ادوار مختلف فقه سیاسی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]== {{پرسشهای وابسته}} {{ستون-شروع|3}} * رده: +== {{منبعشناسی جامع}} * [[:رده:)) |
جز (جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
::::::'''دوران [[تقیه]]''': این دوره از عصر [[بنیامیه]] آغاز شد و تا [[زمان]] استقرار یک [[دولت شیعی]] تداوم داشته است. جریان کلی [[تشیع]] و [[فقیهان]] [[شیعه]] در تعامل با حکومتهای [[اهلسنت]] بر حفظ موجودیت شیعه و جلوگیری از اضمحلال این گروه بوده است. چون اقلیتی بوده که نه [[مشروعیت]] [[حکومتها]] را قبول داشته و نه با [[ظلم]] و ستمی که بر [[مردم]] میرفته، کنار میآمده است. از اینرو، فضا برای قلع و قمع آنان کاملاً فراهم بود و [[دولتها]] برای ریشهکن کردن این [[طایفه]] همواره به دنبال [[فرصت]] بودهاند، بهویژه در دوران بنیامیه و [[بنیعباس]]، گاه اظهار تشیع و [[محبت]] [[اهلبیت پیامبر]]{{صل}} به بهای [[جان]] آنان تمام میشد. شیعیان پیش از رسمیت [[مذهب شیعه]] در [[ایران]] در عصر [[صفویه]] و [[رهایی]] از [[انزوا]] و [[محرومیت]]، بهویژه در دوران حاکمیت تیموریان در نهایت [[ضعف]] و [[مظلومیت]] به سر میبردند و از اظهار [[عقیده]] خویش بیمناک بودند<ref>افندی اصفهانی، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سده سنیه سلطان حسینیه، به کوشش رسول جعفریان، ص۷، ۳۰ و ۳۸.</ref>. [[فقه سیاسی]] هم در چنین جو و فضایی مطرح بوده است. مباحثی چون: [[مشروعیت]] [[اجرای حدود]]، [[همکاری]] با [[سلطان جائر]]، قبول [[منصب]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در [[دولت جائر]]، مشروعیت یا عدم مشروعیت پرداخت [[خراج]] به سلطان جائر، جواز یا عدم جواز دریافت جوائز [[سلطان]] و مسائلی مانند این. | ::::::'''دوران [[تقیه]]''': این دوره از عصر [[بنیامیه]] آغاز شد و تا [[زمان]] استقرار یک [[دولت شیعی]] تداوم داشته است. جریان کلی [[تشیع]] و [[فقیهان]] [[شیعه]] در تعامل با حکومتهای [[اهلسنت]] بر حفظ موجودیت شیعه و جلوگیری از اضمحلال این گروه بوده است. چون اقلیتی بوده که نه [[مشروعیت]] [[حکومتها]] را قبول داشته و نه با [[ظلم]] و ستمی که بر [[مردم]] میرفته، کنار میآمده است. از اینرو، فضا برای قلع و قمع آنان کاملاً فراهم بود و [[دولتها]] برای ریشهکن کردن این [[طایفه]] همواره به دنبال [[فرصت]] بودهاند، بهویژه در دوران بنیامیه و [[بنیعباس]]، گاه اظهار تشیع و [[محبت]] [[اهلبیت پیامبر]]{{صل}} به بهای [[جان]] آنان تمام میشد. شیعیان پیش از رسمیت [[مذهب شیعه]] در [[ایران]] در عصر [[صفویه]] و [[رهایی]] از [[انزوا]] و [[محرومیت]]، بهویژه در دوران حاکمیت تیموریان در نهایت [[ضعف]] و [[مظلومیت]] به سر میبردند و از اظهار [[عقیده]] خویش بیمناک بودند<ref>افندی اصفهانی، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سده سنیه سلطان حسینیه، به کوشش رسول جعفریان، ص۷، ۳۰ و ۳۸.</ref>. [[فقه سیاسی]] هم در چنین جو و فضایی مطرح بوده است. مباحثی چون: [[مشروعیت]] [[اجرای حدود]]، [[همکاری]] با [[سلطان جائر]]، قبول [[منصب]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در [[دولت جائر]]، مشروعیت یا عدم مشروعیت پرداخت [[خراج]] به سلطان جائر، جواز یا عدم جواز دریافت جوائز [[سلطان]] و مسائلی مانند این. | ||
:::::*'''دوران همکاری با [[سلاطین شیعه]]''': دوره دوم عصر [[حاکمیت]] سلاطین شیعه و [[تمایل]] آنان به همکاری با [[علمای شیعه]] به انگیزههای مختلف بود، مانند دوران [[صفویه]] و قاجاریه در [[ایران]]. در این دوره [[فقیهان]] [[امامیه]] با توجه به رسمیت [[مذهب شیعه]] و بهوجود آمدن فرصتی استثنایی در یکی از کشورهای پهناور [[اسلامی]]، مانند ایران، و با [[هدف]] [[تحکیم]] پایههای [[تشیع]] و نشر و گسترش آموزههای [[شیعی]] و [[شعائر مذهبی]]، [[حفظ]] و احیای [[اماکن مذهبی]] و [[مشاهد مشرفه]] و مدارس [[علوم دینی]] دستِ همکاری به سلاطین شیعه دادند. در پرتو این همکاری توانستند مانع [[ستم]] بیحد و [[حصر]] [[سلاطین]] و کارگزارانشان در شهرهای مختلف شوند و [[احکام قضایی]] و [[اقتصادی]] [[فقه]] را به مقدار ممکن به [[اجرا]] گذارند. صفویان را از خاستگاه اصلیشان، یعنی تصوف دور کردند و در مسیری صحیح و مبتنی بر [[شریعت]] [[هدایت]] نمایند. برای نخستین بار [[تفکر]] نیابتِ سلاطین شیعه از سوی فقیهان امامیه را [[جامه]] عمل بپوشانند. نامههای شاه طهماسب صفوی به [[محقق کرکی]] در [[تاریخ]] تشیع بیسابقه است. وی در این [[نامه]] با [[صراحت]] محقق را [[نایب امام]] عصر{{ع}} دانسته و [[فرمان]] او را در سرتاسر [[کشور]] فرمان خویش میشمارد که [[تخلف]] از آن [[مجازات]] دارد<ref>در این نامه آمده است: “... منشأ حصول این امنیت و مناط وصول بدین نیت و انقیاد و پیروی علمای دین است که به دستیاری دانشوی و دینگستری صیانت و حفظ شرع سیدالمرسلین نموده، به واسطه هدایت و ارشادشان کافه انام از مضیق ضلالت و گمراهی به ساحت اهتدا توانند رسید و از یمن اقادات کثیرالبرکاتشان کدورت و تیرگی جهل از صحایف خواطر اهل تقلید زدوده شود، سیما در این زمان کثیر الفیضان عالی شأنی که به رتبه ائمه هدی{{عم}} والثناء اختصاص دارد و متعالی رتبت خاتم المجتهدین، وارث علوم سیدالمرسلین، حارس دین امیرالمؤمنین، {{عربی|قبله الاتقیاء المخلصین، قدوة العلماء الراسخین، حجتالاسلام والمسلمین، هادی الخلائق الی الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع اعاظم الولاة فی الاوان، مقتدی کافّه اهل الزمان، مبیّن الحلا و الحرام، نائب الامام{{ع}}، لازال کاسمه العالی علیّا عالیا بقوة القدسیه}}، ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقه نموده،...” (حسّون، شیخ محمد، حیاة المحقق الکرکی، ج۱، ص۴۵۵-۴۵۶).</ref>. | :::::*'''دوران همکاری با [[سلاطین شیعه]]''': دوره دوم عصر [[حاکمیت]] سلاطین شیعه و [[تمایل]] آنان به همکاری با [[علمای شیعه]] به انگیزههای مختلف بود، مانند دوران [[صفویه]] و قاجاریه در [[ایران]]. در این دوره [[فقیهان]] [[امامیه]] با توجه به رسمیت [[مذهب شیعه]] و بهوجود آمدن فرصتی استثنایی در یکی از کشورهای پهناور [[اسلامی]]، مانند ایران، و با [[هدف]] [[تحکیم]] پایههای [[تشیع]] و نشر و گسترش آموزههای [[شیعی]] و [[شعائر مذهبی]]، [[حفظ]] و احیای [[اماکن مذهبی]] و [[مشاهد مشرفه]] و مدارس [[علوم دینی]] دستِ همکاری به سلاطین شیعه دادند. در پرتو این همکاری توانستند مانع [[ستم]] بیحد و [[حصر]] [[سلاطین]] و کارگزارانشان در شهرهای مختلف شوند و [[احکام قضایی]] و [[اقتصادی]] [[فقه]] را به مقدار ممکن به [[اجرا]] گذارند. صفویان را از خاستگاه اصلیشان، یعنی تصوف دور کردند و در مسیری صحیح و مبتنی بر [[شریعت]] [[هدایت]] نمایند. برای نخستین بار [[تفکر]] نیابتِ سلاطین شیعه از سوی فقیهان امامیه را [[جامه]] عمل بپوشانند. نامههای شاه طهماسب صفوی به [[محقق کرکی]] در [[تاریخ]] تشیع بیسابقه است. وی در این [[نامه]] با [[صراحت]] محقق را [[نایب امام]] عصر{{ع}} دانسته و [[فرمان]] او را در سرتاسر [[کشور]] فرمان خویش میشمارد که [[تخلف]] از آن [[مجازات]] دارد<ref>در این نامه آمده است: “... منشأ حصول این امنیت و مناط وصول بدین نیت و انقیاد و پیروی علمای دین است که به دستیاری دانشوی و دینگستری صیانت و حفظ شرع سیدالمرسلین نموده، به واسطه هدایت و ارشادشان کافه انام از مضیق ضلالت و گمراهی به ساحت اهتدا توانند رسید و از یمن اقادات کثیرالبرکاتشان کدورت و تیرگی جهل از صحایف خواطر اهل تقلید زدوده شود، سیما در این زمان کثیر الفیضان عالی شأنی که به رتبه ائمه هدی{{عم}} والثناء اختصاص دارد و متعالی رتبت خاتم المجتهدین، وارث علوم سیدالمرسلین، حارس دین امیرالمؤمنین، {{عربی|قبله الاتقیاء المخلصین، قدوة العلماء الراسخین، حجتالاسلام والمسلمین، هادی الخلائق الی الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع اعاظم الولاة فی الاوان، مقتدی کافّه اهل الزمان، مبیّن الحلا و الحرام، نائب الامام{{ع}}، لازال کاسمه العالی علیّا عالیا بقوة القدسیه}}، ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقه نموده،...” (حسّون، شیخ محمد، حیاة المحقق الکرکی، ج۱، ص۴۵۵-۴۵۶).</ref>. | ||
::::::افزون بر آن، از دوران دشوار [[تقیّه]] خارج شده و با پشتوانه [[قدرت سیاسی]]، [[مکتب]] [[شیعه]] و [[پیروان]] آن را از تعرض دولتهای [[بیگانه]] و [[سلاطین]] [[عثمانی]] [[حفظ]] کنند. اینکه [[فقیهان]] شیعه چه [[میزان]] به اهداف خویش دست یافتند، موضوعی درخور [[تأمل]] و تحقیق است، اما آنان برای [[خدمت]] به [[مذهب]] و پیروان آنکه در طول قرنهای متمادی در [[مظلومیت]] و [[محرومیت]] به سر برده بودند، قدم به میدان [[سیاست]] و [[همکاری]] با سلاطین نهادند. [[نارضایتی]] تعدادی از فقیهان مشهور آن عصر از [[ارتباط]] با سلاطین از نظر اختلاط با [[اهل]] [[دنیا]] و | ::::::افزون بر آن، از دوران دشوار [[تقیّه]] خارج شده و با پشتوانه [[قدرت سیاسی]]، [[مکتب]] [[شیعه]] و [[پیروان]] آن را از تعرض دولتهای [[بیگانه]] و [[سلاطین]] [[عثمانی]] [[حفظ]] کنند. اینکه [[فقیهان]] شیعه چه [[میزان]] به اهداف خویش دست یافتند، موضوعی درخور [[تأمل]] و تحقیق است، اما آنان برای [[خدمت]] به [[مذهب]] و پیروان آنکه در طول قرنهای متمادی در [[مظلومیت]] و [[محرومیت]] به سر برده بودند، قدم به میدان [[سیاست]] و [[همکاری]] با سلاطین نهادند. [[نارضایتی]] تعدادی از فقیهان مشهور آن عصر از [[ارتباط]] با سلاطین از نظر اختلاط با [[اهل]] [[دنیا]] و شکوه از اثرناپذیری [[صاحبان قدرت]]، نشان از وجود آسیبهای همکاری با سلاطین دارد<ref>ر.ک: خوانساری، روضات الجنات، ص۳۴۳، توصیه شیخ عبدالصمد عاملی که هفت سال شیخ الاسلام پایتخت ایران بود، به هرات رفته و سپس مقیم بحرین شد، به فرزندش شیخ بهایی؛ شیخ بهایی، کشکول، ج۱، ص۲۱۳، شکوه نویسنده از اختلاط با پادشاهان.</ref>. | ||
::::::ناگفته نماند که شاهان صفوی نیز برای دوام [[حکومت]] خویش به همکاری با فقیهان شیعه نیاز داشتند و از همینرو دست همکاری به سوی آنان دراز کردند. [[دولت]] صفوی برای تثبیت رسمیت [[مذهب شیعه]] در برابر [[عالمان]] [[اهلسنت]] و پیروانشان در [[ایران]] و [[حاکمیت]] [[سیستم]] [[قضایی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] بر مبنای [[احکام]] [[فقه]] [[امامیه]]، [[نیازمند]] [[همکاری]] [[فقیهان]] طراز اول امامی بودند که در آن [[زمان]] در لبنان و [[عراق]] میزیستند. افزون بر آن، اصولاً تصوف که بر [[انزوا]] و [[گوشهنشینی]] و رابطه فردی و [[عبادی]] [[استوار]] بود، قابلیت ساماندهی [[امور اجتماعی]] و تعریف رابطه [[دولت]] - [[ملت]] را نداشت، صفویان نیازمند یک [[مکتب فقهی]]- [[حقوقی]] بودند تا در پرتو آن بر مسائل نو فائق آیند. این مهم تنها با حضور جدی فقیهان برجسته امامیه و بهرهگیری از توان و ظرفیت آنان ممکن بود. | ::::::ناگفته نماند که شاهان صفوی نیز برای دوام [[حکومت]] خویش به همکاری با فقیهان شیعه نیاز داشتند و از همینرو دست همکاری به سوی آنان دراز کردند. [[دولت]] صفوی برای تثبیت رسمیت [[مذهب شیعه]] در برابر [[عالمان]] [[اهلسنت]] و پیروانشان در [[ایران]] و [[حاکمیت]] [[سیستم]] [[قضایی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] بر مبنای [[احکام]] [[فقه]] [[امامیه]]، [[نیازمند]] [[همکاری]] [[فقیهان]] طراز اول امامی بودند که در آن [[زمان]] در لبنان و [[عراق]] میزیستند. افزون بر آن، اصولاً تصوف که بر [[انزوا]] و [[گوشهنشینی]] و رابطه فردی و [[عبادی]] [[استوار]] بود، قابلیت ساماندهی [[امور اجتماعی]] و تعریف رابطه [[دولت]] - [[ملت]] را نداشت، صفویان نیازمند یک [[مکتب فقهی]]- [[حقوقی]] بودند تا در پرتو آن بر مسائل نو فائق آیند. این مهم تنها با حضور جدی فقیهان برجسته امامیه و بهرهگیری از توان و ظرفیت آنان ممکن بود. | ||
::::::در این دوره افزون بر سیاستنامه و اندرزنامههایی که نوشته شد<ref>به عنوان نمونه: شیم عباسی و تحفه عباسی، اثر محمدصادق مروزی مشهور به وقایع نگار؛ تحفة الملوک و میزان الملوک، نوشته سیدجعفر اسحاق کشفی دارابی؛ سؤال و جواب حکیمانه و شمس الانوار یا قانون سلطنت، اثر محمدهاشم فرزند امیرحسن خوش حکایت معروف به رستم الحکماء؛ چهار فصل سلطانی یا شیم فرخی، نوشتۀ ملا عباس ماکویی معروف به حاجی میرزا آقاسی؛ مشکلات محمدیّه، نوشتۀ نویسندهای ناشناس و معاصر محمد شاه قاجار؛ خصائل الملوک، اثر اسدالله بن عبدالغفّار آقایی شهرخواستی مازندرانی؛ تحفه الناصریّه فی معرفة الالهیه، اثر محمد حسین نصرالله دماوندی از دراویش عصر قاجار؛ احکام المدن، نوشتۀ محمدعلی کرمانشاهی الاصل؛ حقوق دول و ملل متمدن یا تحفه خاقانیّه، اثر محمدرفیع طباطبایی تبریزی، معروف به نظام العلماء.</ref>، برخی از مسائل [[روز]] و مورد [[اختلاف]] فقیهان مطرح و رسالههایی نگاشته شد. مباحثی مطرح و وارد [[فقه سیاسی]] شد که تا پیش از آن بیسابقه بود، مانند: [[نیابت]] [[فقها]] از سوی [[ائمه]]؛ ([[محقق کرکی]] از سوی شاه صفوی و با استناد به روایاتی که فقیهان را [[نایب امام]] [[معصوم]] شمرده، به عنوان نایب امام معرفی و [[فرامین]] او [[مطاع]] شمرده شد)؛ | ::::::در این دوره افزون بر سیاستنامه و اندرزنامههایی که نوشته شد<ref>به عنوان نمونه: شیم عباسی و تحفه عباسی، اثر محمدصادق مروزی مشهور به وقایع نگار؛ تحفة الملوک و میزان الملوک، نوشته سیدجعفر اسحاق کشفی دارابی؛ سؤال و جواب حکیمانه و شمس الانوار یا قانون سلطنت، اثر محمدهاشم فرزند امیرحسن خوش حکایت معروف به رستم الحکماء؛ چهار فصل سلطانی یا شیم فرخی، نوشتۀ ملا عباس ماکویی معروف به حاجی میرزا آقاسی؛ مشکلات محمدیّه، نوشتۀ نویسندهای ناشناس و معاصر محمد شاه قاجار؛ خصائل الملوک، اثر اسدالله بن عبدالغفّار آقایی شهرخواستی مازندرانی؛ تحفه الناصریّه فی معرفة الالهیه، اثر محمد حسین نصرالله دماوندی از دراویش عصر قاجار؛ احکام المدن، نوشتۀ محمدعلی کرمانشاهی الاصل؛ حقوق دول و ملل متمدن یا تحفه خاقانیّه، اثر محمدرفیع طباطبایی تبریزی، معروف به نظام العلماء.</ref>، برخی از مسائل [[روز]] و مورد [[اختلاف]] فقیهان مطرح و رسالههایی نگاشته شد. مباحثی مطرح و وارد [[فقه سیاسی]] شد که تا پیش از آن بیسابقه بود، مانند: [[نیابت]] [[فقها]] از سوی [[ائمه]]؛ ([[محقق کرکی]] از سوی شاه صفوی و با استناد به روایاتی که فقیهان را [[نایب امام]] [[معصوم]] شمرده، به عنوان نایب امام معرفی و [[فرامین]] او [[مطاع]] شمرده شد)؛ |