پرش به محتوا

منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۲۰: خط ۲۰:
:::::*«'''قیامی خارج از [[سنن الهی]]''': بخشی از نگاه عامیانه به [[ظهور منجی]] به این تلقی مربوط می‌شود که عملیات [[نجات]] را خارج از سنت‌های تغییرناپدیر [[الهی]] بدانیم؛ سنت‌هایی که [[تاریخ]] حیات [[بشر]] بر آن مبتنی بوده است و هیچ‌گاه دچار کمترین تغییر یا تبدیلی نشده است: {{متن قرآن|فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا"}}<ref>«هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref> در یک نگاه عوامانه وقتی گفته می‌شود: "ان‌شاءالله آقا [[امام زمان]]{{ع}} می‌آیند و اوضاع را درست خواهند کرد"، طوری این عبارت در ذهن‌ها معنا می‌شود که گویی این [[اصلاح]] اوضاع عالم، خارج از قواعدی است که تاکنون بر تمامی رخدادها [[حاکم]] بوده است. مانند این قاعده طلایی که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ"}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. اگر [[منجی]]، خارج از این‌گونه قواعد، عملیات [[نجات]] را به انجام برساند، نقش [[آگاهی]] و [[اراده]] [[انسان‌ها]] در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و [[ارزش]] [[سنت‌های الهی]] و اساساً [[ارزش]] حیات [[بشر]] و این همه امتحانات و شکست‌ها و پیروزی‌ها زیر سؤال خواهد رفت.
:::::*«'''قیامی خارج از [[سنن الهی]]''': بخشی از نگاه عامیانه به [[ظهور منجی]] به این تلقی مربوط می‌شود که عملیات [[نجات]] را خارج از سنت‌های تغییرناپدیر [[الهی]] بدانیم؛ سنت‌هایی که [[تاریخ]] حیات [[بشر]] بر آن مبتنی بوده است و هیچ‌گاه دچار کمترین تغییر یا تبدیلی نشده است: {{متن قرآن|فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا"}}<ref>«هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref> در یک نگاه عوامانه وقتی گفته می‌شود: "ان‌شاءالله آقا [[امام زمان]]{{ع}} می‌آیند و اوضاع را درست خواهند کرد"، طوری این عبارت در ذهن‌ها معنا می‌شود که گویی این [[اصلاح]] اوضاع عالم، خارج از قواعدی است که تاکنون بر تمامی رخدادها [[حاکم]] بوده است. مانند این قاعده طلایی که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ"}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. اگر [[منجی]]، خارج از این‌گونه قواعد، عملیات [[نجات]] را به انجام برساند، نقش [[آگاهی]] و [[اراده]] [[انسان‌ها]] در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و [[ارزش]] [[سنت‌های الهی]] و اساساً [[ارزش]] حیات [[بشر]] و این همه امتحانات و شکست‌ها و پیروزی‌ها زیر سؤال خواهد رفت.
:::::*'''شانه خالی کردن از زیر بار [[مسؤولیت]]، نتیجه این تلقی عوامانه''': نتیجه این تلقی آن خواهد بود که نه مسؤولیتی در ایجاد مقدمات [[فرج]] به عهده ما قرار می‌گیرد و نه مسؤولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را [[نجات]] دهد که همه [[مسئولیت‌ها]] و فعالیت‌ها به عهده اوست. دیگر ما [[نیاز]] به تلاش و تکاپویی قبل و بعد از آن نخواهیم داشت. با این تلقی، شاید این تصور [[باطل]] شکل بگیرد که [[یاران]] [[حضرت]] هم خارج از حیات طبیعیِ ما زیست می‌کنند و از ما بهترانی هستند که با برخورداری از قدرت‌های [[خارق‌العاده]]، مانند فرشته‌های [[الهی]]، آماده‌اند تا به [[خدمت]] آن [[حضرت]] در آیند و با [[قدرت]] [[خارق‌العاده]] خود [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نمایند.
:::::*'''شانه خالی کردن از زیر بار [[مسؤولیت]]، نتیجه این تلقی عوامانه''': نتیجه این تلقی آن خواهد بود که نه مسؤولیتی در ایجاد مقدمات [[فرج]] به عهده ما قرار می‌گیرد و نه مسؤولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را [[نجات]] دهد که همه [[مسئولیت‌ها]] و فعالیت‌ها به عهده اوست. دیگر ما [[نیاز]] به تلاش و تکاپویی قبل و بعد از آن نخواهیم داشت. با این تلقی، شاید این تصور [[باطل]] شکل بگیرد که [[یاران]] [[حضرت]] هم خارج از حیات طبیعیِ ما زیست می‌کنند و از ما بهترانی هستند که با برخورداری از قدرت‌های [[خارق‌العاده]]، مانند فرشته‌های [[الهی]]، آماده‌اند تا به [[خدمت]] آن [[حضرت]] در آیند و با [[قدرت]] [[خارق‌العاده]] خود [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نمایند.
::::::در نتیجه [[حضرت]] با ۳۱۳ نفر، به جای همه [[مردم]] عالم احساس [[مسؤولیت]] می‌کنند، عالمِ به امور هستند، [[دین‌داری]] می‌کنند، و احیاناً بقیه [[مردم]] را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی [[خدا]] راهی می‌کنند. چون اگر به [[اختیار]] [[مردم]] باشد، که می‌بینیم در طول حیات [[بشر]]، این [[اختیار]] اکثراً منجر به ظلم‌های فراوان و دوری آنها از [[خدا]] شده است. پس لابد باید خارج از [[اراده]] [[انسان‌ها]] و بدون [[نیاز]] به احساس [[مسؤولیت]] انها و تکیه بر این احساس [[مسؤولیت]]، کسی بیاید و عالم را آباد نماید. در این نگاه، انگار آدم‌ها بدون [[اختیار]] و [[لیاقت]] هم می‌توانند [[سعادتمند]] شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَر [[فرمانده]] خیلی خوب و تعدادی [[یار وفادار]]، می‌توان جبراً همه [[انسان‌ها]] را خوب [[سعادتمند]] کرد.(...)
 
در نتیجه [[حضرت]] با ۳۱۳ نفر، به جای همه [[مردم]] عالم احساس [[مسؤولیت]] می‌کنند، عالمِ به امور هستند، [[دین‌داری]] می‌کنند، و احیاناً بقیه [[مردم]] را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی [[خدا]] راهی می‌کنند. چون اگر به [[اختیار]] [[مردم]] باشد، که می‌بینیم در طول حیات [[بشر]]، این [[اختیار]] اکثراً منجر به ظلم‌های فراوان و دوری آنها از [[خدا]] شده است. پس لابد باید خارج از [[اراده]] [[انسان‌ها]] و بدون [[نیاز]] به احساس [[مسؤولیت]] انها و تکیه بر این احساس [[مسؤولیت]]، کسی بیاید و عالم را آباد نماید. در این نگاه، انگار آدم‌ها بدون [[اختیار]] و [[لیاقت]] هم می‌توانند [[سعادتمند]] شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَر [[فرمانده]] خیلی خوب و تعدادی [[یار وفادار]]، می‌توان جبراً همه [[انسان‌ها]] را خوب [[سعادتمند]] کرد.(...)
::::::پس این تصور، اشتباه است که [[فکر]] کنیم معنای این [[حقیقت]] که [[امام زمان]]{{ع}} [[منجی]] [[جهان]] [[بشریت]] هستند، آن است که ایشان تشریف می‌آورند و [[انسان]] را خارج از مسؤولیت‌هایی که باید داشته باشد، و [[جامعه بشری]] را خارج از ساختارهای طبیعی که دارد، و [[تاریخ]] را خارج از [[سنت‌های الهی]]، به سوی [[بهشت]] و وضع مطلوب خود رهنمون خواهند شد، این طرز [[فکر]]، هم در نظر نگرفتن [[کرامت]] [[انسان]] است و هم استخفاف [[دین]] و سنت‌های تبدیل‌ناپذیر [[خداوند]] می‌باشد. در نهایت هم انتظاری بی‌مسؤولیت و بی‌خاصیت به ارمغان خواهد آورد.
::::::پس این تصور، اشتباه است که [[فکر]] کنیم معنای این [[حقیقت]] که [[امام زمان]]{{ع}} [[منجی]] [[جهان]] [[بشریت]] هستند، آن است که ایشان تشریف می‌آورند و [[انسان]] را خارج از مسؤولیت‌هایی که باید داشته باشد، و [[جامعه بشری]] را خارج از ساختارهای طبیعی که دارد، و [[تاریخ]] را خارج از [[سنت‌های الهی]]، به سوی [[بهشت]] و وضع مطلوب خود رهنمون خواهند شد، این طرز [[فکر]]، هم در نظر نگرفتن [[کرامت]] [[انسان]] است و هم استخفاف [[دین]] و سنت‌های تبدیل‌ناپذیر [[خداوند]] می‌باشد. در نهایت هم انتظاری بی‌مسؤولیت و بی‌خاصیت به ارمغان خواهد آورد.
::::::بله، [[روایت]] داریم "[[امام زمان]]{{ع}} بر سر [[مؤمنان]] دست معنای می‌کشند و [[عقل]] آنها رشد پیدا می‌کند"<ref>امام باقر{{ع}}: {{متن حدیث|"إِذَا قَامَ قَائِمُنَا، وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلى‏ رُؤُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۷۵.</ref>، اما [[درک]] معنای این [[حدیث]] [[نیازمند]] یک نگاه عمیق است؛ نه اینکه این [[روایت]] را عامیانه [[تفسیر]] نماییم و تصور کنیم که فعل [[حضرت]] بر خلاف تمام [[سنت‌های الهی]]، در وضع طبیعی [[خلقت]] [[بشر]] تغییری ایجاد می‌نماید.
 
::::::نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که همین الان هم اگر شرایطی فراهم شود که گروهی از که [[مؤمنان]] همین [[لیاقت]] الان تفقّد [[حضرت]] را پیدا کنند، مورد [[عنایت]] او قرار خواهند گرفت<ref>نگاه کنید به توقیع امام زمان{{ع}} خطاب به شیخ مفید که در پاورقی ۴۹ آمده است.</ref> و با [[لطف]] خاص [[حضرت]]، [[عقول]] آنها بیش از سایرین رشد خواهد کرد.(...)
بله، [[روایت]] داریم "[[امام زمان]]{{ع}} بر سر [[مؤمنان]] دست معنای می‌کشند و [[عقل]] آنها رشد پیدا می‌کند"<ref>امام باقر{{ع}}: {{متن حدیث|"إِذَا قَامَ قَائِمُنَا، وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلى‏ رُؤُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۷۵.</ref>، اما [[درک]] معنای این [[حدیث]] [[نیازمند]] یک نگاه عمیق است؛ نه اینکه این [[روایت]] را عامیانه [[تفسیر]] نماییم و تصور کنیم که فعل [[حضرت]] بر خلاف تمام [[سنت‌های الهی]]، در وضع طبیعی [[خلقت]] [[بشر]] تغییری ایجاد می‌نماید.
 
نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که همین الان هم اگر شرایطی فراهم شود که گروهی از که [[مؤمنان]] همین [[لیاقت]] الان تفقّد [[حضرت]] را پیدا کنند، مورد [[عنایت]] او قرار خواهند گرفت<ref>نگاه کنید به توقیع امام زمان{{ع}} خطاب به شیخ مفید که در پاورقی ۴۹ آمده است.</ref> و با [[لطف]] خاص [[حضرت]]، [[عقول]] آنها بیش از سایرین رشد خواهد کرد.(...)
:::::*'''[[حکومتی]] متکی به [[شمشیر]]''': همچنین بعضی تصور عامیانه‌ای دارند که وقتی [[امام زمان]]{{ع}} بیاید، با [[شمشیر]] همه مسائل را حل می‌کند! البته دارد در جریان [[قیام]] [[حضرت]]، قطعاً [[شمشیر]] ([[سلاح]]) به کار گرفته خواهد شد، اما هم مقدمات بسیاری می‌خواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود. آن روز هم که دست‌های علی‌ابن‌ابی‌طالب{{ع}} را بسته بودند، [[شمشیر]] بود ولی به [[دلیل]] نبودن آن مقدمات و لوازم، به کار گرفته نشد. این [[شمشیر]] همان [[شمشیر]] است که تنها موقعیت بیرون آمدن از نیام را خواهد داشت. به این ترتیب در یک نگاه عامیانه ممکن است [[رفتار]] و منش [[منجی موعود]]، خارج از [[شریعت]] و [[نظام]] [[تکالیف الهی]] تلقی شود؛ همان تکالیفی که محدودیت‌هایی برای استفاده از [[قوه]] قهریه توسط [[حاکمان]] را وضع کرده است. گویی - نعوذ بالله - [[خداوند]] به [[حضرت]] خواهند فرمود: "دیگر حوصله‌مان سر رفته است، هرچه [[صبر]] و [[مدارا]] کردیم، نشد، حالا دیگر بروید با [[شمشیر]] مسائل را حل کنید!"
:::::*'''[[حکومتی]] متکی به [[شمشیر]]''': همچنین بعضی تصور عامیانه‌ای دارند که وقتی [[امام زمان]]{{ع}} بیاید، با [[شمشیر]] همه مسائل را حل می‌کند! البته دارد در جریان [[قیام]] [[حضرت]]، قطعاً [[شمشیر]] ([[سلاح]]) به کار گرفته خواهد شد، اما هم مقدمات بسیاری می‌خواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود. آن روز هم که دست‌های علی‌ابن‌ابی‌طالب{{ع}} را بسته بودند، [[شمشیر]] بود ولی به [[دلیل]] نبودن آن مقدمات و لوازم، به کار گرفته نشد. این [[شمشیر]] همان [[شمشیر]] است که تنها موقعیت بیرون آمدن از نیام را خواهد داشت. به این ترتیب در یک نگاه عامیانه ممکن است [[رفتار]] و منش [[منجی موعود]]، خارج از [[شریعت]] و [[نظام]] [[تکالیف الهی]] تلقی شود؛ همان تکالیفی که محدودیت‌هایی برای استفاده از [[قوه]] قهریه توسط [[حاکمان]] را وضع کرده است. گویی - نعوذ بالله - [[خداوند]] به [[حضرت]] خواهند فرمود: "دیگر حوصله‌مان سر رفته است، هرچه [[صبر]] و [[مدارا]] کردیم، نشد، حالا دیگر بروید با [[شمشیر]] مسائل را حل کنید!"
::::::لذا این تصور هم که [[امام زمان]]{{ع}} صرفاً با [[شمشیر]] عالم را [[نجات]] خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، [[شمشیر]] هم در کار هست، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در [[زمان ظهور]] فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط "[[اتمام حجت]]" و "روشن‌بینی" [[مردم]] است، که در آن زمان به [[قدر]] کافی موجود خواهد بود؛ و [[حضرت]] بی‌تأمل با [[شمشیر]] به رفع موانع [[سعادت]] [[مردم]] [[اقدام]] خواهند فرمود<ref>نگاه کنید به احادیثی که در پاورقی صفحه ۱۷۱ آمده است.</ref>. وقتی استفاده از [[شمشیر]] با شرایط و لوازم خاص خودش [[درک]] شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع [[انتظار]] از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد.
::::::لذا این تصور هم که [[امام زمان]]{{ع}} صرفاً با [[شمشیر]] عالم را [[نجات]] خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، [[شمشیر]] هم در کار هست، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در [[زمان ظهور]] فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط "[[اتمام حجت]]" و "روشن‌بینی" [[مردم]] است، که در آن زمان به [[قدر]] کافی موجود خواهد بود؛ و [[حضرت]] بی‌تأمل با [[شمشیر]] به رفع موانع [[سعادت]] [[مردم]] [[اقدام]] خواهند فرمود<ref>نگاه کنید به احادیثی که در پاورقی صفحه ۱۷۱ آمده است.</ref>. وقتی استفاده از [[شمشیر]] با شرایط و لوازم خاص خودش [[درک]] شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع [[انتظار]] از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد.
::::::اگر بهره گیری از [[شمشیر]] بدون توجه به قواعدش بیان می‌شود آن وقت تصویری که [[دشمنان]] [[امام زمان]]{{ع}} از ایشان به [[جهان]] ارائه می‌دهند و [[مردم]] را از ایشان می‌ترسانند، تأیید می‌شود؛ تصویر یک [[سلطان]] [[ستمگر]] و بی‌تدبیر که وقتی بیاید، می‌خواهد همه مسائل را صرفاً با تکیه به [[شمشیر]] حل کند.(...)
 
اگر بهره گیری از [[شمشیر]] بدون توجه به قواعدش بیان می‌شود آن وقت تصویری که [[دشمنان]] [[امام زمان]]{{ع}} از ایشان به [[جهان]] ارائه می‌دهند و [[مردم]] را از ایشان می‌ترسانند، تأیید می‌شود؛ تصویر یک [[سلطان]] [[ستمگر]] و بی‌تدبیر که وقتی بیاید، می‌خواهد همه مسائل را صرفاً با تکیه به [[شمشیر]] حل کند.(...)
:::::*'''[[نجات]] از [[ظلم]] و دیگر هیچ''': یکی از این ویژگی‌ها و [[شرایط ظهور]]، مطلب مشهور "[[ظهور]] [[عدل]] پس از [[فراگیری ظلم]] و [[جور]]" است. در [[روایات]] هم داریم که "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] می‌کنند که [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] شده باشد"<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً، ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي- أَوْ قَالَ: مِنْ أَهْلِ بَيْتِي- يَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً"}}؛ قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه زمین از ظلم و دشمنی پر شود، آنگاه مردی از نسل من خروج کند و زمین را از عدل و داد پر کند همان‌گونه که از ظلم و دشمنی پر شده بود". کنز العمال، حدیث ۳۸۶۹۱ و میزان‌الحکمه، حدیث ۱۲۷۶ و نیز امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|"... الَّذِي يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کسی که زمین را از عدل پر می‌کند، همان طور که از ظلم و جور پر خواهد شد". کافی، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref>. ولی می‌توان از همین [[حقیقت]] روشن و مسلّم هم تصوری عامیانه داشت. تصور عامیانه از این [[حقیقت]]، آن است که [[فکر]] کنیم صرف به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و یا به اوج رسیدن [[جور]]، برای تحقق [[فرج]] کافی است؛ و دیگر نیازی به [[آمادگی مردم]] برای "پذیرش [[عدالت]]" نیست. در حالی که در میان مردمی که صرفاً از [[ظلم]] خسته شده‌اند، ولی [[تحمل]] [[عدالت]] را هم ندارند، تشکیل یک [[حکومت]] عادلانه اصلاً [[حکومت]] ماندگاری نخواهد بود. برای [[درک]] بهتر این مطلب می‌توان نگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و [[حکومت]] [[حضرت علی]]{{ع}} انداخت: بعد از ۲۰ سال دوران [[غربت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، پس از آنکه [[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]] و جورِ عوامل [[حکومت]] به اوج خود رسیده بود (تا جایی که در اثر همین نارضایتی‌ها و با وجود ممانعت و [[مخالفت]] شدید [[حضرت علی]]{{ع}}، خلیفة سوم به [[قتل]] رسید) [[مردم]] برای [[انتخاب]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه مسلمین]] به در خانه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[هجوم]] آوردند. [[مردم]] به شدت [[اصرار]] می‌کردند که "[[یا علی]]! شما باید [[حکومت]] را به عهده بگیرید"، اما [[حضرت]] می‌فرمودند: "نه، من را رها کنید"<ref>از جمله فرمایشات حضرت هنگامی که مردم می‌خواستند با او بیعت کنند، این بود که فرمود: {{متن حدیث|"دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي‌..."}} نهج البلاغه، خطبه ۹۲؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۳۴؛ الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۱۹۳.</ref>.
:::::*'''[[نجات]] از [[ظلم]] و دیگر هیچ''': یکی از این ویژگی‌ها و [[شرایط ظهور]]، مطلب مشهور "[[ظهور]] [[عدل]] پس از [[فراگیری ظلم]] و [[جور]]" است. در [[روایات]] هم داریم که "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] می‌کنند که [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] شده باشد"<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً، ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي- أَوْ قَالَ: مِنْ أَهْلِ بَيْتِي- يَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً"}}؛ قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه زمین از ظلم و دشمنی پر شود، آنگاه مردی از نسل من خروج کند و زمین را از عدل و داد پر کند همان‌گونه که از ظلم و دشمنی پر شده بود". کنز العمال، حدیث ۳۸۶۹۱ و میزان‌الحکمه، حدیث ۱۲۷۶ و نیز امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|"... الَّذِي يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کسی که زمین را از عدل پر می‌کند، همان طور که از ظلم و جور پر خواهد شد". کافی، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref>. ولی می‌توان از همین [[حقیقت]] روشن و مسلّم هم تصوری عامیانه داشت. تصور عامیانه از این [[حقیقت]]، آن است که [[فکر]] کنیم صرف به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و یا به اوج رسیدن [[جور]]، برای تحقق [[فرج]] کافی است؛ و دیگر نیازی به [[آمادگی مردم]] برای "پذیرش [[عدالت]]" نیست. در حالی که در میان مردمی که صرفاً از [[ظلم]] خسته شده‌اند، ولی [[تحمل]] [[عدالت]] را هم ندارند، تشکیل یک [[حکومت]] عادلانه اصلاً [[حکومت]] ماندگاری نخواهد بود. برای [[درک]] بهتر این مطلب می‌توان نگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و [[حکومت]] [[حضرت علی]]{{ع}} انداخت: بعد از ۲۰ سال دوران [[غربت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، پس از آنکه [[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]] و جورِ عوامل [[حکومت]] به اوج خود رسیده بود (تا جایی که در اثر همین نارضایتی‌ها و با وجود ممانعت و [[مخالفت]] شدید [[حضرت علی]]{{ع}}، خلیفة سوم به [[قتل]] رسید) [[مردم]] برای [[انتخاب]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه مسلمین]] به در خانه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[هجوم]] آوردند. [[مردم]] به شدت [[اصرار]] می‌کردند که "[[یا علی]]! شما باید [[حکومت]] را به عهده بگیرید"، اما [[حضرت]] می‌فرمودند: "نه، من را رها کنید"<ref>از جمله فرمایشات حضرت هنگامی که مردم می‌خواستند با او بیعت کنند، این بود که فرمود: {{متن حدیث|"دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي‌..."}} نهج البلاغه، خطبه ۹۲؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۳۴؛ الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۱۹۳.</ref>.
::::::چرا در مقابل این همه [[اصرار]] برای [[خلافت]] [[حضرت]] امتناع می‌کردند؟ آیا ایشان تعارف داشتند؟ در حالی که [[حضرت]] اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری. پس [[علت]] این امتناع چه بود؟ مگر ایشان بیست و پنج سال [[منتظر]] نبودند که [[مردم]] بیایند؟ حالا که [[مردم]] آمده‌اند، چرا امتناع می‌کنند؟ جای [[ترس]] از اینکه دیگران هم بخواهند [[حضرت]] را متهم به جاه‌طلبی کنند هم نبود؛ و اساساً چنین ترسی در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی{{ع}} معنا ندارد. وقتی پای "انجام [[تکلیف]]" به میان بیاید، دیگر چه جای این‌گونه امور است؟<ref>امام سجاد{{ع}}: {{متن حدیث|"الْمُؤْمِن‌... لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً"}}؛ "مؤمن چنین است که کار خیر را نه به دلیل ریا انجام می‌دهد و نه به خاطر حیاء ترک می‌کند"، کافی، ج ۲، ص ۲۳۱؛ همچنین در کتاب ثواب‌الاعمال شیخ صدوق آمده است که یکی از اصحاب امام صادق{{ع}} به نام اسحاق در کوفه به گونه‌ای بوده که مؤمنین بسیاری به او مراجعه می‌کردند و مسائل دینی از او می‌پرسیدند. او هم برای پرهیز از شهرت در دین، تدبیری اندیشید تا کمتر به او مراجعه شود. در همان سال به حج می‌رود و با برخورد سرد امام صادق{{ع}} مواجه می‌شود. وقتی علت را می‌پرسد حضرت به نادرستی کار او در پراکندن مؤمنین از اطراف خود اشاره می‌کنند؛ {{متن حدیث|"عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَيَأْتِينِي إِخْوَانٌ كَثِيرَةٌ وَ كَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِينِي فَأَمَرْتُ غُلَامِي كُلَّمَا جَاءَنِي رَجُلٌ مِنْهُمْ يَطْلُبُنِي قَالَ لَيْسَ هُو هَاهُنَا قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْكَ السَّنَةَ فَلَقِيتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}فَرَأَيْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَيُّراً فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَه‌..."}}، ثواب الأعمال صدوق، ص ۱۴۶.</ref>
 
چرا در مقابل این همه [[اصرار]] برای [[خلافت]] [[حضرت]] امتناع می‌کردند؟ آیا ایشان تعارف داشتند؟ در حالی که [[حضرت]] اساساً اهل تعارف نبودند، چه رسد به تعارف در چنین اموری. پس [[علت]] این امتناع چه بود؟ مگر ایشان بیست و پنج سال [[منتظر]] نبودند که [[مردم]] بیایند؟ حالا که [[مردم]] آمده‌اند، چرا امتناع می‌کنند؟ جای [[ترس]] از اینکه دیگران هم بخواهند [[حضرت]] را متهم به جاه‌طلبی کنند هم نبود؛ و اساساً چنین ترسی در مورد شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی{{ع}} معنا ندارد. وقتی پای "انجام [[تکلیف]]" به میان بیاید، دیگر چه جای این‌گونه امور است؟<ref>امام سجاد{{ع}}: {{متن حدیث|"الْمُؤْمِن‌... لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً"}}؛ "مؤمن چنین است که کار خیر را نه به دلیل ریا انجام می‌دهد و نه به خاطر حیاء ترک می‌کند"، کافی، ج ۲، ص ۲۳۱؛ همچنین در کتاب ثواب‌الاعمال شیخ صدوق آمده است که یکی از اصحاب امام صادق{{ع}} به نام اسحاق در کوفه به گونه‌ای بوده که مؤمنین بسیاری به او مراجعه می‌کردند و مسائل دینی از او می‌پرسیدند. او هم برای پرهیز از شهرت در دین، تدبیری اندیشید تا کمتر به او مراجعه شود. در همان سال به حج می‌رود و با برخورد سرد امام صادق{{ع}} مواجه می‌شود. وقتی علت را می‌پرسد حضرت به نادرستی کار او در پراکندن مؤمنین از اطراف خود اشاره می‌کنند؛ {{متن حدیث|"عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَيَأْتِينِي إِخْوَانٌ كَثِيرَةٌ وَ كَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِينِي فَأَمَرْتُ غُلَامِي كُلَّمَا جَاءَنِي رَجُلٌ مِنْهُمْ يَطْلُبُنِي قَالَ لَيْسَ هُو هَاهُنَا قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْكَ السَّنَةَ فَلَقِيتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}فَرَأَيْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَيُّراً فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَه‌..."}}، ثواب الأعمال صدوق، ص ۱۴۶.</ref>
::::::[[علت]] اساسی امتناع [[حضرت]] این بود که هرچند [[مردم]] از [[ظلم]] خسته شده بودند، اما خواهان [[عدالت]] هم نبودند. آنها اساساً نه [[عدالت]] و لوازم آن را درست می‌فهمیدند و نه می‌توانستند آن را [[تحمل]] کنند. خیلی بین این دو فرق است. اگر [[مردم]] اهل [[تحمل]] [[عدالت]] بودند، آن‌گونه [[حضرت]] را در دوران حکومتش [[شکنجه]] نمی‌کردند!<ref>امیرالمؤمنین علی{{ع}} خطاب به مردان شهر کوفه فرمود: "خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون، و سینه ام از خشم شما مالامال است! کاسه‌های غم و اندوه جرعه جرعه به من نوشاندید؛ {{متن حدیث|"قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاسا"}}کافی، ج ۵، ص ۴ و نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>(...)
::::::[[علت]] اساسی امتناع [[حضرت]] این بود که هرچند [[مردم]] از [[ظلم]] خسته شده بودند، اما خواهان [[عدالت]] هم نبودند. آنها اساساً نه [[عدالت]] و لوازم آن را درست می‌فهمیدند و نه می‌توانستند آن را [[تحمل]] کنند. خیلی بین این دو فرق است. اگر [[مردم]] اهل [[تحمل]] [[عدالت]] بودند، آن‌گونه [[حضرت]] را در دوران حکومتش [[شکنجه]] نمی‌کردند!<ref>امیرالمؤمنین علی{{ع}} خطاب به مردان شهر کوفه فرمود: "خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون، و سینه ام از خشم شما مالامال است! کاسه‌های غم و اندوه جرعه جرعه به من نوشاندید؛ {{متن حدیث|"قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاسا"}}کافی، ج ۵، ص ۴ و نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>(...)
::::::می‌دانیم که [[امام عصر]]{{ع}} زمانی [[ظهور]] خواهد کرد که [[ظلم فراگیر]] شده باشد، [[مردم]] از [[ظلم]] خسته شده باشند و [[منتظر]] کسی باشند که آنها را از این [[ظلم]] برهاند، اما باید [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن را هم داشته باشند. همچنین باید ریشه‌های [[مظالم]] را هم، هرچند به صورت اجمالی، بشناسند. تنها در این صورت است که اگر [[امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کنند، موجی از [[اقبال]] به ایشان به وجود خواهد آمد و [[مردم]] [[دنیا]] از ایشان [[تبعیت]] کرده، و [[حکومت حق]] به سهولت در [[جهان]] مستقر خواهد شد. اما نگاه عامیانه این است که تصور کنیم که تشدید [[ظلم]]، "موجی" را در [[اقبال]] به [[حضرت]] ایجاد خواهد کرد و بدون [[آمادگی عمومی]] برای پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن، [[حکومت]] [[حضرت]] تنها بر آن موج [[استوار]] خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر [[خدا]] دنبال موج می‌گردد که بخواهد [[حکومت حق]] را بر روی موج "[[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]]" سوار کند؟
::::::می‌دانیم که [[امام عصر]]{{ع}} زمانی [[ظهور]] خواهد کرد که [[ظلم فراگیر]] شده باشد، [[مردم]] از [[ظلم]] خسته شده باشند و [[منتظر]] کسی باشند که آنها را از این [[ظلم]] برهاند، اما باید [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن را هم داشته باشند. همچنین باید ریشه‌های [[مظالم]] را هم، هرچند به صورت اجمالی، بشناسند. تنها در این صورت است که اگر [[امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کنند، موجی از [[اقبال]] به ایشان به وجود خواهد آمد و [[مردم]] [[دنیا]] از ایشان [[تبعیت]] کرده، و [[حکومت حق]] به سهولت در [[جهان]] مستقر خواهد شد. اما نگاه عامیانه این است که تصور کنیم که تشدید [[ظلم]]، "موجی" را در [[اقبال]] به [[حضرت]] ایجاد خواهد کرد و بدون [[آمادگی عمومی]] برای پذیرش [[عدالت]] و لوازم آن، [[حکومت]] [[حضرت]] تنها بر آن موج [[استوار]] خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر [[خدا]] دنبال موج می‌گردد که بخواهد [[حکومت حق]] را بر روی موج "[[نارضایتی]] [[مردم]] از [[ظلم]]" سوار کند؟
::::::اساساً [[خدا]] به امواج گذرا اهمیت نمی‌دهد و همیشه [[دین]] را بر روی امواج جلو نمی‌برد. اگر هم زمانی از امواج [[اجتماعی]] برای پیشبرد بخشی از امور [[دین]] بهره بگیرد، خودش زمینه‌های شکستن آن امواج را با امتحانات سهمگین فراهم خواهد آورد.(...)
::::::اساساً [[خدا]] به امواج گذرا اهمیت نمی‌دهد و همیشه [[دین]] را بر روی امواج جلو نمی‌برد. اگر هم زمانی از امواج [[اجتماعی]] برای پیشبرد بخشی از امور [[دین]] بهره بگیرد، خودش زمینه‌های شکستن آن امواج را با امتحانات سهمگین فراهم خواهد آورد.(...)
:::::*'''[[نعمت]]، بی‌دلیل فراوان می‌شود''': نگاه عوامانه دیگری که به مفاهیم [[مهدویت]] وجود دارد مربوط به این [[حقیقت]] است که [[پس از ظهور]]، [[نعمت]] فراوان خواهد شد، [[برکات]] نازل می‌شوند، مریض‌ها شفا پیدا می‌کنند، بی‌خانه‌ها خانه‌دار می‌شوند، [[امنیت]] کامل بر قرار می‌شود و خلاصه همه امور سامان می‌یابند. همه این گزاره‌ها درست و مطابق با [[روایات]] مربوط به [[دوران ظهور]] است<ref>رسول [[الله]]{{صل}}: "... پس در آن هنگام [[مهدی]] من [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند و از [[آسمان]] بارانی می‌بارد که [[زمین]] گیاهان خود را می‌رویاند و [[امت]] من در [[ولایت]] او چندان [[نعمت]] و [[رفاه]] خواهند و داشت که قبل از آن هیچ‌گاه مانند آن نبوده باشد؛ {{متن حدیث|"فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، وَ تُمْطِرَ السَّمَاءَ مَطَراً، وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا، وَ تُنْعِمُ أُمَّتِي فِي وَلَايَتِهِ نِعْمَةٍ لَمْ تُنْعِمُ بِمِثْلِهَا قَطُّ"}}، [[ملاحم]] [[سید ابن طاووس]]، ص ۱۳۹. و در [[روایت]] دیگر آمده است: "[[امت]] من در زمان او ([[مهدی]]) چنان [[زندگی]] خواهند داشت که قبل از آن، هیچ‌گاه مانند آن [[زندگی]] نکرده باشند؛ {{متن حدیث|"وَ تَعِيشُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ عَيْشاً لَمْ تعشه قَبْلَ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ قَطُّ"}} [[ملاحم]] [[سید ابن طاووس]]، ص ۱۶۵. همچنین بنابر [[روایات]]، [[فقر]] در [[جامعه مهدوی]] ریشه‌کن می‌شود تا جایی که دارنده [[زکات]]، [[نیازمندی]] پیدا نمی‌کند که [[زکات]] او را قبول کند ([[امام صادق]]{{ع}}: {{متن حدیث|"وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْهُ زَكَاتَهُ فَلَا يَجِدُ أَحَداً يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ"}}؛ [[ارشاد]] مفید، ج ۲، ص ۳۸۱. برای دیدن [[روایات]] مربوطه نگاه کنید به: [[نجم‌الدین طبسی]]، نشانه‌هایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵، ص ۲۵۲، ذیل عنوان: "ریشه‌کن شدن [[فقر]] از [[جامعه]]") در خصوص [[امنیت]] کامل و گسترده در آن زمان نیز [[روایات]] بسیار [[زیبایی]] در این زمینه وجود دارد که تعدادی از آنها در فصل سوم منبع پیشین، با عنوان "[[امنیت]]" آمده است.
:::::*'''[[نعمت]]، بی‌دلیل فراوان می‌شود''': نگاه عوامانه دیگری که به مفاهیم [[مهدویت]] وجود دارد مربوط به این [[حقیقت]] است که [[پس از ظهور]]، [[نعمت]] فراوان خواهد شد، [[برکات]] نازل می‌شوند، مریض‌ها شفا پیدا می‌کنند، بی‌خانه‌ها خانه‌دار می‌شوند، [[امنیت]] کامل بر قرار می‌شود و خلاصه همه امور سامان می‌یابند. همه این گزاره‌ها درست و مطابق با [[روایات]] مربوط به [[دوران ظهور]] است<ref>رسول [[الله]]{{صل}}: "... پس در آن هنگام [[مهدی]] من [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند و از [[آسمان]] بارانی می‌بارد که [[زمین]] گیاهان خود را می‌رویاند و [[امت]] من در [[ولایت]] او چندان [[نعمت]] و [[رفاه]] خواهند و داشت که قبل از آن هیچ‌گاه مانند آن نبوده باشد؛ {{متن حدیث|"فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، وَ تُمْطِرَ السَّمَاءَ مَطَراً، وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا، وَ تُنْعِمُ أُمَّتِي فِي وَلَايَتِهِ نِعْمَةٍ لَمْ تُنْعِمُ بِمِثْلِهَا قَطُّ"}}، [[ملاحم]] [[سید ابن طاووس]]، ص ۱۳۹. و در [[روایت]] دیگر آمده است: "[[امت]] من در زمان او ([[مهدی]]) چنان [[زندگی]] خواهند داشت که قبل از آن، هیچ‌گاه مانند آن [[زندگی]] نکرده باشند؛ {{متن حدیث|"وَ تَعِيشُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ عَيْشاً لَمْ تعشه قَبْلَ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ قَطُّ"}} [[ملاحم]] [[سید ابن طاووس]]، ص ۱۶۵. همچنین بنابر [[روایات]]، [[فقر]] در [[جامعه مهدوی]] ریشه‌کن می‌شود تا جایی که دارنده [[زکات]]، [[نیازمندی]] پیدا نمی‌کند که [[زکات]] او را قبول کند ([[امام صادق]]{{ع}}: {{متن حدیث|"وَ يَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ مَنْ يَصِلُهُ بِمَالِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْهُ زَكَاتَهُ فَلَا يَجِدُ أَحَداً يَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِكَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ"}}؛ [[ارشاد]] مفید، ج ۲، ص ۳۸۱. برای دیدن [[روایات]] مربوطه نگاه کنید به: [[نجم‌الدین طبسی]]، نشانه‌هایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵، ص ۲۵۲، ذیل عنوان: "ریشه‌کن شدن [[فقر]] از [[جامعه]]") در خصوص [[امنیت]] کامل و گسترده در آن زمان نیز [[روایات]] بسیار [[زیبایی]] در این زمینه وجود دارد که تعدادی از آنها در فصل سوم منبع پیشین، با عنوان "[[امنیت]]" آمده است.
::::::[[روایات]] دیگری که به تفصیل و [[زیبایی]]، [[نعمت‌های فراوان]] دوران [[حضرت]] را ذکر کرده و کیفیت آنها را برشمرده‌اند در کتاب‌های مربوطه آمده است. از آن جمله می‌توانید نگاه کنید به بخش سوم کتاب نشانه‌هایی از [[دولت]] [[موعود]] نوشته [[آیت الله]] [[نجم‌الدین طبسی]]، که [[احادیث]] مربوط به: "[[شکوفایی]] [[دانش]] و [[صنعت]]، رشد [[معنویت]] و [[اخلاق]]، [[امنیت]]، [[شکوفایی]] [[اقتصادی]] و [[رفاه]] [[اجتماعی]]، بهداشت و درمان" را جمع‌آوری، طبقه‌بندی و توضیح داده است. ([[نجم‌الدین طبسی]]، نشانه‌هایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵) همچنین نگاه کنید به فصل بیست و یکم کتاب ارزنده "[[امام مهدی]]{{ع}} از [[تولد]] تا [[بعد از ظهور]]" نوشته [[سید محمد کاظم قزوینی]] موسوی، ترجمه [[لطیف راشدی]]، انتشارات [[مسجد مقدس جمکران]].</ref>، اما اگر نگاه ما به همین آثار، یک نگاه عامیانه باشد، کار به تلقی‌های نادرستی خواهد کشید.
 
::::::اینکه ما به [[عظمت]] [[منزلت امام]] زمان{{ع}} نزد [[خداوند متعال]] و اینکه ایشان به [[اذن]] [[خدا]] می‌توانند مشکلات [[زندگی]] [[بشر]] را به سهولت حل کنند، [[اعتقاد]] داشته باشیم، یقیناً [[اعتقاد]] ارزشمندی است؛ و بخشی از [[معرفت]] و [[اعتقاد]] ما به [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} را تشکیل می‌دهد، اما همین [[اعتقاد]] نیز می‌تواند دچار نگاه عامیانه شود.
[[روایات]] دیگری که به تفصیل و [[زیبایی]]، [[نعمت‌های فراوان]] دوران [[حضرت]] را ذکر کرده و کیفیت آنها را برشمرده‌اند در کتاب‌های مربوطه آمده است. از آن جمله می‌توانید نگاه کنید به بخش سوم کتاب نشانه‌هایی از [[دولت]] [[موعود]] نوشته [[آیت الله]] [[نجم‌الدین طبسی]]، که [[احادیث]] مربوط به: "[[شکوفایی]] [[دانش]] و [[صنعت]]، رشد [[معنویت]] و [[اخلاق]]، [[امنیت]]، [[شکوفایی]] [[اقتصادی]] و [[رفاه]] [[اجتماعی]]، بهداشت و درمان" را جمع‌آوری، طبقه‌بندی و توضیح داده است. ([[نجم‌الدین طبسی]]، نشانه‌هایی از [[دولت]] [[موعود]]، بوستان کتاب، ۱۳۸۵) همچنین نگاه کنید به فصل بیست و یکم کتاب ارزنده "[[امام مهدی]]{{ع}} از [[تولد]] تا [[بعد از ظهور]]" نوشته [[سید محمد کاظم قزوینی]] موسوی، ترجمه [[لطیف راشدی]]، انتشارات [[مسجد مقدس جمکران]].</ref>، اما اگر نگاه ما به همین آثار، یک نگاه عامیانه باشد، کار به تلقی‌های نادرستی خواهد کشید.
::::::اگر [[انتظار]] ما برای که [[ظهور]] مشکلات و تشریف‌فرمایی [[حضرت]]، صرفاً به این [[دلیل]] باشد که مشکلات شخصی ما حل شود، معلوم است که چنین [[انتظار]] بسیار سطحی و عامیانه خواهد بود. اگرچه [[حضرت]] حتی در [[دوران غیبت]] نیز گرفتاری‌های [[مؤمنان]] را برطرف می‌کنند و آنها را مورد [[عنایت]] و تفقد قرار می‌دهند<ref>در کتاب احتجاج طبرسی، در ضمن توقیعی که از امام زمان{{ع}} به شیخ مفید فرستاده شده است آمده است: {{متن حدیث|"فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‌ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ- وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِي أَصَابَكُمْ مُذْ جَنَحَ كَثِيرٌ مِنْكُمْ إِلَى مَا كَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"}}؛ در عین حال از اخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی‌ماند. ما از لغزش‌هائی که از برخی شیعیان سر میزند از وقتی که بسیاری از آنان میل به بعضی از کارهای ناشایسته‌ای نموده‌اند که نیکان گذشته از آنان احتراز می‌نمودند و پیمانی که از آنان برای توجه به خداوند و دوری از زشتی‌ها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته‌اند اطلاع داریم، گویا آنان نمی‌دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبوده‌ایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتاری به شما رو می‌آورد و دشمنان‌تان، شما را از میان می‌بردند". احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۹۷.</ref>، اما درخواست [[فرج]] تنها برای رفع چنین مشکلاتی، سطحی انگاشتن [[قیام]] [[منجی]] است.
 
::::::بله، اگر بدانیم رفع مشکلات معیشتی ما در گرو رفع مشکلات کلانی است که عالم گرفتار آن است و بنا است [[منجی]] عالم این [[گرفتاری‌ها]] را به صورت ریشه‌ای برطرف فرمایند، به نگاه عمیق‌تری رسیده‌ایم. اما اساسا [[هدف]] کلیدی [[ظهور]] و حضور [[حضرت]] رفع مشکلات [[خرد]] و کلان آمدن [[جامعه]] به نیست اهداف. رفع بالاتر این انسانی مشکلات و [[معنوی]] است مقدمه.‌ای برای نائل نگاه صحیح به کسانی که می‌خواهند غیر عامیانه به این موضوع نگاه کنند، باید بدانند که هم برطرف شدن سختی‌های [[زندگی]] مقدماتی دارد، که اهمّ آنها برچیده شدن بساط [[کفر]] است (که همیشه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم موجب [[ظلم]] می‌گردد)، و هم برطرف شدن مشکلات، خود مقدمه‌ای برای رسیدن به اهداف مهم‌تری است؛ مانند فراغت و [[فرصت]] یافتن [[بندگان خدا]] برای [[عبودیت]] [[پروردگار]] و کسب [[کمالات]] [[معنوی]]. ضمن آنکه باید بدانیم اساساً [[پس از ظهور]]، تمامی مشکلات برطرف نخواهند شد و برخی از مشکلات و حتی مظلومیت‌های [[حضرت]] باقی می‌ماند. [[حضرت]] [[امام]] در این باره اشاره روشنی دارند: "و ما نباید توقع داشته باشیم که صبح کنیم در حالی که همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان [[حضرت صاحب]]{{ع}} هم که ایشان با تمام [[قدرت]] می‌خواهند [[عدل]] را [[اجرا]] نمایند، با این ترتیب نمی‌شود که هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند. و بالاخره همان‌ها هم که مخالف هستند [[حضرت صاحب]] را [[شهید]] می‌کنند. و در [[روایات]]، قریب به این معنا دارد که بعضی فقهای عصر با ایشان [[مخالفت]] می‌کنند"<ref>صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۳۰۳.</ref>.
اینکه ما به [[عظمت]] [[منزلت امام]] زمان{{ع}} نزد [[خداوند متعال]] و اینکه ایشان به [[اذن]] [[خدا]] می‌توانند مشکلات [[زندگی]] [[بشر]] را به سهولت حل کنند، [[اعتقاد]] داشته باشیم، یقیناً [[اعتقاد]] ارزشمندی است؛ و بخشی از [[معرفت]] و [[اعتقاد]] ما به [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} را تشکیل می‌دهد، اما همین [[اعتقاد]] نیز می‌تواند دچار نگاه عامیانه شود.
::::::هرچند دوران طلایی و زیبای [[ظهور]] با وضعیتی که امروزه [[انسان‌ها]] تجربه می‌کنند، بسیار متفاوت است، اما این تصور هم که در آن زمان "[[دنیا]] جای خود را با [[بهشت]] عوض خواهد کرد"، یک تصور عامیانه است. تا [[دنیا]] باقی است، [[سختی‌ها]] و مشکلات [[دنیا]] هم وجود خواهند داشت. [[خالق]] [[انسان]] می‌فرماید: "ما [[انسان]] را در [[رنج]] و زحمت آفریدیم"؛ {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ}}<ref>سوره بلد، آیه ۴. در آیه دیگری نیز خداوند متعال حرکت انسان به سوی خودش را توأم با سختی و رنج می‌داند و می‌فرماید: "ای انسان! تو با تلاش و رنج به‌سوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد"؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}؛ سوره انشقاق، آیه ۶. در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: "(کدح) (بر وزن مدح) به معنی تلاش و کوششی است که با رنج به و تعب همراه باشد، و در جسم و جان اثر بگذارد... این آیه اشاره به یک اصل اساسی در حیات همه انسان‌ها است، که همواره زندگی آمیخته با زحمت و رنج و تعب است". مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۹، ص ۳۰۰.</ref> و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "[[دنیا]] خانه [[سختی‌ها]] و محنت‌هاست"؛ {{متن حدیث|"الدُّنْيَا دَارُ الْمِحَنِ"}}<ref>غررالحکم، حدیث ۲۲۳۹. همچنین امیرالمؤمنین فرمودند: "سرایی است پوشیده از بلا و گرفتاری"؛ {{متن حدیث|"الدُّنْيَا دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة"}} نهج البلاغه، خطبه ۲۶۶. و فرمودند: "دنیا آکنده از مصیبت‌ها و پیش آمدهای ناگوار است"؛ {{متن حدیث|"الدُّنْيَا مَلِيئَةٌ بِالْمَصَائِبِ طَارِقَةٌ بِالْفَجَائِعِ وَ النَّوَائِب"}} غررالحکم، حدیث ۲۲۴۱.</ref>.
 
::::::تمام این نگرش‌های عوامانه می‌تواند حرف‌های درستی در بر داشته باشند، اما وقتی ‌نگاه توانند عمیقی به این حرف‌ها نداشته باشیم، ممکن است در ذیل هر کدام از آنها تصورات و برداشت‌های نادرستی شکل بگیرد. نباید با اشاره‌هایی که درباره [[ظهور]] و [[حکومت]] [[حضرت]] وجود دارد، بدون تحلیل برخورد کرد. بلکه باید با بهره‌گیری از عموم [[معارف دینی]] به [[تفسیر]] آنها پرداخت»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۸-۵۲.</ref>.
اگر [[انتظار]] ما برای که [[ظهور]] مشکلات و تشریف‌فرمایی [[حضرت]]، صرفاً به این [[دلیل]] باشد که مشکلات شخصی ما حل شود، معلوم است که چنین [[انتظار]] بسیار سطحی و عامیانه خواهد بود. اگرچه [[حضرت]] حتی در [[دوران غیبت]] نیز گرفتاری‌های [[مؤمنان]] را برطرف می‌کنند و آنها را مورد [[عنایت]] و تفقد قرار می‌دهند<ref>در کتاب احتجاج طبرسی، در ضمن توقیعی که از امام زمان{{ع}} به شیخ مفید فرستاده شده است آمده است: {{متن حدیث|"فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‌ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ- وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِي أَصَابَكُمْ مُذْ جَنَحَ كَثِيرٌ مِنْكُمْ إِلَى مَا كَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"}}؛ در عین حال از اخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی‌ماند. ما از لغزش‌هائی که از برخی شیعیان سر میزند از وقتی که بسیاری از آنان میل به بعضی از کارهای ناشایسته‌ای نموده‌اند که نیکان گذشته از آنان احتراز می‌نمودند و پیمانی که از آنان برای توجه به خداوند و دوری از زشتی‌ها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته‌اند اطلاع داریم، گویا آنان نمی‌دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبوده‌ایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتاری به شما رو می‌آورد و دشمنان‌تان، شما را از میان می‌بردند". احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۹۷.</ref>، اما درخواست [[فرج]] تنها برای رفع چنین مشکلاتی، سطحی انگاشتن [[قیام]] [[منجی]] است.
 
بله، اگر بدانیم رفع مشکلات معیشتی ما در گرو رفع مشکلات کلانی است که عالم گرفتار آن است و بنا است [[منجی]] عالم این [[گرفتاری‌ها]] را به صورت ریشه‌ای برطرف فرمایند، به نگاه عمیق‌تری رسیده‌ایم. اما اساسا [[هدف]] کلیدی [[ظهور]] و حضور [[حضرت]] رفع مشکلات [[خرد]] و کلان آمدن [[جامعه]] به نیست اهداف. رفع بالاتر این انسانی مشکلات و [[معنوی]] است مقدمه.‌ای برای نائل نگاه صحیح به کسانی که می‌خواهند غیر عامیانه به این موضوع نگاه کنند، باید بدانند که هم برطرف شدن سختی‌های [[زندگی]] مقدماتی دارد، که اهمّ آنها برچیده شدن بساط [[کفر]] است (که همیشه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم موجب [[ظلم]] می‌گردد)، و هم برطرف شدن مشکلات، خود مقدمه‌ای برای رسیدن به اهداف مهم‌تری است؛ مانند فراغت و [[فرصت]] یافتن [[بندگان خدا]] برای [[عبودیت]] [[پروردگار]] و کسب [[کمالات]] [[معنوی]]. ضمن آنکه باید بدانیم اساساً [[پس از ظهور]]، تمامی مشکلات برطرف نخواهند شد و برخی از مشکلات و حتی مظلومیت‌های [[حضرت]] باقی می‌ماند. [[حضرت]] [[امام]] در این باره اشاره روشنی دارند: "و ما نباید توقع داشته باشیم که صبح کنیم در حالی که همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان [[حضرت صاحب]]{{ع}} هم که ایشان با تمام [[قدرت]] می‌خواهند [[عدل]] را [[اجرا]] نمایند، با این ترتیب نمی‌شود که هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند. و بالاخره همان‌ها هم که مخالف هستند [[حضرت صاحب]] را [[شهید]] می‌کنند. و در [[روایات]]، قریب به این معنا دارد که بعضی فقهای عصر با ایشان [[مخالفت]] می‌کنند"<ref>صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۳۰۳.</ref>.
 
هرچند دوران طلایی و زیبای [[ظهور]] با وضعیتی که امروزه [[انسان‌ها]] تجربه می‌کنند، بسیار متفاوت است، اما این تصور هم که در آن زمان "[[دنیا]] جای خود را با [[بهشت]] عوض خواهد کرد"، یک تصور عامیانه است. تا [[دنیا]] باقی است، [[سختی‌ها]] و مشکلات [[دنیا]] هم وجود خواهند داشت. [[خالق]] [[انسان]] می‌فرماید: "ما [[انسان]] را در [[رنج]] و زحمت آفریدیم"؛ {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ}}<ref>سوره بلد، آیه ۴. در آیه دیگری نیز خداوند متعال حرکت انسان به سوی خودش را توأم با سختی و رنج می‌داند و می‌فرماید: "ای انسان! تو با تلاش و رنج به‌سوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد"؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}؛ سوره انشقاق، آیه ۶. در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: "(کدح) (بر وزن مدح) به معنی تلاش و کوششی است که با رنج به و تعب همراه باشد، و در جسم و جان اثر بگذارد... این آیه اشاره به یک اصل اساسی در حیات همه انسان‌ها است، که همواره زندگی آمیخته با زحمت و رنج و تعب است". مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۹، ص ۳۰۰.</ref> و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "[[دنیا]] خانه [[سختی‌ها]] و محنت‌هاست"؛ {{متن حدیث|"الدُّنْيَا دَارُ الْمِحَنِ"}}<ref>غررالحکم، حدیث ۲۲۳۹. همچنین امیرالمؤمنین فرمودند: "سرایی است پوشیده از بلا و گرفتاری"؛ {{متن حدیث|"الدُّنْيَا دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة"}} نهج البلاغه، خطبه ۲۶۶. و فرمودند: "دنیا آکنده از مصیبت‌ها و پیش آمدهای ناگوار است"؛ {{متن حدیث|"الدُّنْيَا مَلِيئَةٌ بِالْمَصَائِبِ طَارِقَةٌ بِالْفَجَائِعِ وَ النَّوَائِب"}} غررالحکم، حدیث ۲۲۴۱.</ref>.
 
تمام این نگرش‌های عوامانه می‌تواند حرف‌های درستی در بر داشته باشند، اما وقتی ‌نگاه توانند عمیقی به این حرف‌ها نداشته باشیم، ممکن است در ذیل هر کدام از آنها تصورات و برداشت‌های نادرستی شکل بگیرد. نباید با اشاره‌هایی که درباره [[ظهور]] و [[حکومت]] [[حضرت]] وجود دارد، بدون تحلیل برخورد کرد. بلکه باید با بهره‌گیری از عموم [[معارف دینی]] به [[تفسیر]] آنها پرداخت»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۸-۵۲.</ref>.


{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش