پرش به محتوا

تجسس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== {{یادآوری پانویس}}' به '==پانویس== ')
جز (جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر')
خط ۱۰: خط ۱۰:
تجسّس، مصدر باب تفعّل از ریشه "ج ـ س ـ س" در لغت به معنای تفحص و [[آگاهی]] جستن از [[اخبار]] <ref> ترتیب‌ العین، ص۱۴۰؛ الصحاح، ج۳، ص۹۱۳؛ لسان‌ العرب، ج‌۲، ص‌۲۸۳، "جسس".</ref> و اموری عمدتاً پنهان است و غالباً کاربرد منفی دارد. <ref> النهایه، ابن‌اثیر، ج۱، ص۲۷۲؛ لسان‌العرب، ج۶، ص‌۲۸۳؛ مجمع البحرین، ج‌۱، ص‌۳۷۴، "جسس".</ref> گروهی از واژه‌پژوهان، "جَسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی (مانند‌ نبض) با دست <ref> جمهرة اللغه، ج‌۱، ص‌۸۸؛ المصباح، ج‌۱، ص‌۱۰۱؛ مفردات، ص‌۱۹۶، "جسس".</ref> برای کسب آگاهی لازم دانسته <ref> ترتیب العین، ص‌۱۴۰؛ الصحاح، ج‌۳، ص‌۹۱۳؛ لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۲۸۳. </ref> و برخی نیز آن را تنها تفحص نامحسوس معنا کرده‌اند. <ref> مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۴۱۴؛ التحقیق، ج۲، ص‌۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج‌۱، ص‌۲۱۴. </ref> تجسّس به معنای کسب آگاهی از وضع [[دشمن]]، همچنین جاسوس نیز از این ریشه است. <ref> مقاییس‌اللغه، ج۱، ص‌۴۱۴؛ المصباح، ج‌۱، ص‌۱۰۱؛ لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۲۸۳. </ref>
تجسّس، مصدر باب تفعّل از ریشه "ج ـ س ـ س" در لغت به معنای تفحص و [[آگاهی]] جستن از [[اخبار]] <ref> ترتیب‌ العین، ص۱۴۰؛ الصحاح، ج۳، ص۹۱۳؛ لسان‌ العرب، ج‌۲، ص‌۲۸۳، "جسس".</ref> و اموری عمدتاً پنهان است و غالباً کاربرد منفی دارد. <ref> النهایه، ابن‌اثیر، ج۱، ص۲۷۲؛ لسان‌العرب، ج۶، ص‌۲۸۳؛ مجمع البحرین، ج‌۱، ص‌۳۷۴، "جسس".</ref> گروهی از واژه‌پژوهان، "جَسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی (مانند‌ نبض) با دست <ref> جمهرة اللغه، ج‌۱، ص‌۸۸؛ المصباح، ج‌۱، ص‌۱۰۱؛ مفردات، ص‌۱۹۶، "جسس".</ref> برای کسب آگاهی لازم دانسته <ref> ترتیب العین، ص‌۱۴۰؛ الصحاح، ج‌۳، ص‌۹۱۳؛ لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۲۸۳. </ref> و برخی نیز آن را تنها تفحص نامحسوس معنا کرده‌اند. <ref> مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۴۱۴؛ التحقیق، ج۲، ص‌۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج‌۱، ص‌۲۱۴. </ref> تجسّس به معنای کسب آگاهی از وضع [[دشمن]]، همچنین جاسوس نیز از این ریشه است. <ref> مقاییس‌اللغه، ج۱، ص‌۴۱۴؛ المصباح، ج‌۱، ص‌۱۰۱؛ لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۲۸۳. </ref>


این واژه در اصطلاح، از مفاهیم [[اخلاق اجتماعی]] [[اسلام]] و به معنای تفحص و کنجکاوی غالباً نامحسوس درباره لغزش‌ها، معایب و مسائل خصوصی دیگران است؛ اموری که از چشم [[مردم]] پنهان بوده، افراد از فاش شدن آن [[شرم]] و [[اکراه]] دارند<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۷۸. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>
این واژه در اصطلاح، از مفاهیم [[اخلاق اجتماعی]] [[اسلام]] و به معنای تفحص و کنجکاوی غالباً نامحسوس درباره لغزش‌ها، معایب و مسائل خصوصی دیگران است؛ اموری که از چشم [[مردم]] پنهان بوده، افراد از فاش شدن آن [[شرم]] و [[اکراه]] دارند<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۷۸. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>


==[[تجسس]] در [[قرآن]]==
==[[تجسس]] در [[قرآن]]==
خط ۲۱: خط ۲۱:
به رغم اطلاق آیه، برخی [[مفسران]]، اموری چون قصد [[آگاهی]] از معایب <ref> جامع‌البیان، ج‌۲۶، ص‌۱۷۴ ـ ۱۷۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۲۱۷؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۵. </ref> و [[افشاگری]] <ref> مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۲۰۵؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۳. </ref> را از شرایط تجسّسِ [[ممنوع]] شمرده و بعضی دیگر با توجه به [[مفهوم مخالف]] آیه بر این باورند که [[مؤمنان]] در [[روابط اجتماعی]] و ارزیابی دیگران باید بر اساس [[ظواهر]]، نه تجسّس و آگاهی جستن از آنچه دور از چشم دیگران است، [[رفتار]] کنند. <ref> جامع‌البیان، ج‌۲۶، ص‌۱۷۴ ـ ۱۷۵؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۳، ص‌۲۶۱؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۲۱۸. </ref> البته پاره‌ای [[احادیث]] و [[فروع فقهی]] نشان می‌دهند که هر دو موردِ [[نهی]] از [[تجسس]] و عمل بر اساس ظواهر در برخی موارد تخصیص خورده و اطلاق ندارند. اشتراک لفظی سبب شده است که برخی مفسران و [[پژوهشگران]]، آیه را ناظر به "[[جاسوسی]] " نیز بدانند؛ با این توضیح که جاسوسی به سود [[دشمنان]] را از مصادیق تجسّس مورد نهی و [[گناه کبیره]] و جاسوسی به نفع [[مسلمانان]] را به سبب منافعی که دارد، از موارد استثنای آن شمرده‌اند،<ref> التحریر والتنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۴۹ ـ ۲۵۰؛ دایرة‌المعارف تشیع، ج‌۴، ص‌۱۲۲. </ref> در حالی که [[آیات]] پیشین و نیز خطاب {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«ای مؤمنان سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> و تعبیر {{متن قرآن|لَحْمَ أَخِيهِ}}<ref>« گوشت برادر » سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> نشان می‌دهند که آیه در [[مقام]] [[اصلاح]] [[روابط]] میان مؤمنان است و به [[جاسوسی]] که مربوط به [[روابط]] با [[بیگانگان]] است، نفیاً و اثباتاً نظر ندارد. [[فقها]] نیز در بحث "جاسوسی" هیچ استنادی به [[آیه]] نکرده‌اند. <ref> المبسوط، ج۲، ص۱۵؛ جواهرالفقه، ص۵۱؛ قواعد الاحکام، ج‌۱، ص‌۵۰۵. </ref>
به رغم اطلاق آیه، برخی [[مفسران]]، اموری چون قصد [[آگاهی]] از معایب <ref> جامع‌البیان، ج‌۲۶، ص‌۱۷۴ ـ ۱۷۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۲۱۷؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۵. </ref> و [[افشاگری]] <ref> مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۲۰۵؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۳. </ref> را از شرایط تجسّسِ [[ممنوع]] شمرده و بعضی دیگر با توجه به [[مفهوم مخالف]] آیه بر این باورند که [[مؤمنان]] در [[روابط اجتماعی]] و ارزیابی دیگران باید بر اساس [[ظواهر]]، نه تجسّس و آگاهی جستن از آنچه دور از چشم دیگران است، [[رفتار]] کنند. <ref> جامع‌البیان، ج‌۲۶، ص‌۱۷۴ ـ ۱۷۵؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۳، ص‌۲۶۱؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۲۱۸. </ref> البته پاره‌ای [[احادیث]] و [[فروع فقهی]] نشان می‌دهند که هر دو موردِ [[نهی]] از [[تجسس]] و عمل بر اساس ظواهر در برخی موارد تخصیص خورده و اطلاق ندارند. اشتراک لفظی سبب شده است که برخی مفسران و [[پژوهشگران]]، آیه را ناظر به "[[جاسوسی]] " نیز بدانند؛ با این توضیح که جاسوسی به سود [[دشمنان]] را از مصادیق تجسّس مورد نهی و [[گناه کبیره]] و جاسوسی به نفع [[مسلمانان]] را به سبب منافعی که دارد، از موارد استثنای آن شمرده‌اند،<ref> التحریر والتنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۴۹ ـ ۲۵۰؛ دایرة‌المعارف تشیع، ج‌۴، ص‌۱۲۲. </ref> در حالی که [[آیات]] پیشین و نیز خطاب {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«ای مؤمنان سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> و تعبیر {{متن قرآن|لَحْمَ أَخِيهِ}}<ref>« گوشت برادر » سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> نشان می‌دهند که آیه در [[مقام]] [[اصلاح]] [[روابط]] میان مؤمنان است و به [[جاسوسی]] که مربوط به [[روابط]] با [[بیگانگان]] است، نفیاً و اثباتاً نظر ندارد. [[فقها]] نیز در بحث "جاسوسی" هیچ استنادی به [[آیه]] نکرده‌اند. <ref> المبسوط، ج۲، ص۱۵؛ جواهرالفقه، ص۵۱؛ قواعد الاحکام، ج‌۱، ص‌۵۰۵. </ref>


[[تأمل]] در اموری چون زمینه‌های [[سوءظن]] <ref> شعب‌الایمان، ج۵، ص۳۱۶؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۰۲. </ref> و تجسّس، <ref> التحریر والتنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۳؛ نظام اخلاقی اسلام، ص‌۱۳۲ ـ ۱۳۷. </ref> [[مفهوم غیبت]] <ref> التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۱۳۴؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴؛ التحفة السنیه، ص‌۳۲۵. </ref> و نیز وقوع [[نهی]] از بد‌گمانی، تجسّس و [[غیبت]] به دنبال هم نشان می‌دهد که [[رذایل اخلاقی]] یاد شده با یکدیگر مرتبط بوده و هریک می‌تواند زمینه پیدایش دیگری باشد. <ref> شعب الایمان، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ منیة المرید، ص‌۳۳۱؛ المحجة البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۰. </ref> نهی از [[بدگمانی]] برای ایجاد [[الفت]]، اُخوّت و [[همیاری]] [[دینی]]، سالم‌سازی اذهان از درون و ایجاد ذهنیت و نگرش مثبت در افراد نسبت به یکدیگر است؛<ref> التبیان، ج‌۹، ص‌۳۵۰؛ التحریر والتنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ فی ظلال القرآن، ج‌۶، ص‌۳۳۴۵ ـ ۳۳۴۶. </ref> امری که به سبب نقش اساسی آن در [[روابط اجتماعی]]، مورد تأکید [[احادیث اسلامی]] نیز قرار گرفته است،<ref> مسند احمد، ج‌۱، ص‌۳۹۶؛ مکارم الاخلاق، ص‌۱۷؛ بحارالانوار، ج‌۱۶، ص‌۲۳۱. </ref> چنان‌که [[تحریم]] تجسّس و غیبت، [[میزان]] اهتمام [[قرآن]] نسبت به [[حفظ کرامت]] و حیثیت [[اجتماعی]] [[انسان]] [[مؤمن]]، محترم شمردن [[حریم]] شخصی افراد <ref> التحریر والتنویر، ج۲۶، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ فی ظلال‌القرآن، ج۶، ص‌۳۳۴۵ ـ ۳۳۴۶؛ الرحلة‌المدرسیه، ج۲، ص‌۲۶۶. </ref> و سالم‌سازی و [[تحکیم]] روابط اجتماعی [[مؤمنان]] <ref> رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۴۹ ـ ۲۵۰. </ref> را نشان می‌دهد، افزون بر آن، تجسّس می‌تواند زمینه [[آگاهی]] از برخی ناهنجاریهای [[فکری]] و [[رفتاری]]، انتشار آن (غیبت و [[اشاعه فحشا]]) و در نتیجه [[آلودگی]] فرد کنجکاو و [[جامعه]] (آلودگی [[فرهنگی]]) را فراهم آورد؛<ref> شعب‌الایمان، ج۶، ص۹۹؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴؛ المحجة البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۰. </ref> اموری که در آموزه‌های [[کتاب]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره نور، آیه ۱۹.</ref> و [[سنت]] <ref> مسند احمد، ج۳، ص‌۴۹۱؛ فتح‌الباری، ج‌۱۰، ص‌۴۰۱؛ بحارالانوار، ج‌۷۲، ص‌۲۰۰. </ref> مورد [[نهی]] قرار گرفته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>
[[تأمل]] در اموری چون زمینه‌های [[سوءظن]] <ref> شعب‌الایمان، ج۵، ص۳۱۶؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۰۲. </ref> و تجسّس، <ref> التحریر والتنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۳؛ نظام اخلاقی اسلام، ص‌۱۳۲ ـ ۱۳۷. </ref> [[مفهوم غیبت]] <ref> التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۱۳۴؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴؛ التحفة السنیه، ص‌۳۲۵. </ref> و نیز وقوع [[نهی]] از بد‌گمانی، تجسّس و [[غیبت]] به دنبال هم نشان می‌دهد که [[رذایل اخلاقی]] یاد شده با یکدیگر مرتبط بوده و هریک می‌تواند زمینه پیدایش دیگری باشد. <ref> شعب الایمان، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ منیة المرید، ص‌۳۳۱؛ المحجة البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۰. </ref> نهی از [[بدگمانی]] برای ایجاد [[الفت]]، اُخوّت و [[همیاری]] [[دینی]]، سالم‌سازی اذهان از درون و ایجاد ذهنیت و نگرش مثبت در افراد نسبت به یکدیگر است؛<ref> التبیان، ج‌۹، ص‌۳۵۰؛ التحریر والتنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ فی ظلال القرآن، ج‌۶، ص‌۳۳۴۵ ـ ۳۳۴۶. </ref> امری که به سبب نقش اساسی آن در [[روابط اجتماعی]]، مورد تأکید [[احادیث اسلامی]] نیز قرار گرفته است،<ref> مسند احمد، ج‌۱، ص‌۳۹۶؛ مکارم الاخلاق، ص‌۱۷؛ بحارالانوار، ج‌۱۶، ص‌۲۳۱. </ref> چنان‌که [[تحریم]] تجسّس و غیبت، [[میزان]] اهتمام [[قرآن]] نسبت به [[حفظ کرامت]] و حیثیت [[اجتماعی]] [[انسان]] [[مؤمن]]، محترم شمردن [[حریم]] شخصی افراد <ref> التحریر والتنویر، ج۲۶، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴؛ فی ظلال‌القرآن، ج۶، ص‌۳۳۴۵ ـ ۳۳۴۶؛ الرحلة‌المدرسیه، ج۲، ص‌۲۶۶. </ref> و سالم‌سازی و [[تحکیم]] روابط اجتماعی [[مؤمنان]] <ref> رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۴۹ ـ ۲۵۰. </ref> را نشان می‌دهد، افزون بر آن، تجسّس می‌تواند زمینه [[آگاهی]] از برخی ناهنجاریهای [[فکری]] و [[رفتاری]]، انتشار آن (غیبت و [[اشاعه فحشا]]) و در نتیجه [[آلودگی]] فرد کنجکاو و [[جامعه]] (آلودگی [[فرهنگی]]) را فراهم آورد؛<ref> شعب‌الایمان، ج۶، ص۹۹؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴؛ المحجة البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۰. </ref> اموری که در آموزه‌های [[کتاب]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره نور، آیه ۱۹.</ref> و [[سنت]] <ref> مسند احمد، ج۳، ص‌۴۹۱؛ فتح‌الباری، ج‌۱۰، ص‌۴۰۱؛ بحارالانوار، ج‌۷۲، ص‌۲۰۰. </ref> مورد [[نهی]] قرار گرفته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>


==[[تجسس]] در [[احادیث]]==
==[[تجسس]] در [[احادیث]]==
جنبه‌ها و مصادیق متعددی از موضوع تجسّس در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[سنی]]، به نقل از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان شیعه]]{{ع}} نیز گزارش شده و مورد توجه [[مفسران]] قرار گرفته است. از این قبیل است اموری چون نهی از تجسّس <ref>مسند احمد، ج۲، ص۵۳۹؛ صحیح البخاری، ج۷، ص‌۸۸؛ قرب الاسناد، ص‌۲۹. </ref> و پیگیری کردن لغزش‌ها، <ref>مسند احمد، ج‌۴، ص‌۴۲۱؛ المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۳۵۴. </ref> معایب،<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۴۶۰؛ ج‌۸، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ مجمع الزوائد، ج‌۱۰، ص‌۲۲۹. </ref> بدی‌ها و امور پنهان <ref>المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۰۰، ۲۲۸ ـ ۲۲۹؛ ثواب الاعمال، ص‌۲۴۱. </ref> [[مؤمنان]]، معرفی آن در‌ شمار زشت‌ترین معایب و بدترین [[گناهان]] <ref>غرر الحکم، ح ۴۵۸۱؛ میزان الحکمه، ج‌۳، ص‌۲۲۰۸. </ref> و نیز به عنوان یکی از شاخص‌های [[جامعه فاسد]] <ref> الامالی، ص‌۴۷۱؛ من لایحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۴۰۱؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۰. </ref> و ویژگی‌های [[منافق]]،<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۲۲۹، ۲۵۱؛ الامالی، ص‌۵۱۴؛ من لا یحضره‌الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۳. </ref> نهی شدید از [[معاشرت]] با تجسّس کنندگان،<ref> نهج‌البلاغه، نامه ۵۳؛ غررالحکم، ح ۲۶۴۹؛ تحف العقول، ص‌۱۲۸. </ref> ظاهری و زبانی خواندن ایمان‌آنها <ref>مسند احمد، ج‌۴، ص‌۴۲۱؛ المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۳۵۴. </ref> و عدم [[استجابت]] دعایشان، نهی از [[استراق سمع]]،<ref>الکافی، ج۸، ص۲۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۳۲. </ref> [[پرهیز]] از [[تفتیش]] درباره [[دین]] [[مردمان]]،<ref> بحارالانوار، ج‌۷۸، ص‌۲۵۳؛ ولایة الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۵. </ref> نهی حاکمان‌از تجسّس،<ref> نهج‌البلاغه، نامه ۵۳؛ بحارالانوار، ج‌۳۳، ص‌۶۳۷؛ ولایة‌الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۴. </ref> جایز نبودن پیگیری لغزشهای [[زن]] به وسیله شوهر،<ref> مسند احمد، ج‌۳، ص‌۳۰۲؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۶. </ref> [[دعوت]] به ستر [[عیوب]] و عورات مؤمنان،<ref>سنن ابن ماجه، ج‌۲، ص‌۸۵۰؛ سنن ابی‌داود، ج‌۲، ص‌۴۵۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۰۰. </ref> [[چشم‌پوشی]] از لغزشها و افشا نکردن آن،<ref> مسند احمد، ج‌۲، ص‌۲۵۲؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج‌۱۱، ص‌۲۷۱. </ref> حمل بر [[صحت]] کردن [[رفتار]] و گفتار [[برادران دینی]]،<ref> الکافی، ج‌۲، ص‌۳۶۲؛ الامالی، ص‌۳۸۰؛ تحف‌العقول، ص‌۳۶۸. </ref> متجسّس نبودن [[مؤمن]]،<ref> الکافی، ج‌۲، ص‌۲۵۱؛ الامالی، ص‌۵۱۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۳. </ref> پیامدهای مثبت <ref>مسند احمد، ج۴، ص۴۲۱؛ سنن ابی داود، ج‌۲، ص‌۴۵۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۰۰، ۳۵۴. </ref> و منفی <ref> المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ سنن ابی داود، ج‌۲، ص‌۴۵۳؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۳۵۴. </ref> [[تجسس]] در [[دنیا]] و آخرت‌ و....
جنبه‌ها و مصادیق متعددی از موضوع تجسّس در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[سنی]]، به نقل از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان شیعه]]{{ع}} نیز گزارش شده و مورد توجه [[مفسران]] قرار گرفته است. از این قبیل است اموری چون نهی از تجسّس <ref>مسند احمد، ج۲، ص۵۳۹؛ صحیح البخاری، ج۷، ص‌۸۸؛ قرب الاسناد، ص‌۲۹. </ref> و پیگیری کردن لغزش‌ها، <ref>مسند احمد، ج‌۴، ص‌۴۲۱؛ المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۳۵۴. </ref> معایب،<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۴۶۰؛ ج‌۸، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ مجمع الزوائد، ج‌۱۰، ص‌۲۲۹. </ref> بدی‌ها و امور پنهان <ref>المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۰۰، ۲۲۸ ـ ۲۲۹؛ ثواب الاعمال، ص‌۲۴۱. </ref> [[مؤمنان]]، معرفی آن در‌ شمار زشت‌ترین معایب و بدترین [[گناهان]] <ref>غرر الحکم، ح ۴۵۸۱؛ میزان الحکمه، ج‌۳، ص‌۲۲۰۸. </ref> و نیز به عنوان یکی از شاخص‌های [[جامعه فاسد]] <ref> الامالی، ص‌۴۷۱؛ من لایحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۴۰۱؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۰. </ref> و ویژگی‌های [[منافق]]،<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۲۲۹، ۲۵۱؛ الامالی، ص‌۵۱۴؛ من لا یحضره‌الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۳. </ref> نهی شدید از [[معاشرت]] با تجسّس کنندگان،<ref> نهج‌البلاغه، نامه ۵۳؛ غررالحکم، ح ۲۶۴۹؛ تحف العقول، ص‌۱۲۸. </ref> ظاهری و زبانی خواندن ایمان‌آنها <ref>مسند احمد، ج‌۴، ص‌۴۲۱؛ المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۳۵۴. </ref> و عدم [[استجابت]] دعایشان، نهی از [[استراق سمع]]،<ref>الکافی، ج۸، ص۲۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۳۲. </ref> [[پرهیز]] از [[تفتیش]] درباره [[دین]] [[مردمان]]،<ref> بحارالانوار، ج‌۷۸، ص‌۲۵۳؛ ولایة الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۵. </ref> نهی حاکمان‌از تجسّس،<ref> نهج‌البلاغه، نامه ۵۳؛ بحارالانوار، ج‌۳۳، ص‌۶۳۷؛ ولایة‌الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۴. </ref> جایز نبودن پیگیری لغزشهای [[زن]] به وسیله شوهر،<ref> مسند احمد، ج‌۳، ص‌۳۰۲؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۶. </ref> [[دعوت]] به ستر [[عیوب]] و عورات مؤمنان،<ref>سنن ابن ماجه، ج‌۲، ص‌۸۵۰؛ سنن ابی‌داود، ج‌۲، ص‌۴۵۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۰۰. </ref> [[چشم‌پوشی]] از لغزشها و افشا نکردن آن،<ref> مسند احمد، ج‌۲، ص‌۲۵۲؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج‌۱۱، ص‌۲۷۱. </ref> حمل بر [[صحت]] کردن [[رفتار]] و گفتار [[برادران دینی]]،<ref> الکافی، ج‌۲، ص‌۳۶۲؛ الامالی، ص‌۳۸۰؛ تحف‌العقول، ص‌۳۶۸. </ref> متجسّس نبودن [[مؤمن]]،<ref> الکافی، ج‌۲، ص‌۲۵۱؛ الامالی، ص‌۵۱۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۳. </ref> پیامدهای مثبت <ref>مسند احمد، ج۴، ص۴۲۱؛ سنن ابی داود، ج‌۲، ص‌۴۵۴؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۲۰۰، ۳۵۴. </ref> و منفی <ref> المحاسن، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ سنن ابی داود، ج‌۲، ص‌۴۵۳؛ الکافی، ج‌۲، ص‌۳۵۴. </ref> [[تجسس]] در [[دنیا]] و آخرت‌ و....


بخش عمده این [[احادیث]] به همراه برخی از [[دعاهای مأثور]] که در آن، [[چشم‌پوشی]] از لغزشها و آشکار نکردن زشتیها و معایب، از [[خداوند]] درخواست می‌شود،<ref> ر. ک صحیفه سجادیه؛ الامالی، ص‌۶۶۸؛ تهذیب الاحکام، ج‌۳، ص‌۸۴. </ref> در [[تفسیر آیه]] تجسّس، مورد استناد و استفاده [[مفسران شیعه]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ الصافی، ج‌۵، ص‌۵۳؛ نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۹۲ ـ ۹۳. </ref> و [[سنی]] <ref>تفسیرقرطبی، ج۱۶، ص‌۲۱۸ ـ ۲۱۹؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۵۶۸‌ـ ۵۶۹؛ روح‌المعانی، ج‌۲۶، ص‌۲۳۶ ـ ۲۳۷. </ref> قرار گرفته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>
بخش عمده این [[احادیث]] به همراه برخی از [[دعاهای مأثور]] که در آن، [[چشم‌پوشی]] از لغزشها و آشکار نکردن زشتیها و معایب، از [[خداوند]] درخواست می‌شود،<ref> ر. ک صحیفه سجادیه؛ الامالی، ص‌۶۶۸؛ تهذیب الاحکام، ج‌۳، ص‌۸۴. </ref> در [[تفسیر آیه]] تجسّس، مورد استناد و استفاده [[مفسران شیعه]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ الصافی، ج‌۵، ص‌۵۳؛ نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۹۲ ـ ۹۳. </ref> و [[سنی]] <ref>تفسیرقرطبی، ج۱۶، ص‌۲۱۸ ـ ۲۱۹؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۵۶۸‌ـ ۵۶۹؛ روح‌المعانی، ج‌۲۶، ص‌۲۳۶ ـ ۲۳۷. </ref> قرار گرفته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>


==رویکرد [[فقهی]] تجسس==
==رویکرد [[فقهی]] تجسس==
[[آیه]] تجسّس و [[روایات]] مربوط به آن با ورود به حوزه [[فقه]]، در [[استنباط]] پاره‌ای از مباحث فقهی و [[تحریم]] شماری از تفحص‌ها به عنوان مصادیقی از تجسّس [[ممنوع]]، مورد استناد قرار گرفته‌اند. بررسی پاره‌ای از منابع عمده و نخستین فقهی [[شیعه]] و سنی <ref>الأم، ج‌۵، ص‌۱۳۸؛ مختصر المزنی، ص‌۲۱۰؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> نشان می‌دهد که [[فقهای اهل سنت]]، پیش از علمای [[امامیه]] به رویکرد فقهی آیه تجسّس توجه کرده‌اند که سبب آن می‌تواند احتمالا انعکاس چشمگیر حکایت یاد شده از [[خلیفه دوم]] در [[منابع اهل سنت]] و اعتبار [[سیره]] و سخن وی در نزد آنان باشد. [[حکم]] به [[حرمت]] تفحص از لغزش‌ها و [[حریم خصوصی]] [[مؤمنان]] با استناد به روایات و نه آیه، گویا از نیمه دوم [[قرن ششم هجری]]، در ابوابی چون "باب محبة المسلمین والاهتمام بهم" و [[حقوق]] [[همسایگان]] و مؤمنان نسبت به یکدیگر مورد توجه [[فقهای امامیه]] قرار گرفته است،<ref> السرائر، ج‌۳، ص‌۶۴۲؛ الجامع للشرایع، ص‌۶۳۰؛ نهایة‌الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲. </ref> چنان‌که کاربرد [[آیه]] و اصطلاح تجسّس و معرفی [[سوءظن]] به عنوان زمینه تجسّس ظاهراً برای نخستین بار در "کشف الریبة فی احکام الغیبة" [[شهید ثانی]]<ref>رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> و پس از وی در آثار [[محقق اردبیلی]] <ref> مجمع الفائده، ج‌۸، ص‌۷۷؛ زبدة البیان، ص‌۳۱۲. </ref> و [[صاحب جواهر]] <ref>جواهرالکلام، ج‌۱۳، ص‌۲۹۸. </ref> به چشم می‌خورد. [[فقها]] که با استناد به کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]]، تجسّس را [[حرام]] می‌دانند، در ابواب و [[فروع فقهی]] گوناگون، تفحص و پرس و جو درباره پاره‌ای مسائل را از باب تجسّس حرام دانسته‌اند. از‌این‌ جمله است تجسّس درباره [[منکرات]] پنهان برای [[نهی از منکر]]،<ref> روضة‌الطالبین، ج‌۷، ص‌۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ مغنی‌المحتاج، ج‌۴، ص‌۲۱۱؛ التحفة السنیه، ص‌۲۰۲. </ref> اسباب بارداری‌زن بی‌شوهری که رابطه [[نامشروع]] را رد می‌کند،<ref> الأم، ج۵، ص۱۳۸؛ مختصرالمزنی، ص۲۱۰؛ الدرالمنضود، ج‌۱، ص‌۱۸۰ ـ ۱۸۱. </ref> ادعای [[زن]] در مورد نداشتن شوهر، تمام شدن ایام عدّه و [[عادت]]،<ref>جامع‌الشتات، ج‌۴، ص‌۴۷۸. </ref> [[ایمان حقیقی]] یا ظاهری کسی که [[شهادتین]] را بر زبان جاری می‌کند <ref>زبدة‌البیان، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲؛ کشف الغطاء، ج۲، ص‌۳۹۸. </ref> و رفتارهای پنهان افرادی که بر اساس "[[حُسن]] ظاهری" [[حکم]] به [[عدالت]] آنان می‌شود؛<ref> جواهرالکلام، ج۱۳، ص‌۲۹۶؛ مصباح المنهاج، ص‌۱۴۹. </ref> همچنین احکامی چون عدم پذیرش [[شهادت]] کسی که مخفیانه [[اقرار]] متهمی را شنیده است،<ref>المغنی، ج‌۱۲، ص‌۱۸. </ref> هدر بودن [[خون]] کسی که به سبب [[اصرار]] بر تجسّس درباره [[حریم خصوصی]] دیگران کشته یا مجروح می‌شود،<ref>المراسم العلویه، ص‌۲۴۲؛ الاشباه والنظائر، ص‌۱۲۶؛ النهایه، طوسی، ص‌۷۵۵. </ref> [[کراهت]] ارتفاع [[مساجد]] و مناره‌ها به سبب اشراف بر درون خانه‌های اطراف <ref> نهایة الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲؛ جامع‌المقاصد، ج‌۲، ص‌۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۴، ص‌۱۰۷. </ref> و... به همین آیه و [[روایات]] مستنداند.
[[آیه]] تجسّس و [[روایات]] مربوط به آن با ورود به حوزه [[فقه]]، در [[استنباط]] پاره‌ای از مباحث فقهی و [[تحریم]] شماری از تفحص‌ها به عنوان مصادیقی از تجسّس [[ممنوع]]، مورد استناد قرار گرفته‌اند. بررسی پاره‌ای از منابع عمده و نخستین فقهی [[شیعه]] و سنی <ref>الأم، ج‌۵، ص‌۱۳۸؛ مختصر المزنی، ص‌۲۱۰؛ رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> نشان می‌دهد که [[فقهای اهل سنت]]، پیش از علمای [[امامیه]] به رویکرد فقهی آیه تجسّس توجه کرده‌اند که سبب آن می‌تواند احتمالا انعکاس چشمگیر حکایت یاد شده از [[خلیفه دوم]] در [[منابع اهل سنت]] و اعتبار [[سیره]] و سخن وی در نزد آنان باشد. [[حکم]] به [[حرمت]] تفحص از لغزش‌ها و [[حریم خصوصی]] [[مؤمنان]] با استناد به روایات و نه آیه، گویا از نیمه دوم [[قرن ششم هجری]]، در ابوابی چون "باب محبة المسلمین والاهتمام بهم" و [[حقوق]] [[همسایگان]] و مؤمنان نسبت به یکدیگر مورد توجه [[فقهای امامیه]] قرار گرفته است،<ref> السرائر، ج‌۳، ص‌۶۴۲؛ الجامع للشرایع، ص‌۶۳۰؛ نهایة‌الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲. </ref> چنان‌که کاربرد [[آیه]] و اصطلاح تجسّس و معرفی [[سوءظن]] به عنوان زمینه تجسّس ظاهراً برای نخستین بار در "کشف الریبة فی احکام الغیبة" [[شهید ثانی]]<ref>رسائل الشهید الثانی، ص‌۲۹۴. </ref> و پس از وی در آثار [[محقق اردبیلی]] <ref> مجمع الفائده، ج‌۸، ص‌۷۷؛ زبدة البیان، ص‌۳۱۲. </ref> و [[صاحب جواهر]] <ref>جواهرالکلام، ج‌۱۳، ص‌۲۹۸. </ref> به چشم می‌خورد. [[فقها]] که با استناد به کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]]، تجسّس را [[حرام]] می‌دانند، در ابواب و [[فروع فقهی]] گوناگون، تفحص و پرس و جو درباره پاره‌ای مسائل را از باب تجسّس حرام دانسته‌اند. از‌این‌ جمله است تجسّس درباره [[منکرات]] پنهان برای [[نهی از منکر]]،<ref> روضة‌الطالبین، ج‌۷، ص‌۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ مغنی‌المحتاج، ج‌۴، ص‌۲۱۱؛ التحفة السنیه، ص‌۲۰۲. </ref> اسباب بارداری‌زن بی‌شوهری که رابطه [[نامشروع]] را رد می‌کند،<ref> الأم، ج۵، ص۱۳۸؛ مختصرالمزنی، ص۲۱۰؛ الدرالمنضود، ج‌۱، ص‌۱۸۰ ـ ۱۸۱. </ref> ادعای [[زن]] در مورد نداشتن شوهر، تمام شدن ایام عدّه و [[عادت]]،<ref>جامع‌الشتات، ج‌۴، ص‌۴۷۸. </ref> [[ایمان حقیقی]] یا ظاهری کسی که [[شهادتین]] را بر زبان جاری می‌کند <ref>زبدة‌البیان، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲؛ کشف الغطاء، ج۲، ص‌۳۹۸. </ref> و رفتارهای پنهان افرادی که بر اساس "[[حُسن]] ظاهری" [[حکم]] به [[عدالت]] آنان می‌شود؛<ref> جواهرالکلام، ج۱۳، ص‌۲۹۶؛ مصباح المنهاج، ص‌۱۴۹. </ref> همچنین احکامی چون عدم پذیرش [[شهادت]] کسی که مخفیانه [[اقرار]] متهمی را شنیده است،<ref>المغنی، ج‌۱۲، ص‌۱۸. </ref> هدر بودن [[خون]] کسی که به سبب [[اصرار]] بر تجسّس درباره [[حریم خصوصی]] دیگران کشته یا مجروح می‌شود،<ref>المراسم العلویه، ص‌۲۴۲؛ الاشباه والنظائر، ص‌۱۲۶؛ النهایه، طوسی، ص‌۷۵۵. </ref> [[کراهت]] ارتفاع [[مساجد]] و مناره‌ها به سبب اشراف بر درون خانه‌های اطراف <ref> نهایة الاحکام، ج‌۱، ص‌۳۵۲؛ جامع‌المقاصد، ج‌۲، ص‌۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۴، ص‌۱۰۷. </ref> و... به همین آیه و [[روایات]] مستنداند.


در مواردی که [[کارها]] و اقدام‌های ناصواب افراد، [[صبغه]] [[اجتماعی]] پیدا کرده، [[زندگی]] [[خانوادگی]] و [[امنیت]] [[اخلاقی]]، اجتماعی، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] افراد و [[جامعه]] را به خطر اندازد، تجسّس مجاز شمرده شده است. <ref> التحریر و التنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۵۰؛ التراتیب الاداریه، ج‌۱، ص‌۳۶۳.</ref> از این قبیل است تفحص درباره [[همسر]] [[آینده]]،<ref>الاقناع، ج‌۲، ص‌۷۷.</ref> قاچاقچیان مواد مخدر <ref>صراط النجاة، ج‌۳، ص‌۲۱۸.</ref> و کارکنان و [[کارگزاران دولتی]] که به [[اختلاس]] متهم هستند. <ref>اجوبة الاستفتاءات، ج‌۲، ص‌۱۰۸.</ref> تأسیس نهادها و سازمان‌های گوناگون اطلاعاتی و [[امنیتی]] نیز که برای [[حفظ]] [[امنیت]] [[جامعه اسلامی]] در حوزه‌های مختلف می‌توانند براساس [[قانون]] [[اقدام]] به تحقیق، تفحص و مراقبتهای لازم کنند، بر همین‌اساس [[مشروعیت]] می‌یابد. [[فقها]] در موارد یاد شده برای رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] بین [[حرمت]] تجسّس و [[لزوم]] آن از باب مقدمه [[واجب]] به [[قواعد]] [[فقهی]] [[تمسک]] جسته‌اند. <ref>لزوم وزارت اطلاعات در حکومت اسلامی، ص‌۱۴۶ - ۱۴۷؛ ولایة الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۵.</ref> نمونه‌های متعددی که از [[تفتیش]] و بازرسی برخی [[معصومان]]{{ع}} در بعضی موارد، از جمله در امور [[کارگزاران]]، گزارش شده است، مؤید [[حکم]] جواز تجسّس با حفظ شرایط، در پاره‌ای موارد است. <ref> نهج ‌البلاغه، نامه ۴۳؛ الجمل، ص۸۲؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۸، ص‌۱۷۵.</ref> در [[منابع تاریخی]] نیز نمونه‌هایی از این دست گزارش شده‌اند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۸۰ - ۱۸۵؛ قرب الاسناد، ص‌۳۴۲.</ref> موضوع تجسّس، [[آیه]] و بخش عمده‌ای از [[احادیث]] مربوط به آن <ref>جامع ‌السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۸؛ معراج السعاده، ص‌۵۳۹.</ref> همراه با تحلیل [[روانی]] و [[اجتماعی]] زمینه‌ها <ref> شعب ‌الایمان، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۴۶؛ المحجة‌ البیضاء، ج‌۱، ص‌۱۰۴.</ref> و پیامدهای گوناگون آن <ref>شعب‌ الایمان، ج‌۶، ص‌۹۹.</ref> در منابع [[اخلاقی]] نیز منعکس شده است؛ از جمله، آن را از [[رذایل اخلاقی]] در مقابل [[فضیلت اخلاقی]] "سِتر عُیُوب"<ref>جامع ‌السعادات، ج‌۱، ص‌۸۵.</ref> و موجب [[آزار دیگران]] <ref>شعب الایمان، ج‌۵، ص‌۲۹۵.</ref> دانسته‌اند که ریشه دراموری چون [[دشمنی]]، [[حسادت]] <ref> جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۷.</ref> و نیز [[غفلت]] سالک از معایب خویش دارد و [[پرهیز]] از آن را از مقدمات [[تزکیه نفس]] <ref>اسرار الصلاه، ص‌۱۲۱.</ref> و یکی از راهکارهای برخورد با سخن‌چینان دانسته‌اند. <ref>المحجة ‌البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۸؛ جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۳۸۳؛ معراج السعاده، ج‌۱، ص‌۵۴۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>
در مواردی که [[کارها]] و اقدام‌های ناصواب افراد، [[صبغه]] [[اجتماعی]] پیدا کرده، [[زندگی]] [[خانوادگی]] و [[امنیت]] [[اخلاقی]]، اجتماعی، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] افراد و [[جامعه]] را به خطر اندازد، تجسّس مجاز شمرده شده است. <ref> التحریر و التنویر، ج‌۲۶، ص‌۲۵۴؛ الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۵۰؛ التراتیب الاداریه، ج‌۱، ص‌۳۶۳.</ref> از این قبیل است تفحص درباره [[همسر]] [[آینده]]،<ref>الاقناع، ج‌۲، ص‌۷۷.</ref> قاچاقچیان مواد مخدر <ref>صراط النجاة، ج‌۳، ص‌۲۱۸.</ref> و کارکنان و [[کارگزاران دولتی]] که به [[اختلاس]] متهم هستند. <ref>اجوبة الاستفتاءات، ج‌۲، ص‌۱۰۸.</ref> تأسیس نهادها و سازمان‌های گوناگون اطلاعاتی و [[امنیتی]] نیز که برای [[حفظ]] [[امنیت]] [[جامعه اسلامی]] در حوزه‌های مختلف می‌توانند براساس [[قانون]] [[اقدام]] به تحقیق، تفحص و مراقبتهای لازم کنند، بر همین‌اساس [[مشروعیت]] می‌یابد. [[فقها]] در موارد یاد شده برای رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] بین [[حرمت]] تجسّس و [[لزوم]] آن از باب مقدمه [[واجب]] به [[قواعد]] [[فقهی]] [[تمسک]] جسته‌اند. <ref>لزوم وزارت اطلاعات در حکومت اسلامی، ص‌۱۴۶ - ۱۴۷؛ ولایة الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۴۵.</ref> نمونه‌های متعددی که از [[تفتیش]] و بازرسی برخی [[معصومان]]{{ع}} در بعضی موارد، از جمله در امور [[کارگزاران]]، گزارش شده است، مؤید [[حکم]] جواز تجسّس با حفظ شرایط، در پاره‌ای موارد است. <ref> نهج ‌البلاغه، نامه ۴۳؛ الجمل، ص۸۲؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۸، ص‌۱۷۵.</ref> در [[منابع تاریخی]] نیز نمونه‌هایی از این دست گزارش شده‌اند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۸۰ - ۱۸۵؛ قرب الاسناد، ص‌۳۴۲.</ref> موضوع تجسّس، [[آیه]] و بخش عمده‌ای از [[احادیث]] مربوط به آن <ref>جامع ‌السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۸؛ معراج السعاده، ص‌۵۳۹.</ref> همراه با تحلیل [[روانی]] و [[اجتماعی]] زمینه‌ها <ref> شعب ‌الایمان، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۴۶؛ المحجة‌ البیضاء، ج‌۱، ص‌۱۰۴.</ref> و پیامدهای گوناگون آن <ref>شعب‌ الایمان، ج‌۶، ص‌۹۹.</ref> در منابع [[اخلاقی]] نیز منعکس شده است؛ از جمله، آن را از [[رذایل اخلاقی]] در مقابل [[فضیلت اخلاقی]] "سِتر عُیُوب"<ref>جامع ‌السعادات، ج‌۱، ص‌۸۵.</ref> و موجب [[آزار دیگران]] <ref>شعب الایمان، ج‌۵، ص‌۲۹۵.</ref> دانسته‌اند که ریشه دراموری چون [[دشمنی]]، [[حسادت]] <ref> جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۲۰۷.</ref> و نیز [[غفلت]] سالک از معایب خویش دارد و [[پرهیز]] از آن را از مقدمات [[تزکیه نفس]] <ref>اسرار الصلاه، ص‌۱۲۱.</ref> و یکی از راهکارهای برخورد با سخن‌چینان دانسته‌اند. <ref>المحجة ‌البیضاء، ج‌۵، ص‌۲۷۸؛ جامع السعادات، ج‌۲، ص‌۳۸۳؛ معراج السعاده، ج‌۱، ص‌۵۴۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۷''']]
* [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[تجسس - اسدی (مقاله)|مقاله "تجسس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۷''']]


==پانویس==
==پانویس==
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش