حکومت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (جایگزینی متن - 'عمید زنجانی، عباس علی و موسیزاده، ابراهیم' به 'عمید زنجانی و موسیزاده') |
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
حکومت به معنای [[فرمانروایی]] بر یک شهر یا [[کشور]] و [[اداره]] [[شئون]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[مردم]] است<ref>فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۳۶۷؛ فرهنگ عمید، ص ۸۰۳، «حكومت».</ref> و در اصطلاح [[علوم سیاسی]] بهمعنای قوۀ اجرایی نهاد [[دولت]] به کار میرود و نهاد [[دولت]] بهمعنای [[قدرت سیاسی]] برخوردار از ارادۀ [[برتر]] و برقرار کنندۀ [[نظم اجتماعی]] و حامی [[مصالح]] و [[منافع]] عمومی [[کشور]] و [[ملّت]] است. بر این اساس، نهاد [[دولت]]، شامل چهار رکن اصلی است که عبارتاند از: [[حکومت]]، [[حاکمیت]]، [[ملّت]] و [[سرزمین]] <ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۶۳-۶۸.</ref>. | حکومت به معنای [[فرمانروایی]] بر یک شهر یا [[کشور]] و [[اداره]] [[شئون]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[مردم]] است<ref>فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۳۶۷؛ فرهنگ عمید، ص ۸۰۳، «حكومت».</ref> و در اصطلاح [[علوم سیاسی]] بهمعنای قوۀ اجرایی نهاد [[دولت]] به کار میرود و نهاد [[دولت]] بهمعنای [[قدرت سیاسی]] برخوردار از ارادۀ [[برتر]] و برقرار کنندۀ [[نظم اجتماعی]] و حامی [[مصالح]] و [[منافع]] عمومی [[کشور]] و [[ملّت]] است. بر این اساس، نهاد [[دولت]]، شامل چهار رکن اصلی است که عبارتاند از: [[حکومت]]، [[حاکمیت]]، [[ملّت]] و [[سرزمین]] <ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۶۳-۶۸.</ref>. | ||
یک دولت زمانی میتواند به هدفهای خود دست یابد که به [[درستی]] سازمان پیدا کند و الگوی مناسبی برای عمل نمودن برگزیند. این سازمان و کارگزارانی که [[مسئولیت]] تحقق این [[الگوی رفتاری]] را بر دوش دارند و [[حمایت]] و [[اطاعت]] بدنه [[جامعه]] را از نهاد مزبور تأمین مینمایند، حکومت نامیده میشود. وجود حکومت، در هر جامعهای که بخواهد دوام داشته باشد و به هدفهای مشترکی که عامل پیوند اعضای آن اجتماع است، دسترسی پیدا نماید ضرورتی تردیدناپذیر است؛ حتی [[پیروان]] [[مکتب]] آنارشیسم، که خواهان [[فروپاشی]] دولت اجبارگرند، نوعی از حکومت را میپذیرند؛ اما میخواهند خود مردم بدون وجود [[اکراه]] و [[اجبار]] | یک دولت زمانی میتواند به هدفهای خود دست یابد که به [[درستی]] سازمان پیدا کند و الگوی مناسبی برای عمل نمودن برگزیند. این سازمان و کارگزارانی که [[مسئولیت]] تحقق این [[الگوی رفتاری]] را بر دوش دارند و [[حمایت]] و [[اطاعت]] بدنه [[جامعه]] را از نهاد مزبور تأمین مینمایند، حکومت نامیده میشود. وجود حکومت، در هر جامعهای که بخواهد دوام داشته باشد و به هدفهای مشترکی که عامل پیوند اعضای آن اجتماع است، دسترسی پیدا نماید ضرورتی تردیدناپذیر است؛ حتی [[پیروان]] [[مکتب]] آنارشیسم، که خواهان [[فروپاشی]] دولت اجبارگرند، نوعی از حکومت را میپذیرند؛ اما میخواهند خود مردم بدون وجود [[اکراه]] و [[اجبار]] آن را سامان بخشند. هرچند کمونیستها معتقدند پس از برقراری [[جامعه]] [[کمونیستی]] در مقیاس جهانی، [[دولت]]، فرسایش پیدا خواهد کرد؛ وجود نوعی [[اقتدار]] را در آن جامعه [[انکار]] نمیکنند<ref>رجوع کنید به: بنیادهای علم سیاست، ص۱۴۳.</ref>. | ||
بنابراین [[حکومت]] عبارت است از: مجموعه افراد، منصبها و ارگانهایی که دست اندرکار اداره [[کشور]] هستند. در این تعریف، منصبها و ارگانها شامل عوامل و نهادهای تصمیمگیرنده و مجری است؛ همچنین افراد و سازمانهایی که اگر چه خارج از مجموعه [[دستگاه اجرایی]] فعالیت میکنند؛ ولی موضوع فعالیت آنها [[اداره امور]] کشور است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۴۶.</ref>. | بنابراین [[حکومت]] عبارت است از: مجموعه افراد، منصبها و ارگانهایی که دست اندرکار اداره [[کشور]] هستند. در این تعریف، منصبها و ارگانها شامل عوامل و نهادهای تصمیمگیرنده و مجری است؛ همچنین افراد و سازمانهایی که اگر چه خارج از مجموعه [[دستگاه اجرایی]] فعالیت میکنند؛ ولی موضوع فعالیت آنها [[اداره امور]] کشور است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۴۶.</ref>. |