دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
::::::'''اشکال:''' در این آیه آنچه استثناء شده [[پیامبران]] است ونسبت به [[ائمه]] شک داریم که آیا مشمول استثناء هستند یا تحت عموم آیه باقیاند "غیب نمیدانند" به عموم آیه تمسک میکنیم میگوییم آنها [[علم غیب]] ندارند. | ::::::'''اشکال:''' در این آیه آنچه استثناء شده [[پیامبران]] است ونسبت به [[ائمه]] شک داریم که آیا مشمول استثناء هستند یا تحت عموم آیه باقیاند "غیب نمیدانند" به عموم آیه تمسک میکنیم میگوییم آنها [[علم غیب]] ندارند. | ||
::::::در جواب میتوان گفت غیر از پیامبران هم علم غیب دارند مانند [[حضرت خضر|خضر]] که دارای [[علم لدنّی]] "غیر عادی" بود و [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} نزد او برای کسب علوم رفت و پیامبر بودن خضر هم ثابت نیست [[ذوالقرنین]]، [[آصف بن برخیا|آصف برخیا]]، مادر موسی، [[حضرت مریم|مریم]] دارای علوم غیبی بودهاند خود ما هم بعضی از [[علوم غیب]] را داریم مانند علم بوجود خدا و [[رسالت انبیاء]] و [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} لذا آیه که درآن علم غیب ازغیر خدا نفی شده علومی است که اصلاً نمیتوان از راه عادی بدست آورد نه علم به مغیبات چون اگر مقصود آیه نفی چنین علمی از غیر خدا باشد معنایش اینست که هیچ مؤمنی وجود ندارد زیرا کس نمیتواند علم بوجود خدا داشته باشد چه رسد به ایمان به خدا درحالیکه مانیز علم به بعضی ازمغیبات داریم. اشکالی که این جواب دارد این است که غیب دانی خضر و مادر موسی و... دلیل اثبات [[علم غیب ائمه]] نمیشود یعنی نمیتوان گفت چون مادر موسی علم غیب دارد پس ائمه هم دارند زیرا با هیچ یک از دلالات سه گانه مطابقی، تضمنی و التزامی قابل اثبات نیست بلی امکان علم غیب ائمه را ثابت میکند نه وقوع آن را. [[شیخ طوسی]] میفرماید: در اینکه خداوند [[پیامبر]] را بر [[غیب]] مطلع کرده یا نه دو جواب وجود دارد سید گفته مطلع نکرده ولی ابن اسحاق معتقد است که خداوند رسولش را برگزید و بسیاری از غائبات را نیز به او اعلام کرد و این معنا مناسب و لایقتر برای آیه است. | ::::::در جواب میتوان گفت غیر از پیامبران هم علم غیب دارند مانند [[حضرت خضر|خضر]] که دارای [[علم لدنّی]] "غیر عادی" بود و [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} نزد او برای کسب علوم رفت و پیامبر بودن خضر هم ثابت نیست [[ذوالقرنین]]، [[آصف بن برخیا|آصف برخیا]]، مادر موسی، [[حضرت مریم|مریم]] دارای علوم غیبی بودهاند خود ما هم بعضی از [[علوم غیب]] را داریم مانند علم بوجود خدا و [[رسالت انبیاء]] و [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} لذا آیه که درآن علم غیب ازغیر خدا نفی شده علومی است که اصلاً نمیتوان از راه عادی بدست آورد نه علم به مغیبات چون اگر مقصود آیه نفی چنین علمی از غیر خدا باشد معنایش اینست که هیچ مؤمنی وجود ندارد زیرا کس نمیتواند علم بوجود خدا داشته باشد چه رسد به ایمان به خدا درحالیکه مانیز علم به بعضی ازمغیبات داریم. اشکالی که این جواب دارد این است که غیب دانی خضر و مادر موسی و... دلیل اثبات [[علم غیب ائمه]] نمیشود یعنی نمیتوان گفت چون مادر موسی علم غیب دارد پس ائمه هم دارند زیرا با هیچ یک از دلالات سه گانه مطابقی، تضمنی و التزامی قابل اثبات نیست بلی امکان علم غیب ائمه را ثابت میکند نه وقوع آن را. [[شیخ طوسی]] میفرماید: در اینکه خداوند [[پیامبر]] را بر [[غیب]] مطلع کرده یا نه دو جواب وجود دارد سید گفته مطلع نکرده ولی ابن اسحاق معتقد است که خداوند رسولش را برگزید و بسیاری از غائبات را نیز به او اعلام کرد و این معنا مناسب و لایقتر برای آیه است. | ||
:::::: | ::::::در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که نشان میدهد علاوه بر امکان [[علم غیب]] برای [[معصومین]] وقوع آن نیز جامة عمل پوشیده که به نمونههای آن بصورت حروف الفباء اشاره میگردد. | ||
::::::*الف: تعلیم اسماء به آدم که به اعتراف بسیاری از مفسران از علوم غیبی است. | ::::::*الف: تعلیم اسماء به آدم که به اعتراف بسیاری از مفسران از علوم غیبی است. | ||
::::::*ب: آیات و روایات گواهی | ::::::*ب: آیات و روایات گواهی معصومین بر اعمال انسان که بدلیل غیرعادی بودن میتواند داخل در بحث ما باشد بخصوص اینکه لازمة گواهیدادن علم به اعمال است. | ||
::::::*ج: روایاتی داریم مبنی بر اینکه علی مانند آدم [[علم به اسماء]] دارد و ائمه گواهان بر مردماند و اعمال مردم را میبینند و بوسیلة ستون نوری اعمال مردم را میبینند اعمال مردم هر پنجشنبه بر آنان عرضه میگردد. | ::::::*ج: روایاتی داریم مبنی بر اینکه علی مانند آدم [[علم به اسماء]] دارد و ائمه گواهان بر مردماند و اعمال مردم را میبینند و بوسیلة ستون نوری اعمال مردم را میبینند اعمال مردم هر پنجشنبه بر آنان عرضه میگردد. | ||
::::::آنچه که در توضیح آیات و راویات گواهی بر اعمال میتوان گفت این است که: [[امام]] باید دارای یقین بوده و از [[عالم ملکوت]]، باطن دلها و اعمال و خیر و شر آن آگاه باشد به گونهای که هرکس هرچه میکند در حضور امام میکند. همچنین شاهد باید [[معصوم]] بوده و به حقائق اعمال مورد گواهی عالم باشد و نه فقط صورت ظاهری عمل را ببیند بلکه باید از نیت درونی عامل هر عمل آگاه باشد [[پیامبر اکرم]] از نهان انسانها، قلوب و افکار، اسرار و اعمال آشکار و پنهان گذشته و آینده را میدانسته و همه چیز در جهان امکان تحت پوشش علمی و احاطة وجودی ایشان است و او مظهر [[عالم غیب]] و [[شهادت]] است. بعضی گفتهاند آگاهی [[پیامبر اکرم|پیامبر]] بر اعمال در همین دنیاست نه اینکه مراد آیات این باشد که پیامبر در قیامت آگاه میشود زیرا عدل خداوند اقتضاء میکند که شاهد در وقت عمل حضور داشته باشد نه اینکه اندکی قبل از حکم یا در همان وقت آگاه گردد»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۴۱-۴۵.</ref>. | ::::::آنچه که در توضیح آیات و راویات گواهی بر اعمال میتوان گفت این است که: [[امام]] باید دارای یقین بوده و از [[عالم ملکوت]]، باطن دلها و اعمال و خیر و شر آن آگاه باشد به گونهای که هرکس هرچه میکند در حضور امام میکند. همچنین شاهد باید [[معصوم]] بوده و به حقائق اعمال مورد گواهی عالم باشد و نه فقط صورت ظاهری عمل را ببیند بلکه باید از نیت درونی عامل هر عمل آگاه باشد [[پیامبر اکرم]] از نهان انسانها، قلوب و افکار، اسرار و اعمال آشکار و پنهان گذشته و آینده را میدانسته و همه چیز در جهان امکان تحت پوشش علمی و احاطة وجودی ایشان است و او مظهر [[عالم غیب]] و [[شهادت]] است. بعضی گفتهاند آگاهی [[پیامبر اکرم|پیامبر]] بر اعمال در همین دنیاست نه اینکه مراد آیات این باشد که پیامبر در قیامت آگاه میشود زیرا عدل خداوند اقتضاء میکند که شاهد در وقت عمل حضور داشته باشد نه اینکه اندکی قبل از حکم یا در همان وقت آگاه گردد»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۴۱-۴۵.</ref>. |