عمرو بن امیه ضمری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'محل' به 'محل'
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'محل' به 'محل') |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
==ماجرای [[بکر]] [[برادر]] [[عمرو بن امیه ضمری]]== | ==ماجرای [[بکر]] [[برادر]] [[عمرو بن امیه ضمری]]== | ||
[[عمرو بن امیه]] [[برادری]] به نام بکر داشت که دربارهی او داستان جالبی را [[نقل]] میکنند. بکر میگوید: در [[صدر اسلام]] قبل از آنکه مسلمان شویم، مردی از [[قبیله]] جهن که مسلمانان شده بود، [[همسایه]] ما بود و شخصی از قبیله ما به نام ریشه به سبب آنکه آن [[مرد]]مسلمان شده است، با او [[دشمنی]] میورزید و او را [[آزار]] میداد؛ مخصوصا هرگاه بر شتران او دست مییافت آنها را [[غارت]] و یا آنها را نحر میکرد و از گوشت آنها استفاده میکرد. تا آنکه روزی یکی از شتران خیلی خوب آن مرد را کشت و کوهان و [[بهترین]] قسمتهای گوشت آن را برداشت و بقیه را به حال خود گذاشت. هنگامی که این مرد از [[سرنوشت]] شتر خود که خیلی به آن علاقه داشت، باخبر شد به | [[عمرو بن امیه]] [[برادری]] به نام بکر داشت که دربارهی او داستان جالبی را [[نقل]] میکنند. بکر میگوید: در [[صدر اسلام]] قبل از آنکه مسلمان شویم، مردی از [[قبیله]] جهن که مسلمانان شده بود، [[همسایه]] ما بود و شخصی از قبیله ما به نام ریشه به سبب آنکه آن [[مرد]]مسلمان شده است، با او [[دشمنی]] میورزید و او را [[آزار]] میداد؛ مخصوصا هرگاه بر شتران او دست مییافت آنها را [[غارت]] و یا آنها را نحر میکرد و از گوشت آنها استفاده میکرد. تا آنکه روزی یکی از شتران خیلی خوب آن مرد را کشت و کوهان و [[بهترین]] قسمتهای گوشت آن را برداشت و بقیه را به حال خود گذاشت. هنگامی که این مرد از [[سرنوشت]] شتر خود که خیلی به آن علاقه داشت، باخبر شد به محل گرد آمدن قبیله [[بنی ضمره]] و میدان عمومی آمد و با [[ناراحتی]] عجیبی از این پیشامد، این اشعار را خواند و بر آن مرد [[نفرین]] کرد. ای آل ضمره! آیا ریشه راست میگوید که [[خدا]] بر او [[قدرت]] ندارد؟ که همواره شتران پیر و [[جوان]] مرا میرباید و با کارد و [[شمشیر]] نحر میکند؛ پروردگارا [[جرم]] و [[گناه]] او را در جلو پیشانیش قرار ده تا آنکه او را بخورد و وارد گودال [[قبر]] کند.<ref>{{عربی|أصادق ریشة یا [[آل]] ضمره ان لیس لله علیه قدره | ||
ما أن یزال شارفا و بکره یطعن منها فی سواد الثغره | ما أن یزال شارفا و بکره یطعن منها فی سواد الثغره | ||
بصارم ذی رونق او شفره لاهم ان کان معدة فجره | بصارم ذی رونق او شفره لاهم ان کان معدة فجره |