پرش به محتوا

شرک در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
خط ۲۸۹: خط ۲۸۹:


[[پایبندی]] مشرکان به [[افکار]] نیاکان در آیاتی به نقل از [[امت‌های پیشین]] گزارش شده است؛ از جمله وقتی [[ابراهیم]]{{ع}}به [[آزر]] و [[قوم]] خود [[اعتراض]] کرد که چرا تمثال‌ها را می‌پرستید؟ آنها پاسخ دادند: زیرا پدرانمان نیز [[عبادت]] کننده بت‌ها بودند. ابراهیم{{ع}} آنان و پدرانشان را [[گمراه]] خواند: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ}}<ref>«هنگامی که به پدر  و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ}}<ref>«گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید» سوره انبیاء، آیه ۵۴.</ref> [[قوم هود]] نیز با [[اصرار]] بر بت‌پرستی، [[شرک]] را [[آیین]] پیشینیان خود می‌شمردند: {{متن قرآن|قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ}}<ref>«گفتند: چه اندرز دهی چه ندهی برای ما برابر است» سوره شعراء، آیه ۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref> در آیاتی دیگر، [[قرآن کریم]] خبر می‌دهد که مشرکان پدران خود را [[گمراه]] یافتند، پس به دنبال آنها می‌شتابند: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ}}<ref>«به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند» سوره صافات، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ}}<ref>«و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۷۰.</ref> [[مشرکان]] چنان به [[افکار]] [[پدران]] و نیاکان خود [[تعصب]] دارند که با [[شگفتی]] به [[پیامبر]] می‌گویند آیا تو آمده‌ای که ما خدای یگانه را بپرستیم و آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند رها کنیم: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم؟ اگر راست می‌گویی آنچه را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref> همچنان‌که [[پیروی کورکورانه]] مشرکان از پدران خود، زمینه‌ساز[[شرک]] و [[بت‌پرستی]] است، [[استمرار]] مسیر [[شرک]] و بت‌پرستی و بهانه‌جویی‌های آنان نیز از همین [[تعصّب]] برخاسته است. این بهانه‌جویی‌ها معمولاً از سوی مشرکان در مواجهه با [[پیامبران]] ارائه شده‌اند؛ از جمله بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا}}<ref>«یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابه‌لای آن جویبارهایی، نیک روان سازی» سوره اسراء، آیه ۹۱.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره  بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری» سوره اسراء، آیه ۹۲.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۳.</ref> مشرکان، پذیرش [[توحید]] و رها کردن شرک را به اموری شگفت‌آور موکول می‌کردند. البته [[قرآن کریم]] تصریح می‌کند که اگر همه این [[خواسته‌ها]] و بهانه‌های مشرکان نیز تحقق یابد، باز آنها از شرک دست برنمی‌دارند: {{متن قرآن|وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«اگر بر تو کتابی (نگاشته) بر کاغذی فرو می‌فرستادیم که (همگان) آن را به دست خود لمس می‌کردند، باز کافران می‌گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره انعام، آیه ۷.</ref>،  {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ}}<ref>«و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو می‌فرستادیم و مردگان با ایشان سخن می‌گفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد می‌آوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی می‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۱.</ref>
[[پایبندی]] مشرکان به [[افکار]] نیاکان در آیاتی به نقل از [[امت‌های پیشین]] گزارش شده است؛ از جمله وقتی [[ابراهیم]]{{ع}}به [[آزر]] و [[قوم]] خود [[اعتراض]] کرد که چرا تمثال‌ها را می‌پرستید؟ آنها پاسخ دادند: زیرا پدرانمان نیز [[عبادت]] کننده بت‌ها بودند. ابراهیم{{ع}} آنان و پدرانشان را [[گمراه]] خواند: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ}}<ref>«هنگامی که به پدر  و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ}}<ref>«گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید» سوره انبیاء، آیه ۵۴.</ref> [[قوم هود]] نیز با [[اصرار]] بر بت‌پرستی، [[شرک]] را [[آیین]] پیشینیان خود می‌شمردند: {{متن قرآن|قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ}}<ref>«گفتند: چه اندرز دهی چه ندهی برای ما برابر است» سوره شعراء، آیه ۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref> در آیاتی دیگر، [[قرآن کریم]] خبر می‌دهد که مشرکان پدران خود را [[گمراه]] یافتند، پس به دنبال آنها می‌شتابند: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ}}<ref>«به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند» سوره صافات، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ}}<ref>«و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۷۰.</ref> [[مشرکان]] چنان به [[افکار]] [[پدران]] و نیاکان خود [[تعصب]] دارند که با [[شگفتی]] به [[پیامبر]] می‌گویند آیا تو آمده‌ای که ما خدای یگانه را بپرستیم و آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند رها کنیم: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم؟ اگر راست می‌گویی آنچه را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref> همچنان‌که [[پیروی کورکورانه]] مشرکان از پدران خود، زمینه‌ساز[[شرک]] و [[بت‌پرستی]] است، [[استمرار]] مسیر [[شرک]] و بت‌پرستی و بهانه‌جویی‌های آنان نیز از همین [[تعصّب]] برخاسته است. این بهانه‌جویی‌ها معمولاً از سوی مشرکان در مواجهه با [[پیامبران]] ارائه شده‌اند؛ از جمله بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا}}<ref>«یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابه‌لای آن جویبارهایی، نیک روان سازی» سوره اسراء، آیه ۹۱.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره  بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری» سوره اسراء، آیه ۹۲.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۳.</ref> مشرکان، پذیرش [[توحید]] و رها کردن شرک را به اموری شگفت‌آور موکول می‌کردند. البته [[قرآن کریم]] تصریح می‌کند که اگر همه این [[خواسته‌ها]] و بهانه‌های مشرکان نیز تحقق یابد، باز آنها از شرک دست برنمی‌دارند: {{متن قرآن|وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«اگر بر تو کتابی (نگاشته) بر کاغذی فرو می‌فرستادیم که (همگان) آن را به دست خود لمس می‌کردند، باز کافران می‌گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره انعام، آیه ۷.</ref>،  {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ}}<ref>«و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو می‌فرستادیم و مردگان با ایشان سخن می‌گفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد می‌آوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی می‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۱.</ref>
===[[زمامداران]] [[ستمگر]]===
===[[زمام‌داران]] [[ستمگر]]===
[[حاکمان ستمگر]] در [[جبهه]] مقابل پیامبران، همواره در راستای [[منافع]] خود در جهت اشاعه شرک و [[پایداری]] بر آن کوشیده‌اند؛ از جمله [[فرعون]] به [[دفاع]] از [[آیین]] بت‌پرستی برخاست و از [[مردم]] خواست دست او را در کشتن [[موسی]] باز بگذارند تا او [[دین]] مردم را [[تغییر]] ندهد: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ}}<ref>«و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.</ref> سردمداران [[حکومت]] او نیز در راستای تثبیت بت‌پرستی از فرعون خواستند با موسی{{ع}}برخورد کند؛ زیرا او فرعون و [[خدایان]] را رها کرده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> بر اساس گزارش [[قرآن کریم]]، نمرودیان نیز در برابر [[دعوت]] [[ابراهیم]]{{ع}} [[صف‌آرایی]] کرده و [[مردم]] را تحریک می‌کردند که در برابر ابراهیم{{ع}} بایستند و خدایانشان را [[یاری]] کنند: {{متن قرآن|قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گفتند: اگر می‌خواهید کاری کنید ، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید» سوره انبیاء، آیه ۶۸.</ref> [[سامری]] نیز که فردی بانفوذ در [[بنی‌اسرائیل]] بود، مردم را به [[شرک]] [[گرایش]] می‌داد و گوساله طلایی خود را به عنوان "[[إله]]" [[بنی‌اسرائیل]] و موسی معرفی می‌کرد: {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى}}<ref>«ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست (کوه) طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین  و بلدرچین  فرو فرستادیم» سوره طه، آیه ۸۰.</ref> [[اشراف قریش]] نیز که از [[تقابل]] با [[رسول خدا]]{{صل}}رویگردان نبودند، هنگامی که از [[همراهی]] آن [[حضرت]] با خود [[مأیوس]] شدند، به مردم خود گفتند بروید و بر [[پرستش]] معبودهای خود [[مقاومت]] کنید که قطعاً کاری مطلوب است: {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۵۴۵؛ تفسیر واحدی، ج۲، ص۹۱۹. </ref> در [[قیامت]] هم [[مشرکان]] در [[دادگاه]] [[عدل الهی]] [[اذعان]] می‌کنند که اشراف و بزرگان [[قوم]]، آنان را به شرک واداشته‌اند:{{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref>
[[حاکمان ستمگر]] در [[جبهه]] مقابل پیامبران، همواره در راستای [[منافع]] خود در جهت اشاعه شرک و [[پایداری]] بر آن کوشیده‌اند؛ از جمله [[فرعون]] به [[دفاع]] از [[آیین]] بت‌پرستی برخاست و از [[مردم]] خواست دست او را در کشتن [[موسی]] باز بگذارند تا او [[دین]] مردم را [[تغییر]] ندهد: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ}}<ref>«و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.</ref> سردمداران [[حکومت]] او نیز در راستای تثبیت بت‌پرستی از فرعون خواستند با موسی{{ع}}برخورد کند؛ زیرا او فرعون و [[خدایان]] را رها کرده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> بر اساس گزارش [[قرآن کریم]]، نمرودیان نیز در برابر [[دعوت]] [[ابراهیم]]{{ع}} [[صف‌آرایی]] کرده و [[مردم]] را تحریک می‌کردند که در برابر ابراهیم{{ع}} بایستند و خدایانشان را [[یاری]] کنند: {{متن قرآن|قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گفتند: اگر می‌خواهید کاری کنید ، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید» سوره انبیاء، آیه ۶۸.</ref> [[سامری]] نیز که فردی بانفوذ در [[بنی‌اسرائیل]] بود، مردم را به [[شرک]] [[گرایش]] می‌داد و گوساله طلایی خود را به عنوان "[[إله]]" [[بنی‌اسرائیل]] و موسی معرفی می‌کرد: {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى}}<ref>«ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست (کوه) طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین  و بلدرچین  فرو فرستادیم» سوره طه، آیه ۸۰.</ref> [[اشراف قریش]] نیز که از [[تقابل]] با [[رسول خدا]]{{صل}}رویگردان نبودند، هنگامی که از [[همراهی]] آن [[حضرت]] با خود [[مأیوس]] شدند، به مردم خود گفتند بروید و بر [[پرستش]] معبودهای خود [[مقاومت]] کنید که قطعاً کاری مطلوب است: {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۵۴۵؛ تفسیر واحدی، ج۲، ص۹۱۹. </ref> در [[قیامت]] هم [[مشرکان]] در [[دادگاه]] [[عدل الهی]] [[اذعان]] می‌کنند که اشراف و بزرگان [[قوم]]، آنان را به شرک واداشته‌اند:{{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref>
====[[غلو]]====
====[[غلو]]====
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:


در [[روایات]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} نیز بر [[پرهیز]] از [[غلوّ]] تأکید شده است؛ از جمله بر پایه روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}رسول خدا{{صل}}فرمود که هرگز مرا از آنچه سزاوار آن هستم بالاتر نبرید؛ زیرا پیش از اینکه [[خدا]] مرا به [[پیامبری]] برگزیند، به [[بندگی]] خود برگزید.<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۶۵. </ref> آیاتی مانند {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن|فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}}<ref>«پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد» سوره نجم، آیه ۱۰.</ref> بیانگر [[واقعیت]] تقدم [[عبد]] بودن رسول خدا{{صل}} بر [[رسالت]] اویند. از آنجا که اهل‌بیت{{عم}} نیز به سبب [[منزلت]] رفیع و اظهار [[کرامات]] در معرض غلوّند، روایات فراوانی نیز در [[نکوهش]] غلوّ درباره اهل‌بیت{{عم}} وارد شده‌اند؛<ref> نک: بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۶۵ - ۲۹۷. </ref> از جمله براساس روایتی، امام صادق{{ع}} درباره اینکه گروهی برای اهل‌بیت{{عم}}سمت [[الوهیت]] قائل‌اند، با قرائت [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و اوست که در آسمان خداست و در زمین خداست و او فرزانه داناست» سوره زخرف، آیه ۸۴.</ref> فرمود گوش، [[چشم]]، پوست، گوشت، [[خون]] و موی من از این گفتار بیزار است. خدا از اینها بیزار است. اینان بر [[دین]] من و دینِ اجداد من نیستند. خدا ما و اینان را در [[قیامت]] جمع نمی‌کند، جز اینکه بر این گروه خشمناک است.<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۸. </ref>
در [[روایات]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} نیز بر [[پرهیز]] از [[غلوّ]] تأکید شده است؛ از جمله بر پایه روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}رسول خدا{{صل}}فرمود که هرگز مرا از آنچه سزاوار آن هستم بالاتر نبرید؛ زیرا پیش از اینکه [[خدا]] مرا به [[پیامبری]] برگزیند، به [[بندگی]] خود برگزید.<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۶۵. </ref> آیاتی مانند {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن|فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}}<ref>«پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد» سوره نجم، آیه ۱۰.</ref> بیانگر [[واقعیت]] تقدم [[عبد]] بودن رسول خدا{{صل}} بر [[رسالت]] اویند. از آنجا که اهل‌بیت{{عم}} نیز به سبب [[منزلت]] رفیع و اظهار [[کرامات]] در معرض غلوّند، روایات فراوانی نیز در [[نکوهش]] غلوّ درباره اهل‌بیت{{عم}} وارد شده‌اند؛<ref> نک: بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۶۵ - ۲۹۷. </ref> از جمله براساس روایتی، امام صادق{{ع}} درباره اینکه گروهی برای اهل‌بیت{{عم}}سمت [[الوهیت]] قائل‌اند، با قرائت [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و اوست که در آسمان خداست و در زمین خداست و او فرزانه داناست» سوره زخرف، آیه ۸۴.</ref> فرمود گوش، [[چشم]]، پوست، گوشت، [[خون]] و موی من از این گفتار بیزار است. خدا از اینها بیزار است. اینان بر [[دین]] من و دینِ اجداد من نیستند. خدا ما و اینان را در [[قیامت]] جمع نمی‌کند، جز اینکه بر این گروه خشمناک است.<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۸. </ref>
====[[ربوبیت]] پنداری===
====[[ربوبیت]] پنداری===
[[شرک]] [[ربوبی]] از عوامل و ریشه‌های [[شرک عبادی]] است. از آنجا که [[مشرکان]] [[ربوبیّت]] آلهه را [[باور]] داشتند، خود را به [[عبادت]] آنها موظف می‌دانستند و در مقابل از [[خدایان]] [[انتظار]] داشتند که به اقتضای ربوبیتشان سودهای بیشتری به آنها داده و زیان‌هایی را دفع کنند. بنابراین جلب [[منفعت]] از سوی آلهه، از عوامل اساسی [[عبادت]] آنها به شمار می‌آمد. دستیابی به [[شفاعت]] [[بت‌ها]] از انگیزه‌های عبادت [[مشرکان]] بوده است: {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۶۶، "توحید در قرآن".</ref> [[طلب]] [[نصرت]] و [[پیروزی]] در [[جنگ‌ها]] نیز از انگیزه‌های مشرکان در عبادت غیرِ [[خدا]] بوده است: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی برگزیدند بدین امید که یاوری شوند» سوره یس، آیه ۷۴.</ref> به گفته جواد [[علی]]، مشرکان در جنگ‌ها و سفرها، [[بت]] [[قبیله]] را همراه خود می‌بردند تا از آنها [[یاری]] بگیرند و [[دشمنان]] قبیله را از تعرض بازدارند و حتی اگر در [[جنگی]] [[شکست]] می‌خوردند گاهی بت خود را کنار گذاشته و بتی دیگر برمی‌گزیدند. <ref>المفصل، ج۷، ص۱۵۵. </ref> [[قرآن کریم]] این [[گمان]] مشرکان را ردّ کرده و به [[صراحت]] اعلام می‌کند که از غیر خدا کار و نصرتی برنمی‌آید: {{متن قرآن|لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ}}<ref>«(آنها) در یاری به ایشان توانایی ندارند و آنها برای ایشان سپاهی آماده  (در دوزخ) اند» سوره یس، آیه ۷۵.</ref> در آیه‌ای دیگر تأکید می‌کند که آنها توان یاری خود را ندارند؛ چه رسد به یاری دیگران: {{متن قرآن|وَلَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ}}<ref>«و نه برای آنان یاور توانند بود و نه به خودشان یاری می‌رسانند!» سوره اعراف، آیه ۱۹۲.</ref>
[[شرک]] [[ربوبی]] از عوامل و ریشه‌های [[شرک عبادی]] است. از آنجا که [[مشرکان]] [[ربوبیّت]] آلهه را [[باور]] داشتند، خود را به [[عبادت]] آنها موظف می‌دانستند و در مقابل از [[خدایان]] [[انتظار]] داشتند که به اقتضای ربوبیتشان سودهای بیشتری به آنها داده و زیان‌هایی را دفع کنند. بنابراین جلب [[منفعت]] از سوی آلهه، از عوامل اساسی [[عبادت]] آنها به شمار می‌آمد. دستیابی به [[شفاعت]] [[بت‌ها]] از انگیزه‌های عبادت [[مشرکان]] بوده است: {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۶۶، "توحید در قرآن".</ref> [[طلب]] [[نصرت]] و [[پیروزی]] در [[جنگ‌ها]] نیز از انگیزه‌های مشرکان در عبادت غیرِ [[خدا]] بوده است: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی برگزیدند بدین امید که یاوری شوند» سوره یس، آیه ۷۴.</ref> به گفته جواد [[علی]]، مشرکان در جنگ‌ها و سفرها، [[بت]] [[قبیله]] را همراه خود می‌بردند تا از آنها [[یاری]] بگیرند و [[دشمنان]] قبیله را از تعرض بازدارند و حتی اگر در [[جنگی]] [[شکست]] می‌خوردند گاهی بت خود را کنار گذاشته و بتی دیگر برمی‌گزیدند. <ref>المفصل، ج۷، ص۱۵۵. </ref> [[قرآن کریم]] این [[گمان]] مشرکان را ردّ کرده و به [[صراحت]] اعلام می‌کند که از غیر خدا کار و نصرتی برنمی‌آید: {{متن قرآن|لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ}}<ref>«(آنها) در یاری به ایشان توانایی ندارند و آنها برای ایشان سپاهی آماده  (در دوزخ) اند» سوره یس، آیه ۷۵.</ref> در آیه‌ای دیگر تأکید می‌کند که آنها توان یاری خود را ندارند؛ چه رسد به یاری دیگران: {{متن قرآن|وَلَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ}}<ref>«و نه برای آنان یاور توانند بود و نه به خودشان یاری می‌رسانند!» سوره اعراف، آیه ۱۹۲.</ref>
۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش