اثبات عصمت امام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
[[عصمت]] به معنای دوی از [[خطا]] و [[گناه]] است، به شخص دارای این | [[عصمت]] به معنای دوی از [[خطا]] و [[گناه]] است، به شخص دارای این [[صفت معصوم]] گفته میشود. '''[[اثبات عصمت امام]]''' شامل [[ادله نقلی]] و [[عقلی]] بر [[عصمت امام]] است. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* بر پایه عقل و منابع قرآن و | * بر پایه [[عقل]] و منابع [[قرآن]] و [[حدیث]]، [[امام]] شخصی است که هم از [[انجام خطا]] و هم از [[ارتکاب گناه]] منزه باشد، زیرا انجام [[شایسته]] وظایفی که بر عهده امام است، بدون [[عصمت از خطا]] و گناه ممکن نیست، مثلاً [[بیان احکام]] [[دینی]] از سوی امامی که [[مصون از خطا]] نیست، [[حجت]] را بر [[مردم]] تمام نمیکند و چه بسا در مواردی که باید در مقابل [[انحرافات]] و [[تحریفات]] بایستد، دچار [[لغزش]] میگردد و از طرفی نمیتواند [[داعی]] مردم به [[تقوا]] و [[عمل صالح]] باشد. همچنین، سبب نیاز [[امت]] به امام آن است که مردم [[معصوم]] نبووده باشند زیرا اگر معصوم باشند نیازی به امام نخوهند داشت حال اگر فرض کنیم که امام، خود جایز الخطا باشد، لازم میآید که به امام دیگری نیاز باشد که [[تسلسل]] لازم میآید<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۱۴۴ - ۱۴۵.</ref>. | ||
==[[دلیل عقلی عصمت امام]]== | ==[[دلیل عقلی عصمت امام]]== | ||
===نخست: دلیل تسلسل=== | ===نخست: [[دلیل]] تسلسل=== | ||
* علت احتیاج مردم به [[ | * علت احتیاج مردم به امام، جلوگیری از [[ظلم]] [[ظالم]] و [[معصیت]] [[فاسق]] است، حال اگر صدور ظلم و معصیت از امام امکان داشته باشد، برای جلوگیری از آن، به امام دیگری نیاز خواهد بود و اگر همین گونه پیش برویم، تسلسل محال لازم میآید<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹ - ۳۶۴.</ref>. | ||
*'''اشکال اول:''' اگر ملاک احتیاج افراد به | *'''اشکال اول:''' اگر ملاک احتیاج افراد به امام، معصوم نبودن آنها باشد پس فردی که معصوم است به امام نیاز ندارد و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای [[امیر مؤمنان]] امام نبودهاند<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. | ||
*'''پاسخ:''' فرد معصوم، از جهات دیگر، مانند کسب معرفت و غیره ممکن است به | *'''پاسخ:''' فرد معصوم، از جهات دیگر، مانند [[کسب معرفت]] و غیره ممکن است به امام نیاز داشته باشد<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. | ||
*'''اشکال دوم:''' [[سعد الدین تفتازانی]] میگوید: نیاز امت به [[امام]] به خاطر وجود خطای امت نیست تا عدم | *'''اشکال دوم:''' [[سعد الدین تفتازانی]] میگوید: نیاز [[امت]] به [[امام]] به خاطر وجود خطای امت نیست تا عدم [[عصمت امام]] به [[تسلسل]] بیانجامد. به فرض [[وجوب عقلی]] [[نصب امام]]، شاید [[مصالح]] دیگری، منشأ [[وجوب عقلی امامت]] شده باشد. و میتوان به وسیله [[علم]] و [[عدالت]] و استفاده از [[کتاب و سنت]] از خطای امت جلوگیری کرد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۶۶ - ۳۶۷.</ref>. | ||
*'''پاسخ:''' | *'''پاسخ:''' | ||
*'''اولاً؛''' ادله | *'''اولاً؛''' [[ادله]] [[ضرورت امام]]، منحصر در [[ادله شرعی]] نیست، بلکه [[وجوب نصب امام]] با [[ادله عقلی]] مانند<ref>ر.ک. عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۶۶ - ۳۶۷.</ref>: [[دلیل لطف]] و [[دلیل]] [[حکمت]]، [[ثابت]] میشود و فقدانش در [[جامعه]]، مستلزم [[نقض غرض]] و [[نیازمندی]] جامعه به بینهایت [[امامان]] غیر [[معصوم]] است. [[خداوند]]، باید به اقتضای [[عقل]]، [[ارائه طریق]] را کامل کند و برای تکمیل ارائه طریق، [[تعیین]] [[امامان معصوم]] [[ضرورت]] دارد همانند ضرورت [[نزول قرآن]] و [[سنت نبوی]]. [[محرومیت انسانها از دیدار حضرت ولی عصر]]{{ع}}، زائیده [[اراده آدمیان]] است و اگر خطایی وجود دارد به کوتاهی ایشان برمیگردد. امام معصوم{{ع}} علاوه بر تأمین [[هدایت]] [[معرفتی]]، در تحقق [[مدیریت]] صحیح جامعه، هدایت خارجی را نیز تحقق میبخشد<ref>ر.ک. عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۶۶ - ۳۶۷.</ref>. | ||
===دوم: دلیل حفظ و تبیین شریعت=== | ===دوم: دلیل [[حفظ]] و [[تبیین]] [[شریعت]]=== | ||
* باید شریعت اسلام پس از [[پیامبر]] حفظ گردد و به دست مکلفان برسد؛ در اینجا چند فرض وجود دارد: | * باید [[شریعت اسلام]] پس از [[پیامبر]] حفظ گردد و به دست [[مکلفان]] برسد؛ در اینجا چند فرض وجود دارد: | ||
*'''الف) از طریق کتاب و سنت نبوی:''' حفظ و تبیین گردد، که تفاصیل احکام در این نیامده<ref>ر.ک. | *'''الف) از طریق کتاب و [[سنت نبوی]]:''' حفظ و تبیین گردد، که تفاصیل [[احکام]] در این نیامده<ref>ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، [[ناسخ و منسوخ]]، محکم [[متشابه]] است و خود [[نیازمند]] مفسری معصوم میباشند<ref>ر.ک. عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۰.</ref>. لذا [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] نمیتواند [[حافظ شرع]] باشد زیرا [[تفسیر]] و برداشت از قرآن و [[سنت]]، متفاوت است<ref>جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>. | ||
*'''ب) از طریق اجماع:''' اولاً، احکام مورد اجماع، غیر از کلیات | *'''ب) از طریق [[اجماع]]:''' اولاً، [[احکام]] مورد اجماع، غیر از کلیات [[دین]]، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع [[حجت]] باشد، به [[دلیل]] [[وجود امام]] است و این هم [[اثبات]] مدعای [[شیعه]] است و اگر حجتش به دلیل کتاب<ref>سوره نساء، آیه:۱۱۵.</ref>. و سنت باشد<ref>لا تجمع امتی علی الخطاء.</ref>. پس باید احتمال [[نسخ]] و اضمار و تخصیص، در این [[ادله]] منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما [[نقل]] میشد و [[پذیرش]] این مطلب مشروط به پذیرش [[عصمت امت]] است و این مستلزم دور است<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. | ||
*'''ج) از طریق اجتهاد مبتنی بر قیاس:''' '''اولاً:''' قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز ظن | *'''ج) از طریق [[اجتهاد مبتنی بر قیاس]]:''' '''اولاً:''' قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز [[ظن]] [[ضعیف]]، فایده دیگری ندارد<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی، ص۱۵۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱.</ref>. '''ثانیاً:''' مبنای قیاس بر [[تمثیل]] امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت میباشد مثلاً: [[روزه]] گرفتن در ایام [[ماه رمضان]]، [[واجب]] و در اول [[شوال]]، [[حرام]] است<ref>ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۴.</ref>. | ||
*د) برائت نیز نمیتواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به بعثت انبیاء نبود و به همان عقل انسان اکتفا میشد<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، | *د) [[برائت]] نیز نمیتواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به [[بعثت]] [[انبیاء]] نبود و به همان [[عقل انسان]] اکتفا میشد<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی، ص۱۵۷.</ref>. | ||
*با بطلان فرضهای مذکور، یگانه فرض متعین و درست، حفظ شریعت توسط [[امام]] [[معصوم]] است تا دین از خطر سقوط و | *با بطلان فرضهای مذکور، یگانه فرض متعین و درست، [[حفظ شریعت]] توسط [[امام]] [[معصوم]] است تا دین از خطر [[سقوط]] و [[انحراف]]، مصون بماند؛ زیرا اگر چنین نباشد لازم میآید که [[مردم]] تنها به بخشی از [[شریعت]] عمل کنند و به [[هدایت]] کامل دست نیابند و این امری [[قبیح]] است بر [[خداوند]] لطیف و [[نقض غرض]] [[شارع]] [[حکیم]] است<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۸؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱.</ref>. | ||
*'''اشکال:''' [[قاضی عبدالجبار]] احکام شریعت از طریق نقل | *'''اشکال:''' [[قاضی عبدالجبار]] [[احکام شریعت]] از طریق [[نقل]] [[متواتر]]، به دیگران خواهند رسید. و [[انکار]] [[حفظ]] و [[نقل شریعت]] از طریق [[تواتر]]، مستلزم خدشه در طریق تواتر است که [[دعوی نبوت]] توسط [[پیامبر اکرم]] را زیر سؤال میبرد. | ||
*'''پاسخ:''' معارف و احکام بسیاری از طریق تواتر اثبات شده ولی آیا همه احکام شریعت، از طریق تواتر بیان شده است. | *'''پاسخ:''' [[معارف]] و [[احکام]] بسیاری از طریق تواتر [[اثبات]] شده ولی آیا همه احکام شریعت، از طریق تواتر بیان شده است. | ||
*'''اشکال:''' در عصر | *'''اشکال:''' در عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]]{{ع}}، [[مردم]] چگونه از احکام شریعت [[آگاه]] میشوند؟ اگر بگوئیم افراد معذورند پس قبل از [[غیبت]] هم معذور بودهاند و اگر بگوئیم از طریق [[اجتهاد]] و [[خبر واحد]] به احکام میرسند پس قبل از غیبت نیز چنین راهی وجود داشته. | ||
*'''پاسخ:''' در عصر حضور<ref>تا ۲۶ هـ ق.</ref>. تفاصیل احکام شریعت، توسط [[ائمه]]{{عم}} بیان شده ولی معروف است که [[ابو حنیفه]] تنها هفده حدیث نبوی را معتبر میدانسته است. گذشته از این، غیبت | *'''پاسخ:''' در [[عصر حضور]]<ref>تا ۲۶ هـ ق.</ref>. تفاصیل احکام شریعت، توسط [[ائمه]]{{عم}} بیان شده ولی معروف است که [[ابو حنیفه]] تنها هفده [[حدیث نبوی]] را معتبر میدانسته است. گذشته از این، غیبت امام معصوم{{ع}} به خاطر عدم [[آمادگی مردم]] است<ref>ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۵ - ۲۳۷.</ref>. | ||
===سوم: دلیل امتناع تناقض=== | ===سوم: [[دلیل]] [[امتناع]] تناقض=== | ||
* اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب خطا یا گناهی شود یا باید از او تبعیت کرد که این باطل است به دلیل آیه قرآن {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ }}<ref> و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه:۲.</ref> و یا این که نباید از او پیروی کرد که در این صورت، فایده | * اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است به دلیل [[آیه قرآن]] {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ }}<ref> و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه:۲.</ref> و یا این که نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، فایده امام{{ع}}، منتفی خواهد بود<ref>[[علی قربانی| قربانی، علی]]، امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی، ص۱۵۸.</ref>. | ||
==[[دلیل نقلی عصمت امام]]== | ==[[دلیل نقلی عصمت امام]]== | ||
===نخست: آیه ۱۲۴ سوره بقره ( | ===نخست: [[آیه]] ۱۲۴ [[سوره بقره]] ([[آیه امامت]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}) === | ||
{{اصلی|آیه ۱۲۴ سوره بقره}} | {{اصلی|آیه ۱۲۴ سوره بقره}} | ||
*{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref> | *{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref> | ||
===معنای عهد=== | ===معنای [[عهد]]=== | ||
*به نظر برخی، این | *به نظر برخی، این [[آیه]]، در صورتی دلالت بر [[عصمت]] دارد که [[ثابت]] شود [[امامت]]، عهد خداست و چون [[شیعه]]، [[نصب امام]] را از جانب [[خدا]] با [[نص]]، [[واجب]] میداند، لذا امامت، عهد خداست و عصمت، با این آیه ثابت میشود. | ||
*[[زمخشری]] نیز از علمای معتزله میگوید: طبق این آیه، | * [[زمخشری]] نیز از [[علمای معتزله]] میگوید: طبق این آیه، امامت به کسی میرسد که [[عادل]] و از [[ظلم]]، مبرّا باشد<ref>[[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۸ - ۱۵۹.</ref>. | ||
*اما برخی میگویند، در آیۀ قرائتی است که به ما میفهماند منظور از "عهد" در آیه، همان [[ | *اما برخی میگویند، در آیۀ قرائتی است که به ما میفهماند منظور از "عهد" در آیه، همان امامت است نه [[نبوت]] و... مثلاً، از جمله {{متن قرآن|وَمِن ذُرِّيَّتِي}} به دست میآید که [[ابراهیم]] دارای فرزند بوده و یا لااقل از داشتن فرزند [[مأیوس]] نبوده در حالی که ابراهیم تا دوران کهنسالی فرزند نداشت و [[گواه]] دیگر اینکه قطعا یکی از مهمترین امتحانات ابراهیم همان [[امتحان]] او به [[ذبح]] فرزندش [[اسماعیل]] بود<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۸.</ref>. و همچنین از ظاهر آیه به دست میآید که این اولین [[وحی الهی]] به ابراهیم نبوده و او قبلاً به [[مقام]] [[پیامبری]] رسیده زیرا چنین درخواست بزرگی در اولین وحی الهی، از [[مقام ابراهیم]]، بسیار به دور است<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۶.</ref>. | ||
===معنای ظلم=== | ===معنای ظلم=== | ||
*ظلم در مقابل عدل و به معنای قراردادن شیء در غیر جایگاه شایسته آن است از آیات قرآن کریم به دست میآید که | * ظلم در مقابل [[عدل]] و به معنای قراردادن شیء در غیر [[جایگاه]] [[شایسته]] آن است از [[آیات قرآن کریم]] به دست میآید که [[معصیت]]، ظلم به شمار میرود: {{متن قرآن|وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ }}<ref> و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند؛ سوره بقره، آیه:۲۲۹.</ref>. پس تنها کسی به [[مقام امامت]] نایل میگردد که [[معصیت]] و گناهی از او سرنزند. | ||
* | * [[فرزندان حضرت ابراهیم]]{{ع}}، چهار دستهاند: | ||
*اول: کسانی که همیشه مرتکب گناه میگردند. | *اول: کسانی که همیشه [[مرتکب گناه]] میگردند. | ||
*دوم: کسانی که ابتدا ظالم نبودهاند ولی عاقبت به شر شدند. | *دوم: کسانی که ابتدا [[ظالم]] نبودهاند ولی [[عاقبت]] به [[شر]] شدند. | ||
*سوم: کسانی که ظالم بودهاند ولی عاقبت به خیر شدند. | *سوم: کسانی که ظالم بودهاند ولی [[عاقبت به خیر]] شدند. | ||
*چهارم: کسانی که هرگز گناه نکردهاند. | *چهارم: کسانی که هرگز [[گناه]] نکردهاند. | ||
*درخواست [[امامت]] برای گروه اول و دوم، شایسته یک مؤمن نیست چه رسد به [[ | *درخواست [[امامت]] برای گروه اول و دوم، [[شایسته]] یک [[مؤمن]] نیست چه رسد به [[ابراهیم خلیل]]، بنابراین درخواست [[وحی]] منحصر در دو دسته سوم و چهارم است که خداونند گروه سوم را مستثی کرده است. | ||
*این معنا، در برخی روایات مورد | *این معنا، در برخی [[روایات]] مورد [[تأیید]] قرار گرفته: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[خداوند]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} فرمود:{{عربی|" {{متن قرآن|مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِي لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً، وَ لَا يَصِحُّ أَنْ يَكُونَ إِمَاماً "}}<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۷۹.</ref><ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۱۴۶ - ۱۴۷؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۸- ۲۴۰.</ref>. | ||
*'''اشکال:''' از مفاد آیه استفاده نمیشود که تنها | *'''اشکال:''' از مفاد [[آیه]] استفاده نمیشود که تنها [[معصوم]]، شایسته [[مقام امامت]] است، زیرا [[مشرک]] و [[گناهکار]] نبود، اعم از معصوم بودن است. | ||
*'''پاسخ:''' | *'''پاسخ:''' | ||
*اولاً، طبق مبنای | *اولاً، طبق مبنای [[اشاعره]]، هر کس مرتکب گناه نشود معصوم خواهد بود. | ||
*ثانیاً، هرگاه کسی در طول عمر خویش نه در پنهان و نه در آشکار مرتکب گناه نشود، چنین فردی از اغوای شیطان مصون بوده است و معصوم یعنی همین زیرا قرآن میفرماید: {{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ }}<ref> به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد.مگر از میان آنان بندگان نابت را؛ سوره ص، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. | *ثانیاً، هرگاه کسی در [[طول عمر]] خویش نه در پنهان و نه در آشکار مرتکب گناه نشود، چنین فردی از اغوای [[شیطان]] مصون بوده است و معصوم یعنی همین زیرا [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ }}<ref> به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد.مگر از میان آنان بندگان نابت را؛ سوره ص، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. | ||
*'''اشکال:''' معصیت، اعم از ظلم است زیرا اگر کسی معصیت کند و از گناه خویش توبه نماید، پس از آن ظلم نخواهد بود. | *'''اشکال:''' معصیت، اعم از [[ظلم]] است زیرا اگر کسی معصیت کند و از گناه خویش [[توبه]] نماید، پس از آن ظلم نخواهد بود. | ||
*'''پاسخ:''' با توجه به تقریری که در تفسیر آیه بیان شد، مقصود از ظالم، اعم از ظالم در گذشته و در زمان حال است<ref>ر.ک. | *'''پاسخ:''' با توجه به تقریری که در [[تفسیر آیه]] بیان شد، مقصود از ظالم، اعم از ظالم در گذشته و در [[زمان]] حال است<ref>ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۰.</ref>. | ||
===دوم: آیه ۳۳ سوره احزاب (آیه تطهیر) === | ===دوم: [[آیه]] ۳۳ [[سوره احزاب]] ([[آیه تطهیر]]) === | ||
{{اصلی|آیه تطهیر}} | {{اصلی|آیه تطهیر}} | ||
*'''دلالت آیه بر [[عصمت]]:''' اراده | *'''دلالت آیه بر [[عصمت]]:''' [[اراده تشریعی]]، آن است که [[خداوند]] [[اراده]] کرده است [[مردم]]، [[واجبات]] را انجام دهند و از [[محرمات]] دوری کنند، حال ممکن است این [[اراده الهی]] تحقق پیدا نکند. | ||
*اراده | * [[اراده تکوینی]]، ارادهای است که خلاف آن، تحقق پیدا نمیکند مثلاً خداوند اراده فرموده [[زمین]] به دور خود بچرخد. | ||
* این آیه، در صورتی بر | * این آیه، در صورتی بر عصمت دلالت میکند که منظور از اراده، اراده تکوینی باشد زیرا اراده تکوینی، [[تخلف]] ناپذیر است و به دنبال اراده [[تطهیر]]، مسلماً تطهیر واقع میشود و این همان عصمت است. | ||
*از آنجا که اراده تطهیر، اختصاص به [[اهل بیت]]{{عم}} پیدا کرده معلوم میشود که منظور اراده تکوینی است و الّا اراده تشریعی تطهیر و دوری از | *از آنجا که اراده تطهیر، اختصاص به [[اهل بیت]]{{عم}} پیدا کرده معلوم میشود که منظور اراده تکوینی است و الّا اراده تشریعی تطهیر و [[دوری از گناهان]]، عام است. | ||
*'''منظور از | *'''منظور از اهل بیت{{عم}}:''' بزرگان و [[محدثان]] [[اهل تسنن]]، در ضمن روایاتی، اهل بیت{{عم}} را به [[خمسه طیبه]]، [[تفسیر]] نمودهاند. از جمله [[صحیح مسلم]] که از [[عایشه]] [[نقل]] کرده. | ||
===سوم: آیه ۵۹ سوره نساء (آیه اولی الامر) === | ===سوم: آیه ۵۹ [[سوره نساء]] ([[آیه اولی الامر]]) === | ||
{{اصلی|آیه اولی الامر}} | {{اصلی|آیه اولی الامر}} | ||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref> | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref> | ||
*در این آیه، همان گونه که به اطاعت از خداوند و رسول امر شده، به اطاعت از اولی الامر نیز امر شده است. | *در این آیه، همان گونه که به [[اطاعت از خداوند]] و [[رسول]] امر شده، به [[اطاعت از اولی الامر]] نیز امر شده است. | ||
*مقصود از {{متن قرآن|الأَمْرِ}} مسائل مربوط به زندگی اجتماعی امت اسلامی است مانند آیات: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ }}<ref> و با آنها در کار، رایزنی کن؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.</ref> و {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ }}<ref> کارشان رایزنی میان همدیگر است؛ سوره شوری، آیه:۳۸.</ref>. | *مقصود از {{متن قرآن|الأَمْرِ}} مسائل مربوط به [[زندگی اجتماعی]] [[امت اسلامی]] است مانند [[آیات]]: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ }}<ref> و با آنها در کار، رایزنی کن؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.</ref> و {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ }}<ref> کارشان رایزنی میان همدیگر است؛ سوره شوری، آیه:۳۸.</ref>. | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} دارای دو مقام بودند، یک: ابلاغ احکام الهی دو: رهبری و حکومت اجتماع. | * [[پیامبر]]{{صل}} دارای دو [[مقام]] بودند، یک: [[ابلاغ]] [[احکام الهی]] دو: [[رهبری]] و [[حکومت]] [[اجتماع]]. | ||
*اطاعت از خداوند معنایی جز اطاعت از احکام او ندارد. بنابراین، مقصود از اطاعت از | * اطاعت از خداوند معنایی جز [[اطاعت]] از [[احکام]] او ندارد. بنابراین، مقصود از [[اطاعت از رسول خدا]]{{صل}}، در مورد مقام دوم است و عطف [[اولی الامر]] بر رسول، بدون تکرار لفظ {{متن قرآن|أَطِيعُواْ}} بیانگر [[وحدت]] ملاک [[اطاعت]] است. و مقتضای وحدت [[حکم]] معطوف و معطوف علیه این است که [[اولی الامر]] نیز مانند [[پیامبر]] [[معصوم]] باشند. از سوی دیگر، [[اطاعت از اولی الامر]]، بدون هیچ گونه قیدی [[واجب]] شده و [[خداوند]] به اطاعت مطلق کسی که [[مرتکب گناه]] شود، امری نمیکند. پس اگر اولی الامر معصوم نباشند، لازم است [[قرآن]]،<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۴۲.</ref>. اطاعت از آنان را به مواردی محدود سازد که [[گناه]] از اولی الامر سر نزده باشد<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. | ||
*'''اشکال:''' مقتضای اینکه خداوند هرگز به اطاعت از گناهکار امر نمیکند این خواهد بود که: اطاعت از اولی الامر در غیر معصیت خداوند واجب است. | *'''اشکال:''' مقتضای اینکه خداوند هرگز به اطاعت از [[گناهکار]] [[امر]] نمیکند این خواهد بود که: اطاعت از اولی الامر در غیر [[معصیت خداوند]] واجب است. | ||
*'''پاسخ:''' '''اولاً''': سیاق آیه کریمه عدم تکرار {{متن قرآن|أَطِيعُواْ}} مانع از چنین تقییدی است. یعنی همانطور که درباره | *'''پاسخ:''' '''اولاً''': [[سیاق]] [[آیه کریمه]] عدم تکرار {{متن قرآن|أَطِيعُواْ}} مانع از چنین تقییدی است. یعنی همانطور که درباره پیامبر نمیتوان گفت که اطاعت از او واجب است، مگر آنکه موجب [[معصیت خدا]] باشد، درباره اولی الامر هم نمیتوان گفت. '''ثانیاً''': خداوند فرمود اگر [[احسان به والدین]] مستلزم معصیت خداوند باشد، آن [[احسان]] [[پسندیده]] نخواهد بود پس اگر در مورد اولی الامر نیز چنین احتمالی وجود داشت، به طریق اولی لازم به [[مقید]] کردن بود<ref>ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۳.</ref>. | ||
===چهارم: حدیث ثقلین === | ===چهارم: [[حدیث ثقلین]] === | ||
{{اصلی|حدیث ثقلین}} | {{اصلی|حدیث ثقلین}} | ||
*از جمله {{عربی|" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا "}} و جمله {{عربی|" انّهما یفترقا "}} میتوان برای | *از جمله {{عربی|" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا "}} و جمله {{عربی|" انّهما یفترقا "}} میتوان برای [[عصمت]]، [[استدلال]] کرد؛ زیرا چنگ زدن به کتاب و [[عترت]]، برای همیشه از [[گمراهی]]، جلوگیری میکند و لازمه این، عصمت [[عترت پیامبر]] است و همچنین، جدا نشدن و عدم افتراق از قرآن، آن هم به صورت {{عربی|" لَنْ يَفْتَرِقَا "}} به معنای عصمت آنهاست<ref>جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۶۲.</ref>. | ||
* | * پیامبر{{صل}} فرمودند "در منابع [[شیعی]] و [[سنی]]":{{عربی|" يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض "}}. در این [[حدیث]] [[پیامبر]]، [[اهل بیت]] را عاملی برای عدم [[گمراهی]] معرفی میکند که دال بر [[عصمت]] ایشان است زیرا: *'''اولاً:''' [[همراهی]] [[قرآن]] و اهل بیت یعنی اهل بیت مانند قرآن [[مصون از تحریف]] و اشتباهاند در [[هدایت مردم]]. | ||
*'''ثانیاً:''' از آنجا که | *'''ثانیاً:''' از آنجا که پیامبر به صورت مطلق امر به [[تمسک به اهل بیت]] فرموده، مستلزم عصمت ایشان است. | ||
*'''ثالثاً:''' | *'''ثالثاً:''' پیامبر فرمودند: اگر به [[اهل]] [[تمسک]] جوئید از [[انحراف]] در امانید این نشان از عصمت ایشان است. | ||
*در این | *در این [[روایت]]، مصادیق اهل بیت [[تطبیق]] نشده اما در برخی نقلها آمده که [[رسول خدا]] [[نام امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]{{عم}} و [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} را آوردند. | ||
*در | *در [[منابع اهل سنت]] آمده: {{عربی|" عَلِيٌ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ "}}. این تعبیر مشترک {{عربی|"لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ "}} نشان از این است که [[حضرت علی]] از مصادیق [[قطعی]] اهل بیت است<ref>ر.ک. [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۳.</ref>. | ||
==دلیل عقلی [[عصمت امام]]== | ==[[دلیل عقلی]] [[عصمت امام]]== | ||
#امام مسئولیت تفسیر صحیح قرآن، تفصیل احکام شریف و... را بر دوش دارد و هم مجری قوانین اسلامی است. لذا | # [[امام]] [[مسئولیت]] [[تفسیر]] صحیح قرآن، تفصیل [[احکام]] [[شریف]] و... را بر دوش دارد و هم مجری [[قوانین اسلامی]] است. لذا امام باید از خطای در امور مربوط به [[سعادت انسان]]، [[معصوم]] باشد. بر این اساس امام باید تفسیر صحیح [[آیات]] را در [[اختیار]] [[مردم]] قرار دهد و آیات کلی را باید بیان نماید و احکام را [[اجرا]] کند لذا باید معصوم باشد ت اهم بهصورت کامل آشنا به [[دین]] باشد و شیوه صحیح اجرا را بداند<ref>ر.ک. صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر، انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
#آنچه [[وجود امام]] را ضروری میکرد، راهی تضمین شده برای [[هدایت]] [[انسانها]] به [[سعادت]] | #آنچه [[وجود امام]] را ضروری میکرد، راهی تضمین شده برای [[هدایت]] [[انسانها]] به [[سعادت واقعی]] بود؛ یعنی امام تنها [[راه]] مطمئن برای نیل انسانها به کمال [[واقعی]] است و بدون عصمت، این [[اطمینان]] [[سلب]] شده و این راه، تضمین شده نخواهد بود؛ بنابراین غرض [[خداوند]] از [[آفرینش انسان]] تحقق نمییابد و حکمتی برای این کار وجود نخواهد داشت. | ||
#امکان [[اشتباه]] [[مردم]] در [[فهم]] و اجرای برنامه [[سعادت]] بخش [[اسلام]] [[دلیل]] نیاز [[جامعه]] به وجود [[وجود امام]] است؛ یعنی [[امام]] برای تصحیح حرکت [[اجتماع]] و جلوگیری از [[انحراف]]، لازم است در | #امکان [[اشتباه]] [[مردم]] در [[فهم]] و اجرای برنامه [[سعادت]] بخش [[اسلام]] [[دلیل]] نیاز [[جامعه]] به وجود [[وجود امام]] است؛ یعنی [[امام]] برای تصحیح حرکت [[اجتماع]] و جلوگیری از [[انحراف]]، لازم است در جامعه حضور داشته باشد، حال اگر امام نیز خود اشتباه کند، به امام دیگری نیاز دارد تا او را از اشتباه [[حفظ]] کند و این به [[تسلسل]] منجر میشود که [[باطل]] است. | ||
# | # امام باید مورد [[اعتماد]] مردم باشد تا گفتار و [[کردار]] او را مورد [[پیروی]] قرار دهند و در تمام [[شئون زندگی]] او را الگوی خود قرار دهند. حال اگر امام دچار [[خطا]] و انحراف شود، [[اطمینان]] و [[وثوق]] مردم از او [[سلب]] شده، دیگر از او [[اطاعت]] نخواهد کرد و در این صورت فلسفهای برای وجود امام بیمأموم باقی نمیماند؛ البته [[علما]] [[دلایل]] فراوانی اقامه کردهاند که در این جا به همین مقدار بسنده کردیم <ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۵۱.</ref>. | ||
==ادله نقلی | ==[[ادله نقلی عصمت]] امام== | ||
*'''آیات دال بر [[عصمت امام]]:''' {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآراییمکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref>. | *'''[[آیات]] دال بر [[عصمت امام]]:''' {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآراییمکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref>. | ||
*آیه اولی الامر: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> | * [[آیه اولی الامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> | ||
*'''وجه دلالت این آیه بر [[عصمت امام]] از آن جهت است که:''' | *'''وجه دلالت این [[آیه]] بر [[عصمت امام]] از آن جهت است که:''' | ||
#مقارنت اطاعت از | #مقارنت [[اطاعت از پیامبر]] با [[اطاعت از اولی الامر]] بر این امر دلالت میکند که قلمرو [[وجوب]] اطاعت از اولی الامر در همه حوزههای مشترک میان ایشان و [[پیامبر]] است "[[مرجعیت دینی]] و [[زعامت سیاسی]]" | ||
#اطاعت از اولی الامر بدون هیچ قید و شرطی آمده است و اگر اینان [[معصوم]] نباشند نمیتوانند به نحو مطلق مورد اطاعت باشند و اگر ایشان | # اطاعت از اولی الامر بدون هیچ قید و شرطی آمده است و اگر اینان [[معصوم]] نباشند نمیتوانند به نحو مطلق مورد [[اطاعت]] باشند و اگر ایشان معصوم نباشند لازم میآید که [[خداوند]] ما را امر به اطاعت از کسانی فرموده که مانع [[سعادت]] هستند و این [[نقض غرض الهی]] و خلاف [[حکمت]] است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء }}<ref> بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ سوره اعراف، آیه:۲۸.</ref> | ||
#در روایات فراوانی از منابع شیعی و | #در [[روایات]] فراوانی از منابع [[شیعی]] و [[سنی]]، [[پیامبر گرامی]]، مصادیق [[اولی الامر]] را، [[امامان دوازدهگانه]] معرفی کردهاند. [[پیامبر]] در پاسخ [[جابر بن عبدالله انصاری]]، تکتک [[امامان]] را از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} تا [[حضرت حجت]]{{ع}} نام میبرند. | ||
*با توجه به مطالب بیش گفته [[آیه اولی الامر]]، دلالت بر [[عصمت | *با توجه به مطالب بیش گفته [[آیه اولی الامر]]، دلالت بر [[عصمت امامان]] دارد<ref>ر.ک. [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
==[[براهین]] و [[ادله | ==[[براهین]] و [[ادله عصمت امام]]== | ||
===[[براهین | ===[[براهین عقلی]] [[عصمت امام]]=== | ||
* | * براهین و [[دلایل عقلی]] متعددی بر عصمت امام در کتابهای [[کلامی]] آمده است که به سه مورد اشاره میشود: | ||
#'''[[برهان]] [[نقض غرض]]:''' این | #'''[[برهان]] [[نقض غرض]]:''' این برهان بر دو مقدمه [[استوار]] است: | ||
##غرض از [[جعل امامت]]، [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[انسانها]] به راه مستقیم انسانیّت است<ref>هدایت و ارشاد دو گونه است: گاهی نشاندادن راه و گاهی بهمعنای ایصال به مطلوب است. هدایت امام از نوع دوم است.</ref>. | ##غرض از [[جعل امامت]]، [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[انسانها]] به [[راه مستقیم]] انسانیّت است<ref>هدایت و ارشاد دو گونه است: گاهی نشاندادن راه و گاهی بهمعنای ایصال به مطلوب است. هدایت امام از نوع دوم است.</ref>. | ||
##اگر | ##اگر امامان، [[معصوم]] نباشند و دچار [[گناه]] شوند، از دو گونه بیرون نیست: یا [[مردم]] گناه بودن آن عمل را میدانند یا نمیدانند. اگر بدانند، از [[امام]] [[سلب]] [[اعتماد]] شده و [[غرض از امامت]] تحقق نخواهد یافت و اگر ندانند، چهبسا آنها این عمل امام را [[الگو]] قرار داده و به [[گمراهی]] افتند. و در این صورت غرض از جعل امامت نیز تحقق نخواهد یافت و نقض غرض با [[حکمت خداوند]] [[سازگاری]] ندارد. | ||
#'''[[دلیل]] تضاد:''' این | #'''[[دلیل]] تضاد:''' این دلیل نیز، بر دو مقدمه استوار است: | ||
##آیاتی در [[قرآن]]، به [[اطاعت از امام]] [[دستور]] میدهد، مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | ##آیاتی در [[قرآن]]، به [[اطاعت از امام]] [[دستور]] میدهد، مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | ||
##آیاتی دیگری در | ##آیاتی دیگری در قرآن، بر [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دلالت میکنند، مانند: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. حال اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، میان این دو دسته از [[آیات]] (آیات [[وجوب اطاعت از امام]] با آیات [[نهی از منکر]]) تضاد خواهد بود؛ چنانکه، [[مردم]] از سویی، به [[اطاعت از امام]] موظّفاند و از سوی دیگر بر آنان لازم است، امام را به خاطر منکری که انجام میدهد [[نهی]] نموده و در نتیجه، از امام [[اطاعت]] نکنند. | ||
#'''[[اثبات عصمت امام]] با توجّه به عنوان | #'''[[اثبات عصمت امام]] با توجّه به عنوان امام:''' امام کسی است که پیشرو و مقتدای [[جامعه اسلامی]] است و [[قول و فعل]] او برای مردم [[حجت]] است و مردم باید به او [[اقتدا]] کنند، حال چنانچه قول و فعل امام برای مردم حجت نباشد و یا اینکه امام و پیشوای جامعه اسلامی به [[معصیت]] یا [[خطا]] دچار شود لازم میآید که نخست، آن کسی که از سوی [[خدا]]، امام نهاده شده: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> امام نباشد؛ زیرا قول و فعل او حجت نیست. دوم اینکه در صورت امام بودن چنین فردی، مردم از حرکت به سوی کمال باز میمانند؛ چراکه امام و مقتدایی را [[پیروی]] میکنند که خطا و معصیت میکند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۴۲-۴۴.</ref>. | ||
===[[ادله | ===[[ادله قرآنی]] و [[روایی]] [[عصمت امام]]=== | ||
====[[آیه امامت]] یا [[ابتلا]]==== | ====[[آیه امامت]] یا [[ابتلا]]==== | ||
*یکی از | *یکی از ادله قرآنی اثبات عصمت امام، [[آیه]] ۱۲۴ [[سوره بقره]] است. این آیه، در کتابهای [[کلامی]] و [[تفسیری]] به آیه امامت یا ابتلا نام گرفته است:{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
*بر پایه [[آیه]] بالا، از راههای متعدد و بیانهای مختلف، بر [[اثبات عصمت امام]] [[استدلال]] شده که | *بر پایه [[آیه]] بالا، از راههای متعدد و بیانهای مختلف، بر [[اثبات عصمت امام]] [[استدلال]] شده که اثبات عصمت امام با توجّه به واژه {{متن قرآن|الظَّالِمِينَ}} از جمله آنهاست. | ||
*این | *این استدلال، دو مقدمه دارد: | ||
#[[انسان]] غیر [[معصوم]]، [[ظالم]] است. | # [[انسان]] غیر [[معصوم]]، [[ظالم]] است. | ||
# | # ظالم، برای [[امامت]] [[شایستگی]] ندارد. | ||
*نتیجه: غیر | *نتیجه: غیر معصوم شایستگی امامت ندارد. | ||
*'''[[تبیین]] مقدمه نخست:''' غیر | *'''[[تبیین]] مقدمه نخست:''' غیر معصوم از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] میکند و هر کس که از حدود الهی تجاوز کند، ظالم است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | ||
*مقدمه دوم نیاز به | *مقدمه دوم نیاز به تبیین ندارد؛ چرا که [[خدای متعال]] فرموده است، امامت به [[ظالمان]] نمیرسد: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}. | ||
*[[شهید]] [[قاضی]] [[نورالله شوشتری]] و [[علامه طباطبایی]] دلالت این | * [[شهید]] [[قاضی]] [[نورالله]] [[شوشتری]] و [[علامه طباطبایی]] دلالت این آیه را بر [[عصمت امامان]] چنین تقریر نمودهاند: [[انسانها]] به تقسیم [[عقلی]]، از چهار گونه بیرون نیستند<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۳۹۶: {{عربی|إنّ سؤال الإمامة إما أن کان لبعض ذریته المسلمین العادلین مدّة عمرهم أو لذریته الظالمین فی تمام عمرهم أو لذریته المسلمین العادلین فی بعض أیّام عمرهم الظالمین فی البعض الآخر، لکن یکون مقصوده{{ع}} إیصال ذلک إلیهم حال الإسلام و عدالتهم أو للأعم من ذلک، فعلی الاول یلزم عدم مطابقة الجواب للسؤال، و علی الثانی یلزم طلب الخلیل ذلک المنصب الجلیل للظالم حال ظلمه و هذا لا یصدر عن عاقل بل جاهل من أمته فضلا عنه و علی الثالث و الرابع یلزم المطلوب و هو أنّ الإمامة ممّا لا ینالها من کان کافرا ظالما فی الجملة و فی بعض أیام عمره}}؛ الصوارم المهرقة فی رد الصواعق المحرقة، ص۵۴؛ المیزان، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. | ||
#در همه [[عمر]] | #در همه [[عمر]] معصوم باشند. | ||
#در همه | #در همه عمر [[گناهکار]] باشند. | ||
#در ابتدا، | #در ابتدا، معصوم و در انتها، گناهکار باشند. | ||
#در ابتدا، | #در ابتدا، گناهکار و در انتها، معصوم باشند. | ||
*از این احتمالات چهارگانه، احتمال دوم و سوم قطعاً در درخواست [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از [[خداوند]] برای [[فرزندان]] نبوده؛ زیرا آن بزرگوار اشرف از آن است که برای این دو گروه در خواست [[امامت]] کند؛ از این رو، واژه {{متن قرآن|قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}} احتمال نخست و چهارم را در بر میگیرد. از سویی، [[خدا]] از این دو احتمال، [[ظالمان]] را استثناء نموده است، پس احتمال چهارم نیز، در در خواست [[حضرت]] جایگاهی ندارد. بدینسان، فقط احتمال نخست در [[آیه]] باقی میماند و با آن، [[عصمت امام]] ثابت میشود. | *از این احتمالات چهارگانه، احتمال دوم و سوم قطعاً در درخواست [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از [[خداوند]] برای [[فرزندان]] نبوده؛ زیرا آن بزرگوار [[اشرف]] از آن است که برای این دو گروه در خواست [[امامت]] کند؛ از این رو، واژه {{متن قرآن|قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}} احتمال نخست و چهارم را در بر میگیرد. از سویی، [[خدا]] از این دو احتمال، [[ظالمان]] را استثناء نموده است، پس احتمال چهارم نیز، در در خواست [[حضرت]] جایگاهی ندارد. بدینسان، فقط احتمال نخست در [[آیه]] باقی میماند و با آن، [[عصمت امام]] [[ثابت]] میشود. | ||
*اگر این | *اگر این آیه را در کنار [[آیات]] دیگری قرار دهیم، [[استدلال]] روشنتر میشود، آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ}}<ref>«درود بر ابراهیم و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۰۹-۱۱۳.</ref>. | ||
*بر پایه | *بر پایه آیات بالا، ذرّیه [[حضرت ابراهیم]] دو گونهاند: [[محسن]] و [[ظالم]]؛ [[خدای متعال]] در آیه {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، امامت را از ظالمان [[نفی]] کرد، پس فقط امامت به محسنان میرسد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۴۴-۴۷.</ref>. | ||
====[[آیه صادقین]]==== | ====[[آیه صادقین]]==== | ||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. | ||
* | * استدلال به آیه صادقین، بر چهار مقدمه [[استوار]] است: | ||
#[[خداوند]] در | # [[خداوند]] در آیه صادقین، [[مؤمنان]] را به [[همراهی با صادقین]] [[دستور]] داده است. | ||
#"[[صادقین]]" در [[آیه شریفه]]، [[مقید]] به هیچگونه قید و شرطی نشده است. | #"[[صادقین]]" در [[آیه شریفه]]، [[مقید]] به هیچگونه قید و شرطی نشده است. | ||
#کسانی که در [[صداقت]] مطلق باشند، معصوماند. | #کسانی که در [[صداقت]] مطلق باشند، معصوماند. | ||
#در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[امامان شیعه]] ([[اهل بیت پیامبر]]{{عم}}) " | #در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[امامان شیعه]] ([[اهل بیت پیامبر]]{{عم}}) "صادقین" معرّفی شدهاند <ref>برای خلفا و صحابه، نه تنها ادّعای عصمت نشده است، بلکه ادّعای عدم عصمت شده است.</ref>. | ||
*نتیجه: [[اهل بیت]]{{عم}} معصوماند. | *نتیجه: [[اهل بیت]]{{عم}} معصوماند. | ||
*برخی از مقدمات بالا به توضیح نیاز دارد: | *برخی از مقدمات بالا به توضیح نیاز دارد: | ||
*'''توضیح مقدمه دوم:''' [[صدق]]، به گفتار اختصاص ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، | *'''توضیح مقدمه دوم:''' [[صدق]]، به گفتار اختصاص ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، [[خُلق]]، عمل و [[رفتار]] نیز بهکار میرود؛ ازاینرو، ترجمه "صادق" به [[راستگو]]، ترجمه به فرد [[غالب]] است، و گرنه هر یک از راستگو، راستکردار، درست اعتقاد و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد. از سویی، صدق مراتب مختلف دارد و کسی که حداقل ([[قدر]] متیقّن) با حداکثر [[مراتب صدق]] را داشته باشد، از وی به صادق تعبیر میشود. | ||
*'''توضیح مقدمه سوم:''' اگر [[صادقان]] [[معصوم]] نباشند، مستلزم آن است که [[خدای متعال]] [[مؤمنان]] را به [[خطا]] یا منکر [[دستور]] داده باشد و چون | *'''توضیح مقدمه سوم:''' اگر [[صادقان]] [[معصوم]] نباشند، مستلزم آن است که [[خدای متعال]] [[مؤمنان]] را به [[خطا]] یا منکر [[دستور]] داده باشد و چون صادقان معصوماند، [[خداوند]] دستور [[همراهی]] با آنان را داده است. | ||
*'''توضیح مقدمه چهارم:''' در [[احادیث شیعه]]، [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} مصداق [[صادقین]] معرفی شدهاند: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ إِيَّانَا عَنَى}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. | *'''توضیح مقدمه چهارم:''' در [[احادیث شیعه]]، [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} مصداق [[صادقین]] معرفی شدهاند: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ إِيَّانَا عَنَى}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. | ||
*از [[امام باقر]]{{ع}} درباره قول خدای عزّوجلّ "[[تقوای الهی]] داشته باشید و با | *از [[امام باقر]]{{ع}} درباره قول خدای عزّوجلّ "[[تقوای الهی]] داشته باشید و با صادقان باشید" پرسیدم. [[حضرت]] فرمودند: مقصود ما هستیم. | ||
*[[حاکم حسکانی]] در روایتی که از [[ابنعباس]] [[نقل]] میکند، [[شأن نزول]] [[آیه]]، فقط [[حضرت علی]]{{ع}} است<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً}}؛ ر.ک: شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>. | * [[حاکم حسکانی]] در روایتی که از [[ابنعباس]] [[نقل]] میکند، [[شأن نزول]] [[آیه]]، فقط [[حضرت علی]]{{ع}} است<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً}}؛ ر.ک: شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>. | ||
*[[حافظ سلیمان قندوزی حنفی]] از [[سلمان فارسی]] | * [[حافظ]] [[سلیمان قندوزی]] [[حنفی]] از [[سلمان فارسی]] نقل میکند، هنگامی که آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} نازل شد، [[سلمان]] عرض کرد:، ای [[رسول خدا]]{{صل}} مفهوم آیه، عام است یا خاص؟<ref>{{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذا عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ؟}}</ref> پیامبر{{صل}} فرمودند: کسانی که [[مأمور]] به این دستوراند، عموم مؤمناناند، ولی صادقین برادرم [[علی]]{{ع}} و اوصیای پس از او تا [[روز]] قیامتاند<ref>{{متن حدیث|أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ أَخِي عَلِيٍّ وَ أَوْصِيَائه مِنْ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}؛ ر.ک: ینابیع الموده، ص۱۱۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۴۷-۴۹.</ref>. | ||
====[[آیه تطهیر]]==== | ====[[آیه تطهیر]]==== | ||
*یکی دیگر از ادلّه [[قرآنی]] [[اثبات عصمت امام]]، [[آیه]] ۳۳ [[سوره]] | *یکی دیگر از ادلّه [[قرآنی]] [[اثبات عصمت امام]]، [[آیه]] ۳۳ [[سوره احزاب]] است. این آیه، در کتابهای [[کلامی]] بر [[تفسیری]]، [[آیه تطهیر]] نام دارد: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | ||
*[[استدلال]] به این | * [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است: | ||
#[[اراده تکوینی]] [[الهی]] به | # [[اراده تکوینی]] [[الهی]] به [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]] [[اهل بیت]] تعلّق گرفته است. | ||
#هر کس که | #هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است. | ||
#بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه]] [[ | #بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیتاند. | ||
*نتیجه: [[امامان شیعه]]{{عم}}، معصوماند. | *نتیجه: [[امامان شیعه]]{{عم}}، معصوماند. | ||
*'''توضیح مقدمه نخست:''' به دو [[دلیل]]، [[اراده]] در | *'''توضیح مقدمه نخست:''' به دو [[دلیل]]، [[اراده]] در آیه تطهیر، [[تکوینی]] است نه [[تشریعی]] <ref>اراده دو گونه است: تکوینی و تشریعی. اراده تکوینی، ارادهای است که متعلق آن، وجود موجودات بوده و تخلفپذیر نیست: {{متن قرآن|إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} (سوره یس، آیه ۸۲). اراده تشریعی، ارادهای است که از انسان بالغ عاقل قادر میخواهد، فلان عمل را انجام دهد. در این نوع، اراده انسان نیز نقش دارد و خداوند از انسان میخواهد با اختیار خود، عملی را انجام داده یا ترک نماید. در این گونه، ممکن است، مراد از اراده تخلف نماید. متعلق این اراده مجموعه قوانین و بایدها و نبایدهای فقهی و اخلاقی است. ر.ک: ینابیع الموده، ص۱۱۵.</ref>. | ||
#بر پایه واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} | #بر پایه واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} اراده اذهاب رجس و تطهیر، ویژه اهل بیت است نه عموم [[مردم]]؛ پس تکوینی است. چرا که اگر اراده، تشریعی باشد، به گروه خاصی اختصاص ندارد و [[طهارت]] از [[گناه]] در [[اراده تشریعی]]، از همه [[انسانها]] خواسته شده نه خصوص [[اهل بیت]]. بدینسان، [[خداوند متعال]] به [[اراده تکوینی]] خود که تخلفناپذیر است، [[طهارت]] اهل بیت را [[اراده]] نموده است. | ||
#واژه {{متن قرآن|لِيُذْهِبَ}} بیانکننده آن است که متعلق | #واژه {{متن قرآن|لِيُذْهِبَ}} بیانکننده آن است که متعلق اراده، فعل خداست، ولی اگر [[اراده تشریعی]] باشد، متعلق آن، فعل [[عبد]] است. | ||
*'''توضیح مقدمه دوم:''' الف و لام در {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} جنس است و همه پلیدیها و زشتیهای ظاهری و [[باطنی]] را در بر میگیرد؛ از اینرو، معنای [[آیه]] این است که [[خدا]] میخواهد، همه پلیدیها و هیئتهای خبیثه و [[رذیله]] را از نفس شما ببرد؛ هیئتهایی که [[اعتقاد]] [[حق]] و عمل | *'''توضیح مقدمه دوم:''' الف و [[لام]] در {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} جنس است و همه [[پلیدیها]] و زشتیهای ظاهری و [[باطنی]] را در بر میگیرد؛ از اینرو، معنای [[آیه]] این است که [[خدا]] میخواهد، همه پلیدیها و هیئتهای خبیثه و [[رذیله]] را از نفس شما ببرد؛ هیئتهایی که [[اعتقاد]] [[حق]] و عمل حق را از [[انسان]] میگیرد و چنین ازالهای با [[عصمت الهی]] منطبق میشود<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲.</ref>. | ||
*'''توضیح مقدمه سوم:''' مفسِّر و مبیِّن رسمی [[وحی الهی]]، [[پیامبر]]{{صل}} است: {{متن قرآن|أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>، پس [[تبیین]] [[آیه تطهیر]] و تعیین مصادیق آن، بر عهده ایشان است و این [[مأموریت]] ویژه [[الهی]] را از راههای گوناگون به انجام رساندهاند. | *'''توضیح مقدمه سوم:''' [[مفسِّر]] و [[مبیِّن]] رسمی [[وحی الهی]]، [[پیامبر]]{{صل}} است: {{متن قرآن|أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>، پس [[تبیین]] [[آیه تطهیر]] و [[تعیین]] مصادیق آن، بر عهده ایشان است و این [[مأموریت]] ویژه [[الهی]] را از راههای گوناگون به انجام رساندهاند. | ||
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در موارد متعددی: مصادیق | * [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در موارد متعددی: مصادیق آیه تطهیر را معرّفی نمودهاند: [[ابوسعید خدری]] از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث| نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ، وَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} }}<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۱۱، ح۲۸۴۹۰.</ref>. در این [[حدیث]] و مانند آن، مصادیق اهل بیت روشن بیان شده است. | ||
*[[آلوسی]] مینویسد: {{عربی|و أخبار إدخاله علیا و فاطمة و ابنیهما رضی الله تعالی عنهم تحت الکساء و قوله علیه الصلاة والسلام اللّهم هؤلاء أهل بیتی و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی و هی مخصصة لعموم أهل البیت بأی معنی کان البیت فالمراد بهم من شملهم الکساء و لا یدخل فیهم أزواجه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref>. | * [[آلوسی]] مینویسد: {{عربی|و أخبار إدخاله علیا و فاطمة و ابنیهما رضی الله تعالی عنهم تحت الکساء و قوله علیه الصلاة والسلام اللّهم هؤلاء أهل بیتی و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی و هی مخصصة لعموم أهل البیت بأی معنی کان البیت فالمراد بهم من شملهم الکساء و لا یدخل فیهم أزواجه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref>. | ||
*[[سیوطی]] نیز آورده است: {{عربی|عن أبی الحمراء رضی الله عنه قال حفظت من رسول الله ثمانیة أشهر بالمدینة لیس من مرة یخرج إلی صلاة الغداة الا أتی إلی باب علی رضی الله عنه فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة الصلاة}} {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.</ref>. | * [[سیوطی]] نیز آورده است: {{عربی|عن أبی الحمراء رضی الله عنه قال حفظت من رسول الله ثمانیة أشهر بالمدینة لیس من مرة یخرج إلی صلاة الغداة الا أتی إلی باب علی رضی الله عنه فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة الصلاة}} {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.</ref>. | ||
*در [[صحیح مسلم]] و [[سنن ترمذی]] نیز آمده: [[سعد بن ابی وقاص]] از پدرش [[نقل]] کرده است: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ}}<ref>«بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد، [[پیامبر]]، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[ | *در [[صحیح مسلم]] و [[سنن ترمذی]] نیز آمده: [[سعد بن ابی وقاص]] از پدرش [[نقل]] کرده است: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ}}<ref>«بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد، [[پیامبر]]، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را فراخواند و آنگاه گفت: خدایا! اینها [[اهل]] مناند <ref>{{متن حدیث|لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ}} دَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً{{عم}} فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰، ح۶۴۱۴: همچنین در روایت دیگری آمده است: {{متن حدیث|قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ{{صل}} غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ، مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ، ثُمَّ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}}}.</ref>. | ||
*[[اهل سنت]] نیز در گفتارهایی بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} تصریح نمودهاند: | * [[اهل سنت]] نیز در گفتارهایی بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} تصریح نمودهاند: | ||
* | * سیوطی مینویسد: {{عربی|عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَ: فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوب}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۴۹-۵۲.</ref>. | ||
*'''[[شبهه]]'''<ref>در ارتباط با آیه تطهیر شبهات فراوانی مطرح شده است که در کتابهای کلامیو تفسیری بدان پرداخته شده است. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۵.</ref>: برخی از [[اهل سنت]] میگویند: چون [[آیات]] قبلی و بعدی درباره [[همسران پیامبر]]{{صل}} است، این [[آیه]] نیز درباره آنهاست. | *'''[[شبهه]]'''<ref>در ارتباط با آیه تطهیر شبهات فراوانی مطرح شده است که در کتابهای کلامیو تفسیری بدان پرداخته شده است. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۵.</ref>: برخی از [[اهل سنت]] میگویند: چون [[آیات]] قبلی و بعدی درباره [[همسران پیامبر]]{{صل}} است، این [[آیه]] نیز درباره آنهاست. | ||
*[[ابنکثیر]] مینویسد: {{عربی|لا شک فیه من تدبر القرآن أن نساء النبی داخلات فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} فإن سیاق الکلام معهن}}<ref>تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۵.</ref>. | * [[ابنکثیر]] مینویسد: {{عربی|لا شک فیه من تدبر القرآن أن نساء النبی داخلات فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} فإن [[سیاق]] الکلام معهن}}<ref>تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۵.</ref>. | ||
*[[قرطبی]] مینویسد: {{عربی|فاقتضت الآیة أن الزوجات من أهل البیت، لأن الآیة فیهن، و المخاطبة لهن یدل علیه سیاق الکلام}}<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۳.</ref>. | * [[قرطبی]] مینویسد: {{عربی|فاقتضت الآیة أن الزوجات من أهل البیت، لأن الآیة فیهن، و المخاطبة لهن یدل علیه سیاق الکلام}}<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۳.</ref>. | ||
*'''نقد:''' از این اشکال چند پاسخ داده شده است: | *'''نقد:''' از این اشکال چند پاسخ داده شده است: | ||
#ادّعای [[وحدت]] | #ادّعای [[وحدت سیاق]]، بیدلیل است، زیرا [[استدلال]] به وحدت سیاق یا [[ظهور]] سیاقی، هنگامی مؤثر است که قرینهای برخلاف نباشد و [[متکلّم]] نیز درصدد بیان یک مطلب باشد؛ یا دستکم [[علم]] به خلاف آن نباشد ولی اگر بدانیم متکلّم در دو صحنه متفاوت و با دو مخاطب مختلف سخن گفته و در صدد بیان چند مطلب بوده است – چنانکه شأننزول گویای آن است - چگونه میتوانیم به وحدت سیاق تمسّک کنیم؟ | ||
#خطابهای [[قرآن کریم]] به [[همسران پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[عتاب]] همراه است، زیرا تهدید به [[طلاق]]: {{متن قرآن|أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ...}}<ref>«شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref> و [[عذاب]] دو چندان: {{متن قرآن|يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ}}<ref>«عذاب او دو چندان میگردد» سوره احزاب، آیه ۳۰.</ref> و تحدید به ماندن در [[خانه]]: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> شدهاند و...، در حالی که خطاب به [[اهل بیت]]، با اکرام و [[احترام]] همراه است. این تفاوت، نافی | #خطابهای [[قرآن کریم]] به [[همسران پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[عتاب]] همراه است، زیرا [[تهدید]] به [[طلاق]]: {{متن قرآن|أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ...}}<ref>«شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref> و [[عذاب]] دو چندان: {{متن قرآن|يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ}}<ref>«عذاب او دو چندان میگردد» سوره احزاب، آیه ۳۰.</ref> و تحدید به ماندن در [[خانه]]: {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> شدهاند و...، در حالی که خطاب به [[اهل بیت]]، با اکرام و [[احترام]] همراه است. این تفاوت، نافی وحدت سیاق است؛ به بیان دیگر، [[سیاق آیه]] در کنار [[نصوص]] فراوان و معتبر، [[مخالف]] ادّعای وحدت سیاق است<ref>ر.ک: الشافی فی الأمامه، ج۳، ص۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۸۷، ص۳۵۷.</ref>. | ||
# | # وحدت سیاق اقتضا میکند ضمیرهای بهکار رفته در آیات هفتگانه با یکدیگر هماهنگ باشند، در حالی که چنین نیست<ref>ادب فنای مقربان ج۵، صص ۱۱۵ - ۱۱۶.</ref>. [[خدای متعال]] از آیه بیست و هشت تا [[آیه]] سی و چهار [[سوره احزاب]]، [[همسران پیامبر]]{{صل}} را خطاب و [[احکام]] و موضوعات مختلفی را به آنها گوشزد میکند در این هفت آیه تقریباً بیستودو بار [[ضمیر]] جمع مؤنث سالم بهکار رفته است مانند: {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُنَّ}}، {{متن قرآن|تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}}، {{متن قرآن|فَتَعَالَيْنَ}}، {{متن قرآن| أُمَتِّعْكُنَّ}}، {{متن قرآن|أُسَرِّحْكُنَّ}}، {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ}}، {{متن قرآن|لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ}}، {{متن قرآن|مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ}}، {{متن قرآن|مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ}}، {{متن قرآن|لَسْتُنَّ}}، {{متن قرآن|اتَّقَيْتُنَّ}}، {{متن قرآن|فَلَا تَخْضَعْنَ}}، {{متن قرآن|وَقَرْنَ}}، {{متن قرآن|وَلَا تَبَرَّجْنَ}}، {{متن قرآن|وَأَقِمْنَ}}، {{متن قرآن|وَأَطِعْنَ}} تا {{متن قرآن|وَاذْكُرْنَ}}. در آیه سی وسوم ضمیر جمع مؤنث سالم به جمع [[مذکر]] سالم [[تغییر]] کرده، گویا مربوط به مخاطبی دیگر است. آیه سیو سوم با عبارت {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ}} شروع میشود و از همسران پیامبر{{صل}} میخواهد در خانههای خود بمانید و [[تبرّج]] [[جاهلی]] نداشته باشید؛ [[نماز]] به پا دارید، [[زکات]] بپردازید و [[خدا]] و رسولش را [[اطاعت]] کنید؛ از این بیان روشن میشود، گویا فتنهای در پیش است<ref>به نظر میآید، آیه به جنگ جمل اشاره دارد. عایشه هنگام احتضار، سخت ناراحت و پریشان بود. به او گفتند: "تو فرزند ابوبکر صدّیق و مادر همه مؤمنانی، چرا ناراحتی؟، گفت: "جنگ جمل همانند استخوانی در گلویم گیر کرده است. ای کاش در آن روز مرده یا در شمار فراموششدگان بودم، (و کسی به سراغ من نمیآمد)!". نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۱۰.</ref>؛ خدا هشدار میدهد، مبادا مانند [[زنان]] دوران جاهلی به میدان آیند و افرادی بخواهند در [[پناه]] شما استفادههای [[سیاسی]] ببرند<ref>واژه "تبرّج" به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همانگونه که برج قلعه برای همه هویداست.</ref>. سپس با ضمیر جمع مذکر سالم، گروهی را خطاب کرده، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | ||
#التفات از مخاطبی به مخاطب دیگر که یکی از [[فنون]] [[بلاغت]] است و بهکار گرفتن جمله معترضه که از اهمیّت و فوریت مطلب حکایت میکند، دو مانع جدّی برای [[حکم]] | #التفات از مخاطبی به مخاطب دیگر که یکی از [[فنون]] [[بلاغت]] است و بهکار گرفتن جمله معترضه که از اهمیّت و فوریت مطلب حکایت میکند، دو مانع جدّی برای [[حکم قطعی]] به [[وحدت]] مخاطب در مجموع این هفت [[آیه]] است، از این رو [[تغییر]] در خطاب، گویای تغییر مخاطب است. بر این پایه، [[مفسّران]] [[مکتب اهل بیت]] معتقدند، مخاطب [[آیه تطهیر]] که ضمایر جمع [[مذکر]] "کم" در آن بهکار رفته است، غیر از مخاطب [[آیات]] قبلی و بعدی است که در آنها ضمایر جمع مؤنث (کن، تن، ن) آمده است. پس نمیتوان با [[اثبات]] وحدت [[نزول]] این مجموعه آیات نیز، وحدت مخاطب را [[ثابت]] نمود (هر چند اثبات وحدت نزول دشوار است) زیرا بر این باورند، نزول مجموعی آیات به [[تنهایی]] نمیتواند [[دلیل]] یا [[شاهد]] وحدت مخاطب یا [[ارتباط]] [[معنوی]] آیات با یکدیگر باشد، حتّی درباره [[صدر]] و ذیل یک آیه نیز نمیتوان آن را اثبات کرد، چنانکه صدر آیه: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بیگمان از خطاکاران بودهای» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref> خطاب به [[حضرت یوسف]]{{ع}} و ذیل آن خطاب به [[همسر]] [[عزیز مصر]] است. | ||
#تمام روایاتی که مربوط به [[شأن نزول]] | #تمام روایاتی که مربوط به [[شأن نزول]] آیه میباشند چه روایاتی که شأن نزول آن را [[اهل بیت]]{{عم}} میدانند و چه روایاتی که شأن نزول آن را [[همسران پیامبر]] ذکر کردهاند همگی بر [[استقلال]] این آیه دلالت دارند: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ، وَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} }}<ref>تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۸؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۰؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۱.</ref>. | ||
#[[وحدت]] | # [[وحدت سیاق]]، مستلزم وحدت موضوع و [[حکم]] نیست؛ زیرا ممکن است شیوه بیان ایجاب کند که گوینده، بعضی از جنبههای دیگر مسأله مورد نظر را هم، اگر چه از نظر [[طبیعت]] و ماهیت با آن [[اختلاف]] داشته باشد بیان کند<ref>اهل بیت در آیه تطهیر، ص۴۵.</ref>. | ||
#پرسش [[امسلمه]] از [[پیامبر]]{{صل}} که آیا او هم از [[اهل بیت]] است و یا این که از | # [[پرسش]] [[امسلمه]] از [[پیامبر]]{{صل}} که آیا او هم از [[اهل بیت]] است و یا این که از پیامبر{{صل}} خواست تا او را هم از اهل بیت قرار دهد، مؤید عدم [[صدق]] این عبارت بر [[زنان پیامبر]] است وگرنه [[شک]] و پرسش و یا درخواست امسلمه از پیامبر{{صل}} موجه نبود<ref>اهل بیت در آیه تطهیر، ص۴۵.</ref>. | ||
#هیچ یک از | #هیچ یک از زنان پیامبر{{صل}} ادعا نکردهاند شامل [[آیه تطهیر]] میشوند، بلکه خلاف آن [[نقل]] شده است: امسلمه که میگوید پس از [[نزول]] آیه تطهیر، من جلو رفته و از [[حضرت]] پرسیدم آیا من هم عضو اهل بیت هستم؟ حضرت پاسخ داد تو [[آدم]] خوبی هستی و از [[همسران پیامبر]] هستی<ref>جامع البیان، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ تفسیر الآلوسی، ج۲۳، ص۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۸۷؛ {{متن حدیث|عن أمسلمة رضی الله عنها قالت: إن هذه الآیة نزلت فی بیتی: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ قالت وأنا جالسة علی باب البیت فقلت یا رسول الله ألست من أهل البیت؟ فقال: إنک إلی خیر أنت من أزواج النبی، قالت و فی البیت رسول الله وعلی و فاطمة و الحسن و الحسین رضی الله عنهم}}.</ref>. در روایتی که [[سیوطی]] و [[طبرانی]] و [[احمد بن حنبل]] نقل کردهاند آمده که امسلمه میگوید من جلو رفته و طرف کساء را گرفته تا داخل شوم [[حضرت رسول]]{{صل}} کساء را از دست من گرفت و کشید و به من اجازه ورود به درون عباء را نداد<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ مسند أحمد، ج۶، ص۳۲۳؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵: {{متن حدیث|عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ{{صل}} قَالَ لِفَاطِمَةَ: ائْتِينِي بِزَوْجِكِ وَابْنَيْكِ. فَجَاءَتْ بِهِمْ، فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً فَدَكِيًّا، قَالَ: ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ، ثُمَّ قَالَ: " اللهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ، فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَبَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ مِنْ يَدِي، وَقَالَ: "إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ"}}.</ref>. | ||
#برخی از بزرگان از [[مفسران اهل سنت]]، [[همسران پیامبر]]{{صل}} را داخل در [[اهل بیت]] او نمیدانند.[[آلوسی]] مینویسد: در روایاتی که دلالت دارد بر داخل بودن [[علی]]، [[فاطمه]]، و [[فرزندان]] ایندو در زیر عبا و همچنین روایتی که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "اینها | #برخی از بزرگان از [[مفسران اهل سنت]]، [[همسران پیامبر]]{{صل}} را داخل در [[اهل بیت]] او نمیدانند. [[آلوسی]] مینویسد: در روایاتی که دلالت دارد بر داخل بودن [[علی]]، [[فاطمه]]، و [[فرزندان]] ایندو در زیر [[عبا]] و همچنین روایتی که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "اینها اهل بیت من هستند و در [[حق]] آنها [[دعا]] کرده است و روایاتی که [[أم سلمه]] را جزء اهل بیت ندانسته است، بیش از حد شمارش است و کلمه [[بیت]] به هر معنایی باشد، این [[آیه]] مخصوص اهل بیت{{عم}} است و مراد از این آیه، کسانی هستند که در زیر عباء بودند و [[زنان پیامبر]]{{صل}}، شامل [[آیه تطهیر]] نمیشوند<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵. {{عربی|و أخبار إدخاله علیا و فاطمة و ابنیهما رضی الله تعالی عنهم تحت الکساء، و قوله علیه الصلاة و السلام اللهم هؤلاء أهل بیتی ودعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی: و هی مخصصة لعموم اهل البیت بأی معنی کان البیت فالمراد بهم من شملهم الکساء و لا یدخل فیهم أزواجه}}.</ref>. و در جایی دیگر مینویسد: زنان پیامبر{{صل}} به هیچوجه داخل اهل بیت که یکی از [[ثقلین]] هستند، نمیشوند<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۲، ص۱۶. {{عربی|أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین}}.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۵۳-۵۸.</ref>. | ||
====[[حدیث ثقلین]]==== | ====[[حدیث ثقلین]]==== | ||
* | * حدیث ثقلین از مشهورترین و معتبرترین احادیثی است که [[شیعه]] و [[سنّی]] بر آن اتفاق دارند یکی از کارکردهای این [[حدیث معتبر]] [[اثبات عصمت اهل بیت]] است در این [[حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[مردم]] میفرمایند: {{متن حدیث|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد{{صل}}، ج۱، ص۴۱۳.</ref>. | ||
*بر پایه [[حدیث | *بر پایه [[حدیث ثقلین]]، از دو [[راه]] میتوان بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} [[استدلال]] نمود: | ||
#[[اهل بیت]]{{عم}} | # [[اهل بیت]]{{عم}} [[همتای قرآن]] کریماند: {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ}} [[عصمت]] و نزاهت [[قرآن کریم]] از [[نفوذ]] [[باطل]]، [[قطعی]] است: {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref>، اگر [[عترت]] طاهرین{{عم}} مانند [[قرآن]] [[معصوم]] نباشند، میان این دو، [[تفرقه]] رخ میدهد، در حالی که هر گونه جدایی میان این دو منتفی است. | ||
# | # اهل بیت{{عم}} همتای قرآن کریماند: {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ}}. عصمت و نزاهت قرآن کریم از [[گمراه]] نمودن قطعی است. اگر اهل بیت{{عم}} نیز معصوم نباشند، مستلزم [[گمراهی]] [[مردم]] بوده و [[دستور]] [[تمسّک به اهل بیت]]{{عم}} مستلزم [[ترغیب]] آنها به گمراهی است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص:۵۸-۵۹.</ref>. | ||
==عصمت امام از نظر عقل== | ==[[عصمت امام از نظر عقل]]== | ||
تمام [[براهین عقلی]] که بر [[عصمت انبیا]]{{عم}} ذکر شد در این جا نیز [[قائم]] است، که از تکرار آن خودداری میشود. و تنها [[براهین]] دیگری اقامه میشود: | تمام [[براهین عقلی]] که بر [[عصمت انبیا]]{{عم}} ذکر شد در این جا نیز [[قائم]] است، که از تکرار آن خودداری میشود. و تنها [[براهین]] دیگری اقامه میشود: | ||
'''[[برهان]] اول''': [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید | '''[[برهان]] اول''': [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد. صغرای [[قیاس]] روشن است و محتاج بیان نیست. ولی کبرا نیاز به شرح مختصری دارد. اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] در [[بینش]] و نظر و یا [[خطاکاری]] در عمل باشد، لازم میآید کمکم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمیکشد که آنچه از شریعت باقی میماند با [[حقیقت]] آسمانی آن از [[زمین]] تا [[آسمان]] فاصله مییابد و دیگر شریعتی باقی نمانده است، پس باید متولّی و [[حافظ]] و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد، تا هم در [[فهم]] و [[ابلاغ]] و شرح حقیقت شریعت اشتباه نکند و هم در [[اجرا]] و عمل و پیاده کردن آن از [[انحراف]] مبرّا باشد. | ||
'''[[برهان]] دوم''': [[آزار]] و اذیّت و ضرب و [[جرح]] و [[کشتن پیامبر]] و [[امام]] [[حرام]] است. در صورت [[ارتکاب گناه]] از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] آزار و زدن و حتی کشتن آنان [[واجب]]. در این صورت تناقض لازم میآید. یعنی یک فعل هم بر مکلّف واجب است و هم حرام، پس باید [[پیامبر]]{{صل}} و امام از ارتکاب گناه مصون باشند. مقدمه اول روشن است زیرا هم در پیشگاه [[عقل]] [[بدیهی]] است که اذیّت و ضرب و شتم پیامبر و امام با [[جایگاه]] و سمت آنها هیچگونه تناسبی ندارد و هم [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی بر [[حرمت]] ایذا پیامبر و امام وارد شده است. و در مورد مقدمه دوم نیز باید دقّت کرد که هم از نظر عقل امر به معروف و نهی از منکر عام است و هیچ اختصاصی به مردی دون فردی ندارد و هم از نظر [[شرع]]، پس پیامبر و امام نیز تحت این [[حکم]] عام قرار میگیرند و شامل آنها نیز میشود، و این مطلب که [[امر به معروف]] باعث آزار و ضرب و جرح و سرانجام [[حبس]] و [[قتل]] میشود نیز محتاج توضیح نیست<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۹.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |