پرش به محتوا

دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸: خط ۷۸:
::::::۲. همان‌طور که در قبل گفته شد، وظیفه جانشین [[پیامبر]]{{صل}} رساندن هدف و پیام [[رسول خدا]]{{صل}} به مردم است. ازاین‌رو اگر امام{{ع}} اعلم از همه مردم نباشد، تضمینی وجود ندارد که احکام و حدود الهی را صحیح و کامل به مردم برساند و آنها را دگرگون ننماید؛ همان‌طور که [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این زمینه فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"وَ أَمَّا وُجُوبُ کَونِهِ أَعلَمَ النَّاسِ فَإِنَّهُ لَو لَم یَکُن عَالِماً لَم یُؤمَن أَن یَقلِبَ الأَحکَامَ وَ الحُدُود".}}<ref>"علل الشرایع"، ص۲۰۴؛ "بحار الانوار" ج۲۵، ص۱۶۵.</ref> اما وجوب اعلم بودن امام{{ع}} برای آن است که اگر او اعلم نباشد، مردم از تغییر یافتن احکام و حدود الهی ایمن نخواهند بود.»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.]</ref>.
::::::۲. همان‌طور که در قبل گفته شد، وظیفه جانشین [[پیامبر]]{{صل}} رساندن هدف و پیام [[رسول خدا]]{{صل}} به مردم است. ازاین‌رو اگر امام{{ع}} اعلم از همه مردم نباشد، تضمینی وجود ندارد که احکام و حدود الهی را صحیح و کامل به مردم برساند و آنها را دگرگون ننماید؛ همان‌طور که [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این زمینه فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"وَ أَمَّا وُجُوبُ کَونِهِ أَعلَمَ النَّاسِ فَإِنَّهُ لَو لَم یَکُن عَالِماً لَم یُؤمَن أَن یَقلِبَ الأَحکَامَ وَ الحُدُود".}}<ref>"علل الشرایع"، ص۲۰۴؛ "بحار الانوار" ج۲۵، ص۱۶۵.</ref> اما وجوب اعلم بودن امام{{ع}} برای آن است که اگر او اعلم نباشد، مردم از تغییر یافتن احکام و حدود الهی ایمن نخواهند بود.»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛}}
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«'''ادله عقلی''': غایت قوه نبوت و [[امامت]] این است که به مرتبه‌ای برسند که "عقل بالفعل" از برای آنها حاصل شود و "عقل بالفعل" آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشند، به نحوی که گویا آنها را مشاهده می‌کند و هیچ یک از آنها از ذهن آنان زایل نشوند. این معنی از کلام حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آشکار می‌شود که فرمود {{عربی|اندازه=155%|"لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقِیناً"}} <ref>غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶، دارالکتب الاسلامی/ قم، ۱۴۱۰.</ref> اگر پرده از میان برداشته شود، به یقین من هیچ زیادتی حاصل نمی‌شود. یعنی اشیاء را به نحوی که هستند مشاهده می‌کنم و علم به آنها دارم. اگر از کتاب و سنت بینات و شواهدی بر آگاهی بالفعل انبیا و ائمه{{عم}} به دست ما نرسیده بود، دلایل عقلی بر آن کافی و واضح بود و آن دلایل عبارت‌اند از:
::::::الف. '''قاعده لطف''': همان طور که با استناد به قاعده لطف، نصب نبوت و [[امامت]] بر حق تعالی لازم است، مزین و متّصف بودن آنها به اکمل صفت، یعنی علم تام نیز عقلاً بر حکیم واجب است. اگر انبیا و ائمه{{عم}} متصف به علم تام نباشند، ناقص خواهند بود و این مخالف با مقتضای لطفی است که برای خداوند واجب است؛<ref>الفیه علی هامش علم الائمة، محمد گیلانی، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بی‌تا/ اول.</ref> زیرا ترک لطف موجب اخلال به غرض است، غرض خداوند از نبوت و [[امامت]] رساندن انسان‌ها به کمال است و رساندن به کمال با علم تام است و اگر لطف انجام نگیرد این غرض به دست نخواهد آمد و نقص غرض از حکیم قبیح است.
::::::ب. '''قاعده وجود مقتضی و عدم مانع''': اعطای علم فعلی، داخل در عموم قدرت فعل خداوند می‌باشد و از اصول مسلّم علم الهی هم این است که مقتضای کمال در افاضه آن است، پس مقتضی موجود بوده، از طرفی هم مانعی از جانب انبیا و ائمه{{عم}} بر اخذ علم فعلی نیست، چون آنها اشرف ممکنات و اتم مخلوقات هستند، پس بالاترین مرتبه قابلیت درک این اعطا و فیوضات الهی هستند. از این‌رو با وجود مقتضی و عدم مانع، عقلاً درست نیست که خداوند قدرتش را درباره برگزیدگانش اظهار نکند و آنان را بر نحو علم کامل‌تر قرار ندهد.
::::::ج. '''قاعده افضلیت''': عقل چنین می‌یابد که بر خداوند سبحان لازم است حجّتی بین خود و بندگانش قرار دهد که مبلّغ احکام او و بیانگر نظام الهی باشد. آن حجت هم باید دارای تمام اوصاف کمال و مبرّا از همه خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که معرض توهین و انتقاد و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید صورت و سیرتش از همه نقص‌ها به دور باشد، تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی را یارای احتجاج بر او و برتری در فضل و علم نسبت به او نباشد. حال اگر [[پیامبر]]{{صل}} و امام{{ع}}، به چیزی از موضوعات و احکام جاهل باشد و افراد دیگری عالم به آن باشند، لازم می‌آید، که آنها افضل و اعلم از [[پیامبر]]{{صل}} و امام{{ع}} باشند و تقدیم مفضول جاهل بر فاضل عالم عقلاً باطل است. بنابراین اصلاً شایسته نیست که جاهل غافل ولو در بعضی از موضوعات و احکام از جانب خداوند منصوب بر ارشاد مردم باشد. <ref>الفیه علی هامش علم الائمة، ص۱۶۱.</ref>»<ref>[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]] ص: ۲۷۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۶. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخارایی‌زاده؛}}
{{جمع شدن|۶. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخارایی‌زاده؛}}
[[پرونده:11117.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام حسین اعرابی]]]]
[[پرونده:11117.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام حسین اعرابی]]]]
۵۳٬۳۷۰

ویرایش