پرش به محتوا

ارزش در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت'
جز (جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت')
خط ۹۰: خط ۹۰:
#'''[[دین]] و [[مذهب]]''': دین و [[منابع دینی]]، کانون ارزش‌های متعالی‌اند که در قالب‌های مختلفی [[القا]] و اظهار شده‌اند. جامعه‌شناسان غالباً از دین - [[قطع]] نظر از اصالت و خاستگاه [[الهی]] آن - به عنوان یکی از منابع تولید، تثبیت، تعمیق و اعتباربخش ارزش‌ها یاد کرده‌اند. بالطبع [[ارزش‌های دینی]] با ارزش‌های مورد [[تأیید]]، تأکید و توصیه دین به ویژه برای [[مؤمنان]] بدان از اعتبار و ضمانت اجرای بیشتری برخوردارند. اگر نظریه اول به [[خداوند]] به عنوان “خاستگاه تکوینی” ارزش‌ها اشاره داشت، این نظریه به دین به عنوان “واسطه انتقال” آنها اشاره دارد. علاوه اینکه دین در محاوره‌های جامعه‌شناسان، لزوماً به [[ادیان الهی]] محدود نمی‌شود. دورکیم و ماکس وبر هر دو معتقدند که عمیق‌ترین [[ارزش‌های جامعه]]، [[ارتباط]] نزدیکی با نهادهای مذهبی در [[جامعه]] دارد. [ایشان] مذهب را به عنوان نهادی می‌دانند که نقش عمده‌ای در تجلسی ارزش‌های بنیادین و [[حفظ]] [[یکپارچگی]] جامعه [[بازی]] می‌کند. [[مذاهب]] به عنوان نهادهای مناسب، تجلی‌گاه ارزش‌های اساسی جامعه هستند، زیرا با مسائل عاجلی در [[حیات]] [[انسان]] سروکار داشته و پاسخ‌گوی [[جامع‌ترین]] مسائل پیرامون [[واقعیت]] هستی و [[راز]] [[آفرینش انسان]] هستند<ref>پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۴۷.</ref>. مذهب همچنین در حفظ و [[ثبات]] ارزش‌ها و استقرار نهادین آنها نقش مؤثری دارد<ref>پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۷۲.</ref>. [[ادیان]] بزرگ الهی همچنین در بسط و توسعه ارزش‌ها در [[مقام ثبوت]]، تأیید و تأکید بر آنها در [[مقام اثبات]]، دخل و [[تصرف]] در نحوه چینش و درجه‌بندی ارزش‌ها در [[سلسله]] مراتب نظاموار آنها، معرفی [[آرمان‌ها]] و کمال مطلوب‌ها و غایت‌های بالذات، ارائه ملاک برای خوب‌ها و بدها و باید و نبایدها، [[وعده]] پاداش‌ها و کیفرهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] به [[اعمال نیک]] که در افزایش نصاب [[التزام]] افراد به رعایت ارزش‌ها بسیار مؤثر است؛ توجه دادن به [[لزوم]] [[نیت]] داشتن مناسب برای ارتقای [[ارزش اعمال]] (توجه به بعد انگیزشی و [[حسن]] فاعلی [[اعمال]])؛ توجه دادن [[انسان]] به نقش مؤثر الزام‌های [[اخلاقی]] در تأمین نیازهای [[واقعی]] و کسب [[کمالات]] متعالی، توجه دادن به ارزش‌های فرعی و اشتقاقی به مثابه حلقات مکمل ارزش‌های ذاتی، برحذر داشتن [[انسان‌ها]] از [[نقض]] [[ارزش‌ها]] و [[سرپیچی]] از رعایت آنها، به دست دادن ملاک برای رفع تزاحم محتمل ارزش‌ها در [[مقام عمل]] و... نیز نقش بی‌بدیلی ایفا کرده‌اند.
#'''[[دین]] و [[مذهب]]''': دین و [[منابع دینی]]، کانون ارزش‌های متعالی‌اند که در قالب‌های مختلفی [[القا]] و اظهار شده‌اند. جامعه‌شناسان غالباً از دین - [[قطع]] نظر از اصالت و خاستگاه [[الهی]] آن - به عنوان یکی از منابع تولید، تثبیت، تعمیق و اعتباربخش ارزش‌ها یاد کرده‌اند. بالطبع [[ارزش‌های دینی]] با ارزش‌های مورد [[تأیید]]، تأکید و توصیه دین به ویژه برای [[مؤمنان]] بدان از اعتبار و ضمانت اجرای بیشتری برخوردارند. اگر نظریه اول به [[خداوند]] به عنوان “خاستگاه تکوینی” ارزش‌ها اشاره داشت، این نظریه به دین به عنوان “واسطه انتقال” آنها اشاره دارد. علاوه اینکه دین در محاوره‌های جامعه‌شناسان، لزوماً به [[ادیان الهی]] محدود نمی‌شود. دورکیم و ماکس وبر هر دو معتقدند که عمیق‌ترین [[ارزش‌های جامعه]]، [[ارتباط]] نزدیکی با نهادهای مذهبی در [[جامعه]] دارد. [ایشان] مذهب را به عنوان نهادی می‌دانند که نقش عمده‌ای در تجلسی ارزش‌های بنیادین و [[حفظ]] [[یکپارچگی]] جامعه [[بازی]] می‌کند. [[مذاهب]] به عنوان نهادهای مناسب، تجلی‌گاه ارزش‌های اساسی جامعه هستند، زیرا با مسائل عاجلی در [[حیات]] [[انسان]] سروکار داشته و پاسخ‌گوی [[جامع‌ترین]] مسائل پیرامون [[واقعیت]] هستی و [[راز]] [[آفرینش انسان]] هستند<ref>پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۴۷.</ref>. مذهب همچنین در حفظ و [[ثبات]] ارزش‌ها و استقرار نهادین آنها نقش مؤثری دارد<ref>پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۷۲.</ref>. [[ادیان]] بزرگ الهی همچنین در بسط و توسعه ارزش‌ها در [[مقام ثبوت]]، تأیید و تأکید بر آنها در [[مقام اثبات]]، دخل و [[تصرف]] در نحوه چینش و درجه‌بندی ارزش‌ها در [[سلسله]] مراتب نظاموار آنها، معرفی [[آرمان‌ها]] و کمال مطلوب‌ها و غایت‌های بالذات، ارائه ملاک برای خوب‌ها و بدها و باید و نبایدها، [[وعده]] پاداش‌ها و کیفرهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] به [[اعمال نیک]] که در افزایش نصاب [[التزام]] افراد به رعایت ارزش‌ها بسیار مؤثر است؛ توجه دادن به [[لزوم]] [[نیت]] داشتن مناسب برای ارتقای [[ارزش اعمال]] (توجه به بعد انگیزشی و [[حسن]] فاعلی [[اعمال]])؛ توجه دادن [[انسان]] به نقش مؤثر الزام‌های [[اخلاقی]] در تأمین نیازهای [[واقعی]] و کسب [[کمالات]] متعالی، توجه دادن به ارزش‌های فرعی و اشتقاقی به مثابه حلقات مکمل ارزش‌های ذاتی، برحذر داشتن [[انسان‌ها]] از [[نقض]] [[ارزش‌ها]] و [[سرپیچی]] از رعایت آنها، به دست دادن ملاک برای رفع تزاحم محتمل ارزش‌ها در [[مقام عمل]] و... نیز نقش بی‌بدیلی ایفا کرده‌اند.
#'''[[طبیعت]] و [[فطرت انسانی]]''': از نظر برخی [[اندیشمندان]]، [[ارزش‌های انسانی]] در یک طبقه‌بندی کلی به دو دسته ارزش‌های [[ثابت]] و مطلق و ارزش‌های متغیر و نسبی تقسیم می‌شوند. خاستگاه ارزش‌های مطلق، طبیعت و [[فطرت]] و سازمان وجودی انسان و خاستگاه ارزش‌های متغیر و نسبی، ملاحظه‌های موسمی عقلایی، اقتضائات [[اجتماعی]]، ضرورت‌های عصری و شرایط متغیر [[زندگی]] است؛ از این‌رو، یک [[سلسله]] [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[حقوقی]] وجود دارد که کلی و مطلق، دایمی و ثابت و قابل تسری و انتقال به همه جامعه‌هاست. این ارزش‌ها همان‌ها هستند که از وجوه اشتراک [[تکوینی]] انسان‌ها نشئت گرفته‌اند و چون طبیعت و ذاتیات [[جامعه]] چیزی جز طبیعت و ذاتیات فرد انسان نیست، [[مخالف]] با طبیعت و ذاتیات هیچ جامعه‌ای نیستند و بر همه [[جوامع]] [[تطبیق]] پذیرند. اینکه هنوز همه جامعه‌ها ارزش‌های مذکور را نپذیرفته‌اند به این معنا نیست که این ارزش‌ها اساساً امکان [[فراگیری]] و [[جهان‌شمول]] شدن را فاقدند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص۱۴۹؛ همچنین ر.ک: محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۲۲، ص۲۹۹ به بعد.</ref>. برخی از همین خاستگاه، تحت عنوان گرایش‌های اصیل و مختص انسان [غیر مشترک با حیوانات] یاد کرده‌اند<ref>دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، فلسفه تعلیم و تربیت، ح۴۳۷.</ref>. برخی نظریه‌ها، از این خاستگاه طبیعی به [[امیال]]، کشش‌ها و گرایش‌های اصیل انسان به عنوان منشأ و مقوم ارزش‌ها تعبیر کرده‌اند<ref>ر.ک: لئون مینار، شناسایی و هستی، ص۳۳۳-۳۳۴.</ref>. در مقابل، برخی نویسندگان، به دلیل محدود بودن مفهوم میل در مقایسه با مفهوم ارزش، فقدان [[وصف]] [[وجوب]]، جزئی بودن، معطوف بودن به [[غایت]] نزدیک، تغییرپذیری مستمر و...؛ [[تابعیت]] [[ارزش‌ها]] از [[امیال]] را مورد مناقشه قرار داده‌اند<ref>ر.ک: محمد خلیفه عبدالطیف، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، می‌۵۸.</ref>. [[آرمان‌ها]] نیز که نمایانگر سطح متعالی امیال و گرایش‌های اصیل شمرده می‌شوند، منشأ مجموعه‌ای از ارزش‌های متناسب انگاشته شده‌اند<ref>ر.ک: امیل دور کیم، فلسفه و جامعه‌شناسی، ص۱۲۲.</ref>.
#'''[[طبیعت]] و [[فطرت انسانی]]''': از نظر برخی [[اندیشمندان]]، [[ارزش‌های انسانی]] در یک طبقه‌بندی کلی به دو دسته ارزش‌های [[ثابت]] و مطلق و ارزش‌های متغیر و نسبی تقسیم می‌شوند. خاستگاه ارزش‌های مطلق، طبیعت و [[فطرت]] و سازمان وجودی انسان و خاستگاه ارزش‌های متغیر و نسبی، ملاحظه‌های موسمی عقلایی، اقتضائات [[اجتماعی]]، ضرورت‌های عصری و شرایط متغیر [[زندگی]] است؛ از این‌رو، یک [[سلسله]] [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[حقوقی]] وجود دارد که کلی و مطلق، دایمی و ثابت و قابل تسری و انتقال به همه جامعه‌هاست. این ارزش‌ها همان‌ها هستند که از وجوه اشتراک [[تکوینی]] انسان‌ها نشئت گرفته‌اند و چون طبیعت و ذاتیات [[جامعه]] چیزی جز طبیعت و ذاتیات فرد انسان نیست، [[مخالف]] با طبیعت و ذاتیات هیچ جامعه‌ای نیستند و بر همه [[جوامع]] [[تطبیق]] پذیرند. اینکه هنوز همه جامعه‌ها ارزش‌های مذکور را نپذیرفته‌اند به این معنا نیست که این ارزش‌ها اساساً امکان [[فراگیری]] و [[جهان‌شمول]] شدن را فاقدند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص۱۴۹؛ همچنین ر.ک: محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۲۲، ص۲۹۹ به بعد.</ref>. برخی از همین خاستگاه، تحت عنوان گرایش‌های اصیل و مختص انسان [غیر مشترک با حیوانات] یاد کرده‌اند<ref>دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، فلسفه تعلیم و تربیت، ح۴۳۷.</ref>. برخی نظریه‌ها، از این خاستگاه طبیعی به [[امیال]]، کشش‌ها و گرایش‌های اصیل انسان به عنوان منشأ و مقوم ارزش‌ها تعبیر کرده‌اند<ref>ر.ک: لئون مینار، شناسایی و هستی، ص۳۳۳-۳۳۴.</ref>. در مقابل، برخی نویسندگان، به دلیل محدود بودن مفهوم میل در مقایسه با مفهوم ارزش، فقدان [[وصف]] [[وجوب]]، جزئی بودن، معطوف بودن به [[غایت]] نزدیک، تغییرپذیری مستمر و...؛ [[تابعیت]] [[ارزش‌ها]] از [[امیال]] را مورد مناقشه قرار داده‌اند<ref>ر.ک: محمد خلیفه عبدالطیف، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، می‌۵۸.</ref>. [[آرمان‌ها]] نیز که نمایانگر سطح متعالی امیال و گرایش‌های اصیل شمرده می‌شوند، منشأ مجموعه‌ای از ارزش‌های متناسب انگاشته شده‌اند<ref>ر.ک: امیل دور کیم، فلسفه و جامعه‌شناسی، ص۱۲۲.</ref>.
#'''[[عقلانیت]] ارزشی یا [[حسن و قبح عقلی]]''': تردیدی نیست که بخش چشمگیری از ارزش‌ها و گرایش‌های بنیادین [[انسان]] از [[احکام]] مستقل [[عقلی]] و به بیان دیگر از مصداق‌های حسن و قبح عقلی شمرده می‌شوند. یافته‌های [[شهودی]] این بخش هنگامی که از سطح دریافت‌های فردی عبور کرده و در چارچوب [[ارتباطات]] میان [[ذهنی]] به عنوان [[سرمایه]] مشترک عقلانیت معطوف به عمل، عینیت و تبلور یافته و تدریجاً به درون نهادها و طرح‌واره‌های بنیادین و بسترهای تعامل جمعی [[نفوذ]] و انتقال یابد و با واسطه در شکل‌گیری الگوهاو هنجارهای عام دخالت داده شود؛ می‌تواند عرصه‌های مختلف [[حیات]] جمعی را همسو با اقتضائات خود سامان دهد. تردیدی نیست که یافته‌های عقلانیت ارزشی به دلیل زیرساخت طبیعی، از ویژگی [[عمومیت]]، فراتاریخی بودن، فرامکانی و فرافرهنگی و در برخی موارد [[ثبات]] و [[جاودانگی]] برخوردار بوده و به همین دلیل می‌توانند به عنوان ارزش‌های [[جهان‌شمول]]، [[جامعه انسانی]] را به‌رغم برخی تمایز‌های [[واقعی]] و پنداری به هم نزدیک کرده و در راستای نیل به [[هدف‌ها]] و آرمان‌های مشترک [[بسیج]] نمایند. برجسته‌ترین منشور این بخش، [[معاهده]] [[الهی]] [[ده فرمان]] است که تقریباً در همه نظام‌های [[اخلاقی]] پذیرفته شده است<ref>ر.ک: ابوالقاسم فنایی، دین در ترازوی اخلاق، ص۵۹ و ۱۱۳؛ جعفر سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص۱۲۰-۱۲۲؛ احمد حسین شریفی، خوب چیست؟ بد کدام است؟؛ ص۱۴۷ - ۲۰۱.</ref>.
#'''[[عقلانیت]] ارزشی یا [[حسن و قبح عقلی]]''': تردیدی نیست که بخش چشمگیری از ارزش‌ها و گرایش‌های بنیادین [[انسان]] از [[احکام]] مستقل [[عقلی]] و به بیان دیگر از مصداق‌های حسن و قبح عقلی شمرده می‌شوند. یافته‌های [[شهودی]] این بخش هنگامی که از سطح دریافت‌های فردی عبور کرده و در چارچوب [[ارتباطات]] میان [[ذهنی]] به عنوان [[سرمایه]] مشترک عقلانیت معطوف به عمل، عینیت و تبلور یافته و تدریجاً به درون نهادها و طرح‌واره‌های بنیادین و بسترهای تعامل جمعی [[نفوذ]] و انتقال یابد و با واسطه در شکل‌گیری الگوهاو هنجارهای عام دخالت داده شود؛ می‌تواند عرصه‌های مختلف [[حیات]] جمعی را همسو با اقتضائات خود سامان دهد. تردیدی نیست که یافته‌های عقلانیت ارزشی به دلیل زیرساخت طبیعی، از ویژگی عمومیت، فراتاریخی بودن، فرامکانی و فرافرهنگی و در برخی موارد [[ثبات]] و [[جاودانگی]] برخوردار بوده و به همین دلیل می‌توانند به عنوان ارزش‌های [[جهان‌شمول]]، [[جامعه انسانی]] را به‌رغم برخی تمایز‌های [[واقعی]] و پنداری به هم نزدیک کرده و در راستای نیل به [[هدف‌ها]] و آرمان‌های مشترک [[بسیج]] نمایند. برجسته‌ترین منشور این بخش، [[معاهده]] [[الهی]] [[ده فرمان]] است که تقریباً در همه نظام‌های [[اخلاقی]] پذیرفته شده است<ref>ر.ک: ابوالقاسم فنایی، دین در ترازوی اخلاق، ص۵۹ و ۱۱۳؛ جعفر سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص۱۲۰-۱۲۲؛ احمد حسین شریفی، خوب چیست؟ بد کدام است؟؛ ص۱۴۷ - ۲۰۱.</ref>.
#'''نیازها''': آبراهام مازلو در طبقه‌بندی معروف خود از نیازها، مفهوم ارزش را تقریباً معادل مفهوم نیاز انگاشته و ارزش‌ها را به مثابه نیازها تلقی کرده است. ارزش‌ها، در واقع بازنمایی [[شناختی]] نیازهای فرد و [[جامعه]] هستند. [[انسان]] طبق این بازنمایی و متناسب با آن به تأمین نیازهای خویش می‌پردازد. اینگلهارت با ارجاع به تقسیم‌بندی مازلو و [[هرم]] [[سلسله]] مراتبی نیازها (نیازهای جسمی، [[امنیتی]]، [[عشق]] و تعلق، [[احترام]] و [[خودشکوفایی]]) [[ارزش‌ها]] را به تبع نیازها به دو دسته مادی و فرامادی تقسیم کرده است؛ از این‌رو، نیازها یکی از مهم‌ترین منابع ارزش‌ها شمرده می‌شوند. ارضای یک نیاز اساسی، زنجیره‌ای از وسایل لازم را به همراه دارد که هر حلقه از این زنجیره برای حلقه پیش از خود، “ارزش” و برای حلقه پس از خود، “نیاز” شمرده می‌شود؛ بنابراین، هر نیاز در عین حال، ارزش نیز محسوب می‌شود<ref>فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص۲۷۰.</ref>؛ برای مثال، یک نیاز بیولوژیک همچون [[گرسنگی]]، [[ارزشمندی]] [[غذا]] را موجب می‌شود؛ از این‌رو، هر پدیده و اقدامی که بتواند نیازهای اساسی را برآورده سازد، [[ارزشمند]] خواهد بود. این نیازها، [[نظام]] [[انتخاب]] و ترجیح‌های موجود زنده را شکل می‌دهند. نیازها در ابتدا به عنوان ارزش‌های زیستی و در ادامه با پذیرش سایر افراد به دلیل اشتراک به ارزش‌های [[اجتماعی]] تبدیل می‌شوند<ref>فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص۲۷۱.</ref>.
#'''نیازها''': آبراهام مازلو در طبقه‌بندی معروف خود از نیازها، مفهوم ارزش را تقریباً معادل مفهوم نیاز انگاشته و ارزش‌ها را به مثابه نیازها تلقی کرده است. ارزش‌ها، در واقع بازنمایی [[شناختی]] نیازهای فرد و [[جامعه]] هستند. [[انسان]] طبق این بازنمایی و متناسب با آن به تأمین نیازهای خویش می‌پردازد. اینگلهارت با ارجاع به تقسیم‌بندی مازلو و [[هرم]] [[سلسله]] مراتبی نیازها (نیازهای جسمی، [[امنیتی]]، [[عشق]] و تعلق، [[احترام]] و [[خودشکوفایی]]) [[ارزش‌ها]] را به تبع نیازها به دو دسته مادی و فرامادی تقسیم کرده است؛ از این‌رو، نیازها یکی از مهم‌ترین منابع ارزش‌ها شمرده می‌شوند. ارضای یک نیاز اساسی، زنجیره‌ای از وسایل لازم را به همراه دارد که هر حلقه از این زنجیره برای حلقه پیش از خود، “ارزش” و برای حلقه پس از خود، “نیاز” شمرده می‌شود؛ بنابراین، هر نیاز در عین حال، ارزش نیز محسوب می‌شود<ref>فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص۲۷۰.</ref>؛ برای مثال، یک نیاز بیولوژیک همچون [[گرسنگی]]، [[ارزشمندی]] [[غذا]] را موجب می‌شود؛ از این‌رو، هر پدیده و اقدامی که بتواند نیازهای اساسی را برآورده سازد، [[ارزشمند]] خواهد بود. این نیازها، [[نظام]] [[انتخاب]] و ترجیح‌های موجود زنده را شکل می‌دهند. نیازها در ابتدا به عنوان ارزش‌های زیستی و در ادامه با پذیرش سایر افراد به دلیل اشتراک به ارزش‌های [[اجتماعی]] تبدیل می‌شوند<ref>فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص۲۷۱.</ref>.
#'''[[جامعه]] یا [[وجدان]] جمعی''': برخی جامعه‌شناسان، جامعه، وجدان جمعی، قرداد اجتماعی و توافق جمعی را منشأ ارزش‌های اجتماعی شمرده‌اند. این ارزش‌ها از طریق فرایند [[جامعه‌پذیری]] همواره از نسلی به نسلی منتقل و در ساختار شخصیتی آنها درون‌ریزی می‌شود<ref>ر.ک: ژرژ گورویچ؛ اخلاقی نظری و علم آداب، ص۱۲۸.</ref>. تردیدی نیست که برخی از ارزش‌های اجتماعی، از رویه‌ها و عادت‌واره‌های تدریجی‌الحصول جامعه که معمولاً بدون نقشه و [[تدبیر]] به وجود آمده و استقرار یافته‌اند، ناشی شده‌اند. پذیرش عملی و تکرار و [[مداومت]] جمعی، خود اصلی‌ترین عامل در [[هنجار]] شدگی یک [[الگوی رفتاری]] و ارزشیابی آن و نیز انتقال روان آن از یک [[نسل]] به نسل دیگر، شمرده می‌شود<ref>فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص۲۷۳.</ref>. برخی جامعه‌شناسان از گروه‌های متنفذ اجتماعی نیز تحت عنوان “دیگران مهم” در مقابل دیگری تعمیم یافته، به عنوان یکی از منابع مؤثر در تولید یا [[تغییر]] [[ارزش‌ها]] سخن گفته‌اند. تردیدی نیست که افراد و گروه‌های [[مرجع]]، شخصیت‌های [[مقتدر]] و متنفذ، نخبه‌گان و فرهیختگان، شخصیت‌های شاخص و سوپر استار، افراد دارای ویژگی‌های [[خارق‌العاده]] و کاریزمایی، گروه‌های دارای [[موقعیت اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] [[برتر]]، شخصیت‌های [[محبوب]] و موجه و... در هر [[جامعه]] که به نوعی تجسم برخی از ارزش‌ها و آرمان‌های جمعی شمرده می‌شوند؛ نقش بسیار مهمی در تولید، تثبیت، تغییر و انتشار ارزش‌ها - هر چند در مواردی به صورت موقت و گذرا - ایفا می‌کنند. این سنخ افراد و گروه‌ها، به دلیل امتیازهای در خور توجه و [[شأن]] الگویی و در نتیجه برخورداری از [[مقبولیت]] [[اجتماعی]] بالا، در صورتی که از [[ارتباطات]] توده‌ای و امکان تعامل با مخاطبان [[هدف]] و شرایط لازم تأثیرگذاری برخوردار باشند، تأثیر انکارناپذیری در تحقق این مهم خواهند داشت. عموم [[انسان‌ها]] نیز معمولاً [[انگیزه]] و زمینه‌های [[روانی]] و اجتماعی زیادی برای [[تبعیت]] و [[پیروی]] از شخصیت‌هایی الگویی را دارند، هر چند در موارد زیادی، ممکن است به دلیل خطای در [[تطبیق]]، این میل به صورت [[دروغین]] ارضا شود. وجود برخی مشهورات همچون {{عربی|النَّاسُ عَلَى دِينِ مُلُوكِهِمْ‏}}، {{عربی|النَّاسُ بِإِمَامِهمْ أَشْبَهُ بِآبَائِهِمْ}}، {{متن حدیث|إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ‏ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ‏}}، “پسر [[نوح]] با بدان بنشست [[خاندان]] نبوتش گم شد/ سگ [[اصحاب کهف]] روزی چند، پی [[نیکان]] گرفت و [[آدم]] شد” و... در [[میراث]] کهن [[دینی]] و ادبی ما، نشانه گویایی از نقش و تأثیر برخی عوامل ذی‌نفوذ در فرایند [[فرهنگ‌سازی]] است. این نقش الگویی در عصر و [[زمان]] حاضر، به دلیل [[ظهور]] رسانه‌های جمعی مدرن به ویژه رسانه‌های صوتی - تصویری که امکان برقراری [[ارتباط مستقیم]] و [[برنامه‌ریزی]] شده را فراهم آورده‌اند، بیش از گذشته فزونی یافته است. معرفی [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به عنوان [[الگو]] و [[اسوه]] برای [[هدایت]] توده‌ها و [[ترغیب]] آنها به [[اقتدا]] و [[متابعت]] هدایت‌جویانه از ایشان با هدف تأمین همین نیاز و امکان‌یابی هرچه بیشتر برای [[فرهنگ‌سازی]] و ایفای نقش معیار برای [[تأیید]] و رد ارزش‌های رایج صورت پذیرفته است. گفتنی است از منظر جامعه‌شناختی، یکی از نتیجه‌های [[ارتباطات]] گسترده میان [[جوامع انسانی]]، اشاعه و انتقال عناصر [[فرهنگی]] از جمله [[ارزش‌ها]] از یک [[جامعه]] به جامعه دیگر است؛ از این‌رو، “اشاعه” نیز گاه به عنوان یکی از منابع ارزشی مورد توجه قرار گرفته است.
#'''[[جامعه]] یا [[وجدان]] جمعی''': برخی جامعه‌شناسان، جامعه، وجدان جمعی، قرداد اجتماعی و توافق جمعی را منشأ ارزش‌های اجتماعی شمرده‌اند. این ارزش‌ها از طریق فرایند [[جامعه‌پذیری]] همواره از نسلی به نسلی منتقل و در ساختار شخصیتی آنها درون‌ریزی می‌شود<ref>ر.ک: ژرژ گورویچ؛ اخلاقی نظری و علم آداب، ص۱۲۸.</ref>. تردیدی نیست که برخی از ارزش‌های اجتماعی، از رویه‌ها و عادت‌واره‌های تدریجی‌الحصول جامعه که معمولاً بدون نقشه و [[تدبیر]] به وجود آمده و استقرار یافته‌اند، ناشی شده‌اند. پذیرش عملی و تکرار و [[مداومت]] جمعی، خود اصلی‌ترین عامل در [[هنجار]] شدگی یک [[الگوی رفتاری]] و ارزشیابی آن و نیز انتقال روان آن از یک [[نسل]] به نسل دیگر، شمرده می‌شود<ref>فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، ص۲۷۳.</ref>. برخی جامعه‌شناسان از گروه‌های متنفذ اجتماعی نیز تحت عنوان “دیگران مهم” در مقابل دیگری تعمیم یافته، به عنوان یکی از منابع مؤثر در تولید یا [[تغییر]] [[ارزش‌ها]] سخن گفته‌اند. تردیدی نیست که افراد و گروه‌های [[مرجع]]، شخصیت‌های [[مقتدر]] و متنفذ، نخبه‌گان و فرهیختگان، شخصیت‌های شاخص و سوپر استار، افراد دارای ویژگی‌های [[خارق‌العاده]] و کاریزمایی، گروه‌های دارای [[موقعیت اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] [[برتر]]، شخصیت‌های [[محبوب]] و موجه و... در هر [[جامعه]] که به نوعی تجسم برخی از ارزش‌ها و آرمان‌های جمعی شمرده می‌شوند؛ نقش بسیار مهمی در تولید، تثبیت، تغییر و انتشار ارزش‌ها - هر چند در مواردی به صورت موقت و گذرا - ایفا می‌کنند. این سنخ افراد و گروه‌ها، به دلیل امتیازهای در خور توجه و [[شأن]] الگویی و در نتیجه برخورداری از [[مقبولیت]] [[اجتماعی]] بالا، در صورتی که از [[ارتباطات]] توده‌ای و امکان تعامل با مخاطبان [[هدف]] و شرایط لازم تأثیرگذاری برخوردار باشند، تأثیر انکارناپذیری در تحقق این مهم خواهند داشت. عموم [[انسان‌ها]] نیز معمولاً [[انگیزه]] و زمینه‌های [[روانی]] و اجتماعی زیادی برای [[تبعیت]] و [[پیروی]] از شخصیت‌هایی الگویی را دارند، هر چند در موارد زیادی، ممکن است به دلیل خطای در [[تطبیق]]، این میل به صورت [[دروغین]] ارضا شود. وجود برخی مشهورات همچون {{عربی|النَّاسُ عَلَى دِينِ مُلُوكِهِمْ‏}}، {{عربی|النَّاسُ بِإِمَامِهمْ أَشْبَهُ بِآبَائِهِمْ}}، {{متن حدیث|إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ‏ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ‏}}، “پسر [[نوح]] با بدان بنشست [[خاندان]] نبوتش گم شد/ سگ [[اصحاب کهف]] روزی چند، پی [[نیکان]] گرفت و [[آدم]] شد” و... در [[میراث]] کهن [[دینی]] و ادبی ما، نشانه گویایی از نقش و تأثیر برخی عوامل ذی‌نفوذ در فرایند [[فرهنگ‌سازی]] است. این نقش الگویی در عصر و [[زمان]] حاضر، به دلیل [[ظهور]] رسانه‌های جمعی مدرن به ویژه رسانه‌های صوتی - تصویری که امکان برقراری [[ارتباط مستقیم]] و [[برنامه‌ریزی]] شده را فراهم آورده‌اند، بیش از گذشته فزونی یافته است. معرفی [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به عنوان [[الگو]] و [[اسوه]] برای [[هدایت]] توده‌ها و [[ترغیب]] آنها به [[اقتدا]] و [[متابعت]] هدایت‌جویانه از ایشان با هدف تأمین همین نیاز و امکان‌یابی هرچه بیشتر برای [[فرهنگ‌سازی]] و ایفای نقش معیار برای [[تأیید]] و رد ارزش‌های رایج صورت پذیرفته است. گفتنی است از منظر جامعه‌شناختی، یکی از نتیجه‌های [[ارتباطات]] گسترده میان [[جوامع انسانی]]، اشاعه و انتقال عناصر [[فرهنگی]] از جمله [[ارزش‌ها]] از یک [[جامعه]] به جامعه دیگر است؛ از این‌رو، “اشاعه” نیز گاه به عنوان یکی از منابع ارزشی مورد توجه قرار گرفته است.
خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
هر [[جامعه]] برای عینیت‌یابی [[نظام ارزشی]] [[غالب]] و دارای [[مقبولیت]] همگانی یا اکثری، معمولاً مقدمات و تمهیداتی را متناسب با شرایط و امکانات خویش [[تدارک]] دیده و پشتوانه‌ها و ضمانت‌های اجرایی لازم را برای تحقق‌یابی و جلوه‌نمایی آنها در ساحت‌های مختلف [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] و [[الزام]] [[قاطع]] همگان به رعایت باورمندانه و خودجوش آنها فراهم می‌سازد. چنین بسترهایی مستقیم و غیرمستقیم، زمینه تداوم، تعمیق، تثبیت، انتشار و انتقال میان نسلی ارزش‌ها را تضمین می‌کنند. درونی شدن و پیوند خوردن آنها با ساختار وجودی افراد از طریق فرایند مستمر [[جامعه‌پذیری]] و [[تعلیم و تربیت]] اجتماعی، تأمین پشتوانه‌های [[معرفتی]] و توجیحی لازم برای باوراندن و متقاعد ساختن عموم به اهمیت، [[ضرورت]]، مطلوبیت و [[کارایی]] آنها در [[نظام اجتماعی]]، حصول [[عادت]] در پرتو الزام به رعایت مستمر آنها، ارجاعات جمعی، فشار هنجاری، انتظارات همگانی، حساسیت [[افکار]] عمومی و [[وجدان]] جمعی، نهادی شدن و تثبیت نسبی از طریق پیوند خوردن به بافت اجتماعی، [[نظارت]] و کنترل عوامل رسمی و غیررسمی، [[تعیین]] پاداش‌ها و تنبیه‌های رسمی و غیررسمی، هزینه‌بر بودن [[مخالفت]] و [[سرپیچی]] و... بخشی از این عوامل و راهکارها محسوب می‌شوند<ref>ر.ک: پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۷۲.</ref>.
هر [[جامعه]] برای عینیت‌یابی [[نظام ارزشی]] [[غالب]] و دارای [[مقبولیت]] همگانی یا اکثری، معمولاً مقدمات و تمهیداتی را متناسب با شرایط و امکانات خویش [[تدارک]] دیده و پشتوانه‌ها و ضمانت‌های اجرایی لازم را برای تحقق‌یابی و جلوه‌نمایی آنها در ساحت‌های مختلف [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] و [[الزام]] [[قاطع]] همگان به رعایت باورمندانه و خودجوش آنها فراهم می‌سازد. چنین بسترهایی مستقیم و غیرمستقیم، زمینه تداوم، تعمیق، تثبیت، انتشار و انتقال میان نسلی ارزش‌ها را تضمین می‌کنند. درونی شدن و پیوند خوردن آنها با ساختار وجودی افراد از طریق فرایند مستمر [[جامعه‌پذیری]] و [[تعلیم و تربیت]] اجتماعی، تأمین پشتوانه‌های [[معرفتی]] و توجیحی لازم برای باوراندن و متقاعد ساختن عموم به اهمیت، [[ضرورت]]، مطلوبیت و [[کارایی]] آنها در [[نظام اجتماعی]]، حصول [[عادت]] در پرتو الزام به رعایت مستمر آنها، ارجاعات جمعی، فشار هنجاری، انتظارات همگانی، حساسیت [[افکار]] عمومی و [[وجدان]] جمعی، نهادی شدن و تثبیت نسبی از طریق پیوند خوردن به بافت اجتماعی، [[نظارت]] و کنترل عوامل رسمی و غیررسمی، [[تعیین]] پاداش‌ها و تنبیه‌های رسمی و غیررسمی، هزینه‌بر بودن [[مخالفت]] و [[سرپیچی]] و... بخشی از این عوامل و راهکارها محسوب می‌شوند<ref>ر.ک: پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۷۲.</ref>.


نظام‌های ارزشی منبعث از [[ادیان الهی]] یا مورد [[تأیید]] آنها، علاوه بر عوامل فوق که تقریباً در همه [[جوامع]] [[عمومیت]] دارند؛ از عوامل تقویت کننده [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] دیگری نیز که بالطبع افزایش [[میزان]] [[التزام]] به رعایت آنها را موجب می‌شود، برخوردارند؛ برای نمونه، در [[اسلام]] [[اعتقاد]] به [[خداوند]] و [[نظارت]] و اشراف دقیق او بر همه ساحت‌های وجودی [[انسان]]، اعتقاد به [[حیات اخروی]] و [[حسابرسی]] دقیق [[اعمال]]، اعتقاد به [[برتری]] و جایگزین‌ناپذیری [[ارزش‌های دینی]]، [[خوف]] از [[ابتلا]] به پیامدهای وضعی [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[سرپیچی]]، خوف از [[محروم]] شدن از نتیجه‌های محتمل مترتب بر عمل به [[ارزش‌ها]]، وجود نظام‌های کنترلی و نظارتی عام نظیر [[ارشاد]] و [[هدایت]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، خوف از طردشدن از [[جامعه]] [[مؤمنان]]، تنبیه‌ها و مجازات‌های رسمی [[تعیین]] شده در قالب حدود و تعزیرات و... نیز زمینه جدی‌تری برای اجرایی شدن هرچه بیشتر ارزش‌ها و التزام مؤمنان به رعایت آنها در عرصه‌های مختلف فردی و اجتماعی را فراهم می‌سازد.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۶۸.</ref>
نظام‌های ارزشی منبعث از [[ادیان الهی]] یا مورد [[تأیید]] آنها، علاوه بر عوامل فوق که تقریباً در همه [[جوامع]] عمومیت دارند؛ از عوامل تقویت کننده [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] دیگری نیز که بالطبع افزایش [[میزان]] [[التزام]] به رعایت آنها را موجب می‌شود، برخوردارند؛ برای نمونه، در [[اسلام]] [[اعتقاد]] به [[خداوند]] و [[نظارت]] و اشراف دقیق او بر همه ساحت‌های وجودی [[انسان]]، اعتقاد به [[حیات اخروی]] و [[حسابرسی]] دقیق [[اعمال]]، اعتقاد به [[برتری]] و جایگزین‌ناپذیری [[ارزش‌های دینی]]، [[خوف]] از [[ابتلا]] به پیامدهای وضعی [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[سرپیچی]]، خوف از [[محروم]] شدن از نتیجه‌های محتمل مترتب بر عمل به [[ارزش‌ها]]، وجود نظام‌های کنترلی و نظارتی عام نظیر [[ارشاد]] و [[هدایت]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، خوف از طردشدن از [[جامعه]] [[مؤمنان]]، تنبیه‌ها و مجازات‌های رسمی [[تعیین]] شده در قالب حدود و تعزیرات و... نیز زمینه جدی‌تری برای اجرایی شدن هرچه بیشتر ارزش‌ها و التزام مؤمنان به رعایت آنها در عرصه‌های مختلف فردی و اجتماعی را فراهم می‌سازد.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۶۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۷٬۶۰۶

ویرایش