پرش به محتوا

آیا امام باقر معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۰: خط ۲۰:


«از [[امام باقر]] {{ع}} [[امور خارق العاده]] و [[کرامات]] و معجزاتی در منابع معتبر [[نقل]] شده که علاوه بر [[نصوص]] می‌تواند [[شاهد]] و گواهی بر [[امامت]] آن [[حضرت]] باشد<ref>ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.</ref>. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده می‌شود:
«از [[امام باقر]] {{ع}} [[امور خارق العاده]] و [[کرامات]] و معجزاتی در منابع معتبر [[نقل]] شده که علاوه بر [[نصوص]] می‌تواند [[شاهد]] و گواهی بر [[امامت]] آن [[حضرت]] باشد<ref>ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.</ref>. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده می‌شود:
:::::#'''خبردادن از سرانجام [[زید]]''': [[زید بن علی بن الحسین]] خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسید و نامه‌هائی از [[اهل کوفه]] همراه داشت که او را بطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست [[نهضت]] داده بودند. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[شئون]] و [[مسئولیت‌های امام]] در قبال وقایع و حوادث [[اجتماعی]] مفصلا برای توضیح دادند و در پایان، خطاب به [[زید]] سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو می‌خواهی [[ملت]] و آئین مردمی را زنده کنی که به [[آیات]] [[خدا]] [[کافر]] شدند و [[نافرمانی]] پیامبرش کردند و بدون [[رهبری]] [[خدا]] پیرو [[هوای نفس]] خود شدند و بدون دلیلی از جانب [[خدا]] و فرمانی از پیغمبرش ادعای [[خلافت]] کردند؟ برادرم ترا در [[پناه]] [[خدا]] می‌برم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان [[حضرت]] جوشید و اشکش جاری شد<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶. و اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.</ref>. فرجام [[زید]] و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی [[فریقین]] به [[تواتر]] ثبت و [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.</ref>.
#'''خبردادن از سرانجام [[زید]]''': [[زید بن علی بن الحسین]] خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسید و نامه‌هائی از [[اهل کوفه]] همراه داشت که او را بطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست [[نهضت]] داده بودند. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[شئون]] و [[مسئولیت‌های امام]] در قبال وقایع و حوادث [[اجتماعی]] مفصلا برای توضیح دادند و در پایان، خطاب به [[زید]] سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو می‌خواهی [[ملت]] و آئین مردمی را زنده کنی که به [[آیات]] [[خدا]] [[کافر]] شدند و [[نافرمانی]] پیامبرش کردند و بدون [[رهبری]] [[خدا]] پیرو [[هوای نفس]] خود شدند و بدون دلیلی از جانب [[خدا]] و فرمانی از پیغمبرش ادعای [[خلافت]] کردند؟ برادرم ترا در [[پناه]] [[خدا]] می‌برم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان [[حضرت]] جوشید و اشکش جاری شد<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶. و اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.</ref>. فرجام [[زید]] و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی [[فریقین]] به [[تواتر]] ثبت و [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.</ref>.
:::::#'''[[آگاهی از کارهای پنهانی]]''': [[ابوبصیر]] می‌گوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد می‌دادم و گاهی هم با او مزاح می‌کردم وقتی که خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{عربی|"مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ"}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. [[حضرت]] به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>.
#'''[[آگاهی از کارهای پنهانی]]''': [[ابوبصیر]] می‌گوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد می‌دادم و گاهی هم با او مزاح می‌کردم وقتی که خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{عربی|"مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ"}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. [[حضرت]] به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>.
:::::#'''بیرون آوردن سیب از میان سنگ''': [[جابر]] بن [[یزید]] [[روایت]] کرده که: در خدمت [[حضرت]] [[امام محمد باقر]] {{ع}} به سفر رفتیم آن [[حضرت]] عازم [[حیره]] بود وقتی به [[کربلا]] مشرف شدیم به من فرمود: {{عربی|"هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا"}}. این [[زمین]] برای ما و [[شیعیان]] ما بوستانی است از بوستان‌های [[بهشت]] و برای [[دشمنان]] ما حفره‌ای است از حفره‌های [[جهنم]]. پس دست مبارکش را در میان سنگ‌ها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچ‌وجه با میوه‌های دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوه‌های [[بهشت]] است و از آن خوردم و از [[برکت]] و [[فضیلت]] آن تا چهار روز به طعام [[حاجت]] نیافتم و حدثی از من سرنزد<ref>دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۴۸.</ref>.
#'''بیرون آوردن سیب از میان سنگ''': [[جابر]] بن [[یزید]] [[روایت]] کرده که: در خدمت [[حضرت]] [[امام محمد باقر]] {{ع}} به سفر رفتیم آن [[حضرت]] عازم [[حیره]] بود وقتی به [[کربلا]] مشرف شدیم به من فرمود: {{عربی|"هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا"}}. این [[زمین]] برای ما و [[شیعیان]] ما بوستانی است از بوستان‌های [[بهشت]] و برای [[دشمنان]] ما حفره‌ای است از حفره‌های [[جهنم]]. پس دست مبارکش را در میان سنگ‌ها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچ‌وجه با میوه‌های دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوه‌های [[بهشت]] است و از آن خوردم و از [[برکت]] و [[فضیلت]] آن تا چهار روز به طعام [[حاجت]] نیافتم و حدثی از من سرنزد<ref>دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۴۸.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش