته شود [[خدا]] یکی از جنس [[مردم]] است. این نیز از آن رو که مستلزم [[تشبیه]] [[خدا]] به مخلوقات است جایز نیست؛ اما آن دو وجه که ثابت است، اول آنکه [[خدا]] بی نظیر است و دوم آنکه بسیط است و به هیچ روی تجزیه برنمی دارد<ref>التوحید، صدوق، ص ۸۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*در این [[روایت]] [[وحدت]] عددی و [[وحدت]] نوعی [[خداوند]] [[نفی]]، و بینظیری "واحدیت" و بساطت "احدیت"ثابت شده است. افزون بر این در سخنانی که از دیگر [[امامان]]{{عم}} [[نقل]] شده است به گونه صریح و بارها عبارت {{عربی|" إنّه واحد لا بالعدد"}} به چشم میخورد. این تعبیر با این سخن [[امام سجاد]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|" لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَد"}} ناسازگار نیست، زیرا مراد آن [[حضرت]] این است که [[وحدانیت]] عدد [[ملک]] خداست نه اینکه او به آن متصف است<ref>الصحیفة السجادیه، دعاء ۷۴؛</ref><ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref>، چنان که معنای {{متن قرآن|لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref> آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست و او فرازمند سترگ است؛ سوره شوری، آیه: ۴.</ref> این است که آنچه در [[آسمانها]] و [[زمین]] است، [[ملک]] [[خداوند]] است نه اینکه او به آنها متصف است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *در این [[روایت]] [[وحدت]] عددی و [[وحدت]] نوعی [[خداوند]] [[نفی]]، و بینظیری "واحدیت" و بساطت "احدیت"ثابت شده است. افزون بر این در سخنانی که از دیگر [[امامان]]{{عم}} [[نقل]] شده است به گونه صریح و بارها عبارت {{عربی|" إنّه واحد لا بالعدد"}} به چشم میخورد. این تعبیر با این سخن [[امام سجاد]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|" لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَد"}} ناسازگار نیست، زیرا مراد آن [[حضرت]] این است که [[وحدانیت]] عدد [[ملک]] خداست نه اینکه او به آن متصف است<ref>الصحیفة السجادیه، دعاء ۷۴؛</ref><ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref>، چنان که معنای {{متن قرآن|لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref> آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست و او فرازمند سترگ است؛ سوره شوری، آیه: ۴.</ref> این است که آنچه در [[آسمانها]] و [[زمین]] است، [[ملک]] [[خداوند]] است نه اینکه او به آنها متصف است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*گفتنی است میان [[آیه]] ۷۳ [[سوره]] [[مائده]] که [[وحدت]] عددی را [[نفی]] میکند و [[آیه]] ۷ [[سوره مجادله]] که تصریح میکند هیچ نجوایی میان سه یا پنج نفر نیست مگر آنکه [[خداوند]] چهارمین یا ششمین آنهاست، تنافی نیست<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۸۴.</ref> {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>؛ زیرا گرچه ظاهر این [[آیه]] در ابتدا موهم [[وحدت]] عددی [[خداوند]] است، در ادامه بر احاطه وجودی<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۰۶، «توحید در قرآن».</ref> [[خدای متعال]] تأکید شده و از [[معیت]] او با هر نجواکننده ای سخن رفته است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>، چنان که [[آیه]] ۴ [[سوره حدید]] نیز بر [[معیت]] [[خدا]] با همگان پای فشرده است: {{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ }}<ref> هر جا باشید او با شماست؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref> و این در [[حقیقت]] [[نفی]] [[وحدت]] عددی و [[اثبات]] [[وحدت]] [[حقیقی]] [[خداوند]] است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۶.</ref>؛ همچنین احاطه قیومی [[حق تعالی]] را بر موجودات به نحوی که [[وحدت]] عددی [[نفی]] شود، میتوان از [[آیه]] ۳ [[سوره حدید]]: {{متن قرآن|هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref> او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست؛ سوره حدید، آیه: ۳.</ref> و نیز [[آیه]] ۲ [[سوره]] [[اخلاص]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref> خداوند صمد است؛ سوره اخلاص، آیه: ۲.</ref> استفاده کرد، زیرا بنابر [[آیه]] نخست، [[خداوند]] با [[قدرت]] کامل خویش بر همه موجودات و از هر جهتی احاطه دارد و اوست که پیش یا پس از هر چیزی که به عنوان نخستین یا واپسین موجود فرض شود موجود است و نیز از هر موجودی که تحت عنوان [[آشکار]] یا | *گفتنی است میان [[آیه]] ۷۳ [[سوره]] [[مائده]] که [[وحدت]] عددی را [[نفی]] میکند و [[آیه]] ۷ [[سوره مجادله]] که تصریح میکند هیچ نجوایی میان سه یا پنج نفر نیست مگر آنکه [[خداوند]] چهارمین یا ششمین آنهاست، تنافی نیست<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۸۴.</ref> {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>؛ زیرا گرچه ظاهر این [[آیه]] در ابتدا موهم [[وحدت]] عددی [[خداوند]] است، در ادامه بر احاطه وجودی<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۰۶، «توحید در قرآن».</ref> [[خدای متعال]] تأکید شده و از [[معیت]] او با هر نجواکننده ای سخن رفته است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>، چنان که [[آیه]] ۴ [[سوره حدید]] نیز بر [[معیت]] [[خدا]] با همگان پای فشرده است: {{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ }}<ref> هر جا باشید او با شماست؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref> و این در [[حقیقت]] [[نفی]] [[وحدت]] عددی و [[اثبات]] [[وحدت]] [[حقیقی]] [[خداوند]] است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۶.</ref>؛ همچنین احاطه قیومی [[حق تعالی]] را بر موجودات به نحوی که [[وحدت]] عددی [[نفی]] شود، میتوان از [[آیه]] ۳ [[سوره حدید]]: {{متن قرآن|هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref> او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست؛ سوره حدید، آیه: ۳.</ref> و نیز [[آیه]] ۲ [[سوره]] [[اخلاص]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref> خداوند صمد است؛ سوره اخلاص، آیه: ۲.</ref> استفاده کرد، زیرا بنابر [[آیه]] نخست، [[خداوند]] با [[قدرت]] کامل خویش بر همه موجودات و از هر جهتی احاطه دارد و اوست که پیش یا پس از هر چیزی که به عنوان نخستین یا واپسین موجود فرض شود موجود است و نیز از هر موجودی که تحت عنوان [[آشکار]] یا پنهان یاد شود، آشکارتر و در همان حال پنهانتر است، پس اوست که به گونه مطلق آغاز و انجام و [[آشکار]] و پنهان است. البته آغاز و انجام بودن [[خدا]] زمانی و [[آشکار]] و پنهان بودنش مکانی نیست و گرنه او بر زمان و مکان مقدم و از هر دو منزّه نبود، بر این اساس ۴ اسم "اول"، "آخر"، "ظاهر" و "[[باطن]]" از [[فروع]] اسم "محیط" و این اسم نیز بر مطلق بودن [[قدرت خداوند]] متفرع است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*برخی معتقدند که این ۴ نام به احاطه وجود و [[علم]] و شعاعهای نوری [[رحمت]] [[حق تعالی]] بر تمام موجودات اشاره دارند و همه آنها را مشمول [[فیض]] منبسط و [[رحمت]] رحمانی معرفی میکنند و این خود بدین معنا است که وجود ممکنات به تمام جهات از [[شئون]] وجود [[واجب]] تعالی است<ref>مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۱۱۸.</ref>. | *برخی معتقدند که این ۴ نام به احاطه وجود و [[علم]] و شعاعهای نوری [[رحمت]] [[حق تعالی]] بر تمام موجودات اشاره دارند و همه آنها را مشمول [[فیض]] منبسط و [[رحمت]] رحمانی معرفی میکنند و این خود بدین معنا است که وجود ممکنات به تمام جهات از [[شئون]] وجود [[واجب]] تعالی است<ref>مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۱۱۸.</ref>. | ||
*برخی اولیت و آخریت موجود در [[آیه]] را به اولیت و آخریت در [[ادراک]] معنا کرده و معتقدند که آنچه در ابتدای [[ادراک]] ظاهر میگردد و در انتها پس از [[تأمل]] در مدرکات و تمییز آنها [[وجدان]] میشود، چیزی جز وجود نیست و از طرفی [[حقیقت]] [[حق تعالی]] نیز "صِرف" وجود است، بنابراین، اول و آخر مدرَکات، [[خداوند]] است و بدین روی در ادامه [[آیه]] بر ظاهر و [[باطن]] بودن او نیز تأکید شده است که ظاهریت با توجه به ابتدا و باطنیت با [[عنایت]] به انتهاست<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۴۴.</ref>. در بیانی دیگر گفته شده است: ممکن است مراد از این [[آیه]] اشاره به [[توحید]] [[اهل]] [[معرفت]] باشد که بعضی به طریق حال و بعضی به طریق [[مقام]]، آن را دریافتهاند و با [[تجلی]] [[حق]] به اسم "واحد" یا "[[احد]]" [[مشاهده]] میکنند که در [[دار]] هستی جز یک [[حقیقت]] موجود نیست و باقی هرچه از علت و معلول، ظاهر و [[باطن]]، اول و آخر و... [[تصور]] شوند، اموریاند که [[نفوس]] محجوب آنها را اعتبار میکنند و گرنه آنها با توجه به ذات خویش معدوماند و از تحقق و [[حقانیت]] بهرهای ندارند. البته کسانی که دارای چنان حال و مقامی نیستند، نباید به بیان این گونه معانی دهان باز کنند<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۴۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *برخی اولیت و آخریت موجود در [[آیه]] را به اولیت و آخریت در [[ادراک]] معنا کرده و معتقدند که آنچه در ابتدای [[ادراک]] ظاهر میگردد و در انتها پس از [[تأمل]] در مدرکات و تمییز آنها [[وجدان]] میشود، چیزی جز وجود نیست و از طرفی [[حقیقت]] [[حق تعالی]] نیز "صِرف" وجود است، بنابراین، اول و آخر مدرَکات، [[خداوند]] است و بدین روی در ادامه [[آیه]] بر ظاهر و [[باطن]] بودن او نیز تأکید شده است که ظاهریت با توجه به ابتدا و باطنیت با [[عنایت]] به انتهاست<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۴۴.</ref>. در بیانی دیگر گفته شده است: ممکن است مراد از این [[آیه]] اشاره به [[توحید]] [[اهل]] [[معرفت]] باشد که بعضی به طریق حال و بعضی به طریق [[مقام]]، آن را دریافتهاند و با [[تجلی]] [[حق]] به اسم "واحد" یا "[[احد]]" [[مشاهده]] میکنند که در [[دار]] هستی جز یک [[حقیقت]] موجود نیست و باقی هرچه از علت و معلول، ظاهر و [[باطن]]، اول و آخر و... [[تصور]] شوند، اموریاند که [[نفوس]] محجوب آنها را اعتبار میکنند و گرنه آنها با توجه به ذات خویش معدوماند و از تحقق و [[حقانیت]] بهرهای ندارند. البته کسانی که دارای چنان حال و مقامی نیستند، نباید به بیان این گونه معانی دهان باز کنند<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۴۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. |