پرش به محتوا

سقیفه بنی ساعده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۸: خط ۲۸:
چون ماجرای [[بیعت]] [[ابوبکر]] پایان گرفت و بیعت‌کنندگان با وی [[بیعت]] کردند، مردی نزد [[امیر مؤمنان]] که [[قبر]] [[پیامبر خدا]] را با بیل صاف می‌کرد، آمد و به او گفت: [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و [[انصار]]، به سبب [[اختلاف]] داخلی‌شان [[خوار]] شدند و [[آزادشدگان]] [[فتح]] مکه‌<ref>منظور، آن دسته از قریش هستند که در فتح مکه هنوز مسلمان نشده بودند و پیامبر{{صل}} فرمان داد که‌کسی آنان را به اسارت نگیرد تا بلکه مسلمان شوند.</ref> به [[بیعت]] با آن [[مرد]] ([[ابوبکر]])، مبادرت ورزیدند که مبادا [خلافت‌] به شما برسد. [[امام]]{{ع}} سرِ بیل را بر [[زمین]] زد و دستش را بر آن نهاد و گفت: "الف، لام، میم. آیا [[مردم]] [[گمان]] می‌برند که رها می‌شوند تا [تنها به زبان‌] بگویند: [[ایمان]] آوردیم، و [آیا [[گمان]] می‌برند که‌] [[آزمایش]] نمی‌شوند؟ و بی‌گمان، پیشینیانِ آنان را آزموده‌ایم و بی‌شک، [[خداوند]]، [[راستگویان]] و [[دروغگویان]] را معلوم می‌دارد. آیا آنان که کارهای [[زشت]] می‌کنند، [[گمان]] می‌برند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ چه بد [[حکم]] می‌رانند!"<ref>عنکبوت: آیات ۱- ۴.</ref><ref>[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]، ج ۱، ص ۱۸۹.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۷۲-۱۸۵.</ref>
چون ماجرای [[بیعت]] [[ابوبکر]] پایان گرفت و بیعت‌کنندگان با وی [[بیعت]] کردند، مردی نزد [[امیر مؤمنان]] که [[قبر]] [[پیامبر خدا]] را با بیل صاف می‌کرد، آمد و به او گفت: [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و [[انصار]]، به سبب [[اختلاف]] داخلی‌شان [[خوار]] شدند و [[آزادشدگان]] [[فتح]] مکه‌<ref>منظور، آن دسته از قریش هستند که در فتح مکه هنوز مسلمان نشده بودند و پیامبر{{صل}} فرمان داد که‌کسی آنان را به اسارت نگیرد تا بلکه مسلمان شوند.</ref> به [[بیعت]] با آن [[مرد]] ([[ابوبکر]])، مبادرت ورزیدند که مبادا [خلافت‌] به شما برسد. [[امام]]{{ع}} سرِ بیل را بر [[زمین]] زد و دستش را بر آن نهاد و گفت: "الف، لام، میم. آیا [[مردم]] [[گمان]] می‌برند که رها می‌شوند تا [تنها به زبان‌] بگویند: [[ایمان]] آوردیم، و [آیا [[گمان]] می‌برند که‌] [[آزمایش]] نمی‌شوند؟ و بی‌گمان، پیشینیانِ آنان را آزموده‌ایم و بی‌شک، [[خداوند]]، [[راستگویان]] و [[دروغگویان]] را معلوم می‌دارد. آیا آنان که کارهای [[زشت]] می‌کنند، [[گمان]] می‌برند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ چه بد [[حکم]] می‌رانند!"<ref>عنکبوت: آیات ۱- ۴.</ref><ref>[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]، ج ۱، ص ۱۸۹.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۷۲-۱۸۵.</ref>


==[[هجوم]] به [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}}، [[دختر پیامبر]]{{صل}}‌===
==هجوم به [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}}، دختر پیامبر{{صل}}‌==
در کتاب [[أنساب الأشراف‌ (کتاب)|أنساب الأشراف‌]] به [[نقل]] از [[سلیمان تَیمی]] و ابن [[عون]] آمده است: [[ابوبکر]] به دنبال [[علی]]{{ع}} فرستاد و از او [[بیعت]] خواست؛ [اما] او [[بیعت]] نکرد. پس [[عمر]] آمد و همراه او شعله‌ای از [[آتش]] بود. [[فاطمه]]{{س}} او را در آستانه در دید و فرمود: "ای پسر خطاب! آیا درِ خانه‌ام را بر روی من [[آتش]] می‌زنی؟". گفت: آری، و این، آنچه را پدرت آورْد، استوارتر می‌کند<ref>أنساب الأشراف، ج ۲، ص ۲۶۸.</ref>.  
در کتاب [[أنساب الأشراف‌ (کتاب)|أنساب الأشراف‌]] به [[نقل]] از [[سلیمان تَیمی]] و ابن [[عون]] آمده است: [[ابوبکر]] به دنبال [[علی]]{{ع}} فرستاد و از او [[بیعت]] خواست؛ [اما] او [[بیعت]] نکرد. پس [[عمر]] آمد و همراه او شعله‌ای از [[آتش]] بود. [[فاطمه]]{{س}} او را در آستانه در دید و فرمود: "ای پسر خطاب! آیا درِ خانه‌ام را بر روی من [[آتش]] می‌زنی؟". گفت: آری، و این، آنچه را پدرت آورْد، استوارتر می‌کند<ref>أنساب الأشراف، ج ۲، ص ۲۶۸.</ref>.  


۱۱۲٬۵۳۹

ویرایش