پرش به محتوا

خانه: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۳۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۵۲: خط ۵۲:
[[قرآن]] برخی [[خانه‌ها]] را به جهت ویژگی خاصشان، مانند ذکر [[نام خدا]] در آنها و [[تسبیح]] صاحبانش، می‌ستاید: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.</ref> برخی [[مفسران]] این خانه‌ها را به معنای [[مساجد]] دانسته <ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۹۷ - ۲۹۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۷. </ref> و ۴ [[مسجد]] را مصداق این خانه‌ها ذکر کرده‌اند: [[مسجدالحرام]]؛ [[بیت‌المقدس]]؛ [[مسجد النبی]]؛ [[مسجد قبا]]. <ref>مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۲۷؛ روح‌المعانی، ج۹،ص۳۶۶. </ref> بعضی نیز آن را [[خانه‌های انبیاء]] و [[ائمه]] دانسته‌اند <ref>تفسیرثعلبی، ج۷، ص۱۰۷؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۲۷. </ref>. برپایه روایتی، [[خانه فاطمه و علی]]{{ع}} بافضیلت‌ترین آن خانه‌هاست. <ref>تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۰۷؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۰؛ البرهان، ج ۴، ص ۷۶. </ref> این خانه‌ها مکان‌هایی هستند که [[خدا]] اجازه داده که رفیع شوند، تا همگان آنها را [[عظیم]] و بلند مرتبه بدانند و از ناپاکی‌ها به دور باشند و دعایشان در آنها [[مستجاب]] گردد. <ref>روح‌المعانی، ج ۹، ص ۳۶۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۶، ص ۲۹۷. </ref> در این خانه‌ها [[کتاب خدا]] خوانده و نام‌های نیکوی او یاد می‌شوند و مردمی در آن به سر می‌برند که [[تجارت]] و [[داد و ستد]]، آنها را از [[یاد خدا]] و [[اقامه نماز]] و دادن [[زکات]] باز نمی‌دارد و [[صبح و شام]] [[خدا]] را [[تسبیح]] می‌کنند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>.<ref>[[ حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده]] و [[مرضیه قدمی|قدمی]]، [[خانه (مقاله)|مقاله  "خانه "]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
[[قرآن]] برخی [[خانه‌ها]] را به جهت ویژگی خاصشان، مانند ذکر [[نام خدا]] در آنها و [[تسبیح]] صاحبانش، می‌ستاید: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.</ref> برخی [[مفسران]] این خانه‌ها را به معنای [[مساجد]] دانسته <ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۹۷ - ۲۹۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۷. </ref> و ۴ [[مسجد]] را مصداق این خانه‌ها ذکر کرده‌اند: [[مسجدالحرام]]؛ [[بیت‌المقدس]]؛ [[مسجد النبی]]؛ [[مسجد قبا]]. <ref>مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۲۷؛ روح‌المعانی، ج۹،ص۳۶۶. </ref> بعضی نیز آن را [[خانه‌های انبیاء]] و [[ائمه]] دانسته‌اند <ref>تفسیرثعلبی، ج۷، ص۱۰۷؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۲۷. </ref>. برپایه روایتی، [[خانه فاطمه و علی]]{{ع}} بافضیلت‌ترین آن خانه‌هاست. <ref>تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۰۷؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۰؛ البرهان، ج ۴، ص ۷۶. </ref> این خانه‌ها مکان‌هایی هستند که [[خدا]] اجازه داده که رفیع شوند، تا همگان آنها را [[عظیم]] و بلند مرتبه بدانند و از ناپاکی‌ها به دور باشند و دعایشان در آنها [[مستجاب]] گردد. <ref>روح‌المعانی، ج ۹، ص ۳۶۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۶، ص ۲۹۷. </ref> در این خانه‌ها [[کتاب خدا]] خوانده و نام‌های نیکوی او یاد می‌شوند و مردمی در آن به سر می‌برند که [[تجارت]] و [[داد و ستد]]، آنها را از [[یاد خدا]] و [[اقامه نماز]] و دادن [[زکات]] باز نمی‌دارد و [[صبح و شام]] [[خدا]] را [[تسبیح]] می‌کنند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>.<ref>[[ حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده]] و [[مرضیه قدمی|قدمی]]، [[خانه (مقاله)|مقاله  "خانه "]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==[[آداب]] ورود به [[خانه]]==
==[[آداب]] ورود به خانه==
از آداب ورود به [[خانه‌ها]] که [[قرآن]] بر آن تأکید دارد و آن را [[نیک]] می‌شمرد، ورود از درهای خانه‌ها و [[پرهیز]] از ورود از راه‌های نامتعارف است:  "... ولَیسَ البِرُّ بِاَن تَأتوا البُیوتَ مِن ظُهورِها... وَأتواالبُیوتَ مِن اَبوبِها ". (بقره / ۲، ۱۸۹) بر اساس [[آیه]] ۶۱ نور / ۲۴ ورود به هر خانه‌ای باید همراه با [[سلام]] به [[اهل]] آن باشد:  "... فَاِذادَخَلتُم بُیوتـًا فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم تَحِیةً مِن عِندِ اللّهِ ". به دیده [[مفسران]]، مراد از  "سلام به نفس " در این [[آیه سلام]] به اهل خانه است و از آن رو تعبیر به سلام بر خود شده، که وقتی وارد شونده سلام می‌کند اهل خانه را به پاسخ آن وا می‌دارد، پس در [[حقیقت]] او سلام را به خودش برگردانده است.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۱۶۶؛ مخزن‌العرفان، ج ۹، ص ۱۵۴ - ۱۵۵. </ref> اجازه گرفتن و معرفی خود هنگام ورود به خانه‌ها، به شکلی که اهل خانه [[آگاه]] شوند، از دیگر [[دستورات]] مؤکد قرآن است:  "یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَدخُلوا بُیوتـًا غَیرَ بُیوتِکُم حَتّی تَستَأنِسوا وتُسَلِّموا عَلی اَهلِها ". (نور / ۲۴، ۲۷) مفسران  "تَستَأنِسوا " را با [[اختلاف]]،  "تَستَأذنوا " (اجازه گرفتن) یا ایجاد صدا برای آگاهاندن صاحب خانه و آگاه شدن از وجود شخص یا اشخاصی در خانه دانسته‌اند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸ - ۱۳۵۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۵. </ref> بر اساس برخی [[روایات]]، اجازه گرفتن برای ورود به خانه، ویژه خانه‌های دربسته نیست.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸. </ref> برخی اجازه گرفتن هنگام ورود به [[خانه‌ها]] را برای توجه دادن [[اهل]] [[خانه]] دانسته و گفته‌اند این کار می‌تواند با ذکر [[حمد]]، [[تسبیح]] و [[سلام کردن]] انجام گیرد <ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۸۸؛ الکشاف، ج ۳، ص ۲۲۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۱۳. </ref> و چون [[آیه]] [[غایت]] اجازه را [[استیناس]] به معنای استئذان می‌داند، برخی گفته‌اند به صرف اجازه خواستن می‌توان درون خانه رفت و ورود به اجازه نیاز ندارد.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۷. </ref> در همین جهت، برخی "تستأنسوا " را به تنحنح (ایجاد صدا) معنا کرده‌اند؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۷. </ref> ولی این سخن افزون بر تضاد با ظاهر آیه پسین که ورود به خانه‌هایی را که صاحب آنها حضور ندارد <ref> احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۶۲. </ref> پیش از اجازه ورود [[ممنوع]] دانسته:  "فَاِن لَم تَجِدوا فیها اَحَدًا فَلا تَدخُلوها حَتّی یؤذَنَ لَکُم " ([[نور]] / ۲۴، ۲۸) با [[حکمت]] اجازه که در برخی [[روایات]] به آن اشاره شده <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۳۰؛ السنن الکبری، ج ۷، ص ۹۷. </ref> و برخی [[مفسران]] نیز به آن تصریح کرده‌اند، که اجازه برای پنهان ماندن امور صاحب خانه از دیگران <ref>نک: الکشاف، ج ۳، ص ۲۲۷ - ۲۲۸؛ روح المعانی، ج ۹، ص ۳۳۰. </ref> و ندیدن درون خانه بی‌اجازه صاحب خانه است،<ref>احکام‌القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ۱۳۶۲. </ref> منافات دارد. به هرروی، از [[ادله]] اجازه خواستن برای ورود به خانه‌های دیگران، احتمال [[تمایل]] نداشتن صاحب خانه برای پذیرش مهمان یا بودن او در حالتی است که [[کراهت]] دارد دیگران او را با آن حالت ببینند.<ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۸۸؛ بیان المعانی، ج ۶، ص ۱۲۵. </ref> برخی [[لزوم]] اجازه خواستن برای ورود به خانه‌های دیگران را برای مکلّف و غیرمکلّف یکسان دانسته و به رغم [[تکلیف]] نداشتن نابالغ، دلیل آن را [[عمل]] [[اصحاب]] دانسته‌اند.<ref> احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۲۲۰. </ref> بر این اساس، در صورت قبول نکردن اجازه و منع از ورود، اجازه گیرنده نباید پای فشرد و باید از ایستادن بر در [[خانه]] بپرهیزد که این برای [[پاکی]] و [[اصلاح]] وی بهتر است:  "واِن قیلَ لَکُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزکی لَکُم واللّهُ بِما تَعمَلُونَ [[عَلیم]] "<ref> تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۹۹؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۳، ص ۳۵۹؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۱۰۸. </ref>، زیرا نه [[خدا]] [[نافرمانی]] شده و نه [[حق الناس]] به گردن اجازه گیرنده آمده است.<ref>اطیب‌البیان، ج ۹، ص ۵۱۸. </ref> [[قرآن]] به گونه‌ای خاص بر [[لزوم]] [[دعوت]] و اجازه [[پیامبر]]{{صل}} برای ورود به خانه ایشان تأکید می‌کند:  "یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَدخُلوا بُیوتَ النَّبیِّ اِلاّ اَن یؤذَنَ لَکُم اِلی طَعام " ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۳) و افزون بر آن، رعایت [[آداب]] دیگری را در خانه آن [[حضرت]] ضروری می‌داند؛ مثلاً به میهمانان پیامبر{{صل}} [[دستور]] می‌دهد وقتی [[غذا]] آماده شد به خانه حضرت بروند؛ نه پیش از آن:  "غَیرَ نـظِرینَ اِنـهُ ولـکِن اِذا دُعیتُم فَادخُلوا "<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۷. </ref>؛ نیز پس از خوردن غذا پراکنده شوند، زیرا درنگ در [[خانه پیامبر]]{{صل}} و سرگرم شدن به [[گفت‌وگو]] در آنجا مایه [[آزار]] او خواهد شد:  "فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا ولا مُستَـ ٔ ِسینَ لِحَدیثٍ اِنَّ ذلِکُم کانَ یؤذِی النَّبیَّ " و هرگاه خواستند وسیله‌ای از یکی از [[زنان]] حضرت بگیرند، از پشت پرده بخواهند و این را برای پاکی [[قلوب]] آنان بهتر می‌خواند: "واِذا سَاَلتُموهُنَّ مَتـعـًا فَسـ ٔ لوهُنَّ مِن وراءِ حِجابٍ ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلوبِکُم وقُلوبِهِنَّ ". [[مؤمنان]] نباید پیامبر{{صل}} را آزار دهند، زیرا او فرستاده خداست:  "وما کانَ لَکُم اَن تُؤذوا رَسولَ اللّهِ ". [[خوردن]] از خانه دیگران، جز خانه [[پدر]]، [[مادر]]، [[برادر]]، [[خواهر]]، عمو، عمه، دایی، [[خاله]]، [[دوست]] و خانه‌ای که کلید آن در دست [[انسان]] است، بی‌اجازه صاحب [[خانه]] [[ممنوع]] است و تنها شماری استثنا شده‌اند؛ مانند صاحب خانه و [[خانواده]] او، نابینایان، معلولان حرکتی و [[بیماران]] [[نیازمند]]:  "لَیسَ عَلَی الاَعمی حَرَجٌ ولا عَلَی الاَعرَجِ حَرَجٌ ولا عَلَی المَریضِ حَرَجٌ ولا عَلی اَنفُسِکُم اَن تَأکُلوا مِن بُیوتِکُم اَو بُیوتِ ءاباکُم اَو بُیوتِ اُمَّهـتِکُم اَو بُیوتِ اِخونِکُم اَو بُیوتِ اَخَوتِکُم اَو بُیوتِ اَعمـمِکُم اَو بُیوتِ عَمّـتِکُم اَو بُیوتِ اَخولِکُم اَو بُیوتِ خــلـتِکُم اَو ما مَلَکتُم مَفاتِحَهُ اَو صَدیقِکُم لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَأکُلوا جَمیعـًا اَو اَشتاتـًا ". ([[نور]] / ۲۴، ۶۱) [[شأن نزول]] این [[آیه]]، ممانعت [[مردم]] از میزبانی برای نابینایان، لنگ‌ها و بیماران در خانه‌هایشان و [[مخالفت]] یاد شده [[قرآن]] است و بعضی نیز اظهار داشته‌اند که [[اصحاب]]، کلیدهای خانه‌های خود را هنگام [[جنگ]] به کسانی مانند نابینایان که نمی‌توانستند در [[نبرد]] شرکت کنند می‌دادند و کلیدداران چون صاحب‌خانه در خانه نبود، به خانه نمی‌شدند که این آیه نازل شد و این عمل را [[مباح]] خواند.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۰۸ - ۱۰۹؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۰۵؛ تفسیر قاسمی، ج ۷، ص ۴۰۸. </ref> [[دوستان]] صمیمی مجازند بی‌اجازه خانه یکدیگر روند؛<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۱۹؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۴۶. </ref> همچنین برخی خانه بردگان را از مصادیق  "ما مَلَکتُم مَفاتِحَهُ " دانسته که [[تصرف]] در آن مجاز است؛<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۲۰۹؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۱۵. </ref> نیز ورود بی‌اجازه به خانه‌های غیر مسکونی به قصد بهره‌برداری رواست:  "لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَدخُلوا بُیوتـًا غَیرَ مَسکونَةٍ فیها مَتـعٌ لَکُم ". (نور / ۲۴، ۲۹) درباره مصادیق خانه‌های غیر مسکونی اقوال مختلفی هست: ۱. سراها، حمام‌ها و آسیاب‌هایی که انسان در آنجا کار و [[گرفتاری]] دارند. ۲. خرابه‌هایی که برای قضای [[حاجت]] وارد آنها می‌شوند. ۳. دکان‌ها و [[تجارت]] خانه‌هایی که کالای مردم در آنجاست و همین‌که مالکان دَرِ آنها را گشوده و اسباب خود را برای فروش در آنجا قرار داده‌اند، [[شاهد]] [[اذن]] و اجازه آنهاست. ۴. کاروانسراهایی که در راه‌ها برای مسافران ساخته‌اند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۰۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۱۴؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۱۰. </ref>.<ref>[[ حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده]] و [[مرضیه قدمی|قدمی]]، [[خانه (مقاله)|مقاله  "خانه "]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
از آداب ورود به [[خانه‌ها]] که [[قرآن]] بر آن تأکید دارد و آن را [[نیک]] می‌شمرد، ورود از درهای خانه‌ها و [[پرهیز]] از ورود از راه‌های نامتعارف است: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت  خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref> ورود به هر خانه‌ای باید همراه با [[سلام]] به [[اهل]] آن باشد: {{متن قرآن|فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ }} به دیده [[مفسران]]، مراد از "سلام به نفس " در این [[آیه سلام]] به اهل خانه است و از آن رو تعبیر به سلام بر خود شده، که وقتی وارد شونده سلام می‌کند اهل خانه را به پاسخ آن وا می‌دارد، پس در [[حقیقت]] او سلام را به خودش برگردانده است.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۱۶۶؛ مخزن‌العرفان، ج ۹، ص ۱۵۴ - ۱۵۵. </ref> اجازه گرفتن و معرفی خود هنگام ورود به خانه‌ها، به شکلی که اهل خانه [[آگاه]] شوند، از دیگر [[دستورات]] مؤکد قرآن است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref> مفسران {{متن قرآن|تَسْتَأْنِسُوا}} را با [[اختلاف]]، {{عربی|"تَستَأذنوا"}} (اجازه گرفتن) یا ایجاد صدا برای آگاهاندن صاحب خانه و آگاه شدن از وجود شخص یا اشخاصی در خانه دانسته‌اند.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸ - ۱۳۵۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۵. </ref> بر اساس برخی [[روایات]]، اجازه گرفتن برای ورود به خانه، ویژه خانه‌های دربسته نیست.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸. </ref> برخی اجازه گرفتن هنگام ورود به [[خانه‌ها]] را برای توجه دادن [[اهل]] [[خانه]] دانسته و گفته‌اند این کار می‌تواند با ذکر [[حمد]]، [[تسبیح]] و [[سلام کردن]] انجام گیرد <ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۸۸؛ الکشاف، ج ۳، ص ۲۲۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۱۳. </ref> و چون [[آیه]] [[غایت]] اجازه را [[استیناس]] به معنای استئذان می‌داند، برخی گفته‌اند به صرف اجازه خواستن می‌توان درون خانه رفت و ورود به اجازه نیاز ندارد.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۷. </ref> در همین جهت، برخی {{متن قرآن|تَسْتَأْنِسُوا}} را به تنحنح (ایجاد صدا) معنا کرده‌اند؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۷. </ref> ولی این سخن افزون بر تضاد با ظاهر آیه پسین که ورود به خانه‌هایی را که صاحب آنها حضور ندارد <ref> احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۶۲. </ref> پیش از اجازه ورود [[ممنوع]] دانسته:  {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}}<ref>«پس اگر در آن (خانه) ها کسی را نیابید درون آنها در نیایید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گویند: باز گردید! باز گردید، این برایتان پاکیزه‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره نور، آیه ۲۸.</ref> با [[حکمت]] اجازه که در برخی [[روایات]] به آن اشاره شده <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۳۰؛ السنن الکبری، ج ۷، ص ۹۷. </ref> و برخی [[مفسران]] نیز به آن تصریح کرده‌اند، که اجازه برای پنهان ماندن امور صاحب خانه از دیگران <ref>نک: الکشاف، ج ۳، ص ۲۲۷ - ۲۲۸؛ روح المعانی، ج ۹، ص ۳۳۰. </ref> و ندیدن درون خانه بی‌اجازه صاحب خانه است،<ref>احکام‌القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ۱۳۶۲. </ref> منافات دارد. به هرروی، از [[ادله]] اجازه خواستن برای ورود به خانه‌های دیگران، احتمال [[تمایل]] نداشتن صاحب خانه برای پذیرش مهمان یا بودن او در حالتی است که [[کراهت]] دارد دیگران او را با آن حالت ببینند.<ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۸۸؛ بیان المعانی، ج ۶، ص ۱۲۵. </ref> برخی [[لزوم]] اجازه خواستن برای ورود به خانه‌های دیگران را برای مکلّف و غیرمکلّف یکسان دانسته و به رغم [[تکلیف]] نداشتن نابالغ، دلیل آن را [[عمل]] [[اصحاب]] دانسته‌اند.<ref> احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۲۲۰. </ref> بر این اساس، در صورت قبول نکردن اجازه و منع از ورود، اجازه گیرنده نباید پای فشرد و باید از ایستادن بر در [[خانه]] بپرهیزد که این برای [[پاکی]] و [[اصلاح]] وی بهتر است:  {{متن قرآن|وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}}<ref> تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۹۹؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۳، ص ۳۵۹؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۱۰۸. </ref>، زیرا نه [[خدا]] [[نافرمانی]] شده و نه [[حق الناس]] به گردن اجازه گیرنده آمده است.<ref>اطیب‌البیان، ج ۹، ص ۵۱۸. </ref> [[قرآن]] به گونه‌ای خاص بر [[لزوم]] [[دعوت]] و اجازه [[پیامبر]]{{صل}} برای ورود به خانه ایشان تأکید می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref> و افزون بر آن، رعایت [[آداب]] دیگری را در خانه آن [[حضرت]] ضروری می‌داند؛ مثلاً به میهمانان پیامبر{{صل}} [[دستور]] می‌دهد وقتی [[غذا]] آماده شد به خانه حضرت بروند؛ نه پیش از آن: {{متن قرآن|غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا }}<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۷. </ref>؛ نیز پس از خوردن غذا پراکنده شوند، زیرا درنگ در [[خانه پیامبر]]{{صل}} و سرگرم شدن به [[گفت‌وگو]] در آنجا مایه [[آزار]] او خواهد شد: {{متن قرآن|فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ }} و هرگاه خواستند وسیله‌ای از یکی از [[زنان]] حضرت بگیرند، از پشت پرده بخواهند و این را برای پاکی [[قلوب]] آنان بهتر می‌خواند: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}}. [[مؤمنان]] نباید پیامبر{{صل}} را آزار دهند، زیرا او فرستاده خداست: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ }}. [[خوردن]] از خانه دیگران، جز خانه [[پدر]]، [[مادر]]، [[برادر]]، [[خواهر]]، عمو، عمه، دایی، [[خاله]]، [[دوست]] و خانه‌ای که کلید آن در دست [[انسان]] است، بی‌اجازه صاحب [[خانه]] [[ممنوع]] است و تنها شماری استثنا شده‌اند؛ مانند صاحب خانه و [[خانواده]] او، نابینایان، معلولان حرکتی و [[بیماران]] [[نیازمند]]: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref> [[شأن نزول]] این [[آیه]]، ممانعت [[مردم]] از میزبانی برای نابینایان، لنگ‌ها و بیماران در خانه‌هایشان و [[مخالفت]] یاد شده [[قرآن]] است و بعضی نیز اظهار داشته‌اند که [[اصحاب]]، کلیدهای خانه‌های خود را هنگام [[جنگ]] به کسانی مانند نابینایان که نمی‌توانستند در [[نبرد]] شرکت کنند می‌دادند و کلیدداران چون صاحب‌خانه در خانه نبود، به خانه نمی‌شدند که این آیه نازل شد و این عمل را [[مباح]] خواند.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۰۸ - ۱۰۹؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۰۵؛ تفسیر قاسمی، ج ۷، ص ۴۰۸. </ref> [[دوستان]] صمیمی مجازند بی‌اجازه خانه یکدیگر روند؛<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۱۹؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۴۶. </ref> همچنین برخی خانه بردگان را از مصادیق {{متن قرآن|مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ }} دانسته که [[تصرف]] در آن مجاز است؛<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۲۰۹؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۱۵. </ref> نیز ورود بی‌اجازه به خانه‌های غیر مسکونی به قصد بهره‌برداری رواست: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که درون خانه‌هایی غیر مسکون  که در آن کالایی دارید درآیید و خداوند آنچه پنهان می‌دارید و آنچه آشکار می‌کنید می‌داند» سوره نور، آیه ۲۹.</ref>
 
درباره مصادیق خانه‌های غیر مسکونی اقوال مختلفی هست:
#سراها، حمام‌ها و آسیاب‌هایی که انسان در آنجا کار و [[گرفتاری]] دارند.
#خرابه‌هایی که برای قضای [[حاجت]] وارد آنها می‌شوند.
#دکان‌ها و [[تجارت]] خانه‌هایی که کالای مردم در آنجاست و همین‌که مالکان دَرِ آنها را گشوده و اسباب خود را برای فروش در آنجا قرار داده‌اند، [[شاهد]] [[اذن]] و اجازه آنهاست.
#کاروانسراهایی که در راه‌ها برای مسافران ساخته‌اند<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۰۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۱۴؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۱۰. </ref>.<ref>[[ حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده]] و [[مرضیه قدمی|قدمی]]، [[خانه (مقاله)|مقاله  "خانه "]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==[[احکام]] [[خانه]]==
==[[احکام]] [[خانه]]==
۱۱۵٬۱۸۰

ویرایش