پرش به محتوا

قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۵: خط ۹۵:
::::::گروه چهارم آیات:آیاتی که پیامبران را عالم به غیب معرفی کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا}}﴾}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>
::::::گروه چهارم آیات:آیاتی که پیامبران را عالم به غیب معرفی کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا}}﴾}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>
::::::گروه پنجم آیات: آیاتی که برخی افراد غیر نبی را نیز آگاه به علوم غیبی معرفی کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}﴾}} <ref> آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.</ref> این آیه که در حق [[آصف بن برخیا]] نازل شده است،‌ نشان از بهره‌مندی او از علمی بوده است که دیگران از آن بی‌بهره بوده‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) جستاری در مسئله علم غیب.]</ref>.
::::::گروه پنجم آیات: آیاتی که برخی افراد غیر نبی را نیز آگاه به علوم غیبی معرفی کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}﴾}} <ref> آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.</ref> این آیه که در حق [[آصف بن برخیا]] نازل شده است،‌ نشان از بهره‌مندی او از علمی بوده است که دیگران از آن بی‌بهره بوده‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) جستاری در مسئله علم غیب.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۵. خانم اصلانی منفرد.}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[فاطمه اصلانی منفرد]]]]
خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«قبلاً اشاره کردیم که آیات در مورد علم غیب در قرآن به چند گونه آمده است که بعضی از آنها اگر درست تفسیر نشوند متناقض با یکدیگر به نظرم یرسند. این آیات به چندگونه است: آیاتی که علم غیب را به خداوند اختصاص می‌دهند، از جمله:
:::::#{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}﴾}}.<ref>«آیا به شما نگفتم که غیب آسمان‌ها و زمین را من می‌دانم»، سوره بقره: ۳۳.</ref> آدم استعداد فراگرفتن این همه علم و دانش را هم دارد و می‌تواند از فرشتگان هم پیش بیفتد و شما از غیب آسمان‌ها و زمین آگاهی ندارید. این آیه به هنگامی مربوط است که فرشتگان به آگاه نبودن خود از اسماء اعتراف کردند و آدم به دستور خداوند آنان را از اسما آگاه کرد و خداوند در جواب به فرشتگان آیه بالا را فرمود. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}}﴾}}.<ref>«خداوند دانای نهان و آشکار، بزرگ والاست»، سوره رعد: ۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ}}﴾}}.<ref>«هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید»، سوره مومنون:۹۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ}}﴾}}.<ref>«او دانای پنهان و آشکار، پیروز بخشاینده است»، سوره سجده: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}﴾}}.<ref>«او دانای پنهان و آشکار، پیروز بخشاینده است»، سوره زمر ۴۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}﴾}}.<ref>«او دانای پنهان و آشکار، پیروز بخشاینده است»، سوره حشر: ۲۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}﴾}}.<ref>«او دانای پنهان و آشکار، پیروز بخشاینده است»، سوره جمعه:۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}.<ref>«او دانای پنهان و آشکار، پیروز بخشاینده است»، سوره تغابن:۱۸.</ref>؛ آیات دیگر قرآن با توجه به اینکه فقط خدا علم غیب می‌داند، به صفات او اشاره می‌کند. از جمله به صفت عالم الغیب و الشهادت (به اسرار غیبِ خاص خداوند، چون قیامت (زمان آن)، آنچه در رحم‌هاست، باران و مکان و زمان مرگ انسان‌ها اشاره دارد و تصریح کرده است که جز خدا کسی از آنها خبر ندارد) و نیز به صفت عالم الغیب و علام الغیوب (مائده: ۱۰۹ و ۱۱۶ توبه: ۷۸ ، سبا: ۴۸ ، حجرات: ۱۸ ) اشاره شده است. نتیجه بررسی آیات ذکر شده این است که این آیات علم غیب را به خداوند اختصاص داده و نشان دهنده این است که او از همه چیز، چه ظاهر و چه باطن آگاه است و این علم ذاتی و استقلالی است که مخصوص خداوند است. اما اختصاص این علم به خداوند هیچ منافاتی با علم غیب پیامبران و امامان به تعلیم الهی ندارد. چرا که علم خداوند بالذات است و علم پیامبران و معصومان به تعلیم خداوند است. گونه و دسته دیگر آیاتی است که علاوه بر اینکه علم غیب را مختص به خدا می‌داند، آن را از دیگران نفی می‌کند، مانند این آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}.<ref>«یعنی کلید خزائن غیب نزد خداست، جز خدا بر آن کسی آگاه نیست»، سوره انعام:۵۹.</ref>؛ این آیه علم غیب را منحصر در خدای تعالی می‌کند. از این جهت کسی جز خدا به خزانه‌های غیب آگاهی ندارد یا برای اینکه جز او کسی آگاهی به کلیدهای غیب ندارد. صدر آیه گرچه از انحصار علم غیب به خدا خبر می‌دهد و لکن ذیل آیه منحصر در بیان علم غیب نیست بلکه از مشمول علم او به هرچیز چه غیب و چه شهود خبر می‌دهد و می‌فرماید: و آنچه در خشکی و دریاست همه را می‌داند و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر آنکه او آگاه است و هیچ دانه در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی در جهان نیست جز آنکه در کتاب مبین است. اموری که در این عالم و در چارچوب زمان هستند قبل از اینکه موجود شوند نزد خدا ثابت‌اند و در خزانه‌های غیب او دارای نوعی ثبوت بوده‌اند، اگرچه نتوانیم به کیفیت ثبوت آنها احاطه پیدا کنیم. ممکن است چیزهای دیگر نیز در آن عالم ذخیره و نهفته باشد که از جنس موجودات زمانی نباشد. پس باید گفت خزانه‌های غیب خدا مشتمل بر دو نوع غیب است: یکی غیب‌هایی که پا به عرص شهود گذاشته‌اند و دیگری غیب‌هایی که از مرحله شهادت خارج‌اند و ما آ ن‌ها را غیب مطلق می‌نامیم. اما آن غیب‌هایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حدود نهاده‌اند در حقیقت صرف نظر از حد و اندازه‌ای که به خود گرفته‌اند باز به غیب مطلق باز می‌گردند و باز هم غیب مطلق هستند و اگر به آ نها شهود می‌گوییم با حد و قدرتی است که دارند و می‌توانند متعلق علم ما قرار گیرند. پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند وگرنه غیب خواهند بود. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}}.<ref>«بگو در آسمان‌ها و زمین هیچکس جز خدا غیب نمی‌داند».</ref>؛ این آیات علم غیب را به خداوند اختصاص می‌دهد. در کنار آیات ذکر شده، که علم غیب را مختص به خدا می‌داند، آیاتی است که اشاره می‌کند به اینکه خداوند علم غیب را در اختیار بندگان برگزیده خود می‌گذارد، مانند آیه سوره جن که می‌فرماید: او دانای غیب است و هیچکس را بر غیب خود آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را که از او خشنود باشد... خداوند در این آیه می‌فرماید من کسی را برای احاطه به غیب خودم کمک نمی‌کنم و بر غیب خود مسلط نمی‌سازم. کلمه غیب خبری برای مبتدای محذوف است و مُفاد کلمه به کمک سیاق آیه، این است که می‌خواهد بفهماند علم غیب مختص به خدای تعالی است و علم او ظاهر و باطن سراسر عالم را فراگرفته و برای همین جهت برای نوبت دوم غیب را به خودش نسبت داده است و فرموده کسی را بر غیب خود مسلط نمی‌کند. معنای آیه این است که خدای تعالی عالم به تمامی غیبهاست، آن هم علمی که اختصاص به خودش دارد. پس هیچکس از مردم را به غیب خود، که مختص به خودش است، آگاه نمی‌کند و در نتیجه مفاد آیه سلب کلی است. جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾}} این الّا استثنای از کلمه اصلاً است و جمله مِن رسول، بیان جمله مَنِ ارتَضی است. در نتیجه می‌فهماند خدا هر مقدار از غیب مختص به خود را به هر پیامبری که بخواهد می‌دهد. پس اگر این آیه را ضمیمه کنیم به آیاتی که غیب را مختص به خدا می‌داند این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب اصالتاً از آن خداست و به تبعیت از خدا دیگران هم می‌توانند به هر مقدار که او بخواهد آگاهی یابند. می‌توان گفت آیات راجع به غیب یک دسته آن مختص خداست  و یک دسته به ملائکه نسبت داده می‌شود و دسته دیگر به رسل نسبت داده می‎شود و می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ يُفَرِّطُونَ}}﴾}} که توفّی اصالتاً مربوط به خداست و به تبعیت منسوب به ملائکه یا رسل است، چون ملائکه مسخر فرمان اویند. معنی آیه این است که خدا احدی را بر غیب خود مسلط نمی‌کند مگر رسول را که پسندیده باشد، که چنین رسول را بر غیب خود مسلط می‌کند، چون او نگهبانانی از ملائکه بین رسول و مردم دارد و نگهبانانی هم بین رسول و خودش گمارده است. مُفاد این آیه و آیات دیگر در این خصوص می‌فهماند که علم غیب از آن خداست و بندگان عادی خود را از غیب آگاه نمی‌کند، اما فرستادگان خود را از غیب خود آگاه می‌کند. در مقابل این دو گروه آیات، آیات دیگری است که حاکی از خبر دادن پیامبران و دیگر بندگان خدا در موارد مخصوص از غیب و از امور پنهان از حس است، مانند این آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۶ و ۲۷ سوره نوح علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا * إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا]]}}﴾}}.<ref>«نوح گفت پروردگارا از این کافران کسی را روی زمین باقی مگذار چرا که اگر تو آنان را باقی گذاری بندگانت را گمراه می‌کنند و جز بدکار و ناسپاس نزایند».</ref>؛ این آیه اشاره به آگاهی نوح از سرانجام قوم خود دارد، که این آگاهی جز از طریق وحی الهی نبوده است.
::::::یا آیه ۱۰۱ یوسف: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ]]}}﴾}}.<ref>«پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند».</ref>؛ تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرار داده است همانطور که ذکر کردیم، این آیات نشان دهنده این است که اگر علم غیب مختص به خداوند است اما او به برخی بندگانش از جمله پیامبران علم غیب داده است و تحقق این امر نیز ممکن است و این می‌رساند که بشر نیز می‌تواند دارای علم غیب باشد و اگر کسی ادعا کند که علم غیب مخصوص خداوند است و کسی آن را نمی‌داند صحیح نیست.
::::::آیاتی نیز وجود دارد که افرادی غیر از پیامبران نیز از غیب آگاهی داشته‌اند که به برخی اشاره می‌گردد:
:::::#{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}﴾}}.<ref>«و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر بده پس چون بر او بیمناک شدی او را به دریا انداز و نترس و محزون مباش که ما او را به تو برمی‌گردانیم و او را از پیامبران قرار میدهیم. از این آیه برمی‌آید که مادر موسی از آینده او و از اینکه خدا او را حفظ می‌کند و به مادر برمی‌گرداند آگاه شد که این جز آگاهی از غیب نیست».</ref>؛
:::::#{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}﴾}}.<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!».</ref>؛ منظور [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است. چنانکه در قالب روایات بسیاری اوست از طریق عامه و خاصه نقل شده است. کتاب مبین که صامت است همین قرآن است و علوم آن نزد کتاب مبین یعنی امام است. و دسته دیگر آیاتی است که به ظاهر آگاهی از غیب از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} نفی شده است که ما به بررسی یک آیه از این آیات می‌پردازیم:
::::::آیه ۹ سوره احقاف: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۹ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ]]}}﴾}}.<ref>«بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم».</ref>؛ این آیه به این معنی است که مشرکان تصور می‌کردند که پیامبر باید از لوازم بشری مانند غذا خوردن و راه رفتن و خوابیدن و... پیراسته باشد و می‌گفتند اگر محمد پیامبر است پس چرا غذا می‌خورد و در کوچه و بازار راه می‌رود. اگر پیامبر است باید از چنین آثار بشری منزه و پیراسته باشد و قرآن کریم به این ایراد پاسخ می‌دهد که این پیامبر نیز مانند پیامبران پیشین است که بشر است و نیازهای بشری دارد و این آیه و آیات دیگر از انتظارات مافوق بشری مشرکان از پیامبر خبر می‌دهد و به دنبال این انتظار باز انتظار داشتند که پیامبر دارای قدرت خاص و مافوق بشری باشد و ذاتاً و بدون تعلیم و وحی الهی از غیب آگاه باشد و از پنهانی‌ها خبر دهد. پیامبر در پاسخ می‌گوید من هم نمی‌دانم که با من و شما چه خواهد شد. بنابراین این آیه به آن رشته آگاهی از غیب نظر دارد که بدون تعلیم الهی و به صورت تفویضی باشد و این نوع غیب با صراحت کامل از پیامبر نفی شده است ولی نفی این علم غیب  با آگاه بودن آن حضرت از غیب به وسیله تعلیم الهی هیچ منافاتی ندارد و گواه آن قسمت سوم آیه است که می‌فرماید من پیرو وحی هستم. زیرا یکی از راه‌های آگاهی از غیب وحی است که خداوند به وسیله آن پیامبرانش را به بخشی از اسرار آگاه می‌سازد و در آخر آیه پاسخ می‌دهد که می‌گوید من نباید ذاتاً عالم به غیب باشم زیرا من فقط پیامبرم و هرچه را در اختیارم بگذارند می‌دانم و از پیش خود بدون تعلیم الهی چیزی نمی‌دانم.
::::::آیه ۳۱ سوره هود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ]]}}﴾}}.<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟».</ref>؛ مفهوم کلی آیه این است که آگاهی از اسرار غیب بالذات مخصوص خداست و دیگران هرچه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهی است و به همین دلیل محدود به حدودی است که او اراده می‌کند و این آیه جواب تقاضای بی جای مشرکان از پیامبر را، که از پیش خود عالم به غیب باشد می‌دهد که من بدون تعلیم الهی از غیب آگاه نیستم. نیز می‌توان گفت این آیه پاسخی است به مشرکین که ادعا می‌کردند هر پیامبری لازم است مالک و کلیددار خزائن رحمت الهی باشد و پیامبر کسی است که علم غیب داشته باشد و به آنچه که از نظر دیگران پنهان است آگاه باشد و بتواند آن چیزها را به سوی خود جلب کند و نیز بر هرشری که دیگران از آن بی‌خبرند باخبر باشد و آن را از خود دفع نماید و اینکه پیامبر باید دارای خیرات و مصون از شر باشد و از مقام فرشتگان فراتر رود و مانند آنها از حوائج بشری منزه باشد و در جواب می‌گوید که من پیامبرم و هیچ یک از این موارد را ندارم و من با استقلال دارای علم غیب نیستم بلکه به تبع و به اراده خدا آن علم را دارا هستم»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۷۳٬۱۸۵

ویرایش