سیاست در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←پرسشهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
*بنابراین، [[سند]] رسالۀ الحقوق [[روایت]] شده از [[امام سجاد]]{{ع}} صحیح و تام و بلااشکال است. [[شاهد]] ما از مقطعی که از این رساله در بالا ذکر کردیم، این است که عبارت {{متن حدیث|وَ أَمَّا حَقُّ سَائِسِكَ بِالْمِلْكِ فَأَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ}} صریح در این است که اساس [[سیاست]] بالملک، [[امر و نهی]] است. و به [[دلیل]] همین [[جایگاه]] [[امر و نهی]] که برای سائس بالملک وجود دارد، واژۀ "سایس" در آن به کار رفته است. | *بنابراین، [[سند]] رسالۀ الحقوق [[روایت]] شده از [[امام سجاد]]{{ع}} صحیح و تام و بلااشکال است. [[شاهد]] ما از مقطعی که از این رساله در بالا ذکر کردیم، این است که عبارت {{متن حدیث|وَ أَمَّا حَقُّ سَائِسِكَ بِالْمِلْكِ فَأَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ}} صریح در این است که اساس [[سیاست]] بالملک، [[امر و نهی]] است. و به [[دلیل]] همین [[جایگاه]] [[امر و نهی]] که برای سائس بالملک وجود دارد، واژۀ "سایس" در آن به کار رفته است. | ||
*افزون بر آنچه در روایاتی که [[نقل]] کردیم آمده است، واژۀ [[قرآنی]] "[[اولو الامر]]" که در آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و اولیالامر از خودتان را» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و نیز در آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ}}<ref>«و چنانچه آن را به رسول و اولیالامر از خودشان ارجاع میدادند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> به معنای [[رهبران]] [[سیاسی]] به کار رفته است، [[دلیل]] دیگری بر [[جایگاه]] بنیادین "أمر" به معنای [[دستور]] و [[فرمان]] در مفهوم [[سیاست]] است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۳۱-۴۲.</ref>. | *افزون بر آنچه در روایاتی که [[نقل]] کردیم آمده است، واژۀ [[قرآنی]] "[[اولو الامر]]" که در آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و اولیالامر از خودتان را» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و نیز در آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ}}<ref>«و چنانچه آن را به رسول و اولیالامر از خودشان ارجاع میدادند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> به معنای [[رهبران]] [[سیاسی]] به کار رفته است، [[دلیل]] دیگری بر [[جایگاه]] بنیادین "أمر" به معنای [[دستور]] و [[فرمان]] در مفهوم [[سیاست]] است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۳۱-۴۲.</ref>. | ||
==مفهوم لغوی== | |||
[[سیاست]]، واژهای است [[عربی]] که از ریشه “اساس- یسوس” گرفتهشده است. معانی آن در فرهنگنامههای [[فارسی]] عبارتند از: “حکمراندن بر [[رعیت]]، اداره کردن امور مملکت، حکومتکردن، [[ریاست]] کردن، [[حکومت]]، ریاست، پرداختن به امور [[مردم]] بر طبق مصالحشان، پاسداشتن [[ملک]]، [[عدالت]] و [[داوری]]، حکمداری، سزا و [[جزا]]، محافظت حدود ملک، نگهداری و حراست، [[امر و نهی]]، پرورش و پروراندن و [[اداره امور]] داخلی و خارجی کشور”<ref>فرهنگ فارسی معین و لغتنامه دهخدا.</ref>. | |||
معادل “سیاست” در زبان [[انگلیس]] (policy) است که برگرفته از واژه یونانی(polis) میباشد. این واژه و مشتقات آن، در فارسی به معانی زیر ترجمه شده است: | |||
الف: (policy)؛ یعنی: [[خط مشی]]، رویه، سیاست، سیاستمداری، [[مصلحت]]، [[کاردانی]]، [[تدبیر]] و [[زیرکی]]. | |||
ب: (politic)؛ یعنی: کاردان، مصلحت دان، [[با تدبیر]]، [[زیرک]]، مصلحتآمیز، مقرون به [[صلاح]]، مقتضی، مقرون به صواب، عاقلانه و سیاستمدارانه. | |||
ج: (polity)؛ به معنای طرز حکومت، [[جامعه]]، [[ملت]]، و [[دولت]] آمده است<ref>فرهنگ بزرگ انگلیسی - فارسی، حیّم.</ref>. | |||
فرهنگنامههای عربی نیز سیاست را به معانی مختلفی به کار بردهاند؛ همانند {{عربی|القیام علی الشیء بما یصلحه!}} برپایداشتن هر چیز بر مدار [[مصالح]] آن، و فعل السائس”؛ [[تربیت]] حیوانات<ref>المنجد.</ref>، و {{عربی|استصلاح الخلق بارشادهم الی الطریق المنجی فی العاجل او الأجل}}؛ [[خیرخواهی]] برای [[مردمان]] با [[راهنمایی]] و [[هدایت]] آنان به [[راه]] [[نجات]] و [[سعادت]] در حال یا [[آینده]] و {{عربی|دفن الحکم و اداره اعمال الدولة الداخلیة و الخارجیة}}؛ حرفه حکومت و [[مدیریت]] کارکردهای داخلی و خارجی یک دولت<ref>لسانالعرب.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷.</ref> | |||
==مفهوم اصطلاحی== | |||
در ابتدا باید به این نکته مهم توجه کرد که تعاریف، برآمده از نوع نگرش [[انسانها]] به امور و پدیدهها و نیز تابع [[احساس]] و [[ادراک]] معرف است، گاه در مورد یک امر، بنا به تفاوت دیدگاهها و [[گرایشها]]، تعاریف متفاوتی مطرح میشود. این [[اختلاف]] و تفاوتها در عرصه امور و پدیدههای [[اجتماعی]] گستردهتر و فراوانتر است. | |||
به عبارت دیگر، [[نظام]] [[معرفتی]] [[انسان]]، فارغ و [[بریده]] از نظام حساسیتها و [[نظام]] [[اعمال]] او نیست؛ بلکه این سه با ارتباطی پیوسته و نظامی هماهنگ، [[سیر]] [[تغییر]] و [[تکامل]] را طی میکنند؛ بنابراین [[ارتباط]] [[علمی]] و نظری [[انسان]] با [[جهان]] خارج، بدون واسطه، بیارتباط و مجزا از حساسیتها و اعمال او شکل نمیگیرد و نتیجه این ارتباط، پیدایش مفاهیم و [[ادراکات]] جدید، متأثر از [[دلبستگی]]، [[خوشبینی]] یا [[بدبینی]]، و در مرحله ضعیفتر، متأثر از عملکرد او خواهد بود<ref>رسول اکرم{{صل}}: {{متن حدیث|حُبُّكَ لِلشَّيْءِ يُعْمِي وَ يُصِمُّ}}؛ “دوستی تو نسبت به یک چیز، سبب میشود که عیوب آن را نبینی و نشنوی” (بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۶۴).</ref>. | |||
در بعد [[اجتماعی]] نیز تأثیرپذیری نظام مفاهیم و تعاریف از [[عقاید]] و [[باورها]]، نمود محسوسی دارد. امروزه به ندرت میتوان دانشمند و محققی را یافت که به دور از شرایط اجتماعی و در فضایی بسته، وقت خود را صرف [[پژوهش]] و [[نوآوری]] علمی نماید. جریان نیازمندیها و نظام انگیزههای اجتماعی، تعیینکننده افقهای [[آینده]] [[علوم]] و پژوهش هستند و این [[تصور]] که اینکه [[انگیزه]] و [[موتور]] تحقیقات، حتی در مراکز [[پژوهشی]] و تحقیقی صرفاً [[روحیه]] دانشپژوهی و علمدوستی، یا به عبارت دیگر، “علم برای علم”، باشد، [[تصوری]] سادهانگارانه است. | |||
در عصر جدید، مؤسسات تحقیقاتی به دنبال [[احساس]] نیازی که به وجود آنها شد برای تحقق بخشیدن به [[آرمانها]] و [[اهداف]] [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] در یک [[نظام اجتماعی]] پدید آمده و [[وظیفه]] حل معضلات [[جامعه]] و تولید [[قوانین]] حرکت اجتماعی را برعهده دارند. | |||
به همین جهت، [[رشد]] [[دانش]] و [[تحقیق]] از تأسیس اصول و پیشفرضهای اولیه گرفته تا [[انتخاب]] روش مناسب و تولید محصول و حتی حجم تولید و [[کشف]] [[روابط]] جدید، متأثر از گرایشهای عمومی و تابع اهداف [[پیشبینی]] شده و مشخص است. معیار اساسی در ارزیابی گرایشهای اجتماعی، [[پرستش]] [[خداوند]] یا پرستش [[دنیا]] و [[لذات]] مادی آن است؛ البته در بعضی [[جوامع]] نیز گرایشهای اجتماعی نه به صورت مطلق، بلکه به صورت ترکیبی با نسبتهای مختلف از این دو مورد، شکل میگیرد. | |||
در نتیجه، اصطلاحات، مفاهیم و تعاریف در بستر [[انگیزهها]] و اهداف متولد شده و به تبع همین انگیزهها و اهداف مختلف، اشکال متفاوت پیدا میکنند. بدینترتیب، معمولاً دستیابی به تعاریف واحد، [[خاصه]] در [[علوم انسانی]] و بهویژه در عناوین و اصطلاحات کلی و شامل، ممکن نیست؛ چون هر فردی متناسب با نگرش و [[گرایش]] خاصی به [[تبیین]] و تعریف موضوع میپردازد. | |||
بنابراین مفاهیم و تعاریف رایج با وجود تفاوتها و تعارضهایی که بین آنها وجود دارد، برای اطلاع و آشنایی ارائه شده و تعریف منتخب، متناسب با [[نظام فکری]] [[حاکم]] بر کتاب عرضه میشود<ref>از آنجا که کاربری اصلی این کتاب، آموزشی است از قضاوت صریح در مورد صحت و سقم تعاریف گوناگون پرهیز شده است تا اولاً؛ متهم به یکجانبهنگری و استبداد علمی نشویم و ثانیاً؛ برای دانشپژوه، احساس استغنای از استاد و کلاس پیدا نشود و همواره روحیه تحقیق و فعالیت علمی جمعی افزایش یابد.</ref>. | |||
ارائه مفهومی جامع از [[سیاست]] نیز از مسأله مذکور مستثنی نیست. پس، در اینجا تلاش میشود تا با [[تکیه]] بر وجوه کلی و مشترک تعاریف، دو مفهوم “عام” و “خاص” از سیاست مطرح شود.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۸.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |