مسلم بن عقیل در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←سخنان نعمان بن بشیر والی کوفه
(←مقدمه) |
|||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==سخنان [[نعمان بن بشیر]] [[والی کوفه]]== | ==سخنان [[نعمان بن بشیر]] [[والی کوفه]]== | ||
برای اطلاع از برخورد [[حکومت]] با ورود مسلم به کوفه سری به اوضاع [[سیاسی]] و [[حکومتی]] [[شهر کوفه]] میزنیم: نعمان بن بشیر<ref>نعمان فرزند بشیر بن سعد خزرجی انصاری و مادرش همره دختر رواحه بود. گفته شده، نعمان اول مولودی است از انصار که پس از ورود پیامبر خدا{{صل}} به مدینه به دنیا آمد، چنانچه عبدالله بن زبیر اول مولودی است از مهاجران، پس از ورود حضرت{{ع}} به مدینه به دنیا آمد. بشیر پدر نعمان اول کسی بود از انصار که در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کرد و خلافت او را به رسمیت شناخت و پس از او دیگر انصار بیعت کردند و سرانجام بشیر در عین التمر کشته شد. اما نعمان پسر او از شعرای معروف زمان خود بود ولی عثمانی بود و با مردم کوفه که محب اهل بیت بودند عناد و دشمنی داشت و در جنگ صفین او تنها مردی از انصار بود که معاویه را بر ضد علی{{ع}} یاری نمود و با معاویه خیلی دوست و صمیمی بود و سپس با یزید پسر معاویه دوستی عمیقی داشت و تا خلافت مروان بن حکم زنده و ولایت حمص را داشت و بعد به عبدالله بن زبیر ملحق شد و بر ضد مروان قیام کرد اما مردم حمص از او اطاعت نکردند؛ لذا فرار کرد ولی او را تعقیب کردند و دستگیر و به قتل رساندند هلاکت او به سال ۶۵ ه.ق است. نفس المهموم، ص۸۵. برای آگاهی بیشتر ر.ک: اصحاب امام علی{{ع}} اثر دیگر مؤلف، ج۲.</ref> از طرف [[یزید بن معاویه]] [[والی]] و [[حاکم کوفه]] بود وقتی از ورود [[مسلم بن عقیل]] [[نماینده]] [[حضرت حسین]]{{ع}} و رفت و آمد [[کوفیان]] به نزد او [[آگاه]] شد به [[منبر]] رفت خطاب به [[مردم]] گفت: «ای [[بندگان خدا]]! از [[خدا]] بترسید و [[آشوب]] نکنید و در میان مردم [[فتنه]] و [[تفرقه]] ایجاد ننمایید | برای اطلاع از برخورد [[حکومت]] با ورود مسلم به کوفه سری به اوضاع [[سیاسی]] و [[حکومتی]] [[شهر کوفه]] میزنیم: نعمان بن بشیر<ref>نعمان فرزند بشیر بن سعد خزرجی انصاری و مادرش همره دختر رواحه بود. گفته شده، نعمان اول مولودی است از انصار که پس از ورود پیامبر خدا{{صل}} به مدینه به دنیا آمد، چنانچه عبدالله بن زبیر اول مولودی است از مهاجران، پس از ورود حضرت{{ع}} به مدینه به دنیا آمد. بشیر پدر نعمان اول کسی بود از انصار که در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کرد و خلافت او را به رسمیت شناخت و پس از او دیگر انصار بیعت کردند و سرانجام بشیر در عین التمر کشته شد. اما نعمان پسر او از شعرای معروف زمان خود بود ولی عثمانی بود و با مردم کوفه که محب اهل بیت بودند عناد و دشمنی داشت و در جنگ صفین او تنها مردی از انصار بود که معاویه را بر ضد علی{{ع}} یاری نمود و با معاویه خیلی دوست و صمیمی بود و سپس با یزید پسر معاویه دوستی عمیقی داشت و تا خلافت مروان بن حکم زنده و ولایت حمص را داشت و بعد به عبدالله بن زبیر ملحق شد و بر ضد مروان قیام کرد اما مردم حمص از او اطاعت نکردند؛ لذا فرار کرد ولی او را تعقیب کردند و دستگیر و به قتل رساندند هلاکت او به سال ۶۵ ه.ق است. نفس المهموم، ص۸۵. برای آگاهی بیشتر ر.ک: اصحاب امام علی{{ع}} اثر دیگر مؤلف، ج۲.</ref> از طرف [[یزید بن معاویه]] [[والی]] و [[حاکم کوفه]] بود وقتی از ورود [[مسلم بن عقیل]] [[نماینده]] [[حضرت حسین]]{{ع}} و رفت و آمد [[کوفیان]] به نزد او [[آگاه]] شد به [[منبر]] رفت خطاب به [[مردم]] گفت: «ای [[بندگان خدا]]! از [[خدا]] بترسید و [[آشوب]] نکنید و در میان مردم [[فتنه]] و [[تفرقه]] ایجاد ننمایید حرکت مسلم بن عقیل برای [[هدایت]] [[جامعه اسلامی]] از جانب [[امام حسین]]{{ع}} در [[منطق]] [[حاکم کوفه]] [[فتنه]] و عامل [[تفرقه]] معرفی شد و چنین گفت: زیرا این فتنه و تفرقه موجب ریخته شدن [[خونها]] و چپاول أموال آنان خواهد شد، من با کسی که با من سر [[جنگ]] ندارد نمیجنگم، کسی که علیه من [[قیام]] نکند اقدامی بر [[ضد]] او نمیکنم، کسی را به [[اتهام]] بازداشت و گرفتار نمیسازم و...، بعد هم آنها را [[تهدید]] کرد: که اگر از [[بیعت]] من سرباز زنید و با من [[دشمنی]] کنید و با [[یزید]] به [[مخالفت]] برخیزید، به [[خدا]] [[سوگند]]، تا زمانی که [[شمشیر]] در دست من است با شما خواهم جنگید هر چند از شما کسی به [[یاری]] من برنخیزد، و من امیدوارم که در میان شما تعداد افرادی که [[حق]] را میشناسد از افرادی که [[گرایش به باطل]] دارند زیادتر باشد». | ||
پس از سخنان [[نعمان بن بشیر]] یکی از هم پیمانان [[بنی امیه]] به نام [[عبدالله بن حضرمی]] از جای برخاست و گفت: «ای [[امیر]] با این روش که تو در پیش گرفتهای کاری از پیش نخواهی برد، و این فتنه جز با [[سرکوب]] و جنگ از بین نخواهد رفت، ای نعمان! [[رأی]] تو رأی افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]] است». | پس از سخنان [[نعمان بن بشیر]] یکی از هم پیمانان [[بنی امیه]] به نام [[عبدالله بن حضرمی]] از جای برخاست و گفت: «ای [[امیر]] با این روش که تو در پیش گرفتهای کاری از پیش نخواهی برد، و این فتنه جز با [[سرکوب]] و جنگ از بین نخواهد رفت، ای نعمان! [[رأی]] تو رأی افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]] است». |