علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«برای [[علم غیب]] میتوان دو تعریف داشت هرچند جایی هم ندیدهام که به این دو تصریح کنند، یکی این که بگوئیم غیب یعنی {{عربی|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست میشود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه پیامبر میداند این شخص چه زمانی فوت میکند، این برای مردم غیب است اما برای خود پیامبر عنوان علم غیب ندارد. | :::::*«برای [[علم غیب]] میتوان دو تعریف داشت هرچند جایی هم ندیدهام که به این دو تصریح کنند، یکی این که بگوئیم غیب یعنی {{عربی|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست میشود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه پیامبر میداند این شخص چه زمانی فوت میکند، این برای مردم غیب است اما برای خود پیامبر عنوان علم غیب ندارد. | ||
این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا میکند اما طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تو را [[علم غیب]] دادهاند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است<ref>{{عربی|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»}}.</ref>، حضرت ملاکی را بیان میفرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه الهی یاد گرفتهاند عنوان علم غیب به خود نمیگیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۳: | ||
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَيْبِ}}<ref> در حالی که تیری در تاریکی میافکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref> | :::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَيْبِ}}<ref> در حالی که تیری در تاریکی میافکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref> | ||
:::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>. | :::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>. | ||
{{عربی|" ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ "}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی امور غیب آگاه نمود. | |||
[[حمران ابن اعین]] میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }}، این است خداوند دانا به مقدراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا میآفریند و این علمی است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود میپوشاند و هر گاه [[بداء]] یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر مینماید. اما علمی که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی است که به [[حضرت رسول]]{{صل}} و سپس به ما [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است<ref>{{عربی|" فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }} فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى إِلى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).</ref> پس [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] الهی آگاه است. مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما [[غیب]] میدانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را میبخشد و ما آن را دریافت میکنیم و وقتی میگیرد ما نمیدانیم<ref>{{عربی|" سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را میآموزد و [[امامان]] از طریق [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع مییابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبران میباشند. البته رسالت دو بعد دارد: بعد ارتباط با خداوند که شراکت بردار نیست و بعد ارتباط با مردم و تبلیغ دین که شراکت بردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امر دین شریک او قرار دهد»<ref>[[پرچمداران هدایت (کتاب)|پرچمداران هدایت]]، ص۱۴۰.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۷: | ||
::::::با جمعبندی آنچه در تعریف [[غیب]] ارائه شد، چنین حاصل میشود که واژه [[غیب]] گاهی مراد از [[غیب]] اموری است که از دایره ادراک بیرون است. این قسم خود به دو دسته دیگر تقسیم میشود: | ::::::با جمعبندی آنچه در تعریف [[غیب]] ارائه شد، چنین حاصل میشود که واژه [[غیب]] گاهی مراد از [[غیب]] اموری است که از دایره ادراک بیرون است. این قسم خود به دو دسته دیگر تقسیم میشود: | ||
::::::الف) غیبی که از قلمرو ادراک حسی، عقلی و حتی علم حضوری ما خارج است. | ::::::الف) غیبی که از قلمرو ادراک حسی، عقلی و حتی علم حضوری ما خارج است. | ||
ب) غیبی که به صورت نسبی برای بعضی افراد پنهان و برای بعضی آشکار است. | |||
در این صورت اطلاق [[غیب|عالم الغیب]] بر خدا و اولیای الهی به این معناست که خدا، [[انبیا]] و [[ائمه]]، عالم به غیوبی هستند که برای دیگران [[غیب]] به شمار میآید، نه برای اولیای الهی یا خدا. از سوی دیگر اگر [[غیب]] و شهود با ملاکهای ظاهری سنجیده شوند، با توجه به شدت و ضعف حواس، [[غیب]] و شهود هم باید متفاوت باشند،در نتیجه [[غیب]] و شهود مطلق نخواهیم داشت؛ بلکه [[غیب]]، حقیقتی نسبی است.»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۶-۶۷ ]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۷: | ||
::::#[[علامه مجلسی]] فرموده است: [[علم غیب]] یعنی اطلاع از آنچه پوشیده از مردم است و آینده را فقط خدا میداند و کسی که خدا به او اطلاع داده است.<ref>امامت، محمد باقر مجلسی، مترجم موسی خسروی، ج۴، ص۷۳.</ref> اشکال این تعریف این است که مانع اغیار نیست؛ چون پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان همه از مردم پوشیده است و راجع به آینده میباشد و از [[علم غیب]] نمیباشد. | ::::#[[علامه مجلسی]] فرموده است: [[علم غیب]] یعنی اطلاع از آنچه پوشیده از مردم است و آینده را فقط خدا میداند و کسی که خدا به او اطلاع داده است.<ref>امامت، محمد باقر مجلسی، مترجم موسی خسروی، ج۴، ص۷۳.</ref> اشکال این تعریف این است که مانع اغیار نیست؛ چون پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان همه از مردم پوشیده است و راجع به آینده میباشد و از [[علم غیب]] نمیباشد. | ||
::::#[[علامه امینی]] گفته است: [[علم غیب]] یعنی آگاهی بر چیزهایی که بیرون از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند خواه مربوط به حوادث گذشته و یا آینده باشد، حقیقتی است که همانند آگاهی بر امور ظاهری برای تمام افراد بشر ممکن و مقدور است. هرگاه کسی از حوادث گذشته و یا آینده که فعلاً قابل رؤیت نیستند، تنها از رهگذر دانایی که از سرچشمه [[غیب]] و [[شهادت]] خبر میدهد آگاهی حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد، چنین علمی نیز از [[علم غیب]] به شمار میرود و هیچ مانعی از تحقق آن وجود ندارد.<ref>الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰، مرکز الغدیر/ قم، ۱۴۱۶ ه ق/ اول.</ref>. | ::::#[[علامه امینی]] گفته است: [[علم غیب]] یعنی آگاهی بر چیزهایی که بیرون از دید و حواس ظاهری ما قرار دارند خواه مربوط به حوادث گذشته و یا آینده باشد، حقیقتی است که همانند آگاهی بر امور ظاهری برای تمام افراد بشر ممکن و مقدور است. هرگاه کسی از حوادث گذشته و یا آینده که فعلاً قابل رؤیت نیستند، تنها از رهگذر دانایی که از سرچشمه [[غیب]] و [[شهادت]] خبر میدهد آگاهی حاصل کند و یا از طریق دانش و خرد مطلع گردد، چنین علمی نیز از [[علم غیب]] به شمار میرود و هیچ مانعی از تحقق آن وجود ندارد.<ref>الغدیر، عبدالحسین امینی، ج۵، ص۸۰، مرکز الغدیر/ قم، ۱۴۱۶ ه ق/ اول.</ref>. | ||
این تعریف احسن تعاریف بوده و جامع افراد و مانع اغیار میباشد، از جمله پیشگوییها و گزارشات منجمان و ستارهشناسان از این تعریف خارج میباشند؛ زیرا همه اینها دارای مقدمات فکری و ریشههای حسی میباشند که از یک رشته تجارب علمی و کسب اطلاعات و تبادل نظرها به دست میآیند. و همچنین توضیحی که برای تعریف بیان شده است [[غیب]]هایی را که از ادراکات عقلی به دست میآیند شامل میشود. | |||
شاید اشکالی که بر این تعریف وارد باشد این است که این تعریف شامل [[علم غیب خداوند]] نمیباشد، با این که آیات متعددی [[علم غیب]] را از آن ذات حق دانسته است. اما این اشکال وارد نیست؛ چون چیزی از گستره علم ذات حق خارج نمیباشد، تمام ذرات جهان در برابر علم او حاضر بوده و علم و آگاهی او شهود مطلق است؛ اگر [[علم غیب]] هم برای باری تعالی بیان میشود از روی ملاک و آگاهی محدود انسان است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۳۸.]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۷۰: | ||
:::::*اول آنکه شیخ با دو دسته از ادله مواجه بوده است: یکی ادله انحصار علم غیب و عالم الغیب به خدا و نفی آن از غیر خدا (که خود میتواند دلیل شرعی بر اختصاص این وصف برای خدا باشد) و دیگری ادله اثبات آگاهی از غیب برای [[ائمه]]{{ع}}. در این میان بهترین جمعی که توجه شیخ را به خود معطوف داشته است این بوده که این ذوات مقدس خبر از برخی غیب ها دارند اما نمی توان آنها را توصیف به "عالم الغیب" یا "انهم یعلمون الغیب" نمود. | :::::*اول آنکه شیخ با دو دسته از ادله مواجه بوده است: یکی ادله انحصار علم غیب و عالم الغیب به خدا و نفی آن از غیر خدا (که خود میتواند دلیل شرعی بر اختصاص این وصف برای خدا باشد) و دیگری ادله اثبات آگاهی از غیب برای [[ائمه]]{{ع}}. در این میان بهترین جمعی که توجه شیخ را به خود معطوف داشته است این بوده که این ذوات مقدس خبر از برخی غیب ها دارند اما نمی توان آنها را توصیف به "عالم الغیب" یا "انهم یعلمون الغیب" نمود. | ||
:::::*دوم آنکه ادعا شده که مستفاد از سیاق آیات و قرائن مختلف تاریخی و روائی چنین است که متبادر از "علم غیب" در صدر اسلام علم ذاتی بوده است و این تبادر علامت معنای حقیقی بوده و سبب انصراف این وصف از اطلاق ظاهریاش گشته است. | :::::*دوم آنکه ادعا شده که مستفاد از سیاق آیات و قرائن مختلف تاریخی و روائی چنین است که متبادر از "علم غیب" در صدر اسلام علم ذاتی بوده است و این تبادر علامت معنای حقیقی بوده و سبب انصراف این وصف از اطلاق ظاهریاش گشته است. | ||
(...) میتوان ادعا نمود که سخن شیخ مفید در اوائل المقالات تنها در فضای تقیهای قابل پذیرش است، اما از نظر نفس الامر چنین نیست و با این جمعهای ظاهری میان ادله لفظی نمیتوان در عقاید که مربوط به عالَم واقع است (نه الفاظ) حکم نمود. شاهد ما هم تعبیر خود شیخ مفید در کتاب الارشاد است که پس از اوائل المقالات به رشته تحریر در آمده است و در آنجا تصریح مینماید که پیشگویی [[امام علی]]{{ع}} از جریان کربلا جزئی از "علم الغیب" بود و جریان خبر دادن آن حضرت از صخره نزدیک قلعه راهب را مصداقی از "علم الغیب" میداند. | |||
::::::'''نتیجه:''' [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} به معنای علم ذاتی یا علم بدون محدودیت به تمام غیب نیست و از این رو اولا با علم خداوند تفاوت اساسی دارد و ثانیا اتصاف ایشان به وصف عالم الغیب صحیح بوده و آلوده به هیچ شرکی نیست؛ اما از آن جهت که در قرآن و احادیث به دلیل قصور فهم عامه مردم و توهم شریک انگاشتن ایشان با خدا، یا به لحاظ رعایت ادب بندگی، در مجامع عمومی و در معرض افراد کممعرفت این وصف را برای غیرخدا به کار نبرده و گاه از آن نهی نیز نمودهاند، توصیف و تسمیه غیر خدا در چنین مواضعی را به حکم ثانوی شرعا جایز نمیدانیم»<ref>[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۳۸-۴۱.</ref>. | ::::::'''نتیجه:''' [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} به معنای علم ذاتی یا علم بدون محدودیت به تمام غیب نیست و از این رو اولا با علم خداوند تفاوت اساسی دارد و ثانیا اتصاف ایشان به وصف عالم الغیب صحیح بوده و آلوده به هیچ شرکی نیست؛ اما از آن جهت که در قرآن و احادیث به دلیل قصور فهم عامه مردم و توهم شریک انگاشتن ایشان با خدا، یا به لحاظ رعایت ادب بندگی، در مجامع عمومی و در معرض افراد کممعرفت این وصف را برای غیرخدا به کار نبرده و گاه از آن نهی نیز نمودهاند، توصیف و تسمیه غیر خدا در چنین مواضعی را به حکم ثانوی شرعا جایز نمیدانیم»<ref>[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۳۸-۴۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۸: | ||
::::::'''١. در مقابل شهادت:''' این معنای لغوی [[علم غیب]] است. به معنای آنچه مستور و مخفی باشد. برخی از آیات قرآن به این معنی اشاره دارد. مثل: | ::::::'''١. در مقابل شهادت:''' این معنای لغوی [[علم غیب]] است. به معنای آنچه مستور و مخفی باشد. برخی از آیات قرآن به این معنی اشاره دارد. مثل: | ||
::::::: {{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}}؛<ref>آیه ٩ سوره رعد</ref> {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}.<ref>آیه ٢٢ سوره حشر</ref> پس آنچه که برای انسان مشهود و حاضر نیست غیب است و علم به آن [[علم غیب]] است. | ::::::: {{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}}؛<ref>آیه ٩ سوره رعد</ref> {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}.<ref>آیه ٢٢ سوره حشر</ref> پس آنچه که برای انسان مشهود و حاضر نیست غیب است و علم به آن [[علم غیب]] است. | ||
'''٢. معلوم بالذات:''' منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا: | |||
::::::*در [[نهج البلاغه]] آمده است:برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref> | ::::::*در [[نهج البلاغه]] آمده است:برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref> | ||
::::::ظاهراً [[امام]]{{ع}} درصدد بیان این مطلب بودند که [[علم غیب]] به این معنی مخصوص خداست. | ::::::ظاهراً [[امام]]{{ع}} درصدد بیان این مطلب بودند که [[علم غیب]] به این معنی مخصوص خداست. | ||
*در موثقه عمار ساباطی آمده است:از [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص اینکه آیا [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] آگاه است پرسش نمودم؛ ایشان فرمودند خیر، ولی اگر بخواهد نسبت به چیزی علم پیدا کند خداوند متعال او را آگاه میسازد<ref>{{عربی|«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»}}؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات؛ ص ۳۳۵.</ref> | |||
::::::'''٣. علم مستاثر:''' [[علم غیب]] به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستاثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداست. [[علم غیب]] به این معنی نیز در برخی روایات آمده است که ما برای نمونه تعدادی از آنها را ذکر میکنیم. | ::::::'''٣. علم مستاثر:''' [[علم غیب]] به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستاثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداست. [[علم غیب]] به این معنی نیز در برخی روایات آمده است که ما برای نمونه تعدادی از آنها را ذکر میکنیم. | ||
*[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت نمودهاند که فرمود: همانا [[اسم اعظم]] خداوند متعال هفتاد و سه حرف میباشد. آصف یک حرف از آنها را دارا بود، که آن را به زبان آورد و زمین ما بین او و تخت بلقیس ناچیز شده، فرو رفت و تخت را با دست خود گرفت، سپس زمین در کمتر از یک چشم بر هم زدن به حالت سابق خود بازگشت. اما آنچه که از [[اسم اعظم]] نزد ما وجود دارد هفتاد و دو حرف میباشد یک حرف دیگر نزد خداوند متعال میباشد که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] نزد خود قرار داده است، و هیچ قدرت و نیرویی نیست مگر توسط خداوند بلند مرتبه بزرگ<ref>{{عربی|«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»}}؛ اصول کافی، ج١، ص٢٣٠</ref> | |||
::::::*[[اصبغ بن نباته]] روایت کرده که گفت شنیدم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}}<ref>قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچ نفس و فردی نمیداند در چه سرزمینی میمیردسوره لقمان، آیه۳۴</ref> هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} میباشد، و آنچه که [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع میباشند<ref>{{عربی|«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى {{إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}} وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ بصائر الدرجات، ص١٣١</ref><ref>[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۶</ref>». | ::::::*[[اصبغ بن نباته]] روایت کرده که گفت شنیدم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}}<ref>قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچ نفس و فردی نمیداند در چه سرزمینی میمیردسوره لقمان، آیه۳۴</ref> هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} میباشد، و آنچه که [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع میباشند<ref>{{عربی|«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى {{إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}} وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ بصائر الدرجات، ص١٣١</ref><ref>[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۶</ref>». | ||
}} | }} | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۱۴: | ||
::::::مفردات راغب مینویسد: "[[غیب]]، مفهومی در برابر [[شهادت]] است. [[شهادت]]، دریافت چیزی با چشم ظاهری یا با چشم دل است؛ و [[غیب]]، هر چیزی را که از دایرۀ حس و مشاهده بیرون باشد، گفته میشود".<ref>مفردات راغب اصهفانی، ص ۲۷۴.</ref> | ::::::مفردات راغب مینویسد: "[[غیب]]، مفهومی در برابر [[شهادت]] است. [[شهادت]]، دریافت چیزی با چشم ظاهری یا با چشم دل است؛ و [[غیب]]، هر چیزی را که از دایرۀ حس و مشاهده بیرون باشد، گفته میشود".<ref>مفردات راغب اصهفانی، ص ۲۷۴.</ref> | ||
::::::[[محمّد تقی جعفری]]، [[غیب]] را اینگونه تعریف میکند: "[[غیب]]، عبارت است از حقایق دور از دیدگاه یک انسان که دارای دو مفهوم عام و خاص است". | ::::::[[محمّد تقی جعفری]]، [[غیب]] را اینگونه تعریف میکند: "[[غیب]]، عبارت است از حقایق دور از دیدگاه یک انسان که دارای دو مفهوم عام و خاص است". | ||
مفهوم عام [[غیب]]، عبارت است از هر حقیقتی که از دیدگاه انسانی غایب است. یعنی میان انسان و آن حقیقت موانعی وجود دارد که از رابطۀ درکی میان انسان و آن حقیقت فاصله و حجاب انداخته است. بنابر این میتوان گفت: هر حقیقت و واقعیتی که ماورای درک انسان جاهل قرار گرفته است، برای او نوعی [[غیب]] است. | |||
مفهوم خاص [[غیب]]، عبارت است از حقایق پشت پردۀ واقعیات و رویدادهای عالم طبیعت که حوّاس و ذهن و دیگر ابزار شناخت معمولی راهی به آنها ندارند. آنچه که در قرآن مجید و در میان دانشمندان و متفکران اسلامی مطرح شده است که چه کسی میتواند عالم به [[غیب]] باشد و معنای [[علم غیب]] چیست، همین مفهوم خاص است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) بازاندیشی در علم امام، ص ۱۷-۱۸.]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۵۰: | ||
'''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«[[علم غیب]] را ما اینگونه تعریف می کنیم: علم به اموری که از دسترس علوم (غریبه و غیر غریبه) و حواس عادی و معمول بشر خارج است. | ::::::«[[علم غیب]] را ما اینگونه تعریف می کنیم: علم به اموری که از دسترس علوم (غریبه و غیر غریبه) و حواس عادی و معمول بشر خارج است. | ||
چنین علمی را فقط خداوند متعال دارد و بس<ref>سوره انعام، آیه:۵۹ و سوره نمل، آیه:۶۵.</ref> اما آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که نشان میدهد این علم را خداوند متعال در اختیار دیگران هم قرار داده است. سر سلسله این افراد که به لطف الهی از [[غیب]] مطلع شده است [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} است<ref>سوره آل عمران، آیه:۴۴ و سوره یوسف، آیه:۱۰۲.</ref> | |||
::::::حقیقت [[علم غیب]]:[[علم غیب|علم به غیب]] در واقع علم به وقایع قطعی است. وقایعی که اتفاق افتاده و یا قطعا اتفاق خواهند افتاد بیکموکاست. چه کسی از نحوه و زمان وقوع آنها مطلع باشد و چه نباشد»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 وبگاه تبیان]</ref>. | ::::::حقیقت [[علم غیب]]:[[علم غیب|علم به غیب]] در واقع علم به وقایع قطعی است. وقایعی که اتفاق افتاده و یا قطعا اتفاق خواهند افتاد بیکموکاست. چه کسی از نحوه و زمان وقوع آنها مطلع باشد و چه نباشد»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 وبگاه تبیان]</ref>. | ||
}} | }} |