جهنم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '(مقاله)|مقاله "' به '(مقاله)|مقاله «'
جز (جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر') |
جز (جایگزینی متن - '(مقاله)|مقاله "' به '(مقاله)|مقاله «') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
کسانی که جهنم را واژهای فارسی میدانند بیشتر برآناند که اصل آن "جهنّام"<ref>مفردات، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲، "جهنم".</ref> یا "کهنّام"<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲؛ الاتقان، ج ۱، ص ۳۹۸؛ لغت نامه، ج ۵، ص ۷۹۳۱، "جهنم".</ref> به معنای بسیار عمیق <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۰۶، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱.</ref> است و جهنم را به سبب عمق بسیار زیاد آن به این نام نامیدهاند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱.</ref> به گفتهای لغت جهنم از واژه فارسی "چَهِ نم" گرفته شده <ref> روحالبیان، ج ۴، ص ۳۶۲، ۴۷۰؛ ج ۵، ص ۳۰۲.</ref> و بعضی آن را مُعَرَّب از واژه عبری "جهنوم" دانستهاند؛ با این توضیح که در جنوب [[بیتالمقدس]] زمینی برای [[عبادت بت]] "مولک" وجود داشته که [[مشرکان]] در آن مکان [[فرزندان]] خود را برای [[بت]] در [[آتش]] [[قربانی]] میکردهاند و بعدها [[بنیاسرائیل]] نجاسات و جیفه حیوانات و اجساد [[قاتلان]] و [[جنایتکاران]] اعدامی را در آنجا میانداخته و میسوزاندهاند. این مکان که برای بنیاسرائیل نمودِ [[نفرت]] و [[دهشت]] بوده، [[جهنم]] یا جهنّوم مرکب از "جی" به معنای وادی و "هنوم" نام مکانی در جنوب [[اورشلیم]] <ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۹۲۳ - ۹۲۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴، "جهنم".</ref> یا جهنّون نام داشته و [[جهنم]] مُعَرَّب آن است. <ref>التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴؛ دائرهالمعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۸۶.</ref> برخی جهنم را نامی برای [[آتش]] [[آخرت]] <ref> المعرب، ص ۵۸؛ المتوکلی، ص ۷۶.</ref> و برخی آن را نامی اعم برای حرارت آتش آخرت و زمهریر <ref> الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref> به معنای شدت سرما <ref>لسان العرب، ج ۴، ص ۳۳۰؛ مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۲۹۱، "زمهر".</ref> دانستهاند که [[خداوند]] [[مجرمان]] را با آن [[عذاب]] میکند؛ ولی به نظر میرسد جهنم جایگاهی است که [[اهل]] عذاب در آن عذاب میبینند،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴.</ref> چنانکه تعابیری چون {{متن قرآن|دَارَ الْبَوَارِ}} در آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریستهای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|بِئْسَ الْقَرَارُ}} در آیه {{متن قرآن|جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«که دوزخ است؛ در آن درخواهند آمد و بد جایگاهی است» سوره ابراهیم، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا}}<ref>«بیگمان آن بدقرارگاه و (بد) جایگاهی است» سوره فرقان، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ}} در آیه {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت» سوره اعراف، آیه ۱۸.</ref> و امثال آن به خوبی این معنا را نشان میدهند. البته بنابر روایتی جهنم افزون بر آنکه بر مجموعه سرای عذاب گفته میشود نام یکی از طبقات جهنم نیز است <ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۴۵؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.</ref>. [[قرآن کریم]] افزون بر واژه جهنم که ۷۷ بار آن را به کار برده واژههایی چون [[جحیم]]، [[سعیر]]، سَقَر، حُطَمَه، [[هاویه]]، لَظی، النار الکبری و [[نار]] جهنم را نیز به کار برده که هریک به گونهای با جهنم مرتبط است. | کسانی که جهنم را واژهای فارسی میدانند بیشتر برآناند که اصل آن "جهنّام"<ref>مفردات، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲، "جهنم".</ref> یا "کهنّام"<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲؛ الاتقان، ج ۱، ص ۳۹۸؛ لغت نامه، ج ۵، ص ۷۹۳۱، "جهنم".</ref> به معنای بسیار عمیق <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۰۶، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۱۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱.</ref> است و جهنم را به سبب عمق بسیار زیاد آن به این نام نامیدهاند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱.</ref> به گفتهای لغت جهنم از واژه فارسی "چَهِ نم" گرفته شده <ref> روحالبیان، ج ۴، ص ۳۶۲، ۴۷۰؛ ج ۵، ص ۳۰۲.</ref> و بعضی آن را مُعَرَّب از واژه عبری "جهنوم" دانستهاند؛ با این توضیح که در جنوب [[بیتالمقدس]] زمینی برای [[عبادت بت]] "مولک" وجود داشته که [[مشرکان]] در آن مکان [[فرزندان]] خود را برای [[بت]] در [[آتش]] [[قربانی]] میکردهاند و بعدها [[بنیاسرائیل]] نجاسات و جیفه حیوانات و اجساد [[قاتلان]] و [[جنایتکاران]] اعدامی را در آنجا میانداخته و میسوزاندهاند. این مکان که برای بنیاسرائیل نمودِ [[نفرت]] و [[دهشت]] بوده، [[جهنم]] یا جهنّوم مرکب از "جی" به معنای وادی و "هنوم" نام مکانی در جنوب [[اورشلیم]] <ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۹۲۳ - ۹۲۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴، "جهنم".</ref> یا جهنّون نام داشته و [[جهنم]] مُعَرَّب آن است. <ref>التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴؛ دائرهالمعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۸۶.</ref> برخی جهنم را نامی برای [[آتش]] [[آخرت]] <ref> المعرب، ص ۵۸؛ المتوکلی، ص ۷۶.</ref> و برخی آن را نامی اعم برای حرارت آتش آخرت و زمهریر <ref> الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref> به معنای شدت سرما <ref>لسان العرب، ج ۴، ص ۳۳۰؛ مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۲۹۱، "زمهر".</ref> دانستهاند که [[خداوند]] [[مجرمان]] را با آن [[عذاب]] میکند؛ ولی به نظر میرسد جهنم جایگاهی است که [[اهل]] عذاب در آن عذاب میبینند،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۳۴.</ref> چنانکه تعابیری چون {{متن قرآن|دَارَ الْبَوَارِ}} در آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریستهای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|بِئْسَ الْقَرَارُ}} در آیه {{متن قرآن|جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«که دوزخ است؛ در آن درخواهند آمد و بد جایگاهی است» سوره ابراهیم، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا}}<ref>«بیگمان آن بدقرارگاه و (بد) جایگاهی است» سوره فرقان، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ}} در آیه {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت» سوره اعراف، آیه ۱۸.</ref> و امثال آن به خوبی این معنا را نشان میدهند. البته بنابر روایتی جهنم افزون بر آنکه بر مجموعه سرای عذاب گفته میشود نام یکی از طبقات جهنم نیز است <ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۴۵؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.</ref>. [[قرآن کریم]] افزون بر واژه جهنم که ۷۷ بار آن را به کار برده واژههایی چون [[جحیم]]، [[سعیر]]، سَقَر، حُطَمَه، [[هاویه]]، لَظی، النار الکبری و [[نار]] جهنم را نیز به کار برده که هریک به گونهای با جهنم مرتبط است. | ||
گرچه از بعضی [[روایات]] <ref>نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۷، ۱۹.</ref> و کلمات [[مفسران]] <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۵.</ref> برمیآید که واژههای یاد شده، نام خود جهنم یا محلهایی از آناند، قراین نشان میدهند که آنها اوصاف <ref>روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.</ref> یا اسامی آتشِ [[دوزخ]] <ref>التحقیق، ج ۵، ص ۱۴۹، "سقر".</ref> به اعتبارات گوناگون یا انواع مختلف آناند و به هر حال هریک از این نامها واقعیتهایی را منعکس میسازد که در مجموع میتواند چهره [[جهنم]] را ترسیم کند.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | گرچه از بعضی [[روایات]] <ref>نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۷، ۱۹.</ref> و کلمات [[مفسران]] <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۵.</ref> برمیآید که واژههای یاد شده، نام خود جهنم یا محلهایی از آناند، قراین نشان میدهند که آنها اوصاف <ref>روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶.</ref> یا اسامی آتشِ [[دوزخ]] <ref>التحقیق، ج ۵، ص ۱۴۹، "سقر".</ref> به اعتبارات گوناگون یا انواع مختلف آناند و به هر حال هریک از این نامها واقعیتهایی را منعکس میسازد که در مجموع میتواند چهره [[جهنم]] را ترسیم کند.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==پیشینه [[اعتقاد]] به جهنم== | ==پیشینه [[اعتقاد]] به جهنم== | ||
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«و به یقین دوزخ وعدهگاه همه آنان است» سوره حجر، آیه ۴۳.</ref> نشان میدهد [[عذاب]] [[پیروان]] [[شیطان]] به وسیله جهنم در آغاز [[خلقت انسان]] از سوی [[خداوند متعال]] مقرر شده <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۶۹، ۱۷۳.</ref> و بر اساس آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و آنان که کافر شدند و نشانههای ما را دروغ شمردند دمساز آتشاند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.</ref> مسئله جهنم هنگام [[هبوط]] [[آدم]] با وی طرح شده است. <ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۰۸؛ الوجیز، ج ۱، ص ۱۰۲؛ نک: تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۳۰۲.</ref> دیگر [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دستهدسته به سوی دوزخ گسیل میکنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما میخواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار میدادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بتهایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفتهاید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار میکند و هر یک از شما به دیگری لعنت میفرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بیگمان دوزخ او راست که در آن نه میمیرد و نه زندگی میکند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref> نیز میرسانند که پس از آدم همه [[پیامبران]] آن را با امم خویش در میان گذاشتهاند، بنابراین اصل این اعتقاد که جایگاه [[مجرمان]] در [[قیامت]] جهنم خواهد بود از باورهای رایج همه [[ادیان الهی]] است؛ اما منابع موجود [[ادیان]] مختلف در این زمینه یکسان نیستند. | [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«و به یقین دوزخ وعدهگاه همه آنان است» سوره حجر، آیه ۴۳.</ref> نشان میدهد [[عذاب]] [[پیروان]] [[شیطان]] به وسیله جهنم در آغاز [[خلقت انسان]] از سوی [[خداوند متعال]] مقرر شده <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۶۹، ۱۷۳.</ref> و بر اساس آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و آنان که کافر شدند و نشانههای ما را دروغ شمردند دمساز آتشاند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.</ref> مسئله جهنم هنگام [[هبوط]] [[آدم]] با وی طرح شده است. <ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۰۸؛ الوجیز، ج ۱، ص ۱۰۲؛ نک: تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۳۰۲.</ref> دیگر [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دستهدسته به سوی دوزخ گسیل میکنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما میخواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار میدادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بتهایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفتهاید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار میکند و هر یک از شما به دیگری لعنت میفرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بیگمان دوزخ او راست که در آن نه میمیرد و نه زندگی میکند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref> نیز میرسانند که پس از آدم همه [[پیامبران]] آن را با امم خویش در میان گذاشتهاند، بنابراین اصل این اعتقاد که جایگاه [[مجرمان]] در [[قیامت]] جهنم خواهد بود از باورهای رایج همه [[ادیان الهی]] است؛ اما منابع موجود [[ادیان]] مختلف در این زمینه یکسان نیستند. | ||
در [[آیین زرتشت]] [[جهنم]] جایی است در [[جهان]] دیگر که در آن [[گناهکاران]] [[کیفر]] کارهای بد خود را میبینند و آن، جایی است سخت عمیق، همچون چاهی بسیار تاریک و سرد، دارای دمه و متعفن و در آنجا جانورانی موذی که کوچکترین آنها به بلندی کوهاند بدکاران را [[تنبیه]] میکنند و [[تشنگی]]، [[گرسنگی]]، نگونسار آویخته شدن، فرو رفتن میخ چوبین در چشم، چسبیدن پستان بر تنور گرم، آویخته شدن به پستان، [[بریده]] شدن زبان و جز اینها، از انواع عذاب دوزخیاناند. بر اساس آیین زرتشت [[دوزخ]] سه طبقه دارد؛ روان گناهکاران پس از رسیدن به سر پل "چنوت" ([[صراط]]) در گام نخست به "ژمت "([[پندار]] بد) میرسد، در گام دوم به "دژوخت" (گفتار بد) و در گام سوم به "ژورشت" ([[کردار بد]]) وارد میشود و پس از این [[مهالک]] به فضای تیرگی بیپایان درمیآید و در آنجاست "دوژنگه"؛ یعنی [[جهان]] [[زشت]] که در [[فارسی]] [[دوزخ]] نام گرفته است. <ref>لغت نامه، ج ۸، ص ۱۱۲۳۲، "دوزخ".</ref> در [[آیین یهود]] گرچه طوایفی از [[یهودیان]] به [[آخرت]] [[ایمان]] داشتهاند [[بنیاسرائیل]] به [[جهنم]] [[اعتقاد]] نداشتند. <ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۴۹.</ref> در [[تورات]] رایج از جهنم هیچ نامی نیامده است، تا آنجا که این مسئله بعضی از [[طبیعت]] گرایان را بر آن داشته تا بگویند جهنم که در [[عهد جدید]] از آن یاد شده در شمار [[خرافات]] است، زیرا اگر [[خرافه]] نبود در تورات که اصل و منشأ [[انجیل]] است جهنم ذکر میشد؛<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> ولی در عهد جدید واژه جهنم ۱۳ بار آمده <ref>دائرة المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۸۶.</ref> و در مواردی از آن، تعابیر [[آتش جهنم]] <ref>کتاب مقدس، متی ۱۸: ۹.</ref> یا سوخته شدن در جهنم <ref>کتاب مقدس، یعقوب ۳: ۶.</ref> آمده که به خوبی نشان میدهد که بر اساس [[تعالیم]] [[انجیل]] نیز [[مجرمان]] در جهنم با [[آتش]] [[کیفر]] میشوند. بعضی از موارد یاد شده بر [[جاودانگی]] [[عذاب]] [[جهنمیان]] دلالت دارند. <ref>کتاب مقدس، مرقس ۹: ۴۳، ۴۵، ۴۷ - ۴۹.</ref> به جز ۱۳ مورد یاد شده در موارد دیگری گرچه نام جهنم نیامده، با تعابیری دیگر مانند "[[نار]] [[جاودانی]]" به آن اشاره شده است. <ref> کتاب مقدس، مرقس ۹ ۱۸: ۸.</ref> جملات انجیل نشان میدهند که آتش جهنم [[جسم]] و [[روح]] را عذاب میکند. <ref>کتاب مقدس، مرقس ۵: ۲۹ - ۳۰؛ ۱۰: ۲۸.</ref> در انجیل از درکات و ابواب جهنم نامی نیامده است. <ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | در [[آیین زرتشت]] [[جهنم]] جایی است در [[جهان]] دیگر که در آن [[گناهکاران]] [[کیفر]] کارهای بد خود را میبینند و آن، جایی است سخت عمیق، همچون چاهی بسیار تاریک و سرد، دارای دمه و متعفن و در آنجا جانورانی موذی که کوچکترین آنها به بلندی کوهاند بدکاران را [[تنبیه]] میکنند و [[تشنگی]]، [[گرسنگی]]، نگونسار آویخته شدن، فرو رفتن میخ چوبین در چشم، چسبیدن پستان بر تنور گرم، آویخته شدن به پستان، [[بریده]] شدن زبان و جز اینها، از انواع عذاب دوزخیاناند. بر اساس آیین زرتشت [[دوزخ]] سه طبقه دارد؛ روان گناهکاران پس از رسیدن به سر پل "چنوت" ([[صراط]]) در گام نخست به "ژمت "([[پندار]] بد) میرسد، در گام دوم به "دژوخت" (گفتار بد) و در گام سوم به "ژورشت" ([[کردار بد]]) وارد میشود و پس از این [[مهالک]] به فضای تیرگی بیپایان درمیآید و در آنجاست "دوژنگه"؛ یعنی [[جهان]] [[زشت]] که در [[فارسی]] [[دوزخ]] نام گرفته است. <ref>لغت نامه، ج ۸، ص ۱۱۲۳۲، "دوزخ".</ref> در [[آیین یهود]] گرچه طوایفی از [[یهودیان]] به [[آخرت]] [[ایمان]] داشتهاند [[بنیاسرائیل]] به [[جهنم]] [[اعتقاد]] نداشتند. <ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۴۹.</ref> در [[تورات]] رایج از جهنم هیچ نامی نیامده است، تا آنجا که این مسئله بعضی از [[طبیعت]] گرایان را بر آن داشته تا بگویند جهنم که در [[عهد جدید]] از آن یاد شده در شمار [[خرافات]] است، زیرا اگر [[خرافه]] نبود در تورات که اصل و منشأ [[انجیل]] است جهنم ذکر میشد؛<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> ولی در عهد جدید واژه جهنم ۱۳ بار آمده <ref>دائرة المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۸۶.</ref> و در مواردی از آن، تعابیر [[آتش جهنم]] <ref>کتاب مقدس، متی ۱۸: ۹.</ref> یا سوخته شدن در جهنم <ref>کتاب مقدس، یعقوب ۳: ۶.</ref> آمده که به خوبی نشان میدهد که بر اساس [[تعالیم]] [[انجیل]] نیز [[مجرمان]] در جهنم با [[آتش]] [[کیفر]] میشوند. بعضی از موارد یاد شده بر [[جاودانگی]] [[عذاب]] [[جهنمیان]] دلالت دارند. <ref>کتاب مقدس، مرقس ۹: ۴۳، ۴۵، ۴۷ - ۴۹.</ref> به جز ۱۳ مورد یاد شده در موارد دیگری گرچه نام جهنم نیامده، با تعابیری دیگر مانند "[[نار]] [[جاودانی]]" به آن اشاره شده است. <ref> کتاب مقدس، مرقس ۹ ۱۸: ۸.</ref> جملات انجیل نشان میدهند که آتش جهنم [[جسم]] و [[روح]] را عذاب میکند. <ref>کتاب مقدس، مرقس ۵: ۲۹ - ۳۰؛ ۱۰: ۲۸.</ref> در انجیل از درکات و ابواب جهنم نامی نیامده است. <ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==[[حقیقت]] جهنم== | ==[[حقیقت]] جهنم== | ||
گروه بسیاری از [[دانشمندان]]، حقیقت کیفر آخرت را تجسم [[اعمال ناشایست]] [[آدمی]] (اعم از باورهای [[باطل]]، [[خلق]] و [[خوهای ناپسند]] و [[اعمال زشت]]) <ref>بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۲۹. </ref> در [[قیامت]] دانستهاند. این نظر که گاه از آن با تعابیر [[تمثل اعمال]]، [[تجسد اعمال]] یا [[تجسم اعراض]] یاد میشود <ref> عیون مسائل النفس، ص ۷۸۹. </ref> از [[ظواهر]] [[آیات]] بسیار <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۱ - ۹۳؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۰ - ۵۱۳. </ref> و [[روایات]] متعدد <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۳؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۳؛ ج ۱۸، ص ۴۰۹؛ ج ۶۳، ص ۵۳۱. </ref> برداشت شده و خلاصه آن چنین است که مجازاتهای [[جهان]] دیگر، رابطهای [[تکوینی]] و بسیار [[قوی]] با [[گناهان]] دارند. رابطه [[عمل]] و [[جزا]] در [[آخرت]] نه قراردادی و نه از نوع رابطه علّی و معلولی، بلکه رابطه "عینیّت" و "[[اتّحاد]]" است. {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}<ref>«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref> مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: مرگی که از آن میگریزید بیگمان با شما دیدار خواهد کرد، آنگاه به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده میشوید و شما را از آنچه میکردید آگاه میکنند» سوره جمعه، آیه ۸.</ref> نیز که مکرر در [[قرآن کریم]] آمده، همین است که [[عذاب]]های [[دوزخ]]، چیزی نیست جز آنچه [[آدمی]] خودش آماده ساخته، هرچند در این [[دنیا]] آنها را نمیشناسد و در آخرت آنها را خواهد [[شناخت]]؛ به عبارت دیگر [[اعمال]] ما صورتی مُلکی دارند که فانی و موقّت است که در این جهان برای همه شناخته شده است و صورتی [[ملکوتی]] دارد که هرگز فانی نمیشود و از توابع و لوازم وجود ماست که روزی برای ما آشکار میشود. این اعمال اگر [[نیکو]] باشند صورت آنها [[بهشت]] و [[نعمتهای بهشتی]] است و اگر [[زشت]] باشند [[آتش]] و [[جحیم]] خواهد بود. <ref> مجموعه آثار مطهری، ج ۱، ص ۲۳۰ - ۲۳۵، "عدل الهی".</ref> این نظر را نباید با آیاتی که میرساند عذاب آخرت نه خود عمل بلکه مجازاتی قراردادی در برابر عمل است {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«آنگاه، این شمایید که یکدیگر را میکشید و دستهای از خودتان را از خانههاشان بیرون میرانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی میکنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد میکنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان میآورید و به بخشی (دیگر) کفر میورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سختترین عذاب باز برده میشوند؛ و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«پاداش اینان آمرزش پروردگارشان و بوستانهایی است که از بن آن جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و پاداش اهل کردار ، نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۳۶.</ref> منافی دانست، زیرا اینگونه [[سخن گفتن]] برای نزدیک کردن [[حقیقت]] به [[فهم]] مخاطبان است. <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۳. </ref> به نظری این مسئله که [[نعیم]] و عذاب آخرت چیزی جز تجسم عمل [[انسان]] در آخرت نیست افزون بر آنکه کاملاً بر ظواهر بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق است از نظر [[علوم تجربی]] نیز با [[قانون]] بقای ماده و انرژی و تبدیل انرژی به ماده توضیحپذیر است. <ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۰۹ - ۵۱۱؛ کوثر، ج ۲، ص ۱۰۶. </ref> به تقریری دیگر که گروهی <ref>بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۵۴؛ عیون مسائل النفس، ص ۶۷۸. </ref> آن را همان [[تجسم اعمال]] و بعضی <ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰. </ref> آن را قسیم و نظریهای مستقل در کنار نظریه تجسم [[اعمال]] دانستهاند آنچه در [[آخرت]] [[آدمی]] با آن [[عذاب]] میشود همان [[ملکات]] [[زشت]] است که [[انسان]] بر اثر تکرار [[اعمال ناشایست]] برای خود پدید آورده است. <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۸۷. </ref> این ملکات [[ناپسند]] در [[جهان آخرت]] به صورت [[آتش]] و سایر موجبات عذاب [[ظهور]] میکنند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۱۳۶ - ۱۳۷. </ref> به این معنا که پس از جدا شدن انسان از دنیای مادی، نفس او صوری را مناسب با ملکات خود میآفریند که لذت بخش یا [[آزار]] دهنده خواهند بود،<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۳۵. </ref> بنابراین مایه عذاب، از این [[دنیا]] با انسان همراه است. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۱۳۷. </ref> دیگر توجیه تجسّم اعمال این است که [[خدای متعال]] به سبب عمل [[عبد]]، جسمهایی اُخروی مانند نهرها، درختان، میوهها و حور و [[قصور]] میآفریند؛ به این معنا که اعمال، مادّه این چیزها قرار میگیرند. <ref>بیانالسعاده، ج ۱، ص ۱۸۵. </ref> در برابر، بعضی [[نظریه]] تجسم اعمال را نپذیرفتهاند، زیرا [[مخالف]] روایاتی است که نشان میدهند [[خلقت]] [[بهشت و دوزخ]] پیش از [[خلقت آدم]] و [[حوا]]{{ع}} بوده و نیز ناسازگار با [[آیات]] و روایاتی است که [[بهشت]] را برای همه یا بیشتر [[بهشتیان]] به مجرد [[فضل]] و [[رحمت الهی]] دانسته و نه به [[استحقاق]] آنان در برابر اعمالشان و نیز با این [[استدلال]] که عمل از [[اعراض]] و [[قائم]] به محل است و با انقضای [[زمان]] و محل از بین رفته، اعادهپذیر نیست. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۰۹. </ref> این عده که به گفتهای بیشتر [[مفسران]] در شمار آناناند <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۲. </ref> با توجه به ظاهر دستهای از [[آیات]] و [[روایات]] برآناند که [[عذاب]] [[آخرت]] مانند کیفرهای این [[جهان]]، قراردادی است؛ یعنی [[خداوند متعال]] برای هر [[جرمی]] [[کیفری]] معین کرده، در آخرت آن را درباره [[مجرم]] اِعمال خواهد کرد. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۰۹. </ref> بنابراین نظر که با مسلک یا نظریه [[مجازات]] یا [[پاداش]] و [[کیفر]] از آن یاد شده <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۳؛ ج ۱۲، ص ۸۷؛ نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰. </ref> و ظاهر آیات فراوانی از [[قرآن کریم]] نیز آن را میرساند،<ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۳. </ref>[[جهنم]] و آنچه [[دوزخیان]] با آنها عذاب میشوند فی نفسه و [[قطع]] نظر از [[گناه]] و [[گناهکاران]] موجودند و حتی ادعا میشود وجود دوزخی مستقل از [[اعمال آدمی]] ضروری [[دین]] است. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۱. </ref> این نظر با پذیرش مجاز یا استعاره در آیات و روایاتی که در [[تجسم اعمال]] [[نیک]] و بد در آخرت [[ظهور]] دارند،<ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۲ - ۹۳. </ref> [[ظواهر]] یاد شده را به پاداش یا کیفر مناسب با [[عمل]] [[تفسیر]] <ref>بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۲۹ - ۲۳۰. </ref> یا چنین معنا میکند که خداوند در آخرت در برابر هر عمل و به تناسب آن صورتهایی را میآفریند <ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۳؛ ج ۷، ص ۲۲۹ - ۲۳۰. </ref> تا [[زشتی]] و [[زیبایی]] [[اعمال]] را به صورت محسوس به نمایش بگذارد و نامگذاری این صورتها به عمل در آیات و روایات از این روست که [[خلقت]] این صورتها به سبب این اعمال است و از همینرو میتوان این صورتها را بعینه همان اعمال دانست. <ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۹۱ - ۲۹۲. </ref> برخی مفسران که [[نظریه]] [[تجسم اعمال]] را با [[ظواهر]] بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق دانسته، آن را میپذیرند بر آناند که پذیرش تجسم اعمال مانع از آن نیست که بخشی از [[نعمتها]] و عذابهای [[آخرت]] را [[پاداش]] و کیفرهای قرار دادی به شمار آوریم،<ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰ - ۵۱۱. </ref> چنان که بعضی میان نظریه تجسم اعمال و نظریه [[مجازات]]، [[راه]] میانهای [[برگزیده]] وبرآناند که با توجه به دلالت شمار قابل توجهی از [[آیات]] و [[روایات]] بر تجسم اعمال، امکان تردید در آن فیالجمله منتفی است؛ اما آنچه را که به طور [[قطعی]] میتوان از [[ادله]] یاد شده استفاده کرد این است که [[خداوند متعال]] [[اعمال آدمی]] را در [[عالم ملکوت]] [[تربیت]] میکند؛ ولی هیچ [[دلیل عقلی]] یا [[نقلی]] در دست نیست که به استناد آن خود [[اعمال]] شخص را برای او [[حقیقت]] [[بهشت]] و نعمتهای آن و [[دوزخ]] و انواع عذابهای آن بدانیم، بلکه ظواهر [[کتاب و سنت]] نشان میدهند که [[بهشت و دوزخ]]، [[پاداش]] و [[کیفر الهی]] در برابر اعمال آدمیاند. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۸. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | گروه بسیاری از [[دانشمندان]]، حقیقت کیفر آخرت را تجسم [[اعمال ناشایست]] [[آدمی]] (اعم از باورهای [[باطل]]، [[خلق]] و [[خوهای ناپسند]] و [[اعمال زشت]]) <ref>بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۲۹. </ref> در [[قیامت]] دانستهاند. این نظر که گاه از آن با تعابیر [[تمثل اعمال]]، [[تجسد اعمال]] یا [[تجسم اعراض]] یاد میشود <ref> عیون مسائل النفس، ص ۷۸۹. </ref> از [[ظواهر]] [[آیات]] بسیار <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۱ - ۹۳؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۰ - ۵۱۳. </ref> و [[روایات]] متعدد <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۳؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۳؛ ج ۱۸، ص ۴۰۹؛ ج ۶۳، ص ۵۳۱. </ref> برداشت شده و خلاصه آن چنین است که مجازاتهای [[جهان]] دیگر، رابطهای [[تکوینی]] و بسیار [[قوی]] با [[گناهان]] دارند. رابطه [[عمل]] و [[جزا]] در [[آخرت]] نه قراردادی و نه از نوع رابطه علّی و معلولی، بلکه رابطه "عینیّت" و "[[اتّحاد]]" است. {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}<ref>«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref> مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: مرگی که از آن میگریزید بیگمان با شما دیدار خواهد کرد، آنگاه به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده میشوید و شما را از آنچه میکردید آگاه میکنند» سوره جمعه، آیه ۸.</ref> نیز که مکرر در [[قرآن کریم]] آمده، همین است که [[عذاب]]های [[دوزخ]]، چیزی نیست جز آنچه [[آدمی]] خودش آماده ساخته، هرچند در این [[دنیا]] آنها را نمیشناسد و در آخرت آنها را خواهد [[شناخت]]؛ به عبارت دیگر [[اعمال]] ما صورتی مُلکی دارند که فانی و موقّت است که در این جهان برای همه شناخته شده است و صورتی [[ملکوتی]] دارد که هرگز فانی نمیشود و از توابع و لوازم وجود ماست که روزی برای ما آشکار میشود. این اعمال اگر [[نیکو]] باشند صورت آنها [[بهشت]] و [[نعمتهای بهشتی]] است و اگر [[زشت]] باشند [[آتش]] و [[جحیم]] خواهد بود. <ref> مجموعه آثار مطهری، ج ۱، ص ۲۳۰ - ۲۳۵، "عدل الهی".</ref> این نظر را نباید با آیاتی که میرساند عذاب آخرت نه خود عمل بلکه مجازاتی قراردادی در برابر عمل است {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«آنگاه، این شمایید که یکدیگر را میکشید و دستهای از خودتان را از خانههاشان بیرون میرانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی میکنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد میکنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان میآورید و به بخشی (دیگر) کفر میورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سختترین عذاب باز برده میشوند؛ و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«پاداش اینان آمرزش پروردگارشان و بوستانهایی است که از بن آن جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و پاداش اهل کردار ، نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۳۶.</ref> منافی دانست، زیرا اینگونه [[سخن گفتن]] برای نزدیک کردن [[حقیقت]] به [[فهم]] مخاطبان است. <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۳. </ref> به نظری این مسئله که [[نعیم]] و عذاب آخرت چیزی جز تجسم عمل [[انسان]] در آخرت نیست افزون بر آنکه کاملاً بر ظواهر بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق است از نظر [[علوم تجربی]] نیز با [[قانون]] بقای ماده و انرژی و تبدیل انرژی به ماده توضیحپذیر است. <ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۰۹ - ۵۱۱؛ کوثر، ج ۲، ص ۱۰۶. </ref> به تقریری دیگر که گروهی <ref>بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۵۴؛ عیون مسائل النفس، ص ۶۷۸. </ref> آن را همان [[تجسم اعمال]] و بعضی <ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰. </ref> آن را قسیم و نظریهای مستقل در کنار نظریه تجسم [[اعمال]] دانستهاند آنچه در [[آخرت]] [[آدمی]] با آن [[عذاب]] میشود همان [[ملکات]] [[زشت]] است که [[انسان]] بر اثر تکرار [[اعمال ناشایست]] برای خود پدید آورده است. <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۸۷. </ref> این ملکات [[ناپسند]] در [[جهان آخرت]] به صورت [[آتش]] و سایر موجبات عذاب [[ظهور]] میکنند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۱۳۶ - ۱۳۷. </ref> به این معنا که پس از جدا شدن انسان از دنیای مادی، نفس او صوری را مناسب با ملکات خود میآفریند که لذت بخش یا [[آزار]] دهنده خواهند بود،<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۳۵. </ref> بنابراین مایه عذاب، از این [[دنیا]] با انسان همراه است. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۱۳۷. </ref> دیگر توجیه تجسّم اعمال این است که [[خدای متعال]] به سبب عمل [[عبد]]، جسمهایی اُخروی مانند نهرها، درختان، میوهها و حور و [[قصور]] میآفریند؛ به این معنا که اعمال، مادّه این چیزها قرار میگیرند. <ref>بیانالسعاده، ج ۱، ص ۱۸۵. </ref> در برابر، بعضی [[نظریه]] تجسم اعمال را نپذیرفتهاند، زیرا [[مخالف]] روایاتی است که نشان میدهند [[خلقت]] [[بهشت و دوزخ]] پیش از [[خلقت آدم]] و [[حوا]]{{ع}} بوده و نیز ناسازگار با [[آیات]] و روایاتی است که [[بهشت]] را برای همه یا بیشتر [[بهشتیان]] به مجرد [[فضل]] و [[رحمت الهی]] دانسته و نه به [[استحقاق]] آنان در برابر اعمالشان و نیز با این [[استدلال]] که عمل از [[اعراض]] و [[قائم]] به محل است و با انقضای [[زمان]] و محل از بین رفته، اعادهپذیر نیست. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۰۹. </ref> این عده که به گفتهای بیشتر [[مفسران]] در شمار آناناند <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۲. </ref> با توجه به ظاهر دستهای از [[آیات]] و [[روایات]] برآناند که [[عذاب]] [[آخرت]] مانند کیفرهای این [[جهان]]، قراردادی است؛ یعنی [[خداوند متعال]] برای هر [[جرمی]] [[کیفری]] معین کرده، در آخرت آن را درباره [[مجرم]] اِعمال خواهد کرد. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۰۹. </ref> بنابراین نظر که با مسلک یا نظریه [[مجازات]] یا [[پاداش]] و [[کیفر]] از آن یاد شده <ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۳؛ ج ۱۲، ص ۸۷؛ نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰. </ref> و ظاهر آیات فراوانی از [[قرآن کریم]] نیز آن را میرساند،<ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۳. </ref>[[جهنم]] و آنچه [[دوزخیان]] با آنها عذاب میشوند فی نفسه و [[قطع]] نظر از [[گناه]] و [[گناهکاران]] موجودند و حتی ادعا میشود وجود دوزخی مستقل از [[اعمال آدمی]] ضروری [[دین]] است. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۱. </ref> این نظر با پذیرش مجاز یا استعاره در آیات و روایاتی که در [[تجسم اعمال]] [[نیک]] و بد در آخرت [[ظهور]] دارند،<ref>المیزان، ج ۱، ص ۹۲ - ۹۳. </ref> [[ظواهر]] یاد شده را به پاداش یا کیفر مناسب با [[عمل]] [[تفسیر]] <ref>بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۲۹ - ۲۳۰. </ref> یا چنین معنا میکند که خداوند در آخرت در برابر هر عمل و به تناسب آن صورتهایی را میآفریند <ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۳؛ ج ۷، ص ۲۲۹ - ۲۳۰. </ref> تا [[زشتی]] و [[زیبایی]] [[اعمال]] را به صورت محسوس به نمایش بگذارد و نامگذاری این صورتها به عمل در آیات و روایات از این روست که [[خلقت]] این صورتها به سبب این اعمال است و از همینرو میتوان این صورتها را بعینه همان اعمال دانست. <ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۹۱ - ۲۹۲. </ref> برخی مفسران که [[نظریه]] [[تجسم اعمال]] را با [[ظواهر]] بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق دانسته، آن را میپذیرند بر آناند که پذیرش تجسم اعمال مانع از آن نیست که بخشی از [[نعمتها]] و عذابهای [[آخرت]] را [[پاداش]] و کیفرهای قرار دادی به شمار آوریم،<ref>نمونه، ج ۲، ص ۵۱۰ - ۵۱۱. </ref> چنان که بعضی میان نظریه تجسم اعمال و نظریه [[مجازات]]، [[راه]] میانهای [[برگزیده]] وبرآناند که با توجه به دلالت شمار قابل توجهی از [[آیات]] و [[روایات]] بر تجسم اعمال، امکان تردید در آن فیالجمله منتفی است؛ اما آنچه را که به طور [[قطعی]] میتوان از [[ادله]] یاد شده استفاده کرد این است که [[خداوند متعال]] [[اعمال آدمی]] را در [[عالم ملکوت]] [[تربیت]] میکند؛ ولی هیچ [[دلیل عقلی]] یا [[نقلی]] در دست نیست که به استناد آن خود [[اعمال]] شخص را برای او [[حقیقت]] [[بهشت]] و نعمتهای آن و [[دوزخ]] و انواع عذابهای آن بدانیم، بلکه ظواهر [[کتاب و سنت]] نشان میدهند که [[بهشت و دوزخ]]، [[پاداش]] و [[کیفر الهی]] در برابر اعمال آدمیاند. <ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۵۱۸. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==[[جهنم]] [[روحانی]] یا [[جسمانی]]== | ==[[جهنم]] [[روحانی]] یا [[جسمانی]]== | ||
آیا دوزخ و عذابهای آن و همچنین بهشت و نعمتهایش تنها [[روح]] را در بر میگیرند یا [[جسم]] نیز با آن [[شریک]] است؟ پاسخ به این [[پرسش]] و پرسشهای مشابه به روحانی و جسمانی یا فقط روحانی بودن [[معاد]] بستگی دارد؛ قطعا کسانی که معاد را فقط روحانی میدانند جهنم و عذابهای آن را روحانیِ صرف میدانند؛ ولی آنان که معتقدند معاد، جسمانی و روحانی است، [[جهنم]] و عذابهایش را جسمانی و روحانی میخوانند. (معاد) برخی گفتهاند: خداوند در آیه {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۶۸.</ref> پس از [[عذاب]] [[آتش]] که جسمانی است از [[لعن]] که همان [[دوری از رحمت الهی]] و عذابی روحانی است خبر داده است. <ref>مفاهیم القرآن، ج ۸، ص ۸۶. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.</ref> که درباره [[حسرت]] [[روز قیامت]] هشدار داده نیز در این شمار است؛ همچنین [[روایات]] متعددی که از عذابهای جانکاه [[معنوی]] [[سخن]] گفتهاند این امر را [[تأیید]] میکنند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[سوگند]] یاد شده که ساعتی [[توبیخ]] از سوی [[خداوند متعال]] برای [[بنده]] از ۱۰۰۰ سال [[عذاب]] سختتر است،<ref>الکافی، ج ۶، ص ۳۹۹. </ref> پس همانگونه که [[انسان]] در [[دنیا]] [[بدن]] و [[روح]] دارد و هریک [[لذت]] و [[رنج]] مخصوص به خود را دارد در [[آخرت]] نیز چنین است <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۹. </ref> و در آخرت [[اهل]] عذاب هم به عذاب [[جسمانی]] و هم به عذاب [[روحانی]] مبتلایند و این دو جمعپذیرند. <ref> التحقیق، ج ۲، ص ۵۸، "جحم".</ref> با این حال همنامی عناصر [[دنیوی]] با اُخروی را نباید به معنای همسانی آنها دانست، زیرا اصولاً [[نظام حاکم]] بر دنیا غیر از نظام حاکم بر آخرت است <ref> المیزان، ج ۴، ص ۲۲ - ۲۳. </ref> و ما هیچ [[شناخت]] و تجربهای از آن [[نظام]] نداریم: {{متن قرآن|عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«که همگونههایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمیدانید، باز آفرینیم» سوره واقعه، آیه ۶۱.</ref> پر واضح است که برای تفهیم واقعیتی که ما هیچ راهی به آن نداریم چارهای جز بهرهگیری از مفاهیم شناخته شده نزد ما و [[انتخاب]] نزدیکترین معنای مورد شناخت ما با [[حقیقت]] مجهول نیست و [[کتاب و سنت]] در تبیین مسائل آخرت از همین شیوه استفاده کردهاند، بنابراین نباید از عناصر [[اخروی]] از جمله عذاب و [[آتش]] آخرت [[تصوری]] همانند آتش دنیا داشت، هرچند هر دو آتشاند. | آیا دوزخ و عذابهای آن و همچنین بهشت و نعمتهایش تنها [[روح]] را در بر میگیرند یا [[جسم]] نیز با آن [[شریک]] است؟ پاسخ به این [[پرسش]] و پرسشهای مشابه به روحانی و جسمانی یا فقط روحانی بودن [[معاد]] بستگی دارد؛ قطعا کسانی که معاد را فقط روحانی میدانند جهنم و عذابهای آن را روحانیِ صرف میدانند؛ ولی آنان که معتقدند معاد، جسمانی و روحانی است، [[جهنم]] و عذابهایش را جسمانی و روحانی میخوانند. (معاد) برخی گفتهاند: خداوند در آیه {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۶۸.</ref> پس از [[عذاب]] [[آتش]] که جسمانی است از [[لعن]] که همان [[دوری از رحمت الهی]] و عذابی روحانی است خبر داده است. <ref>مفاهیم القرآن، ج ۸، ص ۸۶. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.</ref> که درباره [[حسرت]] [[روز قیامت]] هشدار داده نیز در این شمار است؛ همچنین [[روایات]] متعددی که از عذابهای جانکاه [[معنوی]] [[سخن]] گفتهاند این امر را [[تأیید]] میکنند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[سوگند]] یاد شده که ساعتی [[توبیخ]] از سوی [[خداوند متعال]] برای [[بنده]] از ۱۰۰۰ سال [[عذاب]] سختتر است،<ref>الکافی، ج ۶، ص ۳۹۹. </ref> پس همانگونه که [[انسان]] در [[دنیا]] [[بدن]] و [[روح]] دارد و هریک [[لذت]] و [[رنج]] مخصوص به خود را دارد در [[آخرت]] نیز چنین است <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۹. </ref> و در آخرت [[اهل]] عذاب هم به عذاب [[جسمانی]] و هم به عذاب [[روحانی]] مبتلایند و این دو جمعپذیرند. <ref> التحقیق، ج ۲، ص ۵۸، "جحم".</ref> با این حال همنامی عناصر [[دنیوی]] با اُخروی را نباید به معنای همسانی آنها دانست، زیرا اصولاً [[نظام حاکم]] بر دنیا غیر از نظام حاکم بر آخرت است <ref> المیزان، ج ۴، ص ۲۲ - ۲۳. </ref> و ما هیچ [[شناخت]] و تجربهای از آن [[نظام]] نداریم: {{متن قرآن|عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«که همگونههایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمیدانید، باز آفرینیم» سوره واقعه، آیه ۶۱.</ref> پر واضح است که برای تفهیم واقعیتی که ما هیچ راهی به آن نداریم چارهای جز بهرهگیری از مفاهیم شناخته شده نزد ما و [[انتخاب]] نزدیکترین معنای مورد شناخت ما با [[حقیقت]] مجهول نیست و [[کتاب و سنت]] در تبیین مسائل آخرت از همین شیوه استفاده کردهاند، بنابراین نباید از عناصر [[اخروی]] از جمله عذاب و [[آتش]] آخرت [[تصوری]] همانند آتش دنیا داشت، هرچند هر دو آتشاند. | ||
این مطلب، بنا به نظر کسانی که معتقدند [[عالم آخرت]] جسمانی است نه جسدانی،<ref>التحقیق، ج ۵، ص ۲۰۹، "سمع".</ref> بسیار روشن است، زیرا طبق این نظر اجسام در آن عالم، صوری و بدن اُخروی بدنی است لطیف که [[غلظت]] و تراکم مشهود در [[جسد]] دنیوی در آن نیست <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۹. </ref> و همه آنچه در [[آخرت]] رخ خواهد داد مربوط به نفس و این [[بدن]] لطیف <ref>التحقیق، ج ۴، ص ۲۸۷، "زفر".</ref> یا مثالی است، بنابراین اجمالاً میتوان گفت [[آتش]] آخرت با بدن اُخروی مناسب خواهد بود،<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۹ - ۲۸۰، "نار".</ref> هرچند [[شناخت]] تفصیلی [[عذاب]] آخرت و چگونگی تأثیر آن بر [[جسم]] اُخروی برای ما ناممکن است، زیرا ما گرچه از طریق [[عقل]] و مشاهدات [[قلبی]] اندکی از ابعاد [[روحانی]] [[عوالم]] اُخروی را [[ادراک]] میکنیم، هیچ راهی برای [[آگاهی]] از مسائل [[جسمانی]] [[عالم آخرت]] <ref>التحقیق، ج ۵، ص ۱۵۰، "سقر".</ref> و نیز ویژگیها و چگونگی مرزهایی که در آخرت جسمانیت را از [[روحانیت]] جدا میسازند نداریم،<ref>التحقیق، ج ۶، ص ۳۰، "شرب".</ref> چنانکه امکان آگاهی از کیفیت تعلق نفس به بدن جسمانی در آخرت برای ما وجود ندارد. <ref>التحقیق، ج ۲، ص ۱۶۳، "رفق".</ref> اما بنا به نظر کسانی <ref>آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ لوامع الحقائق، ج ۲، ص ۳۹ - ۴۰؛ العقائد الحقه، ص ۱۶۶. </ref> که جسمانی بودن عالم آخرت را به معنای متنعم یا معذب شدن [[آدمی]] در [[قیامت]] با جسم عنصری و بدن [[دنیوی]] و مادی دانستهاند، باید توجه داشت که در این نظر نیز پذیرفته میشود که بدن عنصری در آخرت عوارض و آثاری متفاوت خواهد داشت <ref>العقائد الحقه، ص ۱۶۹. </ref> و همین موجودیت مادی [[انسان]] در پشت پرده [[طبیعت]] از استعدادها و ابعادی بهرهمند است که میتواند بینهایت عذاب را [[تحمل]] کند واز بین نرود، یا آنکه در آخرت ظرفیت و تحمل این بدن مادی، معلولی از فعالیتهای [[روح آدمی]] خواهد بود، در نتیجه [[روح]] که [[استعداد]] بینهایت معذب شدن یا متنعم شدن را دارد میتواند از طریق همین بدن مادی، متنعم یا معذب باشد،<ref>ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۶۰. </ref> بنابراین باز هم نمیتوان به صرف همنامی، از عناصر اُخروی تصویری همانند عناصر [[دنیوی]] داشت.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | این مطلب، بنا به نظر کسانی که معتقدند [[عالم آخرت]] جسمانی است نه جسدانی،<ref>التحقیق، ج ۵، ص ۲۰۹، "سمع".</ref> بسیار روشن است، زیرا طبق این نظر اجسام در آن عالم، صوری و بدن اُخروی بدنی است لطیف که [[غلظت]] و تراکم مشهود در [[جسد]] دنیوی در آن نیست <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۹. </ref> و همه آنچه در [[آخرت]] رخ خواهد داد مربوط به نفس و این [[بدن]] لطیف <ref>التحقیق، ج ۴، ص ۲۸۷، "زفر".</ref> یا مثالی است، بنابراین اجمالاً میتوان گفت [[آتش]] آخرت با بدن اُخروی مناسب خواهد بود،<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۹ - ۲۸۰، "نار".</ref> هرچند [[شناخت]] تفصیلی [[عذاب]] آخرت و چگونگی تأثیر آن بر [[جسم]] اُخروی برای ما ناممکن است، زیرا ما گرچه از طریق [[عقل]] و مشاهدات [[قلبی]] اندکی از ابعاد [[روحانی]] [[عوالم]] اُخروی را [[ادراک]] میکنیم، هیچ راهی برای [[آگاهی]] از مسائل [[جسمانی]] [[عالم آخرت]] <ref>التحقیق، ج ۵، ص ۱۵۰، "سقر".</ref> و نیز ویژگیها و چگونگی مرزهایی که در آخرت جسمانیت را از [[روحانیت]] جدا میسازند نداریم،<ref>التحقیق، ج ۶، ص ۳۰، "شرب".</ref> چنانکه امکان آگاهی از کیفیت تعلق نفس به بدن جسمانی در آخرت برای ما وجود ندارد. <ref>التحقیق، ج ۲، ص ۱۶۳، "رفق".</ref> اما بنا به نظر کسانی <ref>آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ لوامع الحقائق، ج ۲، ص ۳۹ - ۴۰؛ العقائد الحقه، ص ۱۶۶. </ref> که جسمانی بودن عالم آخرت را به معنای متنعم یا معذب شدن [[آدمی]] در [[قیامت]] با جسم عنصری و بدن [[دنیوی]] و مادی دانستهاند، باید توجه داشت که در این نظر نیز پذیرفته میشود که بدن عنصری در آخرت عوارض و آثاری متفاوت خواهد داشت <ref>العقائد الحقه، ص ۱۶۹. </ref> و همین موجودیت مادی [[انسان]] در پشت پرده [[طبیعت]] از استعدادها و ابعادی بهرهمند است که میتواند بینهایت عذاب را [[تحمل]] کند واز بین نرود، یا آنکه در آخرت ظرفیت و تحمل این بدن مادی، معلولی از فعالیتهای [[روح آدمی]] خواهد بود، در نتیجه [[روح]] که [[استعداد]] بینهایت معذب شدن یا متنعم شدن را دارد میتواند از طریق همین بدن مادی، متنعم یا معذب باشد،<ref>ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۶۰. </ref> بنابراین باز هم نمیتوان به صرف همنامی، از عناصر اُخروی تصویری همانند عناصر [[دنیوی]] داشت.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==ویژگیهای [[آتش جهنم]]== | ==ویژگیهای [[آتش جهنم]]== | ||
=== [[سوزاندن]] [[جسم]] و [[جان]]=== | === [[سوزاندن]] [[جسم]] و [[جان]]=== | ||
از [[آیه]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> استفاده شده که [[آتش دوزخ]] برخلاف [[آتش]] دنیوی که تنها جسم را میسوزاند، [[جان انسان]] را نیز میسوزاند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۹ - ۳۶۰. </ref> بلکه این آیه به ضمیمه [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نشان میدهد نسبت آتش دوزخ با ظاهر یعنی جسم و [[باطن]] یعنی [[روح]] و جان انسان، یکسان بوده، [[همراهی]] آن با [[انسان]] دوزخی مانند همراهی نفس با [[آدمی]] است که همواره با انسان و از او جداییناپذیر است. <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۹ - ۲۹۰. </ref> به نظری مفاد آیه {{متن قرآن|تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}<ref>«که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۷.</ref> آن است که آتش جهنم از [[درون انسان]] دوزخی زبانه میکشد و نخستین جرقههایش در [[قلوب]] ظاهر میگردد. <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | از [[آیه]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> استفاده شده که [[آتش دوزخ]] برخلاف [[آتش]] دنیوی که تنها جسم را میسوزاند، [[جان انسان]] را نیز میسوزاند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۹ - ۳۶۰. </ref> بلکه این آیه به ضمیمه [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نشان میدهد نسبت آتش دوزخ با ظاهر یعنی جسم و [[باطن]] یعنی [[روح]] و جان انسان، یکسان بوده، [[همراهی]] آن با [[انسان]] دوزخی مانند همراهی نفس با [[آدمی]] است که همواره با انسان و از او جداییناپذیر است. <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۹ - ۲۹۰. </ref> به نظری مفاد آیه {{متن قرآن|تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}<ref>«که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۷.</ref> آن است که آتش جهنم از [[درون انسان]] دوزخی زبانه میکشد و نخستین جرقههایش در [[قلوب]] ظاهر میگردد. <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===[[دوزخیان]] و سنگها، آتشگیره [[دوزخ]]=== | ===[[دوزخیان]] و سنگها، آتشگیره [[دوزخ]]=== | ||
[[قرآن کریم]] در آیات {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> وقود [[جهنم]] را [[آدمیان]] و سنگ و در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخاند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> [[کافران]] را وقود جهنم و با تعابیری مشابه در آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> [[مشرکان]] و معبودانشان را {{متن قرآن|حَصَبُ جَهَنَّمَ}} و در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref>، [[جنیان]] [[منحرف]] و [[ستمگر]] را حَطَب جهنم دانسته است. | [[قرآن کریم]] در آیات {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> وقود [[جهنم]] را [[آدمیان]] و سنگ و در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخاند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> [[کافران]] را وقود جهنم و با تعابیری مشابه در آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> [[مشرکان]] و معبودانشان را {{متن قرآن|حَصَبُ جَهَنَّمَ}} و در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref>، [[جنیان]] [[منحرف]] و [[ستمگر]] را حَطَب جهنم دانسته است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹. </ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانستهاند؛ ولی بعضی <ref> نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶. </ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کردهاند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعالپذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲. </ref> حطب <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱. </ref> (هیزم)، <ref>روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳. </ref> شعلهور شونده <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> و شعلهور <ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷. </ref> از دیگر تعابیری است که [[مفسران]] در معنای واژه ارائه دادهاند. | وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹. </ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانستهاند؛ ولی بعضی <ref> نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶. </ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کردهاند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعالپذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲. </ref> حطب <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱. </ref> (هیزم)، <ref>روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳. </ref> شعلهور شونده <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> و شعلهور <ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷. </ref> از دیگر تعابیری است که [[مفسران]] در معنای واژه ارائه دادهاند. | ||
حطب به معنای هیزم <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱. </ref> و به نظری هر ماده اشتعالپذیر است. <ref> مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزهای است که آن را پرتاب میکنند <ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب [[مشرکان]] و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند. <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳. </ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شدهای حصب نامیده نمیشود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب مینامند. <ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ <ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲. </ref> ولی [[غالب]] مفسران واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷. </ref> هیزم <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱. </ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲. </ref> هیزم ریز <ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵. </ref> یا هر چیزی دانستهاند که در [[آتش]] اندازند، <ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳. </ref> وقتی در آتش قرار گیرد. <ref>روحالبیان، ج ۵، ص ۵۲۴. </ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را میسوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده میشوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵ - ۴۶. </ref> همین معنا را میرسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخاند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان میدهد که کافران کانون عذاباند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعلهور شده و سایر [[دوزخیان]] به آتش آنان میسوزند. <ref>المیزان، ج ۳، ص ۹۰؛ ج ۱، ص ۸۹. </ref> به نظری <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۰۴. </ref> اجسام دوزخیان و به تصریح بعضی <ref> آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷. </ref> گوشتها، [[خونها]] و زواید [[بدن]] آنان موادیاند که شعلهور میشوند، چنانکه هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش میسوزد و چیزهای دیگر را نیز میسوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل]] [[ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کردهاند. <ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۶۴. </ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بتهایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] میپرستیدهاند که آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست. <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۹۰؛ ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> بعضی [[حجاره]] را به معنای مطلق سنگ دانسته <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۷. </ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در [[آیه]] اشاره به آن است که [[دوزخ]] هم [[برترین]] و هم بیمقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است <ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۴. </ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به [[بدن]] [[وصف]] شده <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۱۱. </ref> و به گفتهای به صورت قطعههایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو میریزند تا [[آتش دوزخ]] شعلهورتر گردد <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷. </ref> یا قطعههایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] میزنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی میماند بر چهره آنان باشد، چنانکه آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور میکند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته میشود که آنچه را انجام میدادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۹۴. </ref> به احتمالی مراد از حجاره طلا و نقرهای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیدهاند و از آن رو آنها را حجاره گفتهاند که از سنگ استخراج میشوند. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۵. </ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دلهای سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمیکنند <ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۹۳. </ref> یا آنکه "ناس" به معنای [[ظهور]] و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسانهایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف ناپذیر و در برابر حقایق اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بیتوجهی به [[کتاب الهی]] است. <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> بعضی مفاد [[باطنی]] [[آیه]] را چنین توضیح دادهاند که مراد از ناس ویژگیهای [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهواتاند یا آنکه مراد از ناس نفس [[انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوانهای سخت است و آیه اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانستهاند که سنگها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] میکنند <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref> یا اجساد دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) میافکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوستهایی تازه جایگزین میگردانیم تا عذاب را بچشند؛ بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این بقاء را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوستهای بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] میکند. <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | حطب به معنای هیزم <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱. </ref> و به نظری هر ماده اشتعالپذیر است. <ref> مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزهای است که آن را پرتاب میکنند <ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب [[مشرکان]] و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند. <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳. </ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شدهای حصب نامیده نمیشود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب مینامند. <ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ <ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲. </ref> ولی [[غالب]] مفسران واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷. </ref> هیزم <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱. </ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲. </ref> هیزم ریز <ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵. </ref> یا هر چیزی دانستهاند که در [[آتش]] اندازند، <ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳. </ref> وقتی در آتش قرار گیرد. <ref>روحالبیان، ج ۵، ص ۵۲۴. </ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را میسوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده میشوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵ - ۴۶. </ref> همین معنا را میرسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخاند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان میدهد که کافران کانون عذاباند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعلهور شده و سایر [[دوزخیان]] به آتش آنان میسوزند. <ref>المیزان، ج ۳، ص ۹۰؛ ج ۱، ص ۸۹. </ref> به نظری <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۰۴. </ref> اجسام دوزخیان و به تصریح بعضی <ref> آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷. </ref> گوشتها، [[خونها]] و زواید [[بدن]] آنان موادیاند که شعلهور میشوند، چنانکه هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش میسوزد و چیزهای دیگر را نیز میسوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل]] [[ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کردهاند. <ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۶۴. </ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بتهایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] میپرستیدهاند که آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست. <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۹۰؛ ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> بعضی [[حجاره]] را به معنای مطلق سنگ دانسته <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۷. </ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در [[آیه]] اشاره به آن است که [[دوزخ]] هم [[برترین]] و هم بیمقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است <ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۴. </ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به [[بدن]] [[وصف]] شده <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۱۱. </ref> و به گفتهای به صورت قطعههایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو میریزند تا [[آتش دوزخ]] شعلهورتر گردد <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷. </ref> یا قطعههایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] میزنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی میماند بر چهره آنان باشد، چنانکه آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور میکند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته میشود که آنچه را انجام میدادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۹۴. </ref> به احتمالی مراد از حجاره طلا و نقرهای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیدهاند و از آن رو آنها را حجاره گفتهاند که از سنگ استخراج میشوند. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۵. </ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دلهای سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمیکنند <ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۹۳. </ref> یا آنکه "ناس" به معنای [[ظهور]] و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسانهایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف ناپذیر و در برابر حقایق اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بیتوجهی به [[کتاب الهی]] است. <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> بعضی مفاد [[باطنی]] [[آیه]] را چنین توضیح دادهاند که مراد از ناس ویژگیهای [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهواتاند یا آنکه مراد از ناس نفس [[انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوانهای سخت است و آیه اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانستهاند که سنگها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] میکنند <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref> یا اجساد دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) میافکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوستهایی تازه جایگزین میگردانیم تا عذاب را بچشند؛ بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این بقاء را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوستهای بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] میکند. <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===غافلگیر ساختن دوزخیان=== | ===غافلگیر ساختن دوزخیان=== | ||
[[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت میکند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا میرسد آنگاه چنان در بهتشان مینهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت میدهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا میگیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز میسوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را [[ثابت]] کردهاند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعلهور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن میبیند و از همین رو مبهوت مانده، حیران میشود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بیمعناست <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | [[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت میکند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا میرسد آنگاه چنان در بهتشان مینهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت میدهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا میگیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز میسوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را [[ثابت]] کردهاند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعلهور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن میبیند و از همین رو مبهوت مانده، حیران میشود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بیمعناست <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== [[درک]] و [[شعور]]=== | === [[درک]] و [[شعور]]=== | ||
از [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ میگوییم: سیر شدی؟ و میگوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> که به [[سخن گفتن]] [[آتش دوزخ]] تصریح و در شنیدن آن [[ظهور]] دارد، استفاده شده که آتش دوزخ درک و شعور دارد. <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸. </ref> در آیه {{متن قرآن|إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا}}<ref>«هنگامی که آنان را از دور ببیند، خشم آهنگ و خروشی از آن میشنوند» سوره فرقان، آیه ۱۲.</ref> نیز بیان شده که این آتش در حالی که صدای وحشتناک و خشمآلودش شنیده میشود که با نفس زدنهای شدید همراه است شایستگان [[عذاب]] را از دور میبیند. <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷. </ref> هرچند گروهی از [[مفسران]] <ref>تلخیصالبیان، ص ۲۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۵۷؛ التحریر والتنویر، ج ۱۹، ص ۲۱ - ۲۲. </ref> اسناد [[رؤیت]]، [[غضب]] و امثال آن را به آتش، مَجاز دانسته، به گونهای [[تأویل]] کردهاند، جمع زیادی <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۴۳۷ - ۴۳۸؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۱۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸. </ref> اسناد را [[حقیقی]] و ظاهر آیه را پذیرفتهاند، زیرا به دلالت [[آیات]] و [[احادیث]]، موجودات [[عالم آخرت]] همگی دارای حیاتاند؛ از جمله آیه {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref> که [[زمین]] [[قیامت]] را [[وصف]] کرده. و [[بدیهی]] است وقتی میتوان [[آیه]] را بر ظاهر حمل کرد نباید بر معنای مجازی حمل کرد. <ref>مخزنالعرفان، ج ۹، ص ۱۷۳. </ref> افزون بر این آیاتی از [[قرآن]] که دلالت بر [[تسبیح]] تمامی موجودات دارند مانند {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را به پاکی میستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.</ref> [[درک]] و [[شعور]] تمامی موجودات از جمله [[جهنم]] را [[ثابت]] میکنند، از همین رو از منظر [[اهل معرفت]] تمام هستی حتی موجودات مادی نشئه [[دنیا]] همه به [[حقیقت]] با شعور و درّاکاند. <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۹، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۳۸. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | از [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ میگوییم: سیر شدی؟ و میگوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> که به [[سخن گفتن]] [[آتش دوزخ]] تصریح و در شنیدن آن [[ظهور]] دارد، استفاده شده که آتش دوزخ درک و شعور دارد. <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸. </ref> در آیه {{متن قرآن|إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا}}<ref>«هنگامی که آنان را از دور ببیند، خشم آهنگ و خروشی از آن میشنوند» سوره فرقان، آیه ۱۲.</ref> نیز بیان شده که این آتش در حالی که صدای وحشتناک و خشمآلودش شنیده میشود که با نفس زدنهای شدید همراه است شایستگان [[عذاب]] را از دور میبیند. <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷. </ref> هرچند گروهی از [[مفسران]] <ref>تلخیصالبیان، ص ۲۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۵۷؛ التحریر والتنویر، ج ۱۹، ص ۲۱ - ۲۲. </ref> اسناد [[رؤیت]]، [[غضب]] و امثال آن را به آتش، مَجاز دانسته، به گونهای [[تأویل]] کردهاند، جمع زیادی <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۴۳۷ - ۴۳۸؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۱۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸. </ref> اسناد را [[حقیقی]] و ظاهر آیه را پذیرفتهاند، زیرا به دلالت [[آیات]] و [[احادیث]]، موجودات [[عالم آخرت]] همگی دارای حیاتاند؛ از جمله آیه {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref> که [[زمین]] [[قیامت]] را [[وصف]] کرده. و [[بدیهی]] است وقتی میتوان [[آیه]] را بر ظاهر حمل کرد نباید بر معنای مجازی حمل کرد. <ref>مخزنالعرفان، ج ۹، ص ۱۷۳. </ref> افزون بر این آیاتی از [[قرآن]] که دلالت بر [[تسبیح]] تمامی موجودات دارند مانند {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را به پاکی میستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.</ref> [[درک]] و [[شعور]] تمامی موجودات از جمله [[جهنم]] را [[ثابت]] میکنند، از همین رو از منظر [[اهل معرفت]] تمام هستی حتی موجودات مادی نشئه [[دنیا]] همه به [[حقیقت]] با شعور و درّاکاند. <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۹، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۳۸. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== فراخوانی [[گناهکاران]]=== | === فراخوانی [[گناهکاران]]=== | ||
جهنّم با [[جاذبه]] مخصوصی که نسبت به [[مجرمان]] دارد <ref>نمونه، ج ۲۵، ص ۲۴ - ۲۵. </ref> آنان را به سوی خود میکشاند: {{متن قرآن|تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّ}}<ref>«هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا میخواند» سوره معارج، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۵. </ref> یا آنکه [[آتش]] به [[قدرت الهی]] گویا شده، به زبان [[فصیح]] به نام و [[لقب]]، [[دوزخیان]] را فرا میخواند. <ref>خلاصة المنهج، ج ۶، ص ۲۱۸. </ref> به احتمالی مراد از فرا خوانی آتش آن است که زبانهای از آتش جدا شده، [[کافر]] را در برمیگیرد و او را در آتش فرو میبرد. <ref> تلخیص البیان، ص ۳۴۶. </ref> برخی هم گفتهاند: تعبیر فراخوانی، استعاره از [[استحقاق]] [[عذاب]] در [[دوزخ]] است. <ref> تلخیص البیان، ص ۳۴۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | جهنّم با [[جاذبه]] مخصوصی که نسبت به [[مجرمان]] دارد <ref>نمونه، ج ۲۵، ص ۲۴ - ۲۵. </ref> آنان را به سوی خود میکشاند: {{متن قرآن|تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّ}}<ref>«هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا میخواند» سوره معارج، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۵. </ref> یا آنکه [[آتش]] به [[قدرت الهی]] گویا شده، به زبان [[فصیح]] به نام و [[لقب]]، [[دوزخیان]] را فرا میخواند. <ref>خلاصة المنهج، ج ۶، ص ۲۱۸. </ref> به احتمالی مراد از فرا خوانی آتش آن است که زبانهای از آتش جدا شده، [[کافر]] را در برمیگیرد و او را در آتش فرو میبرد. <ref> تلخیص البیان، ص ۳۴۶. </ref> برخی هم گفتهاند: تعبیر فراخوانی، استعاره از [[استحقاق]] [[عذاب]] در [[دوزخ]] است. <ref> تلخیص البیان، ص ۳۴۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== [[مخلوق بودن]] [[جهنم]]=== | === [[مخلوق بودن]] [[جهنم]]=== | ||
برخلاف گروهی از [[معتزله]] و گروهی از [[زیدیه]] و همه [[خوارج]] که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنماند، [[علمای شیعه]] به اتفاق برآناند که دوزخ و همچنین [[بهشت]] هماکنون [[آفریده]] شدهاند <ref> الاعتقادات، ص ۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷. </ref> و تنها نظر [[مخالف]] در این زمینه از [[سید رضی]] است، <ref> حقائق التاویل، ص ۲۴۵ - ۲۴۶. </ref> هرچند در صحت این انتساب تردید شده است. <ref> حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۴ - ۴۷۵. </ref> بعضی [[مخلوق بودن]] کنونی [[دوزخ]] و [[بهشت]] را به این معنا پذیرفتهاند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و [[اعمال انسانها]] به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۳۶۷-۳۶۸. </ref> به هر حال در [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.</ref> فعل {{متن قرآن|أُعِدَّتْ}} ماضی است و بر موجود بودن دوزخ دلالت دارد. <ref> نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷-۱۰۸. </ref> هرچند از [[آینده]] [[قطعی]] نیز با لفظ ماضی تعبیر میشود، حمل ماضی بر معنای مستقبل خلاف ظاهر بوده، [[نیازمند]] قرینه است و چنین قرینهای موجود نیست. <ref> شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹، تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۶. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref>.<ref> تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹. </ref> با توجه به کلمه {{متن قرآن|بُرِّزَتِ}} که به معنای ظاهر ساختن است نیز نشان میدهد که [[جهنم]] پیش از [[قیامت]] موجود بوده است و در قیامت فقط از آن پرده بر میدارند و به عیان [[مشاهده]] میشود؛<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱-۱۹۲. </ref> همچنین آیات {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ }}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref> دلالت میکنند که صاحبان [[علم]] [[یقین]] در همین [[جهان]] دوزخ را میبینند و گرنه تفاوتی میان آنان و دیگران نیست، زیرا آنان نیز در [[آخرت]] دوزخ را مشاهده خواهند کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۳. </ref> برخی [[رؤیت]] را در این آیه به مشاهده [[قلبی]] [[تفسیر]] کردهاند. <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۲. </ref> آیه {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نیز که تأکید میکند [[جهنم]] هماکنون بر [[کافران]] احاطه دارد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۷. </ref> و [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«و به راستی گنهکاران در دوزخاند که روز پاداش و کیفر به آن درمیآیند» سوره انفطار، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که بیان میکنند سوختن با [[آتش]] (صَلْی) در [[قیامت]] است ولی [[فاجران]] هم اکنون در [[جحیم]] هستند، و [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> که نشان میدهد تمام حقایق [[اخروی]] قبلاً نیز وجود داشتند ولی [[غفلت]] [[انسان]] مانع از آن میشد که بتواند آنها را ببیند،<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۲۵۹. </ref> هریک به نحوی بر [[مخلوق بودن]] [[جهنم]] دلالت دارد؛<ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۸. </ref> همچنین در روایاتِ [[معراج]] <ref> بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۱۹، به بعد. </ref> تصریح شده که [[پیامبر]]{{صل}} [[بهشت]]، [[دوزخ]] و کسانی را که در آن دو متنعم یا معذّب بودند [[مشاهده]] کرد. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۴۳۸. </ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نیز در این زمینه به [[دیدار]] پیامبر{{صل}} از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]] استناد شده و [[منکران]] [[خلقت]] بهشت و دوزخ در شمار [[تکذیب]] کنندگان پیامبر و [[امامان]]{{عم}} معرفی شدهاند. <ref> الامالی، صدوق، ص ۵۴۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۹. </ref> گذشته از [[روایات]] معراج، روایات فراوان دیگری بر این مطلب به [[صراحت]] <ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ صفات الشیعه، ص ۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۶ - ۱۹۷، ۲۸۴. </ref> یا تلویح <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۰؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۵۳. </ref> دلالت دارند. [[علامه مجلسی]] این روایات را [[متواتر]] دانسته است. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۰۵. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | برخلاف گروهی از [[معتزله]] و گروهی از [[زیدیه]] و همه [[خوارج]] که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنماند، [[علمای شیعه]] به اتفاق برآناند که دوزخ و همچنین [[بهشت]] هماکنون [[آفریده]] شدهاند <ref> الاعتقادات، ص ۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷. </ref> و تنها نظر [[مخالف]] در این زمینه از [[سید رضی]] است، <ref> حقائق التاویل، ص ۲۴۵ - ۲۴۶. </ref> هرچند در صحت این انتساب تردید شده است. <ref> حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۴ - ۴۷۵. </ref> بعضی [[مخلوق بودن]] کنونی [[دوزخ]] و [[بهشت]] را به این معنا پذیرفتهاند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و [[اعمال انسانها]] به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۳۶۷-۳۶۸. </ref> به هر حال در [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.</ref> فعل {{متن قرآن|أُعِدَّتْ}} ماضی است و بر موجود بودن دوزخ دلالت دارد. <ref> نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷-۱۰۸. </ref> هرچند از [[آینده]] [[قطعی]] نیز با لفظ ماضی تعبیر میشود، حمل ماضی بر معنای مستقبل خلاف ظاهر بوده، [[نیازمند]] قرینه است و چنین قرینهای موجود نیست. <ref> شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹، تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۶. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref>.<ref> تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹. </ref> با توجه به کلمه {{متن قرآن|بُرِّزَتِ}} که به معنای ظاهر ساختن است نیز نشان میدهد که [[جهنم]] پیش از [[قیامت]] موجود بوده است و در قیامت فقط از آن پرده بر میدارند و به عیان [[مشاهده]] میشود؛<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱-۱۹۲. </ref> همچنین آیات {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ }}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref> دلالت میکنند که صاحبان [[علم]] [[یقین]] در همین [[جهان]] دوزخ را میبینند و گرنه تفاوتی میان آنان و دیگران نیست، زیرا آنان نیز در [[آخرت]] دوزخ را مشاهده خواهند کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۳. </ref> برخی [[رؤیت]] را در این آیه به مشاهده [[قلبی]] [[تفسیر]] کردهاند. <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۲. </ref> آیه {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نیز که تأکید میکند [[جهنم]] هماکنون بر [[کافران]] احاطه دارد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۷. </ref> و [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«و به راستی گنهکاران در دوزخاند که روز پاداش و کیفر به آن درمیآیند» سوره انفطار، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که بیان میکنند سوختن با [[آتش]] (صَلْی) در [[قیامت]] است ولی [[فاجران]] هم اکنون در [[جحیم]] هستند، و [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> که نشان میدهد تمام حقایق [[اخروی]] قبلاً نیز وجود داشتند ولی [[غفلت]] [[انسان]] مانع از آن میشد که بتواند آنها را ببیند،<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۲۵۹. </ref> هریک به نحوی بر [[مخلوق بودن]] [[جهنم]] دلالت دارد؛<ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۸. </ref> همچنین در روایاتِ [[معراج]] <ref> بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۱۹، به بعد. </ref> تصریح شده که [[پیامبر]]{{صل}} [[بهشت]]، [[دوزخ]] و کسانی را که در آن دو متنعم یا معذّب بودند [[مشاهده]] کرد. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۴۳۸. </ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نیز در این زمینه به [[دیدار]] پیامبر{{صل}} از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]] استناد شده و [[منکران]] [[خلقت]] بهشت و دوزخ در شمار [[تکذیب]] کنندگان پیامبر و [[امامان]]{{عم}} معرفی شدهاند. <ref> الامالی، صدوق، ص ۵۴۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۹. </ref> گذشته از [[روایات]] معراج، روایات فراوان دیگری بر این مطلب به [[صراحت]] <ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ صفات الشیعه، ص ۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۶ - ۱۹۷، ۲۸۴. </ref> یا تلویح <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۰؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۵۳. </ref> دلالت دارند. [[علامه مجلسی]] این روایات را [[متواتر]] دانسته است. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۰۵. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===مکان جهنم=== | ===مکان جهنم=== | ||
با توجه به [[برابری]] وسعت بهشت با مجموع [[آسمانها]] و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.</ref> [[بهشت و دوزخ]] نمیتوانند در این عالم باشند. این مطلب را [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] نیز با [[پیامبر]]{{صل}} در میان گذاشتهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۳۷. </ref> برخی گفتهاند: هماکنون به جز آسمانها و زمین عالم دیگری نیز دست کم به وسعت این عالم وجود دارد و [[بهشت]] در آنجا برپاست. <ref> کوثر، ج ۲، ص ۲۴۲. </ref> در این صورت زمینه مساعدی به دست میآید که احتمال استقرار [[دوزخ]] در عالمی دیگر نیز طرح گردد؛ ولی به گفته برخی [[مفسران]] گرچه وجود مکان دیگری آن سوی آسمانها و زمین که جایگاه [[آتش دوزخ]] باشد فی نفسه بعید نیست،<ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۲. </ref> امکان آن، وجود آن را [[ثابت]] نمیکند، چه رسد به اثباتِ آنکه [[جایگاه بهشت]] یا دوزخ باشد. بعضی با توجه به اینکه در [[آیات قرآن کریم]] هیچ سخن صریحی در اینباره وجود ندارد، از اظهار نظر خودداری کرده، [[راه]] صواب را در این مسئله [[سکوت]] دانستهاند؛<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۲۰. </ref>اما جمعی از مفسران با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref> برآناند که بهشت و دوزخ هر دو در آسماناند؛<ref> مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۶؛ جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۲۷. </ref> ولی بعضی وجود [[جهنم]] در [[آسمان]] را به [[دلیل]] [[ناسازگاری]]، با [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر میدهیم» سوره اعراف، آیه ۴۰.</ref> نپذیرفته و جمله {{متن قرآن|مَا تُوعَدُونَ}} در آیه {{متن قرآن|وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref> را فقط اشاره به بهشت دانستهاند. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵. </ref> گروهی از مفسران جایگاه جهنم را زمین،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱. </ref> زیرِ زمینهای هفتگانه،<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۳، ۱۴۹؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۳۷؛ روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۴. </ref> قعر دریاها <ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۴۵. </ref> یا اعماق [[زمین]] <ref>بیان المعانی، ج ۲، ص ۴۳۲. </ref> دانستهاند. بعضی در این زمینه به حرارت بیش از حد مرکز زمین که هر چیزی را میتواند ذوب کند [[استشهاد]] کردهاند. <ref>اطیب البیان، ج ۸، ص ۴۲. </ref> در روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} <ref>الخصال، ص ۵۹۷؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳. </ref> تصریح شده که [[جهنم]] در زمین است. از [[طریق عامه]] نیز از ایشان [[روایت]] شده که [[دوزخ]] در دریاست. <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۳۳۱. </ref> این معنا از [[تفسیر قمی]] نیز در بیان مراد از {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> برمیآید،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱. </ref> هرچند بعضی عبارت تفسیر قمی را به گونهای دیگر توجیه کردهاند. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۰. </ref> به نظر برخی از [[اهل]] تحقیق و [[معرفت]]، [[بهشت و دوزخ]] در ورای [[عالم حس]] و ماده قرار داشته، نیازی به مکان مادی ندارند،<ref> اسفار، ج ۹، ص ۱۷۵. </ref> پس [[اثبات]] مکانی از جنس مکانهای [[دنیا]] برای بهشت و دوزخ[[باطل]] است؛<ref>المبدأ والمعاد، ص ۵۱۲-۵۱۳. </ref> ولی بعضی این نظر را [[انکار]] [[معاد جسمانی]] و آن را مردود دانسته <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۰-۳۴۱. </ref> و درباره جایگاه دوزخ و [[بهشت]] دو احتمال را قابل طرح دانستهاند: | با توجه به [[برابری]] وسعت بهشت با مجموع [[آسمانها]] و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.</ref> [[بهشت و دوزخ]] نمیتوانند در این عالم باشند. این مطلب را [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] نیز با [[پیامبر]]{{صل}} در میان گذاشتهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۳۷. </ref> برخی گفتهاند: هماکنون به جز آسمانها و زمین عالم دیگری نیز دست کم به وسعت این عالم وجود دارد و [[بهشت]] در آنجا برپاست. <ref> کوثر، ج ۲، ص ۲۴۲. </ref> در این صورت زمینه مساعدی به دست میآید که احتمال استقرار [[دوزخ]] در عالمی دیگر نیز طرح گردد؛ ولی به گفته برخی [[مفسران]] گرچه وجود مکان دیگری آن سوی آسمانها و زمین که جایگاه [[آتش دوزخ]] باشد فی نفسه بعید نیست،<ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۲. </ref> امکان آن، وجود آن را [[ثابت]] نمیکند، چه رسد به اثباتِ آنکه [[جایگاه بهشت]] یا دوزخ باشد. بعضی با توجه به اینکه در [[آیات قرآن کریم]] هیچ سخن صریحی در اینباره وجود ندارد، از اظهار نظر خودداری کرده، [[راه]] صواب را در این مسئله [[سکوت]] دانستهاند؛<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۲۰. </ref>اما جمعی از مفسران با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref> برآناند که بهشت و دوزخ هر دو در آسماناند؛<ref> مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۶؛ جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۲۷. </ref> ولی بعضی وجود [[جهنم]] در [[آسمان]] را به [[دلیل]] [[ناسازگاری]]، با [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر میدهیم» سوره اعراف، آیه ۴۰.</ref> نپذیرفته و جمله {{متن قرآن|مَا تُوعَدُونَ}} در آیه {{متن قرآن|وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref> را فقط اشاره به بهشت دانستهاند. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵. </ref> گروهی از مفسران جایگاه جهنم را زمین،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱. </ref> زیرِ زمینهای هفتگانه،<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۳، ۱۴۹؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۳۷؛ روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۴. </ref> قعر دریاها <ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۴۵. </ref> یا اعماق [[زمین]] <ref>بیان المعانی، ج ۲، ص ۴۳۲. </ref> دانستهاند. بعضی در این زمینه به حرارت بیش از حد مرکز زمین که هر چیزی را میتواند ذوب کند [[استشهاد]] کردهاند. <ref>اطیب البیان، ج ۸، ص ۴۲. </ref> در روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} <ref>الخصال، ص ۵۹۷؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳. </ref> تصریح شده که [[جهنم]] در زمین است. از [[طریق عامه]] نیز از ایشان [[روایت]] شده که [[دوزخ]] در دریاست. <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۳۳۱. </ref> این معنا از [[تفسیر قمی]] نیز در بیان مراد از {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> برمیآید،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱. </ref> هرچند بعضی عبارت تفسیر قمی را به گونهای دیگر توجیه کردهاند. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۰. </ref> به نظر برخی از [[اهل]] تحقیق و [[معرفت]]، [[بهشت و دوزخ]] در ورای [[عالم حس]] و ماده قرار داشته، نیازی به مکان مادی ندارند،<ref> اسفار، ج ۹، ص ۱۷۵. </ref> پس [[اثبات]] مکانی از جنس مکانهای [[دنیا]] برای بهشت و دوزخ[[باطل]] است؛<ref>المبدأ والمعاد، ص ۵۱۲-۵۱۳. </ref> ولی بعضی این نظر را [[انکار]] [[معاد جسمانی]] و آن را مردود دانسته <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۰-۳۴۱. </ref> و درباره جایگاه دوزخ و [[بهشت]] دو احتمال را قابل طرح دانستهاند: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
#[[عالم آخرت]] و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیط است و این [[جهان]] در درون آن جهان قرار گرفته و آنچه در [[قرآن]] آمده که گستره [[بهشت]] به اندازه وسعت [[آسمانها]] و [[زمین]] است از این روست که [[انسان]] چیزی گستردهتر از [[آسمان]] و زمین نمیشناسد تا معیار سنجش او باشد. | #[[عالم آخرت]] و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیط است و این [[جهان]] در درون آن جهان قرار گرفته و آنچه در [[قرآن]] آمده که گستره [[بهشت]] به اندازه وسعت [[آسمانها]] و [[زمین]] است از این روست که [[انسان]] چیزی گستردهتر از [[آسمان]] و زمین نمیشناسد تا معیار سنجش او باشد. | ||
با این بیان، پاسخ این [[پرسش]] نیز روشن میشود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمانهاست پس [[دوزخ]] کجاست، زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ میتواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گستردهتر. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۵. </ref> گفتنی است، صرف نظر از اینکه این گونه احتمالات [[بهشت و جهنم]] را که مربوط به نشئه آخرتاند در همین [[دنیا]] جای میدهد که نشئهای در برابر [[آخرت]] است، پرسشی که درباره نظر اخیر به [[ذهن]] میرسد این است که در احتمال نخست اگر مراد از وجود [[بهشت و دوزخ]] در [[باطن]] و درون این [[جهان]] این است که [[دنیا]] بر آن احاطه دارد، چنانکه از توضیح آن بر میآید، در این صورت [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نه تنها بر آن [[گواه]] نیست، بلکه بر خلاف آن است و اگر مراد آن است که بهشت و دوزخ بر دنیا احاطه دارند، در این صورت تفاوت آن با احتمال دوم چیست؟.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | با این بیان، پاسخ این [[پرسش]] نیز روشن میشود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمانهاست پس [[دوزخ]] کجاست، زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ میتواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گستردهتر. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۵. </ref> گفتنی است، صرف نظر از اینکه این گونه احتمالات [[بهشت و جهنم]] را که مربوط به نشئه آخرتاند در همین [[دنیا]] جای میدهد که نشئهای در برابر [[آخرت]] است، پرسشی که درباره نظر اخیر به [[ذهن]] میرسد این است که در احتمال نخست اگر مراد از وجود [[بهشت و دوزخ]] در [[باطن]] و درون این [[جهان]] این است که [[دنیا]] بر آن احاطه دارد، چنانکه از توضیح آن بر میآید، در این صورت [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نه تنها بر آن [[گواه]] نیست، بلکه بر خلاف آن است و اگر مراد آن است که بهشت و دوزخ بر دنیا احاطه دارند، در این صورت تفاوت آن با احتمال دوم چیست؟.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==درهای [[جهنم]]== | ==درهای [[جهنم]]== | ||
جهنم درهایی دارد: {{متن قرآن|فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«اینک از دروازههای دوزخ درآیید که در آن جاودانید، و به راستی جایگاه گردنکشان بد جایگاهی است» سوره نحل، آیه ۲۹.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دستهدسته به سوی دوزخ گسیل میکنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما میخواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار میدادند؟ گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۱-۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref> در آیه {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref> بیان شده که جهنم ۷ درب دارد. در [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ {{متن قرآن|بَابٍ}} در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته میشود؛<ref>مفردات، ص ۱۵۰، "باب".</ref> مانند آنکه کسبهای گوناگون را "ابواب [[رزق]]" مینامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار میرود؛ مانند {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> بنابراین، آیا مراد آن است که جهنم دارای ۷ در ورودی است که همه [[جهنمیان]] از آن درها به آن وارد میشوند؟ یا مراد اموری است که باعث [[جهنمی]] شدن میشود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را میتوان کنایه از [[کثرت]] و هر نوع از [[گناهان]] را دری از درهای [[دوزخ]] به شمار آورد <ref>نمونه، ج ۱۱، ص ۷۷. </ref> و میتوان آن را به معنای [[واقعی]] ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنجگانه به اضافه [[قوه]] [[شهوت]] و [[غضب]] و مقتضیات آن <ref>تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶. </ref> یا به اضافه [[قوه خیال]] و واهمه یا اعضای هفتگانه (چشم، گوش، [[زبان]]، [[دست]]، پا، بطن و [[فرج]]) که [[تکلیف]] به آنها تعلق میگیرد،<ref>مواهب علیه، ص ۵۶۶. </ref> یا [[شهوات]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>«دوستداری خواستنیها از زنان و فرزندان و داراییهای فراوان انباشته از زر و سیم و اسبهای نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیکتر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی ، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref>.<ref>الفواتح الالهیه، ج ۱، ص ۴۱۴. </ref> [[تفسیر]] کردهاند که بر این اساس باید پذیرفت که [[گناهکاران]] در ۷ قسم طبقهبندی شده و [[اهل]] هر گروه از یکی از آنها وارد میشوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات [[جهنم]] یعنی ۷ طبقه متمایز با عذابهای گوناگون از نظر نوع و شدت [[عذاب]] ـ بر حسب درجات [[کفر]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص ۵۸۱. </ref> [[خصلتها]] <ref>اسفار، ج ۵، ص ۳۳۰. </ref> یا [[اعمال]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۶۱. </ref> [[ناپسند]] ـ است. تعابیر گوناگون [[روایات]] به خوبی نشان میدهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ [[دوزخ]]، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر است <ref> بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۴۱۰. </ref> یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران [[گمراهی]] است که [[راه]] ورود [[پیروان]] خود به دوزخاند؛<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳. </ref>همچنین در روایات متعدد تأکید شده که [[پاداش]] برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست،<ref>بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۴؛ ج ۱۰۰، ص ۲۱۴. </ref> | جهنم درهایی دارد: {{متن قرآن|فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«اینک از دروازههای دوزخ درآیید که در آن جاودانید، و به راستی جایگاه گردنکشان بد جایگاهی است» سوره نحل، آیه ۲۹.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دستهدسته به سوی دوزخ گسیل میکنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما میخواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار میدادند؟ گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۱-۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته میشود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref> در آیه {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref> بیان شده که جهنم ۷ درب دارد. در [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ {{متن قرآن|بَابٍ}} در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته میشود؛<ref>مفردات، ص ۱۵۰، "باب".</ref> مانند آنکه کسبهای گوناگون را "ابواب [[رزق]]" مینامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار میرود؛ مانند {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> بنابراین، آیا مراد آن است که جهنم دارای ۷ در ورودی است که همه [[جهنمیان]] از آن درها به آن وارد میشوند؟ یا مراد اموری است که باعث [[جهنمی]] شدن میشود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را میتوان کنایه از [[کثرت]] و هر نوع از [[گناهان]] را دری از درهای [[دوزخ]] به شمار آورد <ref>نمونه، ج ۱۱، ص ۷۷. </ref> و میتوان آن را به معنای [[واقعی]] ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنجگانه به اضافه [[قوه]] [[شهوت]] و [[غضب]] و مقتضیات آن <ref>تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶. </ref> یا به اضافه [[قوه خیال]] و واهمه یا اعضای هفتگانه (چشم، گوش، [[زبان]]، [[دست]]، پا، بطن و [[فرج]]) که [[تکلیف]] به آنها تعلق میگیرد،<ref>مواهب علیه، ص ۵۶۶. </ref> یا [[شهوات]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>«دوستداری خواستنیها از زنان و فرزندان و داراییهای فراوان انباشته از زر و سیم و اسبهای نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیکتر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی ، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref>.<ref>الفواتح الالهیه، ج ۱، ص ۴۱۴. </ref> [[تفسیر]] کردهاند که بر این اساس باید پذیرفت که [[گناهکاران]] در ۷ قسم طبقهبندی شده و [[اهل]] هر گروه از یکی از آنها وارد میشوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات [[جهنم]] یعنی ۷ طبقه متمایز با عذابهای گوناگون از نظر نوع و شدت [[عذاب]] ـ بر حسب درجات [[کفر]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص ۵۸۱. </ref> [[خصلتها]] <ref>اسفار، ج ۵، ص ۳۳۰. </ref> یا [[اعمال]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۶۱. </ref> [[ناپسند]] ـ است. تعابیر گوناگون [[روایات]] به خوبی نشان میدهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ [[دوزخ]]، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر است <ref> بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۴۱۰. </ref> یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران [[گمراهی]] است که [[راه]] ورود [[پیروان]] خود به دوزخاند؛<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳. </ref>همچنین در روایات متعدد تأکید شده که [[پاداش]] برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست،<ref>بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۴؛ ج ۱۰۰، ص ۲۱۴. </ref> | ||
بنابراین درهای دوزخ به گونهای است که در همان حال که بر روی بعضی باز است بر روی افرادی دیگر بسته است. به گفته بسیاری از [[مفسران]] <ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۵۰؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> که [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> و {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> و روایات [[شیعه]] <ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳؛ ارشادالقلوب، ج ۲، ص ۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۸، ۲۴۵ - ۲۴۶. </ref> و [[عامه]] <ref> المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۳۶۳؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۰۰. </ref> نیز آن را [[تأیید]] میکنند، مراد از درهای [[جهنم]] همان طبقات جهنم و اشاره به ۷ نوع [[عذاب]] است و جمله {{متن قرآن|لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}} میرساند که هر نوع از این عذابها نیز چند قسم دارد. <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> شاید بر همین اساس بعضی در بیان نام درهای جهنم همان نامهای طبقات جهنم را ذکر کردهاند <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۲؛ المحیط الاعظم، ج ۳، ص ۵۵۴. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | بنابراین درهای دوزخ به گونهای است که در همان حال که بر روی بعضی باز است بر روی افرادی دیگر بسته است. به گفته بسیاری از [[مفسران]] <ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۵۰؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> که [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> و {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> و روایات [[شیعه]] <ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳؛ ارشادالقلوب، ج ۲، ص ۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۸، ۲۴۵ - ۲۴۶. </ref> و [[عامه]] <ref> المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۳۶۳؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۰۰. </ref> نیز آن را [[تأیید]] میکنند، مراد از درهای [[جهنم]] همان طبقات جهنم و اشاره به ۷ نوع [[عذاب]] است و جمله {{متن قرآن|لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}} میرساند که هر نوع از این عذابها نیز چند قسم دارد. <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> شاید بر همین اساس بعضی در بیان نام درهای جهنم همان نامهای طبقات جهنم را ذکر کردهاند <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۲؛ المحیط الاعظم، ج ۳، ص ۵۵۴. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==درکات یا طبقات جهنم== | ==درکات یا طبقات جهنم== | ||
[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> که تأکید میکند [[منافقان]] در پایینترین طبقه جهنم جای دارند، صرف نظر از [[روایات]] متعدد،<ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۴۵-۲۴۶. </ref> تنها آیهای است که نشان میدهد جهنم درکات و طبقاتی دارد؛<ref> ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۱. </ref> خواه "[[درک]]" را به معنای پایینترین جایگاه <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۲۰. </ref> و دورترین نقطه قعر هر چیز<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۱. </ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید توضیحی بدانیم یا {{متن قرآن|الدَّرْكِ}} را به معنای مطلق پلّه رو به پایین <ref> مفردات، ص ۳۱۱-۳۱۲، "درک".</ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید احترازی بخوانیم، در هر صورت ظاهر آیه مزبور آن است که عذاب ساکنان در طبقات [[پایینتر]] نسبت به [[عذاب]] طبقات بالاتر، شدیدتر است. <ref> المیزان، ج ۵، ص ۱۱۸. </ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۱۳-۳۱۴. </ref> نیز به این مطلب که [[آتش دوزخ]] مراتبی از نظر شدت و [[ضعف]] دارد تصریح شده و همانگونه که [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و برای هر یک بنابر آنچه کردهاند پایگاه هایی است و (چنین است) تا (خداوند) جزای کردارهایشان را تمام بدهد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره احقاف، آیه ۱۹.</ref> نشان میدهد منشأ این تفاوت، [[اختلاف]] مراتب [[سقوط]] [[باطنی]] افراد است که خود را در اعمالشان به نمایش میگذارند. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۴. </ref> برخی گفتهاند: تعبیر {{متن قرآن|فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ}} در [[آیه شریفه]] اشاره به تفاوت [[مکانت]] و درجات بُعد [[اهل]] [[جهنم]] از [[حضرت حق]] و نهایت عذاب برای منحطترین افراد دوزخی است؛<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۰۰. </ref> نه مکانهای پایین و پایینتر از نظر مسافت، چنانکه برخی هم مراد از "[[درک]]" را مطلق جایگاهی دانستهاند که پس از رسیدن و [[استیلا]] یافتن برای شخص حاصل میشود. <ref>التحقیق، ج ۳، ص ۱۹۱؛ "درک".</ref> [[منابع روایی]] <ref> بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۴۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۹۹. </ref> و [[تفسیری]] <ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۵۱۹؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۲۶. </ref> تعداد طبقات جهنم را ۷ طبقه به نامهای جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَقَر، [[جحیم]]، [[سعیر]] و [[هاویه]] ذکر کردهاند. بعضی "سِجّین" را نیز نام یکی از طبقات [[دوزخ]] دانستهاند. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۲. </ref> در [[تطبیق]] این اسامی بر طبقات جهنم میان [[روایات]] و نیز گفتههای [[مفسران]] [[اتفاق نظر]] نیست. در روایتی نام پایینترین طبقه، [[جهنم]] و نام طبقات دیگر یکی پس از دیگری به ترتیب فوق ذکر شده <ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۴۶. </ref> و به روایتی نام پایینترین طبقه "جهنم" و بالاترین طبقه "جحیم"<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۶. </ref> و به گفتهای دیگر پایینترین طبقه "هاویه" و بالاترین طبقه "[[جهنم]]" نام دارد. <ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۱۹. </ref> [[قرآن کریم]] افراد یا گروههایی را به اموری [[تهدید]] کرده که [[روایات]] آنها را به محلهایی از [[دوزخ]] [[تفسیر]] کردهاند که عبارتاند از {{متن قرآن|وَيْلٌ}}<ref>«وای» سوره مطففین، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|صَعُودًا}}<ref>«زودا که به او سختی رسانم» سوره مدثر، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|أَثَامًا}}<ref> سوره فرقان، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن| الْفَلَقِ}}<ref>« سوره فلق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|سَقَرَ}}<ref> سوره مدثر، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَسُعُرٍ}} <ref>سوره قمر، آیه: 24.</ref>، {{متن قرآن|غَسَّاقًا}}<ref> سوره نبأ، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|غْيًا}}<ref> سوره مریم، آیه ۵۹.</ref> و {{متن قرآن|سِجِّينٍ}}<ref> سوره مطففین، آیه ۷.</ref> به نظری، برخلاف آنچه اکثر [[مفسران]] [[گمان]] بردهاند مفاد این روایات چیزی جز بیان [[جزا]] و [[عاقبت]] اموری چون [[غیّ]] ([[گمراهی]]) آنان یا أثام و... نیست <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۱. </ref>. به جز موارد فوق که [[آیات قرآن]] به آنها تصریح کردهاند، روایات <ref> نک: بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۲، ۳۲۹. </ref> نیز حاکی از آناند که در دوزخ وادیها، کوهها، درهها، [[خانهها]]، چاهها، نهرها و مانند اینها وجود دارد که هریک جایگاه نوعی خاص یا مرتبهای ویژه از [[عذاب]] برای دستهای معیّن از [[مجرمان]] است.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> که تأکید میکند [[منافقان]] در پایینترین طبقه جهنم جای دارند، صرف نظر از [[روایات]] متعدد،<ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۴۵-۲۴۶. </ref> تنها آیهای است که نشان میدهد جهنم درکات و طبقاتی دارد؛<ref> ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۱. </ref> خواه "[[درک]]" را به معنای پایینترین جایگاه <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۲۰. </ref> و دورترین نقطه قعر هر چیز<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۱. </ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید توضیحی بدانیم یا {{متن قرآن|الدَّرْكِ}} را به معنای مطلق پلّه رو به پایین <ref> مفردات، ص ۳۱۱-۳۱۲، "درک".</ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید احترازی بخوانیم، در هر صورت ظاهر آیه مزبور آن است که عذاب ساکنان در طبقات [[پایینتر]] نسبت به [[عذاب]] طبقات بالاتر، شدیدتر است. <ref> المیزان، ج ۵، ص ۱۱۸. </ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۱۳-۳۱۴. </ref> نیز به این مطلب که [[آتش دوزخ]] مراتبی از نظر شدت و [[ضعف]] دارد تصریح شده و همانگونه که [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و برای هر یک بنابر آنچه کردهاند پایگاه هایی است و (چنین است) تا (خداوند) جزای کردارهایشان را تمام بدهد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره احقاف، آیه ۱۹.</ref> نشان میدهد منشأ این تفاوت، [[اختلاف]] مراتب [[سقوط]] [[باطنی]] افراد است که خود را در اعمالشان به نمایش میگذارند. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۴. </ref> برخی گفتهاند: تعبیر {{متن قرآن|فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ}} در [[آیه شریفه]] اشاره به تفاوت [[مکانت]] و درجات بُعد [[اهل]] [[جهنم]] از [[حضرت حق]] و نهایت عذاب برای منحطترین افراد دوزخی است؛<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۰۰. </ref> نه مکانهای پایین و پایینتر از نظر مسافت، چنانکه برخی هم مراد از "[[درک]]" را مطلق جایگاهی دانستهاند که پس از رسیدن و [[استیلا]] یافتن برای شخص حاصل میشود. <ref>التحقیق، ج ۳، ص ۱۹۱؛ "درک".</ref> [[منابع روایی]] <ref> بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۴۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۹۹. </ref> و [[تفسیری]] <ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۵۱۹؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۲۶. </ref> تعداد طبقات جهنم را ۷ طبقه به نامهای جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَقَر، [[جحیم]]، [[سعیر]] و [[هاویه]] ذکر کردهاند. بعضی "سِجّین" را نیز نام یکی از طبقات [[دوزخ]] دانستهاند. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۲. </ref> در [[تطبیق]] این اسامی بر طبقات جهنم میان [[روایات]] و نیز گفتههای [[مفسران]] [[اتفاق نظر]] نیست. در روایتی نام پایینترین طبقه، [[جهنم]] و نام طبقات دیگر یکی پس از دیگری به ترتیب فوق ذکر شده <ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۲۴۶. </ref> و به روایتی نام پایینترین طبقه "جهنم" و بالاترین طبقه "جحیم"<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۶. </ref> و به گفتهای دیگر پایینترین طبقه "هاویه" و بالاترین طبقه "[[جهنم]]" نام دارد. <ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۱۹. </ref> [[قرآن کریم]] افراد یا گروههایی را به اموری [[تهدید]] کرده که [[روایات]] آنها را به محلهایی از [[دوزخ]] [[تفسیر]] کردهاند که عبارتاند از {{متن قرآن|وَيْلٌ}}<ref>«وای» سوره مطففین، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|صَعُودًا}}<ref>«زودا که به او سختی رسانم» سوره مدثر، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|أَثَامًا}}<ref> سوره فرقان، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن| الْفَلَقِ}}<ref>« سوره فلق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|سَقَرَ}}<ref> سوره مدثر، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَسُعُرٍ}} <ref>سوره قمر، آیه: 24.</ref>، {{متن قرآن|غَسَّاقًا}}<ref> سوره نبأ، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|غْيًا}}<ref> سوره مریم، آیه ۵۹.</ref> و {{متن قرآن|سِجِّينٍ}}<ref> سوره مطففین، آیه ۷.</ref> به نظری، برخلاف آنچه اکثر [[مفسران]] [[گمان]] بردهاند مفاد این روایات چیزی جز بیان [[جزا]] و [[عاقبت]] اموری چون [[غیّ]] ([[گمراهی]]) آنان یا أثام و... نیست <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۱. </ref>. به جز موارد فوق که [[آیات قرآن]] به آنها تصریح کردهاند، روایات <ref> نک: بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۲، ۳۲۹. </ref> نیز حاکی از آناند که در دوزخ وادیها، کوهها، درهها، [[خانهها]]، چاهها، نهرها و مانند اینها وجود دارد که هریک جایگاه نوعی خاص یا مرتبهای ویژه از [[عذاب]] برای دستهای معیّن از [[مجرمان]] است.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==مراحل [[سیر]] [[دوزخیان]] در [[آخرت]]== | ==مراحل [[سیر]] [[دوزخیان]] در [[آخرت]]== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
دوزخیان در محشر به علامتهایی نشاندار شده، به آنها شناخته میشوند: {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref> نمونه، ج ۲۳، ص ۱۵۶. </ref> "سیماء" به معنای علامت است. <ref>التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷. </ref> گرچه در این [[آیه]] علامت آنان بیان نشده، بسیاری از مفسران <ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۴۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۳۱۲. </ref> با توجه به دیگر [[آیات]]، علامت یاد شده در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> را سیاهی چهره و [[ازرق]] بودن چشم دانستهاند. از آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}}<ref>«روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.</ref> [[کوری]]،<ref>معانی القرآن، ج ۲، ص ۱۹۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۱۰. </ref> سبزی<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۷۶؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۸۷؛ تفسیر عاملی، ج ۶، ص ۱۲۸. </ref> یا کبودی چشم <ref>خلاصة المنهج، ج ۳، ص ۲۳۲؛ تفسیر صفی علی شاه، ص ۴۶۳. </ref> یا همه [[بدن]] <ref>روح المعانی، ج ۸، ص ۵۶۹. </ref> و از [[آیات]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است؛ آیا در دوزخ جایگاهی برای کبرورزان نیست؟» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه میگردد؛ امّا (به) آنان که سیهرویند (میگویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.</ref>، سیاهی چهره و از [[آیه]] {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ }}<ref>«و چهرههایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو میپوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> افزون بر سیاهی چهره، غبار آلود بودن آن نیز استفاده شده است. | دوزخیان در محشر به علامتهایی نشاندار شده، به آنها شناخته میشوند: {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref> نمونه، ج ۲۳، ص ۱۵۶. </ref> "سیماء" به معنای علامت است. <ref>التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷. </ref> گرچه در این [[آیه]] علامت آنان بیان نشده، بسیاری از مفسران <ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۴۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۳۱۲. </ref> با توجه به دیگر [[آیات]]، علامت یاد شده در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> را سیاهی چهره و [[ازرق]] بودن چشم دانستهاند. از آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}}<ref>«روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.</ref> [[کوری]]،<ref>معانی القرآن، ج ۲، ص ۱۹۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۱۰. </ref> سبزی<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۷۶؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۸۷؛ تفسیر عاملی، ج ۶، ص ۱۲۸. </ref> یا کبودی چشم <ref>خلاصة المنهج، ج ۳، ص ۲۳۲؛ تفسیر صفی علی شاه، ص ۴۶۳. </ref> یا همه [[بدن]] <ref>روح المعانی، ج ۸، ص ۵۶۹. </ref> و از [[آیات]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است؛ آیا در دوزخ جایگاهی برای کبرورزان نیست؟» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه میگردد؛ امّا (به) آنان که سیهرویند (میگویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.</ref>، سیاهی چهره و از [[آیه]] {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ }}<ref>«و چهرههایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو میپوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> افزون بر سیاهی چهره، غبار آلود بودن آن نیز استفاده شده است. | ||
بسیاری از [[مفسران]] سیاهی چهره را به طور [[قطع]] <ref>التبیان، ج ۲، ص ۵۵۲؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۵. </ref> یا به صورت احتمال <ref>روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴؛ بیانالسعاده، ج ۱، ص ۲۹۰؛ التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۱۱۹. </ref> بر [[حقیقت]] حمل کرده؛ ولی بعضی آن را نوعی مجاز دانستهاند،<ref> مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱۷؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۵. </ref> چنانکه برخی احتمال دادهاند علامت مذکور در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref> روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴؛ کنزالدقائق، ج ۱۲، ص ۵۸۰. </ref> و سیاهی صورت در آیات فوق،<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۵۳۹؛ البحرالمحیط، ج ۹، ص ۲۱۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴. </ref> کنایه <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۳۲؛ بیانالسعاده، ج ۱، ص ۲۹۰. </ref> از آشکار شدن [[اندوه]] و انکسار بر چهره بر اثر روبهرو شدن با [[غضب]] و [[عذاب الهی]] است. <ref>الکاشف، ج ۲، ص ۱۲۸. </ref> در [[ارتباط]] با آیات {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ }}<ref>«و چهرههایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو میپوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز، گروهی واژه {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} را به معنای غبارآلود شدن صورت <ref> التبیان، ج ۱۰، ص ۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۴۰. </ref> و گروهی مراد را [[غم]] و [[اندوه]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۱۰. </ref> یا درهم شدن و عبوس شدن ناشی از آن <ref>البحر المحیط، ج ۱۰، ص ۴۱۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۵۵۴. </ref> یا [[ذلت]] و [[خواری]] <ref> الکاشف، ج ۷، ص ۵۲۱؛ التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص ۱۲۲. </ref> و بعضی مراد از این [[آیه]] را نیز سیاهی چهره <ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۵۹۳؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۶. </ref> بر اثر اندوه <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۶۸. </ref> دانستهاند. کلمه {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} به سیاهی مانند سیاهی [[دود]]،<ref>غرائب القرآن، ج ۶، ص ۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۵۵۴. </ref> [[تاریکی]]،<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۶۹؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۱۵۵. </ref> تاریکی دود <ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۲۷۸. </ref> یا دوده <ref> اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۴۰۰. </ref> معنا شده و بعضی آن را به همان معنای غبار <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۵. </ref> دانستهاند. این نظر، به قرینه جمع میان دو تعبیر در [[آیات]] فوق <ref> نمونه، ج ۲۶، ص ۱۶۰-۱۶۱. </ref> و به [[دلیل]] خلاف اصل و بیوجه بودن تکرار در آیه <ref>التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص ۱۲۲. </ref> رد شده است. به گفتهای {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} غباری است که بر [[زمین]] مینشیند و {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} غباری است که از زمین برمیخیزد <ref> تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۶. </ref> و بعضی {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} را غبار خاکِ لاشه حیوانات <ref> تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۵. </ref> یا غبار سیاهرنگی دانستهاند که بر اثر [[درهم]] کوبیدن زمین در آستانه [[برپایی قیامت]] پدید میآید و چهره [[کافران]] را میپوشاند. <ref>کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۳۸۸. </ref> جمعی از [[مفسران]] این تعبیر را نیز کنایه از [[اندوه]] <ref>الکاشف، ج ۷، ص ۵۲۱. </ref> یا [[ذلت]] <ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۴۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۳۸۶. </ref> دانستهاند. در عبارتی از [[تفسیر قمی]] که به نظر میرسد ادامه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} است، {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} به تهیدستی از خیر و [[ثواب]] و در سخنی از [[ابن عباس]] به بخار [[دوزخ]] معنا شده است. <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | بسیاری از [[مفسران]] سیاهی چهره را به طور [[قطع]] <ref>التبیان، ج ۲، ص ۵۵۲؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۵. </ref> یا به صورت احتمال <ref>روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴؛ بیانالسعاده، ج ۱، ص ۲۹۰؛ التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۱۱۹. </ref> بر [[حقیقت]] حمل کرده؛ ولی بعضی آن را نوعی مجاز دانستهاند،<ref> مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱۷؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۵. </ref> چنانکه برخی احتمال دادهاند علامت مذکور در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref> روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴؛ کنزالدقائق، ج ۱۲، ص ۵۸۰. </ref> و سیاهی صورت در آیات فوق،<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۵۳۹؛ البحرالمحیط، ج ۹، ص ۲۱۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۲۷۴. </ref> کنایه <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۳۲؛ بیانالسعاده، ج ۱، ص ۲۹۰. </ref> از آشکار شدن [[اندوه]] و انکسار بر چهره بر اثر روبهرو شدن با [[غضب]] و [[عذاب الهی]] است. <ref>الکاشف، ج ۲، ص ۱۲۸. </ref> در [[ارتباط]] با آیات {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ }}<ref>«و چهرههایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو میپوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز، گروهی واژه {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} را به معنای غبارآلود شدن صورت <ref> التبیان، ج ۱۰، ص ۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۴۰. </ref> و گروهی مراد را [[غم]] و [[اندوه]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۱۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۱۰. </ref> یا درهم شدن و عبوس شدن ناشی از آن <ref>البحر المحیط، ج ۱۰، ص ۴۱۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۵۵۴. </ref> یا [[ذلت]] و [[خواری]] <ref> الکاشف، ج ۷، ص ۵۲۱؛ التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص ۱۲۲. </ref> و بعضی مراد از این [[آیه]] را نیز سیاهی چهره <ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۵۹۳؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۶. </ref> بر اثر اندوه <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۶۸. </ref> دانستهاند. کلمه {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} به سیاهی مانند سیاهی [[دود]]،<ref>غرائب القرآن، ج ۶، ص ۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۵۵۴. </ref> [[تاریکی]]،<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۶۹؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۱۵۵. </ref> تاریکی دود <ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۲۷۸. </ref> یا دوده <ref> اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۴۰۰. </ref> معنا شده و بعضی آن را به همان معنای غبار <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۵. </ref> دانستهاند. این نظر، به قرینه جمع میان دو تعبیر در [[آیات]] فوق <ref> نمونه، ج ۲۶، ص ۱۶۰-۱۶۱. </ref> و به [[دلیل]] خلاف اصل و بیوجه بودن تکرار در آیه <ref>التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص ۱۲۲. </ref> رد شده است. به گفتهای {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} غباری است که بر [[زمین]] مینشیند و {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} غباری است که از زمین برمیخیزد <ref> تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۶. </ref> و بعضی {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} را غبار خاکِ لاشه حیوانات <ref> تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۲۲۵. </ref> یا غبار سیاهرنگی دانستهاند که بر اثر [[درهم]] کوبیدن زمین در آستانه [[برپایی قیامت]] پدید میآید و چهره [[کافران]] را میپوشاند. <ref>کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۳۸۸. </ref> جمعی از [[مفسران]] این تعبیر را نیز کنایه از [[اندوه]] <ref>الکاشف، ج ۷، ص ۵۲۱. </ref> یا [[ذلت]] <ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۴۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۳۸۶. </ref> دانستهاند. در عبارتی از [[تفسیر قمی]] که به نظر میرسد ادامه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} است، {{متن قرآن|قَتَرَةٌ }} به تهیدستی از خیر و [[ثواب]] و در سخنی از [[ابن عباس]] به بخار [[دوزخ]] معنا شده است. <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]]=== | === راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]]=== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
برخی نیز مراد از {{متن قرآن|زُمَرًا}} را راندن برخی از [[دوزخیان]] به [[دوزخ]] پیش از [[محاسبه اعمال]] و راندن برخی را پس از آن دانستهاند. <ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۴۳۷. </ref> گرچه بعضی مراد از {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند» سوره فصلت، آیه ۱۹.</ref> راندن <ref> تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۷۳۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۲۹۰. </ref> یا آمدن <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۶۴؛ البرهان، ج ۴، ص ۷۸۳. </ref> دوزخیان به سوی [[جهنم]] دانستهاند، بسیاری از [[مفسران]] <ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲؛ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۷؛ جامعالبیان، ج ۲۴، ص ۶۸. </ref> از تعبیر یاد شده استفاده کردهاند که در محلی از [[محشر]] و به گفتهای کنار جهنم <ref> تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۱۳۰. </ref> دستههایی از دوزخیان را نگاه میدارند تا دستههای بعدی به آنها ملحق شده، همه آنها را با هم روانه دوزخ کنند. به نظری مراد آن است که دوزخیان را قسمت کرده، هریک را به [[زندان]] مخصوص خود میفرستند <ref> تفسیر هدایت، ج ۱۲، ص ۱۹۴. </ref> و به نظری {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} اشاره به آن است که آتشی از دوزخ گرد آنان را فرا میگیرد و همواره حلقه آن تنگتر میشود و آنها برای فرار از [[آتش]] در هم فرو رفته، به شدت در هم فشرده میشوند. <ref> تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص ۲۲۱۹. </ref> آیات {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد میآوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«کسانی که به رو درافتاده، به سوی دوزخ گرد آورده میشوند بد جایگاهتر و گمراهترند» سوره فرقان، آیه ۳۴.</ref> حاکی از آناند که [[کافران]] بر صورتهایشان به سوی [[دوزخ]] [[محشور]] میشوند. | برخی نیز مراد از {{متن قرآن|زُمَرًا}} را راندن برخی از [[دوزخیان]] به [[دوزخ]] پیش از [[محاسبه اعمال]] و راندن برخی را پس از آن دانستهاند. <ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۴۳۷. </ref> گرچه بعضی مراد از {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند» سوره فصلت، آیه ۱۹.</ref> راندن <ref> تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۷۳۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۲۹۰. </ref> یا آمدن <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۶۴؛ البرهان، ج ۴، ص ۷۸۳. </ref> دوزخیان به سوی [[جهنم]] دانستهاند، بسیاری از [[مفسران]] <ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲؛ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۷؛ جامعالبیان، ج ۲۴، ص ۶۸. </ref> از تعبیر یاد شده استفاده کردهاند که در محلی از [[محشر]] و به گفتهای کنار جهنم <ref> تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۱۳۰. </ref> دستههایی از دوزخیان را نگاه میدارند تا دستههای بعدی به آنها ملحق شده، همه آنها را با هم روانه دوزخ کنند. به نظری مراد آن است که دوزخیان را قسمت کرده، هریک را به [[زندان]] مخصوص خود میفرستند <ref> تفسیر هدایت، ج ۱۲، ص ۱۹۴. </ref> و به نظری {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} اشاره به آن است که آتشی از دوزخ گرد آنان را فرا میگیرد و همواره حلقه آن تنگتر میشود و آنها برای فرار از [[آتش]] در هم فرو رفته، به شدت در هم فشرده میشوند. <ref> تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص ۲۲۱۹. </ref> آیات {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد میآوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«کسانی که به رو درافتاده، به سوی دوزخ گرد آورده میشوند بد جایگاهتر و گمراهترند» سوره فرقان، آیه ۳۴.</ref> حاکی از آناند که [[کافران]] بر صورتهایشان به سوی [[دوزخ]] [[محشور]] میشوند. | ||
[[مفسران]] در بیان مراد از حشر یاد شده وجوه گوناگونی گفتهاند؛<ref>روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۱۵؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۸۵. </ref> به نظری مراد آن است که آنها را با صورت به [[زمین]] کشیده، به سمت دوزخ میبرند. <ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۳۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۸۶. </ref> بعضی مراد را [[راه رفتن]] بر صورت دانسته <ref>منهج الصادقین، ج ۶، ص ۳۴۹ - ۳۵۰؛ بیانالسعاده، ج ۳، ص ۱۴۰؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷. </ref> و با [[نقل]] روایتی از [[رسول]] گرامی{{صل}} آن را [[تأیید]] کردهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۶۶؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۴۸۶ - ۴۸۷؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷ - ۱۸. </ref> به نظری تعبیر {{متن قرآن|عَلَى وُجُوهِهِمْ}} در [[کلام عرب]] کنایه از [[شتاب]] <ref>زاد المسیر، ج ۳، ص ۵۵. </ref> و مراد [[سیر]] پرشتاب آنان به سوی دوزخ است. <ref>فتح القدیر، ج ۳، ص ۳۰۹. </ref> به نظری علت اینگونه [[حشر]]، شدت [[وابستگی]] [[ارواح]] کافران به دنیاست <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۴۱۱. </ref> که در نتیجه [[فطرت]] آنان منکوس است و در [[آخرت]] به شکل سیمای باطنیِ خود واژگونه محشور میشوند،<ref> تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۸۵. </ref> زیرا چهره [[اخروی]] و [[بدن]] [[ملکوتی]] [[انسان]] تابع [[نفس انسان]] بوده، نفس به هر شکل درآید بدن نیز همان شکل را به خود میگیرد. <ref> بیان السعاده، ج ۳، ص ۱۴۰. </ref> جمعی از مفسران مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده میشوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> را نیز راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]] دانستهاند. <ref>کشفالاسرار، ج ۹، ص ۳۳۴؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۵۸؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۴۲۱. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | [[مفسران]] در بیان مراد از حشر یاد شده وجوه گوناگونی گفتهاند؛<ref>روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۱۵؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۸۵. </ref> به نظری مراد آن است که آنها را با صورت به [[زمین]] کشیده، به سمت دوزخ میبرند. <ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۳۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۸۶. </ref> بعضی مراد را [[راه رفتن]] بر صورت دانسته <ref>منهج الصادقین، ج ۶، ص ۳۴۹ - ۳۵۰؛ بیانالسعاده، ج ۳، ص ۱۴۰؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷. </ref> و با [[نقل]] روایتی از [[رسول]] گرامی{{صل}} آن را [[تأیید]] کردهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۶۶؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۴۸۶ - ۴۸۷؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۷ - ۱۸. </ref> به نظری تعبیر {{متن قرآن|عَلَى وُجُوهِهِمْ}} در [[کلام عرب]] کنایه از [[شتاب]] <ref>زاد المسیر، ج ۳، ص ۵۵. </ref> و مراد [[سیر]] پرشتاب آنان به سوی دوزخ است. <ref>فتح القدیر، ج ۳، ص ۳۰۹. </ref> به نظری علت اینگونه [[حشر]]، شدت [[وابستگی]] [[ارواح]] کافران به دنیاست <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۴۱۱. </ref> که در نتیجه [[فطرت]] آنان منکوس است و در [[آخرت]] به شکل سیمای باطنیِ خود واژگونه محشور میشوند،<ref> تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۸۵. </ref> زیرا چهره [[اخروی]] و [[بدن]] [[ملکوتی]] [[انسان]] تابع [[نفس انسان]] بوده، نفس به هر شکل درآید بدن نیز همان شکل را به خود میگیرد. <ref> بیان السعاده، ج ۳، ص ۱۴۰. </ref> جمعی از مفسران مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده میشوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> را نیز راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]] دانستهاند. <ref>کشفالاسرار، ج ۹، ص ۳۳۴؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۵۸؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۴۲۱. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== سؤال از [[دوزخیان]] در مسیر راندن آنان به سوی [[جهنم]]=== | === سؤال از [[دوزخیان]] در مسیر راندن آنان به سوی [[جهنم]]=== | ||
پس از آنکه [[فرمان]] راندن دوزخیان به سوی جهنم داده میشود در ابتدا <ref> التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۲۳. </ref> یا در میان [[راه]] و پیش از رسیدن به جهنم <ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۶۸۸؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۳۲. </ref> آنان را نگه میدارند تا از آنان سؤال کنند: {{متن قرآن| احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ }}<ref>«و ستمپیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند میپرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.</ref>، گرچه برخی [[مفسران]] این سؤال را همان [[محاسبه]] [[قیامت]] <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص ۷. </ref> و بررسی [[عقاید]] و [[اعمال]] <ref> مواهب علیه، ص ۹۹۷؛ الاصفی، ج ۲، ص ۱۰۴۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸. </ref> دانستهاند؛ مانند سؤال از [[توحید]] <ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹. </ref> و بر اساس [[روایات]]، [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}،<ref> روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸، نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۱. </ref> [[دوستی اهل بیت]]{{عم}}،<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۲. </ref> چگونگی گذراندن [[عمر]] و [[جوانی]]، کسب [[مال]] و هزینه آن <ref>بیان السعاده، ج ۳، ص ۲۹۵. </ref> و به گفتهای [[بدعتها]] <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۸۸. </ref> و خلاصه همه [[تکالیف]] اعم از [[اوامر]] و نواهی که در [[دنیا]] بر عهده [[انسان]] بوده است. <ref> التبیان، ج ۸، ص ۴۹۰. </ref> از [[عبدالله بن مسعود]] [[نقل]] شده برای [[مسخره کردن]] دوزخیان از آنان میپرسند: آیا آب خنک میل دارند؟<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹. </ref> و نیز به نظری [[سیاق آیه]] نشان میدهد مفاد سؤال همان است که در [[آیات]] بعد: {{متن قرآن|مَا لَكُمْ لا تَنَاصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ}}<ref>«چرا یکدیگر را یاری نمیکنید؟ بلکه در آن روز آنان فرمانبردارند» سوره صافات، آیه ۲۵-۲۶.</ref> آمده است که از سر [[توبیخ]] <ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹. </ref> یا نشان دادن عجز و [[تحقیر]] [[دوزخیان]]، به آنان گفته میشود: شما که در [[دنیا]] همدیگر را ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} [[یاری]] میکردید چرا اکنون برای [[نجات]] خود از این [[بدبختی]]، یکدیگر را یاری نمیکنید؟ بنابراین، [[پرسش]] یاد شده سؤال [[حقیقی]] نیست <ref> التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۲۳. </ref> و در نتیجه این پرسش که چرا قبل از [[محاکمه]] [[فرمان]] راندن آنان به سوی [[دوزخ]] داده شده، جایی نخواهد داشت. البته برخی که پرسش یاد شده را حقیقی و برای محاکمه دانستهاند گفتهاند: [[جهنمی]] بودن آنان برای همه حتی خودشان واضح بوده، سؤال برای [[تعیین]] [[میزان]] [[جرم]] آنان است. <ref> نمونه، ج ۱۹، ص ۳۶. </ref> بعضی مراد از [[حشر]] به سوی [[آتش]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند» سوره فصلت، آیه ۱۹-۲۰.</ref> به قرینه اینکه [[شهادت]] مذکور در آیه نمیتواند بعد از [[محاسبه اعمال]] باشد، [[حشر]] به سوی موقف حساب دانسته <ref> روحالبیان، ج ۸، ص ۲۴۷. </ref> و به نظری پرسش از دوزخیان و شهادت جوارح پس از [[اجتماع]] همه دوزخیان <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۵۵۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۹، ص ۲۹۵. </ref> در برابر آتش <ref>ارشاد الاذهان، ص ۴۸۳. </ref> خواهد بود.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | پس از آنکه [[فرمان]] راندن دوزخیان به سوی جهنم داده میشود در ابتدا <ref> التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۲۳. </ref> یا در میان [[راه]] و پیش از رسیدن به جهنم <ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۶۸۸؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۳۲. </ref> آنان را نگه میدارند تا از آنان سؤال کنند: {{متن قرآن| احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ }}<ref>«و ستمپیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند میپرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.</ref>، گرچه برخی [[مفسران]] این سؤال را همان [[محاسبه]] [[قیامت]] <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص ۷. </ref> و بررسی [[عقاید]] و [[اعمال]] <ref> مواهب علیه، ص ۹۹۷؛ الاصفی، ج ۲، ص ۱۰۴۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸. </ref> دانستهاند؛ مانند سؤال از [[توحید]] <ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹. </ref> و بر اساس [[روایات]]، [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}،<ref> روح المعانی، ج ۱۲، ص ۷۸، نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۱. </ref> [[دوستی اهل بیت]]{{عم}}،<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۲. </ref> چگونگی گذراندن [[عمر]] و [[جوانی]]، کسب [[مال]] و هزینه آن <ref>بیان السعاده، ج ۳، ص ۲۹۵. </ref> و به گفتهای [[بدعتها]] <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۸۸. </ref> و خلاصه همه [[تکالیف]] اعم از [[اوامر]] و نواهی که در [[دنیا]] بر عهده [[انسان]] بوده است. <ref> التبیان، ج ۸، ص ۴۹۰. </ref> از [[عبدالله بن مسعود]] [[نقل]] شده برای [[مسخره کردن]] دوزخیان از آنان میپرسند: آیا آب خنک میل دارند؟<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹. </ref> و نیز به نظری [[سیاق آیه]] نشان میدهد مفاد سؤال همان است که در [[آیات]] بعد: {{متن قرآن|مَا لَكُمْ لا تَنَاصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ}}<ref>«چرا یکدیگر را یاری نمیکنید؟ بلکه در آن روز آنان فرمانبردارند» سوره صافات، آیه ۲۵-۲۶.</ref> آمده است که از سر [[توبیخ]] <ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۶۹. </ref> یا نشان دادن عجز و [[تحقیر]] [[دوزخیان]]، به آنان گفته میشود: شما که در [[دنیا]] همدیگر را ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} [[یاری]] میکردید چرا اکنون برای [[نجات]] خود از این [[بدبختی]]، یکدیگر را یاری نمیکنید؟ بنابراین، [[پرسش]] یاد شده سؤال [[حقیقی]] نیست <ref> التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۲۳. </ref> و در نتیجه این پرسش که چرا قبل از [[محاکمه]] [[فرمان]] راندن آنان به سوی [[دوزخ]] داده شده، جایی نخواهد داشت. البته برخی که پرسش یاد شده را حقیقی و برای محاکمه دانستهاند گفتهاند: [[جهنمی]] بودن آنان برای همه حتی خودشان واضح بوده، سؤال برای [[تعیین]] [[میزان]] [[جرم]] آنان است. <ref> نمونه، ج ۱۹، ص ۳۶. </ref> بعضی مراد از [[حشر]] به سوی [[آتش]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند» سوره فصلت، آیه ۱۹-۲۰.</ref> به قرینه اینکه [[شهادت]] مذکور در آیه نمیتواند بعد از [[محاسبه اعمال]] باشد، [[حشر]] به سوی موقف حساب دانسته <ref> روحالبیان، ج ۸، ص ۲۴۷. </ref> و به نظری پرسش از دوزخیان و شهادت جوارح پس از [[اجتماع]] همه دوزخیان <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۵۵۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۹، ص ۲۹۵. </ref> در برابر آتش <ref>ارشاد الاذهان، ص ۴۸۳. </ref> خواهد بود.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== جمع کردن دوزخیان در کنار [[جهنم]]=== | === جمع کردن دوزخیان در کنار [[جهنم]]=== | ||
به تصریح [[قرآن کریم]]، [[خداوند متعال]] همه دوزخیان را قبل از وارد ساختن آنان به دوزخ، در حالی که به زانو درآمدهاند گرداگرد جهنم حاضر کرده سپس به ترتیب، آنان را بر اساس میزان [[سرکشی]] در برابر [[خدا]]، به دوزخ وارد خواهد ساخت: {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا }}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکشترند بیرون میکشیم. آنگاه ما بهتر میدانیم چه کسانی به سوختن در آن (دوزخ) سزاوارترند» سوره مریم، آیه ۶۸-۷۰.</ref> مراد از [[ضمیر]] "هم" در دو جمله {{متن قرآن|لَنَحْشُرَنَّهُمْ}} و {{متن قرآن|لَنُحْضِرَنَّهُمْ}} به نظر بیشتر [[مفسران]]، [[منکران]] [[معاد]] است؛<ref>جامعالبیان، ج ۱۶، ص ۸۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۴؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۱۱۵. </ref> ولی بعضی مراد از آن را همه [[انسانها]] اعم از [[مؤمن]] و [[کافر]] دانسته <ref> البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۸۶. </ref> و بعضی هر دو معنا را احتمال دادهاند. <ref> الکشاف، ج ۳، ص ۳۳. </ref> بعضی با توجه به اینکه لحن [[آیات]]، لحن [[سخط]] و [[عذاب]] است، این احتمال را که مراد از ضمایر یاد شده، عموم انسانها باشند مردود دانستهاند. <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸. </ref> کسانی که مراد را آوردن همه [[اهل]] [[محشر]] در کنار [[دوزخ]] میدانند، حضور [[مؤمنان]] را اینگونه توجیه کردهاند که آنان به چشم ببینند از چه عذاب [[سختی]] رهیدهاند تا مایه [[شادمانی]] بیشتر آنان باشد و نیز [[کافران]] را [[شماتت]] کنند و کافران از این جهت، یا به جهت [[مشاهده]] بازگشت مؤمنان از کنار دوزخ به سمت [[بهشت]] به [[اندوه]] و حسرتی بیشتر دچار شوند. <ref> الکشاف، ج ۳، ص ۳۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۲۵۵. </ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> استفاده شده که رسیدگی به حساب افراد [[بیایمان]] و [[گناهکار]] <ref> نمونه، ج ۱۳، ص ۱۱۵. </ref> بلکه [[محاسبه]] همه اهل محشر <ref> مواهب علیه، ص ۶۷۴؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۸. </ref> نزدیک دوزخ خواهد بود. هر دو نظر مبتنی بر آناند که مراد از {{متن قرآن|حَوْلَ جَهَنَّمَ}} را همانند بیشتر [[مفسران]] <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۳۳ - ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۵۷؛ کنزالدقائق، ج ۸، ص ۲۵۵. </ref> بیرون [[جهنم]] بدانیم؛ اما بعضی مراد از آن را داخل جهنم دانسته <ref> تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۳۴. </ref> یا آن را احتمال دادهاند،<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> زیرا واژه حول (: دور و اطراف) همانگونه که بر کنارههای بیرونی منطبق است بر کنارههای درونی نیز [[صدق]] میکند؛ مانند آنکه میگوییم [[مهمانان]] دور اتاق نشستهاند. <ref> زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۴۲. </ref> کلمه {{متن قرآن|جِثِيًّا}} که حالت حاضران در کنار [[دوزخ]] را ترسیم میکند جمع "جاثی"<ref> التبیان، ج ۷، ص ۱۴۱؛ جامعالبیان، ج ۱۶، ص ۸۰. </ref> به معنای بر زانو نشسته<ref> التبیان، ج ۷، ص ۱۴۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص ۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵. </ref> یا بر زانو ایستاده <ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۸. </ref> یا "جثوه" به معنای [[توده]] [[خاک]] یا سنگ روی هم ریخته است. <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> بنا به وجه نخست مراد آن است که آنان همگی بر زانوان خود نشسته یا ایستادهاند. در [[قرآن کریم]] علت این حالت بیان نشده؛ ولی [[مفسران]] ادلهای را مانند [[ذلت]]،<ref> تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص ۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵. </ref> تنگی مکان <ref> البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۸۶؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> و ترسی که از هول حساب <ref> مواهب علیه، ص ۶۷۴. </ref> همه وجود آنان را فرا گرفته <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۶. </ref> ذکر کردهاند. به نظری چون در کنار دوزخ [[اعمال]] آنان [[محاسبه]] میشود و به دلالت [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم میستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref>.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> [[آدمیان]] در [[قیامت]] با یکدیگر به [[مخاصمه]] برخواهند خاست. آنان برای مخاصمه با یکدیگر به این شکل که شیوه نشستن در مخاصمه است مینشینند <ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵؛ الکشاف، ج ۳، ص ۳۳. </ref> یا از آن روست که اینگونه نشستن به هنگام درخواست از [[پادشاهان]]، مرسوم و نشان [[اضطراب]] درونی و شرایط سخت است؛ به گونهای که توان بر پا ایستادن را سلب کرده است. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۵۷. </ref> بنا بر وجه دوم مراد آن است که آنان را بر اساس نوع گناهشان <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> به صورت گروه گروه <ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۴۲. </ref> و دستههای متراکم <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸. </ref> که از دوش هم فرا میروند <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸. </ref> در کنار [[دوزخ]] حاضر میسازند. | به تصریح [[قرآن کریم]]، [[خداوند متعال]] همه دوزخیان را قبل از وارد ساختن آنان به دوزخ، در حالی که به زانو درآمدهاند گرداگرد جهنم حاضر کرده سپس به ترتیب، آنان را بر اساس میزان [[سرکشی]] در برابر [[خدا]]، به دوزخ وارد خواهد ساخت: {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا }}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکشترند بیرون میکشیم. آنگاه ما بهتر میدانیم چه کسانی به سوختن در آن (دوزخ) سزاوارترند» سوره مریم، آیه ۶۸-۷۰.</ref> مراد از [[ضمیر]] "هم" در دو جمله {{متن قرآن|لَنَحْشُرَنَّهُمْ}} و {{متن قرآن|لَنُحْضِرَنَّهُمْ}} به نظر بیشتر [[مفسران]]، [[منکران]] [[معاد]] است؛<ref>جامعالبیان، ج ۱۶، ص ۸۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۴؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۱۱۵. </ref> ولی بعضی مراد از آن را همه [[انسانها]] اعم از [[مؤمن]] و [[کافر]] دانسته <ref> البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۸۶. </ref> و بعضی هر دو معنا را احتمال دادهاند. <ref> الکشاف، ج ۳، ص ۳۳. </ref> بعضی با توجه به اینکه لحن [[آیات]]، لحن [[سخط]] و [[عذاب]] است، این احتمال را که مراد از ضمایر یاد شده، عموم انسانها باشند مردود دانستهاند. <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸. </ref> کسانی که مراد را آوردن همه [[اهل]] [[محشر]] در کنار [[دوزخ]] میدانند، حضور [[مؤمنان]] را اینگونه توجیه کردهاند که آنان به چشم ببینند از چه عذاب [[سختی]] رهیدهاند تا مایه [[شادمانی]] بیشتر آنان باشد و نیز [[کافران]] را [[شماتت]] کنند و کافران از این جهت، یا به جهت [[مشاهده]] بازگشت مؤمنان از کنار دوزخ به سمت [[بهشت]] به [[اندوه]] و حسرتی بیشتر دچار شوند. <ref> الکشاف، ج ۳، ص ۳۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۲۵۵. </ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> استفاده شده که رسیدگی به حساب افراد [[بیایمان]] و [[گناهکار]] <ref> نمونه، ج ۱۳، ص ۱۱۵. </ref> بلکه [[محاسبه]] همه اهل محشر <ref> مواهب علیه، ص ۶۷۴؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۸. </ref> نزدیک دوزخ خواهد بود. هر دو نظر مبتنی بر آناند که مراد از {{متن قرآن|حَوْلَ جَهَنَّمَ}} را همانند بیشتر [[مفسران]] <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۳۳ - ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۵۷؛ کنزالدقائق، ج ۸، ص ۲۵۵. </ref> بیرون [[جهنم]] بدانیم؛ اما بعضی مراد از آن را داخل جهنم دانسته <ref> تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۳۴. </ref> یا آن را احتمال دادهاند،<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> زیرا واژه حول (: دور و اطراف) همانگونه که بر کنارههای بیرونی منطبق است بر کنارههای درونی نیز [[صدق]] میکند؛ مانند آنکه میگوییم [[مهمانان]] دور اتاق نشستهاند. <ref> زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۴۲. </ref> کلمه {{متن قرآن|جِثِيًّا}} که حالت حاضران در کنار [[دوزخ]] را ترسیم میکند جمع "جاثی"<ref> التبیان، ج ۷، ص ۱۴۱؛ جامعالبیان، ج ۱۶، ص ۸۰. </ref> به معنای بر زانو نشسته<ref> التبیان، ج ۷، ص ۱۴۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص ۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵. </ref> یا بر زانو ایستاده <ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۸. </ref> یا "جثوه" به معنای [[توده]] [[خاک]] یا سنگ روی هم ریخته است. <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> بنا به وجه نخست مراد آن است که آنان همگی بر زانوان خود نشسته یا ایستادهاند. در [[قرآن کریم]] علت این حالت بیان نشده؛ ولی [[مفسران]] ادلهای را مانند [[ذلت]]،<ref> تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص ۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵. </ref> تنگی مکان <ref> البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۸۶؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> و ترسی که از هول حساب <ref> مواهب علیه، ص ۶۷۴. </ref> همه وجود آنان را فرا گرفته <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۶. </ref> ذکر کردهاند. به نظری چون در کنار دوزخ [[اعمال]] آنان [[محاسبه]] میشود و به دلالت [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم میستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref>.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> [[آدمیان]] در [[قیامت]] با یکدیگر به [[مخاصمه]] برخواهند خاست. آنان برای مخاصمه با یکدیگر به این شکل که شیوه نشستن در مخاصمه است مینشینند <ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۴۳۵؛ الکشاف، ج ۳، ص ۳۳. </ref> یا از آن روست که اینگونه نشستن به هنگام درخواست از [[پادشاهان]]، مرسوم و نشان [[اضطراب]] درونی و شرایط سخت است؛ به گونهای که توان بر پا ایستادن را سلب کرده است. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۵۵۷. </ref> بنا بر وجه دوم مراد آن است که آنان را بر اساس نوع گناهشان <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۳. </ref> به صورت گروه گروه <ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۴۲. </ref> و دستههای متراکم <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸. </ref> که از دوش هم فرا میروند <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۸. </ref> در کنار [[دوزخ]] حاضر میسازند. | ||
بسیاری از [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref> را که از مواجهه [[دوزخیان]] با دوزخ یاد میکند نیز مربوط به حضور [[کافران]] در کنار [[جهنم]] دانسته <ref> نمونه، ج ۵، ص ۲۰۰؛ التحریر والتنویر، ج ۶، ص ۶۰. </ref> یا آن را یکی از وجوه محتمل در آیه شمردهاند<ref> التبیان، ج ۴، ص ۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۲۴. </ref> گفتنی است لفظ {{متن قرآن|لَوْ}} در این آیه اگر به معنای {{ متن قرآن|لَيْتَ}}باشد چنانکه برخی به آن تصریح کردهاند <ref> الجدید، ج ۳، ص ۲۲. </ref> نیازی به جواب ندارد وگرنه باید گفت: جواب {{متن قرآن|لَوْ}} در آیه چون آشکار بوده <ref>اعراب القرآن، ج ۳، ص ۹۰. </ref> ذکر نشده و مراد آن است که اگر کافران را در آن حال ببینی صحنه عجیب،<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص ۲۰. </ref> وحشتناک و تکان دهندهای را خواهی دید. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸. </ref> به گفتهای فایده و علت حذف جواب آن است که [[خداوند]] خواسته است شنونده را [[آزاد]] بگذارد تا به هر [[میزان]] وهرگونه که میتواند [[سختی]] آن اوضاع وحشتبار را در [[ذهن]] خویش ترسیم کند. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۰۹. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | بسیاری از [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref> را که از مواجهه [[دوزخیان]] با دوزخ یاد میکند نیز مربوط به حضور [[کافران]] در کنار [[جهنم]] دانسته <ref> نمونه، ج ۵، ص ۲۰۰؛ التحریر والتنویر، ج ۶، ص ۶۰. </ref> یا آن را یکی از وجوه محتمل در آیه شمردهاند<ref> التبیان، ج ۴، ص ۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۲۴. </ref> گفتنی است لفظ {{متن قرآن|لَوْ}} در این آیه اگر به معنای {{ متن قرآن|لَيْتَ}}باشد چنانکه برخی به آن تصریح کردهاند <ref> الجدید، ج ۳، ص ۲۲. </ref> نیازی به جواب ندارد وگرنه باید گفت: جواب {{متن قرآن|لَوْ}} در آیه چون آشکار بوده <ref>اعراب القرآن، ج ۳، ص ۹۰. </ref> ذکر نشده و مراد آن است که اگر کافران را در آن حال ببینی صحنه عجیب،<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص ۲۰. </ref> وحشتناک و تکان دهندهای را خواهی دید. <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸. </ref> به گفتهای فایده و علت حذف جواب آن است که [[خداوند]] خواسته است شنونده را [[آزاد]] بگذارد تا به هر [[میزان]] وهرگونه که میتواند [[سختی]] آن اوضاع وحشتبار را در [[ذهن]] خویش ترسیم کند. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۰۹. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
== [[روبه]] رو کردن دوزخیان با جهنم== | == [[روبه]] رو کردن دوزخیان با جهنم== | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
به نظر گروهی از [[مفسران]] مراد از آوردن جهنم، حاضر ساختن <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۴۱؛ نهجالبیان، ج ۵، ص ۳۶۴. </ref> و آوردن آن به سوی کافران است. <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۶. </ref> طبق این نظر جهنم را به [[مجرمان]] نزدیک میکنند، چنانکه در آیه {{متن قرآن|وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک میدارند» سوره شعراء، آیه ۹۰.</ref> [[سخن]] از نزدیک ساختن [[بهشت]] به [[پرهیزگاران]] است. <ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> روایاتی از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۲۱؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۱۲؛ الامالی، طوسی، ص ۳۳۷. </ref> و [[عامه]] <ref> تفسیر قرطبی، ج ۲۱، ص ۵۵؛ الدر المنثور، ج ۶، ص ۳۵۰؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۳. </ref> به [[صراحت]] این معنا را [[تأیید]] میکنند. | به نظر گروهی از [[مفسران]] مراد از آوردن جهنم، حاضر ساختن <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۴۱؛ نهجالبیان، ج ۵، ص ۳۶۴. </ref> و آوردن آن به سوی کافران است. <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۶. </ref> طبق این نظر جهنم را به [[مجرمان]] نزدیک میکنند، چنانکه در آیه {{متن قرآن|وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک میدارند» سوره شعراء، آیه ۹۰.</ref> [[سخن]] از نزدیک ساختن [[بهشت]] به [[پرهیزگاران]] است. <ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> روایاتی از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۲۱؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۱۲؛ الامالی، طوسی، ص ۳۳۷. </ref> و [[عامه]] <ref> تفسیر قرطبی، ج ۲۱، ص ۵۵؛ الدر المنثور، ج ۶، ص ۳۵۰؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۳. </ref> به [[صراحت]] این معنا را [[تأیید]] میکنند. | ||
به نظری <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱ - ۱۹۲ و ۲۸۴. </ref> بعید نیست مراد از آوردن [[دوزخ]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref>«و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند میگیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.</ref> نیز همان پرده برداشتن از [[جهنم]] و آشکار ساختن آن برای [[اهل]] [[محشر]] باشد، بلکه برخی <ref> الکشاف، ج ۴، ص ۷۵۱-۷۵۲؛ تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۴۷۳. </ref> همین نظر را پذیرفتهاند. طبق این نظر واژه {{متن قرآن|جِيءَ}} مجاز استعمال شده است <ref> تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۴۷۳؛ روحالمعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۲ - ۳۴۳. </ref> که مراد، آوردن جهنم از [[عالم غیب]] به [[عالم شهود]] است،<ref> الکاشف، ج ۷، ص ۵۶۴. </ref> زیرا در آن هنگام، شخص بر اثر [[بصیرت]] [[اخروی]]، جهنّم و انواع عقوبتهای آن و همچنین [[بهشت]] و انواع نعمتهای آن را میبیند. <ref> بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۵۳. </ref> بعضی مراد را، آوردن صورت مثالی جهنم دانستهاند <ref>روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۳۰. </ref> و به احتمالی ممکن است با توجه به آیه {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref> آشکار ساختن و با توجه به آیه {{متن قرآن|وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دوزخ برافروخته شود،» سوره تکویر، آیه ۱۲.</ref> آوردن [[عذاب]] جهنم و با توجه به [[روایات]]، انتقال جهنّم هر سه مراد باشد. <ref> الفرقان، ج ۳۰، ص ۳۱۷. </ref> بعضی حمل آیه را بر صورت مثالی یا معنای مجازی ردّ کردهاند،<ref> مقتنیات الدرر، ج ۱۲، ص ۱۴۵ نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> زیرا دست برداشتن از ظاهر آیه بدون دلیلی برخلاف ظاهر درست نیست <ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> و محال بودن انتقال مکانی برای دوزخ <ref> روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۳۰؛ تفسیر آسان، ج ۱۸، ص ۲۷۷ - ۲۷۸. </ref> نیز [[گمان]] نارواست،<ref> روح المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۳. </ref> زیرا حقایق [[عالم قیامت]] دقیقا برای ما روشن نیستند و [[قوانین]] [[حاکم]] بر آنجا با [[قوانین]] این [[جهان]] بسیار تفاوت دارند و هیچ مانعی نیست که در آن [[روز]] [[بهشت و دوزخ]] [[تغییر]] مکان دهند،<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> چنانکه در [[قدرت الهی]] چنین چیزی امر تازهای نیست. <ref>مقتنیاتالدرر، ج ۱۲، ص ۱۴۵. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | به نظری <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱ - ۱۹۲ و ۲۸۴. </ref> بعید نیست مراد از آوردن [[دوزخ]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref>«و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند میگیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.</ref> نیز همان پرده برداشتن از [[جهنم]] و آشکار ساختن آن برای [[اهل]] [[محشر]] باشد، بلکه برخی <ref> الکشاف، ج ۴، ص ۷۵۱-۷۵۲؛ تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۴۷۳. </ref> همین نظر را پذیرفتهاند. طبق این نظر واژه {{متن قرآن|جِيءَ}} مجاز استعمال شده است <ref> تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۴۷۳؛ روحالمعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۲ - ۳۴۳. </ref> که مراد، آوردن جهنم از [[عالم غیب]] به [[عالم شهود]] است،<ref> الکاشف، ج ۷، ص ۵۶۴. </ref> زیرا در آن هنگام، شخص بر اثر [[بصیرت]] [[اخروی]]، جهنّم و انواع عقوبتهای آن و همچنین [[بهشت]] و انواع نعمتهای آن را میبیند. <ref> بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۵۳. </ref> بعضی مراد را، آوردن صورت مثالی جهنم دانستهاند <ref>روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۳۰. </ref> و به احتمالی ممکن است با توجه به آیه {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref> آشکار ساختن و با توجه به آیه {{متن قرآن|وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دوزخ برافروخته شود،» سوره تکویر، آیه ۱۲.</ref> آوردن [[عذاب]] جهنم و با توجه به [[روایات]]، انتقال جهنّم هر سه مراد باشد. <ref> الفرقان، ج ۳۰، ص ۳۱۷. </ref> بعضی حمل آیه را بر صورت مثالی یا معنای مجازی ردّ کردهاند،<ref> مقتنیات الدرر، ج ۱۲، ص ۱۴۵ نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> زیرا دست برداشتن از ظاهر آیه بدون دلیلی برخلاف ظاهر درست نیست <ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> و محال بودن انتقال مکانی برای دوزخ <ref> روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۳۰؛ تفسیر آسان، ج ۱۸، ص ۲۷۷ - ۲۷۸. </ref> نیز [[گمان]] نارواست،<ref> روح المعانی، ج ۱۵، ص ۳۴۳. </ref> زیرا حقایق [[عالم قیامت]] دقیقا برای ما روشن نیستند و [[قوانین]] [[حاکم]] بر آنجا با [[قوانین]] این [[جهان]] بسیار تفاوت دارند و هیچ مانعی نیست که در آن [[روز]] [[بهشت و دوزخ]] [[تغییر]] مکان دهند،<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۴۷۱. </ref> چنانکه در [[قدرت الهی]] چنین چیزی امر تازهای نیست. <ref>مقتنیاتالدرر، ج ۱۲، ص ۱۴۵. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== عرضه [[دوزخیان]] بر [[جهنم]]=== | === عرضه [[دوزخیان]] بر [[جهنم]]=== | ||
آیاتی از [[قرآن کریم]] از عرضه داشتن [[کافران]] بر جهنم سخن گفته است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ}}<ref>«و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که میکردید با عذاب خواریآور کیفر میبینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> عرضه داشتن کافران بر [[آتش]] به گفتهای وارد شدن آنان به آتش است، چنانکه عرضه شدن بر [[شمشیر]] به معنای کشته شدن با شمشیر است <ref>مجمعالبیان، ج ۹، ص ۱۳۳. </ref> و از تعبیرهای مجازی شایع به شمار میآید. <ref> روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۷۹. </ref> در تعابیری نزدیک بلکه یکسان با این نظریه، مراد مباشر ساختن آنان با آتش <ref>المحرر الوجیز، ج ۵، ص ۱۰۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۴۴۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۲۲۰. </ref> یا [[عذاب]] کردن آنان با آتش <ref>تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص ۱۱۵؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۷۹. </ref> دانسته شده؛ ولی این نظر به [[دلیل]] [[ناسازگاری]] با [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> رد شده است، زیرا در این آیه چشیدن عذاب بر عرض متفرع شده و این نشان میدهد که عرضه شدن بر آتش غیر از عذاب شدن به آن است. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵. </ref> بعضی مراد از عرض را کنار رفتن [[پوشش]] از جهنم <ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۲۹۴؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۲۶. </ref> و [[آیه]] را اشاره به هنگامی دانستهاند که پرده از [[جهنم]] برداشته شده، [[دوزخیان]] [[جهنم]] را خواهند دید،<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۲۲، ۳۱. </ref> چنانکه عرض جهنم بر دوزخیان به کنار زدن پرده از چشم دوزخیان [[تفسیر]] شده است،<ref> تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۰۳. </ref> از این رو بعضی مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم را همان عرضه جهنم بر دوزخیان دانستهاند. <ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۵؛ مواهب علیه، ص ۱۱۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۳؛ نک: ج ۲۷، ص ۶۰۸. </ref> ولی به نظری در [[قیامت]]، هم عرضه جهنم بر [[کافران]] و هم عرضه آنان بر جهنم رخ خواهد داد. عرضه شدن جهنم بر کافران هنگام پدیدار شدن جهنم برای آنان و بدین معناست که مانعی از ورود آنان به جهنم مانند [[عمل صالح]] یا [[شفاعت]] وجود ندارد و عرضه کافران بر جهنم هنگامی است که پس از [[محاکمه]] و محکوم شدن به [[آتش]]، آنان را به سوی [[دوزخ]] میبرند و عرضه شدن آنان بر دوزخ به معنای دخول آنان در آتش و نبودن مانعی از [[عذاب]] آنان است. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶. </ref> به نظری مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم، راندن آنان به سوی آتش <ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۲۹۴. </ref> یا نگه داشتن آنان بر آستانه آتش <ref>الموسوعة القرآنیه، ج ۱۱، ص ۱۹۲. </ref> است.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | آیاتی از [[قرآن کریم]] از عرضه داشتن [[کافران]] بر جهنم سخن گفته است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ}}<ref>«و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که میکردید با عذاب خواریآور کیفر میبینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> عرضه داشتن کافران بر [[آتش]] به گفتهای وارد شدن آنان به آتش است، چنانکه عرضه شدن بر [[شمشیر]] به معنای کشته شدن با شمشیر است <ref>مجمعالبیان، ج ۹، ص ۱۳۳. </ref> و از تعبیرهای مجازی شایع به شمار میآید. <ref> روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۷۹. </ref> در تعابیری نزدیک بلکه یکسان با این نظریه، مراد مباشر ساختن آنان با آتش <ref>المحرر الوجیز، ج ۵، ص ۱۰۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص ۴۴۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص ۲۲۰. </ref> یا [[عذاب]] کردن آنان با آتش <ref>تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص ۱۱۵؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۷۹. </ref> دانسته شده؛ ولی این نظر به [[دلیل]] [[ناسازگاری]] با [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> رد شده است، زیرا در این آیه چشیدن عذاب بر عرض متفرع شده و این نشان میدهد که عرضه شدن بر آتش غیر از عذاب شدن به آن است. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵. </ref> بعضی مراد از عرض را کنار رفتن [[پوشش]] از جهنم <ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۲۹۴؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۲۶. </ref> و [[آیه]] را اشاره به هنگامی دانستهاند که پرده از [[جهنم]] برداشته شده، [[دوزخیان]] [[جهنم]] را خواهند دید،<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۲۲، ۳۱. </ref> چنانکه عرض جهنم بر دوزخیان به کنار زدن پرده از چشم دوزخیان [[تفسیر]] شده است،<ref> تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۶۰۳. </ref> از این رو بعضی مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم را همان عرضه جهنم بر دوزخیان دانستهاند. <ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۰۵؛ مواهب علیه، ص ۱۱۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۳؛ نک: ج ۲۷، ص ۶۰۸. </ref> ولی به نظری در [[قیامت]]، هم عرضه جهنم بر [[کافران]] و هم عرضه آنان بر جهنم رخ خواهد داد. عرضه شدن جهنم بر کافران هنگام پدیدار شدن جهنم برای آنان و بدین معناست که مانعی از ورود آنان به جهنم مانند [[عمل صالح]] یا [[شفاعت]] وجود ندارد و عرضه کافران بر جهنم هنگامی است که پس از [[محاکمه]] و محکوم شدن به [[آتش]]، آنان را به سوی [[دوزخ]] میبرند و عرضه شدن آنان بر دوزخ به معنای دخول آنان در آتش و نبودن مانعی از [[عذاب]] آنان است. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶. </ref> به نظری مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم، راندن آنان به سوی آتش <ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۲۹۴. </ref> یا نگه داشتن آنان بر آستانه آتش <ref>الموسوعة القرآنیه، ج ۱۱، ص ۱۹۲. </ref> است.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
== القای دوزخیان در آتش== | == القای دوزخیان در آتش== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
بر اساس آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> [[ملائکه]] [[موی سر]] برخی از [[مجرمان]] ([[کافران]]) <ref> التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷؛ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۴۱۷. </ref> و پاهای برخی دیگر <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶۸. </ref> یا گاه موی جلو سر و گاه پاهای آنها را گرفته، آنان را به سوی [[دوزخ]] میکشند <ref> التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴. </ref> یا در [[آتش]] میافکنند <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۸. </ref> یا آنکه موی جلو سر و قدمهای آنان را از پیش رو یا پشت سر به هم میرسانند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶۸. </ref> به گونهای که کمر آنان شکسته شود <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴. </ref> یا با زنجیر <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵. </ref> یا غل <ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۲. </ref> به یکدیگر میبندند و آنان را با صورت در آتش میافکنند. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۲۰۱. </ref> بنابر [[آیات]] {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.</ref> [[ملائکه]] [[دستور]] مییابند محکوم به [[عذاب]] را بگیرند و به غل کشیده، به دوزخ بیفکنند. [[آیه]] درباره مجرمانی است که [[نامه]] اعمالشان را به دست چپشان میدهند که به گفتهای اشاره به [[کافران]] است. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۴۲۴؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۱۰۵. </ref> غل، زنجیری است که بر گردن [[مجرم]] نهاده و دستها، پاها و گردن مجرم با آن بسته میشد. <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۰؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۴۶۸. </ref> از آیه {{متن قرآن|فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ}}<ref>«و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) میافکنند؛» سوره شعراء، آیه ۹۴.</ref> که کیفیت به دوزخ انداختن [[بتها]]، پرستشکنندگان آنها، و [[لشکریان شیطان]] را بیان کرده استفاده شده که آنها به هنگام [[سقوط]] در دوزخ همانند سنگی هستند که از فراز بلندی به درهای پرتاب میشود که نخست به نقطهای افتاده، از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد. <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۳۲۲؛ الاصفی، ج ۲، ص ۸۸۸؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۲۷۰. </ref> چنانچه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ}}<ref>«جای او، آتش است،» سوره قارعة، آیه ۹.</ref> بدین معنا باشد که [[مجرم]] را به سر در [[آتش دوزخ]] سرنگون میکنند،<ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۰؛ پرتوی از قرآن، ج ۴، ص ۲۳۸؛ اطیب البیان، ج ۱۴، ص ۲۱۲. </ref> این [[آیه]] نیز چگونگی به [[دوزخ]] انداختن برخی محکومان به [[عذاب]] را بیان داشته است. | بر اساس آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهرههایشان شناخته میشوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را میگیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> [[ملائکه]] [[موی سر]] برخی از [[مجرمان]] ([[کافران]]) <ref> التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷؛ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۴۱۷. </ref> و پاهای برخی دیگر <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶۸. </ref> یا گاه موی جلو سر و گاه پاهای آنها را گرفته، آنان را به سوی [[دوزخ]] میکشند <ref> التبیان، ج ۹، ص ۴۷۷؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴. </ref> یا در [[آتش]] میافکنند <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۸. </ref> یا آنکه موی جلو سر و قدمهای آنان را از پیش رو یا پشت سر به هم میرسانند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶۸. </ref> به گونهای که کمر آنان شکسته شود <ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۱۴. </ref> یا با زنجیر <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۷۵. </ref> یا غل <ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۲. </ref> به یکدیگر میبندند و آنان را با صورت در آتش میافکنند. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۲۰۱. </ref> بنابر [[آیات]] {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.</ref> [[ملائکه]] [[دستور]] مییابند محکوم به [[عذاب]] را بگیرند و به غل کشیده، به دوزخ بیفکنند. [[آیه]] درباره مجرمانی است که [[نامه]] اعمالشان را به دست چپشان میدهند که به گفتهای اشاره به [[کافران]] است. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۴۲۴؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۱۰۵. </ref> غل، زنجیری است که بر گردن [[مجرم]] نهاده و دستها، پاها و گردن مجرم با آن بسته میشد. <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۰؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۴۶۸. </ref> از آیه {{متن قرآن|فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ}}<ref>«و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) میافکنند؛» سوره شعراء، آیه ۹۴.</ref> که کیفیت به دوزخ انداختن [[بتها]]، پرستشکنندگان آنها، و [[لشکریان شیطان]] را بیان کرده استفاده شده که آنها به هنگام [[سقوط]] در دوزخ همانند سنگی هستند که از فراز بلندی به درهای پرتاب میشود که نخست به نقطهای افتاده، از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد. <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۳۲۲؛ الاصفی، ج ۲، ص ۸۸۸؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۲۷۰. </ref> چنانچه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ}}<ref>«جای او، آتش است،» سوره قارعة، آیه ۹.</ref> بدین معنا باشد که [[مجرم]] را به سر در [[آتش دوزخ]] سرنگون میکنند،<ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۰؛ پرتوی از قرآن، ج ۴، ص ۲۳۸؛ اطیب البیان، ج ۱۴، ص ۲۱۲. </ref> این [[آیه]] نیز چگونگی به [[دوزخ]] انداختن برخی محکومان به [[عذاب]] را بیان داشته است. | ||
گفته میشود که آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده میشوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> نیز حکایت از پرتاب [[دوزخیان]] در [[جهنم]] از [[راه]] دور دارد. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۰۴. </ref> "دعّ" به معنای دفع (دورساختن، راندن) شدید است <ref> التحقیق، ج ۳، ص ۲۰۳، "دع".</ref> و از همینرو جمعی از [[مفسران]] مراد از آیه را راندن دوزخیان به سوی جهنم دانستهاند. <ref> نمونه، ج ۲۲، ص ۴۲۱؛ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۳۳۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲۷، ص ۵۸. </ref> بسیاری از مفسران در توضیح آیه به تعبیر "دفع با شدت" بسنده کرده <ref> تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۲۹۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۱۲۷؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۴۸. </ref> و بعضی مرادِ مفسران از "دفع" را راندن به [[آتش]] <ref>ترجمه بیان السعاده، ج ۱۳، ص ۴۲۰. </ref> یا پرتاب کردن دوزخیان به آتش دانستهاند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | گفته میشود که آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده میشوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> نیز حکایت از پرتاب [[دوزخیان]] در [[جهنم]] از [[راه]] دور دارد. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۰۴. </ref> "دعّ" به معنای دفع (دورساختن، راندن) شدید است <ref> التحقیق، ج ۳، ص ۲۰۳، "دع".</ref> و از همینرو جمعی از [[مفسران]] مراد از آیه را راندن دوزخیان به سوی جهنم دانستهاند. <ref> نمونه، ج ۲۲، ص ۴۲۱؛ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۳۳۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲۷، ص ۵۸. </ref> بسیاری از مفسران در توضیح آیه به تعبیر "دفع با شدت" بسنده کرده <ref> تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۲۹۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۱۲۷؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۴۸. </ref> و بعضی مرادِ مفسران از "دفع" را راندن به [[آتش]] <ref>ترجمه بیان السعاده، ج ۱۳، ص ۴۲۰. </ref> یا پرتاب کردن دوزخیان به آتش دانستهاند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==دوزخیان== | ==دوزخیان== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
##غاصبان [[اموال]] [[یتیمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>؛ | ##غاصبان [[اموال]] [[یتیمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>؛ | ||
#تارکان [[نماز]]: {{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref>؛ | #تارکان [[نماز]]: {{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref>؛ | ||
#تارکان [[جهاد]] و فراریان از میدان [[جنگ]]: {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.</ref> و....<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | #تارکان [[جهاد]] و فراریان از میدان [[جنگ]]: {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.</ref> و....<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==شدت [[عذاب]] [[جهنم]]== | ==شدت [[عذاب]] [[جهنم]]== | ||
در [[آیات]] {{متن قرآن| يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ }}<ref>«در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده میشوند؛ گنهکار دوست میدارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را، و خاندانش که به او، جا (و سامان) میدادند. و هر کس را که بر روی زمین است تا (از عذاب) بازش رهاند» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۴.</ref> آمده که [[انسان]] [[مجرم]] در [[قیامت]] [[دوست]] دارد [[فرزندان]]، [[همسر]]، [[برادر]]، [[قبیله]] و همه [[مردم]] [[زمین]] را [[فدا]] کند تا از عذاب [[دوزخ]] برهد. آیات {{متن قرآن|فَيَوْمَئِذٍ لّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ }}<ref>«پس در آن روز، کسی چون عذاب کردن او عذاب نکند و هیچ کس چون به بند کشیدن او، به بند نکشد» سوره فجر، آیه ۲۵-۲۶.</ref> نیز بیان میدارد که در قیامت عذابی بیسابقه و بیمانند بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] میشود. [[آیه]] {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگتر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> هم [[عذاب]] [[دوزخ]] را عذاب اکبر نامیده است. و همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى}}<ref>«همان که در بزرگترین آتش درمیآید،» سوره اعلی، آیه ۱۲.</ref> از [[آتش دوزخ]] ـ یا یکی از اقسام آن با عنوان بزرگترین [[آتش]] یاد کرده است.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | در [[آیات]] {{متن قرآن| يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ }}<ref>«در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده میشوند؛ گنهکار دوست میدارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را، و خاندانش که به او، جا (و سامان) میدادند. و هر کس را که بر روی زمین است تا (از عذاب) بازش رهاند» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۴.</ref> آمده که [[انسان]] [[مجرم]] در [[قیامت]] [[دوست]] دارد [[فرزندان]]، [[همسر]]، [[برادر]]، [[قبیله]] و همه [[مردم]] [[زمین]] را [[فدا]] کند تا از عذاب [[دوزخ]] برهد. آیات {{متن قرآن|فَيَوْمَئِذٍ لّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ }}<ref>«پس در آن روز، کسی چون عذاب کردن او عذاب نکند و هیچ کس چون به بند کشیدن او، به بند نکشد» سوره فجر، آیه ۲۵-۲۶.</ref> نیز بیان میدارد که در قیامت عذابی بیسابقه و بیمانند بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] میشود. [[آیه]] {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگتر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> هم [[عذاب]] [[دوزخ]] را عذاب اکبر نامیده است. و همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى}}<ref>«همان که در بزرگترین آتش درمیآید،» سوره اعلی، آیه ۱۲.</ref> از [[آتش دوزخ]] ـ یا یکی از اقسام آن با عنوان بزرگترین [[آتش]] یاد کرده است.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==تنوع عذابهای [[جهنم]]== | ==تنوع عذابهای [[جهنم]]== | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
#'''[[غل و زنجیر]]:''' {{متن قرآن| إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلاسِلا وَأَغْلالا وَسَعِيرًا }}<ref>«بیگمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کردهایم» سوره انسان، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ}}<ref>«و در آن روز گنهکاران را بربسته به هم در بندها بینی» سوره ابراهیم، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا}}<ref>«ما نزد خود بندها و دوزخی داریم،» سوره مزمل، آیه ۱۲.</ref> که با آن دستها را به گردن <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۸۹. </ref> یا دوزخیان را به یکدیگر <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۲؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۴۸. </ref> یا هر یک از دوزخیان را به قرین [[شیطانی]] خود <ref> تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۴۲. </ref> میبندند. | #'''[[غل و زنجیر]]:''' {{متن قرآن| إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلاسِلا وَأَغْلالا وَسَعِيرًا }}<ref>«بیگمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کردهایم» سوره انسان، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ}}<ref>«و در آن روز گنهکاران را بربسته به هم در بندها بینی» سوره ابراهیم، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا}}<ref>«ما نزد خود بندها و دوزخی داریم،» سوره مزمل، آیه ۱۲.</ref> که با آن دستها را به گردن <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۸۹. </ref> یا دوزخیان را به یکدیگر <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۲؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۴۸. </ref> یا هر یک از دوزخیان را به قرین [[شیطانی]] خود <ref> تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۴۲. </ref> میبندند. | ||
#'''بادهای سوزنده که از منافذ پوست عبور کرده، [[جسم]] را میسوزانند:''' {{متن قرآن|فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ}}<ref>«خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب آتشباد (دوزخ) نگاهمان داشت» سوره طور، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ در تفبادی و آبی داغند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۲.</ref>.<ref> التبیان، ج ۹، ص ۴۹۹. </ref> | #'''بادهای سوزنده که از منافذ پوست عبور کرده، [[جسم]] را میسوزانند:''' {{متن قرآن|فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ}}<ref>«خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب آتشباد (دوزخ) نگاهمان داشت» سوره طور، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ در تفبادی و آبی داغند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۲.</ref>.<ref> التبیان، ج ۹، ص ۴۹۹. </ref> | ||
#'''گرزهای آهنین:''' {{متن قرآن|وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ}}<ref>«و گرزهایی آهنین برای (عذاب) آنان (آماده) است» سوره حج، آیه ۲۱.</ref> و طلا و نقره که در [[آتش دوزخ]] گداخته شده، با آن بر دوزخیان داغ مینهند: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref> در [[آیه]] قبل کسانی که زر و سیم را بر هم انباشته، آنها را در [[راه خدا]] هزینه نمیکنند به [[عذاب]] دردناک [[تهدید]] شدهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref> سپس در توضیح عذاب آنان بیان شده که زر و سیمِ اندوخته شده را در [[آتش دوزخ]] گداخته، [[پیشانی]]، پهلو و پشتشان را با آن داغ مینهند و به آنها میگویند: این همان چیزی است که برای خودتان اندوختید. اکنون بچشید آنچه را برای خود اندوخته بودید. روایاتی <ref>البرهان، ج ۲، ص ۷۷۱ - ۷۷۲. </ref> از [[رسول]] گرامی{{صل}} و [[امام باقر]]{{ع}} نشان میدهند که [[آیه شریفه]] به اموالی اشاره دارد که بدون پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] جمعآوری شدهاند.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | #'''گرزهای آهنین:''' {{متن قرآن|وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ}}<ref>«و گرزهایی آهنین برای (عذاب) آنان (آماده) است» سوره حج، آیه ۲۱.</ref> و طلا و نقره که در [[آتش دوزخ]] گداخته شده، با آن بر دوزخیان داغ مینهند: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref> در [[آیه]] قبل کسانی که زر و سیم را بر هم انباشته، آنها را در [[راه خدا]] هزینه نمیکنند به [[عذاب]] دردناک [[تهدید]] شدهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref> سپس در توضیح عذاب آنان بیان شده که زر و سیمِ اندوخته شده را در [[آتش دوزخ]] گداخته، [[پیشانی]]، پهلو و پشتشان را با آن داغ مینهند و به آنها میگویند: این همان چیزی است که برای خودتان اندوختید. اکنون بچشید آنچه را برای خود اندوخته بودید. روایاتی <ref>البرهان، ج ۲، ص ۷۷۱ - ۷۷۲. </ref> از [[رسول]] گرامی{{صل}} و [[امام باقر]]{{ع}} نشان میدهند که [[آیه شریفه]] به اموالی اشاره دارد که بدون پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] جمعآوری شدهاند.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==احوال [[جهنمیان]]== | ==احوال [[جهنمیان]]== | ||
[[دوزخیان]] از [[پروردگار]] خویش محجوب: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref><ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۲۶۳. </ref> و از [[رحمت خداوند متعال]] مطرود و ملامت شدهاند: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو میدهیم سپس برای او دوزخ را میگماریم که در آن نکوهیده رانده درآید» سوره اسراء، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۲۷، ۶۴۲؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۵۳۲، ۵۵۷. </ref> آنان دچار [[شرمساری]]،<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۹۱۰. </ref>[[ذلت]] و خواریاند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ}}<ref> سوره یونس، آیه ۲۷.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ}}<ref>«میفرماید: در آن (دوزخ) گم شوید و با من سخن مگویید» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۸.</ref> نمونهای از بیمقداری دوزخیان را نشان داده است. <ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۹۰. </ref> افزون بر [[ذلت]] که تیرگی [[معنوی]] به شمار میآید از نظر ظاهر نیز چهرههاشان چنان سیاه است که گویی با پارههایی از شب تاریک پوشانده شده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند ، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را میپوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهرههای آنان را با پارههایی از شب تاریک پوشاندهاند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۴۴. </ref> و آنان را در [[آتش]] بر صورتهاشان میکشانند: "یَومَ یُسحَبونَ فِی النّارِ عَلی وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر". | [[دوزخیان]] از [[پروردگار]] خویش محجوب: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref><ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۲۶۳. </ref> و از [[رحمت خداوند متعال]] مطرود و ملامت شدهاند: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو میدهیم سپس برای او دوزخ را میگماریم که در آن نکوهیده رانده درآید» سوره اسراء، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۲۷، ۶۴۲؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۵۳۲، ۵۵۷. </ref> آنان دچار [[شرمساری]]،<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۹۱۰. </ref>[[ذلت]] و خواریاند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ}}<ref> سوره یونس، آیه ۲۷.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ}}<ref>«میفرماید: در آن (دوزخ) گم شوید و با من سخن مگویید» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۸.</ref> نمونهای از بیمقداری دوزخیان را نشان داده است. <ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۹۰. </ref> افزون بر [[ذلت]] که تیرگی [[معنوی]] به شمار میآید از نظر ظاهر نیز چهرههاشان چنان سیاه است که گویی با پارههایی از شب تاریک پوشانده شده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند ، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را میپوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهرههای آنان را با پارههایی از شب تاریک پوشاندهاند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۴۴. </ref> و آنان را در [[آتش]] بر صورتهاشان میکشانند: "یَومَ یُسحَبونَ فِی النّارِ عَلی وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر". | ||
{{متن قرآن|يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ}}<ref>«روزی که با رخسار در آتش کشانده شوند (و به آنان گویند:) گوشمال دوزخ را بچشید» سوره قمر، آیه ۴۸.</ref> صورتهاشان سوخته و لبهایشان بر اثر سوختگی جمع شده و دندانهایشان از میان لبها پیداست: {{متن قرآن|تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ}}<ref>«آتش، چهرههاشان را میسوزاند و آنان در آن ترشرویند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۹۱. </ref> دچار [[تشنگی]] شدیدند: {{متن قرآن|وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا}}<ref>«و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنهکام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.</ref>.<ref> التبیان، ج ۷، ص ۱۵۰؛ کشفالاسرار، ج ۶، ص ۸۱. </ref> ولی به جای آب به آنان مایعاتی جوشان و متعفن مینوشانند: {{متن قرآن| لّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا إِلاَّ حَمِيمًا وَغَسَّاقًا }}<ref>«در آن، نه خنکایی (مییابند) و نه آشامیدنی میچشند، جز آب جوشان و چرکابی» سوره نبأ، آیه ۲۴-۲۵.</ref> هیچ امیدی به [[تخفیف]] [[عذاب]] هر چند با [[مرگ]] ندارند: {{متن قرآن|لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref>«(عذاب را) از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند» سوره زخرف، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ}}<ref>«و برای کافران آتش دوزخ (آماده) است که (در آن) نه کارشان تمام میشود که بمیرند و نه از عذاب آنان میکاهند؛ بدینگونه هر ناسپاسی را کیفر میدهیم» سوره فاطر، آیه ۳۶.</ref> در [[آتش دوزخ]] میسوزند؛ ولی هرگز نمیمیرند تا راحت شوند: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بیگمان دوزخ او راست که در آن نه میمیرد و نه زندگی میکند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۱۹۱. </ref> بلکه دوباره پوستی برای چشیدن عذاب برای آنان فراهم میآید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) میافکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوستهایی تازه جایگزین میگردانیم تا عذاب را بچشند؛ بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> تقاضای مرگ میکنند؛ ولی درخواست آنان رد میشود: {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) میگوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref> [[صبر]] و [[بیتابی]] برای آنان یکسان است: {{متن قرآن|اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بدان درآیید! و شکیب کنید یا نکنید بر شما یکسان است، تنها کیفر آنچه میکردهاید میبینید» سوره طور، آیه ۱۶.</ref> همه چیز برایآنان سوزنده است و از هر چیزی که ذرهای خنکی برای آنان داشته باشد محروماند: {{متن قرآن|لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا}}<ref>«در آن، نه خنکایی (مییابند) و نه آشامیدنی میچشند،» سوره نبأ، آیه ۲۴.</ref>.<ref>کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۸. </ref> ویژگیهای آفرینشی [[انسان]] در آنان باقی است، بنابراین چنین نیست که [[بدن]] آنان با [[آتش]] سازگار باشد و از آتش [[رنج]] [[نبرد]]، در نتیجه آنان همواره در تلاشی بیثمر و آرزویی دست نیافتنی برای فرار از دوزخاند؛<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۲۹؛ مواهب الرحمن، ج ۱۱، ص ۲۱۷. </ref> اما هرگز به این [[آرزو]] [[دست]] نخواهند یافت و هر بار که قصد [[خروج]] دارند آنها را به [[دوزخ]] بازمیگردانند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان میگردانند و (به آنان میگویند) عذاب آتش سوزان را بچشید!» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ}}<ref>«و اما نافرمانان جایگاهشان آتش (دوزخ) است؛ هر بار که میخواهند از آن بیرون روند دوباره به آن بازگردانده میشوند و به آنان میگویند: عذاب آتشی را که دروغ میشمردید، بچشید» سوره سجده، آیه ۲۰.</ref> از شدت [[عذاب]]، در هر نفس که فرو برند و نیز هر نفس که برآرند، نالهای بلند با صدایی گوشخراش چونان آواز درازگوشان دارند: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}<ref>«اما آنان که نگونبختاند در آتشاند، آنان را در آن داد و فریادی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.</ref> همه وجود آنان را از بالا و پایین عذاب فرا گرفته است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«در آن روز که عذاب از فراز (سر) شان و از زیر پایشان آنان را فرو میپوشد و (خداوند) میفرماید: (دستاورد) چیزی را که انجام میدادید بچشید» سوره عنکبوت، آیه ۵۵.</ref>، به گونهای که هیچ جزئی از وجود آنان از عذاب مصون نیست: {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ}}<ref>«آنان را از فراز سر و از زیر پایشان سایهبانهایی از آتش است، این است که خداوند بندگانش را با آن میهراساند، ای بندگان من! از من پروا کنید» سوره زمر، آیه ۱۶.</ref>.<ref> مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴. </ref> [[دوزخیان]] را به غل میکشند؛ یعنی دست و پا و گردن آنان را به یکدیگر میبندند؛ آنگاه با زنجیری به طول ۷۰ ذراع به بند میکشند: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref> و با چنین حالی آنان را در مکانهایی تنگ از آتش میافکنند و در این حال فریادهای {{عربی|"واثبوراه"}} به گونهای از آنان بر میخیزد که [[وصف]] ناپذیر است: {{متن قرآن|وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا}}<ref>«و هنگامی که در تنگنایی از آن، دست و پا بسته فرو افکنده شوند، آنجاست که واویلا سر دهند» سوره فرقان، آیه ۱۳.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۵، ص ۱۸۸. </ref> و چنان به آنان فشار وارد میشود که حال آنان همانند میخی است که در دیوار کوبیده شده است. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۵۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۹۶. </ref> از هر جای [[بدن]] چه از درون و چه بیرون، حتی از رستنگاه هر مو رنجی همانند سکرات [[مرگ]] بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] میشود که با مانند آن [[رنج]]، [[انسان]] زنده میمیرد؛ اما دوزخیان از این رنج نمیمیرند تا [[رهایی]] یابند: {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه مینوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی میآورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۳۳۱؛ جامع البیان، ج ۱۳، ص ۱۳۱. </ref> جای هر دوزخی را در [[بهشت]] ـ که اگر [[اطاعت]] [[پروردگار]] کرده بود در آن متنعم بود ـ به او نشان میدهند و با دیدن این منظره و از اینکه عدهای دیگر [[وارث]] جایگاه آنان در بهشت شدهاند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱.</ref> اندوهی وصفناپذیر بر دوزخیان چیره میشود. <ref> بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۲۸۷. </ref> هریک از دوزخیان را [[شیطانی]] [[همراهی]] میکند و همواره با او خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ}}<ref>«و آنگاه که جانها (با همتای خود) جفت گردند (و یگانگی یابند)» سوره تکویر، آیه ۷.</ref>.<ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۳ ـ ۷۴. </ref> این همراهی آن چنان برای دوزخی مایه [[عذاب]] و [[سختی]] است که عذاب [[آتش]] در کنار آن رنگ میبازد <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۳. </ref> و همه آرزوی دوزخی آن است که میان او و [[شیطان]] همراهش فاصلهای همانند فاصله [[مغرب]] و [[مشرق]] باشد: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> همه خواستنیهایی که در [[دنیا]] داشتهاند از آنان گرفته میشود: {{متن قرآن|وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ}}<ref>«و میان آنان و آنچه آرزو میکنند فاصله افکنده میشود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیشتر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمانانگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.</ref>؛ ولی صفات [[زشتی]] که در [[دنیا]] در [[جان]] آنان نهادینه شده در [[دوزخ]] نیز با آنان میماند، در نتیجه آنها در [[قیامت]] نیز [[دروغ]] میگویند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند میخورند- همان گونه که برای شما سوگند میخورند- و گمان دارند که ارزشی دارند ، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref> و در دوزخ هم با یکدیگر [[دشمنی]] ورزیده، با هم [[نزاع]] میکنند: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۷، ص ۵۱. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | {{متن قرآن|يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ}}<ref>«روزی که با رخسار در آتش کشانده شوند (و به آنان گویند:) گوشمال دوزخ را بچشید» سوره قمر، آیه ۴۸.</ref> صورتهاشان سوخته و لبهایشان بر اثر سوختگی جمع شده و دندانهایشان از میان لبها پیداست: {{متن قرآن|تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ}}<ref>«آتش، چهرههاشان را میسوزاند و آنان در آن ترشرویند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۹۱. </ref> دچار [[تشنگی]] شدیدند: {{متن قرآن|وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا}}<ref>«و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنهکام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.</ref>.<ref> التبیان، ج ۷، ص ۱۵۰؛ کشفالاسرار، ج ۶، ص ۸۱. </ref> ولی به جای آب به آنان مایعاتی جوشان و متعفن مینوشانند: {{متن قرآن| لّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا إِلاَّ حَمِيمًا وَغَسَّاقًا }}<ref>«در آن، نه خنکایی (مییابند) و نه آشامیدنی میچشند، جز آب جوشان و چرکابی» سوره نبأ، آیه ۲۴-۲۵.</ref> هیچ امیدی به [[تخفیف]] [[عذاب]] هر چند با [[مرگ]] ندارند: {{متن قرآن|لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref>«(عذاب را) از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند» سوره زخرف، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ}}<ref>«و برای کافران آتش دوزخ (آماده) است که (در آن) نه کارشان تمام میشود که بمیرند و نه از عذاب آنان میکاهند؛ بدینگونه هر ناسپاسی را کیفر میدهیم» سوره فاطر، آیه ۳۶.</ref> در [[آتش دوزخ]] میسوزند؛ ولی هرگز نمیمیرند تا راحت شوند: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بیگمان دوزخ او راست که در آن نه میمیرد و نه زندگی میکند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۱۹۱. </ref> بلکه دوباره پوستی برای چشیدن عذاب برای آنان فراهم میآید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) میافکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوستهایی تازه جایگزین میگردانیم تا عذاب را بچشند؛ بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> تقاضای مرگ میکنند؛ ولی درخواست آنان رد میشود: {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) میگوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref> [[صبر]] و [[بیتابی]] برای آنان یکسان است: {{متن قرآن|اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بدان درآیید! و شکیب کنید یا نکنید بر شما یکسان است، تنها کیفر آنچه میکردهاید میبینید» سوره طور، آیه ۱۶.</ref> همه چیز برایآنان سوزنده است و از هر چیزی که ذرهای خنکی برای آنان داشته باشد محروماند: {{متن قرآن|لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا}}<ref>«در آن، نه خنکایی (مییابند) و نه آشامیدنی میچشند،» سوره نبأ، آیه ۲۴.</ref>.<ref>کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۸. </ref> ویژگیهای آفرینشی [[انسان]] در آنان باقی است، بنابراین چنین نیست که [[بدن]] آنان با [[آتش]] سازگار باشد و از آتش [[رنج]] [[نبرد]]، در نتیجه آنان همواره در تلاشی بیثمر و آرزویی دست نیافتنی برای فرار از دوزخاند؛<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۲۹؛ مواهب الرحمن، ج ۱۱، ص ۲۱۷. </ref> اما هرگز به این [[آرزو]] [[دست]] نخواهند یافت و هر بار که قصد [[خروج]] دارند آنها را به [[دوزخ]] بازمیگردانند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان میگردانند و (به آنان میگویند) عذاب آتش سوزان را بچشید!» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ}}<ref>«و اما نافرمانان جایگاهشان آتش (دوزخ) است؛ هر بار که میخواهند از آن بیرون روند دوباره به آن بازگردانده میشوند و به آنان میگویند: عذاب آتشی را که دروغ میشمردید، بچشید» سوره سجده، آیه ۲۰.</ref> از شدت [[عذاب]]، در هر نفس که فرو برند و نیز هر نفس که برآرند، نالهای بلند با صدایی گوشخراش چونان آواز درازگوشان دارند: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}<ref>«اما آنان که نگونبختاند در آتشاند، آنان را در آن داد و فریادی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.</ref> همه وجود آنان را از بالا و پایین عذاب فرا گرفته است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«در آن روز که عذاب از فراز (سر) شان و از زیر پایشان آنان را فرو میپوشد و (خداوند) میفرماید: (دستاورد) چیزی را که انجام میدادید بچشید» سوره عنکبوت، آیه ۵۵.</ref>، به گونهای که هیچ جزئی از وجود آنان از عذاب مصون نیست: {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ}}<ref>«آنان را از فراز سر و از زیر پایشان سایهبانهایی از آتش است، این است که خداوند بندگانش را با آن میهراساند، ای بندگان من! از من پروا کنید» سوره زمر، آیه ۱۶.</ref>.<ref> مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴. </ref> [[دوزخیان]] را به غل میکشند؛ یعنی دست و پا و گردن آنان را به یکدیگر میبندند؛ آنگاه با زنجیری به طول ۷۰ ذراع به بند میکشند: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref> و با چنین حالی آنان را در مکانهایی تنگ از آتش میافکنند و در این حال فریادهای {{عربی|"واثبوراه"}} به گونهای از آنان بر میخیزد که [[وصف]] ناپذیر است: {{متن قرآن|وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا}}<ref>«و هنگامی که در تنگنایی از آن، دست و پا بسته فرو افکنده شوند، آنجاست که واویلا سر دهند» سوره فرقان، آیه ۱۳.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۵، ص ۱۸۸. </ref> و چنان به آنان فشار وارد میشود که حال آنان همانند میخی است که در دیوار کوبیده شده است. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۵۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۹۶. </ref> از هر جای [[بدن]] چه از درون و چه بیرون، حتی از رستنگاه هر مو رنجی همانند سکرات [[مرگ]] بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] میشود که با مانند آن [[رنج]]، [[انسان]] زنده میمیرد؛ اما دوزخیان از این رنج نمیمیرند تا [[رهایی]] یابند: {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه مینوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی میآورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۳۳۱؛ جامع البیان، ج ۱۳، ص ۱۳۱. </ref> جای هر دوزخی را در [[بهشت]] ـ که اگر [[اطاعت]] [[پروردگار]] کرده بود در آن متنعم بود ـ به او نشان میدهند و با دیدن این منظره و از اینکه عدهای دیگر [[وارث]] جایگاه آنان در بهشت شدهاند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱.</ref> اندوهی وصفناپذیر بر دوزخیان چیره میشود. <ref> بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۲۸۷. </ref> هریک از دوزخیان را [[شیطانی]] [[همراهی]] میکند و همواره با او خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ}}<ref>«و آنگاه که جانها (با همتای خود) جفت گردند (و یگانگی یابند)» سوره تکویر، آیه ۷.</ref>.<ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۰۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۳ ـ ۷۴. </ref> این همراهی آن چنان برای دوزخی مایه [[عذاب]] و [[سختی]] است که عذاب [[آتش]] در کنار آن رنگ میبازد <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۳. </ref> و همه آرزوی دوزخی آن است که میان او و [[شیطان]] همراهش فاصلهای همانند فاصله [[مغرب]] و [[مشرق]] باشد: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> همه خواستنیهایی که در [[دنیا]] داشتهاند از آنان گرفته میشود: {{متن قرآن|وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ}}<ref>«و میان آنان و آنچه آرزو میکنند فاصله افکنده میشود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیشتر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمانانگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.</ref>؛ ولی صفات [[زشتی]] که در [[دنیا]] در [[جان]] آنان نهادینه شده در [[دوزخ]] نیز با آنان میماند، در نتیجه آنها در [[قیامت]] نیز [[دروغ]] میگویند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند میخورند- همان گونه که برای شما سوگند میخورند- و گمان دارند که ارزشی دارند ، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref> و در دوزخ هم با یکدیگر [[دشمنی]] ورزیده، با هم [[نزاع]] میکنند: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۷، ص ۵۱. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==[[خلود]] [[کافران]] در [[جهنم]]== | ==[[خلود]] [[کافران]] در [[جهنم]]== | ||
[[قرآن کریم]] بیش از ۷۰ بار درباره [[بهشت و جهنم]] واژه [[خلد]] و مشتقات آن را به کار برده که ۳۹ مورد آن درباره [[عذاب]] دوزخ است؛ همچنین تعابیر دیگری مانند {{متن قرآن|إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا}}<ref>« عذاب آن همیشگی است» سوره فرقان، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ }}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَأْوَاهُمُ النَّارُ }}<ref> سوره یونس، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref> سوره توبه، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ}}<ref>«و آنها از آن غائب (و در امان) نیستند» سوره انفطار، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>« آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن| وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا }}<ref>« از آن بیرون نخواهند رفت » سوره مائده، آیه ۳۷.</ref>، به کار رفته که همگی به گونهای خلود را میرسانند. بعضی از [[مفسران]] مراد از عذاب غلیظ در [[آیه]] {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه مینوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی میآورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref> مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴. </ref> و عذاب اکبر در آیه {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگتر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> را <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۲۹. </ref> خلود در [[آتش]] دانستهاند، با این حال بعضی با توجیه ظاهر [[آیات]] مزبور و با استناد به [[ادله عقلی]] یا ظاهر آیاتی مانند: {{متن قرآن|لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا}}<ref>«روزگارانی دراز در آن درنگ خواهند داشت،» سوره نبأ، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|جَزَاءً وِفَاقًا}}<ref>«به کیفری برابر (با کردار آنان)،» سوره نبأ، آیه ۲۶.</ref> و {{متن قرآن|خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ}}<ref>«تا آسمانها و زمین بر جاست در آن (آتش) جاودانند جز آنچه پروردگارت بخواهد، بیگمان پروردگارت هر کاری بخواهد میکند» سوره هود، آیه ۱۰۷.</ref> [[ابدیت]] عذاب را منکر و برآناند که عذاب برای [[دوزخیان]] پایان خواهد یافت و خلود را به [[زمان]] طولانی [[تفسیر]] میکنند. <ref> الفرقان، ج ۳۰، ص ۴۲ - ۴۵. </ref> با توجه به [[آیات]] فراوانی که بر [[جاودانگی]] [[عذاب]] جمعی از [[دوزخیان]] دلالت دارند، نظریه [[انقطاع]] عذاب در همه اَشکال آنکه مجموعا به ۷ نظریه بالغ میشود <ref> الفرقان، ج ۳۰، ص ۴۳. </ref> و نیز روایاتی از [[طریق عامه]] که حاکی از پایان یافتن عذاب [[دوزخ]] و برچیده شدن بساط جهنماند، به [[دلیل]] [[مخالفت]] با کتاب و نیز [[روایات مستفیض]] از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} رد شده است. <ref> المیزان، ج ۱، ص ۴۱۲. </ref> [[علمای شیعه]] با اتفاق برآناند که جاودانگی در عذاب مخصوص کسانی است که با [[شرک]] یا [[کفر]] از [[دنیا]] رفته باشند؛ اما کسانی که با [[اعتقاد به توحید]] از دنیا رفتهاند، هرچند به [[گناهان کبیره]] [[آلوده]] بوده واز آن [[توبه]] نکرده باشند، پس از مدتی از عذاب [[نجات]] خواهند یافت؛<ref>الاعتقادات، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۲۴؛ اسفار، ج ۵، ص ۳۲۰. </ref> ولی [[معتزله]] و [[خوارج]] بر آناند که [[گناهکاران]] از [[اهل]] [[توحید]] نیز برای همیشه در عذاباند<ref> اوائل المقالات، ص ۴۶ ـ ۴۷؛ التحریر والتنویر، ج ۴، ص ۱۵۳. </ref> و برای [[اثبات]] مدعای خود به آیاتی [[استدلال]] کردهاند؛ مانند {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم میگیرد و لعنت میفرستد و برای او عذابی سترگ آماده میکند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>.<ref> التسهیل، ج ۱، ص ۲۰۵. </ref> {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است ، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۸. </ref> {{متن قرآن|إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«جز پیامرسانی از سوی خداوند و رساندن رسالتهای او (اختیاری ندارم) و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بیگمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«بیگمان گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانند» سوره زخرف، آیه ۷۴.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند ، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را میپوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهرههای آنان را با پارههایی از شب تاریک پوشاندهاند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۳. </ref> در برابر، [[منکران]] [[خلود]] مرتکبان [[کبیره]] ضمن پاسخ از [[استدلال]] به [[آیات]] فوق به آیاتی نظیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بیگمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمیآمرزد؛ و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را نمیآمرزد و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد به گمراهی ژرفی درافتاده است» سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> و {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است ، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref> استناد جستهاند. <ref>فتح القدیر، ج ۱، ص ۵۷۶؛ الوجیز، ج ۱، ص ۳۳۴؛ مواهب الرحمن، ج ۹، ص ۱۴۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | [[قرآن کریم]] بیش از ۷۰ بار درباره [[بهشت و جهنم]] واژه [[خلد]] و مشتقات آن را به کار برده که ۳۹ مورد آن درباره [[عذاب]] دوزخ است؛ همچنین تعابیر دیگری مانند {{متن قرآن|إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا}}<ref>« عذاب آن همیشگی است» سوره فرقان، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ }}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَأْوَاهُمُ النَّارُ }}<ref> سوره یونس، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref> سوره توبه، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ}}<ref>«و آنها از آن غائب (و در امان) نیستند» سوره انفطار، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>« آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن| وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا }}<ref>« از آن بیرون نخواهند رفت » سوره مائده، آیه ۳۷.</ref>، به کار رفته که همگی به گونهای خلود را میرسانند. بعضی از [[مفسران]] مراد از عذاب غلیظ در [[آیه]] {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه مینوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی میآورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref> مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴. </ref> و عذاب اکبر در آیه {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگتر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> را <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۲۹. </ref> خلود در [[آتش]] دانستهاند، با این حال بعضی با توجیه ظاهر [[آیات]] مزبور و با استناد به [[ادله عقلی]] یا ظاهر آیاتی مانند: {{متن قرآن|لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا}}<ref>«روزگارانی دراز در آن درنگ خواهند داشت،» سوره نبأ، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|جَزَاءً وِفَاقًا}}<ref>«به کیفری برابر (با کردار آنان)،» سوره نبأ، آیه ۲۶.</ref> و {{متن قرآن|خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ}}<ref>«تا آسمانها و زمین بر جاست در آن (آتش) جاودانند جز آنچه پروردگارت بخواهد، بیگمان پروردگارت هر کاری بخواهد میکند» سوره هود، آیه ۱۰۷.</ref> [[ابدیت]] عذاب را منکر و برآناند که عذاب برای [[دوزخیان]] پایان خواهد یافت و خلود را به [[زمان]] طولانی [[تفسیر]] میکنند. <ref> الفرقان، ج ۳۰، ص ۴۲ - ۴۵. </ref> با توجه به [[آیات]] فراوانی که بر [[جاودانگی]] [[عذاب]] جمعی از [[دوزخیان]] دلالت دارند، نظریه [[انقطاع]] عذاب در همه اَشکال آنکه مجموعا به ۷ نظریه بالغ میشود <ref> الفرقان، ج ۳۰، ص ۴۳. </ref> و نیز روایاتی از [[طریق عامه]] که حاکی از پایان یافتن عذاب [[دوزخ]] و برچیده شدن بساط جهنماند، به [[دلیل]] [[مخالفت]] با کتاب و نیز [[روایات مستفیض]] از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} رد شده است. <ref> المیزان، ج ۱، ص ۴۱۲. </ref> [[علمای شیعه]] با اتفاق برآناند که جاودانگی در عذاب مخصوص کسانی است که با [[شرک]] یا [[کفر]] از [[دنیا]] رفته باشند؛ اما کسانی که با [[اعتقاد به توحید]] از دنیا رفتهاند، هرچند به [[گناهان کبیره]] [[آلوده]] بوده واز آن [[توبه]] نکرده باشند، پس از مدتی از عذاب [[نجات]] خواهند یافت؛<ref>الاعتقادات، ص ۷۷؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۲۴؛ اسفار، ج ۵، ص ۳۲۰. </ref> ولی [[معتزله]] و [[خوارج]] بر آناند که [[گناهکاران]] از [[اهل]] [[توحید]] نیز برای همیشه در عذاباند<ref> اوائل المقالات، ص ۴۶ ـ ۴۷؛ التحریر والتنویر، ج ۴، ص ۱۵۳. </ref> و برای [[اثبات]] مدعای خود به آیاتی [[استدلال]] کردهاند؛ مانند {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم میگیرد و لعنت میفرستد و برای او عذابی سترگ آماده میکند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>.<ref> التسهیل، ج ۱، ص ۲۰۵. </ref> {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است ، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۸. </ref> {{متن قرآن|إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«جز پیامرسانی از سوی خداوند و رساندن رسالتهای او (اختیاری ندارم) و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بیگمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«بیگمان گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانند» سوره زخرف، آیه ۷۴.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند ، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را میپوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهرههای آنان را با پارههایی از شب تاریک پوشاندهاند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۳. </ref> در برابر، [[منکران]] [[خلود]] مرتکبان [[کبیره]] ضمن پاسخ از [[استدلال]] به [[آیات]] فوق به آیاتی نظیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بیگمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمیآمرزد؛ و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را نمیآمرزد و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد به گمراهی ژرفی درافتاده است» سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> و {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است ، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref> استناد جستهاند. <ref>فتح القدیر، ج ۱، ص ۵۷۶؛ الوجیز، ج ۱، ص ۳۳۴؛ مواهب الرحمن، ج ۹، ص ۱۴۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==نگهبانان [[دوزخ]]== | ==نگهبانان [[دوزخ]]== | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
[[قرآن کریم]] [[ملائکه]] [[نگهبان]] دوزخ را با عناوین {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} و {{متن قرآن|شِدَادٌ}} [[وصف]] کرده و یادآور شده که آنها از [[فرمان خدا]] سرپیچینکرده، هرچه را [[دستور]] دارند عمل میکنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> واژه {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} اشاره به [[تندخویی]] <ref> التبیان، ج ۱، ص ۵۰. </ref> و [[رفتار]] [[خشن]] <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> آنان، و واژه {{متن قرآن|شِدَادٌ}} اشاره به [[عزم راسخ]] و نیرومند در [[امتثال]] فرمانهای [[خداوند]] است. <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> در [[احادیث]] [[معراج]] که [[دیدار]] [[رسول]] گرامی{{صل}} از دوزخ و [[ملاقات]] با مالک را بازگو کرده، آمده است که برخلاف سایر [[فرشتگان]] که با چهرهای گشاده با [[پیامبر]]{{صل}} [[روبه]] رو شدهاند، پیامبر{{صل}} مالک را ترشرو و با چهرهای [[درهم]] کشیده [[مشاهده]] فرموده و [[جبرئیل]]{{ع}} توضیح داده که خداوند او را این چنین [[آفریده]] <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۴. </ref> و هرگز نخندیده و نخواهد خندید و جبرئیل و همه فرشتگان از او بیمناکاند. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۱. </ref> [[وظیفه]] نگهبانان دوزخ، [[شکنجه]] دوزخیان <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۴ - ۳۹۵. </ref> با انواع [[عذاب]] <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> و ممانعت از [[خروج]] آنان از [[دوزخ]] <ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۶۸. </ref> است. | [[قرآن کریم]] [[ملائکه]] [[نگهبان]] دوزخ را با عناوین {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} و {{متن قرآن|شِدَادٌ}} [[وصف]] کرده و یادآور شده که آنها از [[فرمان خدا]] سرپیچینکرده، هرچه را [[دستور]] دارند عمل میکنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> واژه {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} اشاره به [[تندخویی]] <ref> التبیان، ج ۱، ص ۵۰. </ref> و [[رفتار]] [[خشن]] <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> آنان، و واژه {{متن قرآن|شِدَادٌ}} اشاره به [[عزم راسخ]] و نیرومند در [[امتثال]] فرمانهای [[خداوند]] است. <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> در [[احادیث]] [[معراج]] که [[دیدار]] [[رسول]] گرامی{{صل}} از دوزخ و [[ملاقات]] با مالک را بازگو کرده، آمده است که برخلاف سایر [[فرشتگان]] که با چهرهای گشاده با [[پیامبر]]{{صل}} [[روبه]] رو شدهاند، پیامبر{{صل}} مالک را ترشرو و با چهرهای [[درهم]] کشیده [[مشاهده]] فرموده و [[جبرئیل]]{{ع}} توضیح داده که خداوند او را این چنین [[آفریده]] <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۴. </ref> و هرگز نخندیده و نخواهد خندید و جبرئیل و همه فرشتگان از او بیمناکاند. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۱. </ref> [[وظیفه]] نگهبانان دوزخ، [[شکنجه]] دوزخیان <ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۴ - ۳۹۵. </ref> با انواع [[عذاب]] <ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> و ممانعت از [[خروج]] آنان از [[دوزخ]] <ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۱۶۸. </ref> است. | ||
برخلاف [[دوزخیان]] که مشمول [[غضب]] [[خداوند]] بوده، از [[رحمت الهی]] دورند، [[ملائکه]] [[موکل]] بر دوزخ مورد [[ثنای الهی]] قرار گرفتهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> به روایتی از [[امام عسکری]]{{ع}} [[آتش دوزخ]] هرچند برای [[کافران]] [[عذاب]] ولی برای خزنه [[جهنم]] [[رحمت]] است. <ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۶. </ref> به گفتهای [[شکنجه]] دوزخیان برای خزنه جهنم مایه [[سرور]] و [[لذت]] است. <ref> التبیان، ج ۱۰، ص ۵۱. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | برخلاف [[دوزخیان]] که مشمول [[غضب]] [[خداوند]] بوده، از [[رحمت الهی]] دورند، [[ملائکه]] [[موکل]] بر دوزخ مورد [[ثنای الهی]] قرار گرفتهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> به روایتی از [[امام عسکری]]{{ع}} [[آتش دوزخ]] هرچند برای [[کافران]] [[عذاب]] ولی برای خزنه [[جهنم]] [[رحمت]] است. <ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۶. </ref> به گفتهای [[شکنجه]] دوزخیان برای خزنه جهنم مایه [[سرور]] و [[لذت]] است. <ref> التبیان، ج ۱۰، ص ۵۱. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==تعداد خازنان== | ==تعداد خازنان== | ||
[[آیه]] {{متن قرآن|عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref>«بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است» سوره مدثر، آیه ۳۰.</ref> به صورت مبهم عدد گماشتگان دوزخ را ۱۹ ذکر کرده است، در نتیجه احتمالات گوناگونی از سوی [[مفسران]] طرح شده؛ مانند آنکه مجموع گماشتگان بر دوزخ ۱۹ فرشتهاند که [[مالک]] نیز در شمار آنان است <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۷. </ref> یا آنکه مالک در شمار آنان نیامده و در نتیجه آنان ۲۰ فرشتهاند. <ref> بیانالمعانی، ج ۱، ص ۱۰۹. </ref> به گفتهای مراد ۱۹ صف یا ۱۹ صنف از [[فرشتگان]] است <ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۸. </ref> و به نظری آیه مذکور به عدد رؤسای نگهبانان دوزخ اشاره دارد <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۷۷. </ref> که تعداد زیردستان آنان را جز [[خدا]] کسی نمیداند و آیه {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref> به این [[حقیقت]] اشاره دارد. <ref> کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۸۶ - ۲۸۷. </ref> در روایتی از [[تفسیر قمی]] <ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۵؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۴. </ref> آمده است که بر هر یک از دوزخیان ۱۹ [[فرشته]] گماشته میشود که او را عذاب کنند. در سرّ اختصاص دادن ۱۹ گماشته بر دوزخ توجیهاتی ذوقی ارائه شده <ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۹ - ۷۱۰؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۳۸۵. </ref> که بعضی تلویحا آن را [[تفسیر به رأی]] دانستهاند. <ref> مخزنالعرفان، ج ۱۴، ص ۱۸۸؛ نک: بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۱۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | [[آیه]] {{متن قرآن|عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref>«بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است» سوره مدثر، آیه ۳۰.</ref> به صورت مبهم عدد گماشتگان دوزخ را ۱۹ ذکر کرده است، در نتیجه احتمالات گوناگونی از سوی [[مفسران]] طرح شده؛ مانند آنکه مجموع گماشتگان بر دوزخ ۱۹ فرشتهاند که [[مالک]] نیز در شمار آنان است <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۸۷. </ref> یا آنکه مالک در شمار آنان نیامده و در نتیجه آنان ۲۰ فرشتهاند. <ref> بیانالمعانی، ج ۱، ص ۱۰۹. </ref> به گفتهای مراد ۱۹ صف یا ۱۹ صنف از [[فرشتگان]] است <ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۸. </ref> و به نظری آیه مذکور به عدد رؤسای نگهبانان دوزخ اشاره دارد <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۷۷. </ref> که تعداد زیردستان آنان را جز [[خدا]] کسی نمیداند و آیه {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref> به این [[حقیقت]] اشاره دارد. <ref> کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۸۶ - ۲۸۷. </ref> در روایتی از [[تفسیر قمی]] <ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۵؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۴. </ref> آمده است که بر هر یک از دوزخیان ۱۹ [[فرشته]] گماشته میشود که او را عذاب کنند. در سرّ اختصاص دادن ۱۹ گماشته بر دوزخ توجیهاتی ذوقی ارائه شده <ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۰۹ - ۷۱۰؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۳۸۵. </ref> که بعضی تلویحا آن را [[تفسیر به رأی]] دانستهاند. <ref> مخزنالعرفان، ج ۱۴، ص ۱۸۸؛ نک: بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۱۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==گفت و گوی [[دوزخیان]] با [[خداوند]]، ملایکه و [[بهشتیان]]== | ==گفت و گوی [[دوزخیان]] با [[خداوند]]، ملایکه و [[بهشتیان]]== | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
در گفت و گوهایی میان اهل بهشت و دوزخیان، بهشتیان از سر [[توبیخ]]، [[صدق]] [[وعده الهی]] را به دوزخیان یادآور شده {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟ میگویند: آری آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref>، در پرسشی از سر [[شماتت]]، سبب گرفتار شدن به [[دوزخ]] را از آنان میپرسند {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ }}<ref>«هر کس در گرو کاری است که انجام داده است جز راستیان، که در بهشتهایی به سر میبرند، از هم میپرسند ... از گناهکاران، چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۳۸-۴۲.</ref>؛ همچنین [[دوزخیان]] از [[اهل بهشت]] آب و [[ارزاق]] بهشتی میخواهند؛ ولی جواب رد میشنوند. {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و دمسازان آتش بهشتیان را ندا میکنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! میگویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۵۰.</ref> | در گفت و گوهایی میان اهل بهشت و دوزخیان، بهشتیان از سر [[توبیخ]]، [[صدق]] [[وعده الهی]] را به دوزخیان یادآور شده {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟ میگویند: آری آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref>، در پرسشی از سر [[شماتت]]، سبب گرفتار شدن به [[دوزخ]] را از آنان میپرسند {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ }}<ref>«هر کس در گرو کاری است که انجام داده است جز راستیان، که در بهشتهایی به سر میبرند، از هم میپرسند ... از گناهکاران، چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۳۸-۴۲.</ref>؛ همچنین [[دوزخیان]] از [[اهل بهشت]] آب و [[ارزاق]] بهشتی میخواهند؛ ولی جواب رد میشنوند. {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و دمسازان آتش بهشتیان را ندا میکنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! میگویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۵۰.</ref> | ||
جمعبندی گفتههای دوزخیان در [[آتش]] عبارت است از التماس برای بازگشت به [[دنیا]] {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>«و پیروان (آنان) میگویند: کاش برگشتی (به دنیا) میداشتیم تا از آنها دوری میجستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ}}<ref>«پروردگارا! ما را از آن (دوزخ) بیرون آور، اگر (به گذشته خود) بازگشتیم آنگاه، بیگمان ما ستمکارهایم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۷۰ - ۷۲. </ref> بیرون آمدن از آتش {{متن قرآن|وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ}}<ref>«و آنان در آن فریاد سر میدهند که پروردگارا! ما را بیرون آور تا کاری شایسته جز آنچه (پیشتر) میکردیم در پیش گیریم؛ آیا ما به شما عمر (دراز) ندادیم که در آن آن کس که اهل پند است، پند میگیرد، و (آیا) هشداردهندهای نزدتان نیامد؟ پس (عذاب را) بچشید که ستمک» سوره فاطر، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> و [[تخفیف]] [[عذاب]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>«و آنان که در آتش (دوزخ) اند به دوزخبانان میگویند: از پروردگارتان بخواهید یک روز از عذاب ما را کاهش دهد» سوره غافر، آیه ۴۹.</ref> یا درخواست [[مرگ]] {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) میگوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، پرخاش به سران و بزرگان خود {{متن قرآن|قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است» سوره ص، آیه ۶۰.</ref>، [[نفرین]] بر آنان {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند : پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا}}<ref>«پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.</ref>، درخواست از آنان برای [[تحمل]] بخشی از عذاب آنها {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو میورزند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز میدارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref> و اظهار [[حسرت]] و آرزوی [[پیروی از خداوند متعال]] و [[پیامبران]] در دنیا {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | جمعبندی گفتههای دوزخیان در [[آتش]] عبارت است از التماس برای بازگشت به [[دنیا]] {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>«و پیروان (آنان) میگویند: کاش برگشتی (به دنیا) میداشتیم تا از آنها دوری میجستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ}}<ref>«پروردگارا! ما را از آن (دوزخ) بیرون آور، اگر (به گذشته خود) بازگشتیم آنگاه، بیگمان ما ستمکارهایم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۷۰ - ۷۲. </ref> بیرون آمدن از آتش {{متن قرآن|وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ}}<ref>«و آنان در آن فریاد سر میدهند که پروردگارا! ما را بیرون آور تا کاری شایسته جز آنچه (پیشتر) میکردیم در پیش گیریم؛ آیا ما به شما عمر (دراز) ندادیم که در آن آن کس که اهل پند است، پند میگیرد، و (آیا) هشداردهندهای نزدتان نیامد؟ پس (عذاب را) بچشید که ستمک» سوره فاطر، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> و [[تخفیف]] [[عذاب]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>«و آنان که در آتش (دوزخ) اند به دوزخبانان میگویند: از پروردگارتان بخواهید یک روز از عذاب ما را کاهش دهد» سوره غافر، آیه ۴۹.</ref> یا درخواست [[مرگ]] {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) میگوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، پرخاش به سران و بزرگان خود {{متن قرآن|قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است» سوره ص، آیه ۶۰.</ref>، [[نفرین]] بر آنان {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند : پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا}}<ref>«پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.</ref>، درخواست از آنان برای [[تحمل]] بخشی از عذاب آنها {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو میورزند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز میدارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref> و اظهار [[حسرت]] و آرزوی [[پیروی از خداوند متعال]] و [[پیامبران]] در دنیا {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==گفت و گوهای خصمانه دوزخیان با یکدیگر== | ==گفت و گوهای خصمانه دوزخیان با یکدیگر== | ||
[[قرآن کریم]] پس از بیان مشاجرههای دوزخیان با یکدیگر در جملهای کوتاه درباره [[روابط]] [[حاکم]] بر دوزخیان و [[احساس]] آنها نسبت به یکدیگر فرموده است که به [[یقین]] این [[مخاصمه]] و ستیزهگری [[اهل]] آتش با یکدیگر [[ثابت]] و واقع شدنی است: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref> این امر ناشی از [[خوی]] [[تنازع]] و تشاجری است که در دنیا بر آنها حاکم بوده و در دوزخ آشکار میگردد.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.</ref> نمونههایی از تخاصم دوزخیان با یکدیگر در [[آیات]] {{متن قرآن|هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند ، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند. میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است. میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۵۹-۶۱.</ref> ،{{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند:» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو میورزند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز میدارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ}}<ref>«گردنکشان میگویند: ما همگان در آنیم، بیگمان خداوند میان بندگان داوری کرده است» سوره غافر، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَمَا أَضَلَّنَا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ وَلا صَدِيقٍ حَمِيمٍ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ }}<ref>«و در حالی که با هم در آنجا ستیزه دارند میگویند: سوگند به خداوند، بیگمان در گمراهی آشکاری بودیم؛ که شما را با پروردگار جهانیان برابر میداشتیم. و ما را جز گنهکاران گمراه نکردند؛ پس دیگر ما را نه میانجیهایی است؛و نه دوست پرمهری؛ پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۹۶-۱۰۲.</ref> ارائه شدهاند. | [[قرآن کریم]] پس از بیان مشاجرههای دوزخیان با یکدیگر در جملهای کوتاه درباره [[روابط]] [[حاکم]] بر دوزخیان و [[احساس]] آنها نسبت به یکدیگر فرموده است که به [[یقین]] این [[مخاصمه]] و ستیزهگری [[اهل]] آتش با یکدیگر [[ثابت]] و واقع شدنی است: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref> این امر ناشی از [[خوی]] [[تنازع]] و تشاجری است که در دنیا بر آنها حاکم بوده و در دوزخ آشکار میگردد.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.</ref> نمونههایی از تخاصم دوزخیان با یکدیگر در [[آیات]] {{متن قرآن|هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند ، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند. میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است. میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۵۹-۶۱.</ref> ،{{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند:» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو میورزند؛ ناتوان شمردهشدگان به گردنکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز میدارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ}}<ref>«گردنکشان میگویند: ما همگان در آنیم، بیگمان خداوند میان بندگان داوری کرده است» سوره غافر، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَمَا أَضَلَّنَا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ وَلا صَدِيقٍ حَمِيمٍ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ }}<ref>«و در حالی که با هم در آنجا ستیزه دارند میگویند: سوگند به خداوند، بیگمان در گمراهی آشکاری بودیم؛ که شما را با پروردگار جهانیان برابر میداشتیم. و ما را جز گنهکاران گمراه نکردند؛ پس دیگر ما را نه میانجیهایی است؛و نه دوست پرمهری؛ پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۹۶-۱۰۲.</ref> ارائه شدهاند. | ||
آیات {{متن قرآن| وَقَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصَارُ }}<ref>«و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟ آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند» سوره ص، آیه ۶۲-۶۳.</ref> بیان میدارند که دوزخیان در دوزخ به جست و جوی مؤمنانی میپردازند که در دنیا آنها را از [[اشرار]] دانسته، مسخره میکردند؛ ولی هیچ یک از آنان را در [[دوزخ]] نمیبینند؛ آنگاه به یکدیگر میگویند: ما را چه شده است که مردانی را که از زمره [[اشرار]] میشمردیم در اینجا نمیبینیم؟ آیا آنان [[نجات]] یافتهاند و ما به ناحق آنها را به [[تمسخر]] میگرفتیم یا آنان نیز در آتشاند ولی چشمان ما از آنها [[منحرف]] است که آنان را نمیبینیم. بعضی [[آیه]] را اشاره به [[ابوجهل]] و امثال او دانستهاند که آنها در دوزخ افرادی مانند [[عمار]] و [[بلال حبشی]] را ندیده، [[سخن]] یاد شده را میگویند.<ref>جامع البیان، ج ۲۳، ص ۱۱۶؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۷۵۵.</ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آیه فوق بر [[منحرفان]] از [[ولایت اهلبیت]]{{عم}} و [[پیروان]] آنان [[تطبیق]] شده است <ref>البرهان، ج ۴، ص ۶۷۹؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۶۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله | آیات {{متن قرآن| وَقَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصَارُ }}<ref>«و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟ آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند» سوره ص، آیه ۶۲-۶۳.</ref> بیان میدارند که دوزخیان در دوزخ به جست و جوی مؤمنانی میپردازند که در دنیا آنها را از [[اشرار]] دانسته، مسخره میکردند؛ ولی هیچ یک از آنان را در [[دوزخ]] نمیبینند؛ آنگاه به یکدیگر میگویند: ما را چه شده است که مردانی را که از زمره [[اشرار]] میشمردیم در اینجا نمیبینیم؟ آیا آنان [[نجات]] یافتهاند و ما به ناحق آنها را به [[تمسخر]] میگرفتیم یا آنان نیز در آتشاند ولی چشمان ما از آنها [[منحرف]] است که آنان را نمیبینیم. بعضی [[آیه]] را اشاره به [[ابوجهل]] و امثال او دانستهاند که آنها در دوزخ افرادی مانند [[عمار]] و [[بلال حبشی]] را ندیده، [[سخن]] یاد شده را میگویند.<ref>جامع البیان، ج ۲۳، ص ۱۱۶؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۷۵۵.</ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آیه فوق بر [[منحرفان]] از [[ولایت اهلبیت]]{{عم}} و [[پیروان]] آنان [[تطبیق]] شده است <ref>البرهان، ج ۴، ص ۶۷۹؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۶۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==جهنم در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ==جهنم در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== |