پرش به محتوا

منصور عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ق.)' به 'ق)'
جز (جایگزینی متن - ' ق.)' به 'ق)')
خط ۲۱: خط ۲۱:
با آنکه [[هدف]] آشکار شورش [[سنباد]] [[خونخواهی]] [[ابو مسلم]] بود، اهداف پنهان [[قیام]] کوتاه وی وسیع‌تر بود. در واقع سنباد بر آن بود تا با استفاده از [[شور]] و [[احساسات]] ملی و مذهبی گروه‌های مختلف، [[سیادت]] [[عرب]] و [[اسلام]] را از میان بردارد و [[خلافت عباسی]] را به [[انتقام]] [[خون]] ابومسلم نابود سازد. اما هیچگاه بدین [[هدف]] دست نیافت. با وجود این، از [[قیام]] وی چنین برمی‌آید که این [[شورش]] ریشه در [[دعوت]] [[عباسیان]] داشت؛ زیرا [[همکاری]] و [[همیاری]] گروه‌های مختلف، خصوصاً [[شیعیان]] با [[نهضت]] سنباد نمایانگر [[نومیدی]] و [[سرخوردگی]] آنان از نتایج [[نهضت عباسی]] و نارضایی از [[استبداد]] [[آل]] [[عباسی]] و کنار زدن آنان از صحنه [[قدرت]] بود.
با آنکه [[هدف]] آشکار شورش [[سنباد]] [[خونخواهی]] [[ابو مسلم]] بود، اهداف پنهان [[قیام]] کوتاه وی وسیع‌تر بود. در واقع سنباد بر آن بود تا با استفاده از [[شور]] و [[احساسات]] ملی و مذهبی گروه‌های مختلف، [[سیادت]] [[عرب]] و [[اسلام]] را از میان بردارد و [[خلافت عباسی]] را به [[انتقام]] [[خون]] ابومسلم نابود سازد. اما هیچگاه بدین [[هدف]] دست نیافت. با وجود این، از [[قیام]] وی چنین برمی‌آید که این [[شورش]] ریشه در [[دعوت]] [[عباسیان]] داشت؛ زیرا [[همکاری]] و [[همیاری]] گروه‌های مختلف، خصوصاً [[شیعیان]] با [[نهضت]] سنباد نمایانگر [[نومیدی]] و [[سرخوردگی]] آنان از نتایج [[نهضت عباسی]] و نارضایی از [[استبداد]] [[آل]] [[عباسی]] و کنار زدن آنان از صحنه [[قدرت]] بود.


شورش [[اسحاق]] ترک. [[خونخواهی]] ابومسلم یک چند نیز بهانه‌ای در دست اسحاق ترک شد. ظاهراً اسحاق پیش از قیام در [[گمنامی]] می‌زیسته است؛ از این‌رو [[روایات]] مربوط به او به‌شدت آشفته است. گروهی وی را از [[نسل]] [[زید بن علی]]{{ع}} و بعضی او را مردی عامی و از شمار [[سربازان]] عادی ابومسلم دانسته‌اند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۳۱.</ref>. ترک بودنش نیز مورد تردید است؛ زیرا به نظر می‌رسد که چون مدتی میان [[ترکان]] ماوراءالنهر به سر برده است، [[لقب]] ترک را به وی داده‌اند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۳۱.</ref>. به دنبال [[قتل]] ابومسلم، اسحاق بلافاصله به ماوراءالنهر رفت تا با استفاده از موقعیت پیشین و گسترش [[عقاید]] بومسلمیه و جمع‌آوری یارانش انتقام خون او را بگیرد. در اندک زمانی گروه بسیاری از بومسلمیه و رزّامیه<ref>رزّامیه، پیروان فردی به نام رزّام بودند و اعتقاد داشتند روح خدایی پس از طی مراحلی از علی{{ع}} به ابومسلم رسیده است. آنان حتی معتقد بودند که روح خدایی در ابومسلم حلول یافته و به همین دلیل بر بنی‌امیه پیروز گردیده است (شهرستانی، موسوعة الملل و النحل، ص۶۶؛ المقالات و الفرق، ص۶۴- ۶۵).</ref> و حتی [[زرتشتیان]] به وی پیوستند؛ زیرا اسحاق مدعی شد که فرستاده [[زرتشت]] نیز هست؛ بنابراین می‌توان [[حدس]] زد که [[افکار]] او شباهت بسیاری با اندیشه‌های سنباد داشت و حتی بعید نیست که نوعی [[هماهنگی]] و همکاری میان آن دو بوده باشد. اسحاق نیز مانند سنباد [[معتقد]] بود که ابومسلم نمرده است، بلکه در کوه‌های پیرامون [[ری]] پنهان است و به [[انتظار]] [[روز]] مناسبی برای [[ظهور]] نشسته است<ref>الفهرست، ص۴۸۳.</ref>. با آنکه [[نهضت]] [[اسحاق]] دوام نیافت، زمینه مناسبی برای [[قیام]] سفیدجامگان که بزرگترین مدعیان [[خون]] ابومسلم بودند فراهم کرد. [[جنبش]] سفیدجامگان در [[زمان]] [[منصور]] آغاز شد، اما چون اوج [[قدرت]] و نیز نابودی آنها در زمان [[خلافت]] [[مهدی]] (۱۵۸- ۱۶۸ ق.) بوده است، در جای خود به این موضوع خواهیم پرداخت.
شورش [[اسحاق]] ترک. [[خونخواهی]] ابومسلم یک چند نیز بهانه‌ای در دست اسحاق ترک شد. ظاهراً اسحاق پیش از قیام در [[گمنامی]] می‌زیسته است؛ از این‌رو [[روایات]] مربوط به او به‌شدت آشفته است. گروهی وی را از [[نسل]] [[زید بن علی]]{{ع}} و بعضی او را مردی عامی و از شمار [[سربازان]] عادی ابومسلم دانسته‌اند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۳۱.</ref>. ترک بودنش نیز مورد تردید است؛ زیرا به نظر می‌رسد که چون مدتی میان [[ترکان]] ماوراءالنهر به سر برده است، [[لقب]] ترک را به وی داده‌اند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۳۱.</ref>. به دنبال [[قتل]] ابومسلم، اسحاق بلافاصله به ماوراءالنهر رفت تا با استفاده از موقعیت پیشین و گسترش [[عقاید]] بومسلمیه و جمع‌آوری یارانش انتقام خون او را بگیرد. در اندک زمانی گروه بسیاری از بومسلمیه و رزّامیه<ref>رزّامیه، پیروان فردی به نام رزّام بودند و اعتقاد داشتند روح خدایی پس از طی مراحلی از علی{{ع}} به ابومسلم رسیده است. آنان حتی معتقد بودند که روح خدایی در ابومسلم حلول یافته و به همین دلیل بر بنی‌امیه پیروز گردیده است (شهرستانی، موسوعة الملل و النحل، ص۶۶؛ المقالات و الفرق، ص۶۴- ۶۵).</ref> و حتی [[زرتشتیان]] به وی پیوستند؛ زیرا اسحاق مدعی شد که فرستاده [[زرتشت]] نیز هست؛ بنابراین می‌توان [[حدس]] زد که [[افکار]] او شباهت بسیاری با اندیشه‌های سنباد داشت و حتی بعید نیست که نوعی [[هماهنگی]] و همکاری میان آن دو بوده باشد. اسحاق نیز مانند سنباد [[معتقد]] بود که ابومسلم نمرده است، بلکه در کوه‌های پیرامون [[ری]] پنهان است و به [[انتظار]] [[روز]] مناسبی برای [[ظهور]] نشسته است<ref>الفهرست، ص۴۸۳.</ref>. با آنکه [[نهضت]] [[اسحاق]] دوام نیافت، زمینه مناسبی برای [[قیام]] سفیدجامگان که بزرگترین مدعیان [[خون]] ابومسلم بودند فراهم کرد. [[جنبش]] سفیدجامگان در [[زمان]] [[منصور]] آغاز شد، اما چون اوج [[قدرت]] و نیز نابودی آنها در زمان [[خلافت]] [[مهدی]] (۱۵۸- ۱۶۸ق) بوده است، در جای خود به این موضوع خواهیم پرداخت.


راوندیان. یکی از مهمترین جنبش‌هایی که با یاد ابومسلم و برای [[خونخواهی]] او شکل گرفت جنبش راوندیان بود<ref>درباره راوندیه و انشعابات آن، نک: الاخبار الطوال، ص۳۸۴؛ تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۴۷؛ الفرق بین الفرق، ص۲۵۶؛ المقالات و الفرق، ص۶۴.</ref> که [[تعالیم]] و مبانی [[اعتقادی]] پیچیده و شگفت‌آوری داشت؛ زیرا این گروه در حالی که ظاهراً از علاقه به [[منصور عباسی]] دم می‌زدند، در واقع در صدد هلاک کردن وی بودند. اینان که بیشتر [[اهل]] [[خراسان]] بودند می‌خواستند منصور را غافلگیر کنند و به [[قتل]] رسانند، همان گونه که او ابومسلم را به [[نیرنگ]] و [[فریب]] هلاک کرده بود. راوندیان درباره ابومسلم سخنانی اغراق‌آمیز می‌گفتند؛ مثلاً یکی از [[رهبران]] ایشان به نام اَبلَق، [[اعتقاد]] داشت که همان [[روح]] خدایی که در [[عیسی بن مریم]] دمیده شده، به علی{{ع}} و پس از او از طریق فرزندانش به [[ابراهیم امام]] رسیده و سرانجام در ابومسلم [[حلول]] یافته است و بنابراین، اینان همه از جمله خدایانند<ref>درباره عقاید راوندیان، نک: موسوعة الملل والنحل، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴؛ الفرق بین‌الفرق، ص۲۵۶- ۲۵۷؛ علم‌الهدی، مرتضی بن داعی حسنی رازی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ص۱۱۴.</ref>.
راوندیان. یکی از مهمترین جنبش‌هایی که با یاد ابومسلم و برای [[خونخواهی]] او شکل گرفت جنبش راوندیان بود<ref>درباره راوندیه و انشعابات آن، نک: الاخبار الطوال، ص۳۸۴؛ تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۴۷؛ الفرق بین الفرق، ص۲۵۶؛ المقالات و الفرق، ص۶۴.</ref> که [[تعالیم]] و مبانی [[اعتقادی]] پیچیده و شگفت‌آوری داشت؛ زیرا این گروه در حالی که ظاهراً از علاقه به [[منصور عباسی]] دم می‌زدند، در واقع در صدد هلاک کردن وی بودند. اینان که بیشتر [[اهل]] [[خراسان]] بودند می‌خواستند منصور را غافلگیر کنند و به [[قتل]] رسانند، همان گونه که او ابومسلم را به [[نیرنگ]] و [[فریب]] هلاک کرده بود. راوندیان درباره ابومسلم سخنانی اغراق‌آمیز می‌گفتند؛ مثلاً یکی از [[رهبران]] ایشان به نام اَبلَق، [[اعتقاد]] داشت که همان [[روح]] خدایی که در [[عیسی بن مریم]] دمیده شده، به علی{{ع}} و پس از او از طریق فرزندانش به [[ابراهیم امام]] رسیده و سرانجام در ابومسلم [[حلول]] یافته است و بنابراین، اینان همه از جمله خدایانند<ref>درباره عقاید راوندیان، نک: موسوعة الملل والنحل، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴؛ الفرق بین‌الفرق، ص۲۵۶- ۲۵۷؛ علم‌الهدی، مرتضی بن داعی حسنی رازی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ص۱۱۴.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش