پرش به محتوا

تفسیر بیانی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۸: خط ۴۸:


==مؤلفه‌های [[تفسیر بیانی]]==
==مؤلفه‌های [[تفسیر بیانی]]==
۱. [[قرآن کریم]] به [[زبان عربی]] [[مبین]] نازل شده و با آن [[هماهنگی]] کامل دارد، بر این اساس نخستین گام در [[تفسیر]] صحیح قرآن کریم آشنایی با زبان و [[فرهنگ عصر نزول]] و استناد به آن است، بنابراین اصلی‌ترین [[مؤلفه]]تفسیر بیانی، [[تفسیر قرآن]] بر پایه زبان و [[فرهنگ]] [[عربی]] [[عصر نزول]] است که مورد توجه همه [[مفسران]] بوده است.
#[[قرآن کریم]] به [[زبان عربی]] [[مبین]] نازل شده و با آن [[هماهنگی]] کامل دارد، بر این اساس نخستین گام در [[تفسیر]] صحیح قرآن کریم آشنایی با زبان و [[فرهنگ عصر نزول]] و استناد به آن است، بنابراین اصلی‌ترین [[مؤلفه]]تفسیر بیانی، [[تفسیر قرآن]] بر پایه زبان و [[فرهنگ]] [[عربی]] [[عصر نزول]] است که مورد توجه همه [[مفسران]] بوده است.
 
#قرآن کریم به عنوان یک شاهکار ادبی و متن قویم عربی خود یک منبع [[غنی]] برای تفسیر بیانی است. [[جاحظ]] برپایه همین مؤلفه به [[اسرار]] معنایی واژگان قرآن کریم همچون تفاوت «[[مطر]]» و «غیث»، یا «سغب» و «[[جوع]]» پی برده است. <ref>البیان والتبیین، ج ۱، ص۲۰؛ اثر القرآن، ص۸۲.</ref>
۲. قرآن کریم به عنوان یک شاهکار ادبی و متن قویم عربی خود یک منبع [[غنی]] برای تفسیر بیانی است. [[جاحظ]] برپایه همین مؤلفه به [[اسرار]] معنایی واژگان قرآن کریم همچون تفاوت «[[مطر]]» و «غیث»، یا «سغب» و «[[جوع]]» پی برده است. <ref>البیان والتبیین، ج ۱، ص۲۰؛ اثر القرآن، ص۸۲.</ref>
#[[مفسر]] می‌‌کوشد با تکیه بر عناصر ادبی به ویژه مسائل مختلف [[بلاغت]] و [[فصاحت]] و دانش‌های معانی و بیان و [[بدیع]] از جمله مطابقت [[کلام]] با مقتضای حال، به [[فهم]] [[مراد الهی]] از متن دست یابد.
۳. [[مفسر]] می‌‌کوشد با تکیه بر عناصر ادبی به ویژه مسائل مختلف [[بلاغت]] و [[فصاحت]] و دانش‌های معانی و بیان و [[بدیع]] از جمله مطابقت [[کلام]] با مقتضای حال، به [[فهم]] [[مراد الهی]] از متن دست یابد.


بعد از این سه مؤلفه هر مفسر بر پایه [[استعداد]] و [[توانایی]] ذاتی و ذوق و [[حس]] عربی و با تکیه بر مایه‌های [[علمی]] و ادبی و گاه تحت تأثیر [[گرایش]] [[فکری]] و مذهبی خود به تفسیر بیانی پرداخته است؛ اما تا دوره معاصر هیچ طرح روشمندی برای تفسیر بیانی معرفی نشده است. در این دوره [[امین]] [[خولی]] با تأکید بر [[ضرورت]] [[تفسیر ادبی]] به عنوان منهج و روشی تفسیری و به عنوان نیازی عصری، طرحی مشخص و [[منظم]] و گام‌هایی مترتب بر یکدیگر برای تفسیر ادبی معرفی کرد و مؤلفه‌های آن را برشمرد. سپس بنت الشاطی بر اساس همان [[تفسیر]] و [[پایبندی]] به آن مؤلفه‌ها به تدوین [[تفسیر بیانی]] روی آورد.
بعد از این سه مؤلفه هر مفسر بر پایه [[استعداد]] و [[توانایی]] ذاتی و ذوق و [[حس]] عربی و با تکیه بر مایه‌های [[علمی]] و ادبی و گاه تحت تأثیر [[گرایش]] [[فکری]] و مذهبی خود به تفسیر بیانی پرداخته است؛ اما تا دوره معاصر هیچ طرح روشمندی برای تفسیر بیانی معرفی نشده است. در این دوره [[امین]] [[خولی]] با تأکید بر [[ضرورت]] [[تفسیر ادبی]] به عنوان منهج و روشی تفسیری و به عنوان نیازی عصری، طرحی مشخص و [[منظم]] و گام‌هایی مترتب بر یکدیگر برای تفسیر ادبی معرفی کرد و مؤلفه‌های آن را برشمرد. سپس بنت الشاطی بر اساس همان [[تفسیر]] و [[پایبندی]] به آن مؤلفه‌ها به تدوین [[تفسیر بیانی]] روی آورد.


افزون بر مؤلفه‌هایی که [[امین]] [[خولی]] در طرح [[تفسیر ادبی]] خود بیان کرده، کامل علی سعفان در المنهج البیانی فی تفسیر القرآن ۵ مؤلفه را به عنوان قضایای منهجی و روشی برای تفسیر بیانی بدین قرار برشمرده است:
افزون بر مؤلفه‌هایی که [[امین خولی]] در طرح [[تفسیر ادبی]] خود بیان کرده، [[کامل علی سعفان]] در [[المنهج البیانی فی تفسیر القرآن (کتاب)|المنهج البیانی فی تفسیر القرآن]] ۵ مؤلفه را به عنوان قضایای منهجی و روشی برای تفسیر بیانی بدین قرار برشمرده است:
۱. [[وحدت]] [[سوره]]: مراد از وحدت سوره آن است که هر سوره یک موضوع محوری دارد که همه [[آیات]] آن سوره بر محور همان موضوع و متناسب با آن گرد هم آمده و [[نظم]] گرفته‌اند و آیات هر سوره به مثابه [[کلامی]] واحدند؛ به عبارت دیگر هر سوره دارای یک موضوع اساسی و محوری است. <ref>المنهج البیانی، ص۱۳۷.</ref> از جمله مفسرانی که برای [[اثبات]] وحدت موضوعی [[سوره‌ها]] کوششی گسترده و درخور انجام داده‌اند، [[سید قطب]]، عبدالله دراز، [[محمود شلتوت]] و محمد [[محمود]] حجازی بوده‌اند. <ref>نک: المنهج البیانی، ص۱۳۹ به بعد. </ref>
#'''[[وحدت]] [[سوره]]:''' مراد از وحدت سوره آن است که هر سوره یک موضوع محوری دارد که همه [[آیات]] آن سوره بر محور همان موضوع و متناسب با آن گرد هم آمده و [[نظم]] گرفته‌اند و آیات هر سوره به مثابه [[کلامی]] واحدند؛ به عبارت دیگر هر سوره دارای یک موضوع اساسی و محوری است. <ref>المنهج البیانی، ص۱۳۷.</ref> از جمله مفسرانی که برای [[اثبات]] وحدت موضوعی [[سوره‌ها]] کوششی گسترده و درخور انجام داده‌اند، [[سید قطب]]، [[عبدالله دراز]]، [[محمود شلتوت]] و [[محمد محمود حجازی]] بوده‌اند. <ref>نک: المنهج البیانی، ص۱۳۹ به بعد. </ref>
۲. وحدت موضوعی: مقصود آن است که [[مفسر]] باید برای تفسیر بیانی به شیوه [[تفسیر موضوعی]] روی آورد، و در تفسیر هر [[آیه]] و واژه، همه آیات مشتمل بر آن واژه را در [[قرآن]] استخراج و به [[ترتیب نزول]] مرتب کند. سپس به بررسی مناسبات و ملابسات و قراین حالی هر آیه پرداخته، با [[تأمل]] در اسلوب هر آیه و با تکیه بر ذوق [[قوی]] و [[حسن]] ادبی به تفسیر آنها مبادرت ورزد. <ref> نک: المنهج البیانی، ص۱۶۳.</ref> نمونه‌های عینی برجسته این [[شیوه تفسیری]] افزون بر تفسیر بیانی بنت الشاطی که تلفیقی از شیوه ترتیبی و موضوعی است، عبارت‌اند از: مجموعه تفسیر موضوعی من [[هدی]] القرآن از امین خولی،<ref>برای آشنایی با عناوین تفصیلی این مجموعه نک: اصول التفسیر و مناهجه، ص۱۰۹ - ۱۱۰.</ref> الجدل فی القرآن و الفن القصصی فی القرآن هر دو از [[خلف]] [[الله]]، العفو فی الاسلام والصدقة فی الاسلام هر دو از [[مهدی]] علام، العزة فی القرآن از احمد الشرباصی، مجموعه [[تفاسیر]] موضوعی از شیخ [[محمود شلتوت]] و احمد احمد [[بدوی]] و معنی الظلم فی القرآن الکریم از محمد کامل [[حسین]]. <ref>المنهج البیانی، ص۱۷۶ - ۱۹۶.</ref>
#'''وحدت موضوعی:''' مقصود آن است که [[مفسر]] باید برای تفسیر بیانی به شیوه [[تفسیر موضوعی]] روی آورد، و در تفسیر هر [[آیه]] و واژه، همه آیات مشتمل بر آن واژه را در [[قرآن]] استخراج و به [[ترتیب نزول]] مرتب کند. سپس به بررسی مناسبات و ملابسات و قراین حالی هر آیه پرداخته، با [[تأمل]] در اسلوب هر آیه و با تکیه بر ذوق [[قوی]] و [[حسن]] ادبی به تفسیر آنها مبادرت ورزد. <ref> نک: المنهج البیانی، ص۱۶۳.</ref> نمونه‌های عینی برجسته این [[شیوه تفسیری]] افزون بر تفسیر بیانی بنت الشاطی که تلفیقی از شیوه ترتیبی و موضوعی است، عبارت‌اند از: مجموعه [[تفسیر موضوعی من هدی القرآن (کتاب)|تفسیر موضوعی من هدی القرآن]] از [[امین خولی]]،<ref>برای آشنایی با عناوین تفصیلی این مجموعه نک: اصول التفسیر و مناهجه، ص۱۰۹ - ۱۱۰.</ref> [[الجدل فی القرآن (کتاب)|الجدل فی القرآن]] و [[الفن القصصی فی القرآن (کتاب)|الفن القصصی فی القرآن]] هر دو از [[خلف‌الله]]، [[العفو فی الاسلام (کتاب)|العفو فی الاسلام]] و [[الصدقة فی الاسلام (کتاب)|الصدقة فی الاسلام]] هر دو از [[مهدی علام]]، [[العزة فی القرآن (کتاب)|العزة فی القرآن]] از [[احمد الشرباصی]]، مجموعه [[تفاسیر]] موضوعی از شیخ [[محمود شلتوت]] و [[احمد احمد بدوی]] و معنی الظلم فی القرآن الکریم از [[محمد کامل حسین]]. <ref>المنهج البیانی، ص۱۷۶ - ۱۹۶.</ref>
۳. [[نظم]] [[قرآنی]]: مقصود از نظم، تألیف و چینش واژگان در کنار هم برای ساختن یک جمله و چند جمله مرتبط به هم است. هر قطعه از [[قرآن]] را که قرائت می‌‌کنی الفاظ آن را از نظر [[فصاحت]] و آهنگ و فاصله و معنا چنان می‌‌بینی که در نهایت جذابیت و دلربایی و [[دل]] انگیزی و [[اتقان]] و [[استحکام]] و خلوّ از غرابت، در جایگاه خود نشسته که معنا و مقصود [[کلام]] را در [[جان]] مخاطب می‌‌نشاند و هیچ واژه دیگری نمی‌تواند به جای آن بنشیند. <ref>نک: همان، ص۲۱۷؛ النبأ العظیم، ص۱۰۸.</ref> بسیاری از [[مفسران]] [[اعجاز قرآن]] را در نظم آن و [[آیات]] [[تحدی]] را نیز ناظر به همین جنبه از اعجاز قرآن دانسته‌اند.
#'''[[نظم]] [[قرآنی]]:''' مقصود از نظم، تألیف و چینش واژگان در کنار هم برای ساختن یک جمله و چند جمله مرتبط به هم است. هر قطعه از [[قرآن]] را که قرائت می‌‌کنی الفاظ آن را از نظر [[فصاحت]] و آهنگ و فاصله و معنا چنان می‌‌بینی که در نهایت جذابیت و دلربایی و [[دل]] انگیزی و [[اتقان]] و [[استحکام]] و خلوّ از غرابت، در جایگاه خود نشسته که معنا و مقصود [[کلام]] را در [[جان]] مخاطب می‌‌نشاند و هیچ واژه دیگری نمی‌تواند به جای آن بنشیند. <ref>نک: همان، ص۲۱۷؛ النبأ العظیم، ص۱۰۸.</ref> بسیاری از [[مفسران]] [[اعجاز قرآن]] را در نظم آن و [[آیات]] [[تحدی]] را نیز ناظر به همین جنبه از اعجاز قرآن دانسته‌اند.
۴. نسق قرآنی: نسق به معنای نظم و [[هماهنگی]] و [[پیوستگی]] و مرادف با نظم است؛ اما در اینجا مقصود از نسق [[ارتباط]] آیات یک [[سوره]] با یکدیگر است، بر این اساس در [[تفسیر بیانی]] [[مفسر]] باید همه آیات یک سوره را در پیوندی مستحکم با یکدیگر ببیند؛ به عبارت دیگر برخلاف نظم که در ارتباط با چینش کلمات با یکدیگر در درون یک جمله یا چند جمله مرتبط به هم است، در نسق بخش‌های مختلف یک سوره در پیوند با یکدیگر دیده می‌‌شوند؛ بخش‌های [[عبرت]] و [[موعظه]]، [[تشریع]]، نقل قصه، و این همه در کنار اعتقادیات، [[اخلاقیات]]، [[احکام عملی]] فردی و [[اجتماعی]] و... با هم تناسق داشته و هماهنگ‌اند. <ref>المنهج البیانی، ص۱۹۹.</ref> افزون بر این هر [[آیه]] ای با آیات دیگر [[سوره‌ها]] که اشتراک مضمونی داشته و به موضوع واحدی ناظرند نیز هماهنگی و تناسب دارد. <ref>المنهج البیانی، ص۱۹۸.</ref>
#'''نسق قرآنی:''' نسق به معنای نظم و [[هماهنگی]] و [[پیوستگی]] و مرادف با نظم است؛ اما در اینجا مقصود از نسق [[ارتباط]] آیات یک [[سوره]] با یکدیگر است، بر این اساس در [[تفسیر بیانی]] [[مفسر]] باید همه آیات یک سوره را در پیوندی مستحکم با یکدیگر ببیند؛ به عبارت دیگر برخلاف نظم که در ارتباط با چینش کلمات با یکدیگر در درون یک جمله یا چند جمله مرتبط به هم است، در نسق بخش‌های مختلف یک سوره در پیوند با یکدیگر دیده می‌‌شوند؛ بخش‌های [[عبرت]] و [[موعظه]]، [[تشریع]]، نقل قصه، و این همه در کنار اعتقادیات، [[اخلاقیات]]، [[احکام عملی]] فردی و [[اجتماعی]] و... با هم تناسق داشته و هماهنگ‌اند. <ref>المنهج البیانی، ص۱۹۹.</ref> افزون بر این هر [[آیه]] ای با آیات دیگر [[سوره‌ها]] که اشتراک مضمونی داشته و به موضوع واحدی ناظرند نیز هماهنگی و تناسب دارد. <ref>المنهج البیانی، ص۱۹۸.</ref>
۵. مفهوم لفظ: در تفسیر بیانی مفسر باید درباره [[تحول]] تدریجی معانی لغات [[تأمل]] کرده، از این طریق به معنای کاربردی آن واژه در [[قرآن]] منتقل شود. این [[تأمل]] باید از طریق جست و جوی موارد کاربرد آن واژه در قرآن، و سپس تأمل در ترکیب‌های [[قرآنی]] با بهره‌گیری از [[صناعت]] نحو به عنوان ابزاری برای بیان و تعیین معنای دقیق کلمه و تمایز آن از سایر معانی نزدیک، انجام گیرد <ref> المنهج البیانی، ص۲۵۷ - ۳۰۰.<ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[محمد علی لسانی فشارکی|لسانی فشارکی]]، [[تفسیر بیانی (مقاله)|مقاله «تفسیر بیانی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
#'''مفهوم لفظ:''' در تفسیر بیانی مفسر باید درباره [[تحول]] تدریجی معانی لغات [[تأمل]] کرده، از این طریق به معنای کاربردی آن واژه در [[قرآن]] منتقل شود. این [[تأمل]] باید از طریق جست و جوی موارد کاربرد آن واژه در قرآن، و سپس تأمل در ترکیب‌های [[قرآنی]] با بهره‌گیری از [[صناعت]] نحو به عنوان ابزاری برای بیان و تعیین معنای دقیق کلمه و تمایز آن از سایر معانی نزدیک، انجام گیرد <ref> المنهج البیانی، ص۲۵۷ - ۳۰۰.<ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[محمد علی لسانی فشارکی|لسانی فشارکی]]، [[تفسیر بیانی (مقاله)|مقاله «تفسیر بیانی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش