پرش به محتوا

فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ +مجتبی تونه‌ای؛))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۹۱: خط ۹۱:
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «اما [[اعتقاد]] به [[امام غائب]] متوقف بر وجود فایده نیست. [[اعتقاد]] به [[امام]] مدخلیت در [[ایمان]] دارد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.</ref> آن‌که بمیرد و [[امام]] وقت خود را نشناسد به مردن [[جاهلیت]] مرده.
:::::: «اما [[اعتقاد]] به [[امام غائب]] متوقف بر وجود فایده نیست. [[اعتقاد]] به [[امام]] مدخلیت در [[ایمان]] دارد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.</ref> آن‌که بمیرد و [[امام]] وقت خود را نشناسد به مردن [[جاهلیت]] مرده.
::::::و دیگر: [[ایمان به غیب]] در نزد [[خداوند]] از امور مهمه است. [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>بقره، ۳.</ref>. و تأثیر بزرگی در [[ایمان]] و [[اخلاص]] دارد.
 
::::::[[اعتقاد]] به [[ثواب]] و [[عقاب]] و [[بهشت]] و [[دوزخ]] و سؤال [[قبر]] و آن‌چه راجع به [[معاد]] است، همه از [[ایمان به غیب]] است و در [[ثبات]] در [[استقامت]] و از حدود خارج نشدن و [[طغیان]] نکردن اثر [[عظیم]] دارد. به عینه همین آثار در [[اعتقاد]] به [[امام غائب]] است.
و دیگر: [[ایمان به غیب]] در نزد [[خداوند]] از امور مهمه است. [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>بقره، ۳.</ref>. و تأثیر بزرگی در [[ایمان]] و [[اخلاص]] دارد.
::::::[[مسلم]] وقتی که بداند که [[امام]] او موجود است و بر [[اعمال]] او حاضر و ناظر است، بسیار فرق دارد با آن وقتی‌که بداند امامی نیست، چنان‌که ما حسا می‌بینیم کسانی که جدا [[معتقد]] به او هستند و او را ناظر بر خود می‌بینند [[مردمان]] ساکت و افتاده و [[متواضع]] و [[خاضع]] بی‌آزار و از [[معاصی]] و [[طغیان]] برکنارند. پس [[نفس]] [[اعتقاد]] بی‌اثر نیست و لو فرض شود که وجود او بی‌فایده است.
 
::::::و ایضا صرف دانستن اینکه موجود است مایه دلگرمی و دلخوشی است در مقابل ابتلائات و حوادث، چنان‌که [[قوم موسی]]{{ع}} بعد از [[علم]] به وجود او دلخوش و دلگرم بودند.
[[اعتقاد]] به [[ثواب]] و [[عقاب]] و [[بهشت]] و [[دوزخ]] و سؤال [[قبر]] و آن‌چه راجع به [[معاد]] است، همه از [[ایمان به غیب]] است و در [[ثبات]] در [[استقامت]] و از حدود خارج نشدن و [[طغیان]] نکردن اثر [[عظیم]] دارد. به عینه همین آثار در [[اعتقاد]] به [[امام غائب]] است.
::::::و ایضا [[انتظار ظهور]] او مایه دلگرمی دیگر است و ایضا مهیا برای [[تضرع]] و [[زاری]] و [[دعا]] بر [[تعجیل فرج]] او می‌شوند مانند [[قوم موسی]]{{ع}} و ایضا در شدائد و [[گرفتاری‌ها]] [[توسل]] به او می‌جویند.
 
::::::و ایضا چون او بعد از [[انتظار]] بسیار، ظاهر شود بیش‌تر مورد رغبت گردد و بهتر به او [[ایمان]] آورند و در [[نصرت]] او [[پایداری]] کنند. ایضا چون سن او از همه بیش‌تر باشد و قدیمی‌تر باشد باز بیش‌تر سبب [[ایمان]] به او گردد و [[ایمان]] به او عمومی‌تر شود و پیر و [[جوان]] همه [[ایمان]] به او آورند. و صرف [[اعتقاد]] با عدم فایده وجودی چه‌بسا مطلوب [[حق]] باشد چنان‌که به [[نص]] [[قرآن]] [[خداوند]] از [[پیامبران]] سابق و امت‌های ایشان، [[پیمان]] بر [[ایمان به پیامبر]] خاتم{{صل}} گرفت با اینکه برای ایشان در آن وقت آثار وجودیه‌ای نداشت.
[[مسلم]] وقتی که بداند که [[امام]] او موجود است و بر [[اعمال]] او حاضر و ناظر است، بسیار فرق دارد با آن وقتی‌که بداند امامی نیست، چنان‌که ما حسا می‌بینیم کسانی که جدا [[معتقد]] به او هستند و او را ناظر بر خود می‌بینند [[مردمان]] ساکت و افتاده و [[متواضع]] و [[خاضع]] بی‌آزار و از [[معاصی]] و [[طغیان]] برکنارند. پس [[نفس]] [[اعتقاد]] بی‌اثر نیست و لو فرض شود که وجود او بی‌فایده است.
::::::و اما فایده در وجود او با [[غیبت]]، چنان نیست که شما از روی بی‌اطلاعی فرض کردید که بی‌فایده محض باشد، بلکه فواید او از نظر [[شیعه]] بسیار است. و جمله این فواید بر دو نوع است:
 
و ایضا صرف دانستن اینکه موجود است مایه دلگرمی و دلخوشی است در مقابل ابتلائات و حوادث، چنان‌که [[قوم موسی]]{{ع}} بعد از [[علم]] به وجود او دلخوش و دلگرم بودند.
 
و ایضا [[انتظار ظهور]] او مایه دلگرمی دیگر است و ایضا مهیا برای [[تضرع]] و [[زاری]] و [[دعا]] بر [[تعجیل فرج]] او می‌شوند مانند [[قوم موسی]]{{ع}} و ایضا در شدائد و [[گرفتاری‌ها]] [[توسل]] به او می‌جویند.
 
و ایضا چون او بعد از [[انتظار]] بسیار، ظاهر شود بیش‌تر مورد رغبت گردد و بهتر به او [[ایمان]] آورند و در [[نصرت]] او [[پایداری]] کنند. ایضا چون سن او از همه بیش‌تر باشد و قدیمی‌تر باشد باز بیش‌تر سبب [[ایمان]] به او گردد و [[ایمان]] به او عمومی‌تر شود و پیر و [[جوان]] همه [[ایمان]] به او آورند. و صرف [[اعتقاد]] با عدم فایده وجودی چه‌بسا مطلوب [[حق]] باشد چنان‌که به [[نص]] [[قرآن]] [[خداوند]] از [[پیامبران]] سابق و امت‌های ایشان، [[پیمان]] بر [[ایمان به پیامبر]] خاتم{{صل}} گرفت با اینکه برای ایشان در آن وقت آثار وجودیه‌ای نداشت.
 
و اما فایده در وجود او با [[غیبت]]، چنان نیست که شما از روی بی‌اطلاعی فرض کردید که بی‌فایده محض باشد، بلکه فواید او از نظر [[شیعه]] بسیار است. و جمله این فواید بر دو نوع است:
::::::نوعی [[عامه]] و نوعی [[خاصه]]، مخصوص [[شیعیان]] و این نیز بر دو نوع است: قسمی و برای نوع [[شیعیان]] و قسمی برای افرادی به‌خصوص.
::::::نوعی [[عامه]] و نوعی [[خاصه]]، مخصوص [[شیعیان]] و این نیز بر دو نوع است: قسمی و برای نوع [[شیعیان]] و قسمی برای افرادی به‌خصوص.
::::::و اما فایده عمومی: یکی: آن‌که اگر وجود [[حجت خدا]] نباشد [[زمین]] استقرار ندارد. {{عربی|""لو لا الحجة لساخت الأرض بأهلها""}}<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.</ref> اگر [[حجت]] نباشد [[زمین]] اهلش را به خود فرو می‌برد.
 
::::::دوم: اینکه [[امام]] از نظر [[شیعه]] دو جنبه دارد: جنبه [[ولایتی]] و جنبه امامتی.
و اما فایده عمومی: یکی: آن‌که اگر وجود [[حجت خدا]] نباشد [[زمین]] استقرار ندارد. {{عربی|""لو لا الحجة لساخت الأرض بأهلها""}}<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.</ref> اگر [[حجت]] نباشد [[زمین]] اهلش را به خود فرو می‌برد.
::::::جنبه امامتی است که بستگی به حضور او دارد و اما جنبه [[ولایتی]] که عبارت است از تصرفات در امور کونیه و باید همه مقدرات تکوینیه از نظر او بگذرد که: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref>قدر، ۴ و ۵.</ref>
 
دوم: اینکه [[امام]] از نظر [[شیعه]] دو جنبه دارد: جنبه [[ولایتی]] و جنبه امامتی.
 
جنبه امامتی است که بستگی به حضور او دارد و اما جنبه [[ولایتی]] که عبارت است از تصرفات در امور کونیه و باید همه مقدرات تکوینیه از نظر او بگذرد که: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref>قدر، ۴ و ۵.</ref>
::::::اشاره به آن دارد، موقوف به حضور او در میان [[مردم]] نیست، بلکه هر کجا باشد برای او یکسان است و فایده او از این نظر عائد عموم می‌گردد، مانند رحمانیت [[حق]] که شامل [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[دوست]] و [[دشمن]] می‌شود و وجهش این است که [[امام]] ولی خداست و [[شأن]] ولی و معنی او این است که [[خداوند]]، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از [[خیر و شر]]، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی انجام گیرد و هر فیضی که به هرکس برسد باید از این دو باشد زیراکه [[باب الله]] و [[وجه الله]] است.
::::::اشاره به آن دارد، موقوف به حضور او در میان [[مردم]] نیست، بلکه هر کجا باشد برای او یکسان است و فایده او از این نظر عائد عموم می‌گردد، مانند رحمانیت [[حق]] که شامل [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[دوست]] و [[دشمن]] می‌شود و وجهش این است که [[امام]] ولی خداست و [[شأن]] ولی و معنی او این است که [[خداوند]]، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از [[خیر و شر]]، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی انجام گیرد و هر فیضی که به هرکس برسد باید از این دو باشد زیراکه [[باب الله]] و [[وجه الله]] است.
::::::{{عربی|""و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا باذنه""}}<ref>فرازی از زیارت جمعه.</ref>. و این نحو از بهره و انتفاع همان است که خود آن [[حضرت]] مثل خود را به [[خورشید]] زیر [[ابر]] زد و در جواب سؤال [[اسحاق بن یعقوب]] چنین [[توقیع]] فرمود: "و اما وجه انتفاع از من در حال [[غیبت]] مانند انتفاع از [[خورشید]] است در زیر [[ابر]]، و من امانم برای اهل [[زمین]] چنان‌چه [[ستارگان]] امانند برای اهل [[آسمان]].."<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.</ref>.
 
::::::و به همین مضمون از [[حضرت رسول]]{{صل}} و [[حضرت صادق]]{{ع}} نیز [[روایت]] شده.
{{عربی|""و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا باذنه""}}<ref>فرازی از زیارت جمعه.</ref>. و این نحو از بهره و انتفاع همان است که خود آن [[حضرت]] مثل خود را به [[خورشید]] زیر [[ابر]] زد و در جواب سؤال [[اسحاق بن یعقوب]] چنین [[توقیع]] فرمود: "و اما وجه انتفاع از من در حال [[غیبت]] مانند انتفاع از [[خورشید]] است در زیر [[ابر]]، و من امانم برای اهل [[زمین]] چنان‌چه [[ستارگان]] امانند برای اهل [[آسمان]].."<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.</ref>.
::::::و اما فواید [[خاصه]] که اختصاص به [[شیعیان]] دارد
 
و به همین مضمون از [[حضرت رسول]]{{صل}} و [[حضرت صادق]]{{ع}} نیز [[روایت]] شده.
 
و اما فواید [[خاصه]] که اختصاص به [[شیعیان]] دارد
::::::اما آن قسم نوعیش آن است که نوع [[شیعه]] مورد توجه آن [[حضرت]] است و از ایشان‌ مخفیانه [[حمایت]] می‌کند و دفع [[شر]] أشرار و [[کید]] [[کفار]] و فجار می‌نماید، به طوری سری و غیر مستقیم که هیچ‌کس متوجه نمی‌شود نقشه‌های [[ظالمان]] را برهم می‌زند، تدبیرات خائنان را درهم می‌شکند، چنان‌چه خود آن [[حضرت]] در توقیعی که برای [[شیخ مفید]] صادر فرمود، به این جهت اشاره فرموده: ما اگرچه جاگزین شده‌ایم در مکانی که دور از مساکن ظالمین باشیم برحسب آن‌چه [[خداوند]] برای ما و [[شیعیان]] ما [[صلاح]] در این دیده تا مادامی که [[دولت]] [[دنیا]] برای [[فاسقین]] باشد، لکن مع الوصف [[علم]] ما به احوال شما احاطه دارد و چیزی از [[اخبار]] شما از ما مخفی نیست... ما اهمال نمی‌کنیم در مراعات شما و نه فراموش می‌کنیم یاد شما را و اگرنه این بود [[بلاها]] و شدائد بر شما نازل می‌شد و [[دشمنان]]، شما را درهم می‌شکستند و نابود می‌کردند پس بپرهیزید [[خدای جل جلاله]] را و ما را [[یاری]] و [[کمک]] کنید بر دستگیری خودتان<ref>احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.</ref>. (یعنی کاری نکنید که نزد [[خدا]] نتوانیم از شما دستگیری کنیم و شما را سزاوار آن ببینیم که به خود واگذاریم).
::::::اما آن قسم نوعیش آن است که نوع [[شیعه]] مورد توجه آن [[حضرت]] است و از ایشان‌ مخفیانه [[حمایت]] می‌کند و دفع [[شر]] أشرار و [[کید]] [[کفار]] و فجار می‌نماید، به طوری سری و غیر مستقیم که هیچ‌کس متوجه نمی‌شود نقشه‌های [[ظالمان]] را برهم می‌زند، تدبیرات خائنان را درهم می‌شکند، چنان‌چه خود آن [[حضرت]] در توقیعی که برای [[شیخ مفید]] صادر فرمود، به این جهت اشاره فرموده: ما اگرچه جاگزین شده‌ایم در مکانی که دور از مساکن ظالمین باشیم برحسب آن‌چه [[خداوند]] برای ما و [[شیعیان]] ما [[صلاح]] در این دیده تا مادامی که [[دولت]] [[دنیا]] برای [[فاسقین]] باشد، لکن مع الوصف [[علم]] ما به احوال شما احاطه دارد و چیزی از [[اخبار]] شما از ما مخفی نیست... ما اهمال نمی‌کنیم در مراعات شما و نه فراموش می‌کنیم یاد شما را و اگرنه این بود [[بلاها]] و شدائد بر شما نازل می‌شد و [[دشمنان]]، شما را درهم می‌شکستند و نابود می‌کردند پس بپرهیزید [[خدای جل جلاله]] را و ما را [[یاری]] و [[کمک]] کنید بر دستگیری خودتان<ref>احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.</ref>. (یعنی کاری نکنید که نزد [[خدا]] نتوانیم از شما دستگیری کنیم و شما را سزاوار آن ببینیم که به خود واگذاریم).
::::::و اما فواید خصوصی که عائد بعضی از افراد به‌خصوص می‌شود یا با سبب است؛ یعنی در اثر [[توسل]] و یا بدون سبب بلکه [[عنایت]] خاصی است که از خود آن [[حضرت]] می‌شود از جهت مصالحی که منظور می‌کند و آنها اموری است:
 
و اما فواید خصوصی که عائد بعضی از افراد به‌خصوص می‌شود یا با سبب است؛ یعنی در اثر [[توسل]] و یا بدون سبب بلکه [[عنایت]] خاصی است که از خود آن [[حضرت]] می‌شود از جهت مصالحی که منظور می‌کند و آنها اموری است:
::::::اول: [[دستگیری از درماندگان]].
::::::اول: [[دستگیری از درماندگان]].
::::::دوم: [[دادرسی]] بینوایان.
 
::::::سوم: [[راهنمایی]] راه گم کردگان.
دوم: [[دادرسی]] بینوایان.
::::::چهارم: [[نجات]] دادن غرق‌شدگان.
 
::::::پنجم: [[شفا دادن]] مریضی به [[اذن]] [[خدا]] بر [[سبیل]] [[اعجاز]].
سوم: [[راهنمایی]] راه گم کردگان.
::::::ششم: وسیله‌سازی برای ادای قرض.
 
::::::هفتم: [[رفع گرفتاری‌ها]] و عسرت‌ها
چهارم: [[نجات]] دادن غرق‌شدگان.
 
پنجم: [[شفا دادن]] مریضی به [[اذن]] [[خدا]] بر [[سبیل]] [[اعجاز]].
 
ششم: وسیله‌سازی برای ادای قرض.
 
هفتم: [[رفع گرفتاری‌ها]] و عسرت‌ها
::::::هشتم: [[نجات]] دادن از زندان.
::::::هشتم: [[نجات]] دادن از زندان.
::::::نهم: [[نجات]] دادن از [[دشمن]] و از مهالک و امثال ذلک.
 
::::::دهم: به [[شرف]] [[ملاقات]] او نائل شدن.
نهم: [[نجات]] دادن از [[دشمن]] و از مهالک و امثال ذلک.
::::::و آن امور را گاهی به وسیله اعوان خود انجام می‌دهد و گاهی به دست خود. آن هم نوعا و غالبا به‌نحو نهانی و گاه هم به‌نحو عیانی که خود را ظاهر سازد در حین انجام. این هم باز نوعا غالبا به‌نحو ناشناس به‌طوری‌که بعد می‌فهمند آن [[حضرت]] بوده و بسیار کم اتفاق افتد که او را بشناسد و این امور را ممکن است گاهی برای [[دشمن]] خود یا [[ظالم]] و [[ستمگری]] نیز انجام دهد از جهت [[مصلحت]]، مثل اینکه اسباب [[هدایت]] او شود یا سبب تخفیف [[ظلم]] او شود بر دوستانش.
 
::::::اما [[ملاقات]] آن [[حضرت]] در اثر [[توسل]] به‌نحو ناشناس بسیار است و با شناسایی بسیار کم و کم شنیده شده که آن [[حضرت]] خود را معرفی کند، اشخاصی که به [[خدمت]] آن [[حضرت]] رسیده‌اند بسیارند به کتب مبسوطه مراجعه شود.
دهم: به [[شرف]] [[ملاقات]] او نائل شدن.
::::::و معلوم است که اشخاصی که به [[خدمت]] رسیده‌اند منحصر به همان‌ها که یادداشت کرده‌اند نیست، زیراکه هرکس به این [[فیض]] رسیده خود را معرفی نکرده و [[داعی]] بر اظهار نداشته یا اگر معرفی کرده و جمعی هم مطلع شده‌اند به نویسندگان نرسیده که نام او و قصه او را درج کنند»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۶۶-۶۹.</ref>.
 
و آن امور را گاهی به وسیله اعوان خود انجام می‌دهد و گاهی به دست خود. آن هم نوعا و غالبا به‌نحو نهانی و گاه هم به‌نحو عیانی که خود را ظاهر سازد در حین انجام. این هم باز نوعا غالبا به‌نحو ناشناس به‌طوری‌که بعد می‌فهمند آن [[حضرت]] بوده و بسیار کم اتفاق افتد که او را بشناسد و این امور را ممکن است گاهی برای [[دشمن]] خود یا [[ظالم]] و [[ستمگری]] نیز انجام دهد از جهت [[مصلحت]]، مثل اینکه اسباب [[هدایت]] او شود یا سبب تخفیف [[ظلم]] او شود بر دوستانش.
 
اما [[ملاقات]] آن [[حضرت]] در اثر [[توسل]] به‌نحو ناشناس بسیار است و با شناسایی بسیار کم و کم شنیده شده که آن [[حضرت]] خود را معرفی کند، اشخاصی که به [[خدمت]] آن [[حضرت]] رسیده‌اند بسیارند به کتب مبسوطه مراجعه شود.
 
و معلوم است که اشخاصی که به [[خدمت]] رسیده‌اند منحصر به همان‌ها که یادداشت کرده‌اند نیست، زیراکه هرکس به این [[فیض]] رسیده خود را معرفی نکرده و [[داعی]] بر اظهار نداشته یا اگر معرفی کرده و جمعی هم مطلع شده‌اند به نویسندگان نرسیده که نام او و قصه او را درج کنند»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۶۶-۶۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۲: خط ۱۷۷:
:::::: «[[مردم]] در [[زمان غیبت]]، آنهم به واسطه [[اعمال]] خودشان از فوائدی که شمردید محرومند لکن فوائد [[وجود امام]] منحصر به اینها نیست بلکه فوائد دیگری نیز وجود دارد که در [[زمان غیبت]] نیز مرتب است از جمله، دو فائده ذیل را می‌توان شمرد:
:::::: «[[مردم]] در [[زمان غیبت]]، آنهم به واسطه [[اعمال]] خودشان از فوائدی که شمردید محرومند لکن فوائد [[وجود امام]] منحصر به اینها نیست بلکه فوائد دیگری نیز وجود دارد که در [[زمان غیبت]] نیز مرتب است از جمله، دو فائده ذیل را می‌توان شمرد:
:::::*'''اول''': بر طبق سخنان گذشته و براهینی که در کتب [[دانشمندان]] اقامه شده است و احادیثی که در موضوع [[امامت]] وارد شده، وجود [[مقدس]] [[امام]]، [[غایت]] نوع و فرد کامل [[انسانیت]] و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد نوع [[انسان]] منقرض خواهد شد. اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] به حد کامل شناخته و [[عبادت]] نمی‌شود. اگر [[امام]] نباشد رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] منقطع می‌گردد. [[قلب]] [[مقدس]] [[امام]] به منزله ترانسفورموتوریست که برق کارخانه را به هزاران لامپ می‌رساند. اشراقات و افاضات [[عوالم غیبی]]، اولا بر آینه [[پاک]] [[قلب]] [[امام]] و به وسیله او بر دل‌های سایر افراد نازل می‌گردد. [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربی نوع [[انسان]] است و معلوم است که حضور و [[غیبت]] او، در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم می‌شود گفت: [[امام]] [[ناپیدا]] را چه نفعی است؟! [[گمان]] می‌کنم شما این اشکال را از زبان کسانی می‌گوئید که به [[حقیقت]] معنای [[ولایت]] و [[امامت]] پی نبرده و [[امام]] را جز یک مسئله‌گو و جاری‌کننده حدود نمی‌داند، در صورتی که [[مقام امامت]] و [[ولایت]] از این [[مقامات]] ظاهری بسیار شامختر است.
:::::*'''اول''': بر طبق سخنان گذشته و براهینی که در کتب [[دانشمندان]] اقامه شده است و احادیثی که در موضوع [[امامت]] وارد شده، وجود [[مقدس]] [[امام]]، [[غایت]] نوع و فرد کامل [[انسانیت]] و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد نوع [[انسان]] منقرض خواهد شد. اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] به حد کامل شناخته و [[عبادت]] نمی‌شود. اگر [[امام]] نباشد رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] منقطع می‌گردد. [[قلب]] [[مقدس]] [[امام]] به منزله ترانسفورموتوریست که برق کارخانه را به هزاران لامپ می‌رساند. اشراقات و افاضات [[عوالم غیبی]]، اولا بر آینه [[پاک]] [[قلب]] [[امام]] و به وسیله او بر دل‌های سایر افراد نازل می‌گردد. [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربی نوع [[انسان]] است و معلوم است که حضور و [[غیبت]] او، در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم می‌شود گفت: [[امام]] [[ناپیدا]] را چه نفعی است؟! [[گمان]] می‌کنم شما این اشکال را از زبان کسانی می‌گوئید که به [[حقیقت]] معنای [[ولایت]] و [[امامت]] پی نبرده و [[امام]] را جز یک مسئله‌گو و جاری‌کننده حدود نمی‌داند، در صورتی که [[مقام امامت]] و [[ولایت]] از این [[مقامات]] ظاهری بسیار شامختر است.
::::::[[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: ما پیشوای [[مسلمین]] و [[حجت]] بر اهل عالم و [[سادات]] [[مؤمنین]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و صاحب‌اختیار [[مسلمین]] هستیم. ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند. به واسطه ماست که [[آسمان]] بر [[زمین]] فرود نمی‌آید مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد. به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود. اگر ما روی [[زمین]] نبودیم اهلش را فرومی‌برد و آنگاه فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفریده تا حال هیچگاه [[زمین]] از حجتی خالی نبوده است ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و مشهور و گاهی [[غائب]] و مستور بوده است، تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد و اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمی‌شود.
 
::::::[[سلیمان]] می‌گوید عرض کردم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غائب]]، منتفع می‌شوند فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] انتفاع می‌برند<ref>{{عربی|"عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین{{ع}} قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق{{ع}} کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب"}}. ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: ما پیشوای [[مسلمین]] و [[حجت]] بر اهل عالم و [[سادات]] [[مؤمنین]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و صاحب‌اختیار [[مسلمین]] هستیم. ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند. به واسطه ماست که [[آسمان]] بر [[زمین]] فرود نمی‌آید مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد. به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود. اگر ما روی [[زمین]] نبودیم اهلش را فرومی‌برد و آنگاه فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفریده تا حال هیچگاه [[زمین]] از حجتی خالی نبوده است ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و مشهور و گاهی [[غائب]] و مستور بوده است، تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد و اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمی‌شود.
::::::در این [[حدیث]] و چندین [[حدیث]] دیگر، وجود [[مقدس]] [[صاحب الامر]] و انتفاع [[مردم]] از وی، [[تشبیه]] شده به [[خورشید پشت ابر]] و انتفاع [[مردم]] از آن. وجه [[تشبیه]] از این قرار است: در [[علوم]] طبیعی و فلکیات ثابت شده است که [[خورشید]] مرکز منظومه شمسی است، جاذبه‌اش [[حافظ]] [[زمین]] و آن را از سقوط نگه می‌دارد. [[زمین]] را بدور خود چرخانده شب و روز و فصول مختلف را ایجاد می‌کند. حرارتش سبب حیات و [[زندگی]] حیوانات و گیاهان و انسانست و نورش روشنی‌بخش [[زمین]] می‌باشد.
 
::::::در ترتب این آثار بین اینکه ظاهر باشد یا پشت [[ابر]]، تفاوتی وجود ندارد. یعنی [[جاذبه]] و [[نور]] و حرارتش در هردو حال موجود است، گرچه کم‌وبیش دارد. هنگامی که [[خورشید]] در پس ابرهای تیره پنهان است یا شبانگاه، جهال [[گمان]] دارند که موجودات از [[نور]] و حرارت [[خورشید]] بی‌بهره‌اند، در صورتی که سخت در اشتباهند، زیرا اگر دقیقه‌ای [[نور]] و حرارتش به جانداران نرسد یخ زده هلاک می‌گردند و به [[برکت]] تأثیرات همان [[خورشید]] است که ابرهای تیره پراکنده می‌شوند و چهره [[حقیقی]] آن نمایان می‌گردد.
[[سلیمان]] می‌گوید عرض کردم: [[مردم]] چگونه از وجود [[امام غائب]]، منتفع می‌شوند فرمود: همانطور که از [[خورشید پشت ابر]] انتفاع می‌برند<ref>{{عربی|"عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین{{ع}} قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق{{ع}} کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب"}}. ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>.
::::::وجود [[مقدس]] [[امام]] هم [[خورشید]] و [[قلب]] عالم [[انسانیت]] و مربی و [[هادی]] [[تکوینی]] اوست و در ترتب این آثار، بین حضور و [[غیبت]] آنجناب تفاوتی نیست. از [[دوستان]] عزیزم تقاضا می‌کنم بحث چند جلسه قبل را که درباره [[نبوت عامه]] و [[امامت]] بود<ref>بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.</ref>، در نظر داشته و یکبار دیگر با کمال دقت و تأمل آن را مرور کنند، تا به [[حقیقت]] معنای [[ولایت]] پی ببرند و مهم‌ترین فائده [[وجود امام]] را دریابند و بفهمند که نوع [[بشر]] هم‌اکنون هرچه دارد به [[برکت]] وجود همان [[امام غائب]] است.
 
::::::اما راجع به فوائد دیگری که ذکر نمودید، گو اینکه [[عامه]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]]، از آنها محرومند لکن از جانب [[خداوند متعال]] و وجود [[مقدس]] [[امام]]، منع فیضی وجود ندارد بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از [[ناحیه]] خود افراد [[انسان]] است. اگر موانع [[ظهور]] را برطرف می‌ساختند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[توحید]] و دادگستری را فراهم می‌نمودند و [[افکار]] عموم جهانیان را آماده و مساعد می‌کردند، [[امام زمان]] ظاهر می‌شد و [[جامعه]] [[انسانیت]] را از فوائد بی‌شماری بهره‌مند می‌گردانید.
در این [[حدیث]] و چندین [[حدیث]] دیگر، وجود [[مقدس]] [[صاحب الامر]] و انتفاع [[مردم]] از وی، [[تشبیه]] شده به [[خورشید پشت ابر]] و انتفاع [[مردم]] از آن. وجه [[تشبیه]] از این قرار است: در [[علوم]] طبیعی و فلکیات ثابت شده است که [[خورشید]] مرکز منظومه شمسی است، جاذبه‌اش [[حافظ]] [[زمین]] و آن را از سقوط نگه می‌دارد. [[زمین]] را بدور خود چرخانده شب و روز و فصول مختلف را ایجاد می‌کند. حرارتش سبب حیات و [[زندگی]] حیوانات و گیاهان و انسانست و نورش روشنی‌بخش [[زمین]] می‌باشد.
::::::ممکن است بگویید: در صورتی که شرائط عمومی مساعد [[ظهور امام زمان]] نیست پس کوشش نمودن در این راه سخت و پرخطر چه سودی برای ما دارد!؟ اما باید بدانید که [[همت]] [[مسلمین]] نباید محدود به جلب [[منافع]] شخصی باشد، بلکه [[وظیفه]] هر فرد [[مسلمان]] است که در راه [[اصلاح]] [[امور اجتماعی]] جمیع [[مسلمین]] و حتی عموم جهانیان کوشش کند. [[جدیت]] در راه [[رفاه]] عمومی و [[مبارزه]] با [[بیدادگری]] از بزرگترین [[عبادات]] به شمار می‌رود.
 
::::::باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی‌ نمی‌رسد و اصولا من چه گناهی دارم که از [[فیض]] [[دیدار]] [[امام]] [[محروم]] شده‌ام؟! در جواب می‌گویم: ما اگر در راه رشد [[افکار]] عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق [[اسلام]] و نزدیک شدن به [[هدف]] [[مقدس]] [[امام زمان]] کوشش کنیم [[وظیفه]] خودمان را انجام داده‌ایم و در مقابل، به [[ثواب]] بزرگی نائل می‌شویم و [[جامعه]] [[انسانیت]] را گرچه یک قدم باشد، به‌سوی [[هدف]] نزدیک نموده‌ایم که [[ارزش]] اینکار بر [[دانشمندان]] پوشیده نیست. لذا در [[روایات]] زیاد وارد شده که [[انتظار فرج]] یکی از بزرگترین [[عبادات]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.</ref>.
در ترتب این آثار بین اینکه ظاهر باشد یا پشت [[ابر]]، تفاوتی وجود ندارد. یعنی [[جاذبه]] و [[نور]] و حرارتش در هردو حال موجود است، گرچه کم‌وبیش دارد. هنگامی که [[خورشید]] در پس ابرهای تیره پنهان است یا شبانگاه، جهال [[گمان]] دارند که موجودات از [[نور]] و حرارت [[خورشید]] بی‌بهره‌اند، در صورتی که سخت در اشتباهند، زیرا اگر دقیقه‌ای [[نور]] و حرارتش به جانداران نرسد یخ زده هلاک می‌گردند و به [[برکت]] تأثیرات همان [[خورشید]] است که ابرهای تیره پراکنده می‌شوند و چهره [[حقیقی]] آن نمایان می‌گردد.
 
وجود [[مقدس]] [[امام]] هم [[خورشید]] و [[قلب]] عالم [[انسانیت]] و مربی و [[هادی]] [[تکوینی]] اوست و در ترتب این آثار، بین حضور و [[غیبت]] آنجناب تفاوتی نیست. از [[دوستان]] عزیزم تقاضا می‌کنم بحث چند جلسه قبل را که درباره [[نبوت عامه]] و [[امامت]] بود<ref>بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.</ref>، در نظر داشته و یکبار دیگر با کمال دقت و تأمل آن را مرور کنند، تا به [[حقیقت]] معنای [[ولایت]] پی ببرند و مهم‌ترین فائده [[وجود امام]] را دریابند و بفهمند که نوع [[بشر]] هم‌اکنون هرچه دارد به [[برکت]] وجود همان [[امام غائب]] است.
 
اما راجع به فوائد دیگری که ذکر نمودید، گو اینکه [[عامه]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]]، از آنها محرومند لکن از جانب [[خداوند متعال]] و وجود [[مقدس]] [[امام]]، منع فیضی وجود ندارد بلکه [[تقصیر]] و کوتاهی از [[ناحیه]] خود افراد [[انسان]] است. اگر موانع [[ظهور]] را برطرف می‌ساختند و اسباب و مقدمات [[حکومت]] [[توحید]] و دادگستری را فراهم می‌نمودند و [[افکار]] عموم جهانیان را آماده و مساعد می‌کردند، [[امام زمان]] ظاهر می‌شد و [[جامعه]] [[انسانیت]] را از فوائد بی‌شماری بهره‌مند می‌گردانید.
 
ممکن است بگویید: در صورتی که شرائط عمومی مساعد [[ظهور امام زمان]] نیست پس کوشش نمودن در این راه سخت و پرخطر چه سودی برای ما دارد!؟ اما باید بدانید که [[همت]] [[مسلمین]] نباید محدود به جلب [[منافع]] شخصی باشد، بلکه [[وظیفه]] هر فرد [[مسلمان]] است که در راه [[اصلاح]] [[امور اجتماعی]] جمیع [[مسلمین]] و حتی عموم جهانیان کوشش کند. [[جدیت]] در راه [[رفاه]] عمومی و [[مبارزه]] با [[بیدادگری]] از بزرگترین [[عبادات]] به شمار می‌رود.
 
باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی‌ نمی‌رسد و اصولا من چه گناهی دارم که از [[فیض]] [[دیدار]] [[امام]] [[محروم]] شده‌ام؟! در جواب می‌گویم: ما اگر در راه رشد [[افکار]] عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق [[اسلام]] و نزدیک شدن به [[هدف]] [[مقدس]] [[امام زمان]] کوشش کنیم [[وظیفه]] خودمان را انجام داده‌ایم و در مقابل، به [[ثواب]] بزرگی نائل می‌شویم و [[جامعه]] [[انسانیت]] را گرچه یک قدم باشد، به‌سوی [[هدف]] نزدیک نموده‌ایم که [[ارزش]] اینکار بر [[دانشمندان]] پوشیده نیست. لذا در [[روایات]] زیاد وارد شده که [[انتظار فرج]] یکی از بزرگترین [[عبادات]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.</ref>.
:::::*'''دوم''': [[ایمان]] به [[مهدی]] [[غائب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]] مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دل‌های [[مسلمین]] است و این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] در [[هدف]] می‌باشد. هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن [[مادیت]] و [[کسادی]] بازار [[علوم]] و [[معارف]] و [[محرومیت]] روزافزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگ‌های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی [[شرق]] و [[غرب]]، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است به‌طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید نمایند.
:::::*'''دوم''': [[ایمان]] به [[مهدی]] [[غائب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]] مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دل‌های [[مسلمین]] است و این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] در [[هدف]] می‌باشد. هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن [[مادیت]] و [[کسادی]] بازار [[علوم]] و [[معارف]] و [[محرومیت]] روزافزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگ‌های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی [[شرق]] و [[غرب]]، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است به‌طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید نمایند.
::::::تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک جستن می‌کند همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های [[مأیوس]] و لرزان را [[آرامش]] بخشیده مرهم دل‌های زخمدار طبقه [[محروم]] می‌گردد. نویدهای مسرت‌بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقائد]] [[مؤمنین]] را نگهداری نموده در [[دین]] پایدارشان می‌کند. [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. [[استمداد]] از آن [[نیروی غیبی]] است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاهراه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} به وسیله طرح برنامه [[حکومت جهانی]] [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است، درهای [[شکست]] و [[ناامیدی]] را مسدود ساخته است و [[انتظار]] می‌رود که [[جهان]] [[مسلمین]] به واسطه این برنامه گرانبهای [[اسلامی]]، [[ملل]] پراکنده [[جهان]] را متوجه خویش سازند و در [[تشکیل حکومت]] [[توحید]] متحدشان گردانند.
 
::::::[[حضرت]] [[علی بن الحسین]]{{ع}} می‌فرماید: [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، خودش یکی از بزرگترین اقسام [[فرج]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>.
تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک جستن می‌کند همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های [[مأیوس]] و لرزان را [[آرامش]] بخشیده مرهم دل‌های زخمدار طبقه [[محروم]] می‌گردد. نویدهای مسرت‌بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقائد]] [[مؤمنین]] را نگهداری نموده در [[دین]] پایدارشان می‌کند. [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. [[استمداد]] از آن [[نیروی غیبی]] است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاهراه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} به وسیله طرح برنامه [[حکومت جهانی]] [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است، درهای [[شکست]] و [[ناامیدی]] را مسدود ساخته است و [[انتظار]] می‌رود که [[جهان]] [[مسلمین]] به واسطه این برنامه گرانبهای [[اسلامی]]، [[ملل]] پراکنده [[جهان]] را متوجه خویش سازند و در [[تشکیل حکومت]] [[توحید]] متحدشان گردانند.
::::::خلاصه: [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]، [[آینده]] روشن و فرح‌بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم نموده به [[امید]] آنروز دلخوشند. [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است. [[شیعیان]] در عصر تاریک [[مادیت]] و شهوت‌پرستی و [[ظلم و ستم]] و [[کفر]] و [[بی‌دینی]] و [[جنگ]] و [[استعمار]]، عصر روشن [[حکومت]] [[توحید]] و [[تکامل عقول]] [[انسانیت]] و فروریختن دستگاه [[بیدادگری]] و [[برقراری صلح]] [[حقیقی]] و رواج بازار [[علوم]] و [[معارف]] را، بالعیان مشاهده می‌نمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم می‌سازند. از این جهت است که در [[احادیث]] [[اهل بیت]]، [[انتظار فرج]] از [[بهترین]] [[عبادات]] و در ردیف [[شهادت]] در راه [[حق]] شمرده شده است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸.</ref>.
 
[[حضرت]] [[علی بن الحسین]]{{ع}} می‌فرماید: [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، خودش یکی از بزرگترین اقسام [[فرج]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>.
 
خلاصه: [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]، [[آینده]] روشن و فرح‌بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم نموده به [[امید]] آنروز دلخوشند. [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است. [[شیعیان]] در عصر تاریک [[مادیت]] و شهوت‌پرستی و [[ظلم و ستم]] و [[کفر]] و [[بی‌دینی]] و [[جنگ]] و [[استعمار]]، عصر روشن [[حکومت]] [[توحید]] و [[تکامل عقول]] [[انسانیت]] و فروریختن دستگاه [[بیدادگری]] و [[برقراری صلح]] [[حقیقی]] و رواج بازار [[علوم]] و [[معارف]] را، بالعیان مشاهده می‌نمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم می‌سازند. از این جهت است که در [[احادیث]] [[اهل بیت]]، [[انتظار فرج]] از [[بهترین]] [[عبادات]] و در ردیف [[شهادت]] در راه [[حق]] شمرده شده است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۹: خط ۲۳۵:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «[[امام]] [[واسطه فیض الهی]] است و او است که رابط میان عالم مادّی و ربوبی است؛ اگر [[امام]] در روی کره خاکی نبود نوع [[انسان]] منقرض می‌گشت و اگر او نباشد [[خداوند]] به حدّ کامل شناخته نمی‌شود، و در نتیجه [[عبادت]] نمی‌شود و رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] قطع می‌شود.
:::::: «[[امام]] [[واسطه فیض الهی]] است و او است که رابط میان عالم مادّی و ربوبی است؛ اگر [[امام]] در روی کره خاکی نبود نوع [[انسان]] منقرض می‌گشت و اگر او نباشد [[خداوند]] به حدّ کامل شناخته نمی‌شود، و در نتیجه [[عبادت]] نمی‌شود و رابطه بین عالم مادی و دستگاه [[آفرینش]] قطع می‌شود.
::::::[[قلب]] [[مقدّس]] [[امام]] است که به منزله ترانسفورماتوری است که جریان برق کارخانه را به میلیون‌ها لامپ می‌رساند، [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربّی نوع [[انسان‌ها]] است.
 
::::::در همین راستا روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} است که [[حضرت]] می‌فرمایند: از روزی که [[خداوند متعال]] [[حضرت آدم|آدم]] را خلق کرد تا کنون هیچگاه [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است ولی آن [[حج]] گاهی ظاهر و مشهود بوده و گاهی [[غایب]] و پنهان و [[زمین]] تا [[قیامت]] از [[حجت خداوند]] خالی نخواهد ماند، از حضرتش سؤال شد چگونه [[مردم]] از [[امام مهدی|امام غایب]] نفع می‌برند؟ فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید]] پس [[ابر]] منتفع می‌گردند<ref>ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>.
[[قلب]] [[مقدّس]] [[امام]] است که به منزله ترانسفورماتوری است که جریان برق کارخانه را به میلیون‌ها لامپ می‌رساند، [[امام]] [[قلب]] عالم وجود و [[رهبر]] و مربّی نوع [[انسان‌ها]] است.
::::::در [[احادیث]] متعددی که پیرامون [[فلسفه]] و فایده [[امام مهدی|امام]] در دوران [[غیبت]] به ما رسیده است فواید گوناگونی را برای ما عنوان فرموده‌اند که ما در اینجا به برخی از آنها می‌پردازیم.
 
::::::۱. '''[[امام غایب]] [[واسطه فیض]] و [[امان اهل زمین]] است'''‏: از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد وجود [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} در عصر [[غیبت]] چه فایده‌ای دارد؟ [[حضرت]] فرمودند: به خداوندی که مرا به [[پیامبری]] [[مبعوث]] فرموده است، [[مردم]] از وجود آن [[امام مهدی|امام غایب]] [[منفعت]] می‌برند و از [[نور]] ولایتش در طول غیبتش بهره می‌گیرند، چنانچه از [[آفتاب پشت ابر]] استفاده می‌کنند<ref>قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.</ref>. و خود وجود نازنین [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} فرموده‌اند همان‌گونه که از [[خورشید پشت ابر]] [[مردم]] بهره‏مند می‌شوند از من در زمان غیبتم بهره‏مند می‌شوند و همانا من سبب [[آرامش]] و [[امنیت]] [[مردم]] روی کره [[زمین]] هستم چنانچه [[ستارگان]] [[امان]] اهل [[آسمان]] باشند<ref>صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
در همین راستا روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} است که [[حضرت]] می‌فرمایند: از روزی که [[خداوند متعال]] [[حضرت آدم|آدم]] را خلق کرد تا کنون هیچگاه [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است ولی آن [[حج]] گاهی ظاهر و مشهود بوده و گاهی [[غایب]] و پنهان و [[زمین]] تا [[قیامت]] از [[حجت خداوند]] خالی نخواهد ماند، از حضرتش سؤال شد چگونه [[مردم]] از [[امام مهدی|امام غایب]] نفع می‌برند؟ فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید]] پس [[ابر]] منتفع می‌گردند<ref>ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>.
::::::۲. '''اثر [[امیدبخشی به انسان‌ها]]''': [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[امام مهدی|امام غایب]] سبب [[امیدواری]] [[مسلمانان]] به [[آینده]] پرمهر و درخشان خویش در [[عصر ظهور]] [[محبوب]] و امامشان می‌گردد. [[جامعه شیعی]] طبق [[اعتقاد]] خویش به وجود [[امام مهدی|امام]] [[شاهد]] و زنده همواره [[انتظار]] بازگشت آن سفرکرده که صد قافله [[دل]] همره اوست را می‌کشد [[شیعه]] هر چند آن [[محبوب]] را در میان خود نمی‌بیند امّا خود را تنها و جدای از او هم نمی‌داند و ما اینگونه [[اعتقاد]] داریم که [[امام مهدی|امام غایب]]{{ع}} همواره مراقب حال و وضع [[شیعه|شیعیان]] خویش می‌باشد و همین مسأله باعث می‌شود که ما پیروانش به [[امید]] [[لطف]] و [[عنایت]] حضرتش برای رسیدن به یک وضع مطلوب تلاش کنیم و در [[انتظار]] آن [[منتظر]] بسر بریم، چنانچه خود [[حضرت]] فرموده‌‏اند: "ما در رسیدگی و [[سرپرستی]] شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم، پس [[تقوای الهی]] پیشه کنید و ما را [[یاری]] کنید تا از فتنه‌ای که به شما روی می‌آورد شما را [[نجات]] دهیم"<ref>احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.</ref>.
 
::::::۳. '''[[حافظ دین خدا]]''': [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در این رابطه می‌فرمایند به [[برکت]] آن [[امام مهدی|امام]] گروهی از [[مردم]] برای [[دفاع]] از [[دین]] و درهم کوبیدن [[فتنه‌ها]] آماده می‌شوند چنانچه [[شمشیر]] و تیر به دست آهنگر تیز می‌گردد، چشم آنها به واسطه [[قرآن]] روشن است، [[تفسیر]] و معانی [[قرآن]] در گوششان گفته می‌شود و شب و روز از جام [[حکمت]] و [[علوم]] [[الهی]] سیراب می‌شوند<ref>صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵-۲۰۸.</ref>.
در [[احادیث]] متعددی که پیرامون [[فلسفه]] و فایده [[امام مهدی|امام]] در دوران [[غیبت]] به ما رسیده است فواید گوناگونی را برای ما عنوان فرموده‌اند که ما در اینجا به برخی از آنها می‌پردازیم.
 
۱. '''[[امام غایب]] [[واسطه فیض]] و [[امان اهل زمین]] است'''‏: از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد وجود [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} در عصر [[غیبت]] چه فایده‌ای دارد؟ [[حضرت]] فرمودند: به خداوندی که مرا به [[پیامبری]] [[مبعوث]] فرموده است، [[مردم]] از وجود آن [[امام مهدی|امام غایب]] [[منفعت]] می‌برند و از [[نور]] ولایتش در طول غیبتش بهره می‌گیرند، چنانچه از [[آفتاب پشت ابر]] استفاده می‌کنند<ref>قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.</ref>. و خود وجود نازنین [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} فرموده‌اند همان‌گونه که از [[خورشید پشت ابر]] [[مردم]] بهره‏مند می‌شوند از من در زمان غیبتم بهره‏مند می‌شوند و همانا من سبب [[آرامش]] و [[امنیت]] [[مردم]] روی کره [[زمین]] هستم چنانچه [[ستارگان]] [[امان]] اهل [[آسمان]] باشند<ref>صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
 
۲. '''اثر [[امیدبخشی به انسان‌ها]]''': [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[امام مهدی|امام غایب]] سبب [[امیدواری]] [[مسلمانان]] به [[آینده]] پرمهر و درخشان خویش در [[عصر ظهور]] [[محبوب]] و امامشان می‌گردد. [[جامعه شیعی]] طبق [[اعتقاد]] خویش به وجود [[امام مهدی|امام]] [[شاهد]] و زنده همواره [[انتظار]] بازگشت آن سفرکرده که صد قافله [[دل]] همره اوست را می‌کشد [[شیعه]] هر چند آن [[محبوب]] را در میان خود نمی‌بیند امّا خود را تنها و جدای از او هم نمی‌داند و ما اینگونه [[اعتقاد]] داریم که [[امام مهدی|امام غایب]]{{ع}} همواره مراقب حال و وضع [[شیعه|شیعیان]] خویش می‌باشد و همین مسأله باعث می‌شود که ما پیروانش به [[امید]] [[لطف]] و [[عنایت]] حضرتش برای رسیدن به یک وضع مطلوب تلاش کنیم و در [[انتظار]] آن [[منتظر]] بسر بریم، چنانچه خود [[حضرت]] فرموده‌‏اند: "ما در رسیدگی و [[سرپرستی]] شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم، پس [[تقوای الهی]] پیشه کنید و ما را [[یاری]] کنید تا از فتنه‌ای که به شما روی می‌آورد شما را [[نجات]] دهیم"<ref>احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.</ref>.
 
۳. '''[[حافظ دین خدا]]''': [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در این رابطه می‌فرمایند به [[برکت]] آن [[امام مهدی|امام]] گروهی از [[مردم]] برای [[دفاع]] از [[دین]] و درهم کوبیدن [[فتنه‌ها]] آماده می‌شوند چنانچه [[شمشیر]] و تیر به دست آهنگر تیز می‌گردد، چشم آنها به واسطه [[قرآن]] روشن است، [[تفسیر]] و معانی [[قرآن]] در گوششان گفته می‌شود و شب و روز از جام [[حکمت]] و [[علوم]] [[الهی]] سیراب می‌شوند<ref>صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۲۰۵-۲۰۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۱۳: خط ۲۵۵:
:::::: «آثار مترتب بر اصل [[وجود امام]]:
:::::: «آثار مترتب بر اصل [[وجود امام]]:
::::::'''۱. [[واسطه فیض]]''': یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] (چه [[امام]] ظاهر و چه [[امام]] [[غایب]]) این است که به [[برکت]] وجود او [[عالم هستی]] برقرار بوده و به حیات خویش ادامه می‌دهد، و چنانچه [[زمانی بیاید]] که [[امام]] نباشد، [[نظام]] دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا می‌رسد. ابی [[حمزه]] می‌گوید به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: {{عربی|«أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، براساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که [[غایت]] از این [[نظام]] و [[هدف]] آن پا برجا است، [[نظام]] نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و [[عبودیت]] کامل که همراه با [[معرفت]] کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است و لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
::::::'''۱. [[واسطه فیض]]''': یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] (چه [[امام]] ظاهر و چه [[امام]] [[غایب]]) این است که به [[برکت]] وجود او [[عالم هستی]] برقرار بوده و به حیات خویش ادامه می‌دهد، و چنانچه [[زمانی بیاید]] که [[امام]] نباشد، [[نظام]] دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا می‌رسد. ابی [[حمزه]] می‌گوید به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: {{عربی|«أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، براساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که [[غایت]] از این [[نظام]] و [[هدف]] آن پا برجا است، [[نظام]] نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و [[عبودیت]] کامل که همراه با [[معرفت]] کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است و لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
::::::'''۲. [[دفع بلا]]''': یکی دیگر از [[آثار وجودی]] [[امام]] در [[زمین]] بنابر [[روایات]]، [[دفع بلا]] است. مرحوم [[محمد باقر مجلسی|مجلسی]] علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار [[بیان]] کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام {{عربی|«أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.</ref> و [[روایات]] متعددی را از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]]، امالی [[شیخ طوسی|طوسی]]، عیون [[اخبار]] [[الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمه]] [[شیخ صدوق]] [[نقل]] می‌کند، به عنوان نمونه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»}}<ref>همان.</ref>؛  قرار داد [[خداوند]] [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] و قرار داد [[اهل بیت]] مرا [[امان]] برای اهل [[زمین]] در این [[روایت]]، [[ائمه]]{{عم}} [[امان]] برای همه [[مردم]] قرار داده شده‌اند.  
 
'''۲. [[دفع بلا]]''': یکی دیگر از [[آثار وجودی]] [[امام]] در [[زمین]] بنابر [[روایات]]، [[دفع بلا]] است. مرحوم [[محمد باقر مجلسی|مجلسی]] علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار [[بیان]] کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام {{عربی|«أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.</ref> و [[روایات]] متعددی را از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]]، امالی [[شیخ طوسی|طوسی]]، عیون [[اخبار]] [[الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمه]] [[شیخ صدوق]] [[نقل]] می‌کند، به عنوان نمونه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»}}<ref>همان.</ref>؛  قرار داد [[خداوند]] [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] و قرار داد [[اهل بیت]] مرا [[امان]] برای اهل [[زمین]] در این [[روایت]]، [[ائمه]]{{عم}} [[امان]] برای همه [[مردم]] قرار داده شده‌اند.  
::::::در روایتی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} [[امان]] برای [[امت پیامبر]] هستند: {{عربی|«النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».</ref> و در روایتی [[امام مهدی]]{{ع}} خود را [[امان]] [[مردم]] معرفی کردند: {{عربی|«و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»}}<ref>... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.</ref>.
::::::در روایتی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} [[امان]] برای [[امت پیامبر]] هستند: {{عربی|«النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».</ref> و در روایتی [[امام مهدی]]{{ع}} خود را [[امان]] [[مردم]] معرفی کردند: {{عربی|«و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»}}<ref>... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.</ref>.
::::::از [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} [[روایت]] شده که: {{عربی|«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند».</ref>. در [[روایت]] دیگری است که [[محمد بن ابراهیم]] به [[امام صادق]]{{ع}} نامه‌ای نوشت و گفت: {{عربی|«أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»}}؛ از [[فضل]] شما [[اهل بیت]] به ما چیزی خبر دهید. [[امام صادق]]{{ع}} در جواب نوشتند: {{عربی|«إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ».}}<ref>همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.</ref>.
 
::::::در این [[روایت]] سخن از [[وعید]] [[الهی]] است که [[اهل بیت]]{{عم}} [[مانع]] از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر [[اهل بیت]]{{عم}} نباشند آن [[وعده]] محقق می‌شود و [[امت]] را گرفتار می‌کند. این [[وعده]] چیست؟ در مجموعه [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. [[ابونصر طریف]]<ref>وی از ملازمان خانه[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} بود.</ref> می‌گوید: بر [[امام مهدی|صاحب الزمان]]{{ع}} داخل شدم. پس [[حضرت]] فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما [[سید]] و آقای من پسر [[سید]] و آقای من هستید. پس فرمود: {{عربی|«أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و ‌بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>.
از [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} [[روایت]] شده که: {{عربی|«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند».</ref>. در [[روایت]] دیگری است که [[محمد بن ابراهیم]] به [[امام صادق]]{{ع}} نامه‌ای نوشت و گفت: {{عربی|«أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»}}؛ از [[فضل]] شما [[اهل بیت]] به ما چیزی خبر دهید. [[امام صادق]]{{ع}} در جواب نوشتند: {{عربی|«إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ».}}<ref>همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.</ref>.
::::::با توجه به مطالب فوق می‌توان چنین برداشت کرد که یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] [[حجت خدا]] این است که [[خداوند تعالی]] به خاطر آن وجود [[مقدس]] [[بلا]] و [[عذاب]] را برمی‌دارد و [[مردم]] را به خاطر [[اعمال]] بدشان، [[عذاب]] [[دنیوی]] نمی‌کند. به علاوه از مجموع [[روایات]] استفاده می‌شود که [[دفع بلا]] از [[مردم]] و [[امان]] بودن [[اهل بیت]]{{عم}} سه مرحله دارد:
 
در این [[روایت]] سخن از [[وعید]] [[الهی]] است که [[اهل بیت]]{{عم}} [[مانع]] از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر [[اهل بیت]]{{عم}} نباشند آن [[وعده]] محقق می‌شود و [[امت]] را گرفتار می‌کند. این [[وعده]] چیست؟ در مجموعه [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. [[ابونصر طریف]]<ref>وی از ملازمان خانه[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} بود.</ref> می‌گوید: بر [[امام مهدی|صاحب الزمان]]{{ع}} داخل شدم. پس [[حضرت]] فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما [[سید]] و آقای من پسر [[سید]] و آقای من هستید. پس فرمود: {{عربی|«أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و ‌بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>.
 
با توجه به مطالب فوق می‌توان چنین برداشت کرد که یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] [[حجت خدا]] این است که [[خداوند تعالی]] به خاطر آن وجود [[مقدس]] [[بلا]] و [[عذاب]] را برمی‌دارد و [[مردم]] را به خاطر [[اعمال]] بدشان، [[عذاب]] [[دنیوی]] نمی‌کند. به علاوه از مجموع [[روایات]] استفاده می‌شود که [[دفع بلا]] از [[مردم]] و [[امان]] بودن [[اهل بیت]]{{عم}} سه مرحله دارد:
:::::#[[امان]] برای همه [[مردم]] [[زمین]]، ایشان [[امان]] برای همه هستند و [[خداوند]] عذابی نمی‌فرستد که آنها را به صورت کامل نابود کند، همانند [[عذاب]] [[قوم نوح]] و سایر [[اقوام]].
:::::#[[امان]] برای همه [[مردم]] [[زمین]]، ایشان [[امان]] برای همه هستند و [[خداوند]] عذابی نمی‌فرستد که آنها را به صورت کامل نابود کند، همانند [[عذاب]] [[قوم نوح]] و سایر [[اقوام]].
:::::#[[امان]] برای [[امت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، این [[امان]] مرحله دوم است که [[خداوند]] به [[برکت]] این ذوات مقدسه بر [[امت اسلام]] نظر ویژه‌ای دارد و [[امان]] بودن [[اهل بیت]]{{عم}} برای آنان آثار بیشتری دارد و [[عذاب]] بیشتری را از آنان برمی‌دارد.
:::::#[[امان]] برای [[امت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، این [[امان]] مرحله دوم است که [[خداوند]] به [[برکت]] این ذوات مقدسه بر [[امت اسلام]] نظر ویژه‌ای دارد و [[امان]] بودن [[اهل بیت]]{{عم}} برای آنان آثار بیشتری دارد و [[عذاب]] بیشتری را از آنان برمی‌دارد.
:::::#[[امان]] برای [[نزدیکان]] و [[شیعیان]]، که وجود [[مقدس]] [[امام]] برای پیروانش آثاری فراوانی دارد از جمله [[بلا]] و گرفتاری را به صورت خاص از آنان برمی‌دارد. در روایتی از قول [[جابر]] [[نقل]] شده است که از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم: {{عربی|« لِأَيِّ شَيْءٍ يُحْتَاجُ إِلَى اَلنَّبِيِّ وَ اَلْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ اَلْعَالَمِ عَلَى صَلاَحِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُ اَلْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا نَبِيٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}} وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلنُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ اَلنُّجُومُ أَتَى أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا يَكْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي أَتَى أَهْلَ اَلْأَرْضِ مَا يَكْرَهُونَ يَعْنِي بِأَهْلِ بَيْتِهِ اَلْأَئِمَّةَ اَلَّذِينَ قَرَنَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ: يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ  وَ هُمُ اَلْمَعْصُومُونَ اَلْمُطَهَّرُونَ اَلَّذِينَ لاَ يُذْنِبُونَ وَ لاَ يَعْصُونَ وَ هُمُ اَلْمُؤَيَّدُونَ اَلْمُوَفَّقُونَ اَلْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ يَرْزُقُ اَللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ يَعْمَرُ بِلاَدَهُ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ اَلْقَطْرَ مِنَ اَلسَّمَاءِ وَ بِهِمْ تُخْرَجُ بَرَكَاتُ اَلْأَرْضِ وَ بِهِمْ يُمْهِلُ أَهْلَ اَلْمَعَاصِي وَ لاَ يُعَجِّلُ عَلَيْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ اَلْعَذَابِ»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و [[امام]] است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع می‌کند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا می‌فرماید: "خدا ایشان را عذاب نمی‌کند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستاره‌ها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمه‌ای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را..." به‌واسطه آنها اهل عصیان را مهلت می‌دهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمی‌دهد.</ref>.
:::::#[[امان]] برای [[نزدیکان]] و [[شیعیان]]، که وجود [[مقدس]] [[امام]] برای پیروانش آثاری فراوانی دارد از جمله [[بلا]] و گرفتاری را به صورت خاص از آنان برمی‌دارد. در روایتی از قول [[جابر]] [[نقل]] شده است که از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم: {{عربی|« لِأَيِّ شَيْءٍ يُحْتَاجُ إِلَى اَلنَّبِيِّ وَ اَلْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ اَلْعَالَمِ عَلَى صَلاَحِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْفَعُ اَلْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ إِذَا كَانَ فِيهَا نَبِيٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}} وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلنُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ اَلنُّجُومُ أَتَى أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا يَكْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي أَتَى أَهْلَ اَلْأَرْضِ مَا يَكْرَهُونَ يَعْنِي بِأَهْلِ بَيْتِهِ اَلْأَئِمَّةَ اَلَّذِينَ قَرَنَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ: يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ  وَ هُمُ اَلْمَعْصُومُونَ اَلْمُطَهَّرُونَ اَلَّذِينَ لاَ يُذْنِبُونَ وَ لاَ يَعْصُونَ وَ هُمُ اَلْمُؤَيَّدُونَ اَلْمُوَفَّقُونَ اَلْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ يَرْزُقُ اَللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ يَعْمَرُ بِلاَدَهُ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ اَلْقَطْرَ مِنَ اَلسَّمَاءِ وَ بِهِمْ تُخْرَجُ بَرَكَاتُ اَلْأَرْضِ وَ بِهِمْ يُمْهِلُ أَهْلَ اَلْمَعَاصِي وَ لاَ يُعَجِّلُ عَلَيْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ اَلْعَذَابِ»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و [[امام]] است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع می‌کند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا می‌فرماید: "خدا ایشان را عذاب نمی‌کند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستاره‌ها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمه‌ای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را..." به‌واسطه آنها اهل عصیان را مهلت می‌دهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمی‌دهد.</ref>.
::::::'''۳. [[امیدبخش]]ی''': [[آدمی]] به [[امید]] زنده است. این [[امید]] است که او را به حرکت و فعالیت وا می‌دارد و با به تصویر درآوردن نتیجه مطلوب و آینده‌ای روشن، [[روحیه]] کار و [[سازندگی]] و تلاش را در او زنده و بالنده نگاه می‌دارد. هر کس و هر گروهی دچار حالت [[یأس]] و [[ناامیدی]] شد و چراغ [[امید]] در خانه دلش به خاموشی‌گرایید و نهال [[امید]] و [[آرزو]] در کشتزار دلش خشک گردید، دیگر چنین کسی رنگ موفقیت و روی [[نجات]] را نمی‌بیند، و او را باید مرده‌ای متحرک دانست که فقط و فقط [[مرگ]] و نابودی در [[انتظار]] او است.
 
::::::اگر نگاهی به [[تاریخ]] گذشته [[بشر]] و کارنامه [[بشر]] امروزی بیفکنیم غیر از زمان‌های بسیار کوتاه که [[مصلحان]] [[دینی]] چراغ کم نوری را در صفحات تاریک [[زندگی]] [[بشر]] روشن نموده‌اند، دیگر سفیدی و [[روشنایی]] دیده نمی‌شود، مخصوصاً در اوضاع [[حاکم]] بر [[جامعه]] کنونی بشری که همه جا را [[پلیدی]] فرا گرفته و سیاهی و [[تاریکی]] و [[ظلمت]]، [[جهان]] را در خود بلعیده است. آنچه از آن خبری نیست آدمیت است، گویی [[آدمی]] در سیر حرکت خود حیوانیت اصیل و مدرن را توأماً نشانه رفته و با تمام توان به شتاب به سوی آن می‌رود. توحش و بربریست [[انسان‌ها]]، [[قانون]] جنگل را نیز خجالت زده کرده و دیگری حتی [[قانون]] حیوانات جنگل نیز رنگ باخته است. به‌راستی آیا در چنین [[دنیایی]] می‌توان [[زندگی]] کرد؟ آیا برای [[ستم]] دیدگان و به [[ضعف]] کشیده شدگان، راه نجاتی می‌توان یافت؟ آیا [[کشتی]] شکسته و به گل نشسته دنیای [[بشریت]] دوباره می‌تواند به حرکت درآید و سرنشینانش را به ساحل [[نجات]] برساند؟
'''۳. [[امیدبخش]]ی''': [[آدمی]] به [[امید]] زنده است. این [[امید]] است که او را به حرکت و فعالیت وا می‌دارد و با به تصویر درآوردن نتیجه مطلوب و آینده‌ای روشن، [[روحیه]] کار و [[سازندگی]] و تلاش را در او زنده و بالنده نگاه می‌دارد. هر کس و هر گروهی دچار حالت [[یأس]] و [[ناامیدی]] شد و چراغ [[امید]] در خانه دلش به خاموشی‌گرایید و نهال [[امید]] و [[آرزو]] در کشتزار دلش خشک گردید، دیگر چنین کسی رنگ موفقیت و روی [[نجات]] را نمی‌بیند، و او را باید مرده‌ای متحرک دانست که فقط و فقط [[مرگ]] و نابودی در [[انتظار]] او است.
 
اگر نگاهی به [[تاریخ]] گذشته [[بشر]] و کارنامه [[بشر]] امروزی بیفکنیم غیر از زمان‌های بسیار کوتاه که [[مصلحان]] [[دینی]] چراغ کم نوری را در صفحات تاریک [[زندگی]] [[بشر]] روشن نموده‌اند، دیگر سفیدی و [[روشنایی]] دیده نمی‌شود، مخصوصاً در اوضاع [[حاکم]] بر [[جامعه]] کنونی بشری که همه جا را [[پلیدی]] فرا گرفته و سیاهی و [[تاریکی]] و [[ظلمت]]، [[جهان]] را در خود بلعیده است. آنچه از آن خبری نیست آدمیت است، گویی [[آدمی]] در سیر حرکت خود حیوانیت اصیل و مدرن را توأماً نشانه رفته و با تمام توان به شتاب به سوی آن می‌رود. توحش و بربریست [[انسان‌ها]]، [[قانون]] جنگل را نیز خجالت زده کرده و دیگری حتی [[قانون]] حیوانات جنگل نیز رنگ باخته است. به‌راستی آیا در چنین [[دنیایی]] می‌توان [[زندگی]] کرد؟ آیا برای [[ستم]] دیدگان و به [[ضعف]] کشیده شدگان، راه نجاتی می‌توان یافت؟ آیا [[کشتی]] شکسته و به گل نشسته دنیای [[بشریت]] دوباره می‌تواند به حرکت درآید و سرنشینانش را به ساحل [[نجات]] برساند؟
::::::طبق [[مبانی دینی]] و متون [[مقدس]]، هنوز هم روزنه امیدی به فراخنای عالم هست، [[امید]] به آینده‌ای سبز و روشن برای همه موجودات. {{متن قرآن|أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ }}<ref>انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.</ref>. و سال‌های سال است که [[منجی]] و [[مصلح]] کل به [[انتظار]] فراهم شدن [[شرایط ظهور]] و [[اذن]] [[الهی]] است. [[وجود امام]] [[منتظر]] و [[منجی]] [[بشریت]] است که قلب‌های خسته و [[مأیوس]] را حرکت می‌دهد، [[مؤمنین]] را در حفظ [[دین]] پایدار نگه می‌دارد و آنان را به تلاش برای فراهم آوردن [[شرایط ظهور]] وا می‌دارد. [[وجود امام]] حاضر ولی [[منتظر]] است که به [[انتظار]] معنی و مفهوم می‌بخشد و [[منتظران]] را به [[شوق]] ظهورش [[همت]] و نیرو و فعالیت می‌بخشد و بدین گونه است که  {{عربی|«اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.</ref>. [[تفسیر]] صحیح خود را پیدا می‌کند و [[انتظار]] در جهت صحیح قرار می‌گیرد و آن همه [[ثواب]] برای [[انسان منتظر]] رقم می‌خورد. [[وجود امام]] به [[مردم]] دل‌گرمی داده و گام‌های آنان را در این جاده سنگلاخ [[آخرالزمان]] [[استوار]] می‌سازد، امامی که هست و همه چیز را می‌بیند و خود، [[خون]] [[دل]] می‌خورد و [[منتظر]] است تا شرایط ظهورش مهیا شود و [[جهان]] [[آمادگی]] [[خروج]] او را از پس پرده [[غیبت]] داشته باشد.
::::::طبق [[مبانی دینی]] و متون [[مقدس]]، هنوز هم روزنه امیدی به فراخنای عالم هست، [[امید]] به آینده‌ای سبز و روشن برای همه موجودات. {{متن قرآن|أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ }}<ref>انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.</ref>. و سال‌های سال است که [[منجی]] و [[مصلح]] کل به [[انتظار]] فراهم شدن [[شرایط ظهور]] و [[اذن]] [[الهی]] است. [[وجود امام]] [[منتظر]] و [[منجی]] [[بشریت]] است که قلب‌های خسته و [[مأیوس]] را حرکت می‌دهد، [[مؤمنین]] را در حفظ [[دین]] پایدار نگه می‌دارد و آنان را به تلاش برای فراهم آوردن [[شرایط ظهور]] وا می‌دارد. [[وجود امام]] حاضر ولی [[منتظر]] است که به [[انتظار]] معنی و مفهوم می‌بخشد و [[منتظران]] را به [[شوق]] ظهورش [[همت]] و نیرو و فعالیت می‌بخشد و بدین گونه است که  {{عربی|«اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.</ref>. [[تفسیر]] صحیح خود را پیدا می‌کند و [[انتظار]] در جهت صحیح قرار می‌گیرد و آن همه [[ثواب]] برای [[انسان منتظر]] رقم می‌خورد. [[وجود امام]] به [[مردم]] دل‌گرمی داده و گام‌های آنان را در این جاده سنگلاخ [[آخرالزمان]] [[استوار]] می‌سازد، امامی که هست و همه چیز را می‌بیند و خود، [[خون]] [[دل]] می‌خورد و [[منتظر]] است تا شرایط ظهورش مهیا شود و [[جهان]] [[آمادگی]] [[خروج]] او را از پس پرده [[غیبت]] داشته باشد.
::::::'''۴. [[خودسازی]]''': یکی دیگر از آثار [[وجود امام]]، تأثیر شگرفی است که حضور او هر چند در پشت پرده [[غیبت]] بر [[روح]] و روان  [[منتظران]] حضرتش می‌گذارد، و این تأثیر بزرگ، امری است که سعادتمندی [[منتظر]] را تضمین کرده و راه رسیدن به [[هدف]] را برای او هموار نموده و نیل به [[غایت]] وجودیش را نه تنها امکان پذیر و قابل دسترس بلکه می‌تواند حتمی الوصول کند. این اثر بزرگ چیزی نیست جز پیدایش و تقویت [[روحیه]] [[خودسازی]] و [[تهذیب نفس]] و [[طهارت]] روان از آلودگی و [[رذایل]] [[اخلاقی]] و دوری از [[کردار]] [[ناپسند]] و رفتارهای نابهنجار از نظر [[دین]] و [[عقل]].
 
::::::برای اثبات این اثر و نقش [[امام]] در چنین مرتبه، توجه به دو [[حقیقت]] [[دینی]] لازم است:
'''۴. [[خودسازی]]''': یکی دیگر از آثار [[وجود امام]]، تأثیر شگرفی است که حضور او هر چند در پشت پرده [[غیبت]] بر [[روح]] و روان  [[منتظران]] حضرتش می‌گذارد، و این تأثیر بزرگ، امری است که سعادتمندی [[منتظر]] را تضمین کرده و راه رسیدن به [[هدف]] را برای او هموار نموده و نیل به [[غایت]] وجودیش را نه تنها امکان پذیر و قابل دسترس بلکه می‌تواند حتمی الوصول کند. این اثر بزرگ چیزی نیست جز پیدایش و تقویت [[روحیه]] [[خودسازی]] و [[تهذیب نفس]] و [[طهارت]] روان از آلودگی و [[رذایل]] [[اخلاقی]] و دوری از [[کردار]] [[ناپسند]] و رفتارهای نابهنجار از نظر [[دین]] و [[عقل]].
 
برای اثبات این اثر و نقش [[امام]] در چنین مرتبه، توجه به دو [[حقیقت]] [[دینی]] لازم است:
:::::#[[عرضه اعمال]]: یکی از [[معارف]] بلند [[شیعه]] که مبتنی بر [[قرآن کریم]] و [[روایات]] است، [[اعتقاد]] به [[عرضه اعمال]] [[انسان‌ها]] بر پیشوای [[دینی]]، و [[آگاهی]] او از [[اعمال]] آنها می‌باشد. مرحوم [[کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی، جلد ۱، [[کتاب الحجة]]، بابی را گشوده با عنوان «عرض الأعمال إلي النبي و الأئمه» و در آنجا به روایاتی اشاره می‌کند که در آنها به [[عرضه اعمال]] با مضامین مختلف مطرح شده است. در پاره‌ای از آنها [[عرضه اعمال]] به [[پیامبر خاتم|نبی گرامی اسلام]]{{صل}} مطرح شده و در برخی به وجود [[مقدس]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز اشاره شده و در برخی دیگر، [[ائمه]] ذکر شده‌اند. [[یعقوب بن شعیب]] می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} در رابطه با این [[کلام]] [[خداوند]] {{متن قرآن|اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>توبه / ۱۰۵.</ref> پرسیدم. [[حضرت]] فرمود: {{عربی|«هُم الأئمة»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.</ref>. طبق این [[حدیث]]، [[اعمال]]، [[خدمت]] [[خداوند]] و [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]] بزرگوار{{عم}} عرضه می‌شود و آنان [[اعمال]] [[انسان‌ها]] را می‌بینند. در [[روایت]] دیگر [[عبدالله بن ابان]] [[نقل]] می‌کند که به [[امام رضا]]{{ع}} عرض کردم: برای من و اهل بیتم به درگاه [[خدا]] [[دعا]] کنید. [[حضرت]] فرمود: {{عربی|«أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ»}}<ref>همان، ج ۴؛ مگر دعا نمی‌کنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه می‌شود.</ref>. بر همین اساس است که از ما خواسته‌اند مواظب [[کردار]] خود باشیم. سماعه می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|«ما لكم تسوؤن رسول الله{{صل}}؟ فقال [[رجل]] كيف نسوؤة؟ فقال: أما تعلمون أن أعمالكم تعرض عليه فإذا رأي فيها معصية ساءه ذلك فلاتسوؤا [[رسول الله]] و سروه»}}<ref>همان، ح ۳.</ref> شما را چه شده که [[پیامبر]] را ناراحت می‌کنید؟ مردی گفت: چطور او را ناراحت کرده و به او [[بدی]] می‌کنیم؟ [[حضرت]] فرمود: آیا نمی‌دانید [[اعمال]] شما بر او عرضه می‌شود و چون گناهی در آن ببیند، آن عمل ناراحتش می‌کند، پس به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[بدی]] نکنید و او را ناراحت نکنید و او را شاد کنید.
:::::#[[عرضه اعمال]]: یکی از [[معارف]] بلند [[شیعه]] که مبتنی بر [[قرآن کریم]] و [[روایات]] است، [[اعتقاد]] به [[عرضه اعمال]] [[انسان‌ها]] بر پیشوای [[دینی]]، و [[آگاهی]] او از [[اعمال]] آنها می‌باشد. مرحوم [[کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی، جلد ۱، [[کتاب الحجة]]، بابی را گشوده با عنوان «عرض الأعمال إلي النبي و الأئمه» و در آنجا به روایاتی اشاره می‌کند که در آنها به [[عرضه اعمال]] با مضامین مختلف مطرح شده است. در پاره‌ای از آنها [[عرضه اعمال]] به [[پیامبر خاتم|نبی گرامی اسلام]]{{صل}} مطرح شده و در برخی به وجود [[مقدس]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز اشاره شده و در برخی دیگر، [[ائمه]] ذکر شده‌اند. [[یعقوب بن شعیب]] می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} در رابطه با این [[کلام]] [[خداوند]] {{متن قرآن|اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>توبه / ۱۰۵.</ref> پرسیدم. [[حضرت]] فرمود: {{عربی|«هُم الأئمة»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.</ref>. طبق این [[حدیث]]، [[اعمال]]، [[خدمت]] [[خداوند]] و [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]] بزرگوار{{عم}} عرضه می‌شود و آنان [[اعمال]] [[انسان‌ها]] را می‌بینند. در [[روایت]] دیگر [[عبدالله بن ابان]] [[نقل]] می‌کند که به [[امام رضا]]{{ع}} عرض کردم: برای من و اهل بیتم به درگاه [[خدا]] [[دعا]] کنید. [[حضرت]] فرمود: {{عربی|«أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ»}}<ref>همان، ج ۴؛ مگر دعا نمی‌کنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه می‌شود.</ref>. بر همین اساس است که از ما خواسته‌اند مواظب [[کردار]] خود باشیم. سماعه می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|«ما لكم تسوؤن رسول الله{{صل}}؟ فقال [[رجل]] كيف نسوؤة؟ فقال: أما تعلمون أن أعمالكم تعرض عليه فإذا رأي فيها معصية ساءه ذلك فلاتسوؤا [[رسول الله]] و سروه»}}<ref>همان، ح ۳.</ref> شما را چه شده که [[پیامبر]] را ناراحت می‌کنید؟ مردی گفت: چطور او را ناراحت کرده و به او [[بدی]] می‌کنیم؟ [[حضرت]] فرمود: آیا نمی‌دانید [[اعمال]] شما بر او عرضه می‌شود و چون گناهی در آن ببیند، آن عمل ناراحتش می‌کند، پس به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[بدی]] نکنید و او را ناراحت نکنید و او را شاد کنید.
:::::#[[شاهد]] [[اعمال]]: یکی دیگر از [[معارف]] بلند [[شیعه]]، [[اعتقاد]] به [[شاهد]] بودن [[ائمه]] بر [[اعمال]] [[انسان‌ها]] است. بدین معنی که طبق [[آیات]] و [[روایات]]، وجود [[مقدس]] [[امامان]]، [[شاهد]] [[اعمال]] [[انسان‌ها]] هستند و آنها را می‌بیند. روشن است که [[شهادت]] و عرضه دو بحث جداگانه است، لذا مرحوم [[کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی علاوه بر گشودن بابی پیرامون [[عرضه اعمال]]، باب خاص و ویژه‌ای گشوده است به نام {{عربی|«في أن الائمة شهداء الله عزوجل على خلقه»}}<ref>همان، ص ۱۹۰.</ref> و در این باب به روایاتی اشاره دارد که [[شاهد]] بودن [[ائمه]] را [[بیان]] نموده است.
:::::#[[شاهد]] [[اعمال]]: یکی دیگر از [[معارف]] بلند [[شیعه]]، [[اعتقاد]] به [[شاهد]] بودن [[ائمه]] بر [[اعمال]] [[انسان‌ها]] است. بدین معنی که طبق [[آیات]] و [[روایات]]، وجود [[مقدس]] [[امامان]]، [[شاهد]] [[اعمال]] [[انسان‌ها]] هستند و آنها را می‌بیند. روشن است که [[شهادت]] و عرضه دو بحث جداگانه است، لذا مرحوم [[کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی علاوه بر گشودن بابی پیرامون [[عرضه اعمال]]، باب خاص و ویژه‌ای گشوده است به نام {{عربی|«في أن الائمة شهداء الله عزوجل على خلقه»}}<ref>همان، ص ۱۹۰.</ref> و در این باب به روایاتی اشاره دارد که [[شاهد]] بودن [[ائمه]] را [[بیان]] نموده است.
::::::قبل از [[بیان]] [[روایات]] و نتیجه‌گیری باید توجه داشت که:
 
قبل از [[بیان]] [[روایات]] و نتیجه‌گیری باید توجه داشت که:
::::::'''اولاً''': [[شهادت]] [[حجت]] خد در هر زمان و [[شاهد]] بودن او بر [[اعمال]] [[مردم]] مطلبی است که [[قرآن]] نیز به آن اشاره دارد که به بعضی [[آیات]] در ضمن [[روایات]] اشاره می‌کنیم.
::::::'''اولاً''': [[شهادت]] [[حجت]] خد در هر زمان و [[شاهد]] بودن او بر [[اعمال]] [[مردم]] مطلبی است که [[قرآن]] نیز به آن اشاره دارد که به بعضی [[آیات]] در ضمن [[روایات]] اشاره می‌کنیم.
::::::'''ثانیاً''': برای [[شاهد]] بودن و [[شهادت]] دادن لازم است که شخص، در واقعه خودش حضور داشته باشد و لذا در [[دادگاه]]، [[شاهد]] را کسی می‌دانند که خودش صحنه ماجرا را نظاره‌گر بوده است.  
 
'''ثانیاً''': برای [[شاهد]] بودن و [[شهادت]] دادن لازم است که شخص، در واقعه خودش حضور داشته باشد و لذا در [[دادگاه]]، [[شاهد]] را کسی می‌دانند که خودش صحنه ماجرا را نظاره‌گر بوده است.  
::::::[[سماعه]] می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} پیرامون [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا }}<ref>نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.</ref>. فرمود: {{عربی|««نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) خَاصَّةً، فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ، وَ مُحَمَّدٌ ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي كُلِّ قَرْنٍ شَاهِدٌ عَلَيْنَا»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} گواه برما است.</ref>.
::::::[[سماعه]] می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} پیرامون [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا }}<ref>نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.</ref>. فرمود: {{عربی|««نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) خَاصَّةً، فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ، وَ مُحَمَّدٌ ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي كُلِّ قَرْنٍ شَاهِدٌ عَلَيْنَا»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} گواه برما است.</ref>.
::::::از این [[روایت]] چنین برداشت می‌شود که وجود [[مقدس]] [[پیامبر]] در همه اعصار [[شاهد]] است و همچنین [[امام]] هر زمان نیز [[شاهد]] بر [[اعمال]] [[مردمان]] است. برید العجلی می‌گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} پیرامون [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>بقره / ۱۴۳.</ref> پرسیدم. [[حضرت]] فرمود:{{عربی|«نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِ»}}؛ ما [[امت]] وسط هستیم و ما [[گواهان]] [[خدا]] بر خلقش و حجت‌های او در در زمینش هستیم<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.</ref>.  
 
از این [[روایت]] چنین برداشت می‌شود که وجود [[مقدس]] [[پیامبر]] در همه اعصار [[شاهد]] است و همچنین [[امام]] هر زمان نیز [[شاهد]] بر [[اعمال]] [[مردمان]] است. برید العجلی می‌گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} پیرامون [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>بقره / ۱۴۳.</ref> پرسیدم. [[حضرت]] فرمود:{{عربی|«نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِ»}}؛ ما [[امت]] وسط هستیم و ما [[گواهان]] [[خدا]] بر خلقش و حجت‌های او در در زمینش هستیم<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.</ref>.  
::::::با توجه به دو [[عقیده]] بلند "[[عرضه اعمال]] بر [[امام]]" و "[[شاهد]] بودن [[امام]] نسبت به [[انسان]]" می‌توان تا حدی به تأثیر عمیق [[وجود امام]] حتی در [[زمان غیبت]] پی برد. آری، [[انسانی]] که [[پیامبر]] و [[امام]] را ناظر و [[شاهد]] بر [[اعمال]] خود ببیند و بداند که هر لحظه در محضر [[حجت]] [[حق]] است و او بر [[اعمال]] و کردارش [[بینا]] است، قطعاً سعی می‌کند مواظبت بیشتری بر [[اعمال]] و رفتارش داشته باشد. کسی که خود را پیرو [[مکتب]] [[تشیع]] می‌داند، وقتی دریابد که آقا و مولای او همه کارهایش را می‌بیند و پرونده اعمالش نیزز هر روز و هر هفته [[خدمت]] امامش عرضه می‌شود، حتماً سعی دارد به گونه‌ای [[رفتار]] نکند که [[صاحب العصر]] و الزمان رنجیده خاطر شود. چنین فردی در تلاش خواهد بود که با [[تهذیب نفس]] و [[طهارت]] [[روح]] و ترک صفات و [[اعمال]] [[ناپسند]] از یک سو و تحصیل صفات خوب و [[کردار نیک]] از سوی دیگر، گل‌های [[خنده]] را بر برلبان [[حجت خدا]] بنشاند و آن بزرگوار را از خود [[راضی]] و خشوند کند»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۲۲-۲۲۹.</ref>.
::::::با توجه به دو [[عقیده]] بلند "[[عرضه اعمال]] بر [[امام]]" و "[[شاهد]] بودن [[امام]] نسبت به [[انسان]]" می‌توان تا حدی به تأثیر عمیق [[وجود امام]] حتی در [[زمان غیبت]] پی برد. آری، [[انسانی]] که [[پیامبر]] و [[امام]] را ناظر و [[شاهد]] بر [[اعمال]] خود ببیند و بداند که هر لحظه در محضر [[حجت]] [[حق]] است و او بر [[اعمال]] و کردارش [[بینا]] است، قطعاً سعی می‌کند مواظبت بیشتری بر [[اعمال]] و رفتارش داشته باشد. کسی که خود را پیرو [[مکتب]] [[تشیع]] می‌داند، وقتی دریابد که آقا و مولای او همه کارهایش را می‌بیند و پرونده اعمالش نیزز هر روز و هر هفته [[خدمت]] امامش عرضه می‌شود، حتماً سعی دارد به گونه‌ای [[رفتار]] نکند که [[صاحب العصر]] و الزمان رنجیده خاطر شود. چنین فردی در تلاش خواهد بود که با [[تهذیب نفس]] و [[طهارت]] [[روح]] و ترک صفات و [[اعمال]] [[ناپسند]] از یک سو و تحصیل صفات خوب و [[کردار نیک]] از سوی دیگر، گل‌های [[خنده]] را بر برلبان [[حجت خدا]] بنشاند و آن بزرگوار را از خود [[راضی]] و خشوند کند»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۲۲-۲۲۹.</ref>.
}}
}}
خط ۲۶۷: خط ۳۲۰:
:::::*«برخی از فواید این بخش بدین قرار است:
:::::*«برخی از فواید این بخش بدین قرار است:
:::::*'''نگهبانی از [[آیین]] [[خداوند]] با هدایت‌های باطنی‌''': بی‌گمان [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، معلمان و [[مربیان]] اصلی [[انسان‌ها]] هستند و [[مردم]]، همواره از زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگواران بهره‌ها برده‌اند. در [[زمان غیبت]] نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همه‌جانبه از محضر [[امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راه‌های مختلف، گره از [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز می‌کند.
:::::*'''نگهبانی از [[آیین]] [[خداوند]] با هدایت‌های باطنی‌''': بی‌گمان [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، معلمان و [[مربیان]] اصلی [[انسان‌ها]] هستند و [[مردم]]، همواره از زلال [[معارف]] [[ناب]] آن بزرگواران بهره‌ها برده‌اند. در [[زمان غیبت]] نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همه‌جانبه از محضر [[امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، آن معدن [[علوم]] [[الهی]] به راه‌های مختلف، گره از [[مشکلات]] [[علمی]] و [[فکری]] [[شیعیان]] باز می‌کند.
::::::این مهم نه فقط در در دوره [[غیبت صغرا]]، با پاسخگویی به پرسش‌های [[مردم]] و [[دانشمندان]]، از طریق نامه‌های [[امام]] که به [[توقیعات]] مشهور است، تحقق یافت، بلکه در [[دوران غیبت کبرا]] نیز به صورت هدایت‌های [[باطنی]] صورت پذیرفت.
 
::::::بنابراین شکی نیست که بقای [[مکتب]] [[تشیع]] در گرو حمایت‌های آن [[امام]] پنهان بوده است. [[شیعه]] بر این [[باور]] است که آن [[حضرت]] همواره در هنگامه‌های حساس و حوادث تعیین‌کننده، بسان دستی غیبی اراده‌های نقش‌آفرین را در جهت [[اصلاح]] امور، [[هدایت]] کرده، این [[باور]] [[الهی]] را از نابودی در [[پناه]] گرفته است. این [[اصلاحات]] به طور عمده با هدایت‌های [[باطنی]] صورت می‌پذیرد. هدایت‌هایی که گاهی به وسیله شخص [[امام]] و گاهی به وسیله دیگران درباره [[صالحان]] و شایستگان انجام می‌گیرد.
این مهم نه فقط در در دوره [[غیبت صغرا]]، با پاسخگویی به پرسش‌های [[مردم]] و [[دانشمندان]]، از طریق نامه‌های [[امام]] که به [[توقیعات]] مشهور است، تحقق یافت، بلکه در [[دوران غیبت کبرا]] نیز به صورت هدایت‌های [[باطنی]] صورت پذیرفت.
::::::[[امام]] از راه [[باطن]]، بر [[نفوس]] افراد اشراف دارد و آنان را مورد [[هدایت]] و [[تربیت]] خود قرار می‌دهد. با القاهای [[نیکو]]، یا با نگه‌داشتن‌های [[باطنی]]، راه برخی از افراد را عوض می‌کند یا آنها را در راه صحیحی که دارند، [[استوار]] و [[ثابت قدم]] می‌دارد؛ گرچه این [[هدایت]]، از دیدگان پنهان است.
 
::::::چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند.
بنابراین شکی نیست که بقای [[مکتب]] [[تشیع]] در گرو حمایت‌های آن [[امام]] پنهان بوده است. [[شیعه]] بر این [[باور]] است که آن [[حضرت]] همواره در هنگامه‌های حساس و حوادث تعیین‌کننده، بسان دستی غیبی اراده‌های نقش‌آفرین را در جهت [[اصلاح]] امور، [[هدایت]] کرده، این [[باور]] [[الهی]] را از نابودی در [[پناه]] گرفته است. این [[اصلاحات]] به طور عمده با هدایت‌های [[باطنی]] صورت می‌پذیرد. هدایت‌هایی که گاهی به وسیله شخص [[امام]] و گاهی به وسیله دیگران درباره [[صالحان]] و شایستگان انجام می‌گیرد.
 
[[امام]] از راه [[باطن]]، بر [[نفوس]] افراد اشراف دارد و آنان را مورد [[هدایت]] و [[تربیت]] خود قرار می‌دهد. با القاهای [[نیکو]]، یا با نگه‌داشتن‌های [[باطنی]]، راه برخی از افراد را عوض می‌کند یا آنها را در راه صحیحی که دارند، [[استوار]] و [[ثابت قدم]] می‌دارد؛ گرچه این [[هدایت]]، از دیدگان پنهان است.
 
چه بسیار افرادی که یکباره از راهی که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسیار افرادی که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولی یکباره در آن مستقر شدند.
:::::*'''نگهداشت [[جامعه]] از [[ناامیدی]] و سرخوردگی‌''': بدون [[شک]] [[باور]] به [[امام غایب]]{{ع}} سبب [[امیدواری]] [[مسلمانان]] به [[آینده]] روشن می‌شود. این [[امیدواری]]، از بزرگ‌ترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. [[جامعه]] [[شیعی]]، طبق [[باور]] خویش به [[وجود امام]] [[شاهد]] و زنده، همواره [[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] است. او را در میان خود نمی‌بیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمی‌داند. باری، [[امام]] پنهان، همواره مراقب حال و وضع [[شیعیان]] است و همین مسأله باعث می‌شود پیروانشان به [[امید]] [[لطف]] و [[عنایت]] حضرتش، برای [[رسیدن به وضع مطلوب]] جهانی تلاش کنند.
:::::*'''نگهداشت [[جامعه]] از [[ناامیدی]] و سرخوردگی‌''': بدون [[شک]] [[باور]] به [[امام غایب]]{{ع}} سبب [[امیدواری]] [[مسلمانان]] به [[آینده]] روشن می‌شود. این [[امیدواری]]، از بزرگ‌ترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. [[جامعه]] [[شیعی]]، طبق [[باور]] خویش به [[وجود امام]] [[شاهد]] و زنده، همواره [[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] است. او را در میان خود نمی‌بیند؛ اما خود را یگانه و جدا از او نمی‌داند. باری، [[امام]] پنهان، همواره مراقب حال و وضع [[شیعیان]] است و همین مسأله باعث می‌شود پیروانشان به [[امید]] [[لطف]] و [[عنایت]] حضرتش، برای [[رسیدن به وضع مطلوب]] جهانی تلاش کنند.
::::::به [[بیان]] دیگر، [[امام]]- اگرچه [[غایب]]- نقطه اتکایی است که [[پیروان]] خود را در ورطه‌های نابودی و [[ناامیدی]] در [[حمایت]] و [[پناه]] خود می‌گیرد و بسان پناهگاهی مطمئن [[پیروان]] خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وامی‌دارد.
 
::::::بنابراین حالت [[امید]] و [[انتظار]] به [[آینده]] از فواید دیگری است که بر وجود آن [[حضرت]] مترتب است. بدون تردید جامعه‌ای که به پیشوای زنده- اگرچه [[غایب]]- [[معتقد]] است،
به [[بیان]] دیگر، [[امام]]- اگرچه [[غایب]]- نقطه اتکایی است که [[پیروان]] خود را در ورطه‌های نابودی و [[ناامیدی]] در [[حمایت]] و [[پناه]] خود می‌گیرد و بسان پناهگاهی مطمئن [[پیروان]] خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالی وامی‌دارد.
 
بنابراین حالت [[امید]] و [[انتظار]] به [[آینده]] از فواید دیگری است که بر وجود آن [[حضرت]] مترتب است. بدون تردید جامعه‌ای که به پیشوای زنده- اگرچه [[غایب]]- [[معتقد]] است،
::::::همواره از فرو افتادن در [[ناامیدی]] در [[امان]] خواهد بود. و شکی نیست جامعه‌ای که دچار [[ناامیدی]] شد، رو به [[انحطاط]] خواهد رفت. امروزه [[جامعه]] [[شیعی]]، [[استواری]]، [[پویایی]] و [[شادابی]] خود را مرهون این باورمندی می‌داند که از فواید آن [[امام]] پنهان به حساب می‌آید.
::::::همواره از فرو افتادن در [[ناامیدی]] در [[امان]] خواهد بود. و شکی نیست جامعه‌ای که دچار [[ناامیدی]] شد، رو به [[انحطاط]] خواهد رفت. امروزه [[جامعه]] [[شیعی]]، [[استواری]]، [[پویایی]] و [[شادابی]] خود را مرهون این باورمندی می‌داند که از فواید آن [[امام]] پنهان به حساب می‌آید.
::::::آری، اوضاع نابسامان و اسفبار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن [[ستم]] و [[بیداد]]، خیرخواهان [[بشریت]] را نگران کرده است؛ به گونه‌ای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای [[بشر]] بازمی‌ماند و یگانه بارقه امیدی که در این [[جهان]] ظلمت‌زده، [[امید]] می‌آفریند، همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر سراسر [[عدل]] [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[دستورهای الهی]] است.
 
آری، اوضاع نابسامان و اسفبار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن [[ستم]] و [[بیداد]]، خیرخواهان [[بشریت]] را نگران کرده است؛ به گونه‌ای که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] تردید کنند. در این صورت، یگانه روزنه امیدی که برای [[بشر]] بازمی‌ماند و یگانه بارقه امیدی که در این [[جهان]] ظلمت‌زده، [[امید]] می‌آفریند، همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر سراسر [[عدل]] [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[دستورهای الهی]] است.
:::::*'''[[ایمنی‌بخش از بلاها]]''': بدون تردید، [[امنیت]]، از اساسی‌ترین نیازهای [[زندگی]] است. پدیدآمدن رخدادهای ناگوار، همواره این [[نیاز]] را مورد تهدید جدی قرار داده، [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را به مخاطره انداخته است. بخشی از این نگرانی‌ها با کنترل عوامل شناخته شده برطرف می‌شود؛ اما در موارد فراوانی عواملی ناشناخته و خارج از کنترل، ناامنی‌هایی را بر [[زندگی]] تحمیل می‌کند.
:::::*'''[[ایمنی‌بخش از بلاها]]''': بدون تردید، [[امنیت]]، از اساسی‌ترین نیازهای [[زندگی]] است. پدیدآمدن رخدادهای ناگوار، همواره این [[نیاز]] را مورد تهدید جدی قرار داده، [[زندگی]] و حیات طبیعی موجودات را به مخاطره انداخته است. بخشی از این نگرانی‌ها با کنترل عوامل شناخته شده برطرف می‌شود؛ اما در موارد فراوانی عواملی ناشناخته و خارج از کنترل، ناامنی‌هایی را بر [[زندگی]] تحمیل می‌کند.
::::::در برخی [[روایات]]، [[امام]] و [[حجت الهی]]، عامل [[امنیت]] [[زمین]] و اهل آن، دانسته شده است.
 
::::::[[امام مهدی]]{{ع}} خود فرموده است: {{عربی|وَ انی لَا مان لَا هَلْ الارض...}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>؛ من سبب ایمنی [از [[بلاها]]] برای ساکنان [[زمین]] هستم.
در برخی [[روایات]]، [[امام]] و [[حجت الهی]]، عامل [[امنیت]] [[زمین]] و اهل آن، دانسته شده است.
::::::[[حجت خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]]، [[مانع]] از آن است که [[مردم]] به سبب انواع [[گناهان]] و مفاسدی که انجام می‌دهند به عذاب‌های سخت [[الهی]] گرفتار آیند و طومار حیات [[زمین]] و اهل آن درهم پیچیده شود. [[قرآن کریم]] در این‌باره، خطاب به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که بزرگ‌ترین [[حجت الهی]] است، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش می‌خواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>؛ [ای [[رسول]] ما] تا زمانی که تو در میان ایشان [مسلمانان‌] هستی، [[خداوند]] هرگز آنها را به [[عذاب]] [عمومی‌] گرفتار نخواهد کرد.
 
::::::[[حضرت مهدی]]{{ع}} که نمونه کامل [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] است نیز به [[عنایت خاص]] خود بلاهای بزرگ را به ویژه از [[جامعه]] [[شیعیان]] و فرد فرد آنها دور می‌کند؛ گرچه در بسیاری از موارد، [[شیعیان]] به [[لطف]] و [[کرامت]] او توجه نداشته باشند و دست یاری‌گر او را بر سر خود نشناسند.
[[امام مهدی]]{{ع}} خود فرموده است: {{عربی|وَ انی لَا مان لَا هَلْ الارض...}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>؛ من سبب ایمنی [از [[بلاها]]] برای ساکنان [[زمین]] هستم.
::::::آن گرامی در [[مقام]] معرفی خود فرموده است: {{عربی|اَنَا خاتَمُ الاَوْصِیاءِ وَ بی یَدْفَعُ اللّه عَزَّوَجَلَّ اَلْبَلاءَ عَنْ اَهْلی وَ شیعَتی}}<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶.</ref>؛ من آخرین [[جانشین پیامبر]] [[خدا]] هستم و [[خدای تعالی]] به واسطه من [[بلاها]] را از [[خاندان]] و شیعیانم دور می‌کند.
 
::::::از موارد آشکار این فائده را می‌توان در جریان شکل‌گیری [[انقلاب اسلامی ایران]] و سال‌های پرالتهاب [[دفاع مقدس]]، جست‌وجو کرد. دیده‌ها و شنیده‌ها حکایت از آن دارد که بارها [[لطف]] و [[محبت]] آن [[امام]] بزرگوار بر سر [[ملت]] و مملکت سایه افکند و [[نظام]] [[اسلامی]] و [[ملت]] [[مسلمان]] و [[مهدوی]] را از گردنه توطئه‌های سنگین [[دشمن]] عبور داد.
[[حجت خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]]، [[مانع]] از آن است که [[مردم]] به سبب انواع [[گناهان]] و مفاسدی که انجام می‌دهند به عذاب‌های سخت [[الهی]] گرفتار آیند و طومار حیات [[زمین]] و اهل آن درهم پیچیده شود. [[قرآن کریم]] در این‌باره، خطاب به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که بزرگ‌ترین [[حجت الهی]] است، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست تا تو در میان آنان هستی آنان را عذاب کند و تا آمرزش می‌خواهند خداوند بر آن نیست که عذاب کننده آنها باشد» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>؛ [ای [[رسول]] ما] تا زمانی که تو در میان ایشان [مسلمانان‌] هستی، [[خداوند]] هرگز آنها را به [[عذاب]] [عمومی‌] گرفتار نخواهد کرد.
 
[[حضرت مهدی]]{{ع}} که نمونه کامل [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] است نیز به [[عنایت خاص]] خود بلاهای بزرگ را به ویژه از [[جامعه]] [[شیعیان]] و فرد فرد آنها دور می‌کند؛ گرچه در بسیاری از موارد، [[شیعیان]] به [[لطف]] و [[کرامت]] او توجه نداشته باشند و دست یاری‌گر او را بر سر خود نشناسند.
 
آن گرامی در [[مقام]] معرفی خود فرموده است: {{عربی|اَنَا خاتَمُ الاَوْصِیاءِ وَ بی یَدْفَعُ اللّه عَزَّوَجَلَّ اَلْبَلاءَ عَنْ اَهْلی وَ شیعَتی}}<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶.</ref>؛ من آخرین [[جانشین پیامبر]] [[خدا]] هستم و [[خدای تعالی]] به واسطه من [[بلاها]] را از [[خاندان]] و شیعیانم دور می‌کند.
 
از موارد آشکار این فائده را می‌توان در جریان شکل‌گیری [[انقلاب اسلامی ایران]] و سال‌های پرالتهاب [[دفاع مقدس]]، جست‌وجو کرد. دیده‌ها و شنیده‌ها حکایت از آن دارد که بارها [[لطف]] و [[محبت]] آن [[امام]] بزرگوار بر سر [[ملت]] و مملکت سایه افکند و [[نظام]] [[اسلامی]] و [[ملت]] [[مسلمان]] و [[مهدوی]] را از گردنه توطئه‌های سنگین [[دشمن]] عبور داد.
:::::*'''ایجاد [[پروای الهی]] در پرتو [[باور]] [[وجود امام]] زنده در [[جامعه‌]]''': از [[روایات اسلامی]] به دست می‌آید که در دوران [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} و در زمان‌های معینی، [[اعمال]] [[انسان‌ها]] به آن [[حضرت]] عرضه می‌شود. این [[باور]] خود در ایجاد [[پروای الهی]]، و [[خویشتن‌داری]] برابر انجام [[کارها]]، نقشی بسیار مهم و اساسی دارد. مرحوم [[کلینی]] در [[کتاب کافی]]، بخشی را با عنوان {{عربی|"باب عرض الأعمال علی النبی{{صل}}‌ و الأئمه{{عم}}"}}، پدید آورده و در آن روایاتی را یادآور شده که در آن، سخن از [[عرضه اعمال]] بر [[امام]] زنده هر عصر دارد.
:::::*'''ایجاد [[پروای الهی]] در پرتو [[باور]] [[وجود امام]] زنده در [[جامعه‌]]''': از [[روایات اسلامی]] به دست می‌آید که در دوران [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} و در زمان‌های معینی، [[اعمال]] [[انسان‌ها]] به آن [[حضرت]] عرضه می‌شود. این [[باور]] خود در ایجاد [[پروای الهی]]، و [[خویشتن‌داری]] برابر انجام [[کارها]]، نقشی بسیار مهم و اساسی دارد. مرحوم [[کلینی]] در [[کتاب کافی]]، بخشی را با عنوان {{عربی|"باب عرض الأعمال علی النبی{{صل}}‌ و الأئمه{{عم}}"}}، پدید آورده و در آن روایاتی را یادآور شده که در آن، سخن از [[عرضه اعمال]] بر [[امام]] زنده هر عصر دارد.
::::::در [[روایت]] چهارم این باب، [[عبد الله]] بن ابان [[زیات]] که [[جایگاه]] خوبی نزد [[حضرت رضا]]{{ع}} داشت، از آن [[حضرت]] خواست برای او و اهل بیتش [[دعا]] کند آن [[حضرت]] فرمود: {{عربی|أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ}} مگر چنین نمی‌کنم؟ به [[خدا]] [[سوگند]] [[اعمال]] شما در هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. [[عبد الله]] بن ابان گفت: "از این فرمایش [[حضرت]] شگفت‌زده شدم". [[حضرت]] در پاسخ فرمود: {{عربی|أما تقرأ کتاب الله عز و جل‌ {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}؟ قال: هو و [[الله]] [[علی]] بن أبی طالب{{ع}}}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref>؛
 
در [[روایت]] چهارم این باب، [[عبد الله]] بن ابان [[زیات]] که [[جایگاه]] خوبی نزد [[حضرت رضا]]{{ع}} داشت، از آن [[حضرت]] خواست برای او و اهل بیتش [[دعا]] کند آن [[حضرت]] فرمود: {{عربی|أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ}} مگر چنین نمی‌کنم؟ به [[خدا]] [[سوگند]] [[اعمال]] شما در هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. [[عبد الله]] بن ابان گفت: "از این فرمایش [[حضرت]] شگفت‌زده شدم". [[حضرت]] در پاسخ فرمود: {{عربی|أما تقرأ کتاب الله عز و جل‌ {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}؟ قال: هو و [[الله]] [[علی]] بن أبی طالب{{ع}}}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref>؛
::::::مگر [[کتاب خدا]] را نخوانده‌ای که فرمود: "و بگو هر کار می‌خواهید انجام دهید؛ پس به [[یقین]] [[خداوند]]، پیامبرش و [[مؤمنان]] عملتان را می‌بینند"؟ فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! مقصود از او [مؤمن‌] [[علی بن ابی طالب]] است.
::::::مگر [[کتاب خدا]] را نخوانده‌ای که فرمود: "و بگو هر کار می‌خواهید انجام دهید؛ پس به [[یقین]] [[خداوند]]، پیامبرش و [[مؤمنان]] عملتان را می‌بینند"؟ فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! مقصود از او [مؤمن‌] [[علی بن ابی طالب]] است.
::::::این [[آگاهی]]، آثار [[تربیتی]] فراوانی دارد و که مهم‌ترین آنها، این است که [[انسان]] را به نوعی [[مراقبت]] دائمی در [[رفتار]] خود وامی‌دارد. [[انسانی]] که بداند افزون بر [[خداوند]]، [[پیامبران]] و [[فرشتگان]]، امامی زنده نیز وجود دارد که [[اعمال]] او بر وی عرضه می‌شود، به طور قطع [[رفتار]] خود را با دقت بیشتری انجام می‌دهد.
 
این [[آگاهی]]، آثار [[تربیتی]] فراوانی دارد و که مهم‌ترین آنها، این است که [[انسان]] را به نوعی [[مراقبت]] دائمی در [[رفتار]] خود وامی‌دارد. [[انسانی]] که بداند افزون بر [[خداوند]]، [[پیامبران]] و [[فرشتگان]]، امامی زنده نیز وجود دارد که [[اعمال]] او بر وی عرضه می‌شود، به طور قطع [[رفتار]] خود را با دقت بیشتری انجام می‌دهد.
:::::*'''[[یاری]] برخی نیازمندان‌''': جدای از این که در همه حالت‌ها، خود آن [[حضرت]] به [[یاری]] استمدادکنندگان می‌آید یا این که ملازمان و اولیای او و نیز این که [[یاری]] شدن توسط آن [[حضرت]]، همراه [[ملاقات]] باشد یا نه، شکی نیست که در طول [[تاریخ]] [[غیبت]]، انسان‌های بسیاری به دست آن [[حضرت]] یا [[اراده]] ایشان از [[سختی‌ها]] و [[مشکلات]] [[نجات]] یافته‌اند.
:::::*'''[[یاری]] برخی نیازمندان‌''': جدای از این که در همه حالت‌ها، خود آن [[حضرت]] به [[یاری]] استمدادکنندگان می‌آید یا این که ملازمان و اولیای او و نیز این که [[یاری]] شدن توسط آن [[حضرت]]، همراه [[ملاقات]] باشد یا نه، شکی نیست که در طول [[تاریخ]] [[غیبت]]، انسان‌های بسیاری به دست آن [[حضرت]] یا [[اراده]] ایشان از [[سختی‌ها]] و [[مشکلات]] [[نجات]] یافته‌اند.
::::::طبق [[نقل]] مرحوم [[طبرسی]] از سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} نوشته و توقیعی برای [[شیخ مفید]] صادر شده است که در آن، نکته‌های [[ارزشمندی]] درباره فایده یاد شده است. آنجا می‌خوانیم: {{عربی| انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ...}}<ref>طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.</ref>.؛ ما در رعایت احوال شما کوتاهی نمی‌کنیم و شما را فراموش نمی‌نماییم. اگر این چنین نبود، [[شر]] و [[بدی]] بر شما نازل می‌شد و [[دشمنان]] بر شما چیره می‌گشتند؛ پس [[تقوای الهی]] پیشه کنید....
 
طبق [[نقل]] مرحوم [[طبرسی]] از سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} نوشته و توقیعی برای [[شیخ مفید]] صادر شده است که در آن، نکته‌های [[ارزشمندی]] درباره فایده یاد شده است. آنجا می‌خوانیم: {{عربی| انّا غیرُ مُهملین لمُراعاتکم و لا ناسین لِذِکرِکم و لولا ذلک لَنزَل بکُم اللاّواءُ و اصطَلَمَکم الاعداء فاتّقوا الله جلّ جلالُهُ...}}<ref>طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۵.</ref>.؛ ما در رعایت احوال شما کوتاهی نمی‌کنیم و شما را فراموش نمی‌نماییم. اگر این چنین نبود، [[شر]] و [[بدی]] بر شما نازل می‌شد و [[دشمنان]] بر شما چیره می‌گشتند؛ پس [[تقوای الهی]] پیشه کنید....
:::::*'''[[دعای خیر]] آن [[حضرت]] در [[حق]] مؤمنان‌''': شکی نیست که [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} از هر پدری و مادری مهربان‌تر است و در همه حال، خوبی [[بندگان]] [[خدا]]- به ویژه [[مؤمنان]]- را می‌خواهد؛ ازاین‌رو همواره برای موفقیت آنها و نیز دوری [[مصیبت‌ها]] و [[مشکلات]] از آنها، [[دعا]] می‌کند. این هم در موارد فراوانی رخ داده است.
:::::*'''[[دعای خیر]] آن [[حضرت]] در [[حق]] مؤمنان‌''': شکی نیست که [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} از هر پدری و مادری مهربان‌تر است و در همه حال، خوبی [[بندگان]] [[خدا]]- به ویژه [[مؤمنان]]- را می‌خواهد؛ ازاین‌رو همواره برای موفقیت آنها و نیز دوری [[مصیبت‌ها]] و [[مشکلات]] از آنها، [[دعا]] می‌کند. این هم در موارد فراوانی رخ داده است.
:::::*'''[[تصویب امور سال]] در شب‌های [[قدر]]''': طبق برخی [[روایات]]، تقدیرات [[الهی]] با امضای آن [[حضرت]] صورت می‌گیرد. اگرچه در منابع مفصل، فوایدی افزون‌تر از آنچه ذکر شد، مورد اشاره قرار گرفته است، به همین مقدار بسنده کرده، علاقه‌مندان را به کتاب‌های بزرگان ارجاع می‌دهیم»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص 62-۷۰.</ref>
:::::*'''[[تصویب امور سال]] در شب‌های [[قدر]]''': طبق برخی [[روایات]]، تقدیرات [[الهی]] با امضای آن [[حضرت]] صورت می‌گیرد. اگرچه در منابع مفصل، فوایدی افزون‌تر از آنچه ذکر شد، مورد اشاره قرار گرفته است، به همین مقدار بسنده کرده، علاقه‌مندان را به کتاب‌های بزرگان ارجاع می‌دهیم»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص 62-۷۰.</ref>
خط ۲۹۶: خط ۳۶۵:
:::::#[[سلیمان]] بن اعمش از [[امام صادق]]{{ع}} و او از [[امام باقر]]{{ع}} و او از [[امام سجاد]]{{ع}} چنین [[نقل]] کرده است که فرمود: [[زمین]] از [[آفرینش]] [[آدم]] تاکنون و تا همیشه [[تاریخ]]، از [[حجت خدا]] تهی نخواهد بود؛ خواه [[حجت]] [[حق]]، ظاهر و آشکار و شناخته شده باشد یا بنا به مصالحی، [[نهان]] و پوشیده. تا [[رستاخیز]] نیز چنین خواهد بود که اگر جز این باشد، خدای یگانه پرستیده نمی‌شود<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۰۷، ح ۲۲.</ref>. [[سلیمان]] می‌گوید: گفتم: "سرورم! [[مردم]] چگونه از [[امام غایب]] از نگاه، بهره‌ور می‌شوند؟" [[حضرت]] فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید]] زمانی که ابرها آن را می‌پوشانند، بهره می‌برند.
:::::#[[سلیمان]] بن اعمش از [[امام صادق]]{{ع}} و او از [[امام باقر]]{{ع}} و او از [[امام سجاد]]{{ع}} چنین [[نقل]] کرده است که فرمود: [[زمین]] از [[آفرینش]] [[آدم]] تاکنون و تا همیشه [[تاریخ]]، از [[حجت خدا]] تهی نخواهد بود؛ خواه [[حجت]] [[حق]]، ظاهر و آشکار و شناخته شده باشد یا بنا به مصالحی، [[نهان]] و پوشیده. تا [[رستاخیز]] نیز چنین خواهد بود که اگر جز این باشد، خدای یگانه پرستیده نمی‌شود<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۰۷، ح ۲۲.</ref>. [[سلیمان]] می‌گوید: گفتم: "سرورم! [[مردم]] چگونه از [[امام غایب]] از نگاه، بهره‌ور می‌شوند؟" [[حضرت]] فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید]] زمانی که ابرها آن را می‌پوشانند، بهره می‌برند.
:::::#در [[توقیع]] مبارکی که از سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} برای [[اسحاق بن یعقوب]] صادر شده آمده است: {{عربی|... أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیبَتِی فَکالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَاب...}}<ref>«... و اما چگونگی بهره‌مندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهره‌مندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشم‌ها بپوشاند..». [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>.
:::::#در [[توقیع]] مبارکی که از سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} برای [[اسحاق بن یعقوب]] صادر شده آمده است: {{عربی|... أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیبَتِی فَکالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَاب...}}<ref>«... و اما چگونگی بهره‌مندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهره‌مندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشم‌ها بپوشاند..». [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>.
::::::بی‌گمان این [[تشبیه]]، از روی [[حکمت]] بوده است؛ ازاین‌رو دانشوران [[شیعه]] در [[بیان]] این تشبیهات نکته‌های [[ارزشمندی]] را یادآور شده‌اند که اینجا فقط به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
 
بی‌گمان این [[تشبیه]]، از روی [[حکمت]] بوده است؛ ازاین‌رو دانشوران [[شیعه]] در [[بیان]] این تشبیهات نکته‌های [[ارزشمندی]] را یادآور شده‌اند که اینجا فقط به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
:::::#[[خورشید]]، در منظومه شمسی محور و مرکز است. [[امام زمان]]{{ع}} نیز در منظومه [[زندگی]] [[انسان‌ها]] محور و اساس است.
:::::#[[خورشید]]، در منظومه شمسی محور و مرکز است. [[امام زمان]]{{ع}} نیز در منظومه [[زندگی]] [[انسان‌ها]] محور و اساس است.
:::::#[[خورشید]]، در مجموعه هستی دارای فواید بی‌شماری است که فقط یکی از آنها نورافشانی است. [[امام زمان]]{{ع}} نیز در [[نظام آفرینش]] دارای فواید بی‌شماری است که فقط فواید اندکی از آن، وابسته به آشکاری او است.
:::::#[[خورشید]]، در مجموعه هستی دارای فواید بی‌شماری است که فقط یکی از آنها نورافشانی است. [[امام زمان]]{{ع}} نیز در [[نظام آفرینش]] دارای فواید بی‌شماری است که فقط فواید اندکی از آن، وابسته به آشکاری او است.
خط ۳۰۵: خط ۳۷۵:
:::::# فقط مردمی در [[انتظار]] [[راستین]] کناررفتن ابرها به سر می‌برند که به فواید [[خورشید]] [[آگاهی]] کامل دارند. در [[دوران غیبت]] نیز [[معرفت]] به [[امام]]، باعث حقیقی‌تر شدن [[انتظار]] می‌شود.
:::::# فقط مردمی در [[انتظار]] [[راستین]] کناررفتن ابرها به سر می‌برند که به فواید [[خورشید]] [[آگاهی]] کامل دارند. در [[دوران غیبت]] نیز [[معرفت]] به [[امام]]، باعث حقیقی‌تر شدن [[انتظار]] می‌شود.
:::::#فقط انسان‌های [[نابینا]] از نورافشانی [[خورشید]] محرومند؛ همان‌گونه که فقط انسان‌های کوردل منکر [[نور]] وجود پیشوای [[معصوم]] و از آن بی‌بهره هستند.
:::::#فقط انسان‌های [[نابینا]] از نورافشانی [[خورشید]] محرومند؛ همان‌گونه که فقط انسان‌های کوردل منکر [[نور]] وجود پیشوای [[معصوم]] و از آن بی‌بهره هستند.
::::::بنابراین شکی نیست که [[میزان]] بهره‌مندی موجودات از [[آفتاب]] عالم‌تاب در زمانی که چیزی حایل نباشد بیشتر و کامل‌تر است؛ اما این بدان معنا نیست که وجود پرده بر روی [[خورشید]]، تمام یا بیشتر بهره‌مندی‌ها را از بین ببرد؛ بلکه این [[مانع]]، فقط برخی از فواید را از میان برده یا کم می‌کند. وجود ظاهری [[امام]] در [[عصر حضور]] و [[ظهور]] نیز به معنای آن است که تمام [[منافع]] [[امام]] می‌تواند به [[مردم]] برسد. حال اگر چیزی [[مانع]] رسیدن فیض‌های کامل [[امام]] به دیگران شود بدان معنا نیست که وجود او بی‌فایده است.
 
::::::[[وجود امام]] در پس پرده‌غیبت، به همان [[میزان]] مفید است که وجود او در زندان‌های [[حاکمان ستمگر]] دارای فایده بود. البته بین زندان [[غیبت]] و زندان [[حاکمان]] [[مستبد]]، تفاوت‌های فراوانی است؛ ولی هرکدام به نوعی [[مانع]] رسیدن [[فیض]] کامل [[امام]] به عالم وجود و [[انسان‌ها]] می‌شوند. فشرده سخن این که مسأله [[غیبت]]، [[فلسفه]] [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} را نقض نمی‌کند؛ زیرا [[امام]] [[معصوم]] در حال [[غیبت]] وجود دارد و فواید او هم به دیگران می‌رسد.
بنابراین شکی نیست که [[میزان]] بهره‌مندی موجودات از [[آفتاب]] عالم‌تاب در زمانی که چیزی حایل نباشد بیشتر و کامل‌تر است؛ اما این بدان معنا نیست که وجود پرده بر روی [[خورشید]]، تمام یا بیشتر بهره‌مندی‌ها را از بین ببرد؛ بلکه این [[مانع]]، فقط برخی از فواید را از میان برده یا کم می‌کند. وجود ظاهری [[امام]] در [[عصر حضور]] و [[ظهور]] نیز به معنای آن است که تمام [[منافع]] [[امام]] می‌تواند به [[مردم]] برسد. حال اگر چیزی [[مانع]] رسیدن فیض‌های کامل [[امام]] به دیگران شود بدان معنا نیست که وجود او بی‌فایده است.
::::::فقط بخشی از فواید او است که در اثر [[تقصیر]] خود [[مردم]] در حال [[غیبت]] به آنان نمی‌رسد؛ ولی وجود او [[حجت]] را بر همگان تمام کرده است و این، خود [[مردم]] هستند که می‌بایست با ایجاد [[آمادگی]] لازم شرایط را برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم کنند»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۹۱-۹۵.</ref>.
 
[[وجود امام]] در پس پرده‌غیبت، به همان [[میزان]] مفید است که وجود او در زندان‌های [[حاکمان ستمگر]] دارای فایده بود. البته بین زندان [[غیبت]] و زندان [[حاکمان]] [[مستبد]]، تفاوت‌های فراوانی است؛ ولی هرکدام به نوعی [[مانع]] رسیدن [[فیض]] کامل [[امام]] به عالم وجود و [[انسان‌ها]] می‌شوند. فشرده سخن این که مسأله [[غیبت]]، [[فلسفه]] [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} را نقض نمی‌کند؛ زیرا [[امام]] [[معصوم]] در حال [[غیبت]] وجود دارد و فواید او هم به دیگران می‌رسد.
 
فقط بخشی از فواید او است که در اثر [[تقصیر]] خود [[مردم]] در حال [[غیبت]] به آنان نمی‌رسد؛ ولی وجود او [[حجت]] را بر همگان تمام کرده است و این، خود [[مردم]] هستند که می‌بایست با ایجاد [[آمادگی]] لازم شرایط را برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم کنند»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۹۱-۹۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۳۵: خط ۴۰۸:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «[[متکلمان]] [[امامیه]]، در اثبات [[ضرورت]] [[وجود امام]] در هر زمان، به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد می‌کنند که یکی از آنها "[[قاعده لطف]]" است. براساس دلائل [[عقلی]]، [[وجود امام]]، زمینه را برای [[اطاعت]] [[انسان‌ها]] مهیا کرده و آنان را از [[گناه]] دور می‌سازد. بنابراین، [[وجود امام]]، [[لطف]] است و چون [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است، باید در هر زمان، امامی برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] وجود داشته باشد<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.</ref>. طبق این توضیح، [[وجود امام]] در هر عصر و زمانی، لازم و ضروری می‌شود، اما نحوه حضور [[امام]]{{ع}} بستگی تام به اوضاع و احوال [[جامعه‌ انسانی]] دارد؛ زیرا، اگر شرایط لازم برای حضور [[امام]] مهیا باشد، [[امام]] در میان [[جامعه]]، حضوری آشکار خواهد داشت، ولی اگر چنین شرایطی آماده نبود، [[امام]]{{ع}} مستور خواهد شد. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} درباره [[ضرورت]] [[وجود امام]] در میان [[انسان‌ها]] و چگونگی این حضور، می‌فرماید: "هرگز، روی [[زمین]]، از قیام‌کننده‌ای با [[حجت]] و [[دلیل]]، خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد، خواه بیم‌ناک و پنهان. این چنین است‌ تا دلائل و اسناد روشن [[الهی]] از بین نرود و به [[فراموشی]] نگراید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.</ref>. بنابراین، نقش [[امام]]، حفظ [[دین]] و [[احکام الهی]] است و این نقش، از سوی [[امام]] در هر زمانی ایفا می‌شود، حال، [[امام]] حاضر باشد یا [[غائب]]. هم‌چنین از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است که درباره فوائد وجود [[ائمه]]{{عم}} فرمود: "در پرتو وجود ما است که [[خداوند]]، [[آسمان]] را از [[فروپاشی]]، [[زمین]] را از لرزش و سلب [[آرامش]] ساکنانش، نگه می‌دارد؛ به واسطه ما است که [[خداوند]] [[باران]] نازل می‌کند و [[رحمت]] خود را می‌گستراند و [[برکات]] و نعمت‌های [[زمین]] را بیرون می‌آورد. و اگر از ما، کسی در [[زمین]] نباشد، [[زمین]]، اهل خود را فرومی‌برد<ref>شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.</ref>. طبق این [[حدیث]]، [[امامان]]، علاوه بر نقش [[تشریعی]]، نقش [[تکوینی]] دارند و در صورت [[غیبت]]، هرچند نقش [[تشریعی]] آنان در پس پرده می‌ماند، اما آنان به نقش [[تکوینی]] خود عمل می‌کنند و وجودشان باعث استمرار حیات و [[زندگی]] و [[اتمام حجت]] [[الهی]] بر روی [[زمین]] می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} در [[بیان]] [[ضرورت]] [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، می‌فرماید: "اگر [[زمین]]، بدون [[وجود امام]] بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو می‌برد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.</ref>. بنابراین، نقش [[تکوینی]] [[امام]]، منحصر در حضور نیست و در دوره [[غیبت]] نیز این تأثیر ادامه دارد و ساکنان [[زمین]] از [[وجود امام]] بهره‌مند می‌شوند.
:::::: «[[متکلمان]] [[امامیه]]، در اثبات [[ضرورت]] [[وجود امام]] در هر زمان، به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد می‌کنند که یکی از آنها "[[قاعده لطف]]" است. براساس دلائل [[عقلی]]، [[وجود امام]]، زمینه را برای [[اطاعت]] [[انسان‌ها]] مهیا کرده و آنان را از [[گناه]] دور می‌سازد. بنابراین، [[وجود امام]]، [[لطف]] است و چون [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است، باید در هر زمان، امامی برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] وجود داشته باشد<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.</ref>. طبق این توضیح، [[وجود امام]] در هر عصر و زمانی، لازم و ضروری می‌شود، اما نحوه حضور [[امام]]{{ع}} بستگی تام به اوضاع و احوال [[جامعه‌ انسانی]] دارد؛ زیرا، اگر شرایط لازم برای حضور [[امام]] مهیا باشد، [[امام]] در میان [[جامعه]]، حضوری آشکار خواهد داشت، ولی اگر چنین شرایطی آماده نبود، [[امام]]{{ع}} مستور خواهد شد. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} درباره [[ضرورت]] [[وجود امام]] در میان [[انسان‌ها]] و چگونگی این حضور، می‌فرماید: "هرگز، روی [[زمین]]، از قیام‌کننده‌ای با [[حجت]] و [[دلیل]]، خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد، خواه بیم‌ناک و پنهان. این چنین است‌ تا دلائل و اسناد روشن [[الهی]] از بین نرود و به [[فراموشی]] نگراید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.</ref>. بنابراین، نقش [[امام]]، حفظ [[دین]] و [[احکام الهی]] است و این نقش، از سوی [[امام]] در هر زمانی ایفا می‌شود، حال، [[امام]] حاضر باشد یا [[غائب]]. هم‌چنین از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است که درباره فوائد وجود [[ائمه]]{{عم}} فرمود: "در پرتو وجود ما است که [[خداوند]]، [[آسمان]] را از [[فروپاشی]]، [[زمین]] را از لرزش و سلب [[آرامش]] ساکنانش، نگه می‌دارد؛ به واسطه ما است که [[خداوند]] [[باران]] نازل می‌کند و [[رحمت]] خود را می‌گستراند و [[برکات]] و نعمت‌های [[زمین]] را بیرون می‌آورد. و اگر از ما، کسی در [[زمین]] نباشد، [[زمین]]، اهل خود را فرومی‌برد<ref>شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.</ref>. طبق این [[حدیث]]، [[امامان]]، علاوه بر نقش [[تشریعی]]، نقش [[تکوینی]] دارند و در صورت [[غیبت]]، هرچند نقش [[تشریعی]] آنان در پس پرده می‌ماند، اما آنان به نقش [[تکوینی]] خود عمل می‌کنند و وجودشان باعث استمرار حیات و [[زندگی]] و [[اتمام حجت]] [[الهی]] بر روی [[زمین]] می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} در [[بیان]] [[ضرورت]] [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، می‌فرماید: "اگر [[زمین]]، بدون [[وجود امام]] بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو می‌برد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.</ref>. بنابراین، نقش [[تکوینی]] [[امام]]، منحصر در حضور نیست و در دوره [[غیبت]] نیز این تأثیر ادامه دارد و ساکنان [[زمین]] از [[وجود امام]] بهره‌مند می‌شوند.
::::::با بررسی این [[احادیث]]، می‌توان نتیجه گرفت که [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، فوائد زیر را دارد و فرقی نمی‌کند که حضور [[امام]] به صورت آشکار باشد یا به صورت پنهانی و مستور:
 
با بررسی این [[احادیث]]، می‌توان نتیجه گرفت که [[وجود امام]] بر روی [[زمین]]، فوائد زیر را دارد و فرقی نمی‌کند که حضور [[امام]] به صورت آشکار باشد یا به صورت پنهانی و مستور:
:::::#وجود [[امام]]، موجب ارتباط میان [[خالق]] و مخلوق و زنده بودن [[حجت‌ها]] و دلائل [[الهی]] در [[جامعه انسانی]] می‌شود.
:::::#وجود [[امام]]، موجب ارتباط میان [[خالق]] و مخلوق و زنده بودن [[حجت‌ها]] و دلائل [[الهی]] در [[جامعه انسانی]] می‌شود.
:::::#وجود [[امام]]، امن و [[امان]] برای [[مردم]] است و [[خداوند]]، به خاطر آنان، [[زمین]] و [[آسمان]] را از فروپاشیدن بازمی‌دارد.
:::::#وجود [[امام]]، امن و [[امان]] برای [[مردم]] است و [[خداوند]]، به خاطر آنان، [[زمین]] و [[آسمان]] را از فروپاشیدن بازمی‌دارد.
خط ۳۶۳: خط ۴۳۷:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «برخی در مورد این عنوان اشکال گرفته‌اند و گفته‌اند: اگر [[امام]] وجود داشته باشد، در صورت [[غایب]] بودن ایشان، چه فایده‌ای در بودن ایشان می‌تواند باشد؟ برخی نیز با استناد به این اشکال، تلاش کرده‌اند که [[وجود امام]]{{ع}} را نفی کنند، زیرا به [[گمان]] آنها، تفاوتی میان [[مهدی]] موجود [[غایب]] و [[مهدی موعود]] که در [[آینده]] [[ظهور]] می‌کند وجود ندارد و این در صورتی است که [[مهدی]] موجود و [[غایب]] آن فایده موردنظر را برای [[جهان]] نداشته باشد.
:::::: «برخی در مورد این عنوان اشکال گرفته‌اند و گفته‌اند: اگر [[امام]] وجود داشته باشد، در صورت [[غایب]] بودن ایشان، چه فایده‌ای در بودن ایشان می‌تواند باشد؟ برخی نیز با استناد به این اشکال، تلاش کرده‌اند که [[وجود امام]]{{ع}} را نفی کنند، زیرا به [[گمان]] آنها، تفاوتی میان [[مهدی]] موجود [[غایب]] و [[مهدی موعود]] که در [[آینده]] [[ظهور]] می‌کند وجود ندارد و این در صورتی است که [[مهدی]] موجود و [[غایب]] آن فایده موردنظر را برای [[جهان]] نداشته باشد.
::::::از طرف دیگر برخی دیگر نیز تلاش کرده‌اند فایده آن‌را به [[غیب]] نسبت دهند و می‌گویند: فایده آن‌را فقط [[خدا]] می‌داند و این‌گونه از پاسخ دادن به این سؤال فرار می‌کنند.
 
::::::پیش از وارد شدن و ژرف‌نگری در جزئیات این اشکال، ابتدا باید انواع فایده‌ها را بشناسیم.
از طرف دیگر برخی دیگر نیز تلاش کرده‌اند فایده آن‌را به [[غیب]] نسبت دهند و می‌گویند: فایده آن‌را فقط [[خدا]] می‌داند و این‌گونه از پاسخ دادن به این سؤال فرار می‌کنند.
::::::فایده، دو نوع است:
 
پیش از وارد شدن و ژرف‌نگری در جزئیات این اشکال، ابتدا باید انواع فایده‌ها را بشناسیم.
 
فایده، دو نوع است:
::::::فایده مستقیم و فایده غیرمستقیم.
::::::فایده مستقیم و فایده غیرمستقیم.
::::::هرکدام از این دو نوع فایده نیز با توجه به [[آینده]]، دو گونه‌اند، بنابراین فایده بر چهار گونه است:
 
هرکدام از این دو نوع فایده نیز با توجه به [[آینده]]، دو گونه‌اند، بنابراین فایده بر چهار گونه است:
:::::#فایده مستقیم خاص؛ فایده غیرمستقیم خاص؛
:::::#فایده مستقیم خاص؛ فایده غیرمستقیم خاص؛
:::::#فایده مستقیم عام؛ فایده غیرمستقیم عام.
:::::#فایده مستقیم عام؛ فایده غیرمستقیم عام.
::::::برای اینکه این مسئله بیشتر روشن شود، برای هرکدام از آن گونه‌ها، مثال‌هایی می‌آوریم.
 
برای اینکه این مسئله بیشتر روشن شود، برای هرکدام از آن گونه‌ها، مثال‌هایی می‌آوریم.
:::::*'''مثال برای فایده مستقیم''': بدیهی است که [[انسان]] برای حفظ و بقای حیات خود، دست به هر کاری که بتواند، می‌زند؛ [[انسان]] زمانی که احساس [[تشنگی]] کند، به سوی [[آب]] می‌رود تا خود را سیراب کند و زمانی که گرسنه می‌شود، به جست‌وجوی [[غذا]] می‌پردازد تا نیازش را برطرف کند و سیر شود و به محض اینکه به خواسته موردنظر خود می‌رسد، [[هدف]] او محقق می‌شود و آن [[هدف]]، سیراب شدن یا سیر شدن است و این [[هدف]] به صورت مستقیم و بدون هیچ‌گونه واسطه‌ای انجام می‌گیرد. ما به این امر، فایده مستقیم می‌گوییم.
:::::*'''مثال برای فایده مستقیم''': بدیهی است که [[انسان]] برای حفظ و بقای حیات خود، دست به هر کاری که بتواند، می‌زند؛ [[انسان]] زمانی که احساس [[تشنگی]] کند، به سوی [[آب]] می‌رود تا خود را سیراب کند و زمانی که گرسنه می‌شود، به جست‌وجوی [[غذا]] می‌پردازد تا نیازش را برطرف کند و سیر شود و به محض اینکه به خواسته موردنظر خود می‌رسد، [[هدف]] او محقق می‌شود و آن [[هدف]]، سیراب شدن یا سیر شدن است و این [[هدف]] به صورت مستقیم و بدون هیچ‌گونه واسطه‌ای انجام می‌گیرد. ما به این امر، فایده مستقیم می‌گوییم.
::::::بنابراین [[انسان]] زمانی که احساس [[نیاز]] می‌کند، به‌طور مستقیم نفع آن‌را نیز [[حس]] و [[درک]] می‌کند. در مورد این نوع فایده در مورد [[امام]]{{ع}} نیز باید گفت که برای بحث و بررسی آن، ناچار به این تقسیم‌بندی هستیم:
 
بنابراین [[انسان]] زمانی که احساس [[نیاز]] می‌کند، به‌طور مستقیم نفع آن‌را نیز [[حس]] و [[درک]] می‌کند. در مورد این نوع فایده در مورد [[امام]]{{ع}} نیز باید گفت که برای بحث و بررسی آن، ناچار به این تقسیم‌بندی هستیم:
::::::فایده خاص و فایده عام. به [[بیان]] دیگر، آیا [[امام]] تنها [[نیاز]] عده‌ای خاص از [[مردم]] را به صورت مستقیم برآورده و برطرف می‌کند یا اینکه [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} با [[مصلحت]] [[الهی]]، عام و برای همه [[مردم]] است؟
::::::فایده خاص و فایده عام. به [[بیان]] دیگر، آیا [[امام]] تنها [[نیاز]] عده‌ای خاص از [[مردم]] را به صورت مستقیم برآورده و برطرف می‌کند یا اینکه [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} با [[مصلحت]] [[الهی]]، عام و برای همه [[مردم]] است؟
:::::*'''مثال فایده غیرمستقیم''': گاهی [[انسان]] در پی برآورده کردن و برطرف ساختن برخی نیازهای غیرمستقیم (ثانویه) یا [[معنوی]] است که ارتباط مستقیمی با آن ندارد. به‌عنوان مثال، وقتی [[انسان]] در پی به دست آوردن جایزه‌ای است که هیچ‌گونه نفع مادی جز [[شهرت]] برای او ندارد، یا مثلا کتابی در زمینه‌ای خاص به رشته [[نگارش]] درمی‌آورد، در اینجا [[انسان]] همان احساسی که در پی به دست آوردن فایده مستقیم دارد، ندارد بلکه این احساس به نوعی دیگر است، [[انسان]] با رسیدن به این [[هدف]] خود، [[شهرت]] و معروفیت و [[منافع]] [[معنوی]] غیرمستقیم مانند این‌را به دست می‌آورد.
:::::*'''مثال فایده غیرمستقیم''': گاهی [[انسان]] در پی برآورده کردن و برطرف ساختن برخی نیازهای غیرمستقیم (ثانویه) یا [[معنوی]] است که ارتباط مستقیمی با آن ندارد. به‌عنوان مثال، وقتی [[انسان]] در پی به دست آوردن جایزه‌ای است که هیچ‌گونه نفع مادی جز [[شهرت]] برای او ندارد، یا مثلا کتابی در زمینه‌ای خاص به رشته [[نگارش]] درمی‌آورد، در اینجا [[انسان]] همان احساسی که در پی به دست آوردن فایده مستقیم دارد، ندارد بلکه این احساس به نوعی دیگر است، [[انسان]] با رسیدن به این [[هدف]] خود، [[شهرت]] و معروفیت و [[منافع]] [[معنوی]] غیرمستقیم مانند این‌را به دست می‌آورد.
::::::در مورد فایده غیرمستقیم [[امام مهدی]]{{ع}} نیز باید گفت که ایشان گاهی خود را به برخی از [[مردم]] نشان می‌دهد تا آنها را به راه راست [[هدایت]] کند یا جهت‌گیری درستی به [[اعتقادات]] آنها بدهد و این خود جزو فواید [[معنوی]] و غیرمستقیم برای آنها است.
 
::::::اما آیا [[امام]]، تنها گروه خاصی را [[راهنمایی]] می‌کند یا این [[راهنمایی]] در مورد تمام [[انسان‌ها]]، البته در صورت [[مصلحت]] خداوندی، [[صادق]] است؟ پیش از وارد شدن به جزئیات این موضوع و بحث کردن در مورد آن، در ابتدا باید بدانیم که فایده چیست و معنای لغوی آن کدامست؟ آیا فایده شامل تمام معانی مستقیم و غیرمستقیم می‌شود یا اینکه تنها اختصاص به برخی از آنها دارد؟
در مورد فایده غیرمستقیم [[امام مهدی]]{{ع}} نیز باید گفت که ایشان گاهی خود را به برخی از [[مردم]] نشان می‌دهد تا آنها را به راه راست [[هدایت]] کند یا جهت‌گیری درستی به [[اعتقادات]] آنها بدهد و این خود جزو فواید [[معنوی]] و غیرمستقیم برای آنها است.
 
اما آیا [[امام]]، تنها گروه خاصی را [[راهنمایی]] می‌کند یا این [[راهنمایی]] در مورد تمام [[انسان‌ها]]، البته در صورت [[مصلحت]] خداوندی، [[صادق]] است؟ پیش از وارد شدن به جزئیات این موضوع و بحث کردن در مورد آن، در ابتدا باید بدانیم که فایده چیست و معنای لغوی آن کدامست؟ آیا فایده شامل تمام معانی مستقیم و غیرمستقیم می‌شود یا اینکه تنها اختصاص به برخی از آنها دارد؟
::::::[[دانشمندان]] [[علم]] لغت قائل به معنی بسیار فراگیری برای کلمه فایده اند. ابن منظور می‌گوید: فایده عبارت است از امور [[نیکی]] که [[خداوند]] بلندمرتبه به بندگانش عطا فرموده تا از آن استفاده کنند و جمع فایده، فوائد است.
::::::[[دانشمندان]] [[علم]] لغت قائل به معنی بسیار فراگیری برای کلمه فایده اند. ابن منظور می‌گوید: فایده عبارت است از امور [[نیکی]] که [[خداوند]] بلندمرتبه به بندگانش عطا فرموده تا از آن استفاده کنند و جمع فایده، فوائد است.
::::::جوهری می‌گوید: فایده یعنی اینکه، اگر کسی از [[دانش]] یا ثروتی سود ببرد، در این حال می‌گوییم آن چیز به او سود یا فایده داد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.</ref>.
 
::::::حال دوباره به پاسخ سؤالی که مطرح شد، می‌پردازیم و پاسخ را با فایده غیرمستقیم و توضیح در مورد آن آغاز می‌کنیم و این براساس اصل لف و نشر غیرمرتب است، زیرا این بحث ما اقتضای چنین ترتیبی را دارد.
جوهری می‌گوید: فایده یعنی اینکه، اگر کسی از [[دانش]] یا ثروتی سود ببرد، در این حال می‌گوییم آن چیز به او سود یا فایده داد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.</ref>.
 
حال دوباره به پاسخ سؤالی که مطرح شد، می‌پردازیم و پاسخ را با فایده غیرمستقیم و توضیح در مورد آن آغاز می‌کنیم و این براساس اصل لف و نشر غیرمرتب است، زیرا این بحث ما اقتضای چنین ترتیبی را دارد.
:::::*'''فایده غیرمستقیم''': آیا [[انسان]] از [[امام مهدی]]{{ع}} ([[غایب]] و موجود) به صورت غیرمستقیم، سود می‌برد یا خیر؟ به فرض سود بردن [[انسان]] از ایشان آیا این مسئله مختص و ویژه گروه خاصی است یا شامل تمام [[انسان‌ها]] می‌شود؟
:::::*'''فایده غیرمستقیم''': آیا [[انسان]] از [[امام مهدی]]{{ع}} ([[غایب]] و موجود) به صورت غیرمستقیم، سود می‌برد یا خیر؟ به فرض سود بردن [[انسان]] از ایشان آیا این مسئله مختص و ویژه گروه خاصی است یا شامل تمام [[انسان‌ها]] می‌شود؟
::::::اما پیش از بحث در این مورد، ناگزیر باید [[میزان]] فایده‌ای که [[انسان]] از ایشان می‌برد و روایت‌های مربوط به این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
::::::اما پیش از بحث در این مورد، ناگزیر باید [[میزان]] فایده‌ای که [[انسان]] از ایشان می‌برد و روایت‌های مربوط به این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
:::::*'''ثبوت فایده غیرمستقیم''': از [[احادیث]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} این‌گونه برمی‌آید که مانعی در راه تحقق فایده غیرمستقیم در این سطح وجود ندارد. حال به برخی از این [[احادیث]] توجه کنیم:  
:::::*'''ثبوت فایده غیرمستقیم''': از [[احادیث]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} این‌گونه برمی‌آید که مانعی در راه تحقق فایده غیرمستقیم در این سطح وجود ندارد. حال به برخی از این [[احادیث]] توجه کنیم:  
::::::نمونه اول: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: پیوسته این [[دین]]، تا زمان [[دوازده]] [[امیر]] و [[امام]] از [[قریش]]، پابرجاست، چون روزگار آنان سپری شود و آنان نباشند، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد<ref>ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.</ref>.
::::::نمونه اول: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: پیوسته این [[دین]]، تا زمان [[دوازده]] [[امیر]] و [[امام]] از [[قریش]]، پابرجاست، چون روزگار آنان سپری شود و آنان نباشند، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد<ref>ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.</ref>.
::::::نمونه دوم: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[اهل بیت]] من باعث [[امنیت]] ساکنان زمین‌اند، چون [[اهل بیت]] من از [[زمین]] رخت بربندند؛ اهل [[زمین]] نیز از بین می‌روند<ref>شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.</ref>.
 
::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] [[الهی]] و [[حجت]] او خالی نمی‌شود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجت‌ها]] و دلیل‌های [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>.
نمونه دوم: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[اهل بیت]] من باعث [[امنیت]] ساکنان زمین‌اند، چون [[اهل بیت]] من از [[زمین]] رخت بربندند؛ اهل [[زمین]] نیز از بین می‌روند<ref>شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.</ref>.
::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کرد.
 
::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و پنهان سود می‌برند و از او استفاده می‌برند؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: همان‌گونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده می‌برند، در این حال، از [[امام]] نیز این‌گونه سود می‌برند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>.
نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] [[الهی]] و [[حجت]] او خالی نمی‌شود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجت‌ها]] و دلیل‌های [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>.
::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]]{{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان پنهان بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسمان‌اند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمین‌ام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
 
::::::ده‌ها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی‌ از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایت‌ها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) [[بیان]] شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کرده‌اند.
نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کرد.
::::::از این [[احادیث]] این‌گونه برمی‌آید که علاوه بر اینکه این فایده غیرمستقیم است، این فایده، عام و فراگیر نیز هست و اختصاص به عده‌ای خاص و گروهی ویژه ندارد، زیرا اگر [[زمین]] بخواهد ساکنان خود را فرو بلعد، هیچ‌یک از اهل [[زمین]] برای آن تفاوتی ندارند.
 
::::::علاوه بر این در [[احادیث]] دیگر آمده که ایشان باعث [[امنیت]] (تمام) اهل زمین‌اند. علاوه بر این ایشان به خورشیدی [[تشبیه]] شده‌اند که نه تنها تمام ساکنان کره [[زمین]] بلکه تمام گوشه و کنار [[جهان]] از آن سود می‌برند.
[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و پنهان سود می‌برند و از او استفاده می‌برند؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: همان‌گونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده می‌برند، در این حال، از [[امام]] نیز این‌گونه سود می‌برند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::خلاصه [[کلام]] اینکه [[روایت‌ها]]، حاکی و بیانگر فایده غیرمستقیم [[امام]] برای تمام [[انسان‌ها]] هستند.
 
نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]]{{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان پنهان بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسمان‌اند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمین‌ام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
 
ده‌ها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی‌ از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایت‌ها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) [[بیان]] شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کرده‌اند.
 
از این [[احادیث]] این‌گونه برمی‌آید که علاوه بر اینکه این فایده غیرمستقیم است، این فایده، عام و فراگیر نیز هست و اختصاص به عده‌ای خاص و گروهی ویژه ندارد، زیرا اگر [[زمین]] بخواهد ساکنان خود را فرو بلعد، هیچ‌یک از اهل [[زمین]] برای آن تفاوتی ندارند.
 
علاوه بر این در [[احادیث]] دیگر آمده که ایشان باعث [[امنیت]] (تمام) اهل زمین‌اند. علاوه بر این ایشان به خورشیدی [[تشبیه]] شده‌اند که نه تنها تمام ساکنان کره [[زمین]] بلکه تمام گوشه و کنار [[جهان]] از آن سود می‌برند.
 
خلاصه [[کلام]] اینکه [[روایت‌ها]]، حاکی و بیانگر فایده غیرمستقیم [[امام]] برای تمام [[انسان‌ها]] هستند.
:::::*'''تحقق یافتن فایده غیرمستقیم [[امام]] به صورت آشکارا''': [[امام زمان]]{{ع}} احیانا در مقابل برخی از [[مردم]] که از راه راست و درست [[منحرف]] شده و برخی که در راه راست گام برمی‌داشته و پیوسته در راه راست و در مسیر [[حق]] گام برمی‌داشتند، ظاهر شده است. به‌عنوان مثال [[امام]]{{ع}} هنگامی که ابو [[طاهر]] بن [[بلال]] به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] ایشان را کرد و اموالی به نام [[امام]] از [[مردم]] گرفت و برای خود نگه داشت، خودشان را به او نشان دادند. [[ابو جعفر]] العمری، ابو [[طاهر]] را به جای خاصی برد و آن‌گونه که او می‌گوید از بالای خانه‌اش، به من [[دستور]] داد که [[اموال]] نزد خود را برای او ببرم. ما در اینجا نمی‌خواهیم به بررسی این مسائل بپردازیم و این‌گونه مثال‌ها را شرح دهیم، زیرا در بخش‌های گذشته، عنوان کردیم که برخی که پیرو [[امام]]{{ع}} بودند و در مسیر [[حق]] گام برمی‌داشتند و برخی دیگر که از جاده [[دین]] [[منحرف]] شده بودند، به صورت فردی یا گروهی [[توفیق]] [[زیارت]] [[امام]]{{ع}} را پیدا کرده‌اند، تا این‌گونه، [[حجت]] بر آنها تمام شود.
:::::*'''تحقق یافتن فایده غیرمستقیم [[امام]] به صورت آشکارا''': [[امام زمان]]{{ع}} احیانا در مقابل برخی از [[مردم]] که از راه راست و درست [[منحرف]] شده و برخی که در راه راست گام برمی‌داشته و پیوسته در راه راست و در مسیر [[حق]] گام برمی‌داشتند، ظاهر شده است. به‌عنوان مثال [[امام]]{{ع}} هنگامی که ابو [[طاهر]] بن [[بلال]] به [[دروغ]] [[ادعای نیابت]] ایشان را کرد و اموالی به نام [[امام]] از [[مردم]] گرفت و برای خود نگه داشت، خودشان را به او نشان دادند. [[ابو جعفر]] العمری، ابو [[طاهر]] را به جای خاصی برد و آن‌گونه که او می‌گوید از بالای خانه‌اش، به من [[دستور]] داد که [[اموال]] نزد خود را برای او ببرم. ما در اینجا نمی‌خواهیم به بررسی این مسائل بپردازیم و این‌گونه مثال‌ها را شرح دهیم، زیرا در بخش‌های گذشته، عنوان کردیم که برخی که پیرو [[امام]]{{ع}} بودند و در مسیر [[حق]] گام برمی‌داشتند و برخی دیگر که از جاده [[دین]] [[منحرف]] شده بودند، به صورت فردی یا گروهی [[توفیق]] [[زیارت]] [[امام]]{{ع}} را پیدا کرده‌اند، تا این‌گونه، [[حجت]] بر آنها تمام شود.
::::::بنابراین، [[امام]] برای ساکنان و اهل [[زمین]]، فایده عام و غیرمستقیم دارد، زیرا [[امام]]{{ع}} یا همان‌گونه که [[روایت‌ها]] یادآور شده‌اند، باعث [[امنیت]] آنها است. برخی از این [[روایت‌ها]]، [[امام]] را [[تشبیه]] به [[خورشید]] کرده‌اند که توضیح و شرح این مطلب در [[بیان]] و سخن نمی‌گنجد، در مورد سخنان نویسنده البحار در مورد همانند بودن [[امام]] با [[خورشید]] و [[تشبیه]] ایشان به آنکه به وسیله ابرها پوشیده و پنهان شده است، نیز باید گفت که این امر هم بیانگر فایده عام و غیرمستقیم [[امام]] است و به [[دلیل]] دقت و ظرافت و نکته‌سنجی این وجوه تشابه، در اینجا آنها را به صورت خلاصه می‌آوریم:
 
بنابراین، [[امام]] برای ساکنان و اهل [[زمین]]، فایده عام و غیرمستقیم دارد، زیرا [[امام]]{{ع}} یا همان‌گونه که [[روایت‌ها]] یادآور شده‌اند، باعث [[امنیت]] آنها است. برخی از این [[روایت‌ها]]، [[امام]] را [[تشبیه]] به [[خورشید]] کرده‌اند که توضیح و شرح این مطلب در [[بیان]] و سخن نمی‌گنجد، در مورد سخنان نویسنده البحار در مورد همانند بودن [[امام]] با [[خورشید]] و [[تشبیه]] ایشان به آنکه به وسیله ابرها پوشیده و پنهان شده است، نیز باید گفت که این امر هم بیانگر فایده عام و غیرمستقیم [[امام]] است و به [[دلیل]] دقت و ظرافت و نکته‌سنجی این وجوه تشابه، در اینجا آنها را به صورت خلاصه می‌آوریم:
:::::#[[نور]] وجود و [[علم]] و [[هدایت]]، به واسطه و به وسیله ایشان{{ع}} به [[مردم]] می‌رسد؛ زیرا در [[اخبار]] [[مستفیض]] ثابت شده که ایشان [[علت]] اصلی و غایی آفریده شدن مخلوقات هستند، اگر اینان نبودند، [[نور]] وجود به دیگران نمی‌رسید و با [[برکت]] آنان و با [[شفاعت]] خواستن از آنها و [[توسل]] جستن به آنها است که جویبار [[دانش‌ها]] و آگاهی‌ها روان می‌شود و [[بلاها]] و [[مصیبت‌ها]] از [[مردم]] دفع می‌شود. اگر آنان نبودند، مخلوقات به [[علت]] [[اعمال]] زشتشان، [[شایسته]] انواع مختلف [[عذاب]] بودند و همان‌گونه که [[خداوند]] بلندمرتبه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}<ref>«[ولی‌] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>‌.
:::::#[[نور]] وجود و [[علم]] و [[هدایت]]، به واسطه و به وسیله ایشان{{ع}} به [[مردم]] می‌رسد؛ زیرا در [[اخبار]] [[مستفیض]] ثابت شده که ایشان [[علت]] اصلی و غایی آفریده شدن مخلوقات هستند، اگر اینان نبودند، [[نور]] وجود به دیگران نمی‌رسید و با [[برکت]] آنان و با [[شفاعت]] خواستن از آنها و [[توسل]] جستن به آنها است که جویبار [[دانش‌ها]] و آگاهی‌ها روان می‌شود و [[بلاها]] و [[مصیبت‌ها]] از [[مردم]] دفع می‌شود. اگر آنان نبودند، مخلوقات به [[علت]] [[اعمال]] زشتشان، [[شایسته]] انواع مختلف [[عذاب]] بودند و همان‌گونه که [[خداوند]] بلندمرتبه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}<ref>«[ولی‌] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.</ref>‌.
:::::#همان‌گونه که [[خورشید]] پشت ابرها پنهان می‌شود و در آن حال هم [[مردم]] از آن سود می‌برند و هر لحظه [[منتظر]] کنار رفتن ابرها هستند تا [[خورشید]] پدیدار شود تا از آن سود بیشتری ببرند، احوال [[مردم]] در مورد [[امام مهدی]]{{ع}} در زمان غیبتش نیز چنین است، [[مردم]] هر لحظه [[منتظر]] پایان [[غیبت]] و استفاده بردن بیشتر از ایشان هستند؛
:::::#همان‌گونه که [[خورشید]] پشت ابرها پنهان می‌شود و در آن حال هم [[مردم]] از آن سود می‌برند و هر لحظه [[منتظر]] کنار رفتن ابرها هستند تا [[خورشید]] پدیدار شود تا از آن سود بیشتری ببرند، احوال [[مردم]] در مورد [[امام مهدی]]{{ع}} در زمان غیبتش نیز چنین است، [[مردم]] هر لحظه [[منتظر]] پایان [[غیبت]] و استفاده بردن بیشتر از ایشان هستند؛
خط ۴۰۵: خط ۴۹۹:
:::::*'''فایده مستقیم''': آیا [[امام]] برخی از نیازهای مستقیم (اولیه) را مانند [[شفا دادن]] [[بیمار]]، برآورده ساختن نیازهای مادی و [[دنیوی]] مستقیم و امثال این‌را برطرف می‌سازد یا خیر؟ آیا این [[رحمت]] شامل حال عموم [[مردم]] می‌شود یا این [[رحمت]] مخصوص عده خاصی است و دیگران از آن بی‌بهره‌اند؟
:::::*'''فایده مستقیم''': آیا [[امام]] برخی از نیازهای مستقیم (اولیه) را مانند [[شفا دادن]] [[بیمار]]، برآورده ساختن نیازهای مادی و [[دنیوی]] مستقیم و امثال این‌را برطرف می‌سازد یا خیر؟ آیا این [[رحمت]] شامل حال عموم [[مردم]] می‌شود یا این [[رحمت]] مخصوص عده خاصی است و دیگران از آن بی‌بهره‌اند؟
::::::از [[روایت‌ها]] و حکایت‌ها این‌گونه برمی‌آید که [[امام مهدی]]{{ع}} خود را به افراد زیادی از [[مردم]]، صرف‌نظر از گرایش‌های مذهبی و [[مذهب]] آنها، نشان داده است. حتی برخی از آنها، گفته‌اند که حتی [[شیعه]] را قبول نداشته‌اند اما با این حال، [[امام]]{{ع}} برای آنها [[معجزه]] کرده است. [[کلینی]]، [[طوسی]]، برقی، [[شیخ مفید]] و راوندی به [[نقل]] از [[بدر]] [[غلام]] [[احمد بن حسن]] یادآور شده‌اند که او گفت: به الجبل (منطقه‌ای میان [[بغداد]] و [[آذربایجان]]) رفتم. در آن زمان اعتقادی‌ به [[مذهب]] [[تشیع]] و [[امامان]] آنها نداشتم تا اینکه [[یزید]] بن [[عبد الله]] از [[دنیا]] رفت. او در زمان بیماری‌اش [[وصیت]] کرد شهری (نوعی استرباری و بی‌ارزش است) و سمند (اسبی است با رنگ مایل به زرد) و [[شمشیر]] و کمربندش را به مولایش بدهند. من ترسیدم اگر شهری را به کوتکین (یکی از [[فرمانروایان]] ترک) ندهم، او مرا اذیت و [[آزار]] رساند. به نظرم اسب و [[شمشیر]] و کمربند باهم، هفتصد [[دینار]] [[ارزش]] داشت. من این مسئله را به کسی نگفتم، تا اینکه نامه‌ای از [[عراق]] به من رسید و در آن نوشته شده بود: آن هفتصد دیناری که ما بابت بهای شهری و [[شمشیر]] و کمربند نزد تو داریم، برای ما بفرست<ref>البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.</ref>.
::::::از [[روایت‌ها]] و حکایت‌ها این‌گونه برمی‌آید که [[امام مهدی]]{{ع}} خود را به افراد زیادی از [[مردم]]، صرف‌نظر از گرایش‌های مذهبی و [[مذهب]] آنها، نشان داده است. حتی برخی از آنها، گفته‌اند که حتی [[شیعه]] را قبول نداشته‌اند اما با این حال، [[امام]]{{ع}} برای آنها [[معجزه]] کرده است. [[کلینی]]، [[طوسی]]، برقی، [[شیخ مفید]] و راوندی به [[نقل]] از [[بدر]] [[غلام]] [[احمد بن حسن]] یادآور شده‌اند که او گفت: به الجبل (منطقه‌ای میان [[بغداد]] و [[آذربایجان]]) رفتم. در آن زمان اعتقادی‌ به [[مذهب]] [[تشیع]] و [[امامان]] آنها نداشتم تا اینکه [[یزید]] بن [[عبد الله]] از [[دنیا]] رفت. او در زمان بیماری‌اش [[وصیت]] کرد شهری (نوعی استرباری و بی‌ارزش است) و سمند (اسبی است با رنگ مایل به زرد) و [[شمشیر]] و کمربندش را به مولایش بدهند. من ترسیدم اگر شهری را به کوتکین (یکی از [[فرمانروایان]] ترک) ندهم، او مرا اذیت و [[آزار]] رساند. به نظرم اسب و [[شمشیر]] و کمربند باهم، هفتصد [[دینار]] [[ارزش]] داشت. من این مسئله را به کسی نگفتم، تا اینکه نامه‌ای از [[عراق]] به من رسید و در آن نوشته شده بود: آن هفتصد دیناری که ما بابت بهای شهری و [[شمشیر]] و کمربند نزد تو داریم، برای ما بفرست<ref>البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.</ref>.
::::::در [[اخبار]] آمده است که [[امام]] خود را به گروهی از [[مردم]] نشان داده است. [[محمد بن احمد انصاری]] می‌گوید: در [[مستجار]] [[مکه]] بودم و در آن زمان حدود سی نفر در آنجا بودند که هیچ کدام از آنها، جز [[محمد]] بن قاسم [[علوی]] [[مخلص]] و [[دوست]] و [[شیعه]] نبود... او می‌گوید، [[امام]]{{ع}} بر آنها [[ظهور]] کرده و برخی [[دعاها]] را که از زبان [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}} جاری شده، به آنها [[آموزش]] داده است<ref>الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.</ref>.
 
::::::علاوه بر این ده‌ها حکایت دیگر نیز در این‌باره وجود دارد که علمای [[شیعه]] مانند [[شیخ مفید]]، [[طوسی]]، [[کلینی]]، [[شیخ صدوق]]، [[نعمانی]] و دیگر [[علما]] آن‌را [[نقل]] کرده‌اند.
در [[اخبار]] آمده است که [[امام]] خود را به گروهی از [[مردم]] نشان داده است. [[محمد بن احمد انصاری]] می‌گوید: در [[مستجار]] [[مکه]] بودم و در آن زمان حدود سی نفر در آنجا بودند که هیچ کدام از آنها، جز [[محمد]] بن قاسم [[علوی]] [[مخلص]] و [[دوست]] و [[شیعه]] نبود... او می‌گوید، [[امام]]{{ع}} بر آنها [[ظهور]] کرده و برخی [[دعاها]] را که از زبان [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}} جاری شده، به آنها [[آموزش]] داده است<ref>الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.</ref>.
::::::برخی از این حکایت‌ها، در زمان آنها اتفاق افتاده است. این حوادث اشاره به این [[حقیقت]] دارند که [[امام]] خود را به [[یاران]] [[مخلص]] خویش و دیگران نشان داده است، برخی [[دعاها]] را نیز به آنها [[آموزش]] داده، برخی نیازهای مادی آنها را برطرف ساخته و برخی از بیمارهای آنها را شفاء داده‌اند. همه اینها ما را به [[یقین]] می‌رساند که [[امام]] خود را به بسیاری از [[مردم]] نشان داده و نیازهای آنها را برطرف کرده است. علاوه بر این [[دلایل]]، هیچ مانعی هم وجود ندارد که آن را غیرممکن نمایاند، اما [[میزان]] نائل شدن به این [[تشرف]]، بستگی به [[آمادگی]] [[روحی]] و [[ایمان]] [[انسان]] به این [[موعود جهانی]] دارد. این بدین [[علت]] است که این [[انسان‌ها]] هستند که [[منتظر ظهور]] امام‌اند نه برعکس و همین باعث می‌شود تا بار مسؤلیت به عهده خود [[انسان]] باشد و خود [[آمادگی]] بیشتری کسب کند و موانع را از پیش روی [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بردارد و این‌گونه بتواند با ایشان تماس و ارتباط داشته باشد و مشرف به [[دیدار]] ایشان شود. این همان کاری است که بر طرف ساختن نیازهای او را آسان‌تر و راه آن‌را از طرف ایشان، هموارتر می‌سازد.
 
::::::شاید افزونی حکایت‌ها و معجزاتی که برای [[خواص]] روی داده و کمی آن حوادث برای دیگران به همین [[آمادگی]] و مقدمه‌سازی و امور مربوط به آن مانند برداشتن موانع در راه [[امام]] [[منتظر]]{{ع}}، باز گردد.
علاوه بر این ده‌ها حکایت دیگر نیز در این‌باره وجود دارد که علمای [[شیعه]] مانند [[شیخ مفید]]، [[طوسی]]، [[کلینی]]، [[شیخ صدوق]]، [[نعمانی]] و دیگر [[علما]] آن‌را [[نقل]] کرده‌اند.
::::::تا اینجا مشخص شد که فایده‌های [[وجود امام]] چهارگونه است:
 
برخی از این حکایت‌ها، در زمان آنها اتفاق افتاده است. این حوادث اشاره به این [[حقیقت]] دارند که [[امام]] خود را به [[یاران]] [[مخلص]] خویش و دیگران نشان داده است، برخی [[دعاها]] را نیز به آنها [[آموزش]] داده، برخی نیازهای مادی آنها را برطرف ساخته و برخی از بیمارهای آنها را شفاء داده‌اند. همه اینها ما را به [[یقین]] می‌رساند که [[امام]] خود را به بسیاری از [[مردم]] نشان داده و نیازهای آنها را برطرف کرده است. علاوه بر این [[دلایل]]، هیچ مانعی هم وجود ندارد که آن را غیرممکن نمایاند، اما [[میزان]] نائل شدن به این [[تشرف]]، بستگی به [[آمادگی]] [[روحی]] و [[ایمان]] [[انسان]] به این [[موعود جهانی]] دارد. این بدین [[علت]] است که این [[انسان‌ها]] هستند که [[منتظر ظهور]] امام‌اند نه برعکس و همین باعث می‌شود تا بار مسؤلیت به عهده خود [[انسان]] باشد و خود [[آمادگی]] بیشتری کسب کند و موانع را از پیش روی [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بردارد و این‌گونه بتواند با ایشان تماس و ارتباط داشته باشد و مشرف به [[دیدار]] ایشان شود. این همان کاری است که بر طرف ساختن نیازهای او را آسان‌تر و راه آن‌را از طرف ایشان، هموارتر می‌سازد.
 
شاید افزونی حکایت‌ها و معجزاتی که برای [[خواص]] روی داده و کمی آن حوادث برای دیگران به همین [[آمادگی]] و مقدمه‌سازی و امور مربوط به آن مانند برداشتن موانع در راه [[امام]] [[منتظر]]{{ع}}، باز گردد.
 
تا اینجا مشخص شد که فایده‌های [[وجود امام]] چهارگونه است:
::::::فایده مستقیم و خاص، فایده مستقیم و عام، فایده غیرمستقیم خاص، فایده غیرمستقیم عام.
::::::فایده مستقیم و خاص، فایده مستقیم و عام، فایده غیرمستقیم خاص، فایده غیرمستقیم عام.
::::::همه این فواید به وجود ایشان بستگی دارد و ایشان سرچشمه آن هستند، هرچند که ایشان [[غایب]] و از دیدگان [[نهان]] باشند.
 
::::::این فایده‌ها، همه باعث می‌شود که تفاوت زیادی میان دو مقوله [[مهدی]] موجود و [[مهدی موعود]] که برخی [[اعتقاد]] دارند در [[آینده]] متولد می‌شود، وجود داشته باشد. بنابراین [[محروم]] ماندن [[مردم]]، چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی از مجموعه این فواید، بستگی به [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]{{ع}} دارد و همچنین این امر باعث می‌شود آنها از آن فایده‌ها بی‌نصیب بمانند. علاوه بر این، برخورداری و استفاده از این فایده‌ها و سودها هم بستگی به [[ایمان]] به [[مهدی]] موجود (اما [[غایب]]) و متولدشده دارد»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۹-۹۷.</ref>.
همه این فواید به وجود ایشان بستگی دارد و ایشان سرچشمه آن هستند، هرچند که ایشان [[غایب]] و از دیدگان [[نهان]] باشند.
 
این فایده‌ها، همه باعث می‌شود که تفاوت زیادی میان دو مقوله [[مهدی]] موجود و [[مهدی موعود]] که برخی [[اعتقاد]] دارند در [[آینده]] متولد می‌شود، وجود داشته باشد. بنابراین [[محروم]] ماندن [[مردم]]، چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی از مجموعه این فواید، بستگی به [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]{{ع}} دارد و همچنین این امر باعث می‌شود آنها از آن فایده‌ها بی‌نصیب بمانند. علاوه بر این، برخورداری و استفاده از این فایده‌ها و سودها هم بستگی به [[ایمان]] به [[مهدی]] موجود (اما [[غایب]]) و متولدشده دارد»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۹-۹۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۳۰: خط ۵۳۱:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «فایده‌های بسیار دارد. او [[حجت]] [[خدا]] و واسطه تمام فیوضاتی است که به [[مردم]] می‌رسد. بسیاری از [[بلاها]] به وسیله وجود او برطرف می‌شود. آن [[حضرت]] درباره [[غیبت]] خویش فرمود: {{عربی|"وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ"}}؛ همانطور که [[مردم]] از [[نور]] [[خورشید]] در پس ابرها سود می‌برند، در [[زمان غیبت]]، از وجود پشت پرده [[غیبت]] من نیز بهره‌مند می‌‌گردند.
:::::: «فایده‌های بسیار دارد. او [[حجت]] [[خدا]] و واسطه تمام فیوضاتی است که به [[مردم]] می‌رسد. بسیاری از [[بلاها]] به وسیله وجود او برطرف می‌شود. آن [[حضرت]] درباره [[غیبت]] خویش فرمود: {{عربی|"وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ"}}؛ همانطور که [[مردم]] از [[نور]] [[خورشید]] در پس ابرها سود می‌برند، در [[زمان غیبت]]، از وجود پشت پرده [[غیبت]] من نیز بهره‌مند می‌‌گردند.
::::::و در ادامه نیز فرمود: {{عربی|"وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"}}؛ وجود من برای اهل [[زمین]]، [[امان]] است؛ چنانچه وجود [[ستارگان]]، [[امان]] برای اهل [[آسمان]] می‌باشد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.</ref>. و فرمود: {{عربی|"وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ‌ أَهْلِي‌ وَ شِيعَتِي‌"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.</ref>؛ [[خداوند]] به وسیله من، [[بلاها]] را از [[خانواده]] و شیعیانم برطرف می‌سازد. همان‌گونه که خورشیدِ پشت ابرها، تمام منظومه شمسی، از جمله [[زمین]]، را مانند مادری [[مهربان]] در آغوش [[جاذبه]] خود نگه می‌دارد و سبب [[امان]] و حفظ منظومه شمسی است و ابرها [[مانع]] [[ارزشمندی]] و فوائد بی‌شمار آن نمی‌شود، وجود [[مقدس]] [[امام زمان]]{{ع}} نیز تمام آثار و [[برکات]] خود را دارد هر چند دیده نشود»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۳.</ref>.
 
و در ادامه نیز فرمود: {{عربی|"وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ"}}؛ وجود من برای اهل [[زمین]]، [[امان]] است؛ چنانچه وجود [[ستارگان]]، [[امان]] برای اهل [[آسمان]] می‌باشد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.</ref>. و فرمود: {{عربی|"وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ‌ أَهْلِي‌ وَ شِيعَتِي‌"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.</ref>؛ [[خداوند]] به وسیله من، [[بلاها]] را از [[خانواده]] و شیعیانم برطرف می‌سازد. همان‌گونه که خورشیدِ پشت ابرها، تمام منظومه شمسی، از جمله [[زمین]]، را مانند مادری [[مهربان]] در آغوش [[جاذبه]] خود نگه می‌دارد و سبب [[امان]] و حفظ منظومه شمسی است و ابرها [[مانع]] [[ارزشمندی]] و فوائد بی‌شمار آن نمی‌شود، وجود [[مقدس]] [[امام زمان]]{{ع}} نیز تمام آثار و [[برکات]] خود را دارد هر چند دیده نشود»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۲۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۳۸: خط ۵۴۰:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[علامه طباطبائی]] در این باره می‌‌نویسد: مخالفین [[شیعه]] [[اعتراض]] می‌‌کنند که [[شیعه]] [[وجود امام]] را برای [[بیان]] [[احکام دین]] و حقایق آئین و [[راهنمایی]] [[مردم]] لازم می‌‌دانند و [[غیبت امام]] ناقض این غرض است، زیرا امامی که به واسطه غیبتش، [[مردم]] هیچ‌گونه دسترسی به وی ندارند، فائده‌ای بر وجودش مترتب نیست، اگر [[خدا]] بخواهد امامی را برای [[اصلاح]] [[جهان]] بشری برانگیزد [[قادر]] است که در موقع [[لزوم]] او را بیافریند دیگر به [[آفرینش]] چندین هزار سال پیش از موقع وی نیازی نیست.
::::::«[[علامه طباطبائی]] در این باره می‌‌نویسد: مخالفین [[شیعه]] [[اعتراض]] می‌‌کنند که [[شیعه]] [[وجود امام]] را برای [[بیان]] [[احکام دین]] و حقایق آئین و [[راهنمایی]] [[مردم]] لازم می‌‌دانند و [[غیبت امام]] ناقض این غرض است، زیرا امامی که به واسطه غیبتش، [[مردم]] هیچ‌گونه دسترسی به وی ندارند، فائده‌ای بر وجودش مترتب نیست، اگر [[خدا]] بخواهد امامی را برای [[اصلاح]] [[جهان]] بشری برانگیزد [[قادر]] است که در موقع [[لزوم]] او را بیافریند دیگر به [[آفرینش]] چندین هزار سال پیش از موقع وی نیازی نیست.
::::::در پاسخ آن می‌‌گوید: اینان به [[حقیقت]] معنی [[امامت]] پی نبرده‌اند، زیرا در بحث [[امامت]] روشن شد که [[وظیفه امام]] تنها [[بیان]] صوری [[معارف]] و [[راهنمایی]] ظاهری [[مردم]] نیست و [[امام]] چنان‌که [[وظیفه]] [[راهنمایی]] صوری [[مردم]] را به عهده دارد همچنان [[ولایت]] و [[رهبری]] [[باطنی]] [[اعمال]] را به عهده دارد و او است که [[حیات]] [[معنوی]] [[مردم]] را تنظیم می‌‌کند و حقایق [[اعمال]] را به سوی [[خدا]] سوق می‌‌دهد.[[بدیهی]] است که حضور و [[غیبت]] جسمانی [[امام]] در این باب تأثیری ندارد و [[امام]] از طریق [[باطن]] به [[نفوس]] و [[ارواح]] [[مردم]] اشراف و اتصال دارد اگرچه از چشم جسمانی ایشان مستور است و وجودش پیوسته لازم، اگرچه موقع [[ظهور]] و [[اصلاح]] جهانی‌اش نرسیده است.
 
::::::خوشبختانه این سؤال و پاسخ آن در [[روایات]] متعددی عنوان شده و ما در ذیل به ذکر چند نمونه از آنها اکتفاء می‌‌کنیم:
در پاسخ آن می‌‌گوید: اینان به [[حقیقت]] معنی [[امامت]] پی نبرده‌اند، زیرا در بحث [[امامت]] روشن شد که [[وظیفه امام]] تنها [[بیان]] صوری [[معارف]] و [[راهنمایی]] ظاهری [[مردم]] نیست و [[امام]] چنان‌که [[وظیفه]] [[راهنمایی]] صوری [[مردم]] را به عهده دارد همچنان [[ولایت]] و [[رهبری]] [[باطنی]] [[اعمال]] را به عهده دارد و او است که [[حیات]] [[معنوی]] [[مردم]] را تنظیم می‌‌کند و حقایق [[اعمال]] را به سوی [[خدا]] سوق می‌‌دهد.[[بدیهی]] است که حضور و [[غیبت]] جسمانی [[امام]] در این باب تأثیری ندارد و [[امام]] از طریق [[باطن]] به [[نفوس]] و [[ارواح]] [[مردم]] اشراف و اتصال دارد اگرچه از چشم جسمانی ایشان مستور است و وجودش پیوسته لازم، اگرچه موقع [[ظهور]] و [[اصلاح]] جهانی‌اش نرسیده است.
 
خوشبختانه این سؤال و پاسخ آن در [[روایات]] متعددی عنوان شده و ما در ذیل به ذکر چند نمونه از آنها اکتفاء می‌‌کنیم:
:::::#[[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال کرد: آیا [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]] از [[قائم]]{{ع}} بهره می‌‌برند؟ فرمود: آری [[سوگند]] به خداوندی که مرا به [[پیامبری]] برانگیخت، [[مردمان]] از او بهره‌مند می‌‌شوند و از [[نور]] ولایتش کسب [[نور]] می‌‌کنند، آن‌چنان که [[مردم]] از [[خورشید]] استفاده می‌کنند، اگرچه در پشت ابرها [[نهان]] باشد<ref>{{متن حدیث|إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ}}</ref>
:::::#[[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال کرد: آیا [[شیعیان]] در [[زمان غیبت]] از [[قائم]]{{ع}} بهره می‌‌برند؟ فرمود: آری [[سوگند]] به خداوندی که مرا به [[پیامبری]] برانگیخت، [[مردمان]] از او بهره‌مند می‌‌شوند و از [[نور]] ولایتش کسب [[نور]] می‌‌کنند، آن‌چنان که [[مردم]] از [[خورشید]] استفاده می‌کنند، اگرچه در پشت ابرها [[نهان]] باشد<ref>{{متن حدیث|إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ}}</ref>
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} از [[پدر]] و جدش [[امام سجاد]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که فرمود: ما [[پیشوای مسلمانان]] و [[حجت‌های خداوند]] بر اهل عالم و سروران [[مؤمنان]] و [[رهبران]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمانان]] هستیم، ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم چنان‌که [[ستارگان]] [[ امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] بر [[زمین]] فرود نمی‌آید مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد، به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[ حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌‌شود، ما اگر روی [[زمین]] نبودیم اهلش را فرو می‌‌برد، آنگاه فرمود: تا حال هیچ وقت [[زمین]] از حجتی خالی نبوده است ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و مشهود و گاهی [[غائب]] و مستور بوده است، تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد، اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمی‌شود<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ}}</ref>. [[راوی]] می‌‌گوید: عرض کردم: از [[امام غائب]] [[مردم]] چگونه استفاده می‌‌کنند؟ فرمود: همچنان که از [[خورشید]] استفاده می‌‌شود هنگامی که در پشت [[ابر]] قرار می‌‌گیرد<ref>{{متن حدیث|كَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ؟ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ}}ینابیع المودة، ج۲، ص۲۱۷ - بحار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>..
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} از [[پدر]] و جدش [[امام سجاد]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که فرمود: ما [[پیشوای مسلمانان]] و [[حجت‌های خداوند]] بر اهل عالم و سروران [[مؤمنان]] و [[رهبران]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمانان]] هستیم، ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم چنان‌که [[ستارگان]] [[ امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] بر [[زمین]] فرود نمی‌آید مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد، به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[ حق]] نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌‌شود، ما اگر روی [[زمین]] نبودیم اهلش را فرو می‌‌برد، آنگاه فرمود: تا حال هیچ وقت [[زمین]] از حجتی خالی نبوده است ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و مشهود و گاهی [[غائب]] و مستور بوده است، تا [[قیامت]] نیز از [[حجت]] خالی نخواهد شد، اگر [[امام]] نباشد [[خدا]] [[پرستش]] نمی‌شود<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ}}</ref>. [[راوی]] می‌‌گوید: عرض کردم: از [[امام غائب]] [[مردم]] چگونه استفاده می‌‌کنند؟ فرمود: همچنان که از [[خورشید]] استفاده می‌‌شود هنگامی که در پشت [[ابر]] قرار می‌‌گیرد<ref>{{متن حدیث|كَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ؟ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ}}ینابیع المودة، ج۲، ص۲۱۷ - بحار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>..
::::::در [[توقیع]] مبارکی که از [[ناحیه مقدسه]] [[سفیر]] دومش [[محمد بن عثمان]] به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر شده، همین [[تشبیه]] به کار رفته است آنجا که فرموده: "و اما کیفیت انتفاع [[مردم]] از وجود من در [[زمان غیبت]] همانند انتفاع آنها از [[خورشید]] است هنگامی که ابرها، آن را بپوشاند و من بر اهل [[زمین]] [[امان]] هستم به طوری‌که [[ستارگان]] برای اهل [[آسمان]] [[امان]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ}}کمال الدین صدوق، ج۲، ص۱۶۲ - کشف الغمه، ج۳، ص۳۲۲ - بحار، ج۳، ص۱۸۱.</ref>.
 
::::::در این دو [[حدیث]] و چند [[حدیث]] دیگر، [[وجود مقدس امام زمان]] و انتفاع [[مردم]] از وی، به [[خورشید]] [[تشبیه]] شده که پشت [[ابر]] قرار بگیرد، [[تشبیه]] [[امام]] به [[آفتاب]] و [[غیبت]] او به پوشیده شدن [[آفتاب]] در پشت [[ابر]] معنای دقیقی دارد که نقش و [[موقعیت امام]] زمان{{ع}} را در [[جهان هستی]] روشن می‌‌سازد همچنان که [[آفتاب]] رمز بقای کره [[زمین]] و سایر کرات منظومه است و اگر یک لحظه [[جاذبه]] [[خورشید]] [[قطع]] شود و به کرات منظومه نرسد همه آنها محکوم به فنا و نابودی شده و راه دیار نیستی را در پیش خواهند گرفت. [[قلب]] عالم امکان و هسته مرکزی [[جهان هستی]] هم [[وجود مقدس امام زمان]]{{ع}} می‌‌باشد، از اینجا نکته [[تشبیه]] [[امام]]{{ع}} به [[خورشید]] فروزان در لسان [[اخبار]] روشن می‌‌شود، زیرا وجود آن [[حضرت]] بسان [[آفتاب]] جهان‌تاب رمز بقای [[جهان]] [[انسانیت]] است و [[جهان]] [[انسان‌ها]] به دور او می‌‌چرخد و اگر یک لحظه پیوند [[انسان‌ها]] از آن هسته مرکزی [[قطع]] شود، همگی محکوم به فنا و سقوط می‌‌باشند» <ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۱۸۰-۱۸۲</ref>.
در [[توقیع]] مبارکی که از [[ناحیه مقدسه]] [[سفیر]] دومش [[محمد بن عثمان]] به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر شده، همین [[تشبیه]] به کار رفته است آنجا که فرموده: "و اما کیفیت انتفاع [[مردم]] از وجود من در [[زمان غیبت]] همانند انتفاع آنها از [[خورشید]] است هنگامی که ابرها، آن را بپوشاند و من بر اهل [[زمین]] [[امان]] هستم به طوری‌که [[ستارگان]] برای اهل [[آسمان]] [[امان]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ}}کمال الدین صدوق، ج۲، ص۱۶۲ - کشف الغمه، ج۳، ص۳۲۲ - بحار، ج۳، ص۱۸۱.</ref>.
 
در این دو [[حدیث]] و چند [[حدیث]] دیگر، [[وجود مقدس امام زمان]] و انتفاع [[مردم]] از وی، به [[خورشید]] [[تشبیه]] شده که پشت [[ابر]] قرار بگیرد، [[تشبیه]] [[امام]] به [[آفتاب]] و [[غیبت]] او به پوشیده شدن [[آفتاب]] در پشت [[ابر]] معنای دقیقی دارد که نقش و [[موقعیت امام]] زمان{{ع}} را در [[جهان هستی]] روشن می‌‌سازد همچنان که [[آفتاب]] رمز بقای کره [[زمین]] و سایر کرات منظومه است و اگر یک لحظه [[جاذبه]] [[خورشید]] [[قطع]] شود و به کرات منظومه نرسد همه آنها محکوم به فنا و نابودی شده و راه دیار نیستی را در پیش خواهند گرفت. [[قلب]] عالم امکان و هسته مرکزی [[جهان هستی]] هم [[وجود مقدس امام زمان]]{{ع}} می‌‌باشد، از اینجا نکته [[تشبیه]] [[امام]]{{ع}} به [[خورشید]] فروزان در لسان [[اخبار]] روشن می‌‌شود، زیرا وجود آن [[حضرت]] بسان [[آفتاب]] جهان‌تاب رمز بقای [[جهان]] [[انسانیت]] است و [[جهان]] [[انسان‌ها]] به دور او می‌‌چرخد و اگر یک لحظه پیوند [[انسان‌ها]] از آن هسته مرکزی [[قطع]] شود، همگی محکوم به فنا و سقوط می‌‌باشند» <ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۱۸۰-۱۸۲</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۸۰: خط ۵۸۶:
:::::# '''رسیدگی به احوال [[مردم]]:''' [[روایات]] میگویند که [[امام]] به رسیدگی کردن به نگرانی‌های [[مردم]] و درد‌ها و آرزوهای آنها مشغول است.  
:::::# '''رسیدگی به احوال [[مردم]]:''' [[روایات]] میگویند که [[امام]] به رسیدگی کردن به نگرانی‌های [[مردم]] و درد‌ها و آرزوهای آنها مشغول است.  
:::::#'''حل کردن مشکل سرگشتگی و سردرگمی و درگیری [[روان‌شناختی]]:''' [[وجود امام مهدی]]{{ع}} به صورت زنده که روزی می‌‌خورد همان‌گونه که [[شیعیان]] [[امامیه]] و تعداد زیادی از علمای [[حدیث]] در [[اهل‌سنت]] نظرشان این است، موجب روشن بودن دیدگاه [[دینی]] و [[سیاسی]] مسئله [[امامت]] در دوره [[غیبت]] و حل این مشکل است که [[مسلمانان]] در این دوره با آن مواجه هستند.
:::::#'''حل کردن مشکل سرگشتگی و سردرگمی و درگیری [[روان‌شناختی]]:''' [[وجود امام مهدی]]{{ع}} به صورت زنده که روزی می‌‌خورد همان‌گونه که [[شیعیان]] [[امامیه]] و تعداد زیادی از علمای [[حدیث]] در [[اهل‌سنت]] نظرشان این است، موجب روشن بودن دیدگاه [[دینی]] و [[سیاسی]] مسئله [[امامت]] در دوره [[غیبت]] و حل این مشکل است که [[مسلمانان]] در این دوره با آن مواجه هستند.
::::::'''نتیجه''' تأکید بر "[[مهدی]]{{ع}}" [[منتظر]] و موجود بالفعل حل شدن مشکلی است که در [[نفس]] سرگردان و حیرت‌زده به وجود می‌آید؛ همان‌گونه که [[روایت]] زیر به آن اشاره می‌کند: "هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref> »<ref>[[یوسف مدن]]، [[روان‌شناسی انتظار ۱ (کتاب)|روان‌شناسی انتظار]]، ص ۱۸۹-۱۹۳.</ref>.
 
'''نتیجه''' تأکید بر "[[مهدی]]{{ع}}" [[منتظر]] و موجود بالفعل حل شدن مشکلی است که در [[نفس]] سرگردان و حیرت‌زده به وجود می‌آید؛ همان‌گونه که [[روایت]] زیر به آن اشاره می‌کند: "هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref> »<ref>[[یوسف مدن]]، [[روان‌شناسی انتظار ۱ (کتاب)|روان‌شناسی انتظار]]، ص ۱۸۹-۱۹۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش