استرحام: تفاوت میان نسخهها
←منابع
جز (جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره') |
(←منابع) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
#'''کار و کوشش :''' [[نبی خاتم]]{{صل}} سفارش میکرد که [[مردمان]] به استقبال [[سختی]] کار و تلاش بروند، تا از زبونی سؤال و منتپذیری دیگران دور شوند؛ چنانکه فرموده است: اگر یکی از شما ریسمانی بر گیرد و پشته هیزم بر دوش کشد و آن را بفروشد و با این کار آبروی خود را حفظ کند، این کار برای او از خواهش کردن و اظهار نیاز، بهتر است.<ref> {{متن حدیث|لَوْ أَنَ أَحَدَكُمْ يَأْخُذُ حَبْلًا فَيَأْتِي بِحُزْمَةِ حَطَبٍ عَلَى ظَهْرِهِ فَيَبِيعُهَا فَيَكُفُّ بِهَا وَجْهَهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسْأَلَ}}؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۶۷؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۸۸؛ سنن الکبری، ج ۴، ص ۱۹۵؛ ابن ابی الشیبه کوفی، المصنّف، ج۳، ص۹۹ و عدة الداعی، ص ۱۰۰.</ref>. [[نقل]] شده است که روزی مردی از [[انصار]]، [[نیازمند]]، و از برآوردن نیازش درمانده شد. پس نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفت و [[حاجت]] خود را بیان کرد. [[حضرت]] به او فرمود: "آنچه را که در منزل داری بیاور و چیزی را در این باره کوچک مشمار". آن مرد [[انصاری]] به منزل رفت و یک قدح و یک قطعه پوست یا پارچه - که زیر زین اسب یا شتر میگذارند - با خود آورد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اصحاب]] فرمود: "چه کسی این دو را میخرد؟" مردی گفت: "من آنها را به یک درهم میخرم"؛ [[حضرت]] فرمود: "چه کسی بیشتر میخرد؟" مرد دیگری گفت: "من به دو درهم میخرم"؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "برای تو باشد"؛ خریدار، دو درهم به مرد [[انصاری]] داد و آنگاه آن [[حضرت]] فرمود: "با یک درهم آن، برای [[خانواده]] خود خوراکی، تهیه و با درهم دیگر تیشهای خریداری کن!" مرد [[انصاری]] تیشهای خرید و [[پیامبر]]{{صل}} دستهای برای آن تهیه کرد و سپس به او فرمود: "برو و با این تیشه هیزم بیابان را بکن و چیزی از چوب و خار بیابان، تر یا خشک را بیارزش ندان!" آن مرد [[انصاری]] دنبال کار رفت و [[وضع اقتصادی]] اش بهتر شد. پس از پانزده شب، دوباره به محضر [[پیامبر]]{{صل}} رفت و [[حضرت]] به او فرمود: "این کار، بهتر از آن بود که در [[روز قیامت]] بیایی، در حالی که در چهره تو [[ذلت]] [[صدقه]] باشد"<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۵ و بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۱-۱۳۲.</ref>. | #'''کار و کوشش :''' [[نبی خاتم]]{{صل}} سفارش میکرد که [[مردمان]] به استقبال [[سختی]] کار و تلاش بروند، تا از زبونی سؤال و منتپذیری دیگران دور شوند؛ چنانکه فرموده است: اگر یکی از شما ریسمانی بر گیرد و پشته هیزم بر دوش کشد و آن را بفروشد و با این کار آبروی خود را حفظ کند، این کار برای او از خواهش کردن و اظهار نیاز، بهتر است.<ref> {{متن حدیث|لَوْ أَنَ أَحَدَكُمْ يَأْخُذُ حَبْلًا فَيَأْتِي بِحُزْمَةِ حَطَبٍ عَلَى ظَهْرِهِ فَيَبِيعُهَا فَيَكُفُّ بِهَا وَجْهَهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسْأَلَ}}؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۶۷؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۸۸؛ سنن الکبری، ج ۴، ص ۱۹۵؛ ابن ابی الشیبه کوفی، المصنّف، ج۳، ص۹۹ و عدة الداعی، ص ۱۰۰.</ref>. [[نقل]] شده است که روزی مردی از [[انصار]]، [[نیازمند]]، و از برآوردن نیازش درمانده شد. پس نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفت و [[حاجت]] خود را بیان کرد. [[حضرت]] به او فرمود: "آنچه را که در منزل داری بیاور و چیزی را در این باره کوچک مشمار". آن مرد [[انصاری]] به منزل رفت و یک قدح و یک قطعه پوست یا پارچه - که زیر زین اسب یا شتر میگذارند - با خود آورد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اصحاب]] فرمود: "چه کسی این دو را میخرد؟" مردی گفت: "من آنها را به یک درهم میخرم"؛ [[حضرت]] فرمود: "چه کسی بیشتر میخرد؟" مرد دیگری گفت: "من به دو درهم میخرم"؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "برای تو باشد"؛ خریدار، دو درهم به مرد [[انصاری]] داد و آنگاه آن [[حضرت]] فرمود: "با یک درهم آن، برای [[خانواده]] خود خوراکی، تهیه و با درهم دیگر تیشهای خریداری کن!" مرد [[انصاری]] تیشهای خرید و [[پیامبر]]{{صل}} دستهای برای آن تهیه کرد و سپس به او فرمود: "برو و با این تیشه هیزم بیابان را بکن و چیزی از چوب و خار بیابان، تر یا خشک را بیارزش ندان!" آن مرد [[انصاری]] دنبال کار رفت و [[وضع اقتصادی]] اش بهتر شد. پس از پانزده شب، دوباره به محضر [[پیامبر]]{{صل}} رفت و [[حضرت]] به او فرمود: "این کار، بهتر از آن بود که در [[روز قیامت]] بیایی، در حالی که در چهره تو [[ذلت]] [[صدقه]] باشد"<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۵ و بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۱-۱۳۲.</ref>. | ||
#'''[[قناعت]] ورزیدن:''' [[رسول خدا]]{{صل}} همه [[مسلمانان]] را به کار و کوشش، [[تشویق]] و همه آنان را به [[قناعت]] ورزیدن فرا میخواند. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "خوشا به حال کسی که [[ایمان]] آورد، در حالی که [[زندگی]] او در حال کفاف باشد" <ref>{{متن حدیث| طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَشِيَّةُ كَفَافاً }}؛ الکافی، ج۲، ص۱۴۰؛ فقه الرضا، ص۳۶۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۲.</ref>. | #'''[[قناعت]] ورزیدن:''' [[رسول خدا]]{{صل}} همه [[مسلمانان]] را به کار و کوشش، [[تشویق]] و همه آنان را به [[قناعت]] ورزیدن فرا میخواند. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "خوشا به حال کسی که [[ایمان]] آورد، در حالی که [[زندگی]] او در حال کفاف باشد" <ref>{{متن حدیث| طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَشِيَّةُ كَفَافاً }}؛ الکافی، ج۲، ص۱۴۰؛ فقه الرضا، ص۳۶۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
==جایگاه و اهمیت عدم استرحام== | |||
[[نفی استرحام]] از اموری است که در [[سیره اجتماعی رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} رعایت میشده و به هیچ وجه زیر پا گذاشته نمیشده است. آنان هرگز «استرحام» نمیکردند. «استرحام» یعنی ترحمطلبیدن، گردن کج کردن، التماس کردن و [[زاری]] نمودن در برابر مخلوق، و ناله زدن پیش [[خلق]]؛ خود را [[خرد]] کردن، [[ضعیف]] و [[زبون]] ساختن، و زیر پا گذاشتن آن [[شرافت]] و [[کرامت]] ذاتی [[انسان]]. [[اسلام]] آمده است به انسان شرافت بخشد، [[مردمان]] را از حضیض [[ذلت]] به اوج [[عزت]] [[راه]] برد، [[آدمیان]] را از [[خاک]] به افلاک رساند، و انسان ملکی را [[ملکوتی]] نماید؛ و طی این طریق با عزت است و [[عدم استرحام]] در برابر مخلوق. | |||
از همین روست که میبینیم [[پیشوایان حق]] در سختترین اوضاع و احوال نیز [[ضعف]] نشان ندادند و هرگز خود را زبون نساختند و جز از [[حضرت حق]] ترحم نطلبیدند؛ و به [[پیروان]] خود آموختند که چنین باشند. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«عزت مؤمن در بینیازی [جستن] او از مردمان است». جامع الاخبار، ص۱۰۰؛ و از امام جواد{{ع}} چنین روایت شده است: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ غَنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}. مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۳۰؛ عباس بن محمد رضا القمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیة، تقدیم و تعلیق محمد کاظم الخراسانی (الشانهچی)، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ص۲۲۱.</ref>. | |||
این سخن بدان معنا نیست که [[انسانها]] از یکدیگر بینیازند و کسی را به کسی حاجتی نیست<ref>از امام صادق{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لَكُمْ مِنَ النَّاسِ إِنَّ أَحَداً لَا يَسْتَغْنِي عَنِ النَّاسِ حَيَاتَهُ وَ النَّاسُ لَا بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ}}. (بیگمان کسی نیست که تا زنده است از مردم بینیاز باشد و ناچار مردم باید با یکدیگر همکاری و همیاری داشته باشند). الکافی، ج۲، ص۶۳۵.</ref>، بلکه بدین معناست که در [[روابط]] و مناسبات [[اجتماعی]] و در [[خواستهها]] و رفع نیازها، [[عزت انسان]] [[حفظ]] شود و تن به [[استرحام]] ندهد، چنان که پیامآور [[عزت]] و [[کرامت]]، [[رسول]] [[ختمی مرتبت]] فرمود: {{متن حدیث|أطْلُبوا الحَوَائِجَ بِعِزَّةِ الأَنْفُسِ}}<ref>«خواستههای خود را با حفظ عزّت نفس بخواهید». مختصر تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۱۷۷؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۶۸؛ نهج السعادة، ج۸، ص۲۷۶؛ و از امیر مؤمنان علی{{ع}} بدین صورت نقل شده است: {{متن حدیث|اُطْلُبُوا الْحَاجَاتِ بِعِزَّةِ الْأَنْفُسِ}}. شرح ابن أبی الحدید، ج۲۰، ص۳۱۷.</ref>. | |||
[[نفی]] استرحام به معنای [[قطع رابطه]] با [[مردم]] و بریدن از [[جامعه]] و نفی [[ارتباط]] و [[معاشرت]] و دادوستد نیست، که لازمه [[زندگی اجتماعی]] [[روابط]] متقابل و تعامل و دادوستد است، ولی آن چه در این میان نباید مورد [[غفلت]] قرار گیرد و یا زیر پا گذاشته شود، [[حفظ حرمت]] و [[شرافت]]، و کرامت و عزت است. در آموزههای [[پیشوایان حق]] به این امر توجه داده شده است که دو [[احساس]] متقابل - به اعتبارهای مختلف - با هم جمع شود: «[[نیاز به مردم]]» و «[[بینیازی از مردم]]». یعنی در روابط و مناسبات [[اجتماعی]] هم تعامل صورت گیرد و هم عزت زیر پا گذاشته نشود. از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} میفرمود: {{متن حدیث|لِيَجْتَمِعْ فِي قَلْبِكَ الِافْتِقَارُ إِلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيَكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلَامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ يَكُونَ اسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ}}<ref>«باید در قلبت [دو احساس] نیازمندی به مردمان و بینیازی از آنان را [با هم] گردآوری؛ نیازمندی است به آنان در خوشگویی و گشادهرویی است [جلوهگر] باشد، و بینیازیات از آنان در پاکی آبرو و بقای عزتت باشد». الکافی، ج۲، ص۱۴۹؛ تحف العقول، ص۱۴۰؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۱۳.</ref>. | |||
[[پیشوایان دین]] میآموزند که در [[حسن سیرت]] با [[مردمان]] چون [[نیازمند]] به آنان [[رفتار]] شود و در [[حفظ عزت]] چون [[بینیاز]] از آنان؛ و آنجا که پای عزت و کرامت در میان است، [[انسان]] [[روحیه]] [[بینیازی]] از مردمان را در خود تقویت کند و کمترین خواسته و نیازش را نیز خود برطرف سازد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دراینباره چنین سفارش فرمود: {{متن حدیث|اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّوَاكِ}}<ref>«از مردمان بینیازی جویید هرچند با ترک خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۰۸.</ref>. | |||
بنابراین آنجا که نیاز جستن و درخواست نمودن به قیمت زیر پا گذاشتن حیثیت و [[شرافت انسانی]] و شکسته شدن [[عزّت]] [[ایمانی]] است، [[بینیازی]] نمودن سزاوار [[شخصیت]] [[انسانی]] و ایمانی است. [[علی]]{{ع}} [[برترین]] نمونه [[مدرسه نبوی]] در مقایسهای لطیف فرموده است: {{متن حدیث|سَاعَةُ ذُلٍّ لَا تَفِي بِعِزِّ الدَّهْرِ}}<ref>«ساعتی با ذلت زیستن و زبون بودن با عزّت روزگار برابری نمیکند». غررالحکم، ج۱، ص۳۹۴.</ref>. آن نمونههای والای [[زندگی]] متعالی به هیچ قیمتی [[استرحام]] و ذلّتپذیری را مجاز نمیشمردند، چنان که [[زینالعابدین]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَا أُحِبُّ أَنَ لِي بِذُلِ نَفْسِي حُمْرَ النَّعَمِ}}<ref>«دوست ندارم با ذلت نفس خویش به بهترین نعمتها (شتران سرخمو) دست یابم». الکافی، ج۲، ص۱۰۹؛ الخصال، ج۱، ص۲۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۱۰.</ref>. | |||
[[پیشوایان حق]] با [[قول و فعل]] خود آموختند که گوهر [[کرامت]] و [[شرافت]] از هر هیچ گرانقدرتر است و حیثیت و [[عزت انسان]] [[ارزش]] والایی است که بدون آن زندگی انسانی میسر نیست و اگر [[آدمی]] به استرحام کشیده شود و [[عزت]] وجودی خود را زایل سازد، پذیرای همه کجیها و ناراستیها میشود؛ و آن چه که [[انسان]] را استرحام به دست میآورد، در برابر آن چه از گوهر شرافت و عزت خویش از دست میدهد قابل [[قیاس]] نیست. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ}}<ref>«بد بندهای است آنکه او را تمایلی باشد که سبب خواریاش گردد». الکافی، ج۲، ص۳۲۰؛ سفینة البحار، ج۲، ص۹۳.</ref>. | |||
انسان [[عاقل]]، فشار و سنگینی [[سختی]] و [[مشکلات]] را بر فشار و سنگینی [[خواری]] و [[منت]] دیگران ترجیح میدهد. گفتهاند که وقتی سقراط [[حکیم]] پیاده میرفت در راهی، یکی وی را گفت: چند تن از [[ملوک]] و اشراف در تو [[اعتقاد]] دارند، چرا از کسی اسبی نخواهی تا پیاده نباید رفت؟! سقراط گفت: بار تن من بر پای سبکتر میآید که بار [[منت]] اسب دیگری بر گردن من<ref>رضیالدین ابوجعفر محمد نیشابوری، مکارم اخلاق، به کوشش محمد تقی دانشپژوه، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۱ ش. ص۱۵۵.</ref>. | |||
چرا [[آدمی]] پیش دیگران دست دراز کند و [[شرافت انسانی]] خود را زیر پا بگذارد؟ آیا سزاوار نیست که آدمی به کم بسازد ولی دست پیش دیگری دراز نکند و گوهر [[انسانی]] خود را به [[بهایی]] اندک نفروشد؟ [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ}}<ref>«به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن». نهج البلاغه، حکمت ۳۹۶.</ref>. | |||
با این [[روحیه]] است که [[انسان]] از تن دادن به [[پستی]] [[آزاد]] میشود و به کار خویش اهتمام میورزد. مردمانی که سنگینی منت و [[نیازمندی]] به [[بیگانه]] را کمرشکن و کشنده نمیدانند، بوی [[آزادی]] و [[استقلال]] را نیز استشمام نخواهند کرد. تن دادن به [[سختیها]] بر انسان [[آزاده]] [[سهل]] است و تن دادن به پستیها عین [[مرگ]] است. آزاده مرگ را بر پستی [[استرحام]] ترجیح میدهد. چنان که پیشوای آزادگان [[علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ}}<ref>«مردن و خواری نبردن». تحف العقول، ص۱۴۳؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۹۶.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۱۵۱-۱۵۴.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']] | |||
# [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== |