پرش به محتوا

حسد در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'ابیطالب' به 'ابی‌طالب')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۱۲: خط ۱۲:
*[[حسد]]، ملکه‌ای است که [[انسان]] را آرزومند از بین‌رفتن [[نعمت]] دیگران، و یا نرسیدن آنان به آن [[نعمت]] می‌سازد. از این‌رو، این [[رذیلت]] در مقابل [[فضیلت]] نُصح و [[خیرخواهی]] قرار دارد.
*[[حسد]]، ملکه‌ای است که [[انسان]] را آرزومند از بین‌رفتن [[نعمت]] دیگران، و یا نرسیدن آنان به آن [[نعمت]] می‌سازد. از این‌رو، این [[رذیلت]] در مقابل [[فضیلت]] نُصح و [[خیرخواهی]] قرار دارد.
*شاید بتوان این [[رذیلت]] را زشت‌ترین رذائل دانست؛ با این وجود، به‌سختی در میان [[مردمان]] شایع بوده و تنها کاملان روزگارند که از آن پیراسته می‌باشند. جانی که این [[رذیلت]] در آن [[رسوخ]] کرده است، از هیچ امر قبیحی روی‌گردان نیست، کشتن دیگران و ریختن [[خون]] آنان در این شمار است؛ بلکه می‌توان گفت که اولین قتلی که بر روی کره [[زمین]] انجام شد، و در آن پیامبرزاده‌ای [[قابیل]] نام، [[برادر]] خویش [[هابیل]] را به [[قتل]] رسانید، هیچ علّتی جز از فوران همین [[حسد]] نداشته است. به این [[آیات]] [[مبارک]] بنگرید: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ... فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد ... نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۲۷ و ۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۱.</ref>.
*شاید بتوان این [[رذیلت]] را زشت‌ترین رذائل دانست؛ با این وجود، به‌سختی در میان [[مردمان]] شایع بوده و تنها کاملان روزگارند که از آن پیراسته می‌باشند. جانی که این [[رذیلت]] در آن [[رسوخ]] کرده است، از هیچ امر قبیحی روی‌گردان نیست، کشتن دیگران و ریختن [[خون]] آنان در این شمار است؛ بلکه می‌توان گفت که اولین قتلی که بر روی کره [[زمین]] انجام شد، و در آن پیامبرزاده‌ای [[قابیل]] نام، [[برادر]] خویش [[هابیل]] را به [[قتل]] رسانید، هیچ علّتی جز از فوران همین [[حسد]] نداشته است. به این [[آیات]] [[مبارک]] بنگرید: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ... فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد ... نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۲۷ و ۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۲۱.</ref>.
*بر این [[رذیلت]]، مفاسدی بزرگ وگناهانی سخت مترتب می‌شود. در این شمار است [[ظلم]] بر [[پدر]] و [[مادر]]، [[فرزندان]] و [[نزدیکان]]؛ و نیز [[قتل]]، [[غارت]] [[اموال]] و [[سوزاندن]] و نابود کردن آن به هر وجهی که ممکن باشد؛ و ترک نمودن [[کمک]] به دیگران هرچند [[برادر]] خود باشد!؛ و نیز ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[قطع رحم]]، بدزبانی نسبت به دیگران و تمسخر زبانی آنان، و [[آشکار]] نمودن اسرارشان.
*بر این [[رذیلت]]، مفاسدی بزرگ وگناهانی سخت مترتب می‌شود. در این شمار است [[ظلم]] بر [[پدر]] و [[مادر]]، [[فرزندان]] و [[نزدیکان]]؛ و نیز [[قتل]]، [[غارت]] [[اموال]] و [[سوزاندن]] و نابود کردن آن به هر وجهی که ممکن باشد؛ و ترک نمودن [[کمک]] به دیگران هرچند [[برادر]] خود باشد!؛ و نیز ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[قطع رحم]]، بدزبانی نسبت به دیگران و تمسخر زبانی آنان، و آشکار نمودن اسرارشان.
*با این همه امّا، آن‌چه در اثر این [[رذیلت اخلاقی]] بیش از دیگر رذائل پدید می‌آید، [[غیبت]] دیگران، [[تهمت]] زدن به آنان و [[دروغ]] بستن به ایشان است. از همین روست که [[روایات]] ما، بر این نکته هم‌داستان هستند که: [[حسد]] کفرآور است. تجربه و [[تاریخ]] نیز بر این مطلب [[شهادت]] می‌دهند، که [[حسد]]، هم‌چون آتشی است که [[صاحب]] خود را، قبل از کسی که مورد [[حسد]] واقع شده، در خود می‌سوزاند؛ چه موجب [[اندوه]]، [[غم]]، [[ترس]] و [[اضطراب]] دائمی او شده، تنگی معیشت و از بین بردن دارائی‌های او در آن‌چه که هیچ فایده‌ای بر آن مترتّب نخواهد بود را، از پی خواهد داشت.
*با این همه امّا، آن‌چه در اثر این [[رذیلت اخلاقی]] بیش از دیگر رذائل پدید می‌آید، [[غیبت]] دیگران، [[تهمت]] زدن به آنان و [[دروغ]] بستن به ایشان است. از همین روست که [[روایات]] ما، بر این نکته هم‌داستان هستند که: [[حسد]] کفرآور است. تجربه و [[تاریخ]] نیز بر این مطلب [[شهادت]] می‌دهند، که [[حسد]]، هم‌چون آتشی است که [[صاحب]] خود را، قبل از کسی که مورد [[حسد]] واقع شده، در خود می‌سوزاند؛ چه موجب [[اندوه]]، [[غم]]، [[ترس]] و [[اضطراب]] دائمی او شده، تنگی معیشت و از بین بردن دارائی‌های او در آن‌چه که هیچ فایده‌ای بر آن مترتّب نخواهد بود را، از پی خواهد داشت.
*پر واضح است که تنها یکی از این امور، کافی است تا [[انسان]] را به [[بدبختی]] همیشگی دچار نماید.
*پر واضح است که تنها یکی از این امور، کافی است تا [[انسان]] را به [[بدبختی]] همیشگی دچار نماید.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش