پرش به محتوا

بنی‌خزاعه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۲
خط ۵۷: خط ۵۷:
[[ام‌مطاع أسلمی]] هم از جمله بانوانی بود که همراه با [[بانوان]] دیگر، در [[جنگ خیبر]] حضور داشت. وی از حضور خود نزد پیامبر{{صل}} به هنگام [[شکایت]] بنی‌أسلم از [[سختی]] حال خود و [[تشویق]] آنان به ادامه [[جنگ]] از سوی پیامبر{{صل}} خبر داده، از [[فتح]] حصار [[صعب بن معاذ]] با پانصد جنگجوی [[یهودی]] توسط أسلمیان خبر داده است <ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۶۶۱.</ref>.<ref> فصلنامه علمی ترویجی میقات حج، مقاله قبیله خزاعه و نقش سیاسی ـ اجتماعی آن در آغاز گسترش اسلام، نویسندگان: [[زهرا]] حسین هاشمی، اصغر منتظر القائم، فرشته بوسعیدی.</ref>
[[ام‌مطاع أسلمی]] هم از جمله بانوانی بود که همراه با [[بانوان]] دیگر، در [[جنگ خیبر]] حضور داشت. وی از حضور خود نزد پیامبر{{صل}} به هنگام [[شکایت]] بنی‌أسلم از [[سختی]] حال خود و [[تشویق]] آنان به ادامه [[جنگ]] از سوی پیامبر{{صل}} خبر داده، از [[فتح]] حصار [[صعب بن معاذ]] با پانصد جنگجوی [[یهودی]] توسط أسلمیان خبر داده است <ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۶۶۱.</ref>.<ref> فصلنامه علمی ترویجی میقات حج، مقاله قبیله خزاعه و نقش سیاسی ـ اجتماعی آن در آغاز گسترش اسلام، نویسندگان: [[زهرا]] حسین هاشمی، اصغر منتظر القائم، فرشته بوسعیدی.</ref>
=== خزاعی‌ها و [[فتح مکه]] ===
=== خزاعی‌ها و [[فتح مکه]] ===
در جریان [[صلح حدیبیه]] در سال ششم، [[قبیله خزاعه]] با [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[قبیله]] [[بنی‌بَکر بن عبدمَناة بن کنانه]] با [[قریش]] هم [[پیمان]] شدند. دو سال بعد از [[انعقاد پیمان]] [[حدیبیه]]، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «[[انس بن زنیم دیلی]]»، شعری در [[مذمت]] پیامبر{{صل}} سرود. [[نوجوانی]] از [[خزاعه]] آن را شنید و به انس [[حمله]] برد و سر او را [[شکست]]. این حادثه، با توجه به سوابقی که میان خزاعه و [[بنی‌بکر]] در ایام [[جاهلیت]] وجود داشت، [[آتش]] جنگ را میانشان شعله‌ور گرداند.<ref> طبرسی، اعلام الوری، ج‌۱، ص۲۱۵.</ref> از این‌رو بنی‌بکر به کمک گروهی از قریش، شبانه بر [[خزاعیان]] ساکن در وَتیر، در جنوب [[مکه]] تاختند و به روایتی بیست تن از افراد آنان را کشتند. قبیله خزاعه هم که توان مقابله نداشتند، به مکه فرار کردند و به خانه [[بدیل بن ورقاء]] و [[رافع خزاعی]]، [[بنده]] آزاد شده خودشان، وارد شدند<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۸۳-۷۸۶.</ref> در پی این واقعه، که به منزله [[نقض]] [[صلح حدیبیه]] بود، [[عمرو بن سالم]] [[رئیس]] [[خزاعیان]] به همراه چهل نفر ـ که [[بدیل بن ورقاء]] نیز همراهشان بود ـ برای [[دادخواهی]] و [[طلب یاری]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رفتند و شرح ماوقع کردند<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۸۹.</ref> و ضمن یادآوری [[پیمان]] کهن [[خزاعه]] و [[عبدالمطلب]] در [[جاهلیت]]، از [[حضرت]] استمداد‌ طلبیدند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۰ـ۷۸۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۳۱ـ۳۳، ۳۶ـ۳۷؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۴ـ۴۵.</ref>  
در جریان [[صلح حدیبیه]] در سال ششم، [[قبیله خزاعه]] با [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[قبیله]] [[بنی‌بَکر بن عبدمَناة بن کنانه]] با [[قریش]] هم [[پیمان]] شدند. دو سال بعد از [[انعقاد پیمان]] [[حدیبیه]]، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «[[انس بن زنیم دئلی]]»، شعری در [[مذمت]] پیامبر{{صل}} سرود. [[نوجوانی]] از [[خزاعه]] آن را شنید و به انس [[حمله]] برد و سر او را [[شکست]]. این حادثه، با توجه به سوابقی که میان خزاعه و [[بنی‌بکر]] در ایام [[جاهلیت]] وجود داشت، [[آتش]] جنگ را میانشان شعله‌ور گرداند.<ref> طبرسی، اعلام الوری، ج‌۱، ص۲۱۵.</ref> از این‌رو بنی‌بکر به کمک گروهی از قریش، شبانه بر [[خزاعیان]] ساکن در وَتیر، در جنوب [[مکه]] تاختند و به روایتی بیست تن از افراد آنان را کشتند. قبیله خزاعه هم که توان مقابله نداشتند، به مکه فرار کردند و به خانه [[بدیل بن ورقاء]] و [[رافع خزاعی]]، [[بنده]] آزاد شده خودشان، وارد شدند<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۸۳-۷۸۶.</ref> در پی این واقعه، که به منزله [[نقض]] [[صلح حدیبیه]] بود، [[عمرو بن سالم]] [[رئیس]] [[خزاعیان]] به همراه چهل نفر ـ که [[بدیل بن ورقاء]] نیز همراهشان بود ـ برای [[دادخواهی]] و [[طلب یاری]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رفتند و شرح ماوقع کردند<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۸۹.</ref> و ضمن یادآوری [[پیمان]] کهن [[خزاعه]] و [[عبدالمطلب]] در [[جاهلیت]]، از [[حضرت]] استمداد‌ طلبیدند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۰ـ۷۸۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۳۱ـ۳۳، ۳۶ـ۳۷؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۴ـ۴۵.</ref>  
 
با اعلام عمومی [[جنگ]] از سوی پیامبر{{صل}}، به تمام [[مسلمانان]] در همه [[قبایل]] [[نامه]] نوشته شد و از آنان خواسته شد تا مردان [[جنگی]] خود را به [[مدینه]] بفرستند. بر پایه برخی گزارشات، در این هنگام، [[رسول خدا]]{{صل}} [[أسماء بن حارثه اسلمی]] را [[مأمور]] کرد تا نزد قبیله خود برود و به آنها [[ابلاغ]] نماید که به [[فرمان پیامبر]]{{صل}}، [[ماه رمضان]] در مدینه حاضر باشند<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۹۹.</ref> [[بسر بن سفیان]] نیز از سوی حضرت مأمور شد تا به قبیله خود -بنی‌کعب از خزاعه- رفته، آنان را برای [[نبرد]] با [[مردم]] [[مکه]] فراخواند و به آنان دستور دهد ماه رمضان در مدینه حاضر باشند.<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۸۰.</ref> پیرو دستور رسول خدا{{صل}}، نیروهایی از برخی قبایل، از جمله [[قبیله]] [[اسلم]] و [[بنی‌عمرو بن کعب]] –از شاخه‌های خزاعه- در مدینه حضور یافتند و سپس به به سوی مکه حرکت کردند.<ref> مقریزی، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج‌۸، ص۳۸۵.</ref> پیش از [[فتح مکه]]، [[سپاه]] [[عظیم]] [[اسلام]] در منطقه مرّالظهران به [[فرمان]] [[نبی خاتم]]{{صل}} همراه با قبایل خود، تکبیرگویان در برابر [[ابوسفیان]] رژه رفتند که گروه چهارصد نفره اسلم با دو [[پرچم]] که حمل آنها را [[بریدة بن حصیب]] و [[ناجیة بن اعجم]] بر عهده داشتند و نیز قبیله [[بنی‌عمرو بن کعب]] با [[لشکر]] پانصد نفره خود، در حالی که پرچمشان را [[بسر بن سفیان]] حمل می‌کرد، از جمله آنان بودند.<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۸۱۹.</ref> در این [[فتح]]، [[خزاعه]] سه [[پرچم]] در دست داشتند که [[ابوشریح خزاعی|ابوشریح کعبی خزاعی]]<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۶۸۸.</ref> و [[عمرو بن سالم]]<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۸۰.</ref> دو تن از پرچمداران آنان بودند. به روایتی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[فتح مکه]] فقط به [[خزاعه]] اجازه داد ساعتی تا [[نماز عصر]]، در [[حرم]] مسلح باشند و به تعقیب [[بنی‌بکر]] بپردازند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۳۹؛ بحشل، تاریخ واسط، ص۱۶۴؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶ـ۵۸.</ref> [[حضرت]] برای خزاعه منزلتی قائل شد که تا آن [[زمان]] برای کسی قائل نشده بود تا حدی که [[خزاعیان]] را در [[سرزمین]] خودشان [[مهاجر]] اعلام کرد و در این باره برایشان [[گواهی]] نوشت.<ref> ابن‌عبدالبرّ، الانباه علی قبائل الرواة، ص۸۵.</ref> فتح مکه آغازی نو را در [[تاریخ]] [[عرب]] رقم زد؛ چراکه با در هم پیچیده شدن طومار [[بت‌پرستی]]، قبایلی که تا آن زمان [[اسلام]] نیاورده بودند، از جمله تعداد زیادی از [[قبیله خزاعه]] به اسلام گرویدند.


با اعلام عمومی [[جنگ]] از سوی پیامبر{{صل}}، به تمام [[مسلمانان]] در همه [[قبایل]] [[نامه]] نوشته شد و از آنان خواسته شد تا مردان [[جنگی]] خود را به [[مدینه]] بفرستند. بر پایه برخی گزارشات، در این هنگام، [[رسول خدا]]{{صل}} [[أسماء بن حارثه اسلمی]] را [[مأمور]] کرد تا نزد قبیله خود برود و به آنها [[ابلاغ]] نماید که به [[فرمان پیامبر]]{{صل}}، [[ماه رمضان]] در مدینه حاضر باشند<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۷۹۹.</ref> [[بسر بن سفیان]] نیز از سوی حضرت مأمور شد تا به قبیله خود -بنی‌کعب از خزاعه- رفته، آنان را برای [[نبرد]] با [[مردم]] [[مکه]] فراخواند و به آنان دستور دهد ماه رمضان در مدینه حاضر باشند.<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۸۰.</ref> پیرو دستور رسول خدا{{صل}}، نیروهایی از برخی قبایل، از جمله [[قبیله]] [[اسلم]] و [[بنی‌عمرو بن کعب]] –از شاخه‌های خزاعه- در مدینه حضور یافتند و سپس به به سوی مکه حرکت کردند.<ref> مقریزی، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج‌۸، ص۳۸۵.</ref> پیش از [[فتح مکه]]، [[سپاه]] [[عظیم]] [[اسلام]] در منطقه مرّالظهران به [[فرمان]] [[نبی خاتم]]{{صل}} همراه با قبایل خود، تکبیرگویان در برابر [[ابوسفیان]] رژه رفتند که گروه چهارصد نفره اسلم با دو [[پرچم]] که حمل آنها را [[بریدة بن حصیب]] و [[ناجیة بن اعجم]] بر عهده داشتند و نیز قبیله [[بنی‌عمرو بن کعب]] با [[لشکر]] پانصد نفره خود، در حالی که پرچمشان را [[بسر بن سفیان]] حمل می‌کرد، از جمله آنان بودند.<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۸۱۹.</ref> در این [[فتح]]، [[خزاعه]] سه [[پرچم]] در دست داشتند که [[ابوشریح خزاعی|ابوشریح کعبی خزاعی]]<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۶۸۸.</ref> و [[عمرو بن سالم]]<ref> واقدی، المغازی، ج‌۲، ص۸۰.</ref> دو تن از پرچمداران آنان بودند. به روایتی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[فتح مکه]] فقط به [[خزاعه]] اجازه داد ساعتی تا [[نماز عصر]]، در [[حرم]] مسلح باشند و به تعقیب [[بنی‌بکر]] بپردازند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۳۹؛ بحشل، تاریخ واسط، ص۱۶۴؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶ـ۵۸.</ref> [[حضرت]] برای خزاعه منزلتی قائل شد که تا آن [[زمان]] برای کسی قائل نشده بود تا حدی که [[خزاعیان]] را در [[سرزمین]] خودشان [[مهاجر]] اعلام کرد و در این باره برایشان [[گواهی]] نوشت.<ref> ابن‌عبدالبرّ، الانباه علی قبائل الرواة، ص۸۵.</ref> فتح مکه آغازی نو را در [[تاریخ]] [[عرب]] رقم زد؛ چراکه با در هم پیچیده شدن طومار [[بت‌پرستی]]، قبایلی که تا آن زمان [[اسلام]] نیاورده بودند، از جمله تعداد زیادی از [[قبیله خزاعه]] به اسلام گرویدند.
=== قبیله خزاعه و نقش آنان در [[غزوات]] [[تبوک]]، [[حنین]] و [[طائف]] ===
=== قبیله خزاعه و نقش آنان در [[غزوات]] [[تبوک]]، [[حنین]] و [[طائف]] ===
در [[سال نهم هجری]] با ورود بازرگانان شامی به [[مدینه]] و [[اطلاع‌رسانی]] آنان مبنی بر این که هرقل نیروی وسیعی را با خود همراه ساخته است تا به مدینه [[حمله]] کند، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را برای [[جنگ]] با [[رومیان]] فرا خواند. ایشان افرادی را به برخی از [[قبایل]] اعزام نمود تا با فراخوان آنها، سپاهی جهت [[نبرد با رومیان]] مهیا گردد. از جمله [[بریدة بن حصیب]] را به [[قبیله]] أسلم روانه فرمود و به او دستور داد تا «فرع»<ref> نام قریه‌ای است در شانزده فرسخی مدینه.</ref> پیش برود. همچنین [[بُدیل بن ورقاء]]، [[عمرو بن سالم]] و [[بُسر بن سفیان]] را نیز جهت جمع‌آوری نیرو به قبیله [[کعب بن عمرو]] –از [[طوایف]] قبیله خزاعه- گسیل داشت.<ref> واقدی، المغازی، ج‌۳، ص۹۹۰.</ref>
در [[سال نهم هجری]] با ورود بازرگانان شامی به [[مدینه]] و [[اطلاع‌رسانی]] آنان مبنی بر این که هرقل نیروی وسیعی را با خود همراه ساخته است تا به مدینه [[حمله]] کند، [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را برای [[جنگ]] با [[رومیان]] فرا خواند. ایشان افرادی را به برخی از [[قبایل]] اعزام نمود تا با فراخوان آنها، سپاهی جهت [[نبرد با رومیان]] مهیا گردد. از جمله [[بریدة بن حصیب]] را به [[قبیله]] أسلم روانه فرمود و به او دستور داد تا «فرع»<ref> نام قریه‌ای است در شانزده فرسخی مدینه.</ref> پیش برود. همچنین [[بُدیل بن ورقاء]]، [[عمرو بن سالم]] و [[بُسر بن سفیان]] را نیز جهت جمع‌آوری نیرو به قبیله [[کعب بن عمرو]] –از [[طوایف]] قبیله خزاعه- گسیل داشت.<ref> واقدی، المغازی، ج‌۳، ص۹۹۰.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش