جانشین کردن یزید: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع =='
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
[[عوانه]] نقل میکند که: [[معاویه]]، هنگامی که در سال شصت [[هجری]] مرگش در رسید و [[یزید]] غایب بود، [[ضحاک بن قیس فهری]] - که [[فرمانده]] نگهبانانش بود - و [[مسلم بن عقبه مری]] را فرا خواند و به آنان، چنین [[وصیت]] کرد: وصیتم را به یزید برسانید [و بگویید]: مواظب حجازیان باش که ریشه تو هستند و هر یک از آنان را که بر تو وارد میشود، بنواز و از هر کس که غایب است، سراغ بگیر. و مراقب عراقیان باش و اگر هر [[روز]] هم از تو برکناری کارگزاری را خواستند، چنین کن، که از نگاه من، برکنار کردن کارگزاری، بهتر از بیرون آمدن صد هزار [[شمشیر]] بر [[ضد]] توست. و محافظ [[شامیان]] باش و آنان را خاصان و رازداران خود قرار ده، که اگر نیشی از دشمنت رسید، از آنان [[یاری]] میگیری و چون کار [[دشمنان]] را ساختی، شامیان را به سرزمینهای خود بازگردان، که آنان چون در جای دیگری اقامت گزینند، [[خویشان]] دگرگون میشود. و من از [[قریش]]، تنها از سه تن بیمناکم: [[حسین بن علی]]، [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالله بن زبیر]]. اما ابن عمر، مردی است که [[دین]]، او را از پای در آورده و در برابر تو نمیایستد و چیزی نمیخواهد. اما حسین بن علی، او مردی کم [[پشتیبان]] است و [[امید]] میبرم که [[خدا]]، کار تو را با او به وسیله کسانی کفایت کند که پدرش را کشتند و برادرش را وا نهادند. او [[حق]] [[خویشاوندی]] با تو<ref>هاشم (جد امام حسین{{ع}}) و عبد شمس (جد معاویه)، برادر بودند. به علاوه، یکی از خواهران معاویه، همسر پیامبر{{صل}} بود و یکی از خواهرزادگانش نیز همسر امام حسین{{ع}} و مادر علی اکبر.</ref> و نزدیکی به [[محمد]]{{صل}} دارد و مطمئن نیستم که عراقیان، تا او را به [[شورش]] نکشانند، دست از او بدارند. پس اگر بر او [[قدرت]] یافتی، از او در گذر، که اگر در [[روزگار]] من چنین کند، از او در میگذرم. اما [[ابن زبیر]]، حلیه گر و مکار است. اگر بر تو خروج کرد، به او بچسب و رهایش مکن، جز آنکه از تو [[صلح]] بخواهد. پس اگر چنین خواست، بپذیر و تا میتوانی، [[خون]] خویشانت ([[قریش]]) را مریز<ref>ابن اثیر نوشته است: «گفته شده: معاویه هنگام مرگش، این مطالب را در نامهای نوشت و از ضحاک بن قیس و مسلم بن عقبه خواست که آن نامه را به پسرش یزید برسانند» و این، درست است. {{متن حدیث|إنَّ مُعَاوِيَةَ لَمَّا حَضَرَهُ المَوتُ - وَذلِكَ فِي سَنَةِ سِتِّينَ - وَ كَانَ يَزِيدُ غَائِبَاً، فَدَعَا بِالضَّحّاكِ بنِ قَيسٍ الفِهرِيِّ وَ كَانَ صَاحِبَ شُرطَتِهِ وَمُسْلِمِ بنِ عُقبَةَ المُرِّيِّ، فَأَوْصَى إلَيْهِمَا، فَقَالَ: بَلِّغا يَزيدَ وَصِيَّتي: اُنظُر أهلَ الحِجَازِ فَإِنَّهُم أصْلُكَ، فَأَكرِم مَن قَدِمَ عَلَيكَ مِنْهُمْ وَتَعَاهَدْ مَن غَابَ. وَانظُر أهلَ العِراقِ، فَإِنْ سَأَلوكَ أن تَعزِلَ عَنهُمْ كُلَّ يَومٍ عَامِلاً فَافعَل، فَإِنَّ عَزْلَ عَامِلٍ أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ تُشْهَرَ عَلَيْكَ مِئَةُ ألفِ سَيْفٍ. وَانْظُر أهْلَ الشَّامِ فَليَكُونوا بِطانَتَكَ وَعَيبَتَكَ، فَإِنْ نَابَكَ شَيءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَانتَصِر بِهِم، فَإِذا أصَبتَهُم فَاردُد أهلَ الشّامِ إلى بِلادِهِم؛ فَإِنَّهُمْ إنْ أقَامُوا بِغَيرِ بِلادِهِم أخَذُوا بِغَيرِ أخْلَاقِهِم. وَإنِّي لَسْتُ أخَافُ مِن قُرَيشٍ إلّا ثَلاثَةً: حُسَينَ بنَ عَلِيٍّ، وعَبدَ اللّهِ بنَ عُمَرَ، وعَبدَ اللّهِ بنَ الزُّبَيرِ. فَأَمَّا ابنُ عُمَرَ، فَرَجُلٌ قَد وَقَذَهُ الدِّينُ، فَلَيسَ مُلتَمِسا شَيئا قِبَلَكَ. وأمَّا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ، فَإِنَّهُ رَجُلٌ خَفيفٌ، وأرجو أن يَكفِيَكَهُ اللّهُ بِمَن قَتَلَ أباهُ وخَذَلَ أخاهُ، وإنَّ لَهُ رَحِما ماسَّةً وحَقّا وقَرابَةً مِن مُحَمَّدٍ{{صل}}، وَلَا أظُنُّ أهلَ العِراقِ تارِكيهِ حَتّى يُخرِجوهُ، فَإِن قَدَرتَ عَلَيهِ فَاصْفَحْ عَنهُ؛ فَإِنّي لَو أنّي صاحِبُهُ عَفَوتُ عَنهُ. وَأمَّا ابنُ الزُّبَيرِ فَإِنَّهُ خَبٌّ ضَبٌّ، فَإِذا شَخَصَ لَكَ فَالبُد لَهُ إلّا أن يَلتَمِسَ مِنكَ صُلحا، فَإِنْ فَعَلَ فَاقبَل وَاحْقِن دِمَاءَ قَومِكَ مَا اسْتَطَعتَ}} (تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۲۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۲۳).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۲۶.</ref> | [[عوانه]] نقل میکند که: [[معاویه]]، هنگامی که در سال شصت [[هجری]] مرگش در رسید و [[یزید]] غایب بود، [[ضحاک بن قیس فهری]] - که [[فرمانده]] نگهبانانش بود - و [[مسلم بن عقبه مری]] را فرا خواند و به آنان، چنین [[وصیت]] کرد: وصیتم را به یزید برسانید [و بگویید]: مواظب حجازیان باش که ریشه تو هستند و هر یک از آنان را که بر تو وارد میشود، بنواز و از هر کس که غایب است، سراغ بگیر. و مراقب عراقیان باش و اگر هر [[روز]] هم از تو برکناری کارگزاری را خواستند، چنین کن، که از نگاه من، برکنار کردن کارگزاری، بهتر از بیرون آمدن صد هزار [[شمشیر]] بر [[ضد]] توست. و محافظ [[شامیان]] باش و آنان را خاصان و رازداران خود قرار ده، که اگر نیشی از دشمنت رسید، از آنان [[یاری]] میگیری و چون کار [[دشمنان]] را ساختی، شامیان را به سرزمینهای خود بازگردان، که آنان چون در جای دیگری اقامت گزینند، [[خویشان]] دگرگون میشود. و من از [[قریش]]، تنها از سه تن بیمناکم: [[حسین بن علی]]، [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالله بن زبیر]]. اما ابن عمر، مردی است که [[دین]]، او را از پای در آورده و در برابر تو نمیایستد و چیزی نمیخواهد. اما حسین بن علی، او مردی کم [[پشتیبان]] است و [[امید]] میبرم که [[خدا]]، کار تو را با او به وسیله کسانی کفایت کند که پدرش را کشتند و برادرش را وا نهادند. او [[حق]] [[خویشاوندی]] با تو<ref>هاشم (جد امام حسین{{ع}}) و عبد شمس (جد معاویه)، برادر بودند. به علاوه، یکی از خواهران معاویه، همسر پیامبر{{صل}} بود و یکی از خواهرزادگانش نیز همسر امام حسین{{ع}} و مادر علی اکبر.</ref> و نزدیکی به [[محمد]]{{صل}} دارد و مطمئن نیستم که عراقیان، تا او را به [[شورش]] نکشانند، دست از او بدارند. پس اگر بر او [[قدرت]] یافتی، از او در گذر، که اگر در [[روزگار]] من چنین کند، از او در میگذرم. اما [[ابن زبیر]]، حلیه گر و مکار است. اگر بر تو خروج کرد، به او بچسب و رهایش مکن، جز آنکه از تو [[صلح]] بخواهد. پس اگر چنین خواست، بپذیر و تا میتوانی، [[خون]] خویشانت ([[قریش]]) را مریز<ref>ابن اثیر نوشته است: «گفته شده: معاویه هنگام مرگش، این مطالب را در نامهای نوشت و از ضحاک بن قیس و مسلم بن عقبه خواست که آن نامه را به پسرش یزید برسانند» و این، درست است. {{متن حدیث|إنَّ مُعَاوِيَةَ لَمَّا حَضَرَهُ المَوتُ - وَذلِكَ فِي سَنَةِ سِتِّينَ - وَ كَانَ يَزِيدُ غَائِبَاً، فَدَعَا بِالضَّحّاكِ بنِ قَيسٍ الفِهرِيِّ وَ كَانَ صَاحِبَ شُرطَتِهِ وَمُسْلِمِ بنِ عُقبَةَ المُرِّيِّ، فَأَوْصَى إلَيْهِمَا، فَقَالَ: بَلِّغا يَزيدَ وَصِيَّتي: اُنظُر أهلَ الحِجَازِ فَإِنَّهُم أصْلُكَ، فَأَكرِم مَن قَدِمَ عَلَيكَ مِنْهُمْ وَتَعَاهَدْ مَن غَابَ. وَانظُر أهلَ العِراقِ، فَإِنْ سَأَلوكَ أن تَعزِلَ عَنهُمْ كُلَّ يَومٍ عَامِلاً فَافعَل، فَإِنَّ عَزْلَ عَامِلٍ أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ تُشْهَرَ عَلَيْكَ مِئَةُ ألفِ سَيْفٍ. وَانْظُر أهْلَ الشَّامِ فَليَكُونوا بِطانَتَكَ وَعَيبَتَكَ، فَإِنْ نَابَكَ شَيءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَانتَصِر بِهِم، فَإِذا أصَبتَهُم فَاردُد أهلَ الشّامِ إلى بِلادِهِم؛ فَإِنَّهُمْ إنْ أقَامُوا بِغَيرِ بِلادِهِم أخَذُوا بِغَيرِ أخْلَاقِهِم. وَإنِّي لَسْتُ أخَافُ مِن قُرَيشٍ إلّا ثَلاثَةً: حُسَينَ بنَ عَلِيٍّ، وعَبدَ اللّهِ بنَ عُمَرَ، وعَبدَ اللّهِ بنَ الزُّبَيرِ. فَأَمَّا ابنُ عُمَرَ، فَرَجُلٌ قَد وَقَذَهُ الدِّينُ، فَلَيسَ مُلتَمِسا شَيئا قِبَلَكَ. وأمَّا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ، فَإِنَّهُ رَجُلٌ خَفيفٌ، وأرجو أن يَكفِيَكَهُ اللّهُ بِمَن قَتَلَ أباهُ وخَذَلَ أخاهُ، وإنَّ لَهُ رَحِما ماسَّةً وحَقّا وقَرابَةً مِن مُحَمَّدٍ{{صل}}، وَلَا أظُنُّ أهلَ العِراقِ تارِكيهِ حَتّى يُخرِجوهُ، فَإِن قَدَرتَ عَلَيهِ فَاصْفَحْ عَنهُ؛ فَإِنّي لَو أنّي صاحِبُهُ عَفَوتُ عَنهُ. وَأمَّا ابنُ الزُّبَيرِ فَإِنَّهُ خَبٌّ ضَبٌّ، فَإِذا شَخَصَ لَكَ فَالبُد لَهُ إلّا أن يَلتَمِسَ مِنكَ صُلحا، فَإِنْ فَعَلَ فَاقبَل وَاحْقِن دِمَاءَ قَومِكَ مَا اسْتَطَعتَ}} (تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۲۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۲۳).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۲۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |