پرش به محتوا

القاب حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۹: خط ۴۹:
==اسمای حسنای زهرا{{س}}==
==اسمای حسنای زهرا{{س}}==
[[ابن شهر آشوب]] آورده است که [[کنیه]] [[فاطمه]]{{س}}، [[ام الحسن]]، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمة و [[ام ابیها]] بود. نام‌های آن [[حضرت]] به طوری که [[ابوجعفر قمی]] نقل کرده، عبارت است از: [[فاطمة]]، [[بتول]]، [[حصان]]، [[حرة]]، [[سیدة]]، [[عذرا]]، [[حوراء]]، [[مبارکة]]، [[طاهرة]]، [[زکیة]]، [[راضیة مرضیة]]، [[محدثة]]، [[مریم کبری]] و [[صدیقة کبری]]. در [[آسمان]] او را نوریة سماویة و حانیة می‌گویند. ما از نظر گفتارش او را صدیقة و از نظر احوالش مبارکة و از نظر کردارش طاهرة و به خاطر پاکیش، زکیة و به دلیل رضایتش، رضیة و به خاطر مقبولیتش، مرضیة و به دلیل هم سخنیش با [[فرشتگان]]، محدثة و برای [[آزاد]] منشی اشحرة و به دلیل سروریش، سیدة و به خاطر قوام و منزلتش حصان و برای طهارتش، بتول و به جهت نورانیتش، [[زهرا]] و به دلیل عصمتش، مریم کبری می‌گوییم. همچنین او را زاهدة، صفیة، عابدة، رضیة، راضیة، مرضیة، مجتهدة شریفة، قانتة عفیفة، سیدة نسوان، [[حبیبة]] [[رحمان]]، محتجبة از خازنان [[جهان]]، صفیة رحمان، دخت خیر المرسلین، [[نور]] چشم [[سرور]] همه [[مخلوقات]] می‌خوانیم. واسطة العقد (گوهر گرانقدر میانه گلوبند) بین [[زنان]] جهانیان، و دادخواه [[روز رستاخیز]] مقابل [[عرش خدا]]، میوه شیرین [[نبوت]]، ام الائمة، شکوفه [[قلب]] [[شفیع]] [[امت]] ([[پیامبر]])، زهراء محترمة، [[عذراء]] محتشمة، بزرگ بانوی زیر گنبد [[خضراء]] (آسمان)، انسیة حوراء، بتول عذراء، [[سرور زنان]]، [[وارث]] سرور [[انبیا]] و همتای سرور [[اوصیا]]. [[فاطمه زهرا]]، [[صدیقه]] کبری، راحت [[روح]] [[مصطفی]]، [[تحمل]] کننده [[مصائب]] جانکاه بدون [[بی‌تابی]] و فغان، همدم درخت [[طوبی]]. آنکه درباره او و [[همسر]] و فرزندانش، [[سوره هل اتی]] نازل شده، [[دخت پیامبر]] و همدم [[وصی پیامبر]]، [[مادر]] [[سبطین]] و [[جده]] [[امامان]] و بانوی زنان [[دنیا]] و [[آخرت]]. همسر [[مرتضی]]، مادر [[امام مجتبی]] و دخت [[سید]] مصطفی، بانوی از دست رفته، بزرگوار ستمدیده، شهیده، [[سیده]] رشیده، همتای مریم، دخت [[پیامبر اکرم]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[بریده]] از هر [[بدی]] مشخص، وسیله هر [[نیکی]] که در [[انجیل]] توصیف شده است. آنکه به [[نیکی]] و [[تعظیم]] موصوف است. دردانه صاحب [[وحی]] و [[تنزیل]] و [[نیایش]] [[ابراهیم خلیل]]. ستایشگرش [[خداوند جلیل]]. خواستگارش علی [[مرتضی]] به امر خدای [[جبرئیل]]<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج۲، ص۱۱۲ و ۱۱۳؛ مسند فاطمة الزهراء{{س}}، شیخ عزیزالله عطاردی، ترجمه: محمد رضا عطایی، ص۳۸ و ۳۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۵۸.</ref>
[[ابن شهر آشوب]] آورده است که [[کنیه]] [[فاطمه]]{{س}}، [[ام الحسن]]، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمة و [[ام ابیها]] بود. نام‌های آن [[حضرت]] به طوری که [[ابوجعفر قمی]] نقل کرده، عبارت است از: [[فاطمة]]، [[بتول]]، [[حصان]]، [[حرة]]، [[سیدة]]، [[عذرا]]، [[حوراء]]، [[مبارکة]]، [[طاهرة]]، [[زکیة]]، [[راضیة مرضیة]]، [[محدثة]]، [[مریم کبری]] و [[صدیقة کبری]]. در [[آسمان]] او را نوریة سماویة و حانیة می‌گویند. ما از نظر گفتارش او را صدیقة و از نظر احوالش مبارکة و از نظر کردارش طاهرة و به خاطر پاکیش، زکیة و به دلیل رضایتش، رضیة و به خاطر مقبولیتش، مرضیة و به دلیل هم سخنیش با [[فرشتگان]]، محدثة و برای [[آزاد]] منشی اشحرة و به دلیل سروریش، سیدة و به خاطر قوام و منزلتش حصان و برای طهارتش، بتول و به جهت نورانیتش، [[زهرا]] و به دلیل عصمتش، مریم کبری می‌گوییم. همچنین او را زاهدة، صفیة، عابدة، رضیة، راضیة، مرضیة، مجتهدة شریفة، قانتة عفیفة، سیدة نسوان، [[حبیبة]] [[رحمان]]، محتجبة از خازنان [[جهان]]، صفیة رحمان، دخت خیر المرسلین، [[نور]] چشم [[سرور]] همه [[مخلوقات]] می‌خوانیم. واسطة العقد (گوهر گرانقدر میانه گلوبند) بین [[زنان]] جهانیان، و دادخواه [[روز رستاخیز]] مقابل [[عرش خدا]]، میوه شیرین [[نبوت]]، ام الائمة، شکوفه [[قلب]] [[شفیع]] [[امت]] ([[پیامبر]])، زهراء محترمة، [[عذراء]] محتشمة، بزرگ بانوی زیر گنبد [[خضراء]] (آسمان)، انسیة حوراء، بتول عذراء، [[سرور زنان]]، [[وارث]] سرور [[انبیا]] و همتای سرور [[اوصیا]]. [[فاطمه زهرا]]، [[صدیقه]] کبری، راحت [[روح]] [[مصطفی]]، [[تحمل]] کننده [[مصائب]] جانکاه بدون [[بی‌تابی]] و فغان، همدم درخت [[طوبی]]. آنکه درباره او و [[همسر]] و فرزندانش، [[سوره هل اتی]] نازل شده، [[دخت پیامبر]] و همدم [[وصی پیامبر]]، [[مادر]] [[سبطین]] و [[جده]] [[امامان]] و بانوی زنان [[دنیا]] و [[آخرت]]. همسر [[مرتضی]]، مادر [[امام مجتبی]] و دخت [[سید]] مصطفی، بانوی از دست رفته، بزرگوار ستمدیده، شهیده، [[سیده]] رشیده، همتای مریم، دخت [[پیامبر اکرم]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[بریده]] از هر [[بدی]] مشخص، وسیله هر [[نیکی]] که در [[انجیل]] توصیف شده است. آنکه به [[نیکی]] و [[تعظیم]] موصوف است. دردانه صاحب [[وحی]] و [[تنزیل]] و [[نیایش]] [[ابراهیم خلیل]]. ستایشگرش [[خداوند جلیل]]. خواستگارش علی [[مرتضی]] به امر خدای [[جبرئیل]]<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج۲، ص۱۱۲ و ۱۱۳؛ مسند فاطمة الزهراء{{س}}، شیخ عزیزالله عطاردی، ترجمه: محمد رضا عطایی، ص۳۸ و ۳۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۵۸.</ref>
==[[القاب]] [[نیکو]]==
یکی از [[القاب حضرت فاطمه]] زهرا{{س}} الفاضلة<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.</ref> (دارای اوصاف [[پسندیده]]) است. فضیلت‌های [[فاطمه زهرا]]{{س}} هم ذاتی است و هم خارجی. فضیلت‌های خارجی عبارت است از چیزهایی مانند اصالت [[خانوادگی]] و [[شرافت]] [[نسب]]؛ او [[دختر خاتم پیامبران]]، [[سلطان]] عالم و [[افتخار]] [[بنی‌آدم]] است. مادرش [[خدیجه]] [[طاهره]] و همسرش [[امیر مؤمنان]] [[قطب عالم امکان]] و [[فرزندان]] او [[ائمه معصومین]] هستند. کیفیت انعقاد نطفه آن [[حضرت]]، [[شیوه]] ولادت و ویژگی‌هایی نظیر اینها از امتیازات ذاتی اوست و از بهترین [[فضایل]] ذاتی آن حضرت، [[عفت]]، [[عصمت]]، [[معارف]] حقه و [[حقایق]] نظری است که در او به کمال رسیده است.
او نه تنها [[فاضله]] یعنی دارای [[فضیلت]] است بلکه «ام الفضائل»<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۹۵.</ref> ([[مادر]] فضیلت‌هاست) و فضایل از او سرچشمه می‌گیرد.
همچنین [[فاطمه]]{{س}}، الرشیدة<ref>موسوعة زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۸۵.</ref> به حد [[رشد]] رسیده است. [[رشید]] از [[اسمای حسنای الهی]] است و رشیده، مؤنث رشید به معنای [[هدایت کننده]] به راه درست است. فاطمه زهرا{{س}} به تمام معنا رشیده بود. او تمامی [[سیر]] [[تکامل]] را پیش از پا نهادن به این [[دنیا]] طی نموده بود. در شکم مادر با او سخن می‌گوید و با او انس می‌گیرد؛ او و فرزندانش [[هادیان]] [[جامعه انسانی]] به راه صواب و نگاه دارنده از راه شقاوت‌اند.
همچنین {{متن حدیث|الْحُرَّةُ}}<ref>موسوعة زیارات المعصومین، ج۳، ص۱۲.</ref> [[آزاد]] است. فاطمه زهرا{{س}} [[سرور زنان]] آزاد و بزرگوار است. این [[لقب]] هنگامی که فاطمه{{س}} در بستر [[بیماری]] بود و آن دو نفر برای عیادتش آمدند، به وسیله [[امیرمؤمنان]] برای فاطمه{{س}} به کار گرفته شد و فرمود: ای [[حره]]! فلانی و فلانی آستانه در ایستاده‌اند و می‌خواهند بر تو [[سلام]] کنند، نظر شما چیست؟ فرمود: [[خانه]]، [[خانه]] تو و [[زن]] آزاد [[همسر]] توست؛ هر طور می‌خواهی عمل کن»
<ref>{{متن حدیث|أَيَّتُهَا الْحُرَّةُ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ بِالْبَابِ يُرِيدَانِ أَنْ يُسَلِّمَا عَلَيْكِ فَمَا تَرَيْنَ قَالَتْ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ فَافْعَلْ مَا تَشَاءُ}}؛ کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۹.</ref>.
در کتاب [[الخصائص الفاطمیه (کتاب)|الخصائص الفاطمیه]] آمده: [[حره]] زنی است که [[عبادت]] او [[خالص]] است<ref>کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۹۲.</ref>.
شاید کاربرد حره به وسیله [[حضرت امیر]]{{ع}} به همسرش به این خاطر باشد که: ای [[فاطمه]]! من تو را [[الزام]] به [[اذن]] برای آنان نمی‌کنم؛ تو حره و مختار و مطاعی... و اگر حره را به معنای کریمه بگیریم، شاید منظور این باشد که برای جلب [[محبت]] و [[کرم]] افراد بزرگوار و [[بخشنده]] و برای رسیدن به مطلب مورد نظر، رسم به کار بردن این واژه در [[مدح]] و [[ستایش]] آنان بوده و [[حضرت علی]]{{ع}} هم فاطمه{{س}} را این‌گونه خطاب کردند تا برای آن دو اجازه بگیرند<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۹۲.</ref>.
در [[روایات]] آمده که [[خطبه]] [[ازدواج حضرت فاطمه]] زهرا{{س}} توسط فرشته‌ای به نام راحیل در [[بیت المعمور]] میان عده‌ای از [[آسمانیان]] خوانده شد و آن [[فرشته]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را [[عبد خدا]] و [[فاطمه زهرا]]{{س}} را أمه [[خداوند]] خواند: «خداونډ [[مالی]] چیره، [[برگزیده]] کرم و بزرگی‌اش را برای [[کنیز]] خود، [[سرور زنان]] و دختر بهترین [[پیامبران]] برگزید»<ref>{{متن حدیث|اخْتَارَ الْمَلِكُ الْجَبَّارُ صَفْوَةَ كَرَمِهِ وَ عَبْدَ عَظَمَتِهِ لِأَمَتِهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ بِنْتِ خَيْرِ النَّبِيِّينَ}}؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۴۸.</ref>.
و در جای دیگر آمده است که [[جبرئیل]] بر [[پیامبر]] نازل شد و گفت:
خداوند به من [[وحی]] نمود، صیغه [[عقد]] را به این صورت بخوانم: کنیز خود فاطمه{{س}} دختر حبیبم محمد{{صل}} را به [[ازدواج]] [[عبد]] خود [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} در آوردم و من نیز عقد [[نکاح]] را جاری کردم<ref>کشف الغمة، علی بن عیسی بن أبی الفتح الإربلی، ج۱، ص۳۵۷؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۸.</ref>.
در روایتی دیگر به فاطمه{{س}} صفت «منتخب [[خدا]] و کنیز [[برگزیده خداوند]]» داده شده است. [[رسول خدا]] می‌فرماید: هنگامی که به [[معراج]] رفتم، دیدم بر در [[بهشت]] نوشته شده بود: «خدایی جز خدای یگانه نیست؛ [[محمد]]{{صل}} [[رسول]] خداست؛ علی{{ع}} [[دوست]] خداست؛ حسن و حسین{{ع}} [[برگزیده خدا]] هستند و [[فاطمه]]{{س}} [[کنیز]] خداست، [[لعنت خدا]] بر [[کینه‌ورزان]] آنان باد»<ref>{{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِيٌّ حَبِيبُ اللَّهِ‌، الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ، فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ، عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ}}؛ تاریخ بغداد، ابوبکر خطیب بغدادی، ج۵، ص۸۷.</ref>.
همچنین [[خداوند]] وقتی در برابر [[فرشتگان]] به [[عبادت فاطمه]] زهرا{{س}} [[مباهات]] می‌کند از آن [[حضرت]] با این واژه یاد می‌کند: «ای فرشتگانم به کنیزم فاطمه{{س}} [[سرور]] [[کنیزان]] من بنگرید که «چگونه» در برابر من ایستاده و از [[ترس]] شانه‌هایش می‌لرزد»<ref>{{متن حدیث|يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي‌...}}؛ امالی شیخ صدوق، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۲.</ref>.
از [[القاب]] دیگر حضرت «[[کوثر]]» است. [[فرزندان فاطمه]]{{س}} [[ذریه]] [[پیامبر]] و کوثر جاری ایشانند. در برخی منابع و مآخذ آماری، تعداد [[سادات]] را در [[ایران]]، سه میلیون، [[عراق]] یک میلیون، [[مصر]] پنج میلیون، [[مغرب]] اقصی پنج میلیون، [[یمن]] و [[هند]] و [[پاکستان]] حدود بیست میلیون نفرند. البته در [[ترکیه]] نیز حدود نه میلیون نفر از [[علویون]] منتسب به آن [[خاندان]] [[زندگی]] می‌کنند؛ هرچند از نظر [[فکری]] و [[تربیتی]] برخلاف [[خط فکری]] [[اهل بیت]] هستند<ref>صدیقه طاهره{{س}} بانوی بزرگ اسلام، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۷۲.</ref>.
حضرت فاطمه{{س}} تبار زیبای [[نبوت]] است. او سبب [[استمرار هدایت]] و [[حافظ]] [[سنن]] پیامبر است. [[امامان معصوم]] [[فرزندان]] اویند و آن حضرت همانند درختی شاداب است که شاخه‌ها و برگ‌هایش گسترده شده است و در هر [[زمان]] به [[فرمان]] پروردگارش میوه می‌دهد.
از دیگر القاب ایشان: {{متن حدیث|مُبَشَّرَةِ الْأَوْلِيَاءِ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۸.</ref> مژده دهنده [[دوستداران]] است. پیامبر به [[فاطمه زهرا]]{{س}} که با یادآوری [[محشر]] و ویژگی‌های آن [[اندوهگین]] شده بود، [[دلداری]] می‌داد و [[منزلت]] او را در آن [[روز]] برایش بازگو می‌کرد.
از دیگر القاب حضرت {{متن حدیث|الطَّاهِرَةُ}}<ref>موسوعة زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۸۳.</ref> است. طاهر از اسامی خداوند به معنای منزه از شبیه و مانند و [[ضد]] داشتن و دور از [[صفات ممکنات]] و حالات [[مخلوقات]] است. [[فاطمه]]{{س}} [[مظهر اسم]] طاهر است؛ در میان مخلوقات مانندی ندارد و در میان [[زنان]] شبیهی برایش نیست<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۶۱.</ref>.
[[طاهره]] یکی از نه اسمی است که [[امام صادق]]{{ع}} برای [[فاطمه زهرا]]{{س}} برشمردند که:
{{متن حدیث|لِفَاطِمَةَ{{س}} تِسْعَةُ أَسْمَاءٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَاطِمَةُ وَ الصِّدِّيقَةُ وَ الْمُبَارَكَةُ وَ الطَّاهِرَةُ وَ الزَّكِيَّةُ وَ الرَّضِيَّةُ وَ الْمَرْضِيَّةُ وَ الْمُحَدَّثَةُ وَ الزَّهْرَاءُ...}}<ref>الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۱۴؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰.</ref>.
[[اسماء]] از [[پیامبر]] درباره تفاوت فاطمه زهرا{{س}} با دیگر زنان در مسائل زنانه سؤال کرد. پیامبر فرمود: آیا نمی‌دانی دخترم [[پاک]] و [[پاکیزه]] است: {{متن حدیث|أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ ابْنَتِي طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ- لَا يُرَى لَهَا دَمٌ فِي طَمْثٍ وَ لَا وِلَادَةٍ؟}}؛ آیا نمی‌دانی که دخترم فاطمه{{س}} پاک و پاکیزه است و [[ناپاکی]] [[حیض]] و نفاس از او دور است»<ref>فضائل الخمسة من الصحاح الستة، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۲۴.</ref>.
همچنین به آن [[حضرت]] {{متن حدیث|مُطَهَّرَةٌ مِنَ الْأَرْجَاسَ‌}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، ج۵، ص۱۱۲.</ref> عاری از [[پلیدی]] می‌گویند. طهر به معنی پاک بودن از [[نجاست]] و چرک و هر چیزی است که موجب [[زشتی]] است. درباره [[حضرت زهرا]]{{س}} این [[لقب]] به [[پاکی]] از چرک‌های ظاهری و [[باطنی]] اشاره دارد. امام صادق{{ع}} در بیان چگونگی [[تولد حضرت زهرا]]{{س}} فرمود:
{{متن حدیث|فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ{{س}} طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً}}؛ «[[حضرت خدیجه]]، فاطمه{{س}} را پاک و پاکیزه به [[دنیا]] آورد»<ref>امالی شیخ صدوق، ص۴۷۵؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳.</ref>. 
به فاطمه{{س}}: {{متن حدیث|الْمُهَذَّبَةِ مِنَ الْخَنَاءِ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۰۳.</ref> عاری از سخنان [[زشت]] هم می‌گویند.
فاطمه [[مطهره]]{{س}}، «[[معصومه]]» بود. [[عصمت]] از [[فکر]] و فعل [[گناه]]، [[عصمت از خطا]] و [[اشتباه]] و حتی از [[سهو]] و [[نسیان]] داشت. به همین جهت به او: {{متن حدیث|الْمَعْصُومَةِ مِنْ كُلِّ سُوءٍ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.</ref> محفوظ از هر [[بدی]] هم می‌گویند.
چنانکه در [[زیارت]] ایشان آمده است:
{{متن حدیث|سَيِّدَةِ النِّسَاءِ وَ وَارِثَةِ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ قَرِينَةِ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَعْصُومَةِ مِنْ كُلِّ سُوءٍ صَلَاةً طَيِّبَةً مُبَارَكَةً}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>؛ «[[سرور زنان]]، [[وارث پیامبر]]، همتای [[امیرالمؤمنین]]، زنی که از هر [[بدی]] به دور است، [[درود]] فرست، درودی [[پاک]] و پر [[برکت]]».
[[معصومین]] به جهت [[علم خدادادی]] و [[اراده]] محکم و [[قوی]]، به [[مقام]] مصونیت کامل از [[گناه]] یعنی [[عصمت]] رسیده‌اند. این [[موهبت]] [[خدادادی]] ناشی از قابلیت و [[شایستگی]] ارادی آنان است؛ یعنی [[علم خداوند]] به این شایستگی سبب شد تا آنان را برگزیند و از فضل خود این [[پاداش]] را به آنان [[عنایت]] کند تا [[راهنمایی]] مطمئن برای [[بشر]] باشند. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره می‌فرماید:
[[خداوند متعال]]، از [[فرزندان آدم]] انسان‌هایی را [[انتخاب]] کرد و [[تولد]] آنها را پاک و بدن‌هایشان را [[پاکیزه]] گردانید و آنها را در صلب مردان و رحم [[زنان]] محافظت کرد؛ نه برای‌طلبی که از [[خداوند]] داشته باشند بلکه به این سبب که خداوند، در هنگام [[آفرینش]] می‌دانست که آنان از او [[فرمانبرداری]] و [[عبادت]] می‌نمایند و هیچ‌گونه شرکی نسبت به او [[روانی]] دارند. پس اینان با فرمانبرداری خداوند به این [[کرامت]] و [[منزلت]] والا نزد او دست یافتند<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰، ص۱۷۰.</ref>.
از دیگر [[القاب]] [[حضرت]] {{متن حدیث|الصِّدِّيقَةُ}}<ref>موسوعة زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۷۷.</ref> [[تصدیق]] کننده [[پیامبر]] در حد کمال بود. [[علامه مجلسی]] در توضیح این صفت می‌آورد: همان‌گونه که از [[اخبار]] به دست می‌آید، [[صدیقه]] به معنای [[معصومه]] است و برای [[نامگذاری]] [[حضرت زهرا]]{{س}} به صدیقه دو وجه ذکر می‌کند:
الف: او را صِدیقه گویند چون اولین [[زن]] پس از مادرش [[خدیجه]] است که پیامبر را تصدیق نمود. صِدّیق کسی است که آنچه را خداوند به پیامبرش نازل کرده، بپذیرد و [[ایمان]] بیاورد:
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>.
ب: او در گفتار و [[رفتار]] بسیار صادق بود؛ به گونه‌ای که کارهای او گفتارش را تصدیق می‌نمود. [[پیامبر]] به علی{{ع}} می‌فرماید: سه چیز به تو عطا شده که به هیچ کس حتی به من نیز داده نشده است؛ داماد شخصی مانند من و این به من داده نشده است. همسری [[صدیقه]] مانند دخترم که به من همسری مانند او داده نشده است. حسن و حسین{{عم}} که از صلب تو هستند و مانند آن دو به من عطا نشده است، اما شما همه از من و من از شما هستم.<ref>{{متن حدیث|اوتيت ثلاثا لم يؤتهن أحد و لا أنا، صهرا مثلي و لم اوت انا مثلک، و أوتيت زوجة صديقة مثل ابنتي و لم أوت مثلها زوجة، و اوتيت الحسن و الحسن من صلبك و لم اوت من صلبي مثلهما، و لكنكم مني و انا منكم}}؛ الریاض النضرة فی مناقب العشره، محب الدین طبری، ج۳، ص۱۷۲؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۴۸.</ref>.
[[فاطمه زهرا]]{{س}} در گفتار و [[کردار]] به حدی [[راستگو]] و درست‌کردار بود که برای این صفت ایشان، دارای چند [[لقب]] مانند: صادقه، صدیقه و صدوقه است. پدرش به علی{{ع}} می‌گوید: هر چه [[فاطمه]]{{س}} می‌گوید، بپذیر و [[تأیید]] کن. فرمودند: «ای علی! من فاطمه{{س}} را به مسائلی [[وصیت]] کردم و مطالبی را به او گفته‌ام که برایت بگوید، هر چه فاطمه{{س}} گفت آن را اجراکن؛ زیرا او بسیار راستگو و صادق است. سپس زهرا{{س}} را در آغوش گرفت و سرش را بوسه زد و فرمود: فاطمه [[جان]]! پدرت فدایت باد»<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنِّي قَدْ أَوْصَيْتُ فَاطِمَةَ ابْنَتِي بِأَشْيَاءَ وَ أَمَرْتُهَا أَنْ تُلْقِيَهَا إِلَيْكَ فَأَنْفِذْهَا فَهِيَ الصَّادِقَةُ الصَّدُوقَةُ ثُمَّ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ قَالَ فِدَاكِ أَبُوكِ يَا فَاطِمَةُ}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۲، ص۴۹۰.</ref>.
در سخنی از [[امام صادق]]{{ع}}، [[حضرت]] فاطمه{{س}}، صدیقه کبری خوانده شده است: «او صدیقه کبراست و گردونه [[امت‌های پیشین]] بر مدار [[شناخت]] او گردیده است»<ref>{{متن حدیث|وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى}}؛ امالی، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۸۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.</ref>.
بعضی از [[علما]] در تبیین این سخن [[امام صادق]]{{ع}} نوشته‌اند که: بنابراین همه [[پیامبران]]، امت‌های خود را به [[شناخت]] [[مقامات]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} دستور می‌دادند؛ اگر یکی از [[امت‌ها]] این [[ذات مقدس]] (فاطمه زهرا{{س}}) را نمی‌شناخت، [[اعمال]] او پذیرفته نبود<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.
همچنین [[لقب]] دیگر [[حضرت]]، {{متن حدیث|أُمُّ الْعُلُوم‌}}<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۱۹.</ref> [[مادر]] [[دانش‌ها]] است. این [[کنیه]] نشان از بسیاری [[دانش]] و احاطه کامل و تبحر تام او در [[علوم نقلی]] و [[عقلی]] دارد؛ به گونه‌ای که همگان از [[گنجینه دانش]] او جرعه نوشند. او نهالی ریشه‌دار و پرمغز از بوستان [[نبوت]] است. او گوهری [[پاک]] از نسلی [[کریم]] است: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.
[[حضرت صدیقه طاهره]]{{س}}، {{متن حدیث|أُمُّ الْأَسْمَاء}} هم بود و این شاید به واسطه این باشد که [[ائمه طاهرین]]، [[اسمای حسنای الهی]] بودند؛ چنان‌که آمده است:
{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا}}<ref>«و خداوند را نام‌های نیکوتر است، او را بدان‌ها بخوانید! و آنان را که در نام‌های خداوند کژاندیشی می‌کنند وانهید، به زودی بدانچه می‌کرده‌اند کیفر می‌بینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّذِينَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا}}؛ امام صادق{{ع}} درباره گفتار [[خداوند متعال]] (و [[نیکوترین نام‌ها]] به لحاظ معانی ویژه خداست، پس او را با آن نام‌ها بخوانید) فرمودند: به [[خدا]] قسم ما اسمای حسنای خدا هستیم که [[خداوند]] عملی را از [[بندگان]] قبول نمی‌کند مگر با [[معرفت]] و شناخت ما»<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>.
به ایشان {{متن حدیث|اُمُّ الْهَنَاءُ}} هم گفته‌اند و هناء به فتح‌ها و نون برگرفته از الهَنِیء است و عیش هنیء، [[خوشی]] و گوارا شدن [[معیشت]] و زندگانی است؛ تهنیت نیز از این باب است که در [[اعیاد]] و ایام [[سرور]] گفته می‌شود؛ لفظ هنیئاً در [[آشامیدن]] آب در میان [[اعراب]] دعای مخصوص است که رسم شده و [[حدیث]] [[نزول]] جام و آشامیدن [[خمسه طیبه]] از آن و خطاب [[خداوند سبحان]] به آنان: {{متن حدیث|هَنِيئاً مَرِيئاً لَكَ يَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ‌}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۳۱۱.</ref> نیز از این ریشه است. این [[کنیه]] را برای [[حضرت زهرا]]{{س}} تفأل به خیر زده بودند یعنی همیشه زندگانی این دختر در [[روزگار]] گوارا باشد. [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} خود اصل اصیل گوارایی و سازگاری است که شوهر بزرگوارش برای این [[نعمت خدا]] را [[شاکر]] بود<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۵۵.</ref>.
{{متن حدیث|أُمُّ الْفَضَائِل‌}} هم از کنیه شریفه آن [[حضرت]] است. [[فضائل]] جمع [[فضیلت]] است که در [[فارسی]] به معنی فزون است. فضیلت او از نظر اصالت، [[شرافت]]، [[خلقت]] نوری و [[عصمت]] معلوم است. این [[القاب]] همه مشعربه [[کمالات]] ذاتیه و [[فضایل]] خارجیه و [[زکیه]] [[مرضیه]] است.
{{متن حدیث|السَّيِّدَةُ}} هم یکی از القاب [[صدیقه]] کبری است. در معنی سَیِّد آمده که برگرفته از سواد است و سَیِّدُ القوم یعنی مالک السواد الاعظم و آن کسی است که [[اطاعت]] وی [[واجب]] است و استعمال آن دو قسم است یا به اطلاق و یا به تقیید، اما اطلاق مخصوص به [[حق تعالی]] است و تقیید و اضافه برای [[خلق]] است. کاربرد [[سید]] در [[وجوب اطاعت]] بر دو قسم است: اول، سید کسی است که در [[قوم]] خود [[مطاع]] باشد. دوم، قومش اطاعت او را بر خودشان واجب دانند. معنی اول خاص و معنی دوم عام است و آن کسی است که [[خداوند]] [[اطاعت]] [[امر]] و [[حکم]] او را بر همه [[آفریدگان]] واجب فرموده باشد و این معنی [[ولایت]] و [[امامت]] است با [[علم]] و عمل و [[حلم]] و [[اطاعت خدا]] و [[پرهیزگاری]] با جدایی از خلق از نظر [[وصف]] و حال و [[پیوستگی]] و بستگی به [[خالق]] از جهت شخصی و [[حقیقی]] با [[ملکات]] دیگر که از لوازم وجود اوست و بنا بر آنچه که معلوم است، هیچ یک از این ملکات و [[کمالات]] را نمی‌توان از [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[نفی]] و سلب کرد یا ناقص دانست. در قسم اول [[ابوبکر]] عرض کرد: {{متن حدیث|أَنْتِ سَيِّدَةُ أُمَّةِ أَبِيكِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّيِّبَةُ لِبَنِيكِ‌}}؛ «تو بانوی [[امت]] پدرت و درخت [[پاک]] برای فرزندانت هستی»<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۳۱.</ref>. اما در معنی دوم [[وجوب اطاعت]] [[امر]] اوست بدون [[منصب امامت]] به طریق عموم؛ یعنی اگر فاطمه زهرا{{س}} امری کند و حکمی فرماید بر همه افراد و [[آحاد]] [[مردم]] لازم است [[اطاعت]] نمایند. در روایتی است که [[حضرت رسول]] به [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود: امر [[فاطمه]] را اطاعت کن؛ این سخن از کسی است که متصل به سرچشمه [[وحی]] و [[تنزیل]] است<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۸۲ و ۸۳.</ref>.
{{متن حدیث|سَيِّدَةِ النِّسْوَانِ‌}} هم از [[روایت شریف]] فاطمه زهرا{{س}} [[سیده زنان]] عالمیان از اولین تا آخرین است، برگرفته شده است و در [[لقب]] [[سید]] به طور مطلق، [[سیادت]] [[حضرت]] اختصاص به [[زنان]] ندارد، بلکه از مردان هم [[افضل]] است، اما این لقب اختصاص به نسوان دارد. فاطمه{{س}} سیده زنان این امت است؛ سیده زنان عالم خود است؛ سیده زنان [[مؤمنان]] است؛ سیده زنان اولین و آخرین است؛ [[سیده زنان اهل بهشت]] است؛ سیده زنان در [[روز قیامت]] است و بر همه زنان عالمیان از اولین و آخرین [[برتری]] دارد و چون این امت به مفاد: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> بهترین [[امت‌ها]] شدند و آن [[مخدره]] بر زنان این امت برتری یافت، پس بر زنان امت‌های دیگر به طریق اولی برتری دارد.
{{متن حدیث|الْحَوْرَاءُ}} هم از [[القاب]] [[طیبه]] [[بانوی بانوان]] است. حَوْراء، جمع حُور یعنی آنکه سپیدی چشم او و سیاهی آن پررنگ باشد. [[خداوند عزوجل]] می‌فرماید: {{متن قرآن|حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ}}<ref>«سیه‌دیده زنانی پرده‌نشین در خیمه‌ها» سوره الرحمن، آیه ۷۲.</ref>. [[حوراء]] زنی است که چشمانی [[زیبا]] دارد که سفیدی او در نهایت سفیدی و سیاهی چشمان او نیز در نهایت سیاهی است که این یکی از [[صفات]] [[حورالعین]] است. [[خلقت]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[نصیبی]] از [[بهشت]] داشت؛ از این رو ایشان صفات حوریان را دارا بودند<ref>دانستنی‌های فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۵ و ۹۶.</ref> و از آنجا که [[خلقت]] [[حضرت فاطمه]]{{س}} با میوه‌های بهشتی در [[ارتباط]] بوده است، از این جهت صفات حوریه‌های بهشتی نیز در وجود آن حضرت نمایان می‌شود و او را «حوریه» نامیده‌اند. گویند: فاطمه{{س}} «[[فرشته]] [[خصال]]» بود و زهرا{{س}} بوی بهشت می‌داد<ref>دانستنی‌های فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۷.</ref>.
همچنین از او به عنوان {{متن حدیث|حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ}} حوریه‌ای که [[انسان]] است یاد می‌کنند؛ چنانچه [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ}}؛ «فاطمه حوریه‌ای به شکل انسان است و من هرگاه [[مشتاق]] بوی بهشت می‌شوم، بوی دخترم فاطمه را استشمام می‌کنم»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۴.</ref>.
نیز در روایتی از [[ابن عباس]] [[رسول الله]] فرمود: {{متن حدیث|وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ}}؛ «فاطمه دختر من [[برترین]] [[زنان]] از اولین تا آخرین آنهاست. فاطمه [[زهرا]] پاره تن من است. [[زهرا]] [[نور]] دو چشم من است. [[زهرا]] میوه [[قلب]] من است. زهرا[[روح]] و [[جان]] من است. [[زهرا]] حوریه‌ای است که به قیافه انسان در آمده است»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۲.</ref>.
حورالعین به تصریح [[قرآن]] همواره دوشیزه هستند: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً * فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا}}<ref>«که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم * و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۶.</ref>.
[[لقب]] دیگر ایشان «[[عذراء]]» است. عذراء بر وزن حمراء، دختر باکره را می‌گویند.
مرحوم [[فیض]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً}}<ref>«که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.</ref> فرمود: {{عربی|أَيْ دَائِماً}}؛ یعنی [[حورالعین]] همیشه باکره‌اند<ref>تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، ج۲، ص۶۵۲.</ref>.
{{متن حدیث|التَّقِيَّةُ}} نیز از [[القاب]] دیگر [[حضرت]] است یعنی زنی که [[اهل]] [[پرهیزکاری]] و [[تقوا]] باشد که برگرفته از وَقَی ۔ یَقِی - وِقَایَة (نگاهداری کردن) است. تقی در اصل وقی بود که واو به تاء تبدیل شده است و تقوا و [[تقیه]] از همین باب هستند. [[فاطمه]]{{س}} خود، کلمه [[تقوی]] است و از [[زنان]] عالم، زنی به اندازه او، [[خوف]] و [[خشیت]] و [[اطاعت الهی]] نداشته است. بعضی از عرفا می‌گویند، [[خیرات]] [[دنیا]] و [[آخرت]] در یک کلمه جمع شده و آن کلمه تقوا است و [[خداوند]] در [[مقام]] [[اکرام]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.
در [[زیارتنامه]] [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} می‌خوانیم: «[[درود]] برتو ای [[زن]] [[پاکیزه]] از هر [[بدی]] و [[آلودگی]]، بسیار راستگوی دور از هر [[گناه]]، [[نیکوکار]]، با تقوا، فرزند [[مصطفی]] ([[پیامبر اکرم]])، [[همسر]] [[مرتضی]] ([[امیرالمؤمنین]]) و [[مادر]] [[پیشوایان]] گرامی و باکرامت. خداوندا! [[فاطمه زهرا]]{{س}} در حالی که مورد [[ظلم و ستم]] [[دشمنان]] قرار گرفته بود از این [[دنیا]] رفت. لبریز از درد و [[حسرت]] و [[آه]] و [[غم]] و [[اندوه]] بود که [[شکایت]] این [[قوم]] را در پیشگاه تو و پدرش می‌نماید. خداوندا! [[انتقام]] او را بگیر و [[حق]] مسلم او را بازگردان»<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْبَتُولَةِ الطَّاهِرَةِ وَ الصِّدِّيقَةِ الْمَعْصُومَةِ وَ الْبَرَّةِ التَّقِيَّةِ سَلِيلَةِ الْمُصْطَفَى وَ حَلِيلَةِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّجَبَاءِ اللَّهُمَّ إِنَّهَا خَرَجَتْ مِنْ دُنْيَاهَا مَظْلُومَةً مَغْشُومَةً قَدْ مُلِئَتْ دَاءً وَ حَسْرَةً وَ كَمَداً وَ غُصَّةً تَشْكُو إِلَيْكَ وَ إِلَى أَبِيهَا مَا فَعَلَ بِهَا اللَّهُمَّ انْتَقِمْ لَهَا وَ خُذْ لَهَا بِحَقِّهَا}}؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۳.</ref>.
{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۷.</ref>؛ «درود بر تو ای زن پاکدامن و با تقوا».
{{متن حدیث|الْحَصَان‌}} هم از [[القاب]] زهرا{{س}} است و حَصَان به [[فتح]] و حصناء زنی است که [[پارسایی]] او ظاهر و [[عفیفه]] و کریمه و [[آزاد]] باشد؛ [[مریم]] از [[عفت نفس]]، صیانت کرد و [[خدای سبحان]] [[عیسی]]{{ع}} را به وی [[موهبت]] نمود. [[فاطمه زهرا]]{{س}} از [[عفت]] نفسانیه و [[عصمت]] ذاتیه خود دو پسر که نوه‌های [[پیامبر]] بودند را به [[دنیا]] آورد.
{{متن حدیث|الزَّهْرَاء}} هم از القاب مشهور است. زَهْرَاء، جمع آن زُهْر به معنی روشن؛ آنکه چهره درخشان دارد؛ آنکه رنگ [[پاک]] و سفید دارد؛ ماه درخشان. علت مُلقب شدن [[حضرت]] به زهرا{{س}} به واسطه [[نورانیت]] اوست. [[ابوهاشم عسکری]] گوید: از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} پرسیدم: چرا [[فاطمه]]{{س}} را [[زهرا]] نامیدند؟
فرمود: زیرا چهره او برای [[امیرالمؤمنین]] در اول [[روز]] مانند [[آفتاب]] روشن و به هنگام زوال مانند ماه درخشان و به هنگام [[غروب]]آفتاب مانند [[ستاره]] می‌درخشید<ref>زندگانی حضرت زهرا{{س}} (ترجمه جلد ۴۳، بحارالانوار)، ترجمه روحانی، ص۱۵۶.</ref>.
[[حسن بن یزید]] هم گفت: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم چرا به فاطمه{{س}}، [[زهرا]] می‌گویند؟ فرمود: برای اینکه فاطمه{{س}} در [[بهشت]] دارای گنبدی از یاقوت سرخ است که ارتفاع آن در هوا - به اندازه پیمودن یک سال است و به [[قدرت خدا]] معلق است و از بالا هم به جایی آویزان نیست که او را نگاه دارد و نیز به ستونی [[استوار]] نیست و دارای صد هزار در است و بر هر دری هزار [[فرشته]] ایستاده است؛ [[بهشتیان]] او را می‌بینند چنان که زمینیان ستاره تابانی را در افق [[آسمان]] می‌بینند و می‌گویند این [[قبه]]<ref>بنایی که سقف آن برآمده و گرد باشد؛ گنبد.</ref> زاهرائیه فاطمیه است<ref>تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. همچنین این سؤال را از [[امام ششم]] پرسیدند؛ فرمودند: هر وقت در [[محراب]] [[عبادت]] می‌ایستاد [[نور]] روی او برای [[آسمانیان]] [[روشنایی]] می‌داد؛ چنان‌که نور ستاره‌ها برای زمینیان<ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، ترجمه: ذهنی، ج۱، ص۵۸۶.</ref>. همچنین از [[ابن عباس]]، از [[سلمان]] روایتی است که در بخش آخر آن آمده: [[خداوند]] [[نور]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} را آفرید و در قندیلی قرار داد و آن را در گوشواره [[عرش]] آویخت. پس آسمان‌های هفتگانه و [[زمین‌ها]]، همگی روشن و [[نورانی]] شدند و از این جهت او را [[زهرا]] نامیدند و [[فرشتگان]] [[خداوند]] را [[تسبیح]] می‌کردند؛ آن‌گاه [[حق تعالی]] فرمود به [[عزت و جلال]] خودم من تسبیح و [[تقدیس]] شما را تا [[روز قیامت]] از برای [[دوستان]] این [[زن]] و دوستان [[پدر]] و شوهر و فرزندانش قرار دادم<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷.</ref>.
«صدیقة کبری» [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]]، [[مریم]]{{س}} را «صِدیقه» خوانده و او را ستوده است: {{متن قرآن|مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!» سوره مائده، آیه ۷۵.</ref> و [[حضرت رسول]]، [[فاطمه]] [[طاهره]]{{س}} را [[صدیقه]] کبری خواند. این [[روایت]] را [[ابوبصیر]] بعد از ذکر [[مهریه فاطمه]]{{س}} از [[حضرت صادق]]{{ع}} نقل کرده، {{متن حدیث|وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى}}<ref>امالی شیخ طوسی، ص۶۶۸؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۵.</ref>،
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}، از این جهت که در رحم مادرش [[خدیجه]] و [[زمان]] ولادتش [[تصدیق]] و اعتراف به [[وحدانیت]] [[حق]] و [[نبوت]] پدر بزرگوارش و [[امامت]] شوهرش و یک یک [[ائمه معصومین]] نمود، صدیقه کبری است. پدر بزرگوارش در این [[وصف]] او را [[برتر]] و بالاتر از مریم{{س}} خوانده و فرموده است: فاطمه{{س}}، مریم کبری و صدیقه کبری است و حتی [[دختر ابوبکر]] مکرر گفته است: {{متن حدیث|مَا رَأَيْتُ أَصْدَقَ مِنْهَا إِلَّا أَبَاهَا}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۳.</ref>؛
{{متن حدیث|النُّورِيَّةُ}} هم [[لقب حضرت]] فاطمه{{س}} بر زبان فرشتگان آسمان‌هاست. چون در [[محراب]] [[عبادت]] مانند [[ستاره]] تابان، درخشنده و فروزنده بود، در نزد [[فرشتگان]] به نوریه معروف بود.
همچنین [[فاطمه زهرا]]{{س}} را [[زهره]] [[اهل بیت]] نیز گفته‌اند. از [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} از پدرش، از جدش از [[جابر بن عبدالله انصاری]] رسیده است: روزی با [[پیامبر]] [[نماز صبح]] را به جای آوردیم، سپس ایشان رو به طرف ما نمودند تا [[سخنرانی]] کنند. پس فرمودند: ای [[مردم]]! هر کس از [[خورشید]] [[محروم]] گشت به ماه روی آورد و هر کس ماه را از دست داد، به دو [[ستاره]] قطبی [[پناه]] بیاورد.
جابر گوید: من و [[ابوایوب انصاری]] و [[انس بن مالک]] برخاستیم و سؤال نمودیم: ای [[پیامبر خدا]]! [[خورشید]] کیست؟
پیامبر فرمود: خورشید من هستم. سپس برایمان مثلی زدند و فرمودند: [[خداوند]] ما را آفرید و ما را به منزله [[ستارگان]] قرار داد. هرگاه یکی از ستارگان مخفی شود، ستاره‌ای دیگر می‌درخشد. پس من خورشید هستم؛ هرگاه مخفی شدم به ماه چنگ زنید.
سؤال نمودیم: ماه کیست؟
فرمود: برادرم، جانشینم، [[حاکم]] دینم [[پدر]] فرزندانم و جانشینم در نزد [[اهل]] بیتم.
گفتیم: دو ستاره قطبی (فرقدان) چه کسانی هستند؟
فرمود: حسن و حسین{{ع}}. سپس درنگی نمودند و فرمودند: اینها و [[فاطمه]]{{س}} که او «[[زهرة]]» اهل بیت من است. اینها همه با [[قرآن]] همراه هستند و از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند.<ref>{{متن حدیث|صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَوْماً صَلَاةَ الْفَجْرِ ثُمَّ انْفَتَلَ وَ أَقْبَلَ عَلَيْنَا يُحَدِّثُنَا ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَقَدَ الشَّمْسَ فَلْيَتَمَسَّكْ بِالْقَمَرِ وَ مَنْ فَقَدَ الْقَمَرَ فَلْيَتَمَسَّكْ بِالْفَرْقَدَيْنِ قَالَ فَقُمْتُ أَنَا وَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ وَ مَعَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ الشَّمْسُ قَالَ أَنَا فَإِذَا هُوَ قَدْ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنَا فَجَعَلْنَا بِمَنْزِلَةِ نُجُومِ السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَأَنَا الشَّمْسُ فَإِذَا ذَهَبَ بِي فَتَمَسَّكُوا بِالْقَمَرِ قُلْنَا فَمَنِ الْقَمَرُ قَالَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ قَاضِي دَيْنِي وَ أَبُو وُلْدِي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي قُلْنَا فَمَنِ الْفَرْقَدَانِ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ مَكَثَ مَلِيّاً فَقَالَ هَؤُلَاءِ وَ فَاطِمَةُ وَ هِيَ الزُّهَرَةُ عِتْرَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ‌}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۴، ص۷۵.</ref>
همچنین او را «ساجده» نامیده‌اند و ساجده، زنی را گویند که پیشانی بر درگاه [[حضرت حق]] بساید. [[فاطمه زهرا]]{{س}} پس از ولادت برای [[خداوند]] [[سجده]] نمودند. «[[حضرت خدیجه]] فرمودند: [[فاطمه]]{{س}} آنگاه که در رحم مادرش بود (با [[مادر]] خود) [[سخن]] می‌گفت و آن [[زمان]] که متولد شد، بر [[زمین]] [[سجده]] کرد و انگشتان خود را به طرف [[آسمان]] گرفت»<ref>{{متن حدیث|قالت خدیجه: کانت فاطمه تحدث فی بطن أمها و لما ولدت، فوقعت حین وقعت علی الأرض «ساجدة» رافعة إصبعها}}؛ فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ج۱، ص۱۸۳؛ ذخائر العقبی، محب الدین أحمد بن عبدالله طبری، ص۴۵؛ نزهة المجالس، ج۲، ص۲۲۷.</ref>.
همچنین از [[القاب]] دیگر فاطمه{{س}}، «[[طیبه]]» است، هم [[طهارت]] ظاهری یعنی هیچ‌گاه [[خون]] حیض و نفاس نمی‌دیدند و هم طهارت [[باطنی]]، یعنی ایشان به هیچ گناهی [[آلوده]] نشدند و هیچ‌گاه [[فکر]] [[معصیت]] نیز نکردند. بنابراین از خداوند می‌خواهیم: «خداوندا! بر فاطمه‌ای که [[پاک]] و [[پاکیزه]] از هر [[آلودگی]] است، [[درود]] فرست. همان فاطمه‌ای که خود، او را [[انتخاب]] نمودی و از هر آلودگی رهانیدی و او را بر همه [[زنان]] عالم [[برتری]] بخشیدی»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ الطَّيِّبَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ طَهَّرْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۶۳.</ref>.
همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «دخترم فاطمه حوریه‌ای [[انسانی]] است که حیض نمی‌شود و خون نمی‌بیند و او را فاطمه نامیدند؛ برای اینکه خداوند او و دوستدارانش را از [[آتش]] [[نجات]] بخشیده است»<ref>{{متن حدیث|‌ابْنَتِي فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ آدَمِيَّةٌ لَمْ تَطْمَثْ وَ لَمْ تَحِضْ وَ إِنَّمَا سَمَّاهَا فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ مُحِبِّيهَا مِنَ النَّارِ}}؛ امتاع الاسماع، احمد بن علی مقریزی، ج۴، ص۱۹۶.</ref>.
به [[زهرای مرضیه]] «[[عارفه]]» هم می‌گویند. به زنی که دارای [[شناخت]] [[نیکو]] از [[معارف]] حقه باشد، عارفه می‌گویند. زهرا{{س}} به [[معارف]] حقه و [[معرفت]] [[رسول الله]] [[آگاه]] بود.
زهرا{{س}} بلند مرتبه است از این رو به او «عالیه» هم می‌گویند. زهرا{{س}} [[برترین]] [[آفریده]] است؛ همچون شوهرش که عالی و بلند مرتبه است او نیز عالیه و بلند مرتبه است. به این جهت می‌گوییم: «خداوندا! بر [[سرور]] [[بانوان]] که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با [[کرامت]] و [[پسندیده]]، زنی شهیده در [[راه خدا]]، زنی بلند [[همت]] و رشیده [[درود]] فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَةِ الْمَفْقُودَةِ الْكَرِيمَةِ الْمَحْمُودَةِ الشَّهِيدَةِ الْعَالِيَةِ الرَّشِيدَةِ}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>.
همچنین [[فاطمه زهرا]]{{س}} در نهایت [[پاکی]] و [[طهارت]] بود و چون پاکی و طهارت [[حضرت مریم]] در [[قرآن کریم]] [[تمجید]] شده، گفته‌اند: فاطمه زهرا{{س}} در [[پاکدامنی]]، همسان [[مریم]]{{س}} است.
و [[فاطمه]]{{س}}، «عزیزه» و مکرمه و شریفه است، [[زن]] ارجمند و گرانقدری که [[عزت نفس]] فراوان دارد و «علیمه» است. [[صدیقه]] کبری بر همه [[علوم]] آگاه بودند تا بدانجا که [[ائمه اطهار]] برای روشن شدن [[حوادث آینده]] به «[[صحیفة]] فاطمیه» مراجعه می‌کردند.
برای این است که می‌گوییم: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ}}؛ «[[سلام]] و درود بر تو ای خانمی که حدیث‌گوی و دانشمند بودی»<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۹.</ref>
[[زهرای اطهر]] «[[فاضله]]» هم هست، زنی که دارای منقبت و [[فضیلت]] بسیار است. همو که درباره‌اش آمده: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ}}؛ «درود بر تو ای [[زن]] با فضیلت! و ای زنی که از هر [[آلودگی]] خود را [[پاک]] نموده‌ای»<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۹.</ref>.
فاطمه{{س}} گوهری نایاب بود و هر چیزی مانند در و گوهر نایاب و نفیس‌اند. از این رو به او «فریده» هم می‌گویند. زنی که پس از [[پیامبر]]، تنها و بی‌یاور ماند.
زهرا{{س}} [[اهل]] [[بخشش]] و [[کرم]] است از این رو «کریمه» هم نامیده شده است؛ هر چند که او عین کرم و [[سخاوت]] است. خطاب به ایشان می‌گوییم: «خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با کرامت و پسندیده، زنی شهیده در راه خدا، زنی بلند همت و رشیده [[درود]] فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَةِ الْمَفْقُودَةِ الْكَرِيمَةِ الْمَحْمُودَةِ الشَّهِيدَةِ الْعَالِيَةِ الرَّشِيدَةِ}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>.
[[حضرت فاطمه]]{{س}} «محموده» هم هست؛ زیرا همچون پدرشان است که [[محمود]] و محمد و پسندهاست. در [[دعا]] می‌خوانیم: «خداوندا بر [[سرور]] [[بانوان]] که (قبرش) از دیدگان پنهان شد، زنی باکرامت و [[پسندیده]]، زنی شهیده در [[راه خدا]]، زنی بلندهمت و رشیده درود فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَةِ الْمَفْقُودَةِ الْكَرِيمَةِ الْمَحْمُودَةِ الشَّهِيدَةِ الْعَالِيَةِ الرَّشِيدَةِ}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>.
[[زهرای اطهر]]{{س}} «[[مطهره]]» نیز هست، [[پاک]] از نظر و [[باطنی]] ظاهری؛ یعنی [[جسم]] فاطمه{{س}} نیز طاهر و [[طیب]] است. [[امام علی]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: [[خدا]] را [[شاهد]] می‌گیرم که فاطمه{{س}} را در میان لباس‌هایش [[غسل]] دادم در حالی که بدنی پاک و [[پاکیزه]] و [[مبارک]] داشت. پس از غسل، با حنوطی که از [[پیامبر]] اضافه آمده بود، ایشان را [[حنوط]] نمودم و داخل [[کفن]] قرار دادم. وقتی خواستم بندهای کفن او را ببندم صدا زدم: [[ام کلثوم]]! [[زینب]]! [[سکینه]]! [[فضه]]! حسن و حسینم! بیایید آخرین توشه را از پیکر پاک مادرتان بگیرید. اکنون [[زمان]] [[فراق]] شما با مادرتان است و [[ملاقات]] دوباره شما در [[بهشت]] خواهد بود.<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ...}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۶۳ و ۳۴۷.</ref>.
همچنین چون به او [[الهام]] می‌شد «مُلهَمَه» می‌گویند. [[الهام]] درجه‌ای خفیف از [[ارتباط]] با عالم معناست. از حضرت [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} رسیده است: [[حضرت علی]]{{ع}} فرمودند که پیامبر گریستند و زهرا{{س}} را به سینه خود چسباندند و فرمودند: تو یک [[زن]] موفقه و رشیده هستی که از سوی [[خداوند]] مورد [[الهام]] واقع شده و از طرف او [[هدایت]] یافته‌ای»<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيُّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَالَ مُوَفَّقَةٌ رَشِيدَةٌ مَهْدِيَّةٌ مُلْهَمَةٌ}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۳، ص۴۹۲.</ref>.
[[لقب]] دیگر [[حضرت زهرا]]{{س}}، «ممتحنه» است یعنی زنی که [[امتحان]] شده و از امتحان سربلند بیرون آمده است. سراسر [[زندگی حضرت زهرا]]{{س}} سرشار از امتحان و [[ابتلاء]] است. از این رو می‌خوانیم: «ای خانمی که خداوند تو را قبل از [[خلقت]] [[آزمایش]] نمود و تو را در برابر [[امتحانات]] [[شکیبا]] یافت»<ref>{{متن حدیث|يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً...}}؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۴؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۶، ص۹.</ref>.
او «منصوره» است و در [[روز قیامت]] تمام [[شیعیان]] خود را [[یاری]] می‌کند. در [[آسمان]] به خاطر سخنی که خداوند در [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ}}<ref>«و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.</ref> دارد، به او منصوره می‌گویند یعنی [[یاری کردن]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[یاران]] و [[دوستان]] خود را<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸.</ref>.
به [[زهرای مرضیه]]{{س}}، {{متن حدیث|مُوَفَّقَةٌ}} هم می‌گویند. موفقه به کسی می‌گویند که خداوند بر او [[عنایت]] کرده و وسائل انجام امور [[نیک]] را برایش مهیا نموده است. [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} از پدرشان تا از [[رسول الله]] نقل می‌کند که: {{متن حدیث|مُوَفَّقَةٌ رَشِيدَةٌ مَهْدِيَّةٌ مُلْهَمَةٌ...}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۸۱، ص۳۲۴.</ref>.
[[پیامبر]] فرمودند: تو یک [[زن]] موفق و [[رشید]] هستی که از سوی خداوند مورد الهام واقع شده است و از طرف او هدایت یافته‌ای.
همچنین ایشان «[[مهدیه]]» بودند یعنی از طرف خداوند مورد هدایت قرار گرفته بودند و هر کس خداوند او را [[راهنمایی]] کند، هیچ‌گاه [[گمراه]] نخواهد شد.
زهرا{{س}}، «مؤمنه» است. [[ایمان به خدا]] و رسولش در بالاترین مرتبه‌اش.
از دیگر [[القاب]] [[حضرت]]، «ناعمه» است. ناعمه به کسی گفته می‌شود که خرمی و [[شادی]] از رخسارش نمایان باشد. فاطمه زهرا{{س}} در روز قیامت با چهره [[شادابی]] همراه با [[عاشقان]] خود به طرف [[بهشت]] رهسپار خواهد شد. [[پدر]] بزرگوارش فرمودند: «به همان خدایی که مرا به [[حق]] برانگیخت، بهشت بر [[مردم]] [[حرام]] است تا آنکه من وارد بهشت گردم و پس از من تو اولین کسی هستی که بر بهشت قدم می‌نهد درحالی که [[لباس]] پوشیده و [[زینت]] کرده و در [[رفاه]] و [[آسایش]] هستی. [[فاطمه]] [[جان]]! بهشت گوارایت باد»<ref>{{متن حدیث|يَا فَاطِمَةُ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَى الْخَلَائِقِ حَتَّى أَدْخُلَهَا وَ إِنَّكِ لَأَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ يَدْخُلُهَا بَعْدِي كَاسِيَةً حَالِيَةً نَاعِمَةً يَا فَاطِمَةُ هَنِيئاً لَكِ}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۴۹۰.</ref>. 
از دیگر [[القاب]] ایشان «نقیه» است؛ یعنی زنی پاکدامن و [[عفیفه]]، که از [[گناه]] به دور است. او حتی برای نامحرم [[کور]] نیز چهره می‌پوشاند. {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ}}؛ «[[درود]] بر تو ای [[زن]] پاکدامن و باتقوا»<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۹.</ref>.
فاطمه{{س}} را {{متن حدیث|وَالِهَةٌ}} هم گویند؛ زیرا والهه به معنای حیران و شیفته است و فاطمه{{س}} پس از [[رحلت]] [[رسول الله]] همواره در [[غم]] و [[اندوه]] بود. خود [[حضرت]] می‌گوید:
{{متن حدیث|يَا أَبَتَاهْ بَقِيتُ وَالِهَةً وَحِيدَةً وَ حَيْرَانَةً فَرِيدَةً...}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۱۴ – ۱۷۶.</ref>؛ «پدر جان! تنها، با غم بسیار، حیران و مضطرب مانده‌ام. صدایم خاموش شده، پشتم شکسته، زندگی‌ام نابود شده، روزگارم تیره و تار است».<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۶۱-۱۷۷.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش