پرش به محتوا

آفرینش در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


[[شک]] نیست که واجب الوجود عالم است به ذات خود و به اینکه ذات او خیر محض و مبدأ فیضان خیر مشتمل بر وجود نظام [[خیرات]] است؛ پس لامحاله [[اراده]] ذاتی او متعلق باشد به فیضان او، و چون اراده ذاتی قصد نمی‌تواند بود بنابر [[لزوم]] استکمال، چنان که دانسته شد، پس اراده مذکوره [[رضا]] باشد. و این است معنی قول [[حکما]] که [[واجب]] الوجود فاعل بالرضا است نه فاعل بالقصد؛ چه رضا اراده‌ای است که متعلق به سافل تواند شد و مستلزم استکمال نیست؛ به خلاف قصد... و معنی [[عنایت]] واجب الوجود، [[علم]] اوست به [[نظام خیر]]، به وجهی که مبدأ فیضان نظام خیر باشد»<ref>گوهر مراد (ط. سایه، ۱۳۸۳ ه.ش)، ص۳۱۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۲۵.</ref>
[[شک]] نیست که واجب الوجود عالم است به ذات خود و به اینکه ذات او خیر محض و مبدأ فیضان خیر مشتمل بر وجود نظام [[خیرات]] است؛ پس لامحاله [[اراده]] ذاتی او متعلق باشد به فیضان او، و چون اراده ذاتی قصد نمی‌تواند بود بنابر [[لزوم]] استکمال، چنان که دانسته شد، پس اراده مذکوره [[رضا]] باشد. و این است معنی قول [[حکما]] که [[واجب]] الوجود فاعل بالرضا است نه فاعل بالقصد؛ چه رضا اراده‌ای است که متعلق به سافل تواند شد و مستلزم استکمال نیست؛ به خلاف قصد... و معنی [[عنایت]] واجب الوجود، [[علم]] اوست به [[نظام خیر]]، به وجهی که مبدأ فیضان نظام خیر باشد»<ref>گوهر مراد (ط. سایه، ۱۳۸۳ ه.ش)، ص۳۱۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۲۵.</ref>
==دیدگاه اشراقیون درباره آفرینش==
در [[جهان‌بینی]] [[اشراق]]، عالم منوّر به انواری است که در مراتب عالم، مقول به تشکیک است و مراتب اشتداد، به مراتب نوری آنها باز می‌گردد که در [[کمالات]] نوری، در نهایت مرتب بهاء و کمال شدت و قوت است. چون امکان [[تسلسل]] در اشتداد نوری محال است، [[نور]] اؤل [[قائم]] به ذات است. چون نور منبع همه کمالات است، نور [[واجب]]، واجد همه اوصاف کمالی، از قبیل [[حیات]] و [[علم]] و [[قدرت]] و [[اراده]] و [[مشیت]] و [[سمع]] و [[بصر]] است و همه [[کمالات ذاتی]] او، مثل ذات، در کمال شدت و سعه بوده و بی‌منتها است.
شیخ شهاب الدین سهروردی، نور اول را که [[خالق]] نور هستی است، بنابر جلوه‌های گوناگونی که دارد، به اسامی گوناگون می‌نامد: نورالانوار، نور محیط، نور قیوم، نور [[مقدس]]، نور اعظم اعلی<ref>شرح حکمة الاشراق (الشهرزوری) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ه.ش)، ص۳۱۵.</ref> و اسامی دیگری که هر یک پیام‌آور کمالات نور اول است. بر این اساس، چون عالم منور به نور [[توحید]] است، ذاتاً [[ظلمت]] محض است و نور واجب، که نور قهّار و [[غنی]] مطلق است، عالم را روشن نموده است<ref>این مضمون در آیه نور به صراحت و در بیانات اولیاء الهی{{عم}} به انحاء گوناگون ذکر شده؛ چنان که در دعای کمیل می‌خوانیم: {{متن حدیث|بِنُورِ وَجْهِكَ‏ الَّذِي‏ أَضَاءَ لَهُ‏ كُلُّ‏ شَيْ‏ءٍ}} (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ ه.ق)، ج۲، ص۸۴۴).</ref>. نور الانوار، ظاهربه ذات و مُظهِر غیراست و چون [[حقیقت]] نور، اصل همه کمالات به نحو اتم و اکمل است، شدت [[نورانیت]] و پرتو افشانی و [[افاضه]] به غیر، ذاتی او است؛ زیرا در تعریف نور گفته شده که ظاهر بالذات و مظهِر غیر است؛ لذا به هیاکل و عناصر ظلمانی عالم دائماً نورافشانی می‌کند و عالم منوّر به نور او است<ref>انواریه (ترجمه و شرح حکمة الأشراف سهروردی) (ط. امیر کبیر، ۱۳۶۳ش)، ص۳۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۷.</ref>
===کیفیت صدور کثرت در [[حکمت]] [[اشراق]]===
از نورالانوار که نورانیتش ذاتی اوست و هیچ جهت کثرتی در او وجود ندارد، تنها یک [[نور]] ساطع می‌شود و [[غلبه]] بر سایر [[انوار]] دارد. این نور، یک جهت ظلمانی دارد که به لحاظ ذات او است؛ هنگامی که بدون [[ارتباط]] با نورالانوار در نظر گرفته شود، [[ظلمت]] و [[فقر]] محض است و هنگامی که در ارتباط با مُبدء و نورالانوار بدان توجه شود، نور قاهری است که بر سایر هیاکل ظلمانی از طریق نور [[واجب]]، [[نور افشانی]] می‌کند.
نور اول در مرتبه خلقی، اشبه و اعظم و اقرب انوار به نورالانوار است. به همین دلیل، سهروردی نام صادر نخست را «النور الاقرب» و یا «النورالعظیم» نامید:
{{عربی|فثبت ان أول حاصل بنور الانوار واحد، و هو النور الأقرب و النور العظیم، و ربما سماه بعض الفهلویة «بهمن»، فالنور الأقرب فقیر فی نفسه غنی بالأول}}<ref>مجموعه مصنفات شیخ اشراق (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. ۱۳۷۵ ه.ش)، ج۲، ص۱۲۸.</ref>.
نور اول در ارتباط با نور واجب، مانند مشکاتی است که پرتو نورالانوار در او می‌درخشد و به نور او متلألئ می‌شود و پرتو افشانی می‌کند و با فروغ او، هیاکل نوری عالم [[نورانی]] می‌گردند و به ترتیب [[اشرف]] به اخس، در مراتب [[قرب]] و بعد نسبت به نورالانوار، همه غواسق و قوابل عالم نورانی می‌شوند<ref>مجموعه مصنفات شیخ اشراق (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. ۱۳۷۵ ه.ش)، ج۲، ص۱۲۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۸.</ref>
===[[استنتاج]] حکمت اشراق در [[فلسفه]] خلقت‌===
با توجه به اصولی که اشاره شد، [[شیخ اشراق]] از یک سو، مبنای [[عنایت]] در حکمت مشاء را در [[غایت]] از [[خلقت]] پذیرفت و آن را در چگونگی صدور ممکنات از نورالانوار [[اجرا]] کرد و از سوی دیگر، [[قاعده امکان اشرف]] که در حکمت مشاء برهانی شد و مقبول واقع گردید، بر اساس مبانی نوری در حکمت اشراق، به صورتی روشن‌تر و مبرهن‌تر جاری ساخت. نتیجه این مقدمات، در [[فلسفه خلقت]] عالم و غایت از خلقت، نتایجی شبیه به [[حکمت]] مشاء به دست داد که به اهمّ آنها اشاره می‌گردد:
#[[نور]] [[واجب]]، ذاتاً دارای همه [[کمالات]] نوری، اعم از [[حیات]] و [[علم]] و [[قدرت]] و سایر صفات کمالی و نوری است و در نتیجه، ظاهربه ذات و [[مظهر]] غیر است.
#چنین ذاتی، نه تنها مُدرک ذات خود و کمالات و صفات ذاتی خود است، بلکه [[علی الاطلاق]] [[فیاض]] بذاته است و دائماً [[نور افشانی]] می‌کند؛ زیرا [[جود]] و [[کرم]]، [[وصف]] کمالی چنین ذاتی است و لذا به دلیل شدت [[نورانیت]] ذاتی، او منوِّر غیر است و بر غواسق و عناصر ظلمانی، بنا بر مرتبه‌ای که [[استعداد]] بهره‌مندی از نور را دارند، نورافشانی می‌کند. کسی که برای ما به ازائی و غایتی خارج ذات خود می‌بخشد ناقص است و نورالانوار از همه نواقص بری است<ref>شرح حکمة الاشراق (الشهرزوری) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲ ه.ش)، ص۳۰۶.</ref>.
#فاعل و [[غایت خلقت]] متحدند و در نتیجه، نور اعظم که [[صادر اول]] است، [[غایت]] از [[خلقت]] نیز خواهد بود، و هر آنچه از کمالات که در نور اقرب است، در نور [[اشرف]] که غایت [[انوار]] است، موجود می‌باشد.
#در مرتبه اول بعد از نورالانوار، این نور اول و یا صادر اول است که همه کمالات را به واسطه نورالانوار دارا می‌باشد و لذا به او «نور العظیم» نیز گفته شده. او مصدر و غایت خلقت است و دایره صدور انوار [[الهی]]، از او آغاز و به او ختم می‌شود.
#بنابر [[قاعده امکان اشرف]]، وجود انوار اخسّ، دلیل بر وجود نور اشرف است. در مراتب اشتداد نوری، نور اقرب، اشرف و اعظم انوار در مراتب انوار، بعد از نورواجب است<ref>شرح حکمة الاشراق (قلب الدین الشیرازی) (ط. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ ه.ش)، ص۳۵۲.</ref>.
#رابطه نور اشرف به اخسّ، [[عزّت]] و [[غلبه]] و [[افاضه]] نور و کمالات نوری است. رابطه اخس با اشرف نیز، رابطه [[فقیر]] با [[غنی]] در [[استمداد]] در کمالات و استضائه [[نور]] بیشتر است. در نتیجه، رابطه اخسّ نسبت به [[اشرف]]، رابطه [[شوق]] و [[عشق]] به اشرف است<ref>شرح حکمة الاشراق (قلب الدین الشیرازی) (ط. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ ه.ش)، ص۳۲۷؛ انواریه (ترجمه و شرح حکمة الاشراق سهروردی (ط. امیرکبیر، ۱۳۶۳ ه.ش). ص۳۰.</ref>.
#[[انوار]] اشرف در هر مرتبه، [[مدبر]] انوار اخسّ می‌باشند<ref>شرح حکمة الاشراق (قلب الدین الشیرازی) (ط. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ ه.ش)، ص۴۱۱.</ref>.
#[[استمرار]] وجود اخسّ، در گرو وجود اشرف در [[نظام]] کیانی است و با نبود او در هر مرتبه، هر آنچه در آن مرتبه از او اخسّ باشد، معلوم می‌گردد.
#بر اساس نتایج فوق، بیشترین [[حبّ]] به نور الانوار را نور ا [[قرب]] یا [[صادر اول]] دارد و در مراتب بعد، انواری که به نور اعظم نزدیک‌تر هستند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] ص ۲۳۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۲٬۸۱۲

ویرایش