پرش به محتوا

دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۲۲: خط ۲۲:
:::::: «مفاد [[آیات]] درباره [[غیب]] در چند دسته سزاوار تحقیق و بررسی‌اند. پاره‌ای از [[آیات]]، [[آگاهی بر غیب]] و راه‌های دستیابی به آن را مخصوص ذات [[الهی]] می‌دانند: {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۷۷ سوره نحل نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}} <ref>و نهان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۷۷.</ref> {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}} <ref>بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>. صراحت [[آیات]] در خصوص انحصار [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] برای [[خداوند]] به گونه‌ای است که برای اثبات [[علم غیب]] برای غیر [[خداوند]] باید [[دلیل]] اقامه کرد. در همین راستا آیاتی به صراحت [[علم غیب پیامبران]] را نفی می‌کند:
:::::: «مفاد [[آیات]] درباره [[غیب]] در چند دسته سزاوار تحقیق و بررسی‌اند. پاره‌ای از [[آیات]]، [[آگاهی بر غیب]] و راه‌های دستیابی به آن را مخصوص ذات [[الهی]] می‌دانند: {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۷۷ سوره نحل نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}} <ref>و نهان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۷۷.</ref> {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}} <ref>بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>. صراحت [[آیات]] در خصوص انحصار [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] برای [[خداوند]] به گونه‌ای است که برای اثبات [[علم غیب]] برای غیر [[خداوند]] باید [[دلیل]] اقامه کرد. در همین راستا آیاتی به صراحت [[علم غیب پیامبران]] را نفی می‌کند:
::::::[[حضرت نوح]] می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}} <ref>بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.</ref> [[پیامبر اکرم|حضرت رسول]] می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} <ref> بگو چنانچه [[علم غیب]] می‌داشتم، خیر فزون‌تری به دست می‌آوردم و هرگز ناراحتی به من نمی‌رسید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۹ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي‏ وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيّ]]}} <ref> من نخستین فرستاده خدا نیستم، پیش از من پیامبرانی به سوی مردم آمده‌اند و نمی‌دانم که درباره من و شما چه حوادثی پیش خواهد آمد و تنها از وحی پیروی می‌کنم؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref>. پاره‌ای از [[آیات قرآن]] نه تنها اثبات [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] برای [[پیامبران]] می‌کند، بلکه [[آگاهی از غیب]] را برای افراد دیگر نیز روا می‌داند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}} <ref> و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref>، {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} <ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى]]}} <ref>من برای شما از گِل، به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ]]}} <ref>(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مى‏‌كنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود هم‏داستان شدند و نيرنگ مى‌‏باختند نزد آنها نبودى؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.</ref>.
::::::[[حضرت نوح]] می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}} <ref>بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.</ref> [[پیامبر اکرم|حضرت رسول]] می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} <ref> بگو چنانچه [[علم غیب]] می‌داشتم، خیر فزون‌تری به دست می‌آوردم و هرگز ناراحتی به من نمی‌رسید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۹ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي‏ وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيّ]]}} <ref> من نخستین فرستاده خدا نیستم، پیش از من پیامبرانی به سوی مردم آمده‌اند و نمی‌دانم که درباره من و شما چه حوادثی پیش خواهد آمد و تنها از وحی پیروی می‌کنم؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref>. پاره‌ای از [[آیات قرآن]] نه تنها اثبات [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] برای [[پیامبران]] می‌کند، بلکه [[آگاهی از غیب]] را برای افراد دیگر نیز روا می‌داند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}} <ref> و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref>، {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} <ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى]]}} <ref>من برای شما از گِل، به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ]]}} <ref>(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مى‏‌كنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود هم‏داستان شدند و نيرنگ مى‌‏باختند نزد آنها نبودى؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.</ref>.
::::::چنانکه [[آیات]] گویاست، بعضی از [[آیات]]، [[علم غیب]] را مخصوص [[خداوند]] می‌دانند، و در بعضی دیگر از [[آیات]]، [[پیامبران]] داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی می‌کنند. وجود چنین آیاتی بستر این اشکال را فراهم آورده است که چگونه با این صراحت [[قرآنی]] می‌توان قائل به [[علم غیب]] برای [[پیامبر اکرم|پیامبر]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} شد؟ برای پاسخ به این اشکال، نخست باید توجه داشت که درباره [[علم غیب]] با سه دسته [[آیات]] روبرو هستیم:
 
چنانکه [[آیات]] گویاست، بعضی از [[آیات]]، [[علم غیب]] را مخصوص [[خداوند]] می‌دانند، و در بعضی دیگر از [[آیات]]، [[پیامبران]] داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی می‌کنند. وجود چنین آیاتی بستر این اشکال را فراهم آورده است که چگونه با این صراحت [[قرآنی]] می‌توان قائل به [[علم غیب]] برای [[پیامبر اکرم|پیامبر]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} شد؟ برای پاسخ به این اشکال، نخست باید توجه داشت که درباره [[علم غیب]] با سه دسته [[آیات]] روبرو هستیم:
::::#آیاتی که می‌گویند [[علم غیب]] منحصر به [[خداوند]] است؛
::::#آیاتی که می‌گویند [[علم غیب]] منحصر به [[خداوند]] است؛
::::#آیاتی که از زبان خود [[پیامبران]]، داشتن [[علم غیب]] را از آنان نفی می‌کند؛
::::#آیاتی که از زبان خود [[پیامبران]]، داشتن [[علم غیب]] را از آنان نفی می‌کند؛
::::#آیاتی که وجود [[علم غیب]] را برای برخی افراد اثبات می‌کند.
::::#آیاتی که وجود [[علم غیب]] را برای برخی افراد اثبات می‌کند.
::::::بدون [[تردید]]، [[کلام]] [[وحی]] ناسازگاری با یکدیگر ندارند، از این رو، جمع میان [[آیات]] به این است که [[علم غیب ذاتی]] مخصوص ذات [[الهی]] است؛ لکن [[علم غیب اکتسابی|علم غیب اکتسابی و اعطایی]] را بعضی از کملین، به‌ویژه [[پیامبران]] و [[معصومان]] [[پاک]] دارایند. اینان به [[اذن خداوند]]، واجد [[علم غیب]] اند، و البته [[آگاهی بر غیب]] مراتبی دارد و هرکسی به [[میزان]] [[مرتبت]] وجودی و [[شایستگی]] که دارد از آن بهره‌مند می‌شود. اما درباره استفاده [[علم غیب]] برای [[امامان]] از [[آیات قرآن]] از سه طریق می‌توان بر این مقصود [[استدلال]] نمود:
 
بدون [[تردید]]، [[کلام]] [[وحی]] ناسازگاری با یکدیگر ندارند، از این رو، جمع میان [[آیات]] به این است که [[علم غیب ذاتی]] مخصوص ذات [[الهی]] است؛ لکن [[علم غیب اکتسابی|علم غیب اکتسابی و اعطایی]] را بعضی از کملین، به‌ویژه [[پیامبران]] و [[معصومان]] [[پاک]] دارایند. اینان به [[اذن خداوند]]، واجد [[علم غیب]] اند، و البته [[آگاهی بر غیب]] مراتبی دارد و هرکسی به [[میزان]] [[مرتبت]] وجودی و [[شایستگی]] که دارد از آن بهره‌مند می‌شود. اما درباره استفاده [[علم غیب]] برای [[امامان]] از [[آیات قرآن]] از سه طریق می‌توان بر این مقصود [[استدلال]] نمود:
::::#تمام آیاتی که [[علم غیب]] را برای [[پیامبر]] اثبات می‌کند، با توجه به اینکه [[وصایت]]، استمرار [[رسالت]] است و تمامی مسئولیت‌های [[نبی]] به جز دریافت [[وحی]] اصطلاحی بر عهده [[امام]] است، [[امامان معصوم]]{{عم}} همچون [[پیامبر]] از [[علم غیب]] بهره‌مندند؛
::::#تمام آیاتی که [[علم غیب]] را برای [[پیامبر]] اثبات می‌کند، با توجه به اینکه [[وصایت]]، استمرار [[رسالت]] است و تمامی مسئولیت‌های [[نبی]] به جز دریافت [[وحی]] اصطلاحی بر عهده [[امام]] است، [[امامان معصوم]]{{عم}} همچون [[پیامبر]] از [[علم غیب]] بهره‌مندند؛
::::#از آیاتی که [[علم غیب]] را برای افرادی غیر از [[پیامبر]] اثبات می‌کنند، برای [[علم غیب امام]]{{ع}} نیز می‌توان بهره گرفت؛
::::#از آیاتی که [[علم غیب]] را برای افرادی غیر از [[پیامبر]] اثبات می‌کنند، برای [[علم غیب امام]]{{ع}} نیز می‌توان بهره گرفت؛
::::#از کنارهم قراردادن آیاتی نظیر آنچه در سوره [[سجده]]، [[آیه]] ۲۴ آمده که {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}} و [[آیه]] ۷۵ سوره انعام که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}} می‌توان بر [[علم غیب]] [[امام]] [[استدلال]] نمود؛ زیرا از طرفی، [[خداوند]] [[ائمه]] را به [[صبر]] و [[یقین]] توصیف می‌کند و از طرفی انکشاف پرده [[غیب]] و رؤیت [[ملکوت]] آسمان‌ها و [[زمین]] را مقدمه حصول [[مقام]] [[یقین]] قرار می‌دهد. در [[حقیقت]]، انکشاف پرده [[غیب]] و رؤیت، همان [[یقین]] است و [[یقین]] و [[صبر]] دو ویژگی‌اند که [[امام]] به آنها توصیف شده است، بنابراین [[علم غیب]] و رؤیت [[ملکوت]] لازمه [[امام]] بودن است. در تأیید آنچه [[استدلال]] سوم گفته شد، می‌توان به [[آیات]] [[سوره تکاثر]] [[رجوع]] کرد که {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}} <ref> سوره تکاثر، آیه: ۵ و ۶.</ref> رؤیت [[دوزخ]] و مشاهده [[ملکوت]] [[جهنم]] در گرو [[علم یقینی]] است و لازمه [[علم یقینی]]، [[کشف]] [[حجاب]] [[غیب]] است. از این رو، تمامی کسانی که دارای سعه وجودی‌اند و به طور خاص [[امامان معصوم]]{{عم}} که در این جهت سرآمد دیگران به شمار می‌آیند، [[کشف]] غطا و برداشتن پرده امری اجتناب‌ناپذیر است، {{متن قرآن|فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}} <ref> سوره ق، آیه: ۲۲.</ref>.
::::#از کنارهم قراردادن آیاتی نظیر آنچه در سوره [[سجده]]، [[آیه]] ۲۴ آمده که {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}} و [[آیه]] ۷۵ سوره انعام که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}} می‌توان بر [[علم غیب]] [[امام]] [[استدلال]] نمود؛ زیرا از طرفی، [[خداوند]] [[ائمه]] را به [[صبر]] و [[یقین]] توصیف می‌کند و از طرفی انکشاف پرده [[غیب]] و رؤیت [[ملکوت]] آسمان‌ها و [[زمین]] را مقدمه حصول [[مقام]] [[یقین]] قرار می‌دهد. در [[حقیقت]]، انکشاف پرده [[غیب]] و رؤیت، همان [[یقین]] است و [[یقین]] و [[صبر]] دو ویژگی‌اند که [[امام]] به آنها توصیف شده است، بنابراین [[علم غیب]] و رؤیت [[ملکوت]] لازمه [[امام]] بودن است. در تأیید آنچه [[استدلال]] سوم گفته شد، می‌توان به [[آیات]] [[سوره تکاثر]] [[رجوع]] کرد که {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}} <ref> سوره تکاثر، آیه: ۵ و ۶.</ref> رؤیت [[دوزخ]] و مشاهده [[ملکوت]] [[جهنم]] در گرو [[علم یقینی]] است و لازمه [[علم یقینی]]، [[کشف]] [[حجاب]] [[غیب]] است. از این رو، تمامی کسانی که دارای سعه وجودی‌اند و به طور خاص [[امامان معصوم]]{{عم}} که در این جهت سرآمد دیگران به شمار می‌آیند، [[کشف]] غطا و برداشتن پرده امری اجتناب‌ناپذیر است، {{متن قرآن|فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}} <ref> سوره ق، آیه: ۲۲.</ref>.
::::::پیش از این در بحث تقدم [[صفات امام]] اشاره شد که [[علم]] چون منشأ [[عصمت]] است تقدم بر [[عصمت]] دارد، بر همین اساس [[خداوند]] [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]]{{عم}} را جزء مطهرون به شمار آورده است و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> اگر [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{عم}} معصوم‌اند و [[علم]]، منشأ [[عصمت]] می‌باشد، [[امامان]]{{عم}} باید [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] داشته باشند»<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۱۷-۱۹.</ref>.
 
پیش از این در بحث تقدم [[صفات امام]] اشاره شد که [[علم]] چون منشأ [[عصمت]] است تقدم بر [[عصمت]] دارد، بر همین اساس [[خداوند]] [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]]{{عم}} را جزء مطهرون به شمار آورده است و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> اگر [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{عم}} معصوم‌اند و [[علم]]، منشأ [[عصمت]] می‌باشد، [[امامان]]{{عم}} باید [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] داشته باشند»<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۱۷-۱۹.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۳۹: خط ۴۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
:::::: «{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref> بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> در این [[آیه شریفه]] سخن از کسانی به میان آمده است که دارای [[علم]] الکتابند. اطلاق [[علم الکتاب]] دلالت دارد بر آنکه تمامی [[علوم]] موجود در کتاب نزد آنان است نه مقداری از آن. که در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}<ref>«امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آن‌که چشم بر هم زنى، آن‌را نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است». سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> بدان اشاره رفته است. چه آنکه فرق واضحی است بین {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}. {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} یعنی مقداری از [[علم]] موجود در کتاب و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} یعنی تمامی [[علم]] موجود در کتاب. [[علم]] همه اشیاء رد کتاب موجود است هیچ چیزی که شیء بر آن [[صادق]] باشد نیست مگر اینکه در کتاب بیان گشته است. بنابراین تمامی عوالم وجود چه مادی و چه مجرد در کتاب موجود است. و کسانی هم هستند که واجد تمام این علومند و نه فقط مقداری از آن. حال باید دانست که اینها چه کسانی اند؟ [[روایات]] فراوانی در این باب وارد شده است که تعیین می‌نماید {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} [[ائمه|ائمه هدی]]{{عم}} می‌باشند ففقط در کتاب [[بصائر الدرجات]] ۲۳ [[روایت]] وجود دارد که صریحا مصداق [[آیه]] را [[امامان معصوم]] معرفی می‌کند.
:::::: «{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref> بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> در این [[آیه شریفه]] سخن از کسانی به میان آمده است که دارای [[علم]] الکتابند. اطلاق [[علم الکتاب]] دلالت دارد بر آنکه تمامی [[علوم]] موجود در کتاب نزد آنان است نه مقداری از آن. که در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}<ref>«امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آن‌که چشم بر هم زنى، آن‌را نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است». سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> بدان اشاره رفته است. چه آنکه فرق واضحی است بین {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}. {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} یعنی مقداری از [[علم]] موجود در کتاب و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} یعنی تمامی [[علم]] موجود در کتاب. [[علم]] همه اشیاء رد کتاب موجود است هیچ چیزی که شیء بر آن [[صادق]] باشد نیست مگر اینکه در کتاب بیان گشته است. بنابراین تمامی عوالم وجود چه مادی و چه مجرد در کتاب موجود است. و کسانی هم هستند که واجد تمام این علومند و نه فقط مقداری از آن. حال باید دانست که اینها چه کسانی اند؟ [[روایات]] فراوانی در این باب وارد شده است که تعیین می‌نماید {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} [[ائمه|ائمه هدی]]{{عم}} می‌باشند ففقط در کتاب [[بصائر الدرجات]] ۲۳ [[روایت]] وجود دارد که صریحا مصداق [[آیه]] را [[امامان معصوم]] معرفی می‌کند.
:::::: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> [[استدلال]] به این [[آیه شریفه]] هم متوقف است به اینکه در ابتدا [[علوم]] موجود در کتاب مشخص گردد و سپس مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}} که [[وارث]] آن علومند و سابقون بالخیراتند. مسأله اول ذیل [[آیه]] مورد بحث قرار گرفت و روشن شد که بر اساس [[آیات]] کریمه {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref>سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> هرچیزی که عنوان شیء بر آن [[صادق]] باشد [[علوم]] مربوط به آن در کتاب موجود است و اطلاق آن هم تمامی اشیاء را شامل می‌شود و هم [[علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل بودن این علم]] را ثابت می‌نماید.(...) و اما مسأله دوم که مراد از [[بندگان]] [[برگزیده]] باشد در [[روایات]] زیادی تعیین شده است. این [[روایات]] [[بندگان]] بررگزیده و سابقون به خیرات را [[اهل بیت]] [[عصمت]] می‌دانند.
 
:::::: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم؛ سوره یس، آیه ۱۲.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد که همه چیزها در [[امام مبین]] برشمرده شده است. عموم کل شیء تمامی مصادیق شیء را شامل می‌شود اعم از شیء مادی یا مجرد؛ موجود در زمان حال یا گذشته یا آینده و...این چنین علمی در [[امام مبین]] وجود دارد. اما مراد از [[امام مبین]] کیست؟ در این باره در [[تفاسیر]] اقوال مختلفی وارد شده است برخی آن را [[لوح محفوظ]] و بعضی همین [[قرآن]] نازل شده بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و برخی دیگر آن را امیرالمؤمنین علی{{ع}} دانسته‌اند این قول بر اساس روایاتی است که رد این مورد وارد گشته است.
{{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> [[استدلال]] به این [[آیه شریفه]] هم متوقف است به اینکه در ابتدا [[علوم]] موجود در کتاب مشخص گردد و سپس مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}} که [[وارث]] آن علومند و سابقون بالخیراتند. مسأله اول ذیل [[آیه]] مورد بحث قرار گرفت و روشن شد که بر اساس [[آیات]] کریمه {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref>سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> هرچیزی که عنوان شیء بر آن [[صادق]] باشد [[علوم]] مربوط به آن در کتاب موجود است و اطلاق آن هم تمامی اشیاء را شامل می‌شود و هم [[علم غیب فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل بودن این علم]] را ثابت می‌نماید.(...) و اما مسأله دوم که مراد از [[بندگان]] [[برگزیده]] باشد در [[روایات]] زیادی تعیین شده است. این [[روایات]] [[بندگان]] بررگزیده و سابقون به خیرات را [[اهل بیت]] [[عصمت]] می‌دانند.
:::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش) |وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد بر اینکه عده‌ای از [[مؤمنان]] اعمال [[انسان‌ها]] را می‌ببینند همانظور که [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌بیند؛ هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت یعنی هم تمامی اعمال را می‌بینند و چیزی از آنها فوت نمی‌شود و هم از نیات و ضمایر اشخاص آگاهند و عممل منافقانه را از عمل با [[اخلاص]] تشخیص می‌دهند و به عبارت دیگر حقایق اعمال [[انسان‌ها]] را مشاهده می‌نمایند و این عبارت اخرای همان [[شهید]] و [[شاهد]] در [[آیات]] سابق می‌باشد و لذا شامل جمیع [[مؤمنان]] نبوده بلکه اختصاص به عده‌ای معدود دارد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۳-۱۳۹.</ref>.
 
{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم؛ سوره یس، آیه ۱۲.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد که همه چیزها در [[امام مبین]] برشمرده شده است. عموم کل شیء تمامی مصادیق شیء را شامل می‌شود اعم از شیء مادی یا مجرد؛ موجود در زمان حال یا گذشته یا آینده و...این چنین علمی در [[امام مبین]] وجود دارد. اما مراد از [[امام مبین]] کیست؟ در این باره در [[تفاسیر]] اقوال مختلفی وارد شده است برخی آن را [[لوح محفوظ]] و بعضی همین [[قرآن]] نازل شده بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و برخی دیگر آن را امیرالمؤمنین علی{{ع}} دانسته‌اند این قول بر اساس روایاتی است که رد این مورد وارد گشته است.
 
{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش) |وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> این [[آیه شریفه]] دلالت دارد بر اینکه عده‌ای از [[مؤمنان]] اعمال [[انسان‌ها]] را می‌ببینند همانظور که [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌بیند؛ هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت یعنی هم تمامی اعمال را می‌بینند و چیزی از آنها فوت نمی‌شود و هم از نیات و ضمایر اشخاص آگاهند و عممل منافقانه را از عمل با [[اخلاص]] تشخیص می‌دهند و به عبارت دیگر حقایق اعمال [[انسان‌ها]] را مشاهده می‌نمایند و این عبارت اخرای همان [[شهید]] و [[شاهد]] در [[آیات]] سابق می‌باشد و لذا شامل جمیع [[مؤمنان]] نبوده بلکه اختصاص به عده‌ای معدود دارد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۳-۱۳۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۳: خط ۷۹:
:::::#این [[آیات]] یا مخصص عموم آیاتی است که [[علم غیب]] را مختص [[خداوند]] می‌دانند یا مقیّد اطلاق آنها اما بعضی گفته‌اند: [[قانون]] تخصیص عام با خاص ویژه [[احکام]] و [[قوانین]] است و در مورد بحث جاری نیست زیرا در غیر باب [[قوانین]] اگر کسی مطلبی را به‌طور عموم گفت و پس از چندی خلاف آن را بگوید تناقض گفته است. [[مرحوم طبرسی]] می‌فرماید: [[رسولان]] [[علم غیب]] دارند چون برای استدال به نبوتشان از [[غیب]] خبری می‌دهند تا [[معجزه]] برای آنها باشد و مراد از [[آیه]] این است که که [[خداوند]] کسی را که برای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[اختیار]] کرده و مورد [[رضایت]] اوست هرمقداری که [[مصلحت]] بداند از [[غیب]] [[آگاه]] می‌کند.
:::::#این [[آیات]] یا مخصص عموم آیاتی است که [[علم غیب]] را مختص [[خداوند]] می‌دانند یا مقیّد اطلاق آنها اما بعضی گفته‌اند: [[قانون]] تخصیص عام با خاص ویژه [[احکام]] و [[قوانین]] است و در مورد بحث جاری نیست زیرا در غیر باب [[قوانین]] اگر کسی مطلبی را به‌طور عموم گفت و پس از چندی خلاف آن را بگوید تناقض گفته است. [[مرحوم طبرسی]] می‌فرماید: [[رسولان]] [[علم غیب]] دارند چون برای استدال به نبوتشان از [[غیب]] خبری می‌دهند تا [[معجزه]] برای آنها باشد و مراد از [[آیه]] این است که که [[خداوند]] کسی را که برای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[اختیار]] کرده و مورد [[رضایت]] اوست هرمقداری که [[مصلحت]] بداند از [[غیب]] [[آگاه]] می‌کند.
:::::# [[علامه طباطبائی|مرحوم علام طباطبائی]] می‌فرماید: تخصیص و استثناء در [[آیه]] فقط شامل کسانی است که در [[زمین]] [[زندگی]] می‌کنند بنابراین [[ملائکه]] که [[عالم ملکوت]] را مشاهده و [[وحی|وحی آسمانی]] را قبل از نزولش حمل می‌کنند مشمول استثناء نیست و نمی‌توان گفت این [[آیه]] [[علم غیب]] [[ملائکه]] را ثابت می‌کند چون اگرآیه مشمول بودن [[ملائکه]] را ثابت کند باید شامل مردگان هم بشود زیرا اموات نیز بعد از [[مرگ]] امور [[آخرت]] را مشاهده می‌کنند در این صورت حتی یک نفر هم تحت عموم [[آیه]] باقی نخواهد ماند. چون تمام انسان‌های روی [[زمین]] روزی خواهد مرد و [[عالم غیب]] را خواهند دید در نتیجه [[آیه]] درصدد اثبات [[علم غیب]] برای [[ملائکه]] اموات نیست چون عالمشان غیر از این عالم است.
:::::# [[علامه طباطبائی|مرحوم علام طباطبائی]] می‌فرماید: تخصیص و استثناء در [[آیه]] فقط شامل کسانی است که در [[زمین]] [[زندگی]] می‌کنند بنابراین [[ملائکه]] که [[عالم ملکوت]] را مشاهده و [[وحی|وحی آسمانی]] را قبل از نزولش حمل می‌کنند مشمول استثناء نیست و نمی‌توان گفت این [[آیه]] [[علم غیب]] [[ملائکه]] را ثابت می‌کند چون اگرآیه مشمول بودن [[ملائکه]] را ثابت کند باید شامل مردگان هم بشود زیرا اموات نیز بعد از [[مرگ]] امور [[آخرت]] را مشاهده می‌کنند در این صورت حتی یک نفر هم تحت عموم [[آیه]] باقی نخواهد ماند. چون تمام انسان‌های روی [[زمین]] روزی خواهد مرد و [[عالم غیب]] را خواهند دید در نتیجه [[آیه]] درصدد اثبات [[علم غیب]] برای [[ملائکه]] اموات نیست چون عالمشان غیر از این عالم است.
::::::'''اشکال:''' از [[آیه]] شماره سوم "۲۸ [[جن]]" استفاده می‌شود که [[آگاهی]] [[پیامبر]] از [[علم غیب]] درمورد [[شریعت]] و [[احکام]] است و [[علوم غیبی]] دیگر قابل استفاده از [[آیه]] نیست به همین جهت بعضی پس از ارائه این اشکال روایتی را آورده که مضمون آن اثبات [[علم غیب]] به‌طور گسترده حتّی در غیر [[احکام]] است.
 
::::::بعضی فرموده‌اند معنای [[غیب]] در این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر فقط [[وحی]] نیست [[وحی]] یکی از مصادیق [[غیب]] است بلکه [[غیب]] معنای پوشیده از حواس است به‌طور مطلق که معنای وسیع دارد.
'''اشکال:''' از [[آیه]] شماره سوم "۲۸ [[جن]]" استفاده می‌شود که [[آگاهی]] [[پیامبر]] از [[علم غیب]] درمورد [[شریعت]] و [[احکام]] است و [[علوم غیبی]] دیگر قابل استفاده از [[آیه]] نیست به همین جهت بعضی پس از ارائه این اشکال روایتی را آورده که مضمون آن اثبات [[علم غیب]] به‌طور گسترده حتّی در غیر [[احکام]] است.
::::::'''اشکال:''' در این [[آیه]] آنچه استثناء شده [[پیامبران]] است ونسبت به [[ائمه]] [[شک]] داریم که آیا مشمول استثناء هستند یا تحت عموم [[آیه]] باقی‌اند "[[غیب]] نمی‌دانند" به عموم [[آیه]] [[تمسک]] می‌کنیم می‌گوییم آنها [[علم غیب]] ندارند.
 
::::::در جواب می‌توان گفت غیر از [[پیامبران]] هم [[علم غیب]] دارند مانند [[حضرت خضر|خضر]] که دارای [[علم لدنّی]] "غیر عادی" بود و [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} نزد او برای کسب [[علوم]] رفت و [[پیامبر]] بودن [[خضر]] هم ثابت نیست [[ذوالقرنین]]، [[آصف بن برخیا|آصف برخیا]]، [[مادر]] [[موسی]]، [[حضرت مریم|مریم]] دارای [[علوم غیبی]] بوده‌اند خود ما هم بعضی از [[علوم غیب]] را داریم مانند [[علم]] بوجود [[خدا]] و [[رسالت انبیاء]] و [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} لذا [[آیه]] که درآن [[علم غیب]] ازغیر [[خدا]] نفی شده علومی ‌است که اصلاً نمی‌توان از راه عادی به‌دست آورد نه [[علم به مغیبات]] چون اگر مقصود [[آیه]] نفی چنین علمی ‌از غیر [[خدا]] باشد معنایش اینست که هیچ مؤمنی وجود ندارد زیرا کس نمی‌تواند [[علم]] بوجود [[خدا]] داشته باشد چه رسد به [[ایمان]] به [[خدا]] درحالی‌که مانیز [[علم]] به بعضی ازمغیبات داریم. اشکالی که این جواب دارد این است که [[غیب]] دانی [[خضر]] و [[مادر]] [[موسی]] و... [[دلیل]] اثبات [[علم غیب ائمه]] نمی‌شود یعنی نمی‌توان گفت چون [[مادر]] [[موسی]] [[علم غیب]] دارد پس [[ائمه]] هم دارند زیرا با هیچ یک از دلالات سه گانه مطابقی، تضمنی و التزامی‌ قابل اثبات نیست بلی امکان [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} را ثابت می‌کند نه وقوع آن را. [[شیخ طوسی]] می‌فرماید: در اینکه [[خداوند]] [[پیامبر]] را بر [[غیب]] مطلع کرده یا نه دو جواب وجود دارد [[سید]] گفته مطلع نکرده ولی ابن [[اسحاق]] [[معتقد]] است که [[خداوند]] رسولش را برگزید و بسیاری از غائبات را نیز به او اعلام کرد و این معنا مناسب و لایق‌تر برای [[آیه]] است.
بعضی فرموده‌اند معنای [[غیب]] در این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر فقط [[وحی]] نیست [[وحی]] یکی از مصادیق [[غیب]] است بلکه [[غیب]] معنای پوشیده از حواس است به‌طور مطلق که معنای وسیع دارد.
::::::در [[قرآن کریم]] آیاتی وجود دارد که نشان می‌دهد علاوه بر امکان [[علم غیب]] برای [[معصومین]] وقوع آن نیز جامة عمل پوشیده که به نمونه‌های آن اشاره می‌گردد:
 
'''اشکال:''' در این [[آیه]] آنچه استثناء شده [[پیامبران]] است ونسبت به [[ائمه]] [[شک]] داریم که آیا مشمول استثناء هستند یا تحت عموم [[آیه]] باقی‌اند "[[غیب]] نمی‌دانند" به عموم [[آیه]] [[تمسک]] می‌کنیم می‌گوییم آنها [[علم غیب]] ندارند.
 
در جواب می‌توان گفت غیر از [[پیامبران]] هم [[علم غیب]] دارند مانند [[حضرت خضر|خضر]] که دارای [[علم لدنّی]] "غیر عادی" بود و [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} نزد او برای کسب [[علوم]] رفت و [[پیامبر]] بودن [[خضر]] هم ثابت نیست [[ذوالقرنین]]، [[آصف بن برخیا|آصف برخیا]]، [[مادر]] [[موسی]]، [[حضرت مریم|مریم]] دارای [[علوم غیبی]] بوده‌اند خود ما هم بعضی از [[علوم غیب]] را داریم مانند [[علم]] بوجود [[خدا]] و [[رسالت انبیاء]] و [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} لذا [[آیه]] که درآن [[علم غیب]] ازغیر [[خدا]] نفی شده علومی ‌است که اصلاً نمی‌توان از راه عادی به‌دست آورد نه [[علم به مغیبات]] چون اگر مقصود [[آیه]] نفی چنین علمی ‌از غیر [[خدا]] باشد معنایش اینست که هیچ مؤمنی وجود ندارد زیرا کس نمی‌تواند [[علم]] بوجود [[خدا]] داشته باشد چه رسد به [[ایمان]] به [[خدا]] درحالی‌که مانیز [[علم]] به بعضی ازمغیبات داریم. اشکالی که این جواب دارد این است که [[غیب]] دانی [[خضر]] و [[مادر]] [[موسی]] و... [[دلیل]] اثبات [[علم غیب ائمه]] نمی‌شود یعنی نمی‌توان گفت چون [[مادر]] [[موسی]] [[علم غیب]] دارد پس [[ائمه]] هم دارند زیرا با هیچ یک از دلالات سه گانه مطابقی، تضمنی و التزامی‌ قابل اثبات نیست بلی امکان [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} را ثابت می‌کند نه وقوع آن را. [[شیخ طوسی]] می‌فرماید: در اینکه [[خداوند]] [[پیامبر]] را بر [[غیب]] مطلع کرده یا نه دو جواب وجود دارد [[سید]] گفته مطلع نکرده ولی ابن [[اسحاق]] [[معتقد]] است که [[خداوند]] رسولش را برگزید و بسیاری از غائبات را نیز به او اعلام کرد و این معنا مناسب و لایق‌تر برای [[آیه]] است.
 
در [[قرآن کریم]] آیاتی وجود دارد که نشان می‌دهد علاوه بر امکان [[علم غیب]] برای [[معصومین]] وقوع آن نیز جامة عمل پوشیده که به نمونه‌های آن اشاره می‌گردد:
:::::#[[تعلیم اسماء]] به [[آدم]] که به اعتراف بسیاری از [[مفسران]] از [[علوم غیبی]] است.
:::::#[[تعلیم اسماء]] به [[آدم]] که به اعتراف بسیاری از [[مفسران]] از [[علوم غیبی]] است.
:::::#[[آیات]] و [[روایات]] گواهی [[معصومین]] بر اعمال [[انسان]] که بدلیل غیرعادی بودن می‌تواند داخل در بحث ما باشد بخصوص اینکه لازمة گواهی‌دادن [[علم]] به اعمال است.
:::::#[[آیات]] و [[روایات]] گواهی [[معصومین]] بر اعمال [[انسان]] که بدلیل غیرعادی بودن می‌تواند داخل در بحث ما باشد بخصوص اینکه لازمة گواهی‌دادن [[علم]] به اعمال است.
:::::#روایاتی داریم مبنی بر اینکه [[امام علی|علی]]{{ع}} مانند [[حضرت آدم]]{{ع}} [[علم به اسماء]] دارد و [[ائمه]]{{عم}} [[گواهان]] بر مردم‌اند و اعمال [[مردم]] را می‌بینند و بوسیلة [[ستون نوری]] اعمال [[مردم]] را می‌بینند اعمال [[مردم]] هر [[پنجشنبه]] بر آنان عرضه می‌گردد.
:::::#روایاتی داریم مبنی بر اینکه [[امام علی|علی]]{{ع}} مانند [[حضرت آدم]]{{ع}} [[علم به اسماء]] دارد و [[ائمه]]{{عم}} [[گواهان]] بر مردم‌اند و اعمال [[مردم]] را می‌بینند و بوسیلة [[ستون نوری]] اعمال [[مردم]] را می‌بینند اعمال [[مردم]] هر [[پنجشنبه]] بر آنان عرضه می‌گردد.
::::::آنچه که در توضیح [[آیات]] و راویات گواهی بر اعمال می‌توان گفت این است که: [[امام]] باید دارای [[یقین]] بوده و از [[عالم ملکوت]]، [[باطن]] [[دل‌ها]] و اعمال و [[خیر و شر]] آن [[آگاه]] باشد به گونه‌ای که هرکس هرچه می‌کند در [[حضور امام]] می‌کند. همچنین [[شاهد]] باید [[معصوم]] بوده و به حقائق اعمال مورد گواهی عالم باشد و نه فقط صورت ظاهری عمل را ببیند بلکه باید از [[نیت]] درونی عامل هر عمل [[آگاه]] باشد [[پیامبر اکرم]] از [[نهان]] [[انسان‌ها]]، [[قلوب]] و افکار، [[اسرار]] و اعمال آشکار و پنهان گذشته و آینده را می‌دانسته و همه چیز در [[جهان]] امکان تحت پوشش علمی و احاطة وجودی ایشان است و او [[مظهر]] [[عالم غیب]] و [[شهادت]] است. بعضی گفته‌اند [[آگاهی]] [[پیامبر اکرم|پیامبر]] بر اعمال در همین دنیاست نه اینکه مراد [[آیات]] این باشد که [[پیامبر]] در [[قیامت]] [[آگاه]] می‌شود زیرا [[عدل خداوند]] اقتضاء می‌کند که [[شاهد]] در وقت عمل حضور داشته باشد نه اینکه اندکی قبل از [[حکم]] یا در همان وقت [[آگاه]] گردد»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۴۱-۴۵.</ref>.
 
آنچه که در توضیح [[آیات]] و راویات گواهی بر اعمال می‌توان گفت این است که: [[امام]] باید دارای [[یقین]] بوده و از [[عالم ملکوت]]، [[باطن]] [[دل‌ها]] و اعمال و [[خیر و شر]] آن [[آگاه]] باشد به گونه‌ای که هرکس هرچه می‌کند در [[حضور امام]] می‌کند. همچنین [[شاهد]] باید [[معصوم]] بوده و به حقائق اعمال مورد گواهی عالم باشد و نه فقط صورت ظاهری عمل را ببیند بلکه باید از [[نیت]] درونی عامل هر عمل [[آگاه]] باشد [[پیامبر اکرم]] از [[نهان]] [[انسان‌ها]]، [[قلوب]] و افکار، [[اسرار]] و اعمال آشکار و پنهان گذشته و آینده را می‌دانسته و همه چیز در [[جهان]] امکان تحت پوشش علمی و احاطة وجودی ایشان است و او [[مظهر]] [[عالم غیب]] و [[شهادت]] است. بعضی گفته‌اند [[آگاهی]] [[پیامبر اکرم|پیامبر]] بر اعمال در همین دنیاست نه اینکه مراد [[آیات]] این باشد که [[پیامبر]] در [[قیامت]] [[آگاه]] می‌شود زیرا [[عدل خداوند]] اقتضاء می‌کند که [[شاهد]] در وقت عمل حضور داشته باشد نه اینکه اندکی قبل از [[حکم]] یا در همان وقت [[آگاه]] گردد»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۴۱-۴۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۱: خط ۱۰۳:
::::::'''[[آیات قرآنی]] دال بر [[علم]] [[اهل بیت]]{{عم}}'''
::::::'''[[آیات قرآنی]] دال بر [[علم]] [[اهل بیت]]{{عم}}'''
::::::#سوره [[آل عمران]] آیه۷: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ]]}} اوست خدایی که [[قرآن]] را سوی تو فرستاد که برخی از آن [[آیات محکم]] است که آنها اصل و [[مرجع]] سیار [[کتاب خدا]] خواهند بود و برخی دیگر [[آیات]] [[متشابه]] است که به سهولت [[درک]] معنی و [[فهم]] مقصود از آن نشود تا آن که گروهی که در دل‌هایشان میل به [[باطل]] است از پی [[متشابه]] رفته تا به [[تأویل]] کردن آن در این راه [[شبهه]] و فتنه‌گری پدید آورند در صورتی که [[تأویل]] آن را کسی نداند جز [[خدا]] و کسانی که در [[علم]] [[راسخ]] و ثابت‌اند آنان گویند ما به همه آن کتاب گرویدیم که همه [[محکم و متشابه]] [[قرآن]] از جانب [[پروردگار]] ما آمده و به این [[دانش]] پی‌نبرند مگر [[خردمندان]]. [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] وی [[راسخین]] در علم‌اند همان کسانی که [[خداوند]] علمشان را به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد.
::::::#سوره [[آل عمران]] آیه۷: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ]]}} اوست خدایی که [[قرآن]] را سوی تو فرستاد که برخی از آن [[آیات محکم]] است که آنها اصل و [[مرجع]] سیار [[کتاب خدا]] خواهند بود و برخی دیگر [[آیات]] [[متشابه]] است که به سهولت [[درک]] معنی و [[فهم]] مقصود از آن نشود تا آن که گروهی که در دل‌هایشان میل به [[باطل]] است از پی [[متشابه]] رفته تا به [[تأویل]] کردن آن در این راه [[شبهه]] و فتنه‌گری پدید آورند در صورتی که [[تأویل]] آن را کسی نداند جز [[خدا]] و کسانی که در [[علم]] [[راسخ]] و ثابت‌اند آنان گویند ما به همه آن کتاب گرویدیم که همه [[محکم و متشابه]] [[قرآن]] از جانب [[پروردگار]] ما آمده و به این [[دانش]] پی‌نبرند مگر [[خردمندان]]. [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] وی [[راسخین]] در علم‌اند همان کسانی که [[خداوند]] علمشان را به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد.
::::::#سوره [[نجم]] [[آیات]] ۳ - ۵: {{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}} و "[[پیامبر]]" هرگز به [[هوای نفس]] سخن نمی‌گویند [[کلام]] او چیزی جز [[وحی|وحی خدا]] نیست او را [[جبرئیل]] همان [[فرشته]] بسیار توانا [[علم]] آموخته است. این [[آیه کریمه]] دلالت دارد بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} جز از [[وحی]] و [[تعلیم]] [[الهی]] سخن نمی‌گوید و هیچ محدوده و مرزی را برای آن [[وحی]] و [[تعلیم]] بیان نمی‌گردد و بقیه [[معصومین]] نیز [[وارثان]] [[علم پیامبر اکرم|علم نبی]] ‌{{صل}} و سایر [[فضائل]] اویند.
 
::::::#سوره [[جن]] [[آیات]] ۲۶ و ۲۷: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} او دانای [[غیب]] عالم است و هیچکس بر [[عالم غیب]] او [[آگاه]] نیست مگر آن کس که از [[رسولان]] خود [[برگزیده]] است. بی‌شک [[رسول]] گرامی ما از کسانی است که [[خداوند]] برای [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] [[برگزیده]] است و [[روایات]] وارده و در [[تفسیر]] این [[آیه کریمه]] با صراحت این مطلب را بیان می‌کند.
#سوره [[نجم]] [[آیات]] ۳ - ۵: {{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}} و "[[پیامبر]]" هرگز به [[هوای نفس]] سخن نمی‌گویند [[کلام]] او چیزی جز [[وحی|وحی خدا]] نیست او را [[جبرئیل]] همان [[فرشته]] بسیار توانا [[علم]] آموخته است. این [[آیه کریمه]] دلالت دارد بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} جز از [[وحی]] و [[تعلیم]] [[الهی]] سخن نمی‌گوید و هیچ محدوده و مرزی را برای آن [[وحی]] و [[تعلیم]] بیان نمی‌گردد و بقیه [[معصومین]] نیز [[وارثان]] [[علم پیامبر اکرم|علم نبی]] ‌{{صل}} و سایر [[فضائل]] اویند.
::::::#سوره حاقه [[آیات]] ۱۱ و ۱۲: {{متن قرآن|إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ * لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ}} ما چون [[طوفان]] دریا [[طغیان]] کرد شما را به [[کشتی]] نشاندیم تا آن را مایه [[پند]] و [[عبرت]] شما [[مردم]] قرار دهیم و لکن گوش‌های شنوا این [[پند]] و تذکر را تواند شنید. روایاتی که در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] وارد شده "[[اذن]] واعیه" را به گوش‌های [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} [[تفسیر]] کرده و این [[حقیقت]] را بیان می‌کنند که گوش‌های آن [[حضرت]] همه [[اخبار]] گذشته و آینده را شنید.
 
::::::#سوره نساءآیه ۴۱: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا}} چگونه است حال آنگاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را "ای [[پیامبر خاتم|پیغمبر خاتم]]{{صل}}" بر این [[امت]] گواهی خواهیم. و نیز سوره ق / ۲۱: {{متن قرآن|وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ}} و هر [[نفس]] را "[[فرشته]] ‌ای برای حساب" به [[محشر]] کشاند و او را گواهی باشد. و در [[روایات]] آمده است که علاوه بر [[فرشتگان]] و اعضاء [[بدن]] و... [[بهترین]] [[گواهان]] روز حساب [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[اوصیاء]] آن [[حضرت]] می‌باشند حال آنکه اگر آن بزرگواران حالات [[مردم]] و اعمال آنها را ندانند چگونه می‌توانند [[گواه]] بر آنان باشند و نیز [[هدایت]] معنوی و [[باطنی]] [[انسان‌ها]] نیز فقط از طریق تسلط [[علم امام]] بر [[باطن]] [[انسان‌ها]] ممکن است.
#سوره [[جن]] [[آیات]] ۲۶ و ۲۷: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} او دانای [[غیب]] عالم است و هیچکس بر [[عالم غیب]] او [[آگاه]] نیست مگر آن کس که از [[رسولان]] خود [[برگزیده]] است. بی‌شک [[رسول]] گرامی ما از کسانی است که [[خداوند]] برای [[علم غیب|آگاهی بر غیب]] [[برگزیده]] است و [[روایات]] وارده و در [[تفسیر]] این [[آیه کریمه]] با صراحت این مطلب را بیان می‌کند.
::::::#سوره عنکبوت [[آیه]] ۴۹: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره عنکبوت علم غیب امامان را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ]]}} "بلکه این [[قرآن]] [[آیات]] روشن [[الهی]] است در [[لوح]] سینه آنان که از [[خدا]] [[نور]] [[علم]] و [[دانش]] یافتند و [[آیات]] ما را جز [[مردم]] [[ستمگر]] [[انکار]] نکنند" مراد از الذین اوتو العلم در [[آیه شریفه]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} است.
 
::::::#سوره نحل [[آیه]] ۸۹: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}} و ما بر تو این [[قرآن]] عظیم را فرستادیم تا [[حقیقت]] هر چیز را روشن کند و برای [[مسلمین]] [[هدایت]] و [[رحمت]] و [[بشارت]] باشد. و از اینجا مشخص می‌شود که [[رسول اکرم]]{{صل}} بر همه چیز [[آگاه]] است و [[ائمه]]{{عم}} نیز از آنچه به [[رسول]]{{صل}} رسیده است بهره‌مندند.<ref> مظفر، [[علم امام]]، ص ۵۳-۵۶.</ref>.
#سوره حاقه [[آیات]] ۱۱ و ۱۲: {{متن قرآن|إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ * لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ}} ما چون [[طوفان]] دریا [[طغیان]] کرد شما را به [[کشتی]] نشاندیم تا آن را مایه [[پند]] و [[عبرت]] شما [[مردم]] قرار دهیم و لکن گوش‌های شنوا این [[پند]] و تذکر را تواند شنید. روایاتی که در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] وارد شده "[[اذن]] واعیه" را به گوش‌های [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} [[تفسیر]] کرده و این [[حقیقت]] را بیان می‌کنند که گوش‌های آن [[حضرت]] همه [[اخبار]] گذشته و آینده را شنید.
::::::#سوره رعد [[آیه]] ۴۳: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} بگو کافی است برای [[گواه]] میان من و شما، و کسی که [[علم کتاب]] نزد اوست. به [[تفسیر]] [[آیه]] فوق در [[احادیث]] متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[نقل]] شده آمده است که [[ابو سعید]] حذری می‌گوید: از [[رسول خدا]]{{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب‏}} را سؤال کردم فرمود: او [[وصی]] برادم [[سلیمان]] بن [[داود]] بود، گفتم: {{متن قرآن|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: {{عربی|"ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}"}}: او برادرم [[علی بن ابی طالب]] است <ref>مرعشی، شرح احقاق، ج ۱۴، ص ۳۶۳؛ [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۱۱، ص ۳۸۸؛ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد تنزیل لقواعد التنفصیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی: تهران، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۴۰۰ و ۴۰۱.</ref>. و نیز برید بن [[معاویه]] از [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: [[خداوند]] ما را قصد کرده است. اول و [[افضل]] و برگزیده‌تر ما بعد از [[پیامبر اکرم|پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است. [[عبدالله]] بن کثیر [[روایت]] کرده است که آن بزرگوار دست بر سینه گذاشت و فرمود: "به [[خدا]] [[علم کتاب]] به طور کامل پیش ماست" مؤید آن روایتی است از شعبی که گفت: بعد از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} احدی به [[کتاب خدا]] عالم‌تر از [[امام علی|علی]] و اولادش نیست. عاصم بن ابی النجود از ابی عبدالرحمن سلمی [[نقل]] کرده است که گفت: احدی ندیدم که [[قرآن]] را بهتر از [[علی]]{{ع}} قرائت کند <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۹۱.</ref>. و نیز آورده‌اند که از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: [[بهترین]] [[آیه]] درباره شما چیست؟ فرمود این [[آیه]]: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} <ref> سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref>. در این [[آیه]] [[علی]]{{ع}} [[شاهد]] [[رسالت]] [[پیامبر]] است. آورنده تخت بلقیس در آن زمان کوتاه علمی از کتاب دارد ولی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[گواه]] بر [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[علم]] همه کتاب را داراست <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۱۴.</ref>»<ref>[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۶-۴۸.</ref>.
 
#سوره نساءآیه ۴۱: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا}} چگونه است حال آنگاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را "ای [[پیامبر خاتم|پیغمبر خاتم]]{{صل}}" بر این [[امت]] گواهی خواهیم. و نیز سوره ق / ۲۱: {{متن قرآن|وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ}} و هر [[نفس]] را "[[فرشته]] ‌ای برای حساب" به [[محشر]] کشاند و او را گواهی باشد. و در [[روایات]] آمده است که علاوه بر [[فرشتگان]] و اعضاء [[بدن]] و... [[بهترین]] [[گواهان]] روز حساب [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[اوصیاء]] آن [[حضرت]] می‌باشند حال آنکه اگر آن بزرگواران حالات [[مردم]] و اعمال آنها را ندانند چگونه می‌توانند [[گواه]] بر آنان باشند و نیز [[هدایت]] معنوی و [[باطنی]] [[انسان‌ها]] نیز فقط از طریق تسلط [[علم امام]] بر [[باطن]] [[انسان‌ها]] ممکن است.
 
#سوره عنکبوت [[آیه]] ۴۹: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره عنکبوت علم غیب امامان را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ]]}} "بلکه این [[قرآن]] [[آیات]] روشن [[الهی]] است در [[لوح]] سینه آنان که از [[خدا]] [[نور]] [[علم]] و [[دانش]] یافتند و [[آیات]] ما را جز [[مردم]] [[ستمگر]] [[انکار]] نکنند" مراد از الذین اوتو العلم در [[آیه شریفه]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} است.
 
#سوره نحل [[آیه]] ۸۹: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}} و ما بر تو این [[قرآن]] عظیم را فرستادیم تا [[حقیقت]] هر چیز را روشن کند و برای [[مسلمین]] [[هدایت]] و [[رحمت]] و [[بشارت]] باشد. و از اینجا مشخص می‌شود که [[رسول اکرم]]{{صل}} بر همه چیز [[آگاه]] است و [[ائمه]]{{عم}} نیز از آنچه به [[رسول]]{{صل}} رسیده است بهره‌مندند.<ref> مظفر، [[علم امام]]، ص ۵۳-۵۶.</ref>.
 
#سوره رعد [[آیه]] ۴۳: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} بگو کافی است برای [[گواه]] میان من و شما، و کسی که [[علم کتاب]] نزد اوست. به [[تفسیر]] [[آیه]] فوق در [[احادیث]] متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[نقل]] شده آمده است که [[ابو سعید]] حذری می‌گوید: از [[رسول خدا]]{{صل}} معنی {{متن قرآن|الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب‏}} را سؤال کردم فرمود: او [[وصی]] برادم [[سلیمان]] بن [[داود]] بود، گفتم: {{متن قرآن|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: {{عربی|"ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}"}}: او برادرم [[علی بن ابی طالب]] است <ref>مرعشی، شرح احقاق، ج ۱۴، ص ۳۶۳؛ [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۱۱، ص ۳۸۸؛ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد تنزیل لقواعد التنفصیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی: تهران، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۴۰۰ و ۴۰۱.</ref>. و نیز برید بن [[معاویه]] از [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: [[خداوند]] ما را قصد کرده است. اول و [[افضل]] و برگزیده‌تر ما بعد از [[پیامبر اکرم|پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است. [[عبدالله]] بن کثیر [[روایت]] کرده است که آن بزرگوار دست بر سینه گذاشت و فرمود: "به [[خدا]] [[علم کتاب]] به طور کامل پیش ماست" مؤید آن روایتی است از شعبی که گفت: بعد از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} احدی به [[کتاب خدا]] عالم‌تر از [[امام علی|علی]] و اولادش نیست. عاصم بن ابی النجود از ابی عبدالرحمن سلمی [[نقل]] کرده است که گفت: احدی ندیدم که [[قرآن]] را بهتر از [[علی]]{{ع}} قرائت کند <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۹۱.</ref>. و نیز آورده‌اند که از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: [[بهترین]] [[آیه]] درباره شما چیست؟ فرمود این [[آیه]]: {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}} <ref> سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref>. در این [[آیه]] [[علی]]{{ع}} [[شاهد]] [[رسالت]] [[پیامبر]] است. آورنده تخت بلقیس در آن زمان کوتاه علمی از کتاب دارد ولی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[گواه]] بر [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[علم]] همه کتاب را داراست <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۱۴.</ref>»<ref>[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۶-۴۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش