پرش به محتوا

تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۴: خط ۸۴:


«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان می‌‏شود:
«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان می‌‏شود:
#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست.
#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست.
#علم خدا به نحو علیت و معلولیت است و [[علم امام]]{{ع}} به نحو انکشاف است.
#علم خدا به نحو علیت و معلولیت است و [[علم امام]]{{ع}} به نحو انکشاف است.
خط ۹۴: خط ۹۵:
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آیت‌الله  [[سید عبدالحسین طیب|طیب]]؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آیت‌الله  سید عبدالحسین طیب|طیب؛
| تصویر = 11785.jpg
| تصویر = 11785.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید عبدالحسین طیب
| پاسخ‌دهنده = سید عبدالحسین طیب
خط ۱۴۱: خط ۱۴۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


*«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه می‌خواهد؛ [[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|یکی از منابع علم غیب پیامبر و امام وحی و الهام است]]».
«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه می‌خواهد؛ [[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|یکی از منابع علم غیب پیامبر و امام وحی و الهام است]]».
 
«[[علم غیب]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه می‌خواهد؛  یکی از منابع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} [[وحی]] و [[الهام]] است. {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>[[فرشتگان]] و [[روح]] (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند؛ سوره قدر، ۴.</ref> یعنی:


*«[[علم غیب]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه می‌خواهد؛  یکی از منابع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} [[وحی]] و [[الهام]] است. {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>[[فرشتگان]] و [[روح]] (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند؛ سوره قدر، ۴.</ref> یعنی:
# نزول [[فرشتگان|ملائکه]] همیشگی است پس معلوم می‌شود پس از [[خاتمیت]]، [[امام]]{{ع}} میزبان ملائکه و دریافت‌کننده اخبار و علوم است؛
# نزول [[فرشتگان|ملائکه]] همیشگی است پس معلوم می‌شود پس از [[خاتمیت]]، [[امام]]{{ع}} میزبان ملائکه و دریافت‌کننده اخبار و علوم است؛
# این عطای علوم به اذن ربّ است؛
# این عطای علوم به اذن ربّ است؛
خط ۱۶۳: خط ۱۶۵:


«[[علم امام]]{{ع}} با علم الهی از چند جهت تفاوت دارد:
«[[علم امام]]{{ع}} با علم الهی از چند جهت تفاوت دارد:
#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم امام]]{{ع}} اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسان‌ها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند.
#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم امام]]{{ع}} اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسان‌ها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند.
#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم امام]]{{ع}} حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش می‌یابد.
#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم امام]]{{ع}} حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش می‌یابد.
خط ۱۷۳: خط ۱۷۶:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' و مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' و مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] در این‌باره گفته‌ است:


*«بی شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است. مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق و علم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و مطلق مخصوص خداوند علیم است و از صفات ذاتی اوست. لذا سزاوار نیست گمان شود که [[انبیا]] {{عم}} در صفت علم، شریک خداوند هستند و صحیح نیست گفته شود، علم به غیب و یا علم حضوری داشتن انبیاء نوعی شرک و غلو به حساب می‌آید، زیرا اوصاف این دو علم مختلف است، علم خدا قدیم و پیش از معلومات است و عین ذات اوست و علت معلومات می‌باشد، اما علم به غیب و یا علم حضوری پیامبر یا امام علمی حادث، پس از معلومات و مغایر با ذات ایشان می‌باشد و علت معلومات نیست. حضور معلوم نزد انبیاء و آگاهان از غیب همانند [[ائمه اطهار]] {{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست و علم خدا ذاتی است اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد و شرکت این دو علم باقی نمی‌ماند. اگر گفته شود [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} علم غیب نمی‌دانند و مراد آن باشد که بالذات و مستقلاً نمی‌دانند صحیح است و اگر گفته شود ایشان به تعلیم الهی بهره‌مند از غیبند نیز صحیح است»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۳۸.</ref>.
«بی شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است. مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق و علم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و مطلق مخصوص خداوند علیم است و از صفات ذاتی اوست. لذا سزاوار نیست گمان شود که [[انبیا]] {{عم}} در صفت علم، شریک خداوند هستند و صحیح نیست گفته شود، علم به غیب و یا علم حضوری داشتن انبیاء نوعی شرک و غلو به حساب می‌آید، زیرا اوصاف این دو علم مختلف است، علم خدا قدیم و پیش از معلومات است و عین ذات اوست و علت معلومات می‌باشد، اما علم به غیب و یا علم حضوری پیامبر یا امام علمی حادث، پس از معلومات و مغایر با ذات ایشان می‌باشد و علت معلومات نیست. حضور معلوم نزد انبیاء و آگاهان از غیب همانند [[ائمه اطهار]] {{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست و علم خدا ذاتی است اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد و شرکت این دو علم باقی نمی‌ماند. اگر گفته شود [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} علم غیب نمی‌دانند و مراد آن باشد که بالذات و مستقلاً نمی‌دانند صحیح است و اگر گفته شود ایشان به تعلیم الهی بهره‌مند از غیبند نیز صحیح است»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۳۸.</ref>.


از آنجا که علم یکی از صفات الهی می‌باشد، از این رو بی جهت نیست به اجمال به بیان تفاوت صفات خدا و توصیف غیر او به نعت و صفتی پرداخته شود. صفات و نعمت‌هایی که برای خداوند سبحان جاری می‌شود با توصیفاتی که برای غیر خدا بیان می‌شود متفاوت می‌باشند. این تفاوت از جهت معنا نیست یعنی اینگونه نیست که مثلاً علم که خدا به آن متصف می‌شود، معنایی غیر از علمی باشد که انسان به آن متصف می‌گردد بلکه این اختلاف از جهت کیفیت جری و اتصاف می‌باشد. یعنی علم به عنوان نمونه: واجب دارد ممکن، ذاتی و اکتسابی، مطلق و مرسل از قیود، و یا مقید و محدود، عین ذات است و بدون تعدد بین وصف و موصوف و یا زائد بر ذات است و عارض بر او و... آنچه لایق ساحت الهی است به دلایل روشن و براهین صحیح بخش‌هایی از این اقسام است. بر این مبنا آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص [[علم غیب]] به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علم واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمی‌گردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع می‌باشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت می‌کنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمی‌نماید و قیدی آن را مقید نمی‌کند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم می‌باشد.
از آنجا که علم یکی از صفات الهی می‌باشد، از این رو بی جهت نیست به اجمال به بیان تفاوت صفات خدا و توصیف غیر او به نعت و صفتی پرداخته شود. صفات و نعمت‌هایی که برای خداوند سبحان جاری می‌شود با توصیفاتی که برای غیر خدا بیان می‌شود متفاوت می‌باشند. این تفاوت از جهت معنا نیست یعنی اینگونه نیست که مثلاً علم که خدا به آن متصف می‌شود، معنایی غیر از علمی باشد که انسان به آن متصف می‌گردد بلکه این اختلاف از جهت کیفیت جری و اتصاف می‌باشد. یعنی علم به عنوان نمونه: واجب دارد ممکن، ذاتی و اکتسابی، مطلق و مرسل از قیود، و یا مقید و محدود، عین ذات است و بدون تعدد بین وصف و موصوف و یا زائد بر ذات است و عارض بر او و... آنچه لایق ساحت الهی است به دلایل روشن و براهین صحیح بخش‌هایی از این اقسام است. بر این مبنا آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص [[علم غیب]] به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علم واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمی‌گردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع می‌باشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت می‌کنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمی‌نماید و قیدی آن را مقید نمی‌کند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم می‌باشد.


[[حضرت]]{{ع}} با تقسیم علم الهی به دو قسم، یک قسم از علم الهی را علم خاص خداوند می‌شمرد که کسی از آن مطلع نشده است که همان مواردی است که در خطبه [[نهج البلاغه]] حضرت آن را [[علم غیب]] می‌شمرد؛ پس مقصود از [[علم غیب]] در روایت [[نهج البلاغه]] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه فراوان دیگر علم خاص الهی است که آگاهی از آن مورد نفی قرار گرفته است. اما قسم دوم علم، علمی است که در اختیار همگان قرار نمی‌گیرد بلکه مقربان الهی از آن بهره‌مند می‌شوند و این همان علمی است که برای خود ثابت می‌دانند که تحقق آن به تعلیم و اذن خداوند میسر می‌گردد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۴۱.</ref>.
حضرت{{ع}} با تقسیم علم الهی به دو قسم، یک قسم از علم الهی را علم خاص خداوند می‌شمرد که کسی از آن مطلع نشده است که همان مواردی است که در خطبه [[نهج البلاغه]] حضرت آن را [[علم غیب]] می‌شمرد؛ پس مقصود از [[علم غیب]] در روایت [[نهج البلاغه]] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه فراوان دیگر علم خاص الهی است که آگاهی از آن مورد نفی قرار گرفته است. اما قسم دوم علم، علمی است که در اختیار همگان قرار نمی‌گیرد بلکه مقربان الهی از آن بهره‌مند می‌شوند و این همان علمی است که برای خود ثابت می‌دانند که تحقق آن به تعلیم و اذن خداوند میسر می‌گردد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۴۱.</ref>.


*«علم از صفات ذات خداوند است. و تفاوت میان علم خدا با علم ما سوی الله همانند تفاوت میان آفرینشگر هستی با آفریده شدگان است که اولی وجود مستقل و بالذات دارد و دومی وجود تبعی و عرضی. بی‌شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است . مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق وعلم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و و مطلق مخصوص خداوند علیم است واز صفات ذاتی اوست.
«علم از صفات ذات خداوند است. و تفاوت میان علم خدا با علم ما سوی الله همانند تفاوت میان آفرینشگر هستی با آفریده شدگان است که اولی وجود مستقل و بالذات دارد و دومی وجود تبعی و عرضی. بی‌شک میان بنده در هر جایگاهی باشد و خداوند فرق بسیار زیادی است، زیرا قیود امکانی بشر در علم او همواره ملحوظ است، اما علم الهی به غیب با یکتائی مخصوص به ذات او همراه است . مقایسۀ میان علم ذاتی مطلق وعلم عرضیِ محدود، و علمی که چگونگی نمی‌پذیرد و زمان و مکان ندارد، با علمی که محدود و مقید است و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت و علم اصیل با علمی که از دیگری کسب شده است غلط می‌باشد چرا که [[علم غیب]] ذاتی و و مطلق مخصوص خداوند علیم است واز صفات ذاتی اوست.


پس می‌توان گفت علم خداوند متعال: ۱.ذاتی است ۲. مطلق است ۳. زمان ندارد ۴. مکان ندارد ۵. ازلی است ۶. ابدی است ۷. اصیل است ۸. چگونگی نمی پذیرد ۹. پیش از معلومات است ۱۰. علت معلومات می‌باشد. لذا سزاوار نیست گمان شود که انبیاء در صفت علم، شریک خداوند هستند و صحیح نیست گفته شود، علم به غیب و یا علم حضوری داشتن انبیاء نوعی شرک و غلو به حساب می‌آید، زیرا اوصاف این دو علم مختلف است. حضور معلوم نزد انبیاء و آگاهان از غیب همانند [[ائمه اطهار]]{{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست و علم خدا ذاتی است اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است، محدود می‌باشد و امکان بداء در آن وجود دارد، پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد و شرکت این دو علم باقی نمی‌ماند. <ref>مرحوم مظفر، ص۲۸.</ref> اگر گفته شود [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} [[علم غیب]] نمی‌دانند و مراد آن باشد که بالذات و مستقلاً نمی‌دانند صحیح است و اگر گفته شود ایشان به تعلیم الهی بهره‌مند از غیب‌اند نیز صحیح است<ref>لاری ر.ک مجموعۀ مقالات علم امام ص۲۵۵.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>.
پس می‌توان گفت علم خداوند متعال: ۱.ذاتی است ۲. مطلق است ۳. زمان ندارد ۴. مکان ندارد ۵. ازلی است ۶. ابدی است ۷. اصیل است ۸. چگونگی نمی پذیرد ۹. پیش از معلومات است ۱۰. علت معلومات می‌باشد. لذا سزاوار نیست گمان شود که انبیاء در صفت علم، شریک خداوند هستند و صحیح نیست گفته شود، علم به غیب و یا علم حضوری داشتن انبیاء نوعی شرک و غلو به حساب می‌آید، زیرا اوصاف این دو علم مختلف است. حضور معلوم نزد انبیاء و آگاهان از غیب همانند [[ائمه اطهار]]{{عم}} تنها به معنای وضوح و انکشاف بالفعل معلوم برای اوست و علم خدا ذاتی است اما علم ایشان دانشی عرضی است که خدا به آنها عطا کرده است، محدود می‌باشد و امکان بداء در آن وجود دارد، پس هیچ مجالی برای ادعای اتحاد و شرکت این دو علم باقی نمی‌ماند. <ref>مرحوم مظفر، ص۲۸.</ref> اگر گفته شود [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} [[علم غیب]] نمی‌دانند و مراد آن باشد که بالذات و مستقلاً نمی‌دانند صحیح است و اگر گفته شود ایشان به تعلیم الهی بهره‌مند از غیب‌اند نیز صحیح است<ref>لاری ر.ک مجموعۀ مقالات علم امام ص۲۵۵.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>.
خط ۲۰۴: خط ۲۰۷:
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
#«علم الهی قدیم و سابق بر معلومات است، ولی علم حضوری انبیا و اولیا حادث و بعد از معلومات او است. این مطلبی است که متکلمین و فلاسفه اثبات کرده‌اند، به طوری که صاحب شرح مواقف در شرحش بر کلام "ایجی" در تقسیم علم حادث به ضروری و کسبی گفته است: تقیید علم به حدوث برای این است که علم الهی را از آن خارج کند؛ چرا که علم الهی قدیم است و به ضرورت و کسب توصیف نمی‌شود.  
 
#علم الهی عین ذات و علت برای معلومات می‌باشد، اما علم بشری غیر ذاتی و عرضی و احاطه علم‌شان بر معلومات بر وجه علیت و معلولیت نیست، چون این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است و ممکن با این خصایص مشارکت ندارد<ref>علم الائمة المعصومین عند الشیعه، خلیل رزق، ص ۴۰.</ref>.
«علم الهی قدیم و سابق بر معلومات است، ولی علم حضوری انبیا و اولیا حادث و بعد از معلومات او است. این مطلبی است که متکلمین و فلاسفه اثبات کرده‌اند، به طوری که صاحب شرح مواقف در شرحش بر کلام "ایجی" در تقسیم علم حادث به ضروری و کسبی گفته است: تقیید علم به حدوث برای این است که علم الهی را از آن خارج کند؛ چرا که علم الهی قدیم است و به ضرورت و کسب توصیف نمی‌شود.
 
علم الهی عین ذات و علت برای معلومات می‌باشد، اما علم بشری غیر ذاتی و عرضی و احاطه علم‌شان بر معلومات بر وجه علیت و معلولیت نیست، چون این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است و ممکن با این خصایص مشارکت ندارد<ref>علم الائمة المعصومین عند الشیعه، خلیل رزق، ص ۴۰.</ref>.


'''نتیجه:''' علم حضوریِ بشری به معنای انکشاف است، یعنی در نزدش به طور فعلی متجلی و منکشف است که در طول علم و اراده الهی است و این یک موهبت و عطیّه الهی است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۹۰.]</ref>.
'''نتیجه:''' علم حضوریِ بشری به معنای انکشاف است، یعنی در نزدش به طور فعلی متجلی و منکشف است که در طول علم و اراده الهی است و این یک موهبت و عطیّه الهی است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۹۰.]</ref>.
خط ۲۱۵: خط ۲۲۰:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«فرق‌های علم خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:  
«فرق‌های علم خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:
 
#علم خدا از خودش است و موهوبی نیست و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} موهوبی و از جانب خداوند است.
#علم خدا از خودش است و موهوبی نیست و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} موهوبی و از جانب خداوند است.
#علم خدا عین ذات است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} زائد بر ذات است.
#علم خدا عین ذات است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} زائد بر ذات است.
خط ۲۴۰: خط ۲۴۶:


«[[ائمه]]{{عم}} مظهر اسماء و صفاتند. اگر علم را از صفات ذاتی خداوند بدانیم و پروردگار را عالم مطلق به همه هستی بپذیریم، چه تفاوتی بین علم خداوند و علم [[ائمه]]{{عم}}وجود دارد؟
«[[ائمه]]{{عم}} مظهر اسماء و صفاتند. اگر علم را از صفات ذاتی خداوند بدانیم و پروردگار را عالم مطلق به همه هستی بپذیریم، چه تفاوتی بین علم خداوند و علم [[ائمه]]{{عم}}وجود دارد؟
::::::گفتنی است که:
 
گفتنی است که:
 
#علم خداوند مطلق است؛ یعنی اکتسابی نیست و محدود نمی‌شود.
#علم خداوند مطلق است؛ یعنی اکتسابی نیست و محدود نمی‌شود.
#این علم از جنس دانش بشری نیست، بلکه مخصوص آن فرمانفروای بی‌رقیب و بی‌بدیل، پروردگار متعال است.
#این علم از جنس دانش بشری نیست، بلکه مخصوص آن فرمانفروای بی‌رقیب و بی‌بدیل، پروردگار متعال است.
خط ۲۴۶: خط ۲۵۴:


اما علم [[ائمه]]{{عم}} به رغم گستردگی و ویژگی:
اما علم [[ائمه]]{{عم}} به رغم گستردگی و ویژگی:
#تماماً از ناحیه خداست.  
#تماماً از ناحیه خداست.  
#گستره علم آنها در چارچوب اصول و ضوابط خاص است.
#گستره علم آنها در چارچوب اصول و ضوابط خاص است.
خط ۲۵۲: خط ۲۶۱:
در مورد سوم در کتاب، شر یف کافی آمده است از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدند آیا [[امام]] دارای [[علم غیب]] است؟ [[امام]] در پاسخ فرمودند:  خیر؛ اما [[امام]] هرگاه بخواهد برچیزی آگاهی یابد خداوند او را به آن آگاه می‌کند<ref>{{عربی|"وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ‏ اللَّهُ‏ ذَلِكَ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. بدیهی است این موضوع با بیان {{عربی|"سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِي‏"}} سازگار است. زیرا اگر از [[امام علی|امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و یا هر یک از [[ائمه]]{{عم}} چیزی پرسیده می‌شد، اگر جواب نزدشان بود، بلافاصله پاسخ می‌دادند و گرنه با یک لحظه مکث، پاسخ دقیق را مطرح می‌کردند»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۱.</ref>.
در مورد سوم در کتاب، شر یف کافی آمده است از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدند آیا [[امام]] دارای [[علم غیب]] است؟ [[امام]] در پاسخ فرمودند:  خیر؛ اما [[امام]] هرگاه بخواهد برچیزی آگاهی یابد خداوند او را به آن آگاه می‌کند<ref>{{عربی|"وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ‏ اللَّهُ‏ ذَلِكَ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. بدیهی است این موضوع با بیان {{عربی|"سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِي‏"}} سازگار است. زیرا اگر از [[امام علی|امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و یا هر یک از [[ائمه]]{{عم}} چیزی پرسیده می‌شد، اگر جواب نزدشان بود، بلافاصله پاسخ می‌دادند و گرنه با یک لحظه مکث، پاسخ دقیق را مطرح می‌کردند»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۱.</ref>.


'''تفاوت علم [[ائمه]]{{عم}} با علم خداوند:'''
'''تفاوت علم [[ائمه]]{{عم}} با علم خداوند:''' گفتیم که علم خداوند مطلق است. یعنی فاصله‌ای بین علم و خدا وجود ندارد، زیرا علم خداوند از ذات خداست بعضی گفته‌اند علم خداوند جزء ذات خداست. از آن جایی که در خداوند جسمیت راه ندارد، جزء هم که از عوارض جسم است، در مورد خدا درست نیست.
::::::گفتیم که علم خداوند مطلق است. یعنی فاصله‌ای بین علم و خدا وجود ندارد، زیرا علم خداوند از ذات خداست بعضی گفته‌اند علم خداوند جزء ذات خداست. از آن جایی که در خداوند جسمیت راه ندارد، جزء هم که از عوارض جسم است، در مورد خدا درست نیست.


اما در مورد دیگران این‌گونه نیست. یعنی فاصله است بین تحقق فعل و اطلاع از وقوع فعل. در این مسیر و در این فاصله هر اتفاقی ممکن است روی دهد؛ از جمله:
اما در مورد دیگران این‌گونه نیست. یعنی فاصله است بین تحقق فعل و اطلاع از وقوع فعل. در این مسیر و در این فاصله هر اتفاقی ممکن است روی دهد؛ از جمله:
خط ۲۶۸: خط ۲۷۶:


در هر کدام از موارد فوق که در آیات و روایات رد آن موجود است، مشاهده می‌کنیم که علم مطلقا در اختیار خداست؛ این فقط و فقط خداست که تصمیم می‌گیرد که:
در هر کدام از موارد فوق که در آیات و روایات رد آن موجود است، مشاهده می‌کنیم که علم مطلقا در اختیار خداست؛ این فقط و فقط خداست که تصمیم می‌گیرد که:
#از وقوع فعل دیگران هم مطلع شوند.  
#از وقوع فعل دیگران هم مطلع شوند.  
#چه کسانی مطلع شوند.
#چه کسانی مطلع شوند.
خط ۲۸۱: خط ۲۹۰:


«آگاهی و علم به غیب داشتن [[ائمه]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود:
«آگاهی و علم به غیب داشتن [[ائمه]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود:
#بدون تعلیم الهی آگاه باشند
#بدون تعلیم الهی آگاه باشند
#خداوند آگاه به [[امامان]]{{عم}} تعلیم کرده باشد توسط [[پیامبر|پیامبر گرامی]]{{صل}} یا از راه دیگر به آنان تعلیم کرده باشد.
#خداوند آگاه به [[امامان]]{{عم}} تعلیم کرده باشد توسط [[پیامبر|پیامبر گرامی]]{{صل}} یا از راه دیگر به آنان تعلیم کرده باشد.
خط ۲۸۷: خط ۲۹۷:


'''الف) تفاوت از دیدگاه متفکران مسلمان؛''' اقوال دانشمندان شیعه درباره تصریح این که [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} ذاتی نیست":
'''الف) تفاوت از دیدگاه متفکران مسلمان؛''' اقوال دانشمندان شیعه درباره تصریح این که [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} ذاتی نیست":
#[[علی طبرسی]] در تفسیرش "مجمع البیان": من یک نفر از علماء شیعه سراغ ندارم که به جز خدای تعالی کسی را عالم به غیب ذاتی بداند زیرا [[علم غیب]] مخصوص آن خدایی است که به علم ذاتی همه معلومات را می‌داند و این صفات قدیم خدای سبحان است که عالم به ذات است هیچ یک از خلق او در این علم با وی شریک نیست و کسی که چنین عقیده‌ای داشته باشد از ملت اسلام خارج است اما آن چه از اخبار غیبه از شیعه و سنی از [[امام علی|امیر المومنین]]{{ع}}  نقل کرده‌اند... "در این جا [[شیخ طبرسی]] از [[ائمه]]{{عم}} که احادیث که در آن ذکر غیب است ذکر فرمودند" همگی خبرهایی است از [[پیامبر]]{{صل}} به آنها رسیده است و [[پیامبر]]{{صل}} را نیز خداوند متعال بر آن مطلع ساخته است.  
#[[علی طبرسی]] در تفسیرش "مجمع البیان": من یک نفر از علماء شیعه سراغ ندارم که به جز خدای تعالی کسی را عالم به غیب ذاتی بداند زیرا [[علم غیب]] مخصوص آن خدایی است که به علم ذاتی همه معلومات را می‌داند و این صفات قدیم خدای سبحان است که عالم به ذات است هیچ یک از خلق او در این علم با وی شریک نیست و کسی که چنین عقیده‌ای داشته باشد از ملت اسلام خارج است اما آن چه از اخبار غیبه از شیعه و سنی از [[امام علی|امیر المومنین]]{{ع}}  نقل کرده‌اند... "در این جا [[شیخ طبرسی]] از [[ائمه]]{{عم}} که احادیث که در آن ذکر غیب است ذکر فرمودند" همگی خبرهایی است از [[پیامبر]]{{صل}} به آنها رسیده است و [[پیامبر]]{{صل}} را نیز خداوند متعال بر آن مطلع ساخته است.  
#[[بهاء الدین شریف لاهیجی]] در تفسیر خودش: علم آن چه غایب است در آسمان‌ها و زمین یعنی علم به امور غائبه که مستفاد از غیر نشود مخصوص جناب الهی است و اما اخبار [[ائمه]]{{عم}} به امور مخفی و غیبی آن علمی‌است که از [[پیامبر|حضرت رسالت]]{{صل}} پناه که منبع [[وحی]] است استفاده کرده‌اند.  
#[[بهاء الدین شریف لاهیجی]] در تفسیر خودش: علم آن چه غایب است در آسمان‌ها و زمین یعنی علم به امور غائبه که مستفاد از غیر نشود مخصوص جناب الهی است و اما اخبار [[ائمه]]{{عم}} به امور مخفی و غیبی آن علمی‌است که از [[پیامبر|حضرت رسالت]]{{صل}} پناه که منبع [[وحی]] است استفاده کرده‌اند.  
خط ۲۹۹: خط ۳۱۰:
'''آیات دسته اول''':آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان می‌کند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز به آن آگاه نیست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>؛{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>(ای رسول ما) بگو که در همه آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست؛ سوره نمل، آیه ۶۵</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}}<ref>و اگر من از غیب (جز آن چه بوحی می‌دانم) آگاه بودن بر خیر خود همیشه می‌افزودم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>. و غیر از این آیات دیگر بیانگر این مطلب است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند متعال است.
'''آیات دسته اول''':آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان می‌کند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز به آن آگاه نیست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>؛{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>(ای رسول ما) بگو که در همه آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست؛ سوره نمل، آیه ۶۵</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}}<ref>و اگر من از غیب (جز آن چه بوحی می‌دانم) آگاه بودن بر خیر خود همیشه می‌افزودم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>. و غیر از این آیات دیگر بیانگر این مطلب است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند متعال است.


'''آیات دسته دوم:''' آیاتی بیان‌گر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان می‌کند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است؛ گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}}  با بنی اسرائیل: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ]]}}<ref>بعد از من رسولی می‌آید نامش احمد است؛ سوره صف، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء]]}}<ref>خلق هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آن چه او خواهد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>این از اخبار غیب است که وحی می‌کنیم به سوی تو؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}} <ref> وقتی رسول به آن زن این خبر راداد آن زن گفت رسول تو را کی واقف ساخت رسول گفت خدا علیم و خبیر مراا واقف ساخت؛ سوره تحریم؛ آیه: ۳.</ref>{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref> به شما از غیب خبر می‌دهم که در خانه هاتان چه می‌خورید و چه ذخیره می‌کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>. در تفسیر قمی‌ در ذیل آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}} از [[امام باقر]]{{ع}} روایت آورده که فرمود: [[حضرت عیسی]]{{ع}} همواره به بنی اسرائیل می‌گفت من فرستاده خدا به سوی شمایم و من برایتان از گل چیزی به شکل مرغ می‌سازم و سپس در آن می‌دمم به اذن خدا مرغ می‌شود و من اکمه و ابرص  را شفا می‌دهم بنی اسرائیل گفتند به نظر ما این کارها که می‌کنی جز سحر نمی‌باشد اگر می‌خواهی تو را در دعوت تصدیق کنیم معجزه‌ای بیاور تا برای ما یقین به نبوت حاصل شود فرمود: به من بگویید اگر شما را خبر دهم که بدان چه خورده‌اید و به آن چه در خانه‌های خود ذخیره کرده‌اید، آن گاه صدق دعوی من یقین می‌کنید، گفتند: آری، آن گاه یک یک آنان می‌فرمود: تو فلان و فلان چیزی را خوردی و فلان و فلان نوشیده‌ای و فلان و فلان چیز را برداشتی بعضی قبول می‌کردند و ایمان می‌آوردند و بعضی دیگر همچنان کفر می‌ورزیدند.  
'''آیات دسته دوم:''' آیاتی بیان‌گر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان می‌کند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است؛ گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}}  با بنی اسرائیل: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ]]}}<ref>بعد از من رسولی می‌آید نامش احمد است؛ سوره صف، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء]]}}<ref>خلق هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آن چه او خواهد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>این از اخبار غیب است که وحی می‌کنیم به سوی تو؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}} <ref> وقتی رسول به آن زن این خبر راداد آن زن گفت رسول تو را کی واقف ساخت رسول گفت خدا علیم و خبیر مراا واقف ساخت؛ سوره تحریم؛ آیه: ۳.</ref>{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref> به شما از غیب خبر می‌دهم که در خانه هاتان چه می‌خورید و چه ذخیره می‌کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>. در تفسیر قمی‌ در ذیل آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}} از [[امام باقر]]{{ع}} روایت آورده که فرمود: [[حضرت عیسی]]{{ع}} همواره به بنی اسرائیل می‌گفت من فرستاده خدا به سوی شمایم و من برایتان از گل چیزی به شکل مرغ می‌سازم و سپس در آن می‌دمم به اذن خدا مرغ می‌شود و من اکمه و ابرص  را شفا می‌دهم بنی اسرائیل گفتند به نظر ما این کارها که می‌کنی جز سحر نمی‌باشد اگر می‌خواهی تو را در دعوت تصدیق کنیم معجزه‌ای بیاور تا برای ما یقین به نبوت حاصل شود فرمود: به من بگویید اگر شما را خبر دهم که بدان چه خورده‌اید و به آن چه در خانه‌های خود ذخیره کرده‌اید، آن گاه صدق دعوی من یقین می‌کنید، گفتند: آری، آن گاه یک یک آنان می‌فرمود: تو فلان و فلان چیزی را خوردی و فلان و فلان نوشیده‌ای و فلان و فلان چیز را برداشتی بعضی قبول می‌کردند و ایمان می‌آوردند و بعضی دیگر همچنان کفر می‌ورزیدند.
::::::'''وجه جمع:'''با تصریح آیات دسته دوم معنای آیات اولی این است که در [[علم غیب]] ذاتی کسی شریک خداوند نیست و جز خداوند متعال کس دیگری [[علم غیب]] استقلالی و ذاتی ندارد و مفاد آیات دسته دوم است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست بلکه غیر از خدا هم علم به غیب دارند ولی [[علم غیب]] آنان تبعی و عرضی است. با این تفصیل روشن شد تعارض بین آیات نیست بلکه آیاتی که دلالت می‌کند علم به غیب مخصوص به خداوند متعال است ناظر به علم ذاتی و قدیم و غیر اکتسابی است و آیاتی که دلالت می‌کند  غیر از خدا هم علم به غیب دارند ناظر به این جهت است که علم ایشان ذاتی و قدیمی‌ نیست بلکه اکتساب از خداوند علام الغیوب است»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایان‌نامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۴۵ - ۵۰.</ref>.
 
'''وجه جمع:'''با تصریح آیات دسته دوم معنای آیات اولی این است که در [[علم غیب]] ذاتی کسی شریک خداوند نیست و جز خداوند متعال کس دیگری [[علم غیب]] استقلالی و ذاتی ندارد و مفاد آیات دسته دوم است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست بلکه غیر از خدا هم علم به غیب دارند ولی [[علم غیب]] آنان تبعی و عرضی است. با این تفصیل روشن شد تعارض بین آیات نیست بلکه آیاتی که دلالت می‌کند علم به غیب مخصوص به خداوند متعال است ناظر به علم ذاتی و قدیم و غیر اکتسابی است و آیاتی که دلالت می‌کند  غیر از خدا هم علم به غیب دارند ناظر به این جهت است که علم ایشان ذاتی و قدیمی‌ نیست بلکه اکتساب از خداوند علام الغیوب است»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایان‌نامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۴۵ - ۵۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۱۷: خط ۳۲۹:


«احمد رضا قادری بریلوی در این باره می‌گوید:
«احمد رضا قادری بریلوی در این باره می‌گوید:
#[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|اینکه علم خدا ذاتی و علم خلق دادنی است]].
#[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|اینکه علم خدا ذاتی و علم خلق دادنی است]].
#علم خدا واجب لذاته و علم خلق ممکن لذاته است.
#علم خدا واجب لذاته و علم خلق ممکن لذاته است.
خط ۳۳۸: خط ۳۵۱:
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
#علم خداوند از خودش است و موهوبی نیست و علم امام موهوبی و از جانب خداوند است.
#علم خداوند از خودش است و موهوبی نیست و علم امام موهوبی و از جانب خداوند است.
#علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است و  [[علم امام]] به نحو انکشاف است.
#علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است و  [[علم امام]] به نحو انکشاف است.
خط ۳۵۴: خط ۳۶۸:


و لذا [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرمایند من مردگان را به اذن خدا زنده می‌كنم و كور مادر زاد را شفا می‌بخشم اما تمام اینها با اذن واجازه خداوند است. واگر [[اهل بیت]]{{عم}} در روز قیامت شفاعت می‌نمایند، بدون اذن الهی صورت نخواهد گرفت. برخی گمان برده‌اند كه اشتراك معصوم با خداوند در داشتن [[علم غیب]] موجب غلو در حق معصوم و زمینه‌ساز نوعی شرك می‌شود، در پاسخ می‌توان گفت: اثبات مراحل پائینی برخی صفات الهی برای مخلوقات مایه هیچ گونه شرك و غلو نیست انسان‌ها به قدر وسعت وجودی خود واجد صفات كمالی رحمت، علم، قدرت و.... هستند و این امر هیچ‌گونه شرك را برنمی‌انگیزد، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن الهی، اصولاً قابل مقایسه نیست، همین طور علم غیب معصوم با علم غیب الهی، فرق دارد. مهم‌ترین فرق‌های آن از قرار ذیل است:
و لذا [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرمایند من مردگان را به اذن خدا زنده می‌كنم و كور مادر زاد را شفا می‌بخشم اما تمام اینها با اذن واجازه خداوند است. واگر [[اهل بیت]]{{عم}} در روز قیامت شفاعت می‌نمایند، بدون اذن الهی صورت نخواهد گرفت. برخی گمان برده‌اند كه اشتراك معصوم با خداوند در داشتن [[علم غیب]] موجب غلو در حق معصوم و زمینه‌ساز نوعی شرك می‌شود، در پاسخ می‌توان گفت: اثبات مراحل پائینی برخی صفات الهی برای مخلوقات مایه هیچ گونه شرك و غلو نیست انسان‌ها به قدر وسعت وجودی خود واجد صفات كمالی رحمت، علم، قدرت و.... هستند و این امر هیچ‌گونه شرك را برنمی‌انگیزد، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن الهی، اصولاً قابل مقایسه نیست، همین طور علم غیب معصوم با علم غیب الهی، فرق دارد. مهم‌ترین فرق‌های آن از قرار ذیل است:
#[[علم غیب]] خداوند بالذات است؛ یعنی خارج از ذات نیست. اما [[علم غیب]] [[امامان]] و [[انبیاء]]{{عم}} بالغیر و مأذون از جانب خداوند است، لذا قرآن مجید به صراحت علم غیب بالذات و مستقل را از غیر خدا نفی می‌كند.
#[[علم غیب]] خداوند بالذات است؛ یعنی خارج از ذات نیست. اما [[علم غیب]] [[امامان]] و [[انبیاء]]{{عم}} بالغیر و مأذون از جانب خداوند است، لذا قرآن مجید به صراحت علم غیب بالذات و مستقل را از غیر خدا نفی می‌كند.
#[[علم غیب]] الهی، قدیم و سابق بر همه مخلوقات و معلومات است، ولی علم غیبی [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} در ظرف وجودی خود آنان شكل گرفته و حادث است.
#[[علم غیب]] الهی، قدیم و سابق بر همه مخلوقات و معلومات است، ولی علم غیبی [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} در ظرف وجودی خود آنان شكل گرفته و حادث است.
خط ۳۸۰: خط ۳۹۵:


۱. علم خداوند قدیم است؛ اما علم امام{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خدا است.  
۱. علم خداوند قدیم است؛ اما علم امام{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خدا است.  
::::::۲. علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است؛ اما علم امام{{ع}} به نحو انکشاف.
 
۲. علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است؛ اما علم امام{{ع}} به نحو انکشاف.


۳. علم خداوند عین ذات اوست؛ ولی علم امام{{ع}} زائد بر ذات اوست.
۳. علم خداوند عین ذات اوست؛ ولی علم امام{{ع}} زائد بر ذات اوست.
۱۱۴٬۱۱۴

ویرایش