پرش به محتوا

تجسس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اکتبر ۲۰۲۱
خط ۳۸: خط ۳۸:
در [[قرآن]] به صورت {{متن قرآن|وَلَا تَجَسَّسُوا}}<ref>«و (در کار مردم) کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> تنها یک بار به کار رفته است. تجسس به معنای کسب [[آگاهی]] از وضع [[دشمن]] نیز به کار رفته و واژه «جاسوس» نیز از همین ریشه است<ref>مفردات، ص۱۹۶؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۴۱۴؛ التحقیق، ج۲، ص۸۶.</ref>.
در [[قرآن]] به صورت {{متن قرآن|وَلَا تَجَسَّسُوا}}<ref>«و (در کار مردم) کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> تنها یک بار به کار رفته است. تجسس به معنای کسب [[آگاهی]] از وضع [[دشمن]] نیز به کار رفته و واژه «جاسوس» نیز از همین ریشه است<ref>مفردات، ص۱۹۶؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۴۱۴؛ التحقیق، ج۲، ص۸۶.</ref>.


«تَفَحُّص» و «تَحَسُّس» نیز از واژه‌های همسوی آن به شمار می‌روند. «تَحَسُّس» به معنی جستجو کردن و به دنبال چیزی گشتن، در قرآن تنها یک بار به صورت {{متن قرآن|تَحَسَّسُوا}}آمده است: {{متن قرآن|یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. البته «تجسس» با «تحسس» باهم مشابهت و [[قرابت]] ظاهری کاربرد معنایی متفاوت دارند. شاید همین قرابت ظاهری سبب گردیده که بعضی آن دو را مترادف بدانند<ref>التبیان، ج۹، ص۳۵۰؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۵؛ روح المعانی، ج۲۶، ص۲۳۶.</ref>، شاید به همین دلیل بوده که بعضی از قراء {{متن قرآن|لَا تَجَسَّسُوا}} در [[سوره حجرات]] را برخلاف عموم بدون نقطه و به صورت {{متن قرآن|لَا تَحَسَّسُوا}} قرائت کنند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۵؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۳۲؛ تفسیر قرطبی، ذیل سوره حجرات.</ref>.
«تَفَحُّص» و «تَحَسُّس» نیز از واژه‌های همسوی آن به شمار می‌روند. «تَحَسُّس» به معنی جستجو کردن و به دنبال چیزی گشتن، در قرآن تنها یک بار به صورت {{متن قرآن|تَحَسَّسُوا}}آمده است: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. البته «تجسس» با «تحسس» باهم مشابهت و [[قرابت]] ظاهری کاربرد معنایی متفاوت دارند. شاید همین قرابت ظاهری سبب گردیده که بعضی آن دو را مترادف بدانند<ref>التبیان، ج۹، ص۳۵۰؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۵؛ روح المعانی، ج۲۶، ص۲۳۶.</ref>، شاید به همین دلیل بوده که بعضی از قراء {{متن قرآن|لَا تَجَسَّسُوا}} در [[سوره حجرات]] را برخلاف عموم بدون نقطه و به صورت {{متن قرآن|لَا تَحَسَّسُوا}} قرائت کنند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۵؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۳۲؛ تفسیر قرطبی، ذیل سوره حجرات.</ref>.


قرآن از تجسّس در امور تهانی و خصوصی [[مردم]] [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. قرار دادن تجشس در ردیف [[بدگمانی]] و [[غیبت]]، نشان از [[حرمت]] بزرگ آن دارد و جزو [[گناهان کبیره]] محسوب می‌شود. بر اساس اطلاق این [[آیه]] {{متن قرآن| وَلَا تَجَسَّسُوا }}، [[مؤمنان]] باید در [[روابط اجتماعی]] خود با دیگران، بر اساس ظاهر فرد و [[ظواهر]] افراد [[رفتار]] کنند و از [[تجسس]] و [[آگاهی]] جستن در [[باطن]] و امور خصوصی و پنهانی باید خودداری کنند و از هر گونه [[افشاگری]] پنهانی نسبت دیگران بپرهیزند؛ زیرا به دنبال [[عیوب]] نهانی افراد گشتن و افشاء نمودن آنها [[گناه کبیره]] می‌باشد.
قرآن از تجسّس در امور تهانی و خصوصی [[مردم]] [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. قرار دادن تجشس در ردیف [[بدگمانی]] و [[غیبت]]، نشان از [[حرمت]] بزرگ آن دارد و جزو [[گناهان کبیره]] محسوب می‌شود. بر اساس اطلاق این [[آیه]] {{متن قرآن| وَلَا تَجَسَّسُوا }}، [[مؤمنان]] باید در [[روابط اجتماعی]] خود با دیگران، بر اساس ظاهر فرد و [[ظواهر]] افراد [[رفتار]] کنند و از [[تجسس]] و [[آگاهی]] جستن در [[باطن]] و امور خصوصی و پنهانی باید خودداری کنند و از هر گونه [[افشاگری]] پنهانی نسبت دیگران بپرهیزند؛ زیرا به دنبال [[عیوب]] نهانی افراد گشتن و افشاء نمودن آنها [[گناه کبیره]] می‌باشد.


معروف است که در یکی از شب‌ها، به هنگامی که یکی از [[خلفا]] در میان کوچه‌ها به شب‌گردی پرداخته بود، صدای آواز مردی را از درون [[خانه]] شنید، او بدون این که در بزند از دیوار بالا رفت و پایین آمد! دید که مردی، زنی و ظرفی از شراب نزد اوست. گفت: ای [[دشمن خدا]]، پنداشتی که [[خداوند]] تو را با این [[معصیت]] می‌پوشاند؟ وقتی صاحب‌خانه او را دید، گفت: ای [[خلیفه]]، اگر ما یک [[گناه]] کرده‌ایم، تو اکنون سه گناه کرده‌ای! اگر قبول نداری بشنو تا بگویم: اول اینکه تجسس کرده‌ای در حالی که خداوند فرموده است: {{متن قرآن| وَلَا تَجَسَّسُوا }}. دوم اینکه خداوند فرموده است: {{متن قرآن|وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا}}<ref>«و به خانه‌ها از در درآیید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> (نه از پشت بام و دیوار آن!) و تو این [[حکم]] را رعایت نکردی! سوم اینکه خداوند فرموده است: {{متن قرآن|یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَی أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)‌ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref> و تو رعایت چنین [[دستوری]] را نکردی. [[خلیفه]] گفت: پس چه خیری بهتر که از [[گناه]] تو بگذرم؟ آن مرد گفت: بلی همین طور است، آنگاه او را بخشید و رهایش ساخت<ref>الدر المنثور، ج۷، ص۴۹۴؛ روح المعانی، ج۲۶، ص۲۳۶-۲۳۷؛ احیاء علوم الدین، ج۲، ص۱۰۰۷- ۱۰۰۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۵۷۳؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۴؛ دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۴۱.</ref>.
معروف است که در یکی از شب‌ها، به هنگامی که یکی از [[خلفا]] در میان کوچه‌ها به شب‌گردی پرداخته بود، صدای آواز مردی را از درون [[خانه]] شنید، او بدون این که در بزند از دیوار بالا رفت و پایین آمد! دید که مردی، زنی و ظرفی از شراب نزد اوست. گفت: ای [[دشمن خدا]]، پنداشتی که [[خداوند]] تو را با این [[معصیت]] می‌پوشاند؟ وقتی صاحب‌خانه او را دید، گفت: ای [[خلیفه]]، اگر ما یک [[گناه]] کرده‌ایم، تو اکنون سه گناه کرده‌ای! اگر قبول نداری بشنو تا بگویم: اول اینکه تجسس کرده‌ای در حالی که خداوند فرموده است: {{متن قرآن| وَلَا تَجَسَّسُوا }}. دوم اینکه خداوند فرموده است: {{متن قرآن|وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا}}<ref>«و به خانه‌ها از در درآیید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> (نه از پشت بام و دیوار آن!) و تو این [[حکم]] را رعایت نکردی! سوم اینکه خداوند فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)‌ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref> و تو رعایت چنین [[دستوری]] را نکردی. [[خلیفه]] گفت: پس چه خیری بهتر که از [[گناه]] تو بگذرم؟ آن مرد گفت: بلی همین طور است، آنگاه او را بخشید و رهایش ساخت<ref>الدر المنثور، ج۷، ص۴۹۴؛ روح المعانی، ج۲۶، ص۲۳۶-۲۳۷؛ احیاء علوم الدین، ج۲، ص۱۰۰۷- ۱۰۰۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۵۷۳؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۴؛ دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۴۱.</ref>.


[[تأمل]] در اموری چون زمینه‌های [[سوء ظن]] و تجسّس، [[مفهوم غیبت]] و نیز وقوع [[نهی]] از [[بدگمانی]]، نشان می‌دهد که [[رذائل اخلاقی]] یاد شده به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند و هر یک می‌تواند زمینه پیدایش دیگری باشد. به‌ویژه [[تجسس]] می‌تواند زمینه [[آگاهی]] از برخی ناهنجاری‌های [[فکری]] و [[رفتاری]] و به دنبال آن افشاء آن، [[آلودگی]] فرد کنجکاو و [[جامعه]] را فراهم آورد. در حالی که در کتب [[اخلاقی]] به‌ویژه [[روایات]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} از تجسس نهی شدید شده و تأکید شده که بدی‌های پنهانی [[مؤمنان]] نباید افشا شود و معرفی و شناساندن معایب دیگران به [[مردم]] در شمار [[گناهان بزرگ]] قرار گرفته است و چه بسا موجب عدم [[استجابت]] [[دعاها]] نیز می‌شود.
[[تأمل]] در اموری چون زمینه‌های [[سوء ظن]] و تجسّس، [[مفهوم غیبت]] و نیز وقوع [[نهی]] از [[بدگمانی]]، نشان می‌دهد که [[رذائل اخلاقی]] یاد شده به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند و هر یک می‌تواند زمینه پیدایش دیگری باشد. به‌ویژه [[تجسس]] می‌تواند زمینه [[آگاهی]] از برخی ناهنجاری‌های [[فکری]] و [[رفتاری]] و به دنبال آن افشاء آن، [[آلودگی]] فرد کنجکاو و [[جامعه]] را فراهم آورد. در حالی که در کتب [[اخلاقی]] به‌ویژه [[روایات]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} از تجسس نهی شدید شده و تأکید شده که بدی‌های پنهانی [[مؤمنان]] نباید افشا شود و معرفی و شناساندن معایب دیگران به [[مردم]] در شمار [[گناهان بزرگ]] قرار گرفته است و چه بسا موجب عدم [[استجابت]] [[دعاها]] نیز می‌شود.
خط ۴۸: خط ۴۸:
از طرفی در [[شریعت]] [[دعوت]] به پوشاندن [[عیوب]] شده است، در [[صحیفه سجادیه]] [[امام زین‌العابدین]] در قالب [[دعا]] [[توفیق]] [[چشم‌پوشی]] از لغزش‌های دیگران از درگاه [[خدا]] خواسته شده است. [[فقهاء]] با استناد به [[کتاب و سنت]]، تجسس را [[حرام]] می‌دانند و در ابواب و [[فروع فقهی]] گوناگون، تفحص و [[پرسش]] درباره پاره‌ای از مسائل در باب تجسس را منع کرده‌اند. مخصوصاً تجسس درباره [[منکرات]] پنهان از آن جمله است. تا جایی که به هدر بودن [[خون]] کسی که به سبب [[اصرار]] نسبت به تجسس درباره [[حریم خصوصی]] دیگران کشته یا مجروح می‌شود [[فتوا]] داده‌اند<ref>النهایه، ص۷۵۵.</ref>و حتی اگر مناره‌های [[مساجد]] به سبب ارتفاع زیاد برخانه‌های مردم اشراف پیدا کنند، امری [[مکروه]] به حساب آمده است<ref>جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۰۷.</ref>.
از طرفی در [[شریعت]] [[دعوت]] به پوشاندن [[عیوب]] شده است، در [[صحیفه سجادیه]] [[امام زین‌العابدین]] در قالب [[دعا]] [[توفیق]] [[چشم‌پوشی]] از لغزش‌های دیگران از درگاه [[خدا]] خواسته شده است. [[فقهاء]] با استناد به [[کتاب و سنت]]، تجسس را [[حرام]] می‌دانند و در ابواب و [[فروع فقهی]] گوناگون، تفحص و [[پرسش]] درباره پاره‌ای از مسائل در باب تجسس را منع کرده‌اند. مخصوصاً تجسس درباره [[منکرات]] پنهان از آن جمله است. تا جایی که به هدر بودن [[خون]] کسی که به سبب [[اصرار]] نسبت به تجسس درباره [[حریم خصوصی]] دیگران کشته یا مجروح می‌شود [[فتوا]] داده‌اند<ref>النهایه، ص۷۵۵.</ref>و حتی اگر مناره‌های [[مساجد]] به سبب ارتفاع زیاد برخانه‌های مردم اشراف پیدا کنند، امری [[مکروه]] به حساب آمده است<ref>جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۰۷.</ref>.


موارد تجویز [[تجسس]] تنها منحصر به اموری است که پای [[مصالح]] بزرگ‌تری به میان بیاید که اگر فرضاً انجام نپذیرد [[جان]] و [[مال]] و [[امنیت اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[مردم]] در خطر جدی قرار می‌گیرد. بر همین اساس بعضی از [[فقهاء]] برای رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] بین [[حرمت]] تجسس و [[لزوم]] آن از باب مقدمه [[واجب]] به [[قواعد]] [[فقهی]] [[تمسک]] جسته‌اند<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۴۵.</ref>. در این باره نیز ضمن احتیاطات لازم باید به گونه‌ای [[اقدام]] شود که به بهانه [[حفظ]] [[مصلحت]] بالاتر، [[ارزش‌ها]] و اعتبارات [[انسانی]] و [[اخلاقی]] مخدوش نشوند و آبروی بی‌گناهی نریزد و به مال و جان افراد صدمه‌ای وارد نیاید. لازمه چنین احتیاطی به‌کارگیری افراد [[متدین]] و [[آگاه]] و با [[تقوا]] در تمام جهات و ابعاد است که طبعاً باید کارآزموده و [[آموزش]] دیده باشند تا در ضمن [[انجام وظیفه]] [[قانون]] و [[دینی]]، مرتکب کمترین [[خطا]] و لغزشی نشوند.
موارد تجویز [[تجسس]] تنها منحصر به اموری است که پای [[مصالح]] بزرگ‌تری به میان بیاید که اگر فرضاً انجام نپذیرد [[جان]] و [[مال]] و [[امنیت اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[مردم]] در خطر جدی قرار می‌گیرد. بر همین اساس بعضی از [[فقهاء]] برای رفع [[تعارض]] و [[تزاحم]] بین [[حرمت]] تجسس و [[لزوم]] آن از باب مقدمه [[واجب]] به [[قواعد]] [[فقهی]] [[تمسک]] جسته‌اند <ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۴۵.</ref>. در این باره نیز ضمن احتیاطات لازم باید به گونه‌ای [[اقدام]] شود که به بهانه [[حفظ]] [[مصلحت]] بالاتر، [[ارزش‌ها]] و اعتبارات [[انسانی]] و [[اخلاقی]] مخدوش نشوند و آبروی بی‌گناهی نریزد و به مال و جان افراد صدمه‌ای وارد نیاید. لازمه چنین احتیاطی به‌کارگیری افراد [[متدین]] و [[آگاه]] و با [[تقوا]] در تمام جهات و ابعاد است که طبعاً باید کارآزموده و [[آموزش]] دیده باشند تا در ضمن [[انجام وظیفه]] [[قانون]] و [[دینی]]، مرتکب کمترین [[خطا]] و لغزشی نشوند.


نتیجه سخن درباره تجسس این که در [[عرف]] اجتماعی و اصطلاح، تجسس به معنی وارد شدن به [[حریم]] دیگران و [[آگاهی]] از [[راز]] پنهان آنان است که [[خداوند]] نه تنها [[مؤمنان]] را بلکه همه [[انسان‌ها]] را از [[پرده‌دری]] و آگاهی از [[اسرار]] دیگران [[نهی]] کرده است. تجسس در [[قلمرو اخلاق]]، یک [[بیماری]] [[قلبی]] و درونی است که برآمده از [[بدگمانی]] است؛ چرا که دل‌های گرفتار آن به بدگمانی بسنده نمی‌کنند، بلکه [[وسوسه]] پیگری و به تعبیری، [[جاسوسی]]، آنان را در خود می‌گیرد و به دنبال آن به قصد دستیازی به امور شخصی دیگران، حریم شکنی را آغاز می‌کنند و از این رهگذر چه ضربه‌های سهمگینی که بر پیکره [[اجتماع بشری]] وارد نشده است<ref>فرهنگ روابط اجتماعی، ج۱، ص۳۱۲.</ref>.
نتیجه سخن درباره تجسس این که در [[عرف]] اجتماعی و اصطلاح، تجسس به معنی وارد شدن به [[حریم]] دیگران و [[آگاهی]] از [[راز]] پنهان آنان است که [[خداوند]] نه تنها [[مؤمنان]] را بلکه همه [[انسان‌ها]] را از [[پرده‌دری]] و آگاهی از [[اسرار]] دیگران [[نهی]] کرده است. تجسس در [[قلمرو اخلاق]]، یک [[بیماری]] [[قلبی]] و درونی است که برآمده از [[بدگمانی]] است؛ چرا که دل‌های گرفتار آن به بدگمانی بسنده نمی‌کنند، بلکه [[وسوسه]] پیگری و به تعبیری، [[جاسوسی]]، آنان را در خود می‌گیرد و به دنبال آن به قصد دستیازی به امور شخصی دیگران، حریم شکنی را آغاز می‌کنند و از این رهگذر چه ضربه‌های سهمگینی که بر پیکره [[اجتماع بشری]] وارد نشده است<ref>فرهنگ روابط اجتماعی، ج۱، ص۳۱۲.</ref>.
۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش