آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۴۴
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::# +#)) |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
«در یک جمعبندی میتوان گفت که عالم غیب در مقابل عالم شهادت است و از آن رو که شهادت و حضور نیز دارای مراتبی همانند: ۱- حضور مکانى؛ ۲- حضور نزد حواسّ ظاهری؛ ۳- حضور در فکر و علم؛ ۴- حضور در مقام معرفت و بصیرت، است در قبال هر یک از این مراتب، نیز مرتبهای از غیب قرار دارد. مراتب غیب: | «در یک جمعبندی میتوان گفت که عالم غیب در مقابل عالم شهادت است و از آن رو که شهادت و حضور نیز دارای مراتبی همانند: ۱- حضور مکانى؛ ۲- حضور نزد حواسّ ظاهری؛ ۳- حضور در فکر و علم؛ ۴- حضور در مقام معرفت و بصیرت، است در قبال هر یک از این مراتب، نیز مرتبهای از غیب قرار دارد. مراتب غیب: | ||
# '''غیب مکانى:''' مانند آنچه قرآن در داستان حضرت یوسف بیان فرموده است: {{متن قرآن|قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref>. یعنی : گویندهای از آنان گفت: اگر میخواهید کاری بکنید یوسف را نکشید، او را در چاه بیندازید تا کاروانی وی را بردارد. | |||
# '''غیب از حواسّ ظاهری:''' قرآن در داستان حضرت سلیمان می فرماید: {{متن قرآن|وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}<ref>سوره نمل، آیه ۲۰.</ref>. یعنی: و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟ منظور غیبت هدهد در این آیه، غیبت از چشم و حواس دیگر است. | |||
# '''غیب از فکر و علم:''' قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب می فرماید: {{متن قرآن|سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمَارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِرَاء ظَاهِرًا وَلا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا * قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>سوره کهف، آیه ۲۲ و ۲۶.</ref>. یعنی: گروهى خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود! و گروهى مىگویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. همه اینها سخنانى بى دلیل است و گروهى مى گویند: آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاه تر است! جز گروه کمى، تعداد آنها را نمىدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن! | |||
# '''غیب از مقام معرفت و بصیرت:''' قرآن در رابطه با این مرتبه از غیب می فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|ععَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}<ref>سوره جن، آیه ۲۶.</ref>. | |||
# '''غیب از غیر علم الهی:''' خداوند به خاطر علم نامحدودش، غیبی برای او وجود ندارد و چیزهایی را می داند که غیر او نمیدانند. قرآن در باره این مرتبه از غیب می فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. یعنی کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسى آنها را نمىداند. او آنچه را در خشکى و دریاست مىداند هیچ برگى (از درختى) نمىافتد، مگر این که از آن آگاه است. | |||
* '''نتیجه:''' بنابراین میتوان گفت که عالم غیب دارای مراتبی است و ممکن است یک چیز نسبت به شخصی غیب باشد و نسبت به شخص دیگر حضور. علت نسبی بودن غیب اختلاف مراتب هر انسان است که چقدر توانایی حضور دارد؛ ممکن است کسی توانایی حضور در عالم ملکوت را دارا باشد و عالم ملکوت نزدش حاضر باشد که در این صورت، عالم ملکوت برای این شخص، غیب نیست. اما همین عالم ملکوت برای کسی که به این حد نرسیده است ،غیب است. اما با این حال ما معنای غیب را با توجه به احوال خواص تعریف نمیکنیم و حال عموم افراد را در نظر میگیریم. به هر حال اگر مراد شما از موجودات عالم غیب، همان جواهر عقلیه از مجردات باشد در باره چنین موجوداتی باید بگوئیم که دلایل زیادی ضرورت وجود چنین موجوداتی را تبیین میکنند»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | * '''نتیجه:''' بنابراین میتوان گفت که عالم غیب دارای مراتبی است و ممکن است یک چیز نسبت به شخصی غیب باشد و نسبت به شخص دیگر حضور. علت نسبی بودن غیب اختلاف مراتب هر انسان است که چقدر توانایی حضور دارد؛ ممکن است کسی توانایی حضور در عالم ملکوت را دارا باشد و عالم ملکوت نزدش حاضر باشد که در این صورت، عالم ملکوت برای این شخص، غیب نیست. اما همین عالم ملکوت برای کسی که به این حد نرسیده است ،غیب است. اما با این حال ما معنای غیب را با توجه به احوال خواص تعریف نمیکنیم و حال عموم افراد را در نظر میگیریم. به هر حال اگر مراد شما از موجودات عالم غیب، همان جواهر عقلیه از مجردات باشد در باره چنین موجوداتی باید بگوئیم که دلایل زیادی ضرورت وجود چنین موجوداتی را تبیین میکنند»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3558 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
}} | }} |