پرش به محتوا

ازدواج پیامبر خاتم با خدیجه دختر خویلد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود می‌تواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن حضرت{{صل}} را [[یتیم]] [[ابی‌طالب]] معرفی می‌کنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای حضرت{{صل}} ساخته و پرداخته‌اند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] حضرت و دیگران دانسته‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بی‌پایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهن‌های [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شده‌اند؛ از این‌رو [[نقل]] این دروغ‌ها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرف‌نظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>.
این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود می‌تواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن حضرت{{صل}} را [[یتیم]] [[ابی‌طالب]] معرفی می‌کنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای حضرت{{صل}} ساخته و پرداخته‌اند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] حضرت و دیگران دانسته‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بی‌پایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهن‌های [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شده‌اند؛ از این‌رو [[نقل]] این دروغ‌ها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرف‌نظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>.


سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، دوازده اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص ۱۰۷ ـ ۱۱۰.</ref>.
سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، دوازده اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص ۱۰۷ ـ ۱۱۰؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۶۵.</ref>.


==ملاحظاتی در باب این [[ازدواج]]==
==ملاحظاتی در باب این [[ازدواج]]==
خط ۵۳: خط ۵۳:
اکنون این سؤال پیش می‌آید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بی‌نام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی اشکال کرده‌اند که [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که:
اکنون این سؤال پیش می‌آید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بی‌نام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی اشکال کرده‌اند که [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که:
#پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از این‌رو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهده‌دار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بی‌مانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و هم‌کفو خود را بیابد؛ آن هم در دوره‌ای مثل [[دوران جاهلیت]]؛
#پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از این‌رو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهده‌دار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بی‌مانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و هم‌کفو خود را بیابد؛ آن هم در دوره‌ای مثل [[دوران جاهلیت]]؛
#[[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابی‌هاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابی‌هاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابی‌هاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۴.</ref>.
#[[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابی‌هاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابی‌هاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابی‌هاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۴.</ref>
 
==[[ازدواج پیامبر]] با خدیجه‌==
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در یکی از برجسته‌ترین خاندان‌های [[عرب]] که در [[مجد]] و [[عظمت]] و [[سربلندی]] و آوازه سرآمد دیگران بود، دیده به [[جهان]] گشود و نشو و نما کرد و [[رشد]] و [[بالندگی]] یافت و همه [[آرزو]] و [[آمال]] [[زندگی]] نیز همراه با او [[نشاط]] و تازگی به خود گرفت. [[اراده خدا]] تعلّق گرفت که محمد{{صل}} را پرورش داده و مهیا سازد و [[شایستگی]] حمل بار [[مسئولیت]] [[رسالت]] و [[آگاهی]] کامل [[تبلیغ]] [[امانت الهی]] را به او ارزانی دارد. به همین دلیل او را تحت [[مراقبت]] ویژه‌ای قرار داد تا زندگی او را بر اساس [[مقدرات الهی]] ترسیم نموده و در جهت به دوش کشیدن بار سنگین مسئولیت آخرین [[رسالت جهانی]] [[الهی]]، متناسب باشد.
 
[[پیامبر]] بیست و پنج ساله که شد ناگزیر می‌بایست با زنی [[ازدواج]] کند که در [[کمالات انسانی]] و اهداف بلندش متناسب با او بوده و با وی کاملا هماهنگ باشد. و در [[جهاد]] و [[مبارزه]] و [[بذل و بخشش]] و [[صبر]] و [[بردباری]] در سطح زندگی وی قرار داشته باشد. [[رسول خدا]]{{صل}} با ویژگی‌های برجسته‌اش می‌توانست با هر یک از [[دختران]] دلخواه خود از [[بنی هاشم]] ازدواج کند، ولی [[اراده خداوند]] بر این تعلق گرفت که [[دل]] [[خدیجه]] را متوجه آن بزرگوار کرده و به او دلبسته گرداند و پیامبر با پذیرش درخواست خدیجه، با او ازدواج نماید.
 
خدیجه به همسرش محبّتی بی‌منّت می‌ورزید، بلکه از او [[عشق]] و محبّتی سرشار از [[سعادت]] دریافت می‌کرد، [[دارایی]] و ثروتش را بی‌هیچ منّتی در [[اختیار]] او قرار می‌داد و از او [[هدایتی]] [[برتر]] از گنج‌های [[زمین]] برمی‌گرفت و [[رسول اکرم]]{{صل}} نیز به نوبه خود، به او عشق و محبّتی بی‌منّت ابراز می‌کرد و به وی [[ارج]] می‌نهاد و این عمل، خدیجه را به منزلتی والا ارتقاء بخشید. بلکه رسول خدا{{صل}} فرمود: [[اسلام]]، با [[شمشیر علی]] و دارایی خدیجه سرپا شد و تا خدیجه زنده بود رسول اکرم{{صل}} با زنی [[ازدواج]] نکرد.
 
ماجرای [[ازدواج حضرت خدیجه]]{{س}} با [[رسول خدا]]{{صل}} نقطه عطف مهم و درخشانی در [[زندگی]] آن بانوی بزرگ تلقّی می‌شود. [[خدیجه]]{{س}} از [[روح]] [[استقلال]] و [[اعتماد به نفس]] و [[آزاد]] منشانه‌ای برخوردار بود، و با [[درک]] و [[خرد]] خدادادی‌اش، به‌سان برجسته‌ترین مردان، به بازرگانی و [[تجارت]] می‌پرداخت و از ازدواج با اشراف و بزرگان و ثروتمندانی که به [[خواستگاری]] وی آمدند، [[استنکاف]] نمود و بی‌درنگ به [[ازدواج با محمد]]{{صل}} که مردی [[تهیدست]] و [[یتیم]] بود، [[راضی]] شد، بلکه خود با [[اشتیاق]]، به آن [[حضرت]] پیشنهاد ازدواج با مهریه‌ای از [[اموال]] خود، داد. آن‌گاه که رسول خدا{{صل}} [[تصمیم]] گرفت با [[خدیجه دختر خویلد]] ازدواج کند، [[ابو طالب]] با اعضای [[خاندان]] خود به اتّفاق جمعی از [[قریش]] به [[خانه]] عموی خدیجه وارد شدند و ابو طالب آغاز سخن کرد و اظهار داشت:
«[[حمد]] و [[سپاس]] [[پروردگار]] این خانه [کعبه‌] را می‌سزد که ما را از [[نسل ابراهیم]] و [[فرزندان]] [[اسماعیل]] مقرر داشت و در [[حرم]] امنی جای داد و بر مردم‌ [[فرمانروایی]] بخشید و در سرزمینی که بسر می‌بریم به ما [[برکت]] [[عنایت]] فرمود.
 
اینک برادرزاده من - یعنی محمد - فردی است که هیچ‌یک از مردان قریش قابل سنجش با او نیست و با هرکس مقایسه گردد، [[برتر]] از او خواهد بود، وی در بین [[آفریدگان]] [[خدا]] نظیری ندارد، هرچند از [[مال]] و [[ثروت]] چندانی برخوردار نیست ولی مال و ثروت، هم‌چون سایه‌ای از بین رفتنی است. اکنون، او به خدیجه و خدیجه به وی [[تمایل]] دارد و ما به جهت [[رضایت]] و دستور او، برای خواستگاری وی نزدت آمده‌ایم و مهریه خدیجه بر عهده من است و هرگاه مطالبه کردید آن را خواهم پرداخت، به خدای [[کعبه]] [[سوگند]]: [محمد] از توفیقی بس بزرگ و آیینی فراگیر و اندیشه‌ای کامل برخوردار است».
 
سپس ابو طالب [[سکوت]] کرد و عموی خدیجه که فردی [[اندیشمند]] بود به ایراد سخن پرداخت، ولی هنگام [[سخن گفتن]] به لکنت زبان افتاد و از پاسخ دادن به [[ابو طالب]] [[ناتوان]] ماند و از این حادثه مات و مبهوت شد و [[خدیجه]] خود، سخن را ادامه داد و خویشتن را به [[ازدواج]] [[رسول خدا]]{{صل}} درآورد<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۱۴؛ تذکرة الخواص، ص۳۰۲.</ref>.
 
نقل شده خدیجه{{س}} در امر ازدواجش، به پسر عموی خود ورقه [[وکالت]] داد، زمانی که ورقه با [[شادی]] و [[سرور]] به [[منزل]] خدیجه بازگشت، خدیجه به او نگریست و گفت: [[پسر عمو]] خوش‌آمدی، کار را انجام دادی؟ پاسخ داد: آری، بر تو [[مبارک]] باد. کارهایت را به من سپرده‌ای و من [[وکیل]] توام. اگر [[خدا]] بخواهد فردا صبح تو را به ازدواج محمد درخواهم آورد<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۶۵.</ref>.
 
وقتی ابو طالب با خواندن [[خطبه]] معروف خویش، [[عقد]] ازدواج را به انجام رساند، رسول خدا{{صل}} به پا خاست تا همراه ابو طالب از آنجا خارج شود که‌ خدیجه اظهار داشت: [محمد!] شما می‌توانی به منزل خود بیایی، [[خانه]] من خانه توست و خود [[کنیز]] تو هستم<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۴.</ref>.
[[رسول اکرم]]{{صل}} پس از انجام ازدواج مبارک خویش، به خانه خدیجه منتقل گردید، خانه‌ای که همواره نشانی بارز و زبانی گویا و بیانگر رویدادهای [[رسالت]] و [[جهاد]] و [[صبر]] و [[شکیبایی]] و [[رنج]] و دشواری‌های [[پیامبر]] بزرگ [[اسلام]]{{صل}}، به‌شمار می‌آمد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۶۵.</ref>.


==[[فرزندان خدیجه]]==
==[[فرزندان خدیجه]]==
۱۱۱٬۷۹۸

ویرایش