تفسیر رمزی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
کعب الاحبار هر جا که [[مصلحت]] میدانست از [[دروغ]] گفتن اِبایی نداشت. [[امام علی]]{{ع}} درباره او فرموده است: بیتردید کعب الاحبار [[دروغگو]] است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.</ref>. از جمله دروغهای او این است که گفته بود: «در هر صبحگاهی، [[کعبه]] یک بار به [[بیت المقدس]] [[سجده]] میکند!». جالب این است که پس از هفتاد سال از [[مرگ]] او، مردی در [[مسجد الحرام]] به [[امام محمد باقر]] میگوید: کعب الاحبار گفته است: کعبه در هر صبحگاهی یک بار برای بیت المقدس سجده میکند. امام میفرماید: تو دروغ گفتی و کعب نیز دروغ گفته است<ref> الکافی، ج۴، ص۲۴۰.</ref>. | کعب الاحبار هر جا که [[مصلحت]] میدانست از [[دروغ]] گفتن اِبایی نداشت. [[امام علی]]{{ع}} درباره او فرموده است: بیتردید کعب الاحبار [[دروغگو]] است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.</ref>. از جمله دروغهای او این است که گفته بود: «در هر صبحگاهی، [[کعبه]] یک بار به [[بیت المقدس]] [[سجده]] میکند!». جالب این است که پس از هفتاد سال از [[مرگ]] او، مردی در [[مسجد الحرام]] به [[امام محمد باقر]] میگوید: کعب الاحبار گفته است: کعبه در هر صبحگاهی یک بار برای بیت المقدس سجده میکند. امام میفرماید: تو دروغ گفتی و کعب نیز دروغ گفته است<ref> الکافی، ج۴، ص۲۴۰.</ref>. | ||
[[اعتقاد]] به [[رؤیت خدا]] با چشم از سوی [[کعب الأحبار]] [[القاء]] شد که یک [[اعتقاد]] [[یهودی]] بود؛ زیرا آنان میگفتند: «زمانی [[خدا]] به درد چشم [[مبتلا]] شد و [[ملائکه]] به [[عیادت]] او رفتند!»<ref>ملل و النحلل، ص۴۸.</ref>. [[کعب الاحبار]] که افکارش از طرف [[دستگاه خلافت]] [[ترویج]] میشد در [[تفسیر]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} میگوید: «الباء بهاؤه و السین سناؤه فلا شیء أعلی منه و المیم [[ملکه]]»، یعنی «باء» در | [[اعتقاد]] به [[رؤیت خدا]] با چشم از سوی [[کعب الأحبار]] [[القاء]] شد که یک [[اعتقاد]] [[یهودی]] بود؛ زیرا آنان میگفتند: «زمانی [[خدا]] به درد چشم [[مبتلا]] شد و [[ملائکه]] به [[عیادت]] او رفتند!»<ref>ملل و النحلل، ص۴۸.</ref>. [[کعب الاحبار]] که افکارش از طرف [[دستگاه خلافت]] [[ترویج]] میشد در [[تفسیر]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} میگوید: «الباء بهاؤه و السین سناؤه فلا شیء أعلی منه و المیم [[ملکه]]»، یعنی «باء» در {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} به معنای [[حُسن]] و [[زیبایی]] خدا و «سین» به معنای [[علوّ]] و [[رفعت]] اوست. پس چیزی [[برتر]] از او نیست و «میم» به معنای [[مُلک]] و [[حاکمیت]] وی میباشد<ref>تفسیر قرطبی، آیه اول سوره فاتحه، ج۱، ص۱۰۷.</ref>. این [[تفسیر رمزی]] برای {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} از طرف کعب الاحبار به سبب [[حمایت]] [[عمر]] و [[عثمان]] و [[معاویه]] از او، در همه جا [[تبلیغ]] و ترویج شد و کم کم در محافل [[علمی]] به عنوان نظر یک [[تابعی]] و عالِمِ معتبر، [[زبان]] به زبان میگشت و ثبت دفاتر میشد<ref>قضاوت زن در فقه اسلامی، ص۱۵۳-۱۳۷.</ref>. | ||
البته [[ناآگاهی]] و [[سادگی]] [[مردمان]] در آن [[زمان]] که [[تصوّر]] میکردند، تفسیر رمزی و حروفی کعب الاحبار برای بسم الله [[کشف]] علمی جدیدی است به شیوع و شهرتِ رأیِ [[کعب]]، کمک فراوانی میکرد. [[مردم]] [[فکر]] نمیکردند که یک حرف در یک کلمه، بدون توجه به حالت ترکیبی آن و به طور مجرّد، هیچ معنایی ندارد. مردم توجه نداشتند که مثلاً حرف «ب» به طور مجرّد برای هیچ معنایی وضع نشده است، بلکه این مادّه خامی است که در حال ترکیب با حروف دیگر معنی پیدا میکند. مثلاً وقتی که با «ق» و «ل» ترکیب میشود و «بقل» خوانده میشود معنای [[گیاه]] میدهد و ممکن است حرف «ب» در ترکیب دیگری مثل: {{عربی|"مَرَرتُ بزَیدٍ"}} معنای ربطی پیدا کند که یک معنای وابسته و غیر مستقل است و معنای حرفی در مقابل معنای اسمی خوانده میشود. ولی همین معنای حرفی و ربطی نیز در حال ترکیب برای «ب» حاصل میشود نه به طور مجرّد. در همین کلمه «[[بسم الله]]» حرف «ب» معنای حرفی و ربطی دارد که متعلق آن در تقدیر است و به صورت مجرّد هیچ معنایی ندارد. | البته [[ناآگاهی]] و [[سادگی]] [[مردمان]] در آن [[زمان]] که [[تصوّر]] میکردند، تفسیر رمزی و حروفی کعب الاحبار برای بسم الله [[کشف]] علمی جدیدی است به شیوع و شهرتِ رأیِ [[کعب]]، کمک فراوانی میکرد. [[مردم]] [[فکر]] نمیکردند که یک حرف در یک کلمه، بدون توجه به حالت ترکیبی آن و به طور مجرّد، هیچ معنایی ندارد. مردم توجه نداشتند که مثلاً حرف «ب» به طور مجرّد برای هیچ معنایی وضع نشده است، بلکه این مادّه خامی است که در حال ترکیب با حروف دیگر معنی پیدا میکند. مثلاً وقتی که با «ق» و «ل» ترکیب میشود و «بقل» خوانده میشود معنای [[گیاه]] میدهد و ممکن است حرف «ب» در ترکیب دیگری مثل: {{عربی|"مَرَرتُ بزَیدٍ"}} معنای ربطی پیدا کند که یک معنای وابسته و غیر مستقل است و معنای حرفی در مقابل معنای اسمی خوانده میشود. ولی همین معنای حرفی و ربطی نیز در حال ترکیب برای «ب» حاصل میشود نه به طور مجرّد. در همین کلمه «[[بسم الله]]» حرف «ب» معنای حرفی و ربطی دارد که متعلق آن در تقدیر است و به صورت مجرّد هیچ معنایی ندارد. |