مخالفان پیامبر: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
# [[مخالفان]] [[منافق]] شادمانه برای توجیه شرکت نکردن درجهاد همراه [[پیامبر]] و کارشکنی در [[جنگ]]، گرم بودن هوا را بهانه میکردند {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ}} و [[خدا]] نیز از همین [[گرما]] استفاده کرد و به [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] [[آموزش]] داد که [[تبلیغات]] [[مخالفان]] را با اصطلاحات خودشان پاسخ دهند. [[منافقان]] درکی عمیق ندارند و ظاهربین هستند؛ از اینرو، از [[خانهنشینی]] و ترک [[جهاد]] شادمان هستند؛ زیرا فقط گرمای هوا را در این [[دنیا]] میبیند، ولی از [[آتش]] سوزان [[دوزخ]] که برای آنان آماده شده است، غافلاند {{متن قرآن|قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}} و این [[منافقان]] چند نشانه دارند: از [[دستور پیامبر]] [[تخلف]] میکنند؛ از جنگگریزی شادند؛ از [[جهاد با مال]] و [[جان]] ناخشنودند و دیگران را از رفتن به [[جهاد]] دلسرد میکنند؛ | # [[مخالفان]] [[منافق]] شادمانه برای توجیه شرکت نکردن درجهاد همراه [[پیامبر]] و کارشکنی در [[جنگ]]، گرم بودن هوا را بهانه میکردند {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ}} و [[خدا]] نیز از همین [[گرما]] استفاده کرد و به [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] [[آموزش]] داد که [[تبلیغات]] [[مخالفان]] را با اصطلاحات خودشان پاسخ دهند. [[منافقان]] درکی عمیق ندارند و ظاهربین هستند؛ از اینرو، از [[خانهنشینی]] و ترک [[جهاد]] شادمان هستند؛ زیرا فقط گرمای هوا را در این [[دنیا]] میبیند، ولی از [[آتش]] سوزان [[دوزخ]] که برای آنان آماده شده است، غافلاند {{متن قرآن|قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}} و این [[منافقان]] چند نشانه دارند: از [[دستور پیامبر]] [[تخلف]] میکنند؛ از جنگگریزی شادند؛ از [[جهاد با مال]] و [[جان]] ناخشنودند و دیگران را از رفتن به [[جهاد]] دلسرد میکنند؛ | ||
#گروهی از [[مخالفان]] [[منافق]] پس از [[تخلف]] شرکت نکردن در [[جنگ]] -[[تبوک]] - برای بازسازی | #گروهی از [[مخالفان]] [[منافق]] پس از [[تخلف]] شرکت نکردن در [[جنگ]] -[[تبوک]] - برای بازسازی موقعیت [[اجتماعی]] خود که به شدت آسیب دیده بود پیشنهاد حضور در [[جنگ]] دیگری در کنار [[پیامبر]] و جهادگران را برای [[فریب]] و ایجاد [[اضطراب]] و [[تزلزل]] در میان [[مسلمانان]] [[مجاهد]] داشتند {{متن قرآن|فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ}} و [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید به آنها بگو شما صلاحیت [[خروج]] و [[جهاد]] با [[دشمنان]] را ندارید {{متن قرآن|فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا}} شما از اول با [[رضایت]] در کنار [[قاعدین]] هم گروه خودتان قرارگرفتید و حال در کنار آنها بمانید {{متن قرآن|إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ}} و روشن است این نوعی ترفند شیطنتآمیز از سوی آنان بود، وگرنه اگر آنان به واقع پشیمان میشدند و [[توبه]] میکردند، پیشنهاد شرکت آنان در [[جهاد]] پذیرفته میشد؛ | ||
# [[خداوند]] درباره [[مخالفان]] فرمانهای [[دفاعی]] [[خدا]] و پیامبرش که با داشتن [[قدرت]] و امکانات از شرکت در [[دفاع]] از [[دعوت توحیدی پیامبر]] و میدان [[نبرد]] خودداری کردند میفرماید: این ننگ برای آنها بس است که [[راضی]] شدند با افراد [[ناتوان]] و [[بیمار]] و معلول در [[مدینه]] بمانند و از [[افتخار]] شرکت در [[جهاد]] [[محروم]] گردند {{متن قرآن|رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ}} و این [[کیفر]] نیز آنها را بس که [[خداوند]] [[قدرت]] [[تفکر]] و [[ادراک]] را از آنها به خاطر [[اعمال]] زشتشان گرفته و بر دلهایشان مهر نهاده و به همین [[دلیل]] چیزی نمیدانند {{متن قرآن|وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}؛ | # [[خداوند]] درباره [[مخالفان]] فرمانهای [[دفاعی]] [[خدا]] و پیامبرش که با داشتن [[قدرت]] و امکانات از شرکت در [[دفاع]] از [[دعوت توحیدی پیامبر]] و میدان [[نبرد]] خودداری کردند میفرماید: این ننگ برای آنها بس است که [[راضی]] شدند با افراد [[ناتوان]] و [[بیمار]] و معلول در [[مدینه]] بمانند و از [[افتخار]] شرکت در [[جهاد]] [[محروم]] گردند {{متن قرآن|رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ}} و این [[کیفر]] نیز آنها را بس که [[خداوند]] [[قدرت]] [[تفکر]] و [[ادراک]] را از آنها به خاطر [[اعمال]] زشتشان گرفته و بر دلهایشان مهر نهاده و به همین [[دلیل]] چیزی نمیدانند {{متن قرآن|وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}؛ | ||
#سه نفر از [[مسلمانان]] تنبل و سستعنصری که جزء دار و دسته [[منافقان]] نبودند ولی از شرکت درجهاد -[[تبوک]] - خودداری کردند {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا}} در یک محاصره عجیب [[اجتماعی]] قرار گرفتند، به طوری که فضای [[مدینه]] با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای [[نجات]] از این [[خواری]] و [[رسوایی]] بزرگ، [[شهر]] را ترک گویند و به کوههای اطراف [[مدینه]] [[پناه]] ببرند {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} سرانجام پس از پنجاه روز [[توبه]] و [[تضرع]] به پیشگاه [[خداوند]]، [[توبه]] آنان قبول شد و [[آیه]] در این زمینه نازل گردید {{متن قرآن|وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} این [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} در مورد آن سه نفر، یک روش آموزنده برای [[مبارزه]] با [[گناهکاران]] را به نمایش گذاشته است؛ یعنی برای [[مجازات]] [[مجرمان]] میتوان از راه محاصره [[اجتماعی]] و [[قطع]] رابطه با آنان، [[دنیا]] را بر آنها تنگ کرد و آنان را تحت فشار قرار داد و این [[مجازات]] از هر نوع زندانی برای آنان سختتر است. [[تحریم]] و [[مبارزه منفی]] با خلافکاران یکی از شیوههای [[تربیتی]] [[اسلام]] است؛ | #سه نفر از [[مسلمانان]] تنبل و سستعنصری که جزء دار و دسته [[منافقان]] نبودند ولی از شرکت درجهاد -[[تبوک]] - خودداری کردند {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا}} در یک محاصره عجیب [[اجتماعی]] قرار گرفتند، به طوری که فضای [[مدینه]] با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای [[نجات]] از این [[خواری]] و [[رسوایی]] بزرگ، [[شهر]] را ترک گویند و به کوههای اطراف [[مدینه]] [[پناه]] ببرند {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} سرانجام پس از پنجاه روز [[توبه]] و [[تضرع]] به پیشگاه [[خداوند]]، [[توبه]] آنان قبول شد و [[آیه]] در این زمینه نازل گردید {{متن قرآن|وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} این [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} در مورد آن سه نفر، یک روش آموزنده برای [[مبارزه]] با [[گناهکاران]] را به نمایش گذاشته است؛ یعنی برای [[مجازات]] [[مجرمان]] میتوان از راه محاصره [[اجتماعی]] و [[قطع]] رابطه با آنان، [[دنیا]] را بر آنها تنگ کرد و آنان را تحت فشار قرار داد و این [[مجازات]] از هر نوع زندانی برای آنان سختتر است. [[تحریم]] و [[مبارزه منفی]] با خلافکاران یکی از شیوههای [[تربیتی]] [[اسلام]] است؛ |