صلح حدیبیه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←پانویس) |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
*طبق [[صلحنامه]]، [[سال]] بعد، [[پیامبر]]{{صل}} همراه ۱۷۰۰ نفر از [[مسلمانان]] برای انجام [[عمره]] به [[مکه]] رفتند. "[[بلال]]" کنار [[کعبه]]، [[اذان]] گفت و [[مسلمانان]] بعد از سه روز به [[مدینه]] بازگشتند <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۵۶.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[غزوه حدیبیه (مقاله)|غزوه حدیبیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۴۸-۱۵۴.</ref>. | *طبق [[صلحنامه]]، [[سال]] بعد، [[پیامبر]]{{صل}} همراه ۱۷۰۰ نفر از [[مسلمانان]] برای انجام [[عمره]] به [[مکه]] رفتند. "[[بلال]]" کنار [[کعبه]]، [[اذان]] گفت و [[مسلمانان]] بعد از سه روز به [[مدینه]] بازگشتند <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۵۶.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[غزوه حدیبیه (مقاله)|غزوه حدیبیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۴۸-۱۵۴.</ref>. | ||
==[[صلح حدیبیه]]== | |||
پس از [[جنگ خندق]]، رسول خدا{{صل}} با [[اتحاد]] با [[قبایل]] گوناگون و توسعه [[حکومت]] [[مدینه]]، خود را [[قوی]] ساخت. در این شرایط آن حضرت در [[ذی قعده]] [[سال]] ششم برای نشان دادن [[قدرت]] و در عین حال [[حسن نیت]] خود، و برای ارزیابی [[احساس]] مکیان، [[تصمیم]] گرفت به [[عمره]] برود. رسول خدا{{صل}} قبایل اطراف مدینه را برای [[همراهی]] با خود در این [[سفر]] [[ترغیب]] کرد، اما آنان با آن حضرت همراهی نکردند<ref>ابن عبدالبر، الدرر، ص۲۰۴.</ref>. | |||
آن حضرت برای اینکه به [[قریش]] اعلام کند برای عمره آمده است نه [[جنگ]]، [[دستور]] داد شتران را علامت [[قربانی]] بزنند و جز [[شمشیر]] که [[سلاح]] مسافر بود، از ادوات نظامی چیزی به همراه نداشته باشند. [[نیروی نظامی]] [[قریش]] در برابر کاروان زیارتی پیامبر در نزدیک [[مکه]]، [[راه]] ایشان را مسدود کرد و چون خبر رسید که فرستاده پیامبر به سوی مکیان به دست قریش کشته شده است، مسلمانان با رسول خدا{{صل}} [[بیعت]] کردند که تا پای [[جان]] از آن حضرت [[دفاع]] کنند. این [[بیعت]] به نام "[[بیعت شجره]]" یا "[[بیعت رضوان]]" مشهور شد. | |||
قریش با وجود نشان دادن [[خشم]] خود و تلاش برای بازگرداندن پیامبر از [[زیارت]] مکه، [[اعتقاد]] خود درباره ضروری بودن جنگ با آن حضرت را از دست داده بود؛ زیرا تمام تلاشهای خود را برای از میان برداشتن پیامبر، بر باد رفته میدید. از سوی دیگر، [[پیکار]] با مسلمانان توجیهپذیر نبود؛ زیرا آنان [[کعبه]] را بزرگ میداشتند و اینک آمده بودند عمره به جای آورند. پس پیکار با آنان نمیتوانست توجیه [[عقیدتی]] داشته باشد. [[قریش]] هنگامی که از [[بیعت]] [[مسلمانان]] و [[آمادگی]] آنها بر [[جنگ]] [[آگاهی]] یافت، [[نرمش]] نشان داد و موافقت خویش را بر عدم جنگ و [[خونریزی]] با [[پیمان]] [[قرارداد صلح]] و [[مذاکره]] با [[پیامبر]] اعلام کرد. | |||
سرانجام صلحی صورت گرفت و بنا شد [[رسول خدا]]{{صل}}، [[سال]] بعد به [[زیارت]] [[خانه خدا]] بیاید. مدت [[صلح]] ده سال<ref>مدت سه سال را که یعقوبی (ج۲، ص۵۴] نوشته، اعتباری ندارد.</ref> [[تعیین]] و قرار شد [[قبایل]] در [[پیوستن]] به پیامبر یا [[قریش]] [[آزاد]] باشند. بر اساس یکی از بندهای صلح [[نامه]]، هر کس از قریش بدون [[اذن]] [[سرپرست]] خود نزد [[محمد]]{{صل}} میرفت، باید بازگردانده میشد، اما اگر فردی از [[یاران محمد]]{{صل}} نزد قریش میرفت، بازگردانده نمیشد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۳۲؛ واقدی، ج۲، ص۶۱۱؛ بیهقی، ج۴، ص۱۴۵.</ref>. عدهای از مسلمانان، از صلح ناراضی بودند و صلح را برای خود [[خواری]] و [[ذلت]] میدانستند و به ویژه تحویل دادن فردی که [[اسلام]] پذیرفته را به قریش نمیپسندیدند. این افراد در بندهای [[صلحنامه]]، عقبنشینی فوقالعادهای را میدیدند؛ زیرا در نظر آنان، رسول خدا{{صل}} شروط یک طرفهای را درباره بازگرداندن افرادی که به او [[پناه]] میآورند، پذیرفت و با قریش، پس از آن همه تلاش بر ضد اسلام و مسلمانان، [[آتش بس]] برقرار نمود<ref> نویری، ج۱۷، ص۲۲۹.</ref>. بهانههایی که اعتراضکنندگان بر آن تکیه کردند، ناشی از عدم [[درک]] صحیح آنها از اوضاع و برداشتی سطحی از جوهره پیمان و [[حقیقت]] آن بود. اما در واقع [[پذیرفتن]] [[پیمان]] [[حدیبیه]] از سوی قریش، به معنای اعتراف به همسنگی پیامبر با قریش بود و از جمله نتایج مهم صلح، این بود که قریش [[حکومت]] [[مدینه]] را به رسمیت [[شناخت]] و فضای امنی ایجاد شد تا رسول خدا{{صل}} آزادتر بتواند [[دعوت]] خویش را به دیگران اعلام کند و موجبات [[گسترش اسلام]] را فراهم آورد. | |||
بر پایه نقل واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۶۲۴.</ref>، هنگامی که این اتفاق روی داد و [[آرامش]] [[حاکم]] شد، تعداد افرادی که [[مسلمان]] شدند، بیش از آن تعدادی بود که پیش از [[حدیبیه]] به [[اسلام]] گرویده بودند. در [[حقیقت]] از [[آزادی]] همه جانبهای که محصول [[پیمان]] حدیبیه بود، [[مسلمانان]] پیش از [[قریش]] سود بردند؛ زیرا این مسلمانان بودند که با انگیزهای [[قوی]] به فعالیت برای [[پذیرفتن]] و [[گسترش اسلام]] میپرداختند. در این [[زمان]] بود که تعدادی از سرکردگان و بزرگان قریش به [[مدینه]] آمدند و اسلام خویش را [[اعلان]] کردند. مشهورترین این افراد، [[خالد بن ولید]] و [[عمرو بن عاص]] بودند<ref>واقدی، ج۲، ص۶۲۴.</ref>. | |||
برخلاف [[اندوه]] برخی از مسلمانان از [[صلح]]، [[آیات الهی]] ([[سوره فتح]]) نازل شد و صلح را "[[پیروزی]] آشکار" خواند. | |||
پس از پیمان حدیبیه، از شرط اقامت تازه مسلمانان در مدینه ([[هجرت]]) [[چشم پوشی]] شد<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۲، ص۸۱.</ref>. این [[اقدام]]، اثر فراوانی در [[گسترش نفوذ اسلام]] و افزایش تعداد مسلمانان داشت. | |||
[[پیامبر]] پس از [[صلح حدیبیه]] و تثبیت اسلام و بسط [[قدرت]] خویش، به بیرون از [[جزیرة العرب]] نیز اهتمام کرد. از اینرو، نامههایی به شش تن از [[زمامداران]] آن عصر نوشت. این شش تن عبارت بودند از: [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]]، [[قیصر]] امپراتور [[روم]]، [[خسرو پرویز]] امپراتور [[ایران]]، مقوقس پادشاه [[مصر]]، [[حارث بن ابی شمر]] فرمانروای [[شامات]] و [[هوذة بن علی]] فرمانروای یمامه. مضمون نامهها [[دعوت]] به [[پذیرش اسلام]] بود<ref>ر.ک: احمدی میانجی، ج۱، ص۱۸۱؛ کلاغی، ج۲، ص۳.</ref>. | |||
مبنای ارسال نامهها، بر اساس [[رسالت]] جهانی پیامبر بود که [[آیات قرآن]] آشکارا بر این رسالت تأکید کرده است؛ همچون [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref> میباشد. | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} با نامهنگاریهای خویش، قدرت و گستردگی [[قبایل]] [[دولت]] و تواناییهای خود و اهمیت آن را برای سران کشورها و آشکار ساخت تا آنان حساب خاصی برای اسلام و دولت آن باز کنند و به جای [[ارتباط]] با رهبرانی [[خرد]] و پراکنده، با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ارتباط]] برقرار سازند که تمام آنان را تحت [[سیطره]] خود درآورده بود.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۶۳-۶۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||