پرش به محتوا

اصحمة بن ابجر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
برخی گفته‌اند: هنگامی که رسول خدا{{صل}} در [[ذیحجه]] [[سال ششم هجری]] از [[صلح حدیبیه]] برگشت، سفیران خود را همراه با [[نامه]] نزد [[پادشاهان]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ص۷۶؛ مسعودی، ج۲، ص۲۸۹.</ref>. نخستین [[سفیر]] آن [[حضرت]]، [[عمرو بن امیه ضمری]] بود که او را با نامه‌ای نزد نجاشی فرستاد و وی را به اسلام دعوت کرد و آیاتی از [[قرآن]] را برای او نوشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸؛ بلاذری، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن کثیر، سیره، ج۲، ص۴۱.</ref>. [[ابن سعد]] و برخی دیگر، [[تاریخ]] [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را به [[نجاشی]]، [[ربیع الاول]] [[سال هفتم هجری]] گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۶۲؛ ابن حجر، ج۸، ص۱۴۱.</ref> و ظاهر کلمات آنان نیز به نحوی است که گویا نامه بالا را [[حضرت]] در سال ششم و همراه عمرو بن امیه ضمری به [[حبشه]] فرستاده است؛ در حالی که گفتیم نامه حضرت همراه جعفر فرستاده شده است. علت این [[اشتباه]]، وجود نامه‌های گوناگون به نجاشی است که آن حضرت در زمان‌های متفاوت برای نجاشی فرستاده و نجاشی نیز پاسخ‌های متعددی به نامه‌های رسول خدا{{صل}} داده است<ref>حمیدالله، ص۱۰۴ و ۱۰۶.</ref>.
برخی گفته‌اند: هنگامی که رسول خدا{{صل}} در [[ذیحجه]] [[سال ششم هجری]] از [[صلح حدیبیه]] برگشت، سفیران خود را همراه با [[نامه]] نزد [[پادشاهان]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ص۷۶؛ مسعودی، ج۲، ص۲۸۹.</ref>. نخستین [[سفیر]] آن [[حضرت]]، [[عمرو بن امیه ضمری]] بود که او را با نامه‌ای نزد نجاشی فرستاد و وی را به اسلام دعوت کرد و آیاتی از [[قرآن]] را برای او نوشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸؛ بلاذری، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن کثیر، سیره، ج۲، ص۴۱.</ref>. [[ابن سعد]] و برخی دیگر، [[تاریخ]] [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را به [[نجاشی]]، [[ربیع الاول]] [[سال هفتم هجری]] گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۶۲؛ ابن حجر، ج۸، ص۱۴۱.</ref> و ظاهر کلمات آنان نیز به نحوی است که گویا نامه بالا را [[حضرت]] در سال ششم و همراه عمرو بن امیه ضمری به [[حبشه]] فرستاده است؛ در حالی که گفتیم نامه حضرت همراه جعفر فرستاده شده است. علت این [[اشتباه]]، وجود نامه‌های گوناگون به نجاشی است که آن حضرت در زمان‌های متفاوت برای نجاشی فرستاده و نجاشی نیز پاسخ‌های متعددی به نامه‌های رسول خدا{{صل}} داده است<ref>حمیدالله، ص۱۰۴ و ۱۰۶.</ref>.


برخی گفته‌اند حضرت، [[عمرو]] را همراه دو نامه پیش نجاشی فرستاد. در یکی از [[نامه‌ها]]، نجاشی را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آیاتی از [[قرآن]] را برای او نوشت، و در نامه دوم از نجاشی خواست [[ام حبیبه]] را برای او تزویج کند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸ و ج۲، ص۱۸۹؛ بلاذری، ج۲، ص۷۲.</ref>. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۶۲۷.</ref> به نقل از [[ابن اسحاق]] گفته است: آن حضرت در همان نامه اول که نجاشی را به اسلام دعوت کرد، از او خواست ام حبیبه را برای او [[عقد]] کند؛ در حالی که دعوت نجاشی به اسلام در دوران [[بعثت]] است و [[نیابت]] نجاشی در عقد ام حبیبه برای رسول خدا{{صل}}، در سال ششم<ref>ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۳۶.</ref> و به قولی سال هفتم<ref>ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۳۸.</ref> بوده است. افزون بر این، متن نامه‌ای که رسول خدا{{صل}} [[هدیه]] برای دعوت نجاشی نوشته، موجود است، اما متن نامه ای که عقد ام حبیبه را خواستار شده است، در دست نیست<ref>حمیدالله، ص۱۰۶.</ref>
برخی گفته‌اند حضرت، عمرو بن امیه ضمری را همراه دو نامه پیش نجاشی فرستاد. در یکی از [[نامه‌ها]]، نجاشی را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آیاتی از [[قرآن]] را برای او نوشت، و در نامه دوم از نجاشی خواست [[ام حبیبه]] را برای او تزویج کند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸ و ج۲، ص۱۸۹؛ بلاذری، ج۲، ص۷۲.</ref>. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۶۲۷.</ref> به نقل از [[ابن اسحاق]] گفته است: آن حضرت در همان نامه اول که نجاشی را به اسلام دعوت کرد، از او خواست ام حبیبه را برای او [[عقد]] کند؛ در حالی که دعوت نجاشی به اسلام در دوران [[بعثت]] است و [[نیابت]] نجاشی در عقد ام حبیبه برای رسول خدا{{صل}}، در سال ششم<ref>ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۳۶.</ref> و به قولی سال هفتم<ref>ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۳۸.</ref> بوده است. افزون بر این، متن نامه‌ای که رسول خدا{{صل}} برای دعوت نجاشی نوشته، موجود است، اما متن نامه‌ای که عقد ام حبیبه را خواستار شده است، در دست نیست<ref>حمیدالله، ص۱۰۶.</ref>
آنچه مسلم است اینکه نامه رسول خدا{{صل}} به نجاشی در [[زمان]] [[هجرت]] [[مسلمانان]] به حبشه، غیر از نامه‌ای است که عمرو بن أمیه ضمری در سال هفتم برای نجاشی آورد و در آن از نجاشی خواست ام حبیبه، [[دختر ابوسفیان]] را برای او تزویج کند و وسیله حرکت [[اصحاب]] وی را به [[مدینه]] فراهم سازد. [[نجاشی]] نیز چنان کرد<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸ و ج۲، ص۱۸۹؛ بلاذری، ج۲، ص۷۲.</ref> و [[مسلمانان]] باقیمانده در [[حبشه]] را که حدود شانزده نفر بودند، با دو کشتی روانه مدینه نمود<ref>طبری، ج۲، ص۳۴۳ و ۶۲۷.</ref>. هنگامی که مسلمانان به مدینه رسیدند، [[فتح خیبر]] تمام شد. آن [[حضرت]] آنان را در [[غنایم]] [[خیبر]] [[شریک]] ساخت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۶۲.</ref> و فرمود: «نمی‌دانم به آمدن جعفر بیشتر خوشحال شوم یا به فتح خیبر»<ref>ابن سعد، ج۲، ص۸۲.</ref>. ظاهرا [[ازدواج]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[ام حبیبه]]، به قصد [[دلجویی]] از او بود که [[اقوام]] خود را به دلیل شرکشان ترک کرد و شوهرش نیز در حبشه [[مسیحی]] شد و همان جا مرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۷۷.</ref>، ابن [[حبیب]] [[بغدادی]]<ref>ابن حبیب، ص۸۸.</ref> گوید: [[ازدواج]] با ام حبیبه، اندکی قبل از [[فتح مکه]] و برای دلجویی از [[ابو سفیان]] بود. با [[نامه]] رسول خدا{{صل}}، نجاشی، ام حبیبه را برای آن حضرت [[عقد]] کرد، سپس [[ولیمه]] داد و چهارصد دینار<ref>ابن سعد، ج۸، ص۷۸؛ مسعودی، ج۲، ص۸۸؛ حاکم نیشابوری، ج۲، ص۱۸۱.</ref> به عنوان مهریه به ام حبیبه پرداخت. سپس به رسول خدا{{صل}} نامه نوشت و اطلاع داد که ام حبیبه را به عقد او در آورده و هدایایی نیز برای آن حضرت فرستاد<ref>طبری، ج۳، ص۱۲۲؛ و نیز ر.ک: احمدی میانجی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. [[عایشه]] گوید: نجاشی [[پادشاه]] حبشه [[انگشتر]] طلا برای رسول خدا{{صل}} فرستاد و حضرت آن را به [[امامه]] بخشید<ref>ابن عساکر، ج۳۶، ص۱۵۹.</ref>. پس از این، نجاشی نامه با نامه‌های رسول خدا{{صل}} را در صندوقی از عاج مینهاد و می‌‌گفت: تا این نامه در میان [[مردم]] حبشه باشد، حال آنان [[نیکو]] و در خیر خواهند بود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. افزون بر آنچه در ازدواج ام حبیبه گذشت، نجاشی هدایای دیگری نیز در طی اقامت مسلمانان در حبشه برای رسول خدا{{صل}} فرستاد که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[لباس]] کامل «کسوة [[جامعة]]» (پیراهن، شلوار، [[عبا]] و یک جفت [[کفش]] ساده) هنگام [[عقد]] [[ام حبیبه]]<ref>بلاذری، ج۲، ص۷۳.</ref>، سه گوسفند<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۷۸.</ref>، دو کفش سیاه ساده<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۷۴.</ref> و عصایی که هنگام عزیمت [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال دوم هجری]] برای خواندن نخستین [[نماز عید]]، از سوی [[زبیر بن عوام]] به دست آن [[حضرت]] رسید<ref>بلاذری، ج۱، ص۲۱۴؛ طبری، ج۲، ص۴۱۸.</ref>. بنا بر قولی، [[نجاشی]] این [[عصا]] را به [[زبیر]] بخشید که همراه نجاشی با [[دشمنان]] او جنگیده بود. زبیر نیز آن را به رسول خدا{{صل}} [[هدیه]] داد<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. یک بار نیز [[پادشاه روم]] ردایی از سندس (دیبای رقیق، لطیف و باریک) برای رسول خدا{{صل}} هدیه فرستاد که ایشان آن را به [[جعفر بن ابی طالب]] داد. جعفر پرسید: آن را چه کنم؟ آن حضرت فرمود: آن را برای برادرت نجاشی بفرست<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۵۳.</ref>. سرانجام نجاشی در [[رجب]] [[سال نهم هجری]]<ref>و به قولی پیش از فتح مکه، ر.ک: ابن اثیر، ج۱، ص۲۵۲.</ref> درگذشت و رسول خدا{{صل}} از سوی [[جبرئیل]] از درگذشت او [[آگاه]] شد و به [[مسلمانان]] خبر داد<ref>طبری، ج۳، ص۲۹.</ref>. سپس فرمود: «امروز [[نیک]] مردی از [[دنیا]] رفت. بیایید برای برادرتان نجاشی، [[نماز]] بخوانید» و خود نیز برای [[خواندن نماز]] به طرف [[مسجد]] رفت<ref>نسائی، فضائل، ص۶۰، دارقطنی، ج۱، ص۴۴۰؛ ابن ماکولا، ج۲، ص۳؛ البانی، ص۸۹.</ref>. [[ابوجاریه]] گوید: دو صف کشیدیم و بر او نماز خواندیم<ref>ابن ماکولا، ج۲، ص۳.</ref>.
 
از [[فرزندان]] او به ارها<ref>طبری، ج۲، ص۶۵۳.</ref> و ابونیزر<ref>بکری، ج۲، ص۶۵۷؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۴۳.</ref> اشاره، و گفته شده [[اسماء]] [[زن]] جعفر، [[پسر نجاشی]] را همزمان با فرزندش عبدالله شیر داد<ref>ابن حجر، ج۵، ص۶۳.</ref>، أما اینکه کدام یک از فرزندان او را شیر داده، ذکر نشده است. چشمه‌ای نیز در [[مدینه]] به چشمه ابونیزر منسوب است. گفته شده ایونیزر به مدینه آمد، [[مسلمان]] شد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۴۳.</ref> و پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، با فاطمه{{ع}} و [[اولاد]] آن حضرت بود و [[خرج]] و مخارج او نیز از سوی [[اهل بیت]] تأمین میشد<ref>کوفی، ج۲، ص۸۱؛ نوری، ج۱۴، ص۶۲.</ref>. [[جعفر بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن مسعود]] از او [[روایت]] دارند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۵۵.</ref>.
آنچه مسلم است اینکه نامه رسول خدا{{صل}} به نجاشی در [[زمان]] [[هجرت]] [[مسلمانان]] به حبشه، غیر از نامه‌ای است که عمرو بن أمیه ضمری در سال هفتم برای نجاشی آورد و در آن از نجاشی خواست ام حبیبه، [[دختر ابوسفیان]] را برای او تزویج کند و وسیله حرکت [[اصحاب]] وی را به [[مدینه]] فراهم سازد. [[نجاشی]] نیز چنان کرد<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸ و ج۲، ص۱۸۹؛ بلاذری، ج۲، ص۷۲.</ref> و [[مسلمانان]] باقیمانده در [[حبشه]] را که حدود شانزده نفر بودند، با دو کشتی روانه مدینه نمود<ref>طبری، ج۲، ص۳۴۳ و ۶۲۷.</ref>. هنگامی که مسلمانان به مدینه رسیدند، [[فتح خیبر]] تمام شد. آن [[حضرت]] آنان را در [[غنایم]] [[خیبر]] [[شریک]] ساخت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۶۲.</ref> و فرمود: «نمی‌دانم به آمدن جعفر بیشتر خوشحال شوم یا به فتح خیبر»<ref>ابن سعد، ج۲، ص۸۲.</ref>.
پس از اصحمه، [[پادشاهی]] دیگر بر سر کار آمد که [[رسول خدا]]{{صل}} به او نیز [[نامه]] نوشت و وی را به [[اسلام]] [[دعوت]] نمود، ولی او نامه آن [[حضرت]] را پاره کرد. حضرت فرمود: {{متن حدیث|و الله مخرقه و مخرق ملکه}}؛ [[خداوند]] او و پادشاهی‌اش را پاره پاره می‌کند»<ref>احمد بن حنبل، ج۱، ص۴۴۲؛ هیثمی، ج۸، ص۲۳۵؛ احمدی میانجی، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. این جمله حضرت، خود دلیل بر این است که این نامه به [[نجاشی]] اول نیست که [[مسلمان]] شد و [[رسالت]] حضرت را پذیرفت. از این رو، برخی نامه سال هفتم حضرت را که همراه [[عمرو بن امیه]] ضمری فرستاد، به نجاشی دوم دانسته‌اند<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۴۳۷.</ref>. البته ممکن است حضرت تمام نامه‌های خود را به [[حبشه]]، از طریق عمرو بن امیه فرستاده باشد و به علت [[شهرت]] نجاشی اول، [[گمان]] شده است مراد از نجاشی، همان نجاشی معروف است که مسلمان شد و به [[مسلمانان]] [[خدمت]] کرد. [[ذهبی]] گوید: در تمام [[نامه‌ها]] رسول خدا{{صل}}، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. را مینوشت، اما [[ابن کثیر]]<ref>البدایه، ج۳، ص۱۰۴.</ref> گفته است: آیه شریفه یادشده، تنها در نامه‌ای بود که به نجاشی دوم نوشت.
 
بیشتر [[تاریخ]] نگاران، نامه همراه عمرو بن امیه ضمری را به [[نجاشی]] در [[سال هفتم هجری]] دانسته‌اند، اما از متن گزارش ذیل برمی آید که [[نامه]] به نجاشی دوم، پس از [[فتح مکه]] و پس از درگذشت نجاشی اول بوده است. جعفر بن [[عمرو بن امیه]] گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} چهار نفر را نزد چهار [[پادشاه]] فرستاد که هر چهار نفر به زبان قومی که [[پیام]] می‌بردند آشنا بودند. عمرو بن امیه نامه‌ای برای نجاشی برد. هنگام ورود نزد نجاشی، در سالن ورودی کوتاه بود و [[سفرا]] برای [[تعظیم]] نجاشی به حالت خمیده وارد می‌شدند. [[عمرو]] با حالت خمیده و به پشت وارد شد تا به نجاشی تعظیم نکند، این عمل عمرو بر اطرافیان نجاشی گران آمد. آنان به نجاشی گفتند: چنان که ما وارد میشویم، وارد نشد و قصد [[جان]] عمرو را کردند. نجاشی از عمر و پرسید: چرا چنین وارد شدی؟ عمرو گفت: ما وقتی بر پیامبرمان نیز وارد میشویم، باحالت خمیده و تعظیم نیست. اگر برای کسی هنگام وارد شدن بر او چنین تعظیم کرده بودیم، برای شما نیز چنان می‌‌کردیم. نجاشی او را [[تصدیق]] کرد و [[امان]] داد<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۶۱.</ref>.
ظاهراً [[ازدواج]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[ام حبیبه]]، به قصد [[دلجویی]] از او بود که [[اقوام]] خود را به دلیل شرکشان ترک کرد و شوهرش نیز در حبشه [[مسیحی]] شد و همان جا مُرد <ref>ابن سعد، ج۸، ص۷۷.</ref>، [[ابن حبیب بغدادی]]<ref>ابن حبیب، ص۸۸.</ref> گوید: [[ازدواج]] با ام حبیبه، اندکی قبل از [[فتح مکه]] و برای دلجویی از [[ابو سفیان]] بود. با [[نامه]] رسول خدا{{صل}}، نجاشی، ام حبیبه را برای آن حضرت [[عقد]] کرد، سپس [[ولیمه]] داد و چهارصد دینار<ref>ابن سعد، ج۸، ص۷۸؛ مسعودی، ج۲، ص۸۸؛ حاکم نیشابوری، ج۲، ص۱۸۱.</ref> به عنوان مهریه به ام حبیبه پرداخت. سپس به رسول خدا{{صل}} نامه نوشت و اطلاع داد که ام حبیبه را به عقد او در آورده و هدایایی نیز برای آن حضرت فرستاد<ref>طبری، ج۳، ص۱۲۲؛ و نیز ر.ک: احمدی میانجی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>.
 
[[عایشه]] گوید: نجاشی [[پادشاه]] حبشه [[انگشتر]] طلا برای رسول خدا{{صل}} فرستاد و حضرت آن را به [[امامه]] بخشید<ref>ابن عساکر، ج۳۶، ص۱۵۹.</ref>. پس از این، نجاشی نامه یا نامه‌های رسول خدا{{صل}} را در صندوقی از عاج می‌نهاد و می‌‌گفت: تا این نامه در میان [[مردم]] حبشه باشد، حال آنان [[نیکو]] و در خیر خواهند بود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. افزون بر آنچه در ازدواج ام حبیبه گذشت، نجاشی هدایای دیگری نیز در طی اقامت مسلمانان در حبشه برای رسول خدا{{صل}} فرستاد که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[لباس]] کامل «کسوة [[جامعة]]» (پیراهن، شلوار، [[عبا]] و یک جفت [[کفش]] ساده) هنگام [[عقد]] [[ام حبیبه]]<ref>بلاذری، ج۲، ص۷۳.</ref>، سه گوسفند<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۷۸.</ref>، دو کفش سیاه ساده<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۷۴.</ref> و عصایی که هنگام عزیمت [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال دوم هجری]] برای خواندن نخستین [[نماز عید]]، از سوی [[زبیر بن عوام]] به دست آن [[حضرت]] رسید<ref>بلاذری، ج۱، ص۲۱۴؛ طبری، ج۲، ص۴۱۸.</ref>. بنا بر قولی، [[نجاشی]] این [[عصا]] را به [[زبیر]] بخشید که همراه نجاشی با [[دشمنان]] او جنگیده بود. زبیر نیز آن را به رسول خدا{{صل}} [[هدیه]] داد<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. یک بار نیز [[پادشاه روم]] ردایی از سندس (دیبای رقیق، لطیف و باریک) برای رسول خدا{{صل}} هدیه فرستاد که ایشان آن را به [[جعفر بن ابی طالب]] داد. جعفر پرسید: آن را چه کنم؟ آن حضرت فرمود: آن را برای برادرت نجاشی بفرست<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۵۳.</ref>.  
 
سرانجام نجاشی در [[رجب]] [[سال نهم هجری]]<ref>و به قولی پیش از فتح مکه، ر.ک: ابن اثیر، ج۱، ص۲۵۲.</ref> درگذشت و رسول خدا{{صل}} از سوی [[جبرئیل]] از درگذشت او [[آگاه]] شد و به [[مسلمانان]] خبر داد<ref>طبری، ج۳، ص۲۹.</ref>. سپس فرمود: «امروز [[نیک]] مردی از [[دنیا]] رفت. بیایید برای برادرتان نجاشی، [[نماز]] بخوانید» و خود نیز برای [[خواندن نماز]] به طرف [[مسجد]] رفت<ref>نسائی، فضائل، ص۶۰، دارقطنی، ج۱، ص۴۴۰؛ ابن ماکولا، ج۲، ص۳؛ البانی، ص۸۹.</ref>. [[ابوجاریه]] گوید: دو صف کشیدیم و بر او نماز خواندیم<ref>ابن ماکولا، ج۲، ص۳.</ref>.
 
از [[فرزندان]] او به «اَرها»<ref>طبری، ج۲، ص۶۵۳.</ref> و «ابونیزر»<ref>بکری، ج۲، ص۶۵۷؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۴۳.</ref> اشاره، و گفته شده [[اسماء]] [[زن]] جعفر، [[پسر نجاشی]] را همزمان با فرزندش عبدالله شیر داد<ref>ابن حجر، ج۵، ص۶۳.</ref>، اما اینکه کدام یک از فرزندان او را شیر داده، ذکر نشده است. چشمه‌ای نیز در [[مدینه]] به چشمه ابونیزر منسوب است. گفته شده ابونیزر به مدینه آمد، [[مسلمان]] شد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۴۳.</ref> و پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، با فاطمه{{ع}} و [[اولاد]] آن حضرت بود و [[خرج]] و مخارج او نیز از سوی [[اهل بیت]] تأمین می‌شد<ref>کوفی، ج۲، ص۸۱؛ نوری، ج۱۴، ص۶۲.</ref>. [[جعفر بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن مسعود]] از او [[روایت]] دارند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۵۵.</ref>.
 
پس از اصحمه، [[پادشاهی]] دیگر بر سر کار آمد که [[رسول خدا]]{{صل}} به او نیز [[نامه]] نوشت و وی را به [[اسلام]] [[دعوت]] نمود، ولی او نامه آن [[حضرت]] را پاره کرد. حضرت فرمود: «[[خداوند]] او و پادشاهی‌اش را پاره پاره می‌کند»<ref>احمد بن حنبل، ج۱، ص۴۴۲؛ هیثمی، ج۸، ص۲۳۵؛ احمدی میانجی، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. این جمله حضرت، خود دلیل بر این است که این نامه به [[نجاشی]] اول نیست که [[مسلمان]] شد و [[رسالت]] حضرت را پذیرفت. از این رو، برخی نامه سال هفتم حضرت را که همراه [[عمرو بن امیه ضمری]] فرستاد، به نجاشی دوم دانسته‌اند<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۴۳۷.</ref>. البته ممکن است حضرت تمام نامه‌های خود را به [[حبشه]]، از طریق عمرو بن امیه فرستاده باشد و به علت [[شهرت]] نجاشی اول، [[گمان]] شده است مراد از نجاشی، همان نجاشی معروف است که مسلمان شد و به [[مسلمانان]] [[خدمت]] کرد. [[ذهبی]] گوید: در تمام [[نامه‌ها]] رسول خدا{{صل}}، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. را می‌نوشت، اما [[ابن کثیر]]<ref>البدایه، ج۳، ص۱۰۴.</ref> گفته است: آیه شریفه یاد شده، تنها در نامه‌ای بود که به نجاشی دوم نوشت.
 
بیشتر تاریخ‌نگاران، نامه همراه عمرو بن امیه ضمری را به [[نجاشی]] در [[سال هفتم هجری]] دانسته‌اند، اما از متن گزارش ذیل برمی‌آید که [[نامه]] به نجاشی دوم، پس از [[فتح مکه]] و پس از درگذشت نجاشی اول بوده است. [[جعفر بن عمرو بن امیه]] گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} چهار نفر را نزد چهار [[پادشاه]] فرستاد که هر چهار نفر به زبان قومی که [[پیام]] می‌بردند آشنا بودند. عمرو بن امیه نامه‌ای برای نجاشی برد. هنگام ورود نزد نجاشی، در سالن ورودی کوتاه بود و [[سفرا]] برای [[تعظیم]] نجاشی به حالت خمیده وارد می‌شدند. [[عمرو]] با حالت خمیده و به پشت وارد شد تا به نجاشی تعظیم نکند، این عمل عمرو بر اطرافیان نجاشی گران آمد. آنان به نجاشی گفتند: چنان که ما وارد می‌شویم، وارد نشد و قصد [[جان]] عمرو را کردند. نجاشی از عمرو پرسید: چرا چنین وارد شدی؟ عمرو گفت: ما وقتی بر پیامبرمان نیز وارد می‌شویم، باحالت خمیده و تعظیم نیست. اگر برای کسی هنگام وارد شدن بر او چنین تعظیم کرده بودیم، برای شما نیز چنان می‌‌کردیم. نجاشی او را [[تصدیق]] کرد و [[امان]] داد<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۶۱.</ref>.
 
افزون بر اینها، وقتی رسول خدا{{صل}} در سال ششم [[نامه‌ها]] را برای [[پادشاهان]] نوشت، نجاشی [[مسلمان]] بود و برای فرستادن این نامه لزومی نبوده است<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۴۳۹.</ref>. از این رو [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۱، ص۴۴۱.</ref> سند خبر را [[ضعیف]] دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اصحمة بن ابجر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۰۰-۱۰۳.</ref>
افزون بر اینها، وقتی رسول خدا{{صل}} در سال ششم [[نامه‌ها]] را برای [[پادشاهان]] نوشت، نجاشی [[مسلمان]] بود و برای فرستادن این نامه لزومی نبوده است<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۴۳۹.</ref>. از این رو [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۱، ص۴۴۱.</ref> سند خبر را [[ضعیف]] دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اصحمة بن ابجر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۰۰-۱۰۳.</ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش