پرش به محتوا

قوم یهود: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۱۳: خط ۱۳:
آنگاه برای هر قبیله‌ای از یهودیان نسخه‌ای جداگانه تنظیم شد. [[مسئول]] پیمان [[بنی‌نضیر]]، [[حیی بن اخطب]]، مسئول پیمان [[بنی‌قریظه]]، [[کعب بن اسد]] و مسئول پیمان [[بنی‌قینقاع]]، [[مخیریق]]، بود که هر سه نفر پیمان [[نامه]] را [[امضا]] کردند.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۲.</ref>.
آنگاه برای هر قبیله‌ای از یهودیان نسخه‌ای جداگانه تنظیم شد. [[مسئول]] پیمان [[بنی‌نضیر]]، [[حیی بن اخطب]]، مسئول پیمان [[بنی‌قریظه]]، [[کعب بن اسد]] و مسئول پیمان [[بنی‌قینقاع]]، [[مخیریق]]، بود که هر سه نفر پیمان [[نامه]] را [[امضا]] کردند.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۲.</ref>.


==[[سرنوشت]] [[یهود]]==
==[[بنی‌قینقاع]]==
====[[بنی‌قینقاع]]====
آنها پیمان‌شان را با [[پیامبر]] شکستند، آنها بعد از [[جنگ بدر]] [[مسلمانان]] را آشکارا [[اهانت]] می‌کردند و [[حسادت]] خود را بروز می‌دادند، آنها [[عبدالله بن ابی]] را پشتوانه [[قوی]] خود به شمار می‌آوردند. اولین مورد درگیری با یهود بنی‌قینقاع که [[قبیله]] مرفهی بودند و به امر زرگری در جزیره‌العرب [[اشتغال]] داشتند، این بود که روزی یک [[زن]] [[مسلمان]] برای خرید نزد زرگری [[یهودی]] رفت و در کنار بساط او نشست، زرگر گوشه [[لباس]] او را به پشت او گره زد و وقتی زن از جای برخاست قسمتی از اندامش آشکار شد و [[مرد]] یهودی به او خندید. زن مسلمان [[دادخواهی]] کرد و یکی از مردان مسلمان در [[دفاع]] از او با زرگر یهودی درگیر شد و او را کشت. [[یهودیان]] نیز بر سر او ریختند و آن مرد مسلمان را به [[قتل]] رساندند و به این ترتیب [[آتش]] [[نزاع]] شعله‌ور شد، بعد از این واقعه اعلام [[جنگ]] کردند.
آنها پیمان‌شان را با [[پیامبر]] شکستند، آنها بعد از [[جنگ بدر]] [[مسلمانان]] را آشکارا [[اهانت]] می‌کردند و [[حسادت]] خود را بروز می‌دادند، آنها [[عبدالله بن ابی]] را پشتوانه [[قوی]] خود به شمار می‌آوردند. اولین مورد درگیری با یهود بنی‌قینقاع که [[قبیله]] مرفهی بودند و به امر زرگری در جزیره‌العرب [[اشتغال]] داشتند، این بود که روزی یک [[زن]] [[مسلمان]] برای خرید نزد زرگری [[یهودی]] رفت و در کنار بساط او نشست، زرگر گوشه [[لباس]] او را به پشت او گره زد و وقتی زن از جای برخاست قسمتی از اندامش آشکار شد و [[مرد]] یهودی به او خندید. زن مسلمان [[دادخواهی]] کرد و یکی از مردان مسلمان در [[دفاع]] از او با زرگر یهودی درگیر شد و او را کشت. [[یهودیان]] نیز بر سر او ریختند و آن مرد مسلمان را به [[قتل]] رساندند و به این ترتیب [[آتش]] [[نزاع]] شعله‌ور شد، بعد از این واقعه اعلام [[جنگ]] کردند.


خط ۲۴: خط ۲۳:
[[پیامبر]] هم با گروهی از [[مسلمانان]] به طرف قلعه‌های آنان رهسپار شد پیامبر آنها را غافل‌گیر ساخت و آنان را به محاصره در آورد و چیزی نمانده بود که آنان را در ازای [[خیانت]] و [[نقض عهد]] و پیمان‌شان [[قتل عام]] کند و مدت ۱۵ [[روز]] آنها را در محاصره قرار داد و آنها در اثر [[رعب]] و وحشتی که از [[سپاه اسلام]] داشتند [[راضی]] به [[صلح]] شدند و قرار شد از [[مدینه]] بروند و پیامبر [[فرمان]] [[تبعید]] آنها را در [[سال دوم هجرت]] به [[شام]] صادر نمود و آنها [[اموال]] خود را به [[غنیمت]] در [[اختیار]] مسلمانان قرار دادند، این محاصره در نهایت به نفع [[مسلمین]] پایان یافت، [[زنان]] و [[فرزندان]] خود را به همراه برده و [[ثروت]] و سلاح‌های خود را در اختیار پیامبر قرار دهند و در اذرعات که در شام واقع شده فرود آمدند و این [[آیه شریفه]] درباره [[عبدالله بن ابی]] و جماعتی از [[خزرج]] فرود آمد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند * آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.</ref><ref>بحارالانوار، ج۲۰، ص۶؛ اعلام الوری، ص۵۰؛ مناقب، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۳.</ref>.
[[پیامبر]] هم با گروهی از [[مسلمانان]] به طرف قلعه‌های آنان رهسپار شد پیامبر آنها را غافل‌گیر ساخت و آنان را به محاصره در آورد و چیزی نمانده بود که آنان را در ازای [[خیانت]] و [[نقض عهد]] و پیمان‌شان [[قتل عام]] کند و مدت ۱۵ [[روز]] آنها را در محاصره قرار داد و آنها در اثر [[رعب]] و وحشتی که از [[سپاه اسلام]] داشتند [[راضی]] به [[صلح]] شدند و قرار شد از [[مدینه]] بروند و پیامبر [[فرمان]] [[تبعید]] آنها را در [[سال دوم هجرت]] به [[شام]] صادر نمود و آنها [[اموال]] خود را به [[غنیمت]] در [[اختیار]] مسلمانان قرار دادند، این محاصره در نهایت به نفع [[مسلمین]] پایان یافت، [[زنان]] و [[فرزندان]] خود را به همراه برده و [[ثروت]] و سلاح‌های خود را در اختیار پیامبر قرار دهند و در اذرعات که در شام واقع شده فرود آمدند و این [[آیه شریفه]] درباره [[عبدالله بن ابی]] و جماعتی از [[خزرج]] فرود آمد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند * آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.</ref><ref>بحارالانوار، ج۲۰، ص۶؛ اعلام الوری، ص۵۰؛ مناقب، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۳.</ref>.


====[[بنی‌نضیر]]====
==[[بنی‌نضیر]]==
[[رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[بنی النضیر]] رفت، آنان گروهی از [[یهود]] بودند که در نزدیکی [[مدینه]] سکونت داشتند و گاه و بی‌گاه در فرصت‌هایی که به دست‌شان می‌رسید [[مسلمانان]] را [[آزار]] می‌کردند. [[پیامبر]] با [[اصحاب]] نزد، [[کعب بن اشرف]]، [[رئیس]] [[بنی‌النضیر]] رفتند تا از وی قرضی بگیرند، کعب ابتداء از [[پیغمبر]] [[احترام]] نمود و از وی [[تجلیل]] کرد، پس از اینکه [[حضرت]] با اصحاب خود نشستند، کعب به بهانه فراهم کردن طعام و [[غذا]] از مجلس بیرون شد؛ ولی باطناً در نظر گرفت آن حضرت را به [[قتل]] برساند.
[[رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[بنی النضیر]] رفت، آنان گروهی از [[یهود]] بودند که در نزدیکی [[مدینه]] سکونت داشتند و گاه و بی‌گاه در فرصت‌هایی که به دست‌شان می‌رسید [[مسلمانان]] را [[آزار]] می‌کردند. [[پیامبر]] با [[اصحاب]] نزد، [[کعب بن اشرف]]، [[رئیس]] [[بنی‌النضیر]] رفتند تا از وی قرضی بگیرند، کعب ابتداء از [[پیغمبر]] [[احترام]] نمود و از وی [[تجلیل]] کرد، پس از اینکه [[حضرت]] با اصحاب خود نشستند، کعب به بهانه فراهم کردن طعام و [[غذا]] از مجلس بیرون شد؛ ولی باطناً در نظر گرفت آن حضرت را به [[قتل]] برساند.
در این وقت [[جبرئیل]]{{ع}} فرود آمد و پیغمبر را از [[نیت]] کعب بن اشرف مطلع ساخت. [[حضرت رسول]] از [[خانه]] کعب بن اشرف بیرون شد و طوری وانمود کرد که برای قضای حاجتی می‌رود. پیغمبر چون می‌دانست اطرافیان کعب اصحاب او را نخواهند کشت لذا به [[تنهایی]] راه مدینه را در پیش گرفت. هنگامی که پیغمبر به مدینه مراجعت می‌کردند یکی از اصحاب کعب که برای کمک و [[یاری]] او می‌آمد در راه پیامبر را دید، او جریان حضرت را به کسب اطلاع داد و اصحاب پیغمبر نیز از قضیه مراجعت آن حضرت مطلع شدند و آنان هم برگشتند.
در این وقت [[جبرئیل]]{{ع}} فرود آمد و پیغمبر را از [[نیت]] کعب بن اشرف مطلع ساخت. [[حضرت رسول]] از [[خانه]] کعب بن اشرف بیرون شد و طوری وانمود کرد که برای قضای حاجتی می‌رود. پیغمبر چون می‌دانست اطرافیان کعب اصحاب او را نخواهند کشت لذا به [[تنهایی]] راه مدینه را در پیش گرفت. هنگامی که پیغمبر به مدینه مراجعت می‌کردند یکی از اصحاب کعب که برای کمک و [[یاری]] او می‌آمد در راه پیامبر را دید، او جریان حضرت را به کسب اطلاع داد و اصحاب پیغمبر نیز از قضیه مراجعت آن حضرت مطلع شدند و آنان هم برگشتند.
خط ۴۵: خط ۴۴:
[[خداوند]] در باب [[بنی نضیر]] [[آیه]] نازل کرد: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۴.</ref>.
[[خداوند]] در باب [[بنی نضیر]] [[آیه]] نازل کرد: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۴.</ref>.


====[[بنی‌قریظه]]====
==[[بنی‌قریظه]]==
آنها پیمان‌شان را با [[پیامبر]] شکستند و با [[کفار]] [[قریش]] در [[احزاب]] [[ائتلاف]] کردند و توسط پیامبر در سال ۵ (ه.ق) مردان‌شان کشته و [[زنان]] و فرزندان‌شان [[اسیر]] شدند<ref>طبری، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۸.</ref>.
آنها پیمان‌شان را با [[پیامبر]] شکستند و با [[کفار]] [[قریش]] در [[احزاب]] [[ائتلاف]] کردند و توسط پیامبر در سال ۵ (ه.ق) مردان‌شان کشته و [[زنان]] و فرزندان‌شان [[اسیر]] شدند<ref>طبری، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۳۸.</ref>.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش