ادوار مختلف فقه سیاسی چیست؟ (پرسش)
ادوار مختلف فقه سیاسی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | فقه سیاسی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
ادوار مختلف فقه سیاسی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید جواد ورعی در کتاب «درسنامه فقه سیاسی» در اینباره گفته است:
«بهمنظور آشنایی با ادوار مختلف فقه سیاسی که میتوان برای این شاخه از فقه برشمرد، لازم است ابتدا به معیار کلی و فراگیری که مبنای تقسیم تاریخ فقه شیعه به ادوار مختلف از این جنبه است، اشاره شود. واقعیت آن است که فقه سیاسی شیعه میتواند به اعتبارات گوناگون و از زوایای متعدد به ادوار مختلفی تقسیم شود، هم به اعتبار “نوع تعامل فقیهان و شیعیان با حکومت”، هم به اعتبار “میراث فقهی شیعیان” که برجا مانده است و هم به اعتبار “چگونگی طرح مباحث فقه سیاسی در کتب فقهی”. با توجه به آنکه تقسیمبندی فقه سیاسی شیعه به ادوار مختلف به اعتبار میراث فقهی یا چگونگی طرح مباحث فقه سیاسی در دانش فقه غالباً متأثر از نوع تعامل شیعیان با حکومت بوده، به نظر میرسد که تقسیم فقه سیاسی شیعه به ادوار مختلف براساس همان ملاک نخست صحیح باشد. از اینرو، با عنایت به “نسبت شیعیان با حکومت” و چگونگی ارتباط آنان با حکومتها، به تبیین ادوار مختلف فقه سیاسی شیعه میپردازیم.
بنابر این معیار، میتوان فقه سیاسی را دستکم به پنج دوره تقسیم کرد:
- دوره حاکمیت تشیع: این دوره مشخصاً دوران حکومت نبوی و علوی است و آثار به جا مانده از پیامبر (ص) و امام علی (ع) در زمینه مملکتداری بخشی از فقه سیاسی بهشمار میرود. منشور امام علی (ع) به مالک اشتر و نامههای فراوان حضرت به کارگزارانش از منابع اندیشه و فقه سیاسی در این دوره است. این دوره “عصر حاکمیت فقه سیاسی شیعه” است. شیعه در این دوره نه تنها منزوی نبود، بلکه قدرت سیاسی را در اختیار داشت و نمونهای از حاکمیت مطلوب دینی را به نمایش گذاشت و الگویی برای دولتها و ملتهای دیگر بود. حکومت امیرمؤمنان علی (ع) دوران طلایی پیروان پیامبر (ص) و اهلبیت آن حضرت است. میراث مکتوب به جا مانده از این دوران که غالباً به حضرت علی (ع) تعلق دارد و تاریخ مضبوطِ این مقطع، با وجود آنکه قلم در دست مخالفان تشیع بوده، افتخاری در تاریخ شیعه بهشمار میرود. سخنان پیشوای شیعیان در دوران اقتدار و حاکمیت و سیره عملی او در اداره جامعه در دوران حکومت پنجسالۀ الگویی برای بشریت است. نه تنها شیعیان و مسلمانان، بلکه انسانهای آزاده به چنین حکومتی در حفظ و حراست از حقوق مردم و پاسداشت ارزشهای اجتماعی و اخلاقی مباهات میکنند[۱].
روایاتی که از رسول خدا (ص) و امیرمؤمنان (ع) درباره سیاست و حکومت نقل شده، همچنین نامهها، دستورالعملها، فرمانهای حکومتی و سخنرانیهای سیاسی که از ایشان نقل شده، همگی میراث فقه سیاسی در این دوره بهشمار میروند، هر چند تعبیر دقیقتر آن است که میراث این دوره در شمار منابع فقه سیاسی است که در ادوار بعدی مورد استناد و استنباط احکام فقه سیاسی قرار گرفته است[۲].
دوران تقیه: این دوره از عصر بنیامیه آغاز شد و تا زمان استقرار یک دولت شیعی تداوم داشته است. جریان کلی تشیع و فقیهان شیعه در تعامل با حکومتهای اهلسنت بر حفظ موجودیت شیعه و جلوگیری از اضمحلال این گروه بوده است. چون اقلیتی بوده که نه مشروعیت حکومتها را قبول داشته و نه با ظلم و ستمی که بر مردم میرفته، کنار میآمده است. از اینرو، فضا برای قلع و قمع آنان کاملاً فراهم بود و دولتها برای ریشهکن کردن این طایفه همواره به دنبال فرصت بودهاند، بهویژه در دوران بنیامیه و بنیعباس، گاه اظهار تشیع و محبت اهلبیت پیامبر (ص) به بهای جان آنان تمام میشد. شیعیان پیش از رسمیت مذهب شیعه در ایران در عصر صفویه و رهایی از انزوا و محرومیت، بهویژه در دوران حاکمیت تیموریان در نهایت ضعف و مظلومیت به سر میبردند و از اظهار عقیده خویش بیمناک بودند[۳]. فقه سیاسی هم در چنین جو و فضایی مطرح بوده است. مباحثی چون: مشروعیت اجرای حدود، همکاری با سلطان جائر، قبول منصب اجتماعی و سیاسی در دولت جائر، مشروعیت یا عدم مشروعیت پرداخت خراج به سلطان جائر، جواز یا عدم جواز دریافت جوائز سلطان و مسائلی مانند این.
- دوران همکاری با سلاطین شیعه: دوره دوم عصر حاکمیت سلاطین شیعه و تمایل آنان به همکاری با علمای شیعه به انگیزههای مختلف بود، مانند دوران صفویه و قاجاریه در ایران. در این دوره فقیهان امامیه با توجه به رسمیت مذهب شیعه و بهوجود آمدن فرصتی استثنایی در یکی از کشورهای پهناور اسلامی، مانند ایران، و با هدف تحکیم پایههای تشیع و نشر و گسترش آموزههای شیعی و شعائر مذهبی، حفظ و احیای اماکن مذهبی و مشاهد مشرفه و مدارس علوم دینی دستِ همکاری به سلاطین شیعه دادند. در پرتو این همکاری توانستند مانع ستم بیحد و حصر سلاطین و کارگزارانشان در شهرهای مختلف شوند و احکام قضایی و اقتصادی فقه را به مقدار ممکن به اجرا گذارند. صفویان را از خاستگاه اصلیشان، یعنی تصوف دور کردند و در مسیری صحیح و مبتنی بر شریعت هدایت نمایند. برای نخستین بار تفکر نیابتِ سلاطین شیعه از سوی فقیهان امامیه را جامه عمل بپوشانند. نامههای شاه طهماسب صفوی به محقق کرکی در تاریخ تشیع بیسابقه است. وی در این نامه با صراحت محقق را نایب امام عصر (ع) دانسته و فرمان او را در سرتاسر کشور فرمان خویش میشمارد که تخلف از آن مجازات دارد[۴].
افزون بر آن، از دوران دشوار تقیّه خارج شده و با پشتوانه قدرت سیاسی، مکتب شیعه و پیروان آن را از تعرض دولتهای بیگانه و سلاطین عثمانی حفظ کنند. اینکه فقیهان شیعه چه میزان به اهداف خویش دست یافتند، موضوعی درخور تأمل و تحقیق است، اما آنان برای خدمت به مذهب و پیروان آنکه در طول قرنهای متمادی در مظلومیت و محرومیت به سر برده بودند، قدم به میدان سیاست و همکاری با سلاطین نهادند. نارضایتی تعدادی از فقیهان مشهور آن عصر از ارتباط با سلاطین از نظر اختلاط با اهل دنیا و شکوه از اثرناپذیری صاحبان قدرت، نشان از وجود آسیبهای همکاری با سلاطین دارد[۵].
ناگفته نماند که شاهان صفوی نیز برای دوام حکومت خویش به همکاری با فقیهان شیعه نیاز داشتند و از همینرو دست همکاری به سوی آنان دراز کردند. دولت صفوی برای تثبیت رسمیت مذهب شیعه در برابر عالمان اهلسنت و پیروانشان در ایران و حاکمیت سیستم قضایی، اقتصادی و سیاسی بر مبنای احکام فقه امامیه، نیازمند همکاری فقیهان طراز اول امامی بودند که در آن زمان در لبنان و عراق میزیستند. افزون بر آن، اصولاً تصوف که بر انزوا و گوشهنشینی و رابطه فردی و عبادی استوار بود، قابلیت ساماندهی امور اجتماعی و تعریف رابطه دولت - ملت را نداشت، صفویان نیازمند یک مکتب فقهی- حقوقی بودند تا در پرتو آن بر مسائل نو فائق آیند. این مهم تنها با حضور جدی فقیهان برجسته امامیه و بهرهگیری از توان و ظرفیت آنان ممکن بود.
در این دوره افزون بر سیاستنامه و اندرزنامههایی که نوشته شد[۶]، برخی از مسائل روز و مورد اختلاف فقیهان مطرح و رسالههایی نگاشته شد. مباحثی مطرح و وارد فقه سیاسی شد که تا پیش از آن بیسابقه بود، مانند: نیابت فقها از سوی ائمه؛ (محقق کرکی از سوی شاه صفوی و با استناد به روایاتی که فقیهان را نایب امام معصوم شمرده، به عنوان نایب امام معرفی و فرامین او مطاع شمرده شد)؛
اذن دادن به سلاطین برای تصرف در امور و فرماندهی سپاه در دفاع از سرزمینهای اسلامی[۷]؛ قضاوت و اجرای حدود توسط فقیهان شیعه[۸]؛ اقامه نماز جمعه؛
مناصبی چون شیخ الاسلامی و...، به ویژه در عصر صفویه.
نمونههایی از آثاری که در این دوره به رشته تحریر در آمده، عبارتند از:
- رسائل خرجیه در عصر صفویه.
- رساله قاطعة اللجاج فی حلّ الخراج / محقق کرکی؛
- رساله خراج / فاضل قطیفی؛
- رساله خراج / شیخ شبیانی؛
- رساله خراج / مقدس اردبیلی.
رسالههای نماز جمعه در عصر صفویه: از جمله عباداتی که شیعیان در تاریخ اسلام در اقامه آن با مشکل روبهرو بودند، نماز جمعه بود که باید به امام جامعه اقتدا شود. اقتدا به حاکمان جائر هرچند در شرایط تقیه مجاز است، اما نماز مطلوب شیعیان نبوده، از اینرو، با تأسیس دولت شیعی صفویه، اقامه نماز جمعه و اقتدا به فقیهان عادل موضوعیت پیدا کرد و اختلاف دیرین نظری در وجوب عینی، تخییری یا حرمت آن در عصر غیبت بار دیگر زنده شد. بنابر گزارشی از اوایل قرن دهم هجری تاکنون نزدیک به ۱۶۰ رساله و کتاب مستقل دربارۀ نماز جمعه نگاشته شده است که نشانه اهمیت اقامه نماز جمعه پس از تشکیل دولت شیعی صفوی در ایران است[۹].
به رغم آنکه اخباریها نماز جمعه را بیارتباط به حکومت میدانستند، اما قاطبة فقیهان نماز جمعه را از شئون حکومت میدانستند. در حالیکه محقق کرکی منصب حکومتی بودن آن را اجماعی میدانست، از اینرو، همزمان با روی کار آمدن این دولت، اقدام به اقامه نماز جمعه کرد[۱۰]. استقلال فکری علما در این دوره با وجود همکاری با سلاطین صفوی به حدی بود که برخی از علمایی که روابط خوبی با حکومت داشتند و حتی دارای منصب شیخالاسلامی بودند، اقامه نماز جمعه را واجب عینی نمیدانستند و حتی برخی حرام میدانستند[۱۱].
- رسالة فی صلاة الجمعه / محقق کرکی؛
- رسالة فی صلاة الجمعه /شهید ثانی؛
- رساله نماز جمعه در اثبات وجوب تخییری و نقد فاضل سرایی / علی رضا تجلی؛
- رسالة فی صلاة الجمعه / محقق سبزواری؛
- رسالة فی صلاة الجمعه / مولی عبدالله تونی؛
- رساله نماز جمعه / ملا محمد طاهر قمی در نقد رساله حسنعلی شوشتری؛
- رساله نماز جمعه / آقاجمال خوانساری.
رسائل جهادیه در عصر قاجار
- رسائل ولایت فقیه در عصر قاجار[۱۲]
- عوائد الایام / ملا احمد نراقی (م ۱۲۴۵ق)؛
- عناوین / میر فتاح مراغی (زنده در ۱۲۴۶ق)؛
- النّبیه فی وظائف الفقیه /محمد رسول بن عبدالعزیر کاشانی (م ۱۲۵۸ق)؛
- خزائن الأحکام فی بیان ولایة الفقهاء بعد فقد النبی والائمه / فاضل دربندی (م ۱۲۸۵ق)؛
- ینابیع الولایة / سید ابوطالب بن ابی تراب حسینی خراسانی قائنی (م ۱۲۹۳ق)؛
- مناط الاحکام / ملا نظر علی طالقانی (م ۱۳۰۶ق)؛
- رسالة فی الولایات / محمد علی نجفی (م ۱۳۱۸ق)؛
- ولایة الفقیه / ابوالمعالی محمد بن محمد ابراهیم کلباسی (م ۱۳۱۵ق)؛
- بلغة الفقیه / سید محمد آلبحر العلوم (م ۱۳۲۶ق)؛
- بحث فی ولایة الحاکم الفقیه / شیخ محمد تقی نجفی (م ۱۳۳۱ق)»[۱۳]
پانویس
- ↑ نگارش اثر نفیس صوت العدالة الانسانیة نوشته دانشمند مسیحی، جرج جرداق، تنها یک نمونه و شاهد بر این مدعاست.
- ↑ به عنوان نمونه ر.ک: پیوست دوم: حقوق مقابل دولت و ملت در نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۷.
- ↑ افندی اصفهانی، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سده سنیه سلطان حسینیه، به کوشش رسول جعفریان، ص۷، ۳۰ و ۳۸.
- ↑ در این نامه آمده است: “... منشأ حصول این امنیت و مناط وصول بدین نیت و انقیاد و پیروی علمای دین است که به دستیاری دانشوی و دینگستری صیانت و حفظ شرع سیدالمرسلین نموده، به واسطه هدایت و ارشادشان کافه انام از مضیق ضلالت و گمراهی به ساحت اهتدا توانند رسید و از یمن اقادات کثیرالبرکاتشان کدورت و تیرگی جهل از صحایف خواطر اهل تقلید زدوده شود، سیما در این زمان کثیر الفیضان عالی شأنی که به رتبه ائمه هدی (ع) والثناء اختصاص دارد و متعالی رتبت خاتم المجتهدین، وارث علوم سیدالمرسلین، حارس دین امیرالمؤمنین، قبله الاتقیاء المخلصین، قدوة العلماء الراسخین، حجتالاسلام والمسلمین، هادی الخلائق الی الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع اعاظم الولاة فی الاوان، مقتدی کافّه اهل الزمان، مبیّن الحلا و الحرام، نائب الامام (ع)، لازال کاسمه العالی علیّا عالیا بقوة القدسیه، ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقه نموده،...” (حسّون، شیخ محمد، حیاة المحقق الکرکی، ج۱، ص۴۵۵-۴۵۶).
- ↑ ر.ک: خوانساری، روضات الجنات، ص۳۴۳، توصیه شیخ عبدالصمد عاملی که هفت سال شیخ الاسلام پایتخت ایران بود، به هرات رفته و سپس مقیم بحرین شد، به فرزندش شیخ بهایی؛ شیخ بهایی، کشکول، ج۱، ص۲۱۳، شکوه نویسنده از اختلاط با پادشاهان.
- ↑ به عنوان نمونه: شیم عباسی و تحفه عباسی، اثر محمدصادق مروزی مشهور به وقایع نگار؛ تحفة الملوک و میزان الملوک، نوشته سیدجعفر اسحاق کشفی دارابی؛ سؤال و جواب حکیمانه و شمس الانوار یا قانون سلطنت، اثر محمدهاشم فرزند امیرحسن خوش حکایت معروف به رستم الحکماء؛ چهار فصل سلطانی یا شیم فرخی، نوشتۀ ملا عباس ماکویی معروف به حاجی میرزا آقاسی؛ مشکلات محمدیّه، نوشتۀ نویسندهای ناشناس و معاصر محمد شاه قاجار؛ خصائل الملوک، اثر اسدالله بن عبدالغفّار آقایی شهرخواستی مازندرانی؛ تحفه الناصریّه فی معرفة الالهیه، اثر محمد حسین نصرالله دماوندی از دراویش عصر قاجار؛ احکام المدن، نوشتۀ محمدعلی کرمانشاهی الاصل؛ حقوق دول و ملل متمدن یا تحفه خاقانیّه، اثر محمدرفیع طباطبایی تبریزی، معروف به نظام العلماء.
- ↑ شیخ جعفر کاشف الغطاء در پاسخِ درخواست فتحعلیشاه قاجار مبنی بر اذنِ فرماندهی سپاه در جنگ با قوای روسیه، به او اذن داد (به پیوست شماره چهارم مراجعه کنید).
- ↑ حجتالاسلام محمد باقر شفتی گیلانی (م ۱۲۶۰ق) شاگرد بحرالعلوم و کاشف الغطاء ضمن نگارش رسالهای در اجرای حدود در عصر غیبت، در شهر اصفهان حدود را اجرا میکرد (ر.ک: شفتی، مقاله فی تحقیق اقامة الحدود فی هذه الأعصار).
- ↑ جمعی از نویسندگان، دوازده رساله فقهی دربارۀ نماز جمعه در عصر صفوی، به کوشش رسول جعفریان، ص۱۵-۱۶.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دوازده رساله فقهی دربارۀ نماز جمعه در عصر صفوی، به کوشش رسول جعفریان، ص۳۱ و ۵۵.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دوازده رساله فقهی دربارۀ نماز جمعه در عصر صفوی، به کوشش رسول جعفریان، ص۳۲.
- ↑ ر.ک: جمعی از نویسندگان، رسائل فی ولایة الفقیه.
- ↑ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۳۱-۳۷.