قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۳
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
«[[علم غیب]] از منظر آیات: آیات مربوط به [[علم غیب]] به طور کلی بر چهار گروهاند: | «[[علم غیب]] از منظر آیات: آیات مربوط به [[علم غیب]] به طور کلی بر چهار گروهاند: | ||
*'''گروه اول:''' آیاتی که با تأکید بسیار و تعبیرات مختلف، [[علم غیب]] را مختص خداوند میداند. مثلاً میگوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ }} <ref> غیب، تنها از آن خداوند است؛ سوره یونس، آیه: ۲۰.</ref> یا میگوید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}} <ref> و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ سوره هود، آیه: ۱۲۳.</ref> و آیات فراوانی دیگر که غیب را در انحصار خداوند میداند. | |||
*'''گروه دوم:''' آیاتی که مضمونشان این است که پیامبران الهی، [[علم غیب]] ندارند یا از جریانی که قرآن درباره آنان نقل میکند این موضوع فهمیده میشود. مثلاً قرآن از زبان [[حضرت نوح]]{{ع}} نقل میکند که به قومش فرمود: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}} <ref> و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم؛ سوره هود، آیه: ۳۱.</ref> یا [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} <ref> اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>. همچنین از آیاتی که داستان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با فرشتگان الهی را بازگو میکند، به دست میآید که آن حضرت، آنها را نشناخت و برای آنها غذا آورد و چون دید آنها دست به غذا نمیزنند احساس ترس و ناراحتی کرد تا اینکه آنها خود را معرفی کردند. | |||
*'''گروه سوم:''' آیاتی که به طور کلی نشان میدهد، خداوند پیامبرانش را از غیب آگاه ساخته است، مانند این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.</ref>؛ نیز این آیه: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}} <ref>؛ و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref>. | |||
*'''گروه چهارم:''' آیاتی که به روشنی گواهی میدهد، پیامبران و برخی دیگر از بندگان خدا در موارد مخصوصی از غیب خبر دادهاند و در اقع امکانی که از دسته سوم فهمیده میشود در این دسته به فعلیت رسیده است و از وقوع آن خبر میدهد. مثلاً آیاتی که درباره تعلیم اسما به [[حضرت آدم]]{{ع}} و آگاه ساختن آن حضرت فرشتگان را از آن اسما، وارد شدهاند، از این گروه است، آیاتی که مربوط به معجزات [[حضرت عیسی]]{{ع}} است و حضرت در ضمن آنها میگوید: {{متن قرآن|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ}} <ref>؛ و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref>، نیز از این دسته است. همچنین آگاه شدن [[حضرت مریم]]، از اینکه خدا فرزندی با نام و خصوصیات مشخص به او عنایت میکند، آگاهی از غیب است و در این گروه میگنجد»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۲۲۳ - ۲۲۸.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
«در قرآن آیات نسبتاً زیادی به "[[علم غیب]]" اشاره دارد که در یک تقسیمبندی کلّی میتوان آنها را به دو دستۀ "آیات نافیه" و "آیات مثبته" تقسیم نمود. مراد از "آیات نافیه –که در آنها علم غیب از غیر خداوند نفی شده است –آیاتی که: | «در قرآن آیات نسبتاً زیادی به "[[علم غیب]]" اشاره دارد که در یک تقسیمبندی کلّی میتوان آنها را به دو دستۀ "آیات نافیه" و "آیات مثبته" تقسیم نمود. مراد از "آیات نافیه –که در آنها علم غیب از غیر خداوند نفی شده است –آیاتی که: | ||
*الف: [[علم غیب]] را در انحصار خداوند قرار میدهد. مانند: {{متن قرآن|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ}} <ref> بگو: "هر که در آسمانها و زمین است -جز خدا- غیب را نمیشناسد و نمیدانند کی برانگیخته خواهند شد؟"؛ سوره نمل، آیه: ۶۵ و نیز ر.ک. انعام: ۵۹ – احقاف: ۲۳</ref>. | |||
*ب: بعضی از علوم غیبی را به خدا اختصاص میدهد. نظیر: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}} <ref> از تو دربارۀ قیامت میپرسند [که] وقوع آن چه وقت است؟ بگو: «علم آن، تنها نزد پروردگار من است جز او [هیچ کس] آن را به موقع خود آشکار نمیگرداند. [این حادثه] بر آسمانها و زمین گران است، جز ناگهان به شما نمیرسد. [باز] از تو میپرسند گویا تو از [زمان وقوع] آن آگاهی "بگو: علم آن: تنها نزد خداست، ولی بیشتر مردم نمیدانند." سوره اعراف؛ آیه: ۱۸۷ و نیز ر.ک. احزاب: ۶۳ – فصلت: ۴۷ – زخرف: ۸۵.</ref>. | |||
*ج: خداوند، [[علم غیب]] را از [[پیامبر اکرم|پیامبر]] نفی میکند. مانند: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}} <ref> و برخی از بادیه نشینانی که پیرامون شما هستند، منافقند، و از ساکنان مدینه [نیز عدّهای] بر نفاق خو گرفتهاند. تو آنان را نمیشناسی، ما آنان را میشناسیم، به زودی آنان را دوباره عذاب میکنیم؛ سپس به عذابی بزرگ بازگردانیده میشوند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۱ و نیز ر.ک. هود: ۴۶ – اسراء: ۳۶ و ۸۵ – مطففین: ۱۹–۱۸</ref> | |||
*د: [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} صریحاً [[علم غیب]] را از خود سلب میکند. مانند: {{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ}} <ref> بگو به شما نمیگویم که گنجینههای خدا پیش من است، و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام...؛ سوره انعام، آیه: ۵۰ و نیز ر.ک. هود: ۴۷ – اعراف: ۱۸۸ – انبیاء: ۱۱۱.</ref> | |||
::::::روشن است که مقصودِ آیات حصر، [[علم غیب]] ذاتی است نه اکتسابی و مراد از آیاتی که علم غیب را از پیامبر نفی کرده، جلوگیری از غلوّ در رابطه با شخصیت آن حضرت است تا مسیح دوّمی که در ردیف خدا در افکار ظاهر نشود. امّا آیات تعلیم اسماء، آیۀ رؤیت اعمال، آیات شهادت [[پیامبر]] {{صل}} بر اعمال، آیات علم و قدرت حضرت سلمان، آیات علم الکتاب و... حاکی از برخورداری [[انبیا|انبیاء الهی]] از علم غیب است که ما آن را آیات مثبته نامیدیم. علاوه بر آیات مذکور، نمونههایی از اِخبار غیبی و پیشگویی در قرآن وجود دارد که عموماً قرآن کریم در مقام تحدّی بر آنها تأکید کرده است. این دسته آیات مورد توجه خاصّ دانشمندان اسلامی در مباحث "اعجاز قرآن" است <ref>ر.ک. سید عبدالحسین طیّب، ص ۲۶۸ – ۲۶۶. سید حمید محمودزاده حسینی، معرفة القرآن فی تفسیر المیزان، چاپ اول، - مؤسسۀ اسماعیلیان، ۱۳۷۴ هـ ش – ۱۴۱۶ هـ ق، ص ۴۱ و ۴۲. و نیز میرزا ابوالحسن شعرانی، راه سعادت (اثبات نبوت)، چاپ سوم، کتابخانۀ صدوق، بهار ۱۳۶۳، صفحات ۴۴ – ۳۸.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۶۹ و ۷۰.</ref>. | ::::::روشن است که مقصودِ آیات حصر، [[علم غیب]] ذاتی است نه اکتسابی و مراد از آیاتی که علم غیب را از پیامبر نفی کرده، جلوگیری از غلوّ در رابطه با شخصیت آن حضرت است تا مسیح دوّمی که در ردیف خدا در افکار ظاهر نشود. امّا آیات تعلیم اسماء، آیۀ رؤیت اعمال، آیات شهادت [[پیامبر]] {{صل}} بر اعمال، آیات علم و قدرت حضرت سلمان، آیات علم الکتاب و... حاکی از برخورداری [[انبیا|انبیاء الهی]] از علم غیب است که ما آن را آیات مثبته نامیدیم. علاوه بر آیات مذکور، نمونههایی از اِخبار غیبی و پیشگویی در قرآن وجود دارد که عموماً قرآن کریم در مقام تحدّی بر آنها تأکید کرده است. این دسته آیات مورد توجه خاصّ دانشمندان اسلامی در مباحث "اعجاز قرآن" است <ref>ر.ک. سید عبدالحسین طیّب، ص ۲۶۸ – ۲۶۶. سید حمید محمودزاده حسینی، معرفة القرآن فی تفسیر المیزان، چاپ اول، - مؤسسۀ اسماعیلیان، ۱۳۷۴ هـ ش – ۱۴۱۶ هـ ق، ص ۴۱ و ۴۲. و نیز میرزا ابوالحسن شعرانی، راه سعادت (اثبات نبوت)، چاپ سوم، کتابخانۀ صدوق، بهار ۱۳۶۳، صفحات ۴۴ – ۳۸.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۶۹ و ۷۰.</ref>. | ||
}} | }} |