مخالفان پیامبر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

منظور آن دسته از آیاتی است که قرآن به توصیف کسانی پرداخته که به دلایل مختلف، مانند کفر، شرک، وابستگی مذهبی چون یهودیت و نصرانیت و یا عوامل شخصی مانند دنیاطلبی، استراحت‌خواهی، لجاجت، حسادت، رفاه‌طلبی و اتراف، در برابر پیامبر ایستادند. حجم انبوهی از آیات را که در این فرهنگ‌نامه پوشش داده، ناظر به معرفی مخالفان، دلایل آنان و شیوه برخورد و رفتار و ادله و زبان گفتاری آنان است. لذا در این مدخل افزون بر مداخل دیگر توجه به بخشی از آیات ناظر به گفتگوهای پیامبر با این گروه و توصیف حالات، اقوال و موضع‌گیری آنان است. البته مخالفت انسان‌ها با پیامبران می‌تواند عوامل فردی، گروهی و حزبی و گاه جنبه فرهنگی و اجتماعی و یا تربیتی و تاریخی و آموزش خانوادگی داشته باشد، از این‌رو، پیامبر با این موارد به یکسان برخورد نکرده و روش هدایتی خود را در مجموع رعایت کرده است. مهم‌تر اینکه به مسلمانان توجه داده که به یکسان با این مخالفان برخورد نکنند و واقعیات شخصی و تربیتی و محیطی آنان را هم در نظر بگیرند.

  1. لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱]. نکته: در این آیه خداوند به مخالفان دستورات و دعوت توحیدی پیامبر هشدار میدهد: که فراخوان - دعوت - رسول خدا را در میان خودتان همانند فراخوان برخی شما برخی دیگر را قرار ندهید لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا سپس ادامه می‌دهد، خداوند کسانی از شما را که برای جدا شدن از برنامه‌های مهم پیامبر پشت سر دیگران پنهان می‌شوند، و یکی پس از دیگری فرار می‌کنند می‌داند و می‌بیند قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا پس آنها که فرمان او را مخالفت می‌کنند باید بترسند از این که فتنه‌ای دامنشان را بگیرد، یا عذاب دردناک به آنها برسد فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ. مفسران قرآن در مورد منظور از دُعَاءَ الرَّسُولِ سه تفسیر ارائه کرده‌اند:
    1. مقصود دعوت و فراخوان‌های پیامبر باشد که نباید هم‌چون سخنان دیگران کم اهمیّت تلقّی شود، بلکه باید به طور جدّی پی‌گیری و عمل شود چرا که فرمان او فرمان خداست؛
    2. مقصود صدا زدن پیامبر است که نباید کسی او را هم‌چون مردم عادی با اسم صدا بزند، یا نام او را به صورت غیرمؤدبانه بخواند. چرا که برخی افراد پیامبر اسلام را با لفظ “یا محمد (ص)” صدا می‌زدند، در حالی که شایسته بود با تعبیراتی مؤدبانه هم‌چون یا رسول اللَّه صدا بزنند؛
    3. مقصود آیه آن است که دعا و نفرین پیامبر را هم‌چون نفرین خودتان درباره همدیگر ساده نگیرید؛ چرا که نفرین و دعای او حتماً مستجاب می‌شود. و تفسیر اول با سیاق آیه مناسب است همان‌گونه علامه طباطبایی مینویسد: لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا... دعای رسول به معنای این است که آن جناب مردم را برای کاری از کارها دعوت کند، مانند دعوتشان به سوی ایمان و عمل صالح و به سوی مشورت در امری اجتماعی و به سوی نماز جماعت، و امر فرمودنش به چیزی از امور دنیا و آخرتشان، همه اینها دعا و دعوت او است. شاهد این معنا جمله ذیل آیه است که می‌فرماید: قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا و نیز تهدیدی که دنبال آیه درباره مخالفت امر آن جناب آمده، و شهادت این دو فقره بر مدعای ما روشن است، و این معنا با آیه قبلی هم مناسب‌تر است إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ...[۲]؛ زیرا دراین آیه مدح می‌کرد کسانی را که دعوت آن حضرت را اجابت می‌کردند، و نزدش حضور می‌یافتند، و از او بدون اجازه‌اش مفارقت نمی‌کردند، و این آیه مذمت می‌کند کسانی را که وقتی آن جناب دعوتشان می‌کند سر خود را می‌خارانند، و اعتنایی به دعوت آن جناب نمی‌کنند[۳].
  2. فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ[۴].
  3. فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ[۵].
  4. رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ[۶].
  5. إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۷].
  6. وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۸].
  7. مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۹].
  8. سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۰].
  9. سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۱۱]. نکته: متخلفان آماده طلب! هنگامی که پیامبر (ص) از -حدیبیه - باز می‌گشت به فرمان خدا مسلمانان شرکت کننده در حدیبیه را بشارت به - فتح خیبر - داد و تصریح فرمود که در این پیکار فقط آنها شرکت کنند، و غنائم جنگی مخصوص آنهاست. اما این دنیا پرستان ترسو همین که از قرائن فهمیدند پیامبر (ص) در این جنگی که در پیش دارد قطعاً پیروز می‌شود و غنائم فراوانی به دست سپاه اسلام خواهد افتاد، از فرصت استفاده کرده، خدمت پیامبر (ص) آمدند، و اجازه شرکت در میدان “خیبر” خواستند! غافل از این که آیات قرآن از قبل نازل شده بود، و سرّ آنها را فاش ساخته بود. چنان‌که در آیه می‌خوانیم: هنگامی که شما برای به دست آوردن غنائمی حرکت کنید متخلفان -حدیبیه - می‌گویند: بگذارید ما هم در پی شما بیاییم و در این جهاد شرکت کنیم سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ قرآن در پاسخ این گروه سودجو و فرصت‌طلب می‌گوید: آنها می‌خواهند کلام خدا را تغییر دهند يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ سپس می‌افزاید: به آنها بگو: شما هرگز نباید به دنبال ما بیایید و حق ندارید در این میدان شرکت کنید قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا این سخنی نیست که من از پیش خود بگویم این‌گونه خداوند از قبل گفته و ما را از آینده شما با خبر ساخته است كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ خداوند دستور داده - غنائم خیبر - مخصوص - اهل حدیبیه - باشد و احدی با آنها در این امر شرکت نکند ولی این متخلفان بی‌شرم و پر ادعا، باز از میدان در نمی‌روند و شما را متهم به حسادت می‌کنند و به زودی می‌گویند: مطلب چنین نیست بلکه شما نسبت به ما حسد می‌ورزید فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا و به این ترتیب آنها حتی به‌طور ضمنی پیامبر (ص) را تکذیب می‌کنند، و ریشه منع آنها را از شرکت در - غزوه خیبر - حسادت می‌شمرند! قرآن در آخرین جمله می‌گوید: ولی آنها جز اندکی نمی‌فهمند بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا آری! ریشه تمام بدبختی‌های آنها جهل و نادانی و بی‌خبری است که همیشه دامنگیر آنها بوده است، جهل در مورد خداوند، و عدم معرفت مقام پیامبر (ص) و بی‌خبری از سرنوشت انسان‌ها، و عدم توجه به ناپایداری ثروت دنیا[۱۲].
  10. قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۱۳].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. مخالفان منافق شادمانه برای توجیه شرکت نکردن درجهاد همراه پیامبر و کارشکنی در جنگ، گرم بودن هوا را بهانه می‌کردند فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ و خدا نیز از همین گرما استفاده کرد و به پیامبر و مسلمانان آموزش داد که تبلیغات مخالفان را با اصطلاحات خودشان پاسخ دهند. منافقان درکی عمیق ندارند و ظاهربین هستند؛ از این‌رو، از خانه‌نشینی و ترک جهاد شادمان هستند؛ زیرا فقط گرمای هوا را در این دنیا می‌بیند، ولی از آتش سوزان دوزخ که برای آنان آماده شده است، غافل‌اند قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ و این منافقان چند نشانه دارند: از دستور پیامبر تخلف می‌کنند؛ از جنگ‌گریزی شادند؛ از جهاد با مال و جان ناخشنودند و دیگران را از رفتن به جهاد دل‌سرد می‌کنند؛
  2. گروهی از مخالفان منافق پس از تخلف شرکت نکردن در جنگ -تبوک - برای بازسازی موقعیت اجتماعی خود که به شدت آسیب دیده بود پیشنهاد حضور در جنگ دیگری در کنار پیامبر و جهادگران را برای فریب و ایجاد اضطراب و تزلزل در میان مسلمانان مجاهد داشتند فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ و خداوند به پیامبر میگوید به آنها بگو شما صلاحیت خروج و جهاد با دشمنان را ندارید فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا شما از اول با رضایت در کنار قاعدین هم گروه خودتان قرارگرفتید و حال در کنار آنها بمانید إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ و روشن است این نوعی ترفند شیطنت‌آمیز از سوی آنان بود، وگرنه اگر آنان به واقع پشیمان می‌شدند و توبه می‌کردند، پیشنهاد شرکت آنان در جهاد پذیرفته می‌شد؛
  3. خداوند درباره مخالفان فرمان‌های دفاعی خدا و پیامبرش که با داشتن قدرت و امکانات از شرکت در دفاع از دعوت توحیدی پیامبر و میدان نبرد خودداری کردند می‌فرماید: این ننگ برای آنها بس است که راضی شدند با افراد ناتوان و بیمار و معلول در مدینه بمانند و از افتخار شرکت در جهاد محروم گردند رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ و این کیفر نیز آنها را بس که خداوند قدرت تفکر و ادراک را از آنها به خاطر اعمال زشتشان گرفته و بر دل‌هایشان مهر نهاده و به همین دلیل چیزی نمی‌دانند وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ، وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ؛
  4. سه نفر از مسلمانان تنبل و سست‌عنصری که جزء دار و دسته منافقان نبودند ولی از شرکت درجهاد -تبوک - خودداری کردند وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، به طوری که فضای مدینه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ، شهر را ترک گویند و به کوه‌های اطراف مدینه پناه ببرند حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ سرانجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پیشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آیه در این زمینه نازل گردید وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ این عمل پیامبر (ص) در مورد آن سه نفر، یک روش آموزنده برای مبارزه با گناه‌کاران را به نمایش گذاشته است؛ یعنی برای مجازات مجرمان می‌توان از راه محاصره اجتماعی و قطع رابطه با آنان، دنیا را بر آنها تنگ کرد و آنان را تحت فشار قرار داد و این مجازات از هر نوع زندانی برای آنان سخت‌تر است. تحریم و مبارزه منفی با خلاف‌کاران یکی از شیوه‌های تربیتی اسلام است؛
  5. مردم مدینه و بادیه نشینانی که در اطراف این شهر - که مرکز و کانون اسلام است - زندگی می‌کنند حق ندارند، از رسول خدا (ص) تخلف جویند ورزند و در امر حضور در جهاد با او مخالفت کنند و حضور خود را از او دریغ دارند مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ چرا که او رهبر امت، و پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است. هر گونه سختی که در این راه تحمّل کنید، ثواب کار شایسته‌ای برای شما نوشته می‌شود. به عنوان اعمال صالح شما ضبط می‌شود ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ... إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ؛
  6. خداوند میفرماید: به زودی متخلفان از اعراب بادیه‌نشین عذرتراشی کرده می‌گویند: حفظ اموال و خانواده‌های ما، ما را به خود مشغول داشت و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم برای ما طلب آمرزش کن سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ آنها حتی در توبه خود صادق نیستند. ولی به آنها بگو: چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هر گاه زیانی برای شما بخواهد و یا اگر نفعی اراده کند مانع گردد قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا آری خداوند به همه کارهایی که انجام می‌دهید آگاه است بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا او به خوبی می‌داند که این عذر و بهانه‌ها واقعیت ندارد آن‌چه واقعیت دارد شک و تردید و ترس و ضعف ایمان شماست؛
  7. خداوند خطاب به پیامبر می‌گوید: به متخلفان از اعراب بادیه نشین بگو: به زودی از شما دعوت می‌شود که به سوی قومی نیرومند و جنگجو بروید، و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ در حقیقت خداوند از طریق پیام وحی خطاب به مخالفان متخلف پیشنهادی به آنها کرده، و راه بازگشت را به روی آنها چنین می‌گشاید و می‌گوید: پس اگر اطاعت کنید خداوند پاداش نیکی به شما می‌دهد فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا و اگر سرپیچی کنید همان‌گونه که در گذشته نیز سر پیچی کردید خداوند شما را با عذاب دردناکی کیفر می‌دهد وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا باید امتحان صداقت خود را در میدان سخت و سهمگین دیگری بدهید، و گرنه از میدان‌های سخت اجتناب کردن، و در میدان‌های راحت و پر غنیمت شرکت نمودن به هیچ وجه ممکن نیست[۱۴].

منابع

پانویس

  1. «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.
  2. «جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند.».. سوره نور، آیه ۶۲.
  3. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳۰.
  4. «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
  5. «و اگر خداوند تو را نزد دسته‌ای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن (با تو را) خواستند بگو: هرگز، هیچ‌گاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کناره‌جویی (از جهاد) را پسندیدید بنابراین با واپس‌ماندگان، کنار بنشینید» سوره توبه، آیه ۸۳.
  6. «راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷.
  7. «ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
  8. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  9. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  10. «جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین به زودی به تو خواهند گفت که دارایی‌ها و خانواده‌های ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را می‌گویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی به شما برساند چه کسی در برابر خداوند به کارتان می‌آید؟ بلکه، خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره فتح، آیه ۱۱.
  11. «چون برای گرفتن غنیمت‌هایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک می‌برید! (چنین نیست) بلکه آنان جز اندکی درنمی‌یابند» سوره فتح، آیه ۱۵.
  12. برگزیده تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۷۵.
  13. «به جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیش‌تر روی برتافتید شما را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۶.
  14. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۵۳.