امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن'
جز (جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد') |
جز (جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
*در سال ۵۶ [[معاویه]] از [[ولایتعهدی]] [[یزید]] سخن گفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.</ref> و همه [[مردم]] [[شهرها]] با وی [[بیعت]] کردند و تنها [[اهل]] [[مدینه]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.</ref> به ویژه تنی چند از بزرگان [[صحابه]] که عموما از [[قریش]] بودند، از این [[بیعت]] سرباز زدند؛ [[امام حسین]]{{ع}} و [[ابنعباس]] از [[بنیهاشم]]، [[عبدالله بن زبیر]] از [[بنیاسد]]، [[عبدالله بن عمر]] از [[بنیعدی]] و [[عبدالرحمن بن ابوبکر]] از [[بنیتمیم]]<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.</ref>. | *در سال ۵۶ [[معاویه]] از [[ولایتعهدی]] [[یزید]] سخن گفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.</ref> و همه [[مردم]] [[شهرها]] با وی [[بیعت]] کردند و تنها [[اهل]] [[مدینه]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.</ref> به ویژه تنی چند از بزرگان [[صحابه]] که عموما از [[قریش]] بودند، از این [[بیعت]] سرباز زدند؛ [[امام حسین]]{{ع}} و [[ابنعباس]] از [[بنیهاشم]]، [[عبدالله بن زبیر]] از [[بنیاسد]]، [[عبدالله بن عمر]] از [[بنیعدی]] و [[عبدالرحمن بن ابوبکر]] از [[بنیتمیم]]<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.</ref>. | ||
*[[معاویه]] در مرحله نخست به [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] [[نامه]] نوشت؛ به [[امام حسین]]{{ع}} نگاشت که کارهایی را از شما به من گزارش دادهاند که [[گمان]] ندارم شما انجام داده باشی؛ شما با هر که [[بیعت]] کنید، [[مردم]] به او روی میآورند، زیرا [[خدا]] [[ارزش]] و [[برتری]] و [[جایگاه]] تو را بالا برده است، پس [[تقوای الهی]] پیشه کرده و [[مردم]] را به [[فتنه]] نیفکن و خود، [[دین]] و [[امت]] [[محمد]]{{صل}} را در نظر داشته باش و مراقب باش دیگران تو را [[زبون]] نکنند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.</ref>. | *[[معاویه]] در مرحله نخست به [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] [[نامه]] نوشت؛ به [[امام حسین]]{{ع}} نگاشت که کارهایی را از شما به من گزارش دادهاند که [[گمان]] ندارم شما انجام داده باشی؛ شما با هر که [[بیعت]] کنید، [[مردم]] به او روی میآورند، زیرا [[خدا]] [[ارزش]] و [[برتری]] و [[جایگاه]] تو را بالا برده است، پس [[تقوای الهی]] پیشه کرده و [[مردم]] را به [[فتنه]] نیفکن و خود، [[دین]] و [[امت]] [[محمد]]{{صل}} را در نظر داشته باش و مراقب باش دیگران تو را [[زبون]] نکنند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.</ref>. | ||
*[[امام]] در پاسخ، طرفداران [[معاویه]] را گروه [[شیطان]]، بیرون از [[دین]] و [[ستمکار]] خواند و او را به جهت [[قتل]] مؤمنانی چون [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق]] و حضرمی، همچنین [[برادر]] | *[[امام]] در پاسخ، طرفداران [[معاویه]] را گروه [[شیطان]]، بیرون از [[دین]] و [[ستمکار]] خواند و او را به جهت [[قتل]] مؤمنانی چون [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق]] و حضرمی، همچنین [[برادر]] خواندن [[زیاد بن ابیه]] و اینکه بسیار [[مسلمانان]] را میکشت و دست و پای آنها را میبرید، [[سرزنش]] کرد و بیرون از [[اسلام]] دانست. [[امام]] [[حکومت معاویه]] را بزرگترین [[فتنه]] و [[جهاد]] بر ضد آن را [[برترین]] [[امر]] دانست و سپس او را از [[عذاب الهی]] در [[قیامت]] برحذر داشت و فرجام [[جانشینی]] [[یزید]] را نابودی کار دنیای خود و ضایع کردن [[رعیت]] دانست<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۱ - ۲۰۳.</ref>؛ ولی اعلام کرد که قصد ندارد با او [[جنگ]] کند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>. براین اساس، [[معاویه]] در [[رجب]] سال ۵۶ به قصد [[عمره]]، همراه ۱۰۰۰ [[جنگجو]] به [[حجاز]] آمد و سپس به [[مدینه]] رفت و در بدو ورود با [[امام حسین]]{{ع}} رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای [[معاویه]] با [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را [[راضی]] کند؛ ولی هریک [[خشنودی]] خود را به [[رضایت]] دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید. | ||
*[[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد که [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت که [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر [[مخالفان]] نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد که "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به [[اعتراض]] برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | *[[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد که [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت که [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر [[مخالفان]] نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد که "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به [[اعتراض]] برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | ||
*[[مخالفت]] [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد [[شب]] هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند که همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او [[اعتراض]] کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست [[مخالفت]] خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن [[شب]] هیچکس در برابر این ادعا که [[مخالفان]] نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن [[سپاهیان]] [[شام]]، مشخص شد که اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با [[تهدید]] به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | *[[مخالفت]] [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد [[شب]] هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند که همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او [[اعتراض]] کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست [[مخالفت]] خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن [[شب]] هیچکس در برابر این ادعا که [[مخالفان]] نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن [[سپاهیان]] [[شام]]، مشخص شد که اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با [[تهدید]] به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> |