پرش به محتوا

ابوبکر بن ابی‌قحافه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


===[[خندق]]===
===[[خندق]]===
به روایت [[علی]] بن [[عیسی]] از پدرش، ابوبکر و عمر در [[غزوه خندق]]، در مسیر [[نبرد]] و در محل سکونت، پیوسته با یکدیگر بودند و [[مشارکت]] آنان در حفر خندق این گونه بود که چون زنبیل نداشتند، خاک‌ها را با لباسشان از خندق بیرون می‌بردند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. رسول خدا{{صل}} در اثر خستگی حفر خندق، بر سنگی تکیه داده، خوابش برد. ابوبکر و عمر به منظور بیدار نشدن حضرت، بالای سر ایشان ایستادند و از نزدیک شدن [[مردم]] جلوگیری کردند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۵۳.</ref>. ابوبکر گفته است ما از بنو قریظه درباره [[زنان]] و فرزندانمان در [[مدینه]] بیش از [[قریش]] و [[غطفان]] می‌ترسیدیم و [[نگهبانی]] در مدینه، از عواملی بود که موجب انصراف بنو قریظه از [[یورش]] به [[مدینه]] شد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۶۰.</ref>.
به روایت [[علی بن عیسی]] از پدرش، ابوبکر و عمر در [[غزوه خندق]]، در مسیر [[نبرد]] و در محل سکونت، پیوسته با یکدیگر بودند و [[مشارکت]] آنان در حفر خندق این گونه بود که چون زنبیل نداشتند، خاک‌ها را با لباسشان از خندق بیرون می‌بردند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. رسول خدا{{صل}} در اثر خستگی حفر خندق، بر سنگی تکیه داده، خوابش برد. ابوبکر و عمر به منظور بیدار نشدن حضرت، بالای سر ایشان ایستادند و از نزدیک شدن [[مردم]] جلوگیری کردند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۵۳.</ref>. ابوبکر گفته است ما از بنو قریظه درباره [[زنان]] و فرزندانمان در [[مدینه]] بیش از [[قریش]] و [[غطفان]] می‌ترسیدیم و [[نگهبانی]] در مدینه، از عواملی بود که موجب انصراف بنو قریظه از [[یورش]] به [[مدینه]] شد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۶۰.</ref>.
[[عمرو بن عبدود]] در این [[غزوه]] از [[جنگ]] با [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} خودداری می‌کرد و اظهار می‌داشت که خواهان مصاف با دو سالخورده [[قریش]]، یعنی [[ابوبکر]] و [[عمر]] است<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. این خبر در بسیاری از [[منابع سیره نبوی]] یافت نشد و گویا به منظور بازسازی [[شخصیت سیاسی]] و نظامی آنان و بیان جایگاه بلندشان در [[عرب]] ساخته شده باشد؛ زیرا نه از سالخوردگان قریش و نه از جنگاوران عرب بودند<ref>ر.ک: جعفر مرتضی، الصحیح، ج۹، ص۳۴۹.</ref>، هنگامی که امیرمؤمنان علی{{ع}} سر عمرو بن عبدود را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آورد، ابوبکر و عمر، سر [[امام]] را بوسیدند<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۰۴.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابی‌قحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۷-۱۸۱.</ref>
 
[[عمرو بن عبدوَدّ]] در این [[غزوه]] از [[جنگ]] با [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} خودداری می‌کرد و اظهار می‌داشت که خواهان مصاف با دو سالخورده [[قریش]]، یعنی [[ابوبکر]] و [[عمر]] است<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. این خبر در بسیاری از [[منابع سیره نبوی]] یافت نشد و گویا به منظور بازسازی [[شخصیت سیاسی]] و نظامی آنان و بیان جایگاه بلندشان در [[عرب]] ساخته شده باشد؛ زیرا نه از سالخوردگان قریش و نه از جنگاوران عرب بودند<ref>ر.ک: جعفر مرتضی، الصحیح، ج۹، ص۳۴۹.</ref>، هنگامی که امیرمؤمنان علی{{ع}} سر عمرو بن عبدود را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آورد، ابوبکر و عمر، سر [[امام]] را بوسیدند<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۰۴.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابی‌قحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۶۶.</ref>
 
===بنو قریظه===
===بنو قریظه===
ابوبکر و عمر از سواران غزوۂ بنو قریظه<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۹۸.</ref>و خورنده خرماهایی بودند که سعدبن [[عباده]] فرستاده بود<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۰.</ref>.هنگامی که ابوبکر شنید [[زبیر]] بن باطا (از [[یهودیان]] بنویظه)، [[مرگ]] را به [[زندگی]] بدون هم کیشانش ترجیح می‌دهد، گفت: او برای همیشه در [[آتش جهنم]] خواهد بود<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۵۴.</ref>.رسول خدا{{صل}} پس از غزوه بنو قریظه، برای [[خونخواهی]] [[اصحاب]] [[رجیع]] به [[قبیله]] بنو لحیان و از آنجا به عسفان رفت و ابوبکر را با ده سواره به (کراع) غمیم (هشت میلی عسفان) فرستاد تا قریش بپندارند رسول خدا{{صل}} به قصد آنان بیرون آمده است، وی تا منطقة غمیم پیش رفت و بدون [[برخورد با دشمن]] بازگشت<ref>واقدی، المغازی،ج۲، ص۵۳۶.</ref>.اما [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۳، ص۲۹۳.</ref> بدون اشاره به نام ابوبکر گوید: آن [[حضرت]] دوسواره رافرستاد. [[ابولبابه]] هنگام محاصره بنو قریظه خوابی دیدکه ابوبکر آن رابه [[گشایش]] پس از [[گرفتاری]] و غمگینی سخت تعبیر کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۷.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابی‌قحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۷-۱۸۱.</ref>
ابوبکر و عمر از سواران غزوۂ بنو قریظه<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۹۸.</ref>و خورنده خرماهایی بودند که سعدبن [[عباده]] فرستاده بود<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۰.</ref>.هنگامی که ابوبکر شنید [[زبیر]] بن باطا (از [[یهودیان]] بنویظه)، [[مرگ]] را به [[زندگی]] بدون هم کیشانش ترجیح می‌دهد، گفت: او برای همیشه در [[آتش جهنم]] خواهد بود<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۵۴.</ref>.رسول خدا{{صل}} پس از غزوه بنو قریظه، برای [[خونخواهی]] [[اصحاب]] [[رجیع]] به [[قبیله]] بنو لحیان و از آنجا به عسفان رفت و ابوبکر را با ده سواره به (کراع) غمیم (هشت میلی عسفان) فرستاد تا قریش بپندارند رسول خدا{{صل}} به قصد آنان بیرون آمده است، وی تا منطقة غمیم پیش رفت و بدون [[برخورد با دشمن]] بازگشت<ref>واقدی، المغازی،ج۲، ص۵۳۶.</ref>.اما [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۳، ص۲۹۳.</ref> بدون اشاره به نام ابوبکر گوید: آن [[حضرت]] دوسواره رافرستاد. [[ابولبابه]] هنگام محاصره بنو قریظه خوابی دیدکه ابوبکر آن رابه [[گشایش]] پس از [[گرفتاری]] و غمگینی سخت تعبیر کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۷.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابی‌قحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۷-۱۸۱.</ref>
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش