پرش به محتوا

جاسوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۹۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱
خط ۴۲: خط ۴۲:
==[[جاسوسی]] برای [[مسلمانان]]==
==[[جاسوسی]] برای [[مسلمانان]]==
این موضوع در هیچ یک از [[آیات قرآن]] نیامده است؛ اما پاره‌ای از [[روایات]] [[تاریخی]] که ارسال جاسوس از سوی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را بیان می‌‌کنند، در حاشیه برخی [[آیات]] گزارش شده‌اند. این موارد به دو ماجرای [[غزوه حمراء الاسد]] و [[جنگ احزاب]] مربوط‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
این موضوع در هیچ یک از [[آیات قرآن]] نیامده است؛ اما پاره‌ای از [[روایات]] [[تاریخی]] که ارسال جاسوس از سوی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را بیان می‌‌کنند، در حاشیه برخی [[آیات]] گزارش شده‌اند. این موارد به دو ماجرای [[غزوه حمراء الاسد]] و [[جنگ احزاب]] مربوط‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
=== [[غزوه]] حمرا الاسد===
=== [[غزوه]] [[حمراءالاسد]]===
پس از [[جنگ احد]] و بازگشت مسلمانان به [[مدینه]]، خبر رسید که [[مشرکان]] با توقف در منطقه ای به نام "[[روحاء]]" برای [[یورش]] و [[جنگ]] دوباره آماده می‌‌شوند. [[رزمندگان]] [[اسلام]] در پاسخ به فراخوان پیامبر اکرم{{صل}} به سوی [[دشمن]] حرکت کرده، پس از رسیدن به منطقه حمراء الاسد در ۸ میلی مدینه، بدون درگیری بازگشتند: "اَلَّذینَ استَجابوا لِلّهِ والرَّسولِ مِن بَعدِ ما اَصابَهُمُ القَرحُ... * اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُمفَاخشَوهُم... * فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللّهِ و فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ."... ([[آل عمران]] / ۳، ۱۷۲ ـ ۱۷۴) بر اساس گزارش‌های رسیده، [[سپاه قریش]] پس از رسیدن به منطقه "روحاء" و پشیمان از نیمه تمام گذاشتن کار مسلمانان، زمزمه بازگشت دوباره سر دادند تا با [[کشتن پیامبر]]{{صل}} و دیگر سران، کار مسلمانان را یکسره کنند. [[رسول خدا]] پس از [[آگاهی]] از این [[توطئه]]، برای [[قدرت]] نمایی و [[ترساندن]] دشمن، با ۷۰ [[نفر]] از مسلمانان در پی دشمن روانه شدند و در منطقه حمراء الاسد اردو زدند. [[پیامبر]]{{صل}} داوطلبی خواست تا از وضع دشمن خبر آورد. به جز [[امام علی]]{{ع}} کسی داوطلب نشد و رسول خدا به او فرمود: اگر دیدی که [[مشرکان]] سوار بر شتران، از اسبان کناره گرفته‌اند، معلوم می‌‌شود که به سوی [[مکه]] روانه‌اند؛ ولی اگر سوار بر اسبان و بر کنار از شتران بودند، بدان که عازم مدینه‌اند. [[امام علی]]{{ع}} با تنی مجروح نزدیک [[دشمن]] رفت و عزیمت آنان به سوی مکه را به [[پیامبر]]{{صل}} گزارش داد <ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۴۶ - ۴۴۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۳۸ - ۴۳۹؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
پس از [[جنگ احد]] و بازگشت مسلمانان به [[مدینه]]، خبر رسید که [[مشرکان]] با توقف در منطقه ای به نام "[[روحاء]]" برای [[یورش]] و [[جنگ]] دوباره آماده می‌‌شوند. [[رزمندگان]] [[اسلام]] در پاسخ به فراخوان پیامبر اکرم{{صل}} به سوی [[دشمن]] حرکت کرده، پس از رسیدن به منطقه حمراء الاسد در ۸ میلی مدینه، بدون درگیری بازگشتند: {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> بر اساس گزارش‌های رسیده، [[سپاه قریش]] پس از رسیدن به منطقه "روحاء" و پشیمان از نیمه تمام گذاشتن کار مسلمانان، زمزمه بازگشت دوباره سر دادند تا با [[کشتن پیامبر]]{{صل}} و دیگر سران، کار مسلمانان را یکسره کنند. [[رسول خدا]] پس از [[آگاهی]] از این [[توطئه]]، برای [[قدرت]] نمایی و [[ترساندن]] دشمن، با ۷۰ [[نفر]] از مسلمانان در پی دشمن روانه شدند و در منطقه حمراء الاسد اردو زدند. [[پیامبر]]{{صل}} داوطلبی خواست تا از وضع دشمن خبر آورد. به جز [[امام علی]]{{ع}} کسی داوطلب نشد و رسول خدا به او فرمود: اگر دیدی که [[مشرکان]] سوار بر شتران، از اسبان کناره گرفته‌اند، معلوم می‌‌شود که به سوی [[مکه]] روانه‌اند؛ ولی اگر سوار بر اسبان و بر کنار از شتران بودند، بدان که عازم مدینه‌اند. [[امام علی]]{{ع}} با تنی مجروح نزدیک [[دشمن]] رفت و عزیمت آنان به سوی مکه را به [[پیامبر]]{{صل}} گزارش داد <ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۴۶ - ۴۴۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۳۸ - ۴۳۹؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
 
=== [[جنگ احزاب]]===
=== [[جنگ احزاب]]===
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این [[جنگ]] [[حذیفة بن یمان]] را برای کسب خبر از اوضاع دشمن، روانه اردوگاه آنان می‌‌کرد. این گزارش ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.</ref> بازتاب یافته است<ref> نک: جامع البیان، ج ۲۱، ص ۱۵۲؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۷۹ - ۴۸۰. </ref>. اوضاع سخت [[جنگی]] که در آیه مزبور ترسیم شده است، موجب شد که به رغم درخواست سه باره پیامبر{{صل}} و [[وعده]] [[بهشت]] و [[همنشینی]] با خویش در آن، کسی از شدت [[ترس]]، [[گرسنگی]] و سرما برای کسب خبر از اردوگاه دشمن داوطلب نشود. سرانجام [[رسول خدا]]{{صل}} [[حذیفه]] را به نام خواند و با تأکید بر [[پرهیز]] از هرگونه اقدامی، او را روانه این [[مأموریت]] کرد. حذیفه در [[تاریکی]] [[شب]] وارد اردوگاه دشمن شد و دید که باد و توفان شعله‌های [[آتش]] آنان را خاموش کرده، خیمه‌ها را از جا کنده و اوضاعشان را به هم ریخته است و [[ابوسفیان]] دور آتش کوچکی و در حلقه ای از [[یاران]] خود ضمن تشریح اوضاع سخت و [[بحرانی]] پیش آمده، از بازگشت به مکه خبر می‌‌دهد. وی در آغاز سخن و برای [[اطمینان]] از عدم حضور [[جاسوسی]] از [[مسلمانان]]، از اطرافیان خواست که هرکس نام شخص کناری خود را بپرسد. در این هنگام [[حذیفه]]، پیش دستی کرده، نام افراد در کنار خود را پرسید و در نتیجه آنان از [[پرسش]] نام وی [[غفلت]] کردند. [[ابوسفیان]] پس از پایان سخن، سوار بر شتر به سوی [[مکه]] حرکت کرد. از حذیفه نقل شده است که اگر سفارش [[پیامبر]]{{صل}} نبود، با یک تیر می‌‌توانسته او را بکشد. <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۴؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص۷۱۴- ۷۱۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۸-۱۴۹. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این [[جنگ]] [[حذیفة بن یمان]] را برای کسب خبر از اوضاع دشمن، روانه اردوگاه آنان می‌‌کرد. این گزارش ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.</ref> بازتاب یافته است<ref> نک: جامع البیان، ج ۲۱، ص ۱۵۲؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۷۹ - ۴۸۰. </ref>. اوضاع سخت [[جنگی]] که در آیه مزبور ترسیم شده است، موجب شد که به رغم درخواست سه باره پیامبر{{صل}} و [[وعده]] [[بهشت]] و [[همنشینی]] با خویش در آن، کسی از شدت [[ترس]]، [[گرسنگی]] و سرما برای کسب خبر از اردوگاه دشمن داوطلب نشود. سرانجام [[رسول خدا]]{{صل}} [[حذیفه]] را به نام خواند و با تأکید بر [[پرهیز]] از هرگونه اقدامی، او را روانه این [[مأموریت]] کرد. حذیفه در [[تاریکی]] [[شب]] وارد اردوگاه دشمن شد و دید که باد و توفان شعله‌های [[آتش]] آنان را خاموش کرده، خیمه‌ها را از جا کنده و اوضاعشان را به هم ریخته است و [[ابوسفیان]] دور آتش کوچکی و در حلقه ای از [[یاران]] خود ضمن تشریح اوضاع سخت و [[بحرانی]] پیش آمده، از بازگشت به مکه خبر می‌‌دهد. وی در آغاز سخن و برای [[اطمینان]] از عدم حضور [[جاسوسی]] از [[مسلمانان]]، از اطرافیان خواست که هرکس نام شخص کناری خود را بپرسد. در این هنگام [[حذیفه]]، پیش دستی کرده، نام افراد در کنار خود را پرسید و در نتیجه آنان از [[پرسش]] نام وی [[غفلت]] کردند. [[ابوسفیان]] پس از پایان سخن، سوار بر شتر به سوی [[مکه]] حرکت کرد. از حذیفه نقل شده است که اگر سفارش [[پیامبر]]{{صل}} نبود، با یک تیر می‌‌توانسته او را بکشد. <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۴؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص۷۱۴- ۷۱۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۸-۱۴۹. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش