علم: تفاوت میان نسخهها
←برخوردار نبودن پیامبر از علم غیب
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
|||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
# [[خداوند]] پس از [[نقل]] سرگذشت [[پیامبران]] و [[اقوام]] پیشین خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: اینها همه از [[اخبار]] [[غیب]] است که به تو [[وحی]] میکنیم {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ}} هیچگاه نه تو و نه [[قوم]] تو قبل از این از آن [[آگاهی]] نداشتید {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا}} با توجه به آنچه درباره [[نوح]] به تو [[وحی]] شد و آن همه مشکلاتی که [[نوح]] در دعوتش با آن روبهرو بود، و با این حال [[استقامت]] ورزید تو هم [[صبر]] و [[استقامت]] کن، چرا که سر انجام [[پیروزی]] برای [[پرهیزکاران]] است {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}. | # [[خداوند]] پس از [[نقل]] سرگذشت [[پیامبران]] و [[اقوام]] پیشین خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: اینها همه از [[اخبار]] [[غیب]] است که به تو [[وحی]] میکنیم {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ}} هیچگاه نه تو و نه [[قوم]] تو قبل از این از آن [[آگاهی]] نداشتید {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا}} با توجه به آنچه درباره [[نوح]] به تو [[وحی]] شد و آن همه مشکلاتی که [[نوح]] در دعوتش با آن روبهرو بود، و با این حال [[استقامت]] ورزید تو هم [[صبر]] و [[استقامت]] کن، چرا که سر انجام [[پیروزی]] برای [[پرهیزکاران]] است {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}. | ||
# [[شخصیت]] [[محمد]]{{صل}} که بر [[غیب]] اطلاع و تفوق یافته چنین نیست که خوددار در بیان و [[ابلاغ]] آن باشد و او نسبت به آنچه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بیکم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] مینهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست مییابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] میورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بیکران علم خداست از اینگونه صفات مبراست: او هیچگونه خوددار بر [[غیب]] نیست، -[[روح]] او برای اطلاع به [[غیب]] و [[اسرار]] آن، شیفته و منجذب است - و هیچگونه موانع [[نفسانی]] در وجود او نیست تا از این [[سیر]] و کمال [[روحی]] و [[عقلی]] بازش دارد. این [[آیه]] نیز مبیّن امتیاز [[روحی]] و خلقی [[رسول اکرم]]{{صل}} از دیگر [[اهل]] [[کشف و شهود]] و [[کاهنان]] و [[دانشمندان]] است، اینها هر چه دارای استعداد [[عقلی]] و [[نفسانی]] و ممتاز از دیگر [[مردم]] باشند، چون [[مغرور]] به معلومات و اوهام، و مجذوب هواها و [[شهوات]] نفسانیاند، نمیتوانند بیپرده اصول و حقایق پشت پرده [[محسوسات]] را چنانکه هست دریابند، و آنچه درمییابند صریح و روشن بیان نمیکنند یا نمیتوانند بیان کنند، و آنچه بیان میکنند برای گروه خاص و در لفّافه اصطلاحات خاصی است، و آنچه از [[معارف]] و حقایق [[اصول اعتقادی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[درک]] میکنند، برای [[حفظ]] [[مقام]] و [[شهوات]] خود و [[عواطف]] و [[امیال]] [[عامه]] [[مردم]] [[کتمان]] یا [[تأویل]] مینمایند، این [[شخصیت]] عالی و [[مقدس]] به هیچ یک از این اشخاص ممتاز شباهت ندارد، آنچه از حقایق پوشیده و [[نهان]] که پروردگارش خواسته دریابد، دریافته و آن چنان مقهور [[وحی]] است که صریح و بیپرده و بر خلاف [[عقاید]] و [[امیال]] [[مردم]] و [[مصلحت]] شخص خود آن را [[ابلاغ]] و اعلام مینماید. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۰۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۸۶.</ref>. | # [[شخصیت]] [[محمد]]{{صل}} که بر [[غیب]] اطلاع و تفوق یافته چنین نیست که خوددار در بیان و [[ابلاغ]] آن باشد و او نسبت به آنچه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بیکم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] مینهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست مییابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] میورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بیکران علم خداست از اینگونه صفات مبراست: او هیچگونه خوددار بر [[غیب]] نیست، -[[روح]] او برای اطلاع به [[غیب]] و [[اسرار]] آن، شیفته و منجذب است - و هیچگونه موانع [[نفسانی]] در وجود او نیست تا از این [[سیر]] و کمال [[روحی]] و [[عقلی]] بازش دارد. این [[آیه]] نیز مبیّن امتیاز [[روحی]] و خلقی [[رسول اکرم]]{{صل}} از دیگر [[اهل]] [[کشف و شهود]] و [[کاهنان]] و [[دانشمندان]] است، اینها هر چه دارای استعداد [[عقلی]] و [[نفسانی]] و ممتاز از دیگر [[مردم]] باشند، چون [[مغرور]] به معلومات و اوهام، و مجذوب هواها و [[شهوات]] نفسانیاند، نمیتوانند بیپرده اصول و حقایق پشت پرده [[محسوسات]] را چنانکه هست دریابند، و آنچه درمییابند صریح و روشن بیان نمیکنند یا نمیتوانند بیان کنند، و آنچه بیان میکنند برای گروه خاص و در لفّافه اصطلاحات خاصی است، و آنچه از [[معارف]] و حقایق [[اصول اعتقادی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[درک]] میکنند، برای [[حفظ]] [[مقام]] و [[شهوات]] خود و [[عواطف]] و [[امیال]] [[عامه]] [[مردم]] [[کتمان]] یا [[تأویل]] مینمایند، این [[شخصیت]] عالی و [[مقدس]] به هیچ یک از این اشخاص ممتاز شباهت ندارد، آنچه از حقایق پوشیده و [[نهان]] که پروردگارش خواسته دریابد، دریافته و آن چنان مقهور [[وحی]] است که صریح و بیپرده و بر خلاف [[عقاید]] و [[امیال]] [[مردم]] و [[مصلحت]] شخص خود آن را [[ابلاغ]] و اعلام مینماید. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۰۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۸۶.</ref>. | ||
==علم در فرهنگ مطهر== | |||
علم، یعنی حضور<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۲۸.</ref>، یعنی [[آگاهی]]. علم عبارت است از حضور شیئی برای شیئی<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۲۴.</ref>، پس علم، یعنی تصدیقاتی که روی کلیات بنا میشود<ref>مقالات فلسفی (۳)، ص۱۱۹.</ref>. | |||
[[بینش]] وسیع و گسترده [[انسان]] درباره [[جهان]]، محصول [[کوشش]] جمعی [[بشر]] است که در طیّ قرون و اعصار روی هم انباشته شده و [[تکامل]] یافته است. این بینش که تحت ضوابط و [[قواعد]] و [[منطق]] خامی درآمده نام “علم” یافته است. علم به معنی اعمّ - یعنی مجموع تفکّرات بشری درباره جهان که شامل [[فلسفه]] هم میشود- محصول کوشش جمعی بشر است که [[نظم]] خاصّ منطقی یافته است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴.</ref>. علم به یک معنا همان [[حکمت]] است که علم به حقایق اشیاء است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۶۲.</ref>. | |||
هر [[علمی]] عبارت است از یک [[سلسله]] مسائلی که در زمینه معیّن و در اطراف موضوع معیّنی [[گفتگو]] میکند و بین مسایل هر علم رابطه خاصی وجود دارد که آنها را به یکدیگر پیوسته و از مسائل [[علوم]] دیگر جدا میسازد<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۶۳؛ فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۱۶.</ref>. | |||
اساساً خود علم، [[شناسایی]] است. آن خودش عین شناختن است. اصلاً علم یعنی شناختن همان طور که به نحو [[علم حصولی]] کنهش در [[غایت]] خفاء است و بلکه باید به آن لایُکْتَنَه گفت. یعنی هر چه را که شما به عنوان [[تصوّر]] و از [[راه]] تصوّر در [[ذهن]] دارید از تیپ ماهیت است، اما به نحو [[علم حضوری]] عین شناختن است<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۹.</ref>. | |||
“علم” صورتی است از معلوم در ذهن<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۵۲.</ref>. | |||
آن قسمت از مطالعات ما که مربوط میشود به عضوشناسی [[جهان هستی]]، “علم” است<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۳۲.</ref>. | |||
علم عبارت است از قوانینی که بر [[اجتماع]] [[حاکم]] است، نه خود اجتماع؛ همان طوری که قبلاً گفتیم که اگر علمی داریم به نام جنینشناسی که تحوّلات جنینی را بیان میکند تا آخرین مرحله، [[دلیل]] نمیشود. پس خود جنین یا طفل، علم است<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۸۷.</ref>. | |||
علم عبارت است از [[کشف]] [[قوانین]] کلّی [[حاکم]] بر موضوع آن. علم طب میتواند علم باشد زیرا میتوان قوانین کلّی حاکم بر [[بدن انسان]] را از نظر صحت و [[مرض]] به دست آورد<ref>فلسفه تاریخ، جلد اول، ص۱۷۳.</ref>. | |||
یعنی [[تحقیق]] درباره موضوعاتی خاص از قبیل اجسام بیجان، گیاه، حیوان، تن [[انسان]]، [[روان انسان]]، [[جامعه]] و غیره<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۷.</ref>. پس علم، یعنی کشف وقایع آنچنان که بود<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. | |||
علم با “ثبات” سر و کار دارد، یعنی علم در مورد اشیاء [[ثابت]] میتواند علم باشد. علم به قول اینها عبارت است از اثر متقابل فرضیه و تجربه، یعنی عالم ابتدا فرضیهای میسازد، بعد فرضیهاش را در عمل تجربه میکند. اگر دید آنچه که فرض کرده در عمل درست از آب درآمد آن را “قانون علمی” مینامند<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۷۴.</ref>. | |||
علم یعنی کشف قوانین کلّی درباره هر چیزی<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۸۵.</ref>. | |||
علم این است که انسان به یک [[حقیقت]] و یک [[قانون]] که در متن هستی [[واقعیت]] دارد [[آگاه]] گردد. [[علوم طبیعی]]، [[منطق]]، ریاضیات علم است، زیرا [[بشر]] در این [[علوم]] یک رابطه [[واقعی]] و [[تکوینی]] و علّی و معلولی را میان اشیاء خارجی یا [[ذهنی]] کشف میکند<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۳۸.</ref>. | |||
هر [[علمی]] عبارت است از بیان مجموعهای از [[قواعد]] و [[نظامات]] [[جهان]] و اگر پیدایش یک حادثه بلاجهت و بلاعلت جایز باشد، در همه وقت و تحت هر شرطی وقوع هر حادثهای را میتوان [[انتظار]] داشت و در هیچ وقت و تحت هیچ گونه شرایطی [[اطمینان]] به عدم وقوع هیچ حادثهای نمیتوان پیدا کرد<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۵۴۲- ۵۷۷.</ref>. | |||
علم عبارت است از “بیان قوانین و نوامیس و [[روابط]] واقعی بین اشیاء” و اگر بین هیچ چیزی با چیز دیگر رابطهای وجود نداشته باشد علمی هم وجود نخواهد داشت. | |||
غرض از علم، [[معرفت]] و [[شناخت]] به معنی وسیع کلمه است نه علم [[تجربی]] که در ترجمه کلمه " SCience" غربی به کار میرود<ref>مقالات فلسفی (۱)، ص۲۶۸.</ref><ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۱.</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |