پرش به محتوا

معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۹۹: خط ۹۹:
| پاسخ‌دهنده = محمد اسحاق عارفی
| پاسخ‌دهنده = محمد اسحاق عارفی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد اسحاق عارفی]]'''، در کتاب ''«[[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد اسحاق عارفی]]'''، در کتاب ''«[[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«[[شناخت امام]]، اساس [[خداشناسی]] است. در [[حقیقت]] بدون [[معرفت امام]]، [[شناخت خدای متعال]] میسور نیست. [[امام حسین|حضرت امام حسین]]{{ع}}: [[معرفت خدا]] این است که [[مردم]] هر عصر و زمان، [[امام]] و [[رهبر]] دوران خود را شناسایی کرده، [[فرمان برداری]] و [[پیروی]] او را [[واجب]] بدانند<ref>[[اسحاق عارفی| عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۸۵.</ref>.
*«[[شناخت امام]]، اساس [[خداشناسی]] است. در [[حقیقت]] بدون [[معرفت امام]]، [[شناخت خدای متعال]] میسور نیست. [[امام حسین|حضرت امام حسین]]{{ع}}: [[معرفت خدا]] این است که [[مردم]] هر عصر و زمان، [[امام]] و [[رهبر]] دوران خود را شناسایی کرده، [[فرمان برداری]] و [[پیروی]] او را [[واجب]] بدانند<ref>[[اسحاق عارفی| عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۸۵.</ref>.
:::::* عدم [[شناخت امام]] موجب [[گمراهی]] است. [[امام صادق]]{{ع}} [[راز]] [[صلاح]] و [[اصلاح زمین]] و اهل آن را وابسته به وجود [[امام]] [[معصوم]] می‌داند و مهمترین نیاز هر [[مسلمان]] را [[شناخت]] [[امام]] و [[رهبر دینی]] بیان می‌فرماید»<ref>[[اسحاق عارفی| عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۹۴ - ۹۸.</ref>.
* عدم [[شناخت امام]] موجب [[گمراهی]] است. [[امام صادق]]{{ع}} [[راز]] [[صلاح]] و [[اصلاح زمین]] و اهل آن را وابسته به وجود [[امام]] [[معصوم]] می‌داند و مهمترین نیاز هر [[مسلمان]] را [[شناخت]] [[امام]] و [[رهبر دینی]] بیان می‌فرماید»<ref>[[اسحاق عارفی| عارفی، اسحاق]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۹۴ - ۹۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«بر اساس [[روایات]]، [[معرفت]] یافتن به [[امام]] و [[حجت]] حی در هر عصر و زمانی، [[تکلیف]] عذر ناپذیری است که [[خداوند]] همگان را موظف به آن کرده است، به گونه‌ای که هیچ کس از این [[تکلیف]] معرفتی، معاف نیست؛ چنان که [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و هیچ کس از [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] عصر، معذور نمی‌باشد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. از نگاه [[شیعه]]، این [[معرفت]] چنان با اهمیت است که بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]] شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با [[ضلالت]] و [[گمراهی]] است. [[امام باقر]]{{ع}} به [[محمد بن مسلم]] فرمود: "هر کس از این [[امت]] صبح کند و تحت [[ولایت]] امامی از سوی [[خدا]] نباشد، در سرگردانی و تحیر و [[گمراهی]] به سر برده است و اگر در آن حالت بمیرد، به [[مرگ]] [[کفر]] و [[نفاق]] از [[دنیا]] رفته است"<ref>{{متن حدیث|يَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَيِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ}}؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.</ref>؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] این [[حدیث]] معروف را از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹؛ کفایة الأثر، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲.</ref>. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در [[منابع حدیثی]] [[فریقین]] [[نقل]] شده است. به عنوان مثال، چنین عباراتی را می‌توان در [[کتب حدیثی]] یافت: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶؛ العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج۷، ص۶۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ج۶، ص۶۵؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص۳۵۱.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الامامة و التبصرة، ص۱۰؛ اعلام الوری، ص۴۴۲.</ref>  و... که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است، به گونه‌ای که عدم [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] حی، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]] محسوب شده است. تا جایی که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت]] [[امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.</ref>؛ این [[کلام]] به طور مطلق است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. بر اساس این سخن، [[معرفت]] [[امام]] حی به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[سلیم بن قیس]] [[نقل]] کرده است: مردی نزد [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} آمد و از آن [[حضرت]] سؤال کرد: کم‌ترین چیزی که [[بنده]] به وسیله آن [[کافر]] می‌شود چیست؟ [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: "حالا که پرسیدی، پس با دقت پاسخش را بفهم. اما کمتر چیزی که [[بنده]] بدان [[مؤمن]] خواهد بود، آن است که [[خدای تبارک و تعالی]] خودش را به آن [[بنده]] بشناساند، پس آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او اقرار کند. سپس پیغمبرش را به او بشناساند، پس به فرمانبرداری از او نیز اقرار کند. هم چنین [[امام]] و [[حجت]] خود در [[زمین]] و گواهش بر خلق را به او معرفی کند و آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او هم اعتراف کند. سلیم گوید: من به محضر [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} عرض کردم: اگر چه همه چیز را به جز آن چه بیان فرمودی نداند؟ آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: آری، اما در صورتی که هرگاه دستوری به او دهند [[اطاعت]] کند و اگر نهی‌اش کردند ترک کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به سبب آن [[کافر]] گردد آن است که کسی چیزی را که [[خدا]] از آن [[نهی]] کرده، جایز پندارد؛ گو این که [[خدا]] به آن [[دستور]] داده است (یعنی بدعتی در [[دین]] گذارد) و آن را [[دین]] خود کند و بر آن بماند و [[گمان]] کند کسی را می‌پرستد که به آن کار [[دستور]] داده است (یعنی به زعم خود، [[خدا]] را می‌پرستد) و حال آن که [[شیطان]] را [[پرستش]] می‌کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به واسطه آن [[گمراه]] می‌شود آن است که [[حجت]] [[خدای تعالی]] و [[گواه]] او بر بندگانش را نشناسد، یعنی همان کسی را که [[خدای عزوجل]] [[دستور]] به فرمانبرداری از او داده و ولایتش را [[واجب]] کرده است. دوباره عرض کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! آنان را برایم توصیف کن؟ [[حضرت]] فرمود: کسانی هستند که [[خدای عزوجل]] [[اطاعت]] آنان را همانند [[اطاعت]] خود و پیغمبرش شمرده و فرموده است: ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید! [[خدا]] و [[رسول]] و اولیای امر خود را [[فرمان]] برید. سپس تقاضا کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! [[خدا]] مرا فدای تو گرداند، آشکارتر بیان فرما، [[حضرت]] فرمود: آنان که [[رسول خدا]] {{صل}} درباره ایشان در آخرین خطبه‌اش، روزی که [[خدای عزوجل]] روحش را قبض کرد فرمود: همانا من دو چیز در میان شما می‌گذارم که تا وقتی به آن دو چنگ زنید، هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید، [[کتاب خدا]] و عترتم که [[اهل بیت]] من هستند. خدای لطیف و [[آگاه]] به من [[وعده]] داده که آن دو از هم جدا نشوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند و مانند این دو با هم برابرند و دو انگشت سبابه خود را به هم چسباند و نمی‌گویم مانند این دو انگشت و انگشت سبابه و وسط را به هم چسباند که یکی بر دیگری پیش باشد. پس به هر دوی اینها چنگ زنید تا نلغزید و [[گمراه]] نشوید و از ایشان جلو نیفتید که [[گمراه]] خواهید شد"<ref>{{متن حدیث|وَ أَتَاهُ رَجُلُ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ - فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ{{صل}}  فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ  بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ  {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ }}  قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ  بِهِمَا - كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا "}}؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: "کسی که [[بینایی]] ندارد، چگونه [[هدایت]] می شود؟ کسی که نمی‌ترسد، چگونه [[بینا]] می‌شود؟ از گفته [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[پیروی]] کنید و بدان چه از طرف [[خدای عزوجل]] آورده اعتراف کنید و آثار [[هدایت]] را [[پیروی]] کنید؛ زیرا آنها نشانه‌های [[امانت]] و [[تقوا]] هستند. و بدانید که اگر کسی منکر [[عیسی بن مریم]] شود، هر چند به [[رسولان]] دیگر اقرار کند، [[مؤمن]] نخواهد بود. راه را در پرتو چراغگاه بجویید و از پشت پرده‌ها آثار [[حق]] را بخواهید تا [[دین]] خود را کامل کنید و به [[پروردگار]] خود [[ایمان]] بیاورید"<ref>{{متن حدیث|كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۲.</ref>. تأکید ویژه [[روایات]] بر [[معرفت]] [[امام]] بدین سبب است که [[شناخت]] [[امام]]، کلید باقی معرفت‌ها حتی [[توحید]] است؛ زیرا اگرچه [[معرفت]] [[الهی]] اساس دیگر [[معارف]] است، اما [[تبیین]] و بسط حقایق [[توحیدی]] نیز در گرو [[شناخت]] [[امام]] و پیوند با اوست. به همین [[دلیل]] [[امام صادق]]{{ع}} به جناب [[زراره]] توصیه فرمود که در صورت [[درک]] زمان [[غیبت]] [[قائم]]، این [[دعا]] را مدام بخواند: "خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، من رسولت را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که هر کس [[خدا]] را [[شناخت]]، بر [[خدا]] لازم است که از راه [[لطف]]، بندگانش را [[هدایت]] کند و کسی که [[خدا]] را نشناخت، فرستاده او را هم نخواهد [[شناخت]]). خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانی، من [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که [[امام]] به [[دستور خداوند]]، [[جانشین]] [[پیغمبر]] و دست نشانده اوست و [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] به [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] گذار است. از این جهت، [[شیعه]] [[معتقد]] است [[امام]] باید از لحاظ [[علم]] و عمل و [[اخلاق]] و [[عصمت]] مانند [[پیغمبر]] باشد). خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳.</ref>. در این حدیث، معرفت‌های سه‌گانه، زمینه‌ساز رسیدن به شناخت پروردگار و عبودیت او معرفی شده؛ اما نکته مهم در بیان حضرت، تأکید ویژه بر نقش کلیدی معرفت [[امام]] است. زیرا از یک سو [[معرفت]] [[حجت]] به [[شناخت]] [[پیام]] آور [[دین]] و پیوند آن با [[تعالیم]] [[الهی]] مشروط شده، از سویی دیگر، [[هدایت]] و [[نجات]] [[انسان]] در گرو [[دینداری]] او و بیگانگی از [[آموزه‌های دینی]] سبب [[گمراهی]] او شمرده شده و از سوی آخر، رهایی از [[گمراهی]] تنها در پرتو رهنمودهای [[امام]] و [[حجت الهی]] میسر دانسته شده است. اگرچه این [[دعا]]، [[معرفت خدا]]، [[پیامبر]] و [[امام]] را در پیوندی ناگسستنی معرفی کرده، اما تمرکز اصلی [[انسان]] [[منتظر]] را بر خواسته سوم، یعنی [[کسب معرفت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} معطوف نموده است؛ زیرا رشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]]، در گرو [[معرفت]] [[حجت]] عصر است و آن دو [[معرفت]] نیز در سایه [[معرفت]] [[امام]] هستند، با این که از نظر رتبه، [[توحید]] و [[نبوت]]، مقدم بر [[امامت]] و ریشه آن به شمار می‌روند.
*«بر اساس [[روایات]]، [[معرفت]] یافتن به [[امام]] و [[حجت]] حی در هر عصر و زمانی، [[تکلیف]] عذر ناپذیری است که [[خداوند]] همگان را موظف به آن کرده است، به گونه‌ای که هیچ کس از این [[تکلیف]] معرفتی، معاف نیست؛ چنان که [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و هیچ کس از [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] عصر، معذور نمی‌باشد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. از نگاه [[شیعه]]، این [[معرفت]] چنان با اهمیت است که بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]] شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با [[ضلالت]] و [[گمراهی]] است. [[امام باقر]]{{ع}} به [[محمد بن مسلم]] فرمود: "هر کس از این [[امت]] صبح کند و تحت [[ولایت]] امامی از سوی [[خدا]] نباشد، در سرگردانی و تحیر و [[گمراهی]] به سر برده است و اگر در آن حالت بمیرد، به [[مرگ]] [[کفر]] و [[نفاق]] از [[دنیا]] رفته است"<ref>{{متن حدیث|يَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَيِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ}}؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.</ref>؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] این [[حدیث]] معروف را از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹؛ کفایة الأثر، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲.</ref>. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در [[منابع حدیثی]] [[فریقین]] [[نقل]] شده است. به عنوان مثال، چنین عباراتی را می‌توان در [[کتب حدیثی]] یافت: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶؛ العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج۷، ص۶۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ج۶، ص۶۵؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص۳۵۱.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الامامة و التبصرة، ص۱۰؛ اعلام الوری، ص۴۴۲.</ref>  و... که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است، به گونه‌ای که عدم [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] حی، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]] محسوب شده است. تا جایی که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت]] [[امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.</ref>؛ این [[کلام]] به طور مطلق است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. بر اساس این سخن، [[معرفت]] [[امام]] حی به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[سلیم بن قیس]] [[نقل]] کرده است: مردی نزد [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} آمد و از آن [[حضرت]] سؤال کرد: کم‌ترین چیزی که [[بنده]] به وسیله آن [[کافر]] می‌شود چیست؟ [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: "حالا که پرسیدی، پس با دقت پاسخش را بفهم. اما کمتر چیزی که [[بنده]] بدان [[مؤمن]] خواهد بود، آن است که [[خدای تبارک و تعالی]] خودش را به آن [[بنده]] بشناساند، پس آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او اقرار کند. سپس پیغمبرش را به او بشناساند، پس به فرمانبرداری از او نیز اقرار کند. هم چنین [[امام]] و [[حجت]] خود در [[زمین]] و گواهش بر خلق را به او معرفی کند و آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او هم اعتراف کند. سلیم گوید: من به محضر [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} عرض کردم: اگر چه همه چیز را به جز آن چه بیان فرمودی نداند؟ آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: آری، اما در صورتی که هرگاه دستوری به او دهند [[اطاعت]] کند و اگر نهی‌اش کردند ترک کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به سبب آن [[کافر]] گردد آن است که کسی چیزی را که [[خدا]] از آن [[نهی]] کرده، جایز پندارد؛ گو این که [[خدا]] به آن [[دستور]] داده است (یعنی بدعتی در [[دین]] گذارد) و آن را [[دین]] خود کند و بر آن بماند و [[گمان]] کند کسی را می‌پرستد که به آن کار [[دستور]] داده است (یعنی به زعم خود، [[خدا]] را می‌پرستد) و حال آن که [[شیطان]] را [[پرستش]] می‌کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به واسطه آن [[گمراه]] می‌شود آن است که [[حجت]] [[خدای تعالی]] و [[گواه]] او بر بندگانش را نشناسد، یعنی همان کسی را که [[خدای عزوجل]] [[دستور]] به فرمانبرداری از او داده و ولایتش را [[واجب]] کرده است. دوباره عرض کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! آنان را برایم توصیف کن؟ [[حضرت]] فرمود: کسانی هستند که [[خدای عزوجل]] [[اطاعت]] آنان را همانند [[اطاعت]] خود و پیغمبرش شمرده و فرموده است: ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید! [[خدا]] و [[رسول]] و اولیای امر خود را [[فرمان]] برید. سپس تقاضا کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! [[خدا]] مرا فدای تو گرداند، آشکارتر بیان فرما، [[حضرت]] فرمود: آنان که [[رسول خدا]] {{صل}} درباره ایشان در آخرین خطبه‌اش، روزی که [[خدای عزوجل]] روحش را قبض کرد فرمود: همانا من دو چیز در میان شما می‌گذارم که تا وقتی به آن دو چنگ زنید، هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید، [[کتاب خدا]] و عترتم که [[اهل بیت]] من هستند. خدای لطیف و [[آگاه]] به من [[وعده]] داده که آن دو از هم جدا نشوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند و مانند این دو با هم برابرند و دو انگشت سبابه خود را به هم چسباند و نمی‌گویم مانند این دو انگشت و انگشت سبابه و وسط را به هم چسباند که یکی بر دیگری پیش باشد. پس به هر دوی اینها چنگ زنید تا نلغزید و [[گمراه]] نشوید و از ایشان جلو نیفتید که [[گمراه]] خواهید شد"<ref>{{متن حدیث|وَ أَتَاهُ رَجُلُ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ - فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ{{صل}}  فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ  بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ  {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ }}  قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ  بِهِمَا - كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا "}}؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: "کسی که [[بینایی]] ندارد، چگونه [[هدایت]] می شود؟ کسی که نمی‌ترسد، چگونه [[بینا]] می‌شود؟ از گفته [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[پیروی]] کنید و بدان چه از طرف [[خدای عزوجل]] آورده اعتراف کنید و آثار [[هدایت]] را [[پیروی]] کنید؛ زیرا آنها نشانه‌های [[امانت]] و [[تقوا]] هستند. و بدانید که اگر کسی منکر [[عیسی بن مریم]] شود، هر چند به [[رسولان]] دیگر اقرار کند، [[مؤمن]] نخواهد بود. راه را در پرتو چراغگاه بجویید و از پشت پرده‌ها آثار [[حق]] را بخواهید تا [[دین]] خود را کامل کنید و به [[پروردگار]] خود [[ایمان]] بیاورید"<ref>{{متن حدیث|كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۲.</ref>. تأکید ویژه [[روایات]] بر [[معرفت]] [[امام]] بدین سبب است که [[شناخت]] [[امام]]، کلید باقی معرفت‌ها حتی [[توحید]] است؛ زیرا اگرچه [[معرفت]] [[الهی]] اساس دیگر [[معارف]] است، اما [[تبیین]] و بسط حقایق [[توحیدی]] نیز در گرو [[شناخت]] [[امام]] و پیوند با اوست. به همین [[دلیل]] [[امام صادق]]{{ع}} به جناب [[زراره]] توصیه فرمود که در صورت [[درک]] زمان [[غیبت]] [[قائم]]، این [[دعا]] را مدام بخواند: "خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، من رسولت را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که هر کس [[خدا]] را [[شناخت]]، بر [[خدا]] لازم است که از راه [[لطف]]، بندگانش را [[هدایت]] کند و کسی که [[خدا]] را نشناخت، فرستاده او را هم نخواهد [[شناخت]]). خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانی، من [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که [[امام]] به [[دستور خداوند]]، [[جانشین]] [[پیغمبر]] و دست نشانده اوست و [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] به [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] گذار است. از این جهت، [[شیعه]] [[معتقد]] است [[امام]] باید از لحاظ [[علم]] و عمل و [[اخلاق]] و [[عصمت]] مانند [[پیغمبر]] باشد). خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳.</ref>. در این حدیث، معرفت‌های سه‌گانه، زمینه‌ساز رسیدن به شناخت پروردگار و عبودیت او معرفی شده؛ اما نکته مهم در بیان حضرت، تأکید ویژه بر نقش کلیدی معرفت [[امام]] است. زیرا از یک سو [[معرفت]] [[حجت]] به [[شناخت]] [[پیام]] آور [[دین]] و پیوند آن با [[تعالیم]] [[الهی]] مشروط شده، از سویی دیگر، [[هدایت]] و [[نجات]] [[انسان]] در گرو [[دینداری]] او و بیگانگی از [[آموزه‌های دینی]] سبب [[گمراهی]] او شمرده شده و از سوی آخر، رهایی از [[گمراهی]] تنها در پرتو رهنمودهای [[امام]] و [[حجت الهی]] میسر دانسته شده است. اگرچه این [[دعا]]، [[معرفت خدا]]، [[پیامبر]] و [[امام]] را در پیوندی ناگسستنی معرفی کرده، اما تمرکز اصلی [[انسان]] [[منتظر]] را بر خواسته سوم، یعنی [[کسب معرفت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} معطوف نموده است؛ زیرا رشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]]، در گرو [[معرفت]] [[حجت]] عصر است و آن دو [[معرفت]] نیز در سایه [[معرفت]] [[امام]] هستند، با این که از نظر رتبه، [[توحید]] و [[نبوت]]، مقدم بر [[امامت]] و ریشه آن به شمار می‌روند.
:::::*«در [[فرهنگ دینی]]، [[شناخت امام عصر]]{{ع}} و [[اعتقاد]] [[قلبی]] به [[امامت]] آن [[حضرت]]، چنان مهم و کلیدی است که در [[احادیث متواتر]]، بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]]، شمرده شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[حدیث]] [[معروف]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کفایة الاثر، ص۲۹۶.</ref>. هرکس بمیرد در حالی‌که [[امام]] زمانش را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در منبع [[حدیثی]] [[فریقین]] ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[نقل]] شده است. در بعضی از نقل‌ها آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶، علل الدار قطنی، ج۷، ص۶۳، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج۱، ص۱۰۳و ج۶، ص۶۵، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳، شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>. در بعضی جاها با عبارت {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و در بعضی [[احادیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص ۳۵۱.</ref> و در بعضی دیگر {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ}}<ref>الامامة و التبصره، ص۱۰.</ref> و... آمده است که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است به‌گونه‌ای که عدم [[معرفت امام]] و [[حجت]] [[حی]]، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]]، محسوب شده است.
*«در [[فرهنگ دینی]]، [[شناخت امام عصر]]{{ع}} و [[اعتقاد]] [[قلبی]] به [[امامت]] آن [[حضرت]]، چنان مهم و کلیدی است که در [[احادیث متواتر]]، بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]]، شمرده شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[حدیث]] [[معروف]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کفایة الاثر، ص۲۹۶.</ref>. هرکس بمیرد در حالی‌که [[امام]] زمانش را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در منبع [[حدیثی]] [[فریقین]] ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[نقل]] شده است. در بعضی از نقل‌ها آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶، علل الدار قطنی، ج۷، ص۶۳، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج۱، ص۱۰۳و ج۶، ص۶۵، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳، شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>. در بعضی جاها با عبارت {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و در بعضی [[احادیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص ۳۵۱.</ref> و در بعضی دیگر {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ}}<ref>الامامة و التبصره، ص۱۰.</ref> و... آمده است که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است به‌گونه‌ای که عدم [[معرفت امام]] و [[حجت]] [[حی]]، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]]، محسوب شده است.


در [[فرهنگ دینی]] و [[اعتقادی]]، موضوع [[معرفت امام]] [[حی]]، به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. [[مردم]] هیچ کدام در مورد [[شناخت امام]] و [[حجت]] عصر، معاف و معذور نمی‌باشند. [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[یحیی]]، می‌‌فرماید: {{متن حدیث|يَا يَحْيَى مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۸.</ref>. هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. در این [[کلام]] [[حضرت]] تعبیر "مات" ندارد و به‌طور مطلق فرموده است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. این دو و [[احادیث]] مشابه آن، گویای اهمیت فوق‌العاده مسأله [[معرفت امام]]{{ع}} در هر عصری است. سر اینکه در [[روایات]] این همه بر [[لزوم معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] [[حی]]، تأکید شده است این است که مسأله [[امامت]] با [[نبوت]] و [[توحید]] گره خورده است. در [[فرهنگ]] [[اعتقادی]] [[شیعه]]، [[امام]]{{ع}} همانند [[پیامبر]]{{صل}} سر رشته دار [[هدایت]] و [[دیانت]] [[مردم]] است و لذا در دعای که [[امام صادق]]{{ع}} آن را به [[زراره]] [[تعلیم]] فرموده است، سه نوع [[معرفت]] ([[معرفت]] [[خالق]]، [[معرفت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[معرفت]] [[حجت]]) از [[خداوند]] خواسته شده است و کلید [[معرفت خدا]] و [[پیامبر]] را نیز، [[معرفت]] [[حجت]] یعنی [[شناخت امام عصر]]{{ع}} ذکر نموده است. در جای دیگر [[حضرت]] به [[زراره]] توصیه نموده است که در صورت [[درک]] [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما، این [[دعا]] را مدام بخواند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۴۳.</ref>. یعنی اگر [[معرفت]] [[حجت]] را به من ندهی [[گمراه]] خواهم شد و بدون [[امام]] و [[راهبر]]، بی‌راهه خواهم رفت چون او مایه [[هدایت]] بقاء [[دیانت]] و ا یمان است»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۴۸ - ۵۳.</ref><ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[ بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>.
در [[فرهنگ دینی]] و [[اعتقادی]]، موضوع [[معرفت امام]] [[حی]]، به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. [[مردم]] هیچ کدام در مورد [[شناخت امام]] و [[حجت]] عصر، معاف و معذور نمی‌باشند. [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[یحیی]]، می‌‌فرماید: {{متن حدیث|يَا يَحْيَى مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۸.</ref>. هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. در این [[کلام]] [[حضرت]] تعبیر "مات" ندارد و به‌طور مطلق فرموده است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. این دو و [[احادیث]] مشابه آن، گویای اهمیت فوق‌العاده مسأله [[معرفت امام]]{{ع}} در هر عصری است. سر اینکه در [[روایات]] این همه بر [[لزوم معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] [[حی]]، تأکید شده است این است که مسأله [[امامت]] با [[نبوت]] و [[توحید]] گره خورده است. در [[فرهنگ]] [[اعتقادی]] [[شیعه]]، [[امام]]{{ع}} همانند [[پیامبر]]{{صل}} سر رشته دار [[هدایت]] و [[دیانت]] [[مردم]] است و لذا در دعای که [[امام صادق]]{{ع}} آن را به [[زراره]] [[تعلیم]] فرموده است، سه نوع [[معرفت]] ([[معرفت]] [[خالق]]، [[معرفت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[معرفت]] [[حجت]]) از [[خداوند]] خواسته شده است و کلید [[معرفت خدا]] و [[پیامبر]] را نیز، [[معرفت]] [[حجت]] یعنی [[شناخت امام عصر]]{{ع}} ذکر نموده است. در جای دیگر [[حضرت]] به [[زراره]] توصیه نموده است که در صورت [[درک]] [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما، این [[دعا]] را مدام بخواند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۴۳.</ref>. یعنی اگر [[معرفت]] [[حجت]] را به من ندهی [[گمراه]] خواهم شد و بدون [[امام]] و [[راهبر]]، بی‌راهه خواهم رفت چون او مایه [[هدایت]] بقاء [[دیانت]] و ا یمان است»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۴۸ - ۵۳.</ref><ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[ بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش