تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $2 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]: {{متن قرآن|لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ}}<ref>همسنگ ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند؛ سوره سبأ: ۳.</ref> و انسان عالم است به قسمت بسیار محدودی، علم او بالذات است و علم انسان بالغیر، تفاوت آن علم و این علم، تفاوت نامتناهی با متناهی است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%AD%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B1%D8%AF:%20%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B3%D8%B1%D9%87&option=com_mtree&task=readonline&link_id=14979&chkhashk=01EC43443E&page=333&Itemid=214&lang=fa مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳].</ref>. | ::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]: {{متن قرآن|لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ}}<ref>همسنگ ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند؛ سوره سبأ: ۳.</ref> و انسان عالم است به قسمت بسیار محدودی، علم او بالذات است و علم انسان بالغیر، تفاوت آن علم و این علم، تفاوت نامتناهی با متناهی است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%AD%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B1%D8%AF:%20%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B3%D8%B1%D9%87&option=com_mtree&task=readonline&link_id=14979&chkhashk=01EC43443E&page=333&Itemid=214&lang=fa مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله قاضی طباطبایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله قاضی طباطبایی؛ | ||
خط ۴۳: | خط ۴۲: | ||
::::::بلی؛ نسبت به علم سایر بشر اگر از [[علم امام]]{{ع}} لایتناهی تعبیر شود مانع ندارد و ممکن است فرقهای دیگری نیز وجود داشته باشد ولی پس از دقت تمامی آنها به فرقهایی که ذکر شد بر میگردد. با در نظر گرفتن آنچه از فرق میان علم خدا و امام نگارش یافت شرک و غلوی در بین تصور کردن ناشی از عدم فهم مطلب و بی علمی و از نقطه نظر به واقع نرسیدن است» <ref>[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]</ref>. | ::::::بلی؛ نسبت به علم سایر بشر اگر از [[علم امام]]{{ع}} لایتناهی تعبیر شود مانع ندارد و ممکن است فرقهای دیگری نیز وجود داشته باشد ولی پس از دقت تمامی آنها به فرقهایی که ذکر شد بر میگردد. با در نظر گرفتن آنچه از فرق میان علم خدا و امام نگارش یافت شرک و غلوی در بین تصور کردن ناشی از عدم فهم مطلب و بی علمی و از نقطه نظر به واقع نرسیدن است» <ref>[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله حسینی طهرانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله حسینی طهرانی؛ | ||
خط ۵۱: | خط ۴۹: | ||
::::::«[[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست]] و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | ::::::«[[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست]] و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. آیتالله صافی گلپایگانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. آیتالله صافی گلپایگانی؛ | ||
خط ۵۹: | خط ۵۶: | ||
::::::«علم خدا بالذات است ولی علم [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} غیر ذاتی است، یعنی از طرف خداوند به آنها اعطا شده است. خدا در همه صفات کمالیه یکتا و بیهمتا و بینیاز از غیر است ولی [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در علم و در همه صفات کمالیه دیگری که دارند محتاج به خدایند و در یک کلام، چه در ناحیه وجود یا در صفات هرچه دارند همه را از خدا دارند. همه قائم به او، عالم و قادر و موجود به او هستند»<ref>[[گفتمان مهدویت (کتاب)|گفتمان مهدویت]].</ref>. | ::::::«علم خدا بالذات است ولی علم [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} غیر ذاتی است، یعنی از طرف خداوند به آنها اعطا شده است. خدا در همه صفات کمالیه یکتا و بیهمتا و بینیاز از غیر است ولی [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در علم و در همه صفات کمالیه دیگری که دارند محتاج به خدایند و در یک کلام، چه در ناحیه وجود یا در صفات هرچه دارند همه را از خدا دارند. همه قائم به او، عالم و قادر و موجود به او هستند»<ref>[[گفتمان مهدویت (کتاب)|گفتمان مهدویت]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین برنجکار و شاکر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین برنجکار و شاکر؛ | ||
خط ۶۷: | خط ۶۳: | ||
::::::«بیشک میان بنده ـ در هر جایگاهی که باشد ـ و خداوند فرق بسیار زیادی است؛ زیرا قیود امکانی بشر در [[علم]] او همواره ملحوظ است؛ اما علم الهی به [[غیب]] با یکتایی مخصوص به ذات او همراه است. مقایسه میان علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود، و علمی که چگونگی نمیپذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است، و نیز علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده، غلط است؛ چرا که [[علم غیب ]] ذاتی و مطلق، مخصوص خداوند علیم است و از صفات ذاتی اوست. پس میتوان گفت علم خداوند متعال: (۱): ذاتی است؛ (۲): مطلق است؛ (۳): زمان ندارد؛ (۴): مکان ندارد؛ (۵): ازلی است؛ (۶): ابدی است؛ (۷): اصیل است؛ (۸): چگونگی نمیپذیرد؛ (۹): پیش از معلومات است. بدینسان، سزاوار نیست گمان شود که [[انبیا]] در صفت [[علم]]، شریک خداوند هستند؛ نیز صحیح نیست گفته شود علم به [[غیب]] و یا علم حضوری داشتن [[انبیا]] نوعی شرک و غلو به حساب میآید؛ زیرا اوصاف این دو علم مختلف است. حضور معلوم نزد انبیا و آگاهان از غیب همانند [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست. به عبارت دیگر علم خدا ذاتی است، اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است؛ محدود میباشد و امکان بداء در آن وجود دارد. پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد این دو علم باقی نمیماند<ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص ۲۸.</ref>»<ref>[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸.</ref>. | ::::::«بیشک میان بنده ـ در هر جایگاهی که باشد ـ و خداوند فرق بسیار زیادی است؛ زیرا قیود امکانی بشر در [[علم]] او همواره ملحوظ است؛ اما علم الهی به [[غیب]] با یکتایی مخصوص به ذات او همراه است. مقایسه میان علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود، و علمی که چگونگی نمیپذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است، و نیز علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده، غلط است؛ چرا که [[علم غیب ]] ذاتی و مطلق، مخصوص خداوند علیم است و از صفات ذاتی اوست. پس میتوان گفت علم خداوند متعال: (۱): ذاتی است؛ (۲): مطلق است؛ (۳): زمان ندارد؛ (۴): مکان ندارد؛ (۵): ازلی است؛ (۶): ابدی است؛ (۷): اصیل است؛ (۸): چگونگی نمیپذیرد؛ (۹): پیش از معلومات است. بدینسان، سزاوار نیست گمان شود که [[انبیا]] در صفت [[علم]]، شریک خداوند هستند؛ نیز صحیح نیست گفته شود علم به [[غیب]] و یا علم حضوری داشتن [[انبیا]] نوعی شرک و غلو به حساب میآید؛ زیرا اوصاف این دو علم مختلف است. حضور معلوم نزد انبیا و آگاهان از غیب همانند [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست. به عبارت دیگر علم خدا ذاتی است، اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است؛ محدود میباشد و امکان بداء در آن وجود دارد. پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد این دو علم باقی نمیماند<ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص ۲۸.</ref>»<ref>[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ | ||
خط ۷۵: | خط ۷۰: | ||
::::::«بیشک علم خداوند، قدیم و پیش از معلومات است و عین ذات اوست و این علم ازلی، علت پدید آمدن تمامی معلومات و مخلوقات است، ولی [[علم امام]] در هیچ یک از این خصوصیات، شریک علم خداوند نیست، چرا که [[علم امام]]، حادث، عرضی و به تعلیم الهی است، و مغایر با ذات اوست؛ پس سزاوار نیست، کسی گمان کند که امام در این صفت شریک خداوند است، زیرا اوصاف این دو علم گوناگون است<ref>[[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام (کتاب وجیز یبحث عن علم الإمام و کمیته و کیفیته عن طریقی العقل و النقل)]]، [[محمد حسین مظفر]]، ص ۱۱ و ۱۲؛ [[علی شیروانی]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]، ص۳۵ و ۳۶.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۴۶.</ref>. | ::::::«بیشک علم خداوند، قدیم و پیش از معلومات است و عین ذات اوست و این علم ازلی، علت پدید آمدن تمامی معلومات و مخلوقات است، ولی [[علم امام]] در هیچ یک از این خصوصیات، شریک علم خداوند نیست، چرا که [[علم امام]]، حادث، عرضی و به تعلیم الهی است، و مغایر با ذات اوست؛ پس سزاوار نیست، کسی گمان کند که امام در این صفت شریک خداوند است، زیرا اوصاف این دو علم گوناگون است<ref>[[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام (کتاب وجیز یبحث عن علم الإمام و کمیته و کیفیته عن طریقی العقل و النقل)]]، [[محمد حسین مظفر]]، ص ۱۱ و ۱۲؛ [[علی شیروانی]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]، ص۳۵ و ۳۶.</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۴۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین برنجکار؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین برنجکار؛ | ||
خط ۸۶: | خط ۸۰: | ||
:::::#[[علم]] [[امام]] مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات امام به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را میگفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم میشود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج میشود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | :::::#[[علم]] [[امام]] مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات امام به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را میگفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم میشود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج میشود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛ | ||
خط ۹۴: | خط ۸۷: | ||
::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند (...)، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به پیامبران و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با [[علم پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. براساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، [[شیعهپژوهی (نشریه)|فصلنامه شیعهپژوهی]] شماره۲ صفحه ۶۶.</ref>. | ::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند (...)، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به پیامبران و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با [[علم پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. براساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، [[شیعهپژوهی (نشریه)|فصلنامه شیعهپژوهی]] شماره۲ صفحه ۶۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ | ||
خط ۱۰۷: | خط ۹۹: | ||
:::::#علم خداوند نامحدود است و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} محدود است»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۱۰.</ref>. | :::::#علم خداوند نامحدود است و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} محدود است»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۱۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۰۶: | ||
::::::«قیود و محدودیتها در ناحیه [[علم امام]]{{ع}} مانع از شرک میشود. [[علم امام]]{{ع}} یا [[پیامبر]]{{صل}} به دلیل محدودیتهای بسیار، قابل مقایسه با خداوند نیست؛ به علاوه این علم، در طول علم خداوند و برگرفته از آن است نه در عرض آن، بنابراین مستلزم شرک نیست. به طور خلاصه، فرق بین علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود. هیچ یک از علمای شیعه، هیچ انسانی، حتی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، را در هیچ صفتی شبیه خدا نمیدانند، و اگر اعتقاد به [[علم غیب]] درباره آنها دارند همان مصداق آموختن از صاحب علم است. به تعبیر دیگر، همانگونه که همه چیز ما از سوی خدا است، و در تمام شئون هستی خود نیازمند و وابسته به او هستیم، [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز از سوی خدا و وابسته به علم او است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | ::::::«قیود و محدودیتها در ناحیه [[علم امام]]{{ع}} مانع از شرک میشود. [[علم امام]]{{ع}} یا [[پیامبر]]{{صل}} به دلیل محدودیتهای بسیار، قابل مقایسه با خداوند نیست؛ به علاوه این علم، در طول علم خداوند و برگرفته از آن است نه در عرض آن، بنابراین مستلزم شرک نیست. به طور خلاصه، فرق بین علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود. هیچ یک از علمای شیعه، هیچ انسانی، حتی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، را در هیچ صفتی شبیه خدا نمیدانند، و اگر اعتقاد به [[علم غیب]] درباره آنها دارند همان مصداق آموختن از صاحب علم است. به تعبیر دیگر، همانگونه که همه چیز ما از سوی خدا است، و در تمام شئون هستی خود نیازمند و وابسته به او هستیم، [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز از سوی خدا و وابسته به علم او است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. آقای دکتر بشارتی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. آقای دکتر بشارتی؛ | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۳۵: | ||
::::::این البته علم به فعل افراد است. حال آن که علوم دیگر غیر از اطلاع از پنهانیهای دیگران در اختیار [[ائمه]]{{عم}} است. ناگفته نماند که در مورد همه علوم هم مطلقیت متعلق به خداست، ولی اگر [[ائمه]]{{عم}} بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۱۸۱.</ref>. | ::::::این البته علم به فعل افراد است. حال آن که علوم دیگر غیر از اطلاع از پنهانیهای دیگران در اختیار [[ائمه]]{{عم}} است. ناگفته نماند که در مورد همه علوم هم مطلقیت متعلق به خداست، ولی اگر [[ائمه]]{{عم}} بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۱۸۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. آقای مهندس حسینی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. آقای مهندس حسینی؛ | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۴۲: | ||
::::::«بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند: {{متن قرآن|رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }}<ref> بر دانش من بیفزای!؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمیکند. حتی شاید بیان این عبارت که "خداوند علم دارد" نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جمیع صفت کمال جدای از علم نیست. علم او بیحد و حصر و بینهایت است، بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی میخواهیم جنت خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، میگویم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطیف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست؛ حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد<ref>{{عربی|" لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَدٌّ"}}؛ شیخ صدوق، توحید، ص ۱۳.</ref>»<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]، ص۹.</ref>. | ::::::«بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند: {{متن قرآن|رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }}<ref> بر دانش من بیفزای!؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمیکند. حتی شاید بیان این عبارت که "خداوند علم دارد" نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جمیع صفت کمال جدای از علم نیست. علم او بیحد و حصر و بینهایت است، بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی میخواهیم جنت خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، میگویم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطیف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست؛ حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد<ref>{{عربی|" لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَدٌّ"}}؛ شیخ صدوق، توحید، ص ۱۳.</ref>»<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]، ص۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۴۹: | ||
::::::«[[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همواره از همه امور گذشته و آینده آگاهند و تنها تفاوت آنها با خداوند در این است که علم آنها غیرذاتی و علم خداوند ذاتی است؛ تقریباً همه کسانی که [[علم غیب]] را فعلی میدانند، گستره آن را نیز به همه امور عالم میکشانند و به عمومیت علم امام باور دارند.البته از لحاظ نظری تلازمی بین این دو نیست <ref>نک: مظفر، تا بی -۷۸. ۷۹.</ref> شیخ [[محمد تقی مسجدشاهی]] معروف به آقانجفی اصفهانی، معتقد است علم [[ائمه]]{{عم}} به همه ممکنات احاطه دارد و این با تنزیه و تقدیس خداوند منافاتی ندارد. تنها تفاوت [[علم ائمه]]{{عم}} با علم خداوند این است که علم پیامبر و ائمه، حصولی، حادث و محتاج به افاضه الهی است در ، حالی که علم خداوند حضوری است<ref>[[محمد تقی مسجدشاهی]]، بی تا ۴۳.</ref><ref>پاورقی: آقا نجفی در ایام تحصیل گاهی با پرسشهای عرفانی، فلسفی و کلامی دشواری مواجه میشده که در حل آنها درمانده میشده است. به گفته خودش یک بار به اشاره آقا [[سید علی شوشتری]] به انجام دادن اذکار و اعمالی مأمور میشود و پس از گذشت یک اربعین، به صورت عجیبی به خدمت یکی از اولیای الهی میرسد و پاسخ پرسشهای خود را از او دریافت میکند. از جمله این پرسشها، پرسش از علم امام بوده است. وی به نقل از آن مرد الهی میگوید: علم امام حصولی است، ولی نسبت جهل در هیچ مرتبه به امام نمیتوان داد، زیرا خلاق عالم -جل شأنه- علم ماکان و مایکون را به امام تعلیم فرموده است و علم جمیع امور در قوه حافظه امام موجود است و هرگاه بخواهند از قوه حافظه به قوه ذاکره منتقل میشود. پس هرگاه بخواهند که بدانند میدانند؛ یعنی متذکر علم خود میشوند. چنانچه فرموده است «اذا شاءوا أن یعلموا علموا»؛ [[محمد تقی مسجد شاهی]] بی تا ۴۶۴ - ۴۶۵.</ref> وی معتقد است علم پیامبر{{صل}} به صورت [[وحی]] برای او حاصل میشود و علم ائمه{{عم}} نیز به تعلیم از طرف پیامبر است<ref>نجفی مسجدشاهی، بی تا ۱۲.</ref>»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۳۲-۱۴۲.</ref>. | ::::::«[[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همواره از همه امور گذشته و آینده آگاهند و تنها تفاوت آنها با خداوند در این است که علم آنها غیرذاتی و علم خداوند ذاتی است؛ تقریباً همه کسانی که [[علم غیب]] را فعلی میدانند، گستره آن را نیز به همه امور عالم میکشانند و به عمومیت علم امام باور دارند.البته از لحاظ نظری تلازمی بین این دو نیست <ref>نک: مظفر، تا بی -۷۸. ۷۹.</ref> شیخ [[محمد تقی مسجدشاهی]] معروف به آقانجفی اصفهانی، معتقد است علم [[ائمه]]{{عم}} به همه ممکنات احاطه دارد و این با تنزیه و تقدیس خداوند منافاتی ندارد. تنها تفاوت [[علم ائمه]]{{عم}} با علم خداوند این است که علم پیامبر و ائمه، حصولی، حادث و محتاج به افاضه الهی است در ، حالی که علم خداوند حضوری است<ref>[[محمد تقی مسجدشاهی]]، بی تا ۴۳.</ref><ref>پاورقی: آقا نجفی در ایام تحصیل گاهی با پرسشهای عرفانی، فلسفی و کلامی دشواری مواجه میشده که در حل آنها درمانده میشده است. به گفته خودش یک بار به اشاره آقا [[سید علی شوشتری]] به انجام دادن اذکار و اعمالی مأمور میشود و پس از گذشت یک اربعین، به صورت عجیبی به خدمت یکی از اولیای الهی میرسد و پاسخ پرسشهای خود را از او دریافت میکند. از جمله این پرسشها، پرسش از علم امام بوده است. وی به نقل از آن مرد الهی میگوید: علم امام حصولی است، ولی نسبت جهل در هیچ مرتبه به امام نمیتوان داد، زیرا خلاق عالم -جل شأنه- علم ماکان و مایکون را به امام تعلیم فرموده است و علم جمیع امور در قوه حافظه امام موجود است و هرگاه بخواهند از قوه حافظه به قوه ذاکره منتقل میشود. پس هرگاه بخواهند که بدانند میدانند؛ یعنی متذکر علم خود میشوند. چنانچه فرموده است «اذا شاءوا أن یعلموا علموا»؛ [[محمد تقی مسجد شاهی]] بی تا ۴۶۴ - ۴۶۵.</ref> وی معتقد است علم پیامبر{{صل}} به صورت [[وحی]] برای او حاصل میشود و علم ائمه{{عم}} نیز به تعلیم از طرف پیامبر است<ref>نجفی مسجدشاهی، بی تا ۱۲.</ref>»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۳۲-۱۴۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۸۴: | ||
::::::با این تفصیل روشن شد تعارض بین آیات نیست بلکه آیاتی که دلالت میکند علم به غیب مخصوص به خداوند متعال است ناظر به علم ذاتی و قدیم و غیر اکتسابی است و آیاتی که دلالت میکند غیر از خدا هم علم به غیب دارند ناظر به این جهت است که علم ایشان ذاتی و قدیمی نیست بلکه اکتساب از خداوند علام الغیوب است»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۴۵ - ۵۰.</ref>. | ::::::با این تفصیل روشن شد تعارض بین آیات نیست بلکه آیاتی که دلالت میکند علم به غیب مخصوص به خداوند متعال است ناظر به علم ذاتی و قدیم و غیر اکتسابی است و آیاتی که دلالت میکند غیر از خدا هم علم به غیب دارند ناظر به این جهت است که علم ایشان ذاتی و قدیمی نیست بلکه اکتساب از خداوند علام الغیوب است»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۴۵ - ۵۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۵. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛ | ||
خط ۲۰۵: | خط ۱۹۱: | ||
::::::«علم عطا شده به امام خواه از راه [[الهام]] یا نجوای در گوش یا آموختن از [[پیامبر]] که دامنه آن تا آگاهی از غیب نیز گسترش مییابد، غیر از علمی است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. علم خداوند از غیر او و حتی از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل نیز پوشیده و پنهان است که همان [[ غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب مطلق است.]] از این رو علمی که خداوند به پیامبر میدهد، یا به صورت آموزش غیر طبیعی است، مانند کتابهای آسمانی (الهی) که توسط [[فرشته وحی]] بر [[انبیا|پیامبران]] نازل میشود و به حسب نوع رسالت هر پیامبر، احکام و اخباری را درباره حوادث گذشته، حال و حتى آینده در بردارد. {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> و یا به صورت عملی است مانند معجزاتی که به دست پیامبر انجام میشود. پیامبر فقط بر بعد عملی این معجزات احاطه دارد و ممکن است از حقیقت علمی آن آگاه نباشد. اما گاهی نیز به آن دست مییابد مانند زنده کردن مردگان که جزو غیب مختص به خداوند است اما مانعی ندارد که خدا آن را به برخی از پیامبرانش عطا کند. مثل حضرت ابراهیم: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> یکی از فرقهای [[علم امام]] با [[علم خداوند]] این است که علم خدا قدیم است و قبل از معلومات وجود داشته و عین ذات خدا است، اما [[علم حضوری]] امام این ویژگی را ندارد بلکه حادث است و بعد از معلومات پدید آمده است و عین ذات امام نیست بلکه وجود این علم در نزد امام به معنای آشکار و معلوم بودن امور برای او است. اعتقاد به اشتراک و اتحاد بین علم خدا و علم امام، شرک و غلو است و خود [[ائمه]] نیز به آن قایل نیستند چه رسد به پیروان ایشان. کوتاه سخن اینکه [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم خدا ذاتی است]] اما [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم امام عرضی است و خداوند به او بخشیده است]] پس بین آنها اتحادی نیست»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۴۱ و ۴۲.</ref>. | ::::::«علم عطا شده به امام خواه از راه [[الهام]] یا نجوای در گوش یا آموختن از [[پیامبر]] که دامنه آن تا آگاهی از غیب نیز گسترش مییابد، غیر از علمی است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. علم خداوند از غیر او و حتی از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل نیز پوشیده و پنهان است که همان [[ غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب مطلق است.]] از این رو علمی که خداوند به پیامبر میدهد، یا به صورت آموزش غیر طبیعی است، مانند کتابهای آسمانی (الهی) که توسط [[فرشته وحی]] بر [[انبیا|پیامبران]] نازل میشود و به حسب نوع رسالت هر پیامبر، احکام و اخباری را درباره حوادث گذشته، حال و حتى آینده در بردارد. {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> و یا به صورت عملی است مانند معجزاتی که به دست پیامبر انجام میشود. پیامبر فقط بر بعد عملی این معجزات احاطه دارد و ممکن است از حقیقت علمی آن آگاه نباشد. اما گاهی نیز به آن دست مییابد مانند زنده کردن مردگان که جزو غیب مختص به خداوند است اما مانعی ندارد که خدا آن را به برخی از پیامبرانش عطا کند. مثل حضرت ابراهیم: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> یکی از فرقهای [[علم امام]] با [[علم خداوند]] این است که علم خدا قدیم است و قبل از معلومات وجود داشته و عین ذات خدا است، اما [[علم حضوری]] امام این ویژگی را ندارد بلکه حادث است و بعد از معلومات پدید آمده است و عین ذات امام نیست بلکه وجود این علم در نزد امام به معنای آشکار و معلوم بودن امور برای او است. اعتقاد به اشتراک و اتحاد بین علم خدا و علم امام، شرک و غلو است و خود [[ائمه]] نیز به آن قایل نیستند چه رسد به پیروان ایشان. کوتاه سخن اینکه [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم خدا ذاتی است]] اما [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم امام عرضی است و خداوند به او بخشیده است]] پس بین آنها اتحادی نیست»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۴۱ و ۴۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۰۵: | ||
:::::#در علم خدا تغییر ممتنع است ولی در علم خلق تبدّل ممکن میباشد»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>. | :::::#در علم خدا تغییر ممتنع است ولی در علم خلق تبدّل ممکن میباشد»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۱۲: | ||
::::::«از مجموع فرمایشات [[علامه مجلسی]] استفاده میشود که وی بر اساس روایات، [[علم]] [[ائمه]]{{ع}} را بسیار گسترده میداند و تفاوتی از جهت قلمرو، میان علم الهی و علم آنان قایل نیست، هرچند تفاوتهای دیگری بین علم خداوند و [[علم]] [[امام]] هست از جمله حتمی بودن علم الهی و حتمی نبودن (قابل بداء) [[علم]] [[امام]]، ذاتی بودن علم باری تعالی، و عرضی بودن [[علم]] [[امام]]، قدیم بودن علم خداوند و حادث بودن علم امام و غیر اینها»<ref>[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۳۱.</ref>. | ::::::«از مجموع فرمایشات [[علامه مجلسی]] استفاده میشود که وی بر اساس روایات، [[علم]] [[ائمه]]{{ع}} را بسیار گسترده میداند و تفاوتی از جهت قلمرو، میان علم الهی و علم آنان قایل نیست، هرچند تفاوتهای دیگری بین علم خداوند و [[علم]] [[امام]] هست از جمله حتمی بودن علم الهی و حتمی نبودن (قابل بداء) [[علم]] [[امام]]، ذاتی بودن علم باری تعالی، و عرضی بودن [[علم]] [[امام]]، قدیم بودن علم خداوند و حادث بودن علم امام و غیر اینها»<ref>[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۳۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۲۴: | ||
:::::#علم خداوند نامحدود است و [[علم امام]] محدود است»<ref>[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۵.</ref>. | :::::#علم خداوند نامحدود است و [[علم امام]] محدود است»<ref>[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۵.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۹. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۹. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون)؛ | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۳۱: | ||
::::::«علم پروردگار قدیم و پیش از معلوماتش است؛ دوم این که علم خداوند عین ذاتش است؛ و علت تمام معلومات بوده و سبب موجودیت کل مخلوقات است؛ اما علم امام حادث و بعد از معلوماتش است و عین ذاتش نیست؛ و علت معلومات و موجودات هم نمیباشد. همانا حضوری بودن علم نزد امام به معنای انکشاف است؛ یعنی، معلومات نزدش به طور فعلی متجلّی و منکشف است، نه این که، بعداً خواهد دانست»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام].</ref>. | ::::::«علم پروردگار قدیم و پیش از معلوماتش است؛ دوم این که علم خداوند عین ذاتش است؛ و علت تمام معلومات بوده و سبب موجودیت کل مخلوقات است؛ اما علم امام حادث و بعد از معلوماتش است و عین ذاتش نیست؛ و علت معلومات و موجودات هم نمیباشد. همانا حضوری بودن علم نزد امام به معنای انکشاف است؛ یعنی، معلومات نزدش به طور فعلی متجلّی و منکشف است، نه این که، بعداً خواهد دانست»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای اصغرینژاد؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای اصغرینژاد؛ | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۴۰: | ||
::::::در سخن برخی از محققان در این باره آمده است: مسلّم است که حضرت حق، عالِم به تمام ذرات میباشد و برای همین، استعمال کلمه [[غیب]] نسبت به او درست نیست؛ زیرا بر او چیزی پنهان و مخفی نیست، و علم او نسبت به تمامی موجودات، حضوری و ذاتی است. شاید علت این که در برخی از روایات آمده که [[ائمه]]{{عم}} عالم به غیب نیستند، همین مراد است؛ زیرا آنچه از [[ائمه]]{{عم}} مخفی است، منحصر به حضرت باری تعالی است، و عالَم نزد آنان پنهان و پوشیده نیست و لذا نباید گفت آنان عالِم به غیب هستند<ref>حسنعلی نخودکی اصفهانی، نشان از بینشانها، ص ۱۶۴ و ۱۶۵.</ref>. آری اگر اموری را که از دید و نظر دیگران پنهان است، لحاظ کنیم و از این جهت، [[ائمه]]{{عم}} را عالم به این امور بدانیم، میتوانیم بگوییم به [[غیب]] آگاه هستند»<ref>[[پژوهش در علم پیامبر (مقاله)|پژوهش در علم پیامبر]]، ص ٧۵.</ref>. | ::::::در سخن برخی از محققان در این باره آمده است: مسلّم است که حضرت حق، عالِم به تمام ذرات میباشد و برای همین، استعمال کلمه [[غیب]] نسبت به او درست نیست؛ زیرا بر او چیزی پنهان و مخفی نیست، و علم او نسبت به تمامی موجودات، حضوری و ذاتی است. شاید علت این که در برخی از روایات آمده که [[ائمه]]{{عم}} عالم به غیب نیستند، همین مراد است؛ زیرا آنچه از [[ائمه]]{{عم}} مخفی است، منحصر به حضرت باری تعالی است، و عالَم نزد آنان پنهان و پوشیده نیست و لذا نباید گفت آنان عالِم به غیب هستند<ref>حسنعلی نخودکی اصفهانی، نشان از بینشانها، ص ۱۶۴ و ۱۶۵.</ref>. آری اگر اموری را که از دید و نظر دیگران پنهان است، لحاظ کنیم و از این جهت، [[ائمه]]{{عم}} را عالم به این امور بدانیم، میتوانیم بگوییم به [[غیب]] آگاه هستند»<ref>[[پژوهش در علم پیامبر (مقاله)|پژوهش در علم پیامبر]]، ص ٧۵.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران وبگاه پرسمان. | | عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران وبگاه پرسمان. |