غالب بن عبدالله کلبی: تفاوت میان نسخهها
←غالب و سریه بنی سلیم
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
نام و [[نسب]] او [[غالب بن عبدالله بن مسعر بن عبد مَناة بن کِنانه کِنانی لیثی]] و [[اهل]] [[حجاز]] بوده است <ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۴، ص۱۰۳۹؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۳۰۸؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۵۲.</ref>.<ref>[[شیرزاد ارازش|ارازش، شیرزاد]]، [[غالب بن عبدالله کلبی (مقاله)|مقاله «غالب بن عبدالله کلبی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۴۵۶.</ref> | نام و [[نسب]] او [[غالب بن عبدالله بن مسعر بن عبد مَناة بن کِنانه کِنانی لیثی]] و [[اهل]] [[حجاز]] بوده است <ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۴، ص۱۰۳۹؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۳۰۸؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۵۲.</ref>.<ref>[[شیرزاد ارازش|ارازش، شیرزاد]]، [[غالب بن عبدالله کلبی (مقاله)|مقاله «غالب بن عبدالله کلبی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۴۵۶.</ref> | ||
== | ==غالب و [[سریه]] [[بنی سلیم]]== | ||
[[نقل]] شده، وقتی به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خبر رسید که [[قبایل]] بنی سلیم و [[غطفان]] برای [[نبرد]] آماده شدهاند، آن [[حضرت]] برای غزوۀ "قرقرة الکدر" آماده شد و در [[روز جمعه]] از ماه [[شوال]] [[سال دوم هجرت]] پس از برآمدن [[آفتاب]]، به سوی آنجا حرکت کرد. ولی ابن حمید از [[ابن اسحاق]] [[روایت]] کرده که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} در آخر [[ماه رمضان]] یا اول شوال از [[جنگ بدر]] برگشت، بیش از هفت [[روز]] در [[مدینه]] نماند و خود برای [[جنگ]] حرکت کرد و قصد جنگ با [[قبیله]] بنی سلیم را داشت و رفت تا به آب کدر بنی سلیم رسید و سه روز در آنجا بود و به مدینه بازگشت و حادثهای اتفاق نیفتاد و بقیه ماههای شوال و [[ذی قعده]] را در مدینه گذرانید و در این هنگام بیشتر [[اسیران]] [[قریش]] فدیه دادند. ولی به گفته واقدی، پیامبر{{صل}} در [[محرم]] [[سال سوم هجرت]] برای [[غزوه]] کدر حرکت کرد و پرچمدار وی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود و [[ابن مکتوم]] معیصی را در مدینه [[جانشین]] خود کرد. بعضیها گفتهاند پیامبر{{صل}} پس از غزوه کدر به مدینه آمد و با خود حشم و [[گله]] آورد و حادثهای روی نداد و در دهم شوال به مدینه رسید. و در روز یازدهم همان ماه غالب بن عبدالله کلبی با گروهی به سوی مدینه باز گشته و در این غزوه سه تن از [[مسلمانان]] کشته شدند و پیامبر{{صل}} تا ذی الحجه در مدینه ماند و روز [[شنبه]] هفت روز مانده از ذی الحجه برای [[غزوه سویق]] حرکت کرد<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۷۶؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[شیرزاد ارازش|ارازش، شیرزاد]]، [[غالب بن عبدالله کلبی (مقاله)|مقاله «غالب بن عبدالله کلبی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref> | [[نقل]] شده، وقتی به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خبر رسید که [[قبایل]] بنی سلیم و [[غطفان]] برای [[نبرد]] آماده شدهاند، آن [[حضرت]] برای غزوۀ "قرقرة الکدر" آماده شد و در [[روز جمعه]] از ماه [[شوال]] [[سال دوم هجرت]] پس از برآمدن [[آفتاب]]، به سوی آنجا حرکت کرد. ولی ابن حمید از [[ابن اسحاق]] [[روایت]] کرده که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} در آخر [[ماه رمضان]] یا اول شوال از [[جنگ بدر]] برگشت، بیش از هفت [[روز]] در [[مدینه]] نماند و خود برای [[جنگ]] حرکت کرد و قصد جنگ با [[قبیله]] بنی سلیم را داشت و رفت تا به آب کدر بنی سلیم رسید و سه روز در آنجا بود و به مدینه بازگشت و حادثهای اتفاق نیفتاد و بقیه ماههای شوال و [[ذی قعده]] را در مدینه گذرانید و در این هنگام بیشتر [[اسیران]] [[قریش]] فدیه دادند. ولی به گفته واقدی، پیامبر{{صل}} در [[محرم]] [[سال سوم هجرت]] برای [[غزوه]] کدر حرکت کرد و پرچمدار وی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود و [[ابن مکتوم]] معیصی را در مدینه [[جانشین]] خود کرد. بعضیها گفتهاند پیامبر{{صل}} پس از غزوه کدر به مدینه آمد و با خود حشم و [[گله]] آورد و حادثهای روی نداد و در دهم شوال به مدینه رسید. و در روز یازدهم همان ماه غالب بن عبدالله کلبی با گروهی به سوی مدینه باز گشته و در این غزوه سه تن از [[مسلمانان]] کشته شدند و پیامبر{{صل}} تا ذی الحجه در مدینه ماند و روز [[شنبه]] هفت روز مانده از ذی الحجه برای [[غزوه سویق]] حرکت کرد<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۷۶؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[شیرزاد ارازش|ارازش، شیرزاد]]، [[غالب بن عبدالله کلبی (مقاله)|مقاله «غالب بن عبدالله کلبی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref> | ||